م. نبی هیکل

 

انتخابات: احتمالات و انتظارات

انتظارات از حکومت آیند

انتخابات 1393 با درنظر داشت  رقابت تمایلات در شرایط جامعه افغانی به گمان  غالب در نهایت کار به یکی از دو نتیجه منتج خواهد شد: پیروزی  قاطع یک نامزد و یا تشکیل حکومت ایتلافی. 

تغییری که اکثریت مردم توقع دارند چشمگیر نخواهد بود، زیرا از یکسو تغییر در شیوه اندیشه و عمل ایلیت حاکم و متحدان دشوار است و امکانات مادی از سوی دیگر محدود اند. به این موضوع بعدآ بر میگردیم. احتمال ایجاد یک حکومت ایتلافی  به دلایل مختلف قوت بیشتر دارد. از یکسو تیمهای انتخاباتی در  سیاست مصالحه رشد یافته اند و از سوی دیگر راه مصالحه یگانه  بدیل معقول در برابر  رویارویی میباشد و موجب میگردد همه به سهمی در قدرت راضی گردند.  از سوی دیگر تیم های رقابت کننده نه تنها متحدان  سنگر ایدیولوژیک واحد اند بلکه از زمره متحدان   حکومت برسراقتدار نیز میباشند.  ا ین چیزی است که در  تمام کشورها برای تشکیل  حکومت از آن استفاده میشود.آنچه  اکنون بحیث اپوزیسیون در  سیاست افغانستان عنوان میشود به احتمال غالب  در آینده به اپوزیسیون تبدل خواهد شد.

حتی در صورت پیروزی قطعی یک نامزد در دور اول یا  دوم بازهم ترکیب حکومت بصورت  صاف حزبی یا تک ساختاری نخواهد بود.

تغییر و تحول

مهمترین مساله هم از نظر نامزدان (بر اساس ادعاهای انتخاباتی آنان) و هم از نظر رایدهنگان تغییری میباشد که انتظار برده میشود. این  تغییر در خطوط کلی اقدامات آتی را احتوا مینماید:

1.       تامین امنیت شهروندان در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی: حکومت باید بتواند در گام نخست امنیت فیزیکی شهروندان را از تهدید هایی مانند زورگویی، دزدی، اختظاف و .  . . تامین نماید.  تامین امنیت در برابر تهدید خارجی  تهدید هایی را احتوا میکند که در نتیجه اعمال عمال و اجیران خارجی ، مداخلات مسلحانه و تجاوز خارجی بوجود میایند.

2.       تامین حاکمیت یکسان قانون:  از حاکمیت روابط بر ضوابط باید به  حاکمیت یکسان قانون گذار قطعی و یکباره صورت گیرد.

3.        شایسته سالاری:  امنیت و رفاه مردم و کشور از راه   سپردن کار به  اهل کار و ایجاد حکومت مسلکی صورت میگیرد. شایسته سالاری و میریتو کراسی  باید از گرو تعصب فکری و گروپی نجات داده شود، تا هر فرد بتواند بدون درنظر داشت وابستگی های سیاسی و  اعتقادی به خاطر شایستگی و صداقتکاری مورد تقدیر قرار گیرد.

4.       انکشاف متوازن اقتصادی.این امر به   تقویت وحدت ملی، امنیت، رفاه و رشد مشارکت سیاسی کمک مینماید.

انتظارات متذکره خیلی همه گیر ، تامین آنها زمانگیر وتحقق آنها کار ساده نیست، زیرا  تحقق آنها نه تنها به پالیسی های خوب، بلکه به ابزار خوب و موثر پالیسی و مدیریت بازیکنان در عرصهای های مورد نظر بستگی دارد.بصورت خلاصه حکومت آینده به نرم افزار  و سخت افزارهای مناسب نیاز دارد. کیفیت و کمیت این افزارها نیز بر درجه تحقق  اهداف تعیین شده برای برآوردن انتظارات یاد شده تاثیر دارند.

