ــــ

سیدموسی عثمان هستی

 

هویت اصلی مردم افغانستان درحال محو تاریخی است

گلی که پــژمـــرده شـده  قبول بهـار نیست

مـــردم بـی هویـت حتا شائیستۀ دار نیست

ملتی که حق نخواهد در او کار و بارنیست

گــوسفند لاغر در مسلخ قابل کشتار نیست

شاعربی وزن وبی ترازو

افغانستان: جبهه جنگ نیابتی ایران ، پاکستان ،هند وبلاک شرق وغرب است دراین بازی نامقدس کاندیدان ریاست جمهوری صرف نظرازاینکه گاو سر گامیش شهزاده است، این شارلتانان تاریخ زده بهترین مهره به بازی کنان منطقه می باشند و رای دادن به انتخابات تحت نظراستعمار به هرنوع طرزو فکر که باشد، قابل توجیه نیست و به جبهۀ جنگ نیابتی در افغانستان  نفس تازه می بخشد و هدف رای دادن تنها نه گفتند به وطن فروشان و زور گویان باشد، بشرطی که طرز تفکر خود شخص دخیل باشد. رای دادن به زورسراش تحمیل نشده باشد و الهام از فکرمنفعت جویان نگرفته باشد، در وقت رای دادن آزادی وجدانی خود را حفظ کرده باشد این رای دادن مطلق به فکر خود رای دهنده است هیچ کس حق ندارد که سبب سلب آزادی رای دهنده شود که رای بدهد ، یا ندهد ومنافع وطن را اگر در رای دادن خود می بیند، اشتباه آن قابل سرزنش نیست امورمملکت خویش خسروان دانند. من مخالف این هستم آیدیا پرستان و دین پرستان نظریات فکری خود سرمردم به بهانۀ این و آن بقبولاند و اگر حق بجانب هم باشند و آن انسان حق دارد در برابر آیدیا پرستان و دین پرستان استادگی کند. فکرغلط خود انسان بهتراز فکر درست آیدیا پرستان و دین پرستان مغرض است و همین آیدیا پرستان و دین پرستان بودند از طرز تفکر اجنبی الهام گرفتند سبب بربادی مردم و وطن شدند و هنوزهم به نام کارشناس سیاسی درمغز اقوام افغانستان هدف های شوم خود و باداران خود را در مغز مردم افغانستان زهرپاشی می کنند و از آن  بهره برداری سیاسی می نمایند.

بازهم بعد از ختم حکومت سیزده سالۀ شاه شجاع امریکایی یکی از دست پروردگان استعماری دررافغانستان به کرسی مزدوری بدیل یک وطن فروش می شود. آنچه که شاه شجاع امریکایی به خاطر نفع باداران اش درسیزده سال در افغانستان و منطقه انجام داد، جانشین اش  صد در صد مطابق میل استعمارگران و استثمارگران با زیرپا کردن حقوق مردم افغانستان به کمک اطرافیان تاریخ زده خوداش انجام خواهد داد.

عبدالله عبدالله دورگه وغنی مالیخولیا آن تکلیف روانی که شاه شجاع امریکایی داشت این دو نفرهم دارند. شاه شجاع امریکایی به خاطر بقای خود و خانوادۀ خود و بادارن استعماری خود خدا کم اش نکند! نقش خوب مزدوری و وطن فروشی درسیزده سال حکومت خود باخت، حکومت دینی ومذهبی ساخت ، دزدان و قاتلان مردم افغانستان را برادر گفت، ویران گران جنگ های تنظیمی شهرکابل را در حکومت استعماری اش به خاطر بقای دولت استعماری به موافقۀ شرق وغرب دورخود جمع کرد، از خون وآتش سوزی در مملکت جلوگیری نکرد، نه تنها امروز، دیروز او می دانست که امریکا وغرب در منطقه به خاطر بقای استعماری اش چهرۀ دوگانه دارد، منافع پاکستان نسبت به منافع افغانستان به استعمارگران ارزش دارد، بعد از گوز زدن و چهارزانو نشستن و سر و صدا به راه انداختن حالا که آب از سر پریده به خاطر نیک نامی خود بچه زیرپا می نماید. جنگ زرگری را با باداران خود و به خاطر فریب مردم افغانستان و منطقه به راه انداخته این سروصدا های شعبده بازی در ختم حکومت شاه شجاع امریکایی نه تنها سودندارد که به اقوام افغانستان و منطقه توهین است. شاه شجاع امریکایی مرا زخیر تو امید نیست، شر مرسان.

شاه شجاع امریکایی اگر به خاطر اعتبار آینده اش در افغانستان و منطقه به دستور باداران اش قرارداد استعماری را امظاء نکرد. اشرف غنی مالیخولیا وعبدالله عبدالله دورگه صد در صد بدون تعدیل یک دو ماده که آن هم به خاطر فریب مردم افغانستان خواهد بود، بدون چون وچرا امضاء می کنند تا بتواند مانند شاه شجاع امریکایی یک حکومت ائتلافی با تغییر نام یعنی حکومت مشارکت ملی از قماش دزد ، رهزن ، وطن فروش ، مزدورحلقه بگوش ، از مافیا های موادمخدر،مافیا های اقتصادی و دیگر چور و چپاول گران دینی ومذهبی حکومتی می سازند.