منظور از نرم افزار و  سخت افزار چیست؟

نرم افزارها و سخت افزارها

نرم افزارها 

شیوه اندیشه بیشتر مظهر نرم افزار است تا نرم افزار، اما برای ما فراورده اندیشه دارای اهمیت است ، زیرا  یک مارکسیست یا لیبرال یا دموکرات میتواند  متعصب  افراطی باشد یا نباشد، میتواند با مخالفان با زور و اسلحه برخورد نماید یا در همزیستی زندگی نماید. بدین لحاظ نگارنده شیوه اندیشه و عمل را بحیث نرم افزار مطرح کردم.

شیوه اندیشه و عمل: شیوه اندیشه تیم کاری سلامت فکری را بازتاب میدهد و عمل را رهبری مینماید. تعصبفکری در رابطه با افکار و اعتقادات دیگر و تعصب گروپی در  یک جامعه متشکل از گروپهای بیشمار تجربه ای است که همه ی  افغانان نتایج آن را با پوست و استخوان احساس کرده اند. گذار از  شیوه اندیشه و عمل کهن باید در دستور کار حکومت قرارداده شود.

شیوه اندیشه و عمل کهن یا معمول عبارت از آن شیوه ای میباشد که از سالیان دراز  زمامداران و ایلیتها بر اساس آن  فکر کرده اند و عمل نموده اند. این شیوه مشخصات  زیاد دارد اما دو مشخصه عمده آن عبارت اند از:

تعصب فکری:  تبعیض در برابر  دیگر اندیشی، یکه تازی، راسیزم، اتنوسینتریزم، برتری طلبی  از  زمره مظاهر  تعصب فکری اند.

گروپگرایی: خدمت به گروپ  سیاسی، مذهبی، اتنیکی  بخصوص هنگام احراز قدرت.

گذار  از  شیوه کهن یا معمول باید به شیوه جدید اندیشه و عمل صورت گیرد که در آن تعصب فکری و گروپی  اولویت خود را از دست داده  و به همزیستی، حل و فصل مسالمت آمیز منازعات و کار مشترک جا خالی میکنند.

قوانین و طرزالعملها:  رعایت و احترام به قوانین و طرزالعملها بحیث  رهنود  ملی رفتار، مناسبات و حل منازعات به شیوه اندیشه و عمل بستگی دارد، زیرا  شیوه اندیشه و عمل افراد سیمای قوانین و پالیسی ها را منعکس میسازد.

پالیسی ها: پالیسی ها نیز در نتیجه تعصب فکری و گروپی متاثر میگردند و اثرات آن به اشکال انکشاف نامتوازن،  انقسام طبقاتی، نارضایتیها، مقاومتهای مدنی و مسلحانه متبارز میگردند.

درحالیکه تغییر  اساسی در نحوه اندیشه و عمل باید رونما گردد، اثرات آن در دو مرحله: در پالیسی ها و در تحقق عملی آنها باز تاب میابند.  سلامت پالیسی را بر اساس  نتایج و  عوارض جانبی آن میتوان سنجید. نحوه اندیشه و عمل شرط ضروری پالیسی خوب است نه شرط بسنده آن و نه هم شرط موفقیت آن. پالیسی ها باید منافع ملی و رشد مشارکت سیاسی گسترده  را در محراق توجه قراردهند.

بدون تغییر در نرم افزار بخصوص تغییر در نحوه اندیشه و عمل  نمیتوان تغییر مثبت را که مردم متوقع اند، از حکومت آینده توقع کرد.

 

سخت افزارها

سخت افزار ها بر اساس نرم افزارها  عمل میکنند و برهم تاثیر متقابل دارند. آنها را در سه دسته معرفی مینماییم.

افراد:  شیوه اندیشه و عمل فرد بحیث  نرم افزار تعیین کننده  دستآورهای فرد میباشد. فرد  نه تنها بحیث رهبر و رهنما بلکه بحیث و سیله تحقق پالیسی خدمت مینماید. تا زمانیکه افراد جدید با نرم افزار جدید به کار گماشته نه شوند، فراورده و نتایج مورد نظر را  نمیتوان به دست آورد. از قانون شکن  که در زنگی با آن  شیوه زیسته نمیتوان رعایت قانون را توقع کرد. آنها را باید به رعایت واداشت نه اینکه مسوولیت حراست از قانون را به آنها  واگذاشت.

سازمانها: سازمانها نیز همانند کمپیوتر ها با نرم افزار فعالیت میکنند. با وصف اینکه به قول  سخات شنایدر(Schattsneider) سازمانها خود بسیج بایس (bias) میباشند،  همواره این امکان وجود دارد که منافع گروپی را در منافع بزرگتر ملی جستجو نماییم.

 سازمانها  میتوانند از راه اتخاذ  نرم افزار علمی و مسلکی بحیث سنگر های دفاعی حقوق  انسانی و بشری  عمل نمایند. سازمانهای کنونی در افغانستان بیشتر فرمایشی و  فاقد اساس ملی اند.

 

ابزار ها و امکانات مادی:

ابزارها و امکانات ملی باید ایجاد گردند و  از آنهایی که موجود اند استفاده موثر صورت گیرد. جامعه  منبع ابزارها و امکانات فراوان است و حکومت باید این توانایی را دارا باشد تا  این توانایی ها را به نفع  سیاست داخلی و خارجی بسیج نماید.

تفکرات منفی و نابکار حاکم عمدتآ دوگانه است: از  یکسو زمامداران همیشه بر  کمک خارجی اتکا مینمایند و از کاهش آن میرنجند و از سوی دیگر بیشتر به دیگران فکر میکنیم تا به خویشتن. هردو نحو تفکر را باید در حد تعادل و مناسب آن باید نگهداریم، زیرا  آبادی کشور و رفاه ملی نه تنها به کار ملت افغان نیاز دارد ، بلکه تنها این ملت افغان است که مسوولیت  امنیت ،  رفا و بقای خود را بر عهده دارد. ما نباید از دیگران توقع  نماییم تا  کشورما را  آباد و منافع ملی ما را تامین نمایند. بر  این  نحوه تفکر باید تجدید نظر نماییم.

بدین ترتیب احتمال تحقق تغییری که مردم برای آن رای دادند بیشتر به تغییر در نرم افزار ها بستگی دارد: هرگاه مقامها و ارزشها به گونه قبلی میان  متحدان ایتلاف سیاسی و اتنیکی  توزیع و تقسیم گردد و میریتوکراسی از  انحصار تعصب فکری و گروپی آزاد نگردد، تامین  حاکمیت قانون و امنیت در مخاطره قرار میگیرد.

 

ماموریت ملی و وطنی

در شرایط کنونی که افغانستان از یکسو در میدان بزکشی چاپاندازان منطقوی و بین المللی قراردارد و از سوی دیگر باید راه  آینده خود را  هشیارانه با درنظر داشت  منافع کنونی برگزیند

 دو ماموریت مهم در برابر ما قراردارد:

1.   حمایت از انتقال مسالمت آمیز قدرت:  برخورد غیر از آن بر آن گرهی میافزاید که میخواهیم بگشاییم.

2.    کار مشترک برای حل دشواریها و  فعال نگهداشتن: این ماموریت دشوارتر از اولیست زیرا   ماموریت تغییر در  نرم افزارها ( تغییر در نفسها)، ایجاد سنگر های ملی دفاعی و نظارت کننده را ( برای رسیدگی به نگرانی های کنونی ما در رابطه با حفظ منافع ملی، تدویر انتخابات آزاد، عمومی و عادلانه و تامین عدالت و رفاه و  . . .) نیز احتوا مینماید.

پایان

 

---------------------------------------

 

مقدمه

انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی انجام گردیدند و نگرانی های جدید در مورد تقلب و  استفاده ابزاری از آن در دستور روز قرارر دارد، زیرا هیچ طرفی نمیخواهد متقلب پنداشته شود، در حالیکه از ادعای تقلب بحیث  و سیله تبریه  خود و تقصیر طرف دیگرمیتواند به خوبی استفاده شود.

تحلیل مختصرکنونی برخی از پرسشهای مهم را زیر دو عنوان عمومی احتمالات و انتظارات مطرح و  سعی مینماید به آنها پاسخ فرهم نماید. احتمالات  احتمال پیروزی ، احتمال تقلب  و احتمال تغییر در اندیشه و عمل ایلیت حاکم را مورد بحث قرار میدهد.