 این دو دلقک مزدور که درکرسی ریاست جمهوری به نام شاه شجاع چهارم تعین می شوند، این را بدانند چون این زمان زمانی است که کارد به استخوان رسیده و مردم افغانستان بجای اینکه با خوردن کارد بیهوش شوند، به هوش خواهند آمد و در مقابل کاردزنان سخت مقاومت خواهند کردند و اگر اقوام افغانستان در مقابل حکومت استعماری ، حکومت مشارکت ملی که بهانۀ بیش نیست و یا حکومت ائتلافی که چهرۀ زرد استعماری دارد، مقاومت نکنند، هویت تاریخی شان که نیاگان شان برضد استعمار جنگیدند و مقاومت مسلحانه کردند، نه تنها زیرسوال می رود، بلکه محو می شود و قابل جبران نخواهد بود.

ازحرفهای غنی سگ استعمار طوریکه معلوم می شود که گفته اگر پیروز شود چهارمعاون از چهار قوم افغانستان که دارای صلاحیت مشابه باشند انتخاب می کند، یعنی ازبک و از قوم هزاره انتخاب کرده ام از قوم تاجک و پشتون هم دو نفرانتخاب می کنم. حتی گفته که نخست وزیر را از قوم تاجک انتخاب می کنم، درحالیکه ما نمونۀ این نوع حکومت را در لبنان دیدیم که نتیجه نداد.هنوزهم جنگ های قبیلوی ،نژادی ،یمنطقوی،یدینی ومذهبی گاه گاه بروزمی کندیکه حتی قابل جلوگیری نمی باشد.

عبدالله عبدالله که شاگرد وطن فروشان جهادی  بوده و با بزکوهی سر آخور دین و مذهب چند وقتی نشخوارکره است وهنوزهم با بیشرمی  بجا ایکه 8 ثور را که سبب جنگ های کابل شده تقبیح کند با  ُپررویی هنوز خود را مجاهد می خواند، درحقیقت از رذالت های سابقه خود و قماش بدنام خود به نام مجاهد دفاع میکند. وارثین کشته شدگان جنگ های تنظمی ، طالبی و جنایت های حزب دموکراتیک خلق که بعد از سقوط داکترنجیب الله از جمله ائتلافی گران این قماش بودند، از حرفهای عبدالله عبدالله معلوم می شود عوض اینکه این قماش بد نام را به محکمه بکشند در پهلوی خود مانند کرزی قرارمی دهد و به سیاست همان خرک وهمان درک ادامه می دهد که تا آن غوره که در دل سیاف و سیاف ها باقی مانده که آرزو داشتند خاک کابل را به توبره باد کنند که بادهم کردند و گفتند با رفتن حکومت کمونستی و با آمدن ما با وجود کشتار و ویرانی، پاک نشده حرف شرمگین وچرکین سیاف  و حرفهای امروزعبدالله عبدالله نه تنها حقوق شهروندان کابل را نقض می کند، بلکه کثافتیست که در تاریخ با چهرۀ مسخ شده باقی می ماند.

نام های این تاریخ زده ها که قاتلین اقوام افغانستان هستند و سبب ویرانی شده اند بنام نوکران استعمار، مزدوران استعمار، ارازل دینی ومذهبی با خط درشت سیاه در تاریخ افغانستان نوشته شده و نوشته می شود و باقی خواهد ماند و آن مؤرخین وطن فروش که ارتباط تنگاتنگ با این جنایتکاران دارند، بازهم نمی توانند که به رخ پوست پشک بکشند و واقعیت های تاریخی را وارونه نویسی کنند  و آب در آسیاب کثافت و رذالت سرازیر سازند.

شاه و شاه پرستان ، داوود و داوود پرستان ، حزب مزدور دموکراتیک خلق ، مجاهد گنده خشتک ، طالب مزدور و لوطه گر چپ و راست دلقک و تسلیمی به قماش بدنام بالا دیگر درتاریخ افغانستان نقش ندارند و هر مؤرخ ، واقعه نویس، شاعر، نویسنده و منتقد اگر یک نکته به نفع جنایتکاران بالا در تاریخ این زمان می نویسند، نه تنها اقوام افغانستان این دلقکان تاریخ زده را نفرین می کنند، بلکه تاریخ افغانستان هم مؤرخ ، واقعه نویسان، شاعر، نویسنده و منتقد را از پا و دست اش می گیرد و به زباله دان تاریخ برای ابد می گذارد.