در بخش انتظارات به این مساله توجه میشود که انتظارات عمومی از تیم  پیروز بیانگر چیستند، و و تاچه حد میتوانند  این انتظارات واقعی باشند. پرسشهای این بخش عبارت اند از:

·        انتظارات اساسی از نامزد و تیم وی چیست؟

·        انتظارات واقعی از تیم متذکره چها اند؟

·        انتظارات نورماتیفی و واقعی بر کدام پایه استوار اند؟

عناصر اساسی و تعیین کننده که احتمال تحقق انتظارات عمومی را و توانایی حکومتداری تیم پیروزرا میتوان  بر  بنیاد آنها سنجید در بخش سوم مورد بحث قرار داده میشوند. نرم افزارها و سخت افزارها موضوعات مهم این بخش را میسازند. سوال اساسی این است که افغانستان به چه نوع رییس جمهور و تیم کاری نیاز دارد؟

این سوال را میتوانیم از مواضع مختلف پاسخ دهیم. این موضعگیری ها را برای سادگی کار به  باز و بسته تقسیم مینماییم.

موضعگیری باز:منظور از موضعگیری باز داشتن  افق باز و ساحه دید  وسیعتر است که در آن خوب و خراب و همه ی رنگها دیده میشوند. مرزهای این دید بیشتر  قنفوذ پذیر و انعطاف پذیر اند و در نتیچه قابلیت پذیرش آنها بیشتر است. دید باز در قضیه مورد بحث ما عبارت از دید ملی و سرتاسری است. این دید  امکانات بیشتر را برای  انتخاب بدیل دارا میباشد زیرا آنچه را میخواهد  در طیف وسیعتر  واز میان بدیلهای بیشتر جستجو مینماید. معیارهای ارزیابی و سنجش از این موضعگیریاز مرزهای گروپی، از رنگها و تفاوتها میگذرد و بیشتر بر تشابهات ، علاقمندی ها و منافع مشترک، نیازمندیهای عمومی تکیه میکند تا تمامیتی را بوجود آورد. این شیوه تفکر با وصف اینکه حامل تفکر یا متفکر به یکی از  ساختارهای اتنیکی یا سیاسی و عقیدتی مربوط است، قبیلوی نیست زیرا ملیست و  در محدوده مرزهای گروپی اسیر نمیباشد. چنین موضعگیری دشواری اساسی عام بودن را در برخی از موارد دارد، زیرا عام بودن به معنای اکثریت است و اکثریت به معنای این است که اقلیتی در یک حاشیه قراردارد که باید مورد توجه قرار گیرد. در  اساسی ترین موارد مانند  داشتن سرزمین، حکومت،  آزادیها و حقوق دموکراتیک منافع همه تامین میگردد.

موضعگیری بسته  یا منقبض: این موضعگیری باریک و دارای ساحه دید کوچک و تنگ است. مرزهای این دید کمتر نفوذ پذیر  و انعطاف پذیر اند و در نتیجه قابلیت پذیرش محدود دارند. این موضعگیری  تنگ و گروپی ، حزبی، ایدیولوژیک و  اتنیکی میباشد.  گزینشها بوسیله مرزهای نفوذ ناپذیر در ساحه تنگ محدود میگردند و  در نتیجه بدیلها نیز برای گزینش محدود میگردند.

از این دید رییس جمهور خوب وابسته با ساختار گروپی یا متمایل به آن  ساختار است. این ساختار میتواند  ساختار اتنیکی باشد ( پشتون یا تاجیک یا  . . .) یا  ایدیولوژیک( راست، چپ) یا مذهبی

(  سنی یا شیعه، . .).

 اما رییس جمهور خوب بر اساس معیارهای قابل قبول برای همه آن یکی  است که از موضعگیری باز عمل میکند نه از موضعگیری تنگ گروپی.

 

مشخصات ضروری یک  رییس جمهور

تعدادی از افراد انتخابات را بحیث فرصتی برای  رقابت ساختارهای اتنیکی می پندارند نه بحیث فرصت رقابت ملی برای شایستگی و خدمتگذاری، زیرا آنها از سنگرهای تعصب فکری و گروپی به این مساله ملی مینگرند.

حقیقت مساله عبارت از این است که: اکثریت مردم از بی عدالتی، فساد و تهدید های داخلی و خارجی به ستوه آمده اند. مشارکت وسیع مردم در انتخابات  روز شنبه 16 حمل 1393  واکنش مردم در برابراین حالت  پنداشته میشود، زیرا مردم خواستار تغییر جدی این حالت اند. تغییر  در وضعیت کنونی بحیث خواست عمده مردم باید معیار اساسی ارزیابی قرار داده شود.

آیا این یا آن نامزد میتواند پس از پیروزی تغییری را موجب گردد که توقع میرود؟ مهمترین توقعات زیر عنوان انتظارات مورد بحث قرار  داده میشوند.

 ما در مود تغییرات تنها از احتمال میتوانیم صحبت نماییم زیرا ما با آن افراد و تیمهایی سروکار داریم که از پیش آنها را در میدان اندیشه و عمل تجربه کرده ایم.  توانایی و نیت رییس تیم بدون شک در داخل تیم و در محدوده امکانات و محدودیتها و بخصوص فرهنگ حاکم عمل مینماید. تغییر و فرهنگ بدون شک  برهم تاثیر متقابل دارند زیرا فرهنگ میتواند از تغییر جلوگیری نماید و یا آن را تشویق نماید.  شیوه اندیشه و عمل رییس جمهور مانند هر فرد  دیگر دستآوردهای وی را شکل میدهد.

با درنظر داشت تجارب تاریخی بخصوص  تجارب 12 سال گذشته و با درنظرداشت درک لازم از نیروهای مطرح سیاسی و شرایط کنونی  کشور میتوانیم حد اقل لازمه هایی را تعیین نماییم که تیم پیروز باید در خود داشته باشد تا بتواند تغییری را که توقع میرود ممکن گرداند.

افغانستان به رییس جمهوری نیازدارد که بتواند:

1 . حاکمیت یکسان قانون را بدون درنظرداشت هرنوع ملاحظه تامین نماید. تامین یکسان حاکمیت قانون  از سنگر  تعصفب فکری و گروپی ممکن نیست، زیرا قانون تبعیض نمیشناسد. رییس جمهور و تیم کاری بخصوص باید بتوانند هواداران و، دو ستان و  اعضای فامیل خود را به قانون پذیری وادارند.

2 . میریتوکراسی را بر هرنوع رابطه  سنتی( شناخت، ملاحظات قدرت و نفوذ اجتماعی) و مدرن( ثروت و دارایی و مقام) ترجیح دهد.  میریتو کراسی باید از بند گروپ  آزاد گردد.

3.     توسعه مشارکت سیاسی : سهم  افراد و جامعه در اداره و رهبری کشور را مورد احترام قرار داده و آن را  ازراه های رسمی و غیر رسمی گسترش بخشد.

4.     به رشد دانش ، دانشمند  و اهل خبره ، و سهم آن در تصمیمگیری ها متعهد باشد. این تعهد تنها میتواند از راه ایجاد نهادهای علمی مانند شورای پلانگذاری علمی و انجمنهای تخصصی، و کمک به این نهادها ضمانت اجرایی حاصل نماید.

ما نباید به فکر آن باشیم که این شخص باید از این یا آن قوم باشد و برای آن دلایل قومی درست نماییم مانند  اکثریت بودن یا  تعقیب عنعنه و رسم تاریخی و  . . . 

رییس جمهور و رهبر خوب از راه خرد جمعی  و مسلکی رهبری مینماید.

بدین ترتیب ما هم بر معیارهای انتخاب رییس جمهور و هم بر اصول اساسی فعالیت  وی به توافق میرسیم.  اکنون زمان آن رسیده تا بر احتمالات بحث نماییم. این بحث را در قسمت بعدی دنبال مینماییم.