من ایمان دارم هیچ یک ازقماش بالا را نمی توان اقوام افغانستان گفت . گاو سر گاومیش شهزاده است. در جنایت و وطن فروشی دست یکدیگر را خودشان از پشت بسته اند وهرکدام این قماش بالا جنایت نابخشودنی در حق اقوام افغانستان روا داشته اند و پیروان اینها حتی سر اطفال بالای سن چهارساله تجاوز کردند تا تاج  دموکراسی  دینی و مذهبی به سر بزنند.

دولت هائیکه درمقابل این نوع جنایت استادگی نمی کنند و به ترویج چنین جنایت ها مستقیم وغیرمستقیم مثل سه شاه شجاع گذشته می پردازند، پیروان حکومت لوطی هستند و صد در صد خود این زمامداران مورد تجاوزقرار گرفته اند و درعوضیکه عقده مند شوند، به بی تفاوتی شان می انجامد، نره چوشانی هستند که در وجودشان دیگر شرافت دیده نمی شود.

عبدالله عبدالله ازجمله لواطه کاران دینی و مذهبی است وغنی احمدزی درس شرف باختگی را در لبنان وغرب تجربه کرده . یک ملتی که به ناموس داری معتقد است امکان ندارد که زیر سایۀ این دو نره چوش استعمار، حیثت ناموس داری خود را حفظ کنند.

چنانچه ما عساکرغربی را دیدیم که درعراق و افغانستان دست به لواطه و زنا زدند، حتی دیگران را سرخود بالا کردند، هم طالبی  که دستگیرشد هم او را کردند وهم به او دادند. چنانچه ملا ضعیف در یک سخن رانی خود  به این نوع جنایت اعتراف کرد و گفت امریکایی ها به تحریک آی ، اس آی شرف و آبروی مرا ریختند و آن قدر در برابر آی اس آی تسلیم شده های طالب عقده مند شدند که سرخود هم رحم نکردند، بی پرده جنایتی که از طرف دستگاه های جاسوسی شده بود به خاطرروشن شدن ذهنیت مردم افشا کردند که این کارشان قابل قدر است.

اگر نکات بالا بازهم در حکومت نو و توسط استعمارگران مد نظرگرفته نمی شود، حق به حقدار نمی رسد و از طرف دولت استعماری جنایتکاران حمایت شود و ادامه پیداکند، بدون شک صد در صد هویت اصلی مردم افغانستان نه تنها درحال محو تاریخی قرار می گیرد، بلکه این مردم افغانستان در جامعۀ مدنی واجتماعی جهان جای ندارند.

همان طوری که توپ مواد مخدر، و فساد اداری را جنایتکاران استعماری زیر نام دولت اسلامی به گول هدف رذالت های زمامداران افغانستان و وطن فروشان داخلی رسانیدند و امروز هویت اصلی این اشخاص افشا شده وجای پا در بین نسل روشن امروز ندارند.

در آخر از نویسندگان و شعرا ومنتقدین میخواهم که صرف از نظرعلایق حزبی ، جریانی ،تنظیمی ،قبلوی، زبانی،نژادی،منطقوی،دینی ومذهبی که به قدر سر سوزن شرافت اگر در وجود شان است بدون ترس و روی واسی به گفتۀ ایرانی ها در این وقت اساس به خاطر شرافت خود، مردم خود، وطن خود، نام از اشخاص جانی و جنایتکار وطن فروش که مرتک جنایت وطن فروشی و سبب فساد اداری، اقتصادی از زمان ظاهرشاه تا امروز شده اند، و زیر دهل حکومت کرزی و استعمارگران رقصیده اند، امید است از شرافت کار بگیرند و نام، آدرس و هویت جنایتکاران را در این وقت اساس افشا کنند. امید است آگاهان سیاسی ، نویسندگان و شعراء و منتقدین این بیت زیر را در نظر بگیرند و ابراز نظرکنند و اگر شعراء و طنزنویسان جرأت افشأ نام های خائنین  را ندارند و در شرایط تنگ دور از دموکراسی و آزادی بیان قرار دارند، می توانند این بیت به نام های مستعار به  مشاعره کشانند و کسانی که درغرب زندگی میکنند از آزادی بیان برخوردارهستند از شهامت کار بگیرند، به طنز و مشاعره و نقد بکشند. توقع ما از سایت ها، تلویزیون ها و رسانه های آزاد است که شهامت افشاگری دارند.

مرد آن است که دوراز نفرت مردم زیست

بود در خدمت مردم و نبود چهارصدوبیست

گــــرعشق به مـردم وطن داری بگو کیست

آن که شــرافت زیرپا کرد ومردانه نه زیست

شاعربی وزن وبی قافیه

(انسان همان طوریکه آزاد به دنیا آمده بگذارید که آزاد فکرکند و آزاد از دنیا به حکم قانون طبیعت برود، هرنوع مداخله که سبب جلوگیری آزادی انسان شود، روزنۀ کثافت کاری مداخله گر را بزرگتر می سازد.)

شاعربیوزن وبی ترازو

 

 

 

سید موسی عثمان هستی 

       ۵ می ۲۰۱۴ 

 

 

 


بالا
 
بازگشت