احتمالات

استدلال اساسی این است که به انتخابات نه باید بحیث رقابت نمایندگان ساختارهای اتنیکی برای حکمروا یی دید، بلکه به آن باید بحیث یک پروسه ملی انتخاب نگاه کرد. تعدادی از افراد انتخابات را بحیث فرصتی برای  رقابت ساختارهای اتنیکی می پندارند نه بحیث فرصت رقابت ملی برای شایستگی و خدمتگذاری، زیرا آنها از سنگرهای تعصب فکری و گروپی به این مساله ملی مینگرند. اولی تفکر قبیلوی( اتنوسنتریک) و  دومی  بیانگر تفکر باز و ملی میباشد. این بحث از دید  دومی به مساله میپردازد و احتمالات آتی را مورد بحیث قرار میدهد:

احتمال پیروزی کدام نامزد قوت دارد؟ احتمال تقلب در چه حد میتواند باشد؟

در علوم اجتماعی در بسیاری از موارد تنها از احتمال میتوان سخن گفت و در موارد بزرگ و عام بیشتر قانون حاکم است که میتوانیم آن را میتا قانون نام گذاریم( مانند هر آنچه تولد میشود میمیرد). احتمال به شرایط ( ضروری و بسنده) بستگی دارد، زیرا این شرایط  قوت این احتمال را تعیین مینماید که معلول  ممکن است واقع گردد. ( هر دانه ای در زمین نمیروید و برای فرزند آوردن تنها ازدواج شرط نیست.)

بنابرآن برای انجام انتخاب عمومی باید انتخابات عمومی تدویر گردد و این انتخابات باید عمومی باشد تا بحیث انتخاب عمومی یا اکثریت نامداده شود، و بر اساس اصولی دایر گردد که انتخاب آزاد و عادلانه را ممکن گرداند. انتخابات آزاد و عادلانه باید تعریف گردند تا در عمل بتوانیم  آزاد  و عادلانه را هنگام قضاوت از آنچه آزاد و عادلانه نیست  به سادگی تمیز نماییم. بدون میکانیزمهای نظارتی نمیتوان از  تدویر انتخابات عمومی، آزاد و عادلانه مطمین گردید.

مشارکت مردم در انتخابات شرط بسنده است زیرا بدون مشارکت مردم انتخابات انجام نمیگردد. آنتخاباتی که ( به تناسبهای قابل قبول) عمومی نیست و عادلانه و آزاد نیست تنها میتواند به اصطلاح انتخابات نامیده شود. عمومی بودن ( به معنای شرکت اکثریت نفوس واجد شرایط رایدهی) به این دلیل ضروری است که انتخابات باید گزینش اکثریت را بدست دهد، در غیر آن انتخاب انجام شده انتخاب  اقلیت خواهد بود نه انتخاب اکثریت و عامه مردم.

انتخابات عمومی

عمومی بودن انتخابات میتواند از شرایط و حاملان متاثر گردد: شرایطی که عمومی بودن انتخابات  را متاثر میسازند عبارت اند از:  شرایط قانونی از راه تعیین سن حق رایدهی، فراهم آوری شرایط و امکانات رایدهی به مناطق دوردست و مهاجران و آنانی که در کشورهای دیگر به کار مشغول اند،   شرایط ( عینی و ذهنی ) رایدهی و از این گونه.

حاملان  نیز  عمومی بودن را متاثر میسازد:  انسان بهترینو مهمترین حامل است که میتواند عمومی بودن، آزاد و عادلانه بودن را بصورت مثبت یا منفی متاثر میسازد. این حامل میتواند از دوراه قانونپذیری و قانون شکنی بر عمومی بودن ، آزاد بودن و عادلانه بودن اثر گذارد. این تنها قانون است که ما میتوانیم بر اساس آن ارزیابی های خود را استوار سازیم.

احتمال پیروزی این یا آن نامزد   به  شرایطی بستگی دارد که انتخابات درآن دایر میگردد. در جامعه افغانی  تفکر ابزاری در نتیجه رویدادهای سه دهه بصورت قابل ملاحطه رشد کرده است. خطوط اساسی تفکر سیاسی را تعصب فکری و گروپگرایی تشکیل میدهند.  تعصب فکری (  دیکتومی مجاهد و غیر مجاهد، راست و چپ،  ما و شما) در مباره بقا در  قدرت بدون شک نقش ایفا میکند. مساعی حکومت برای تقلیل تعداد نامزدان و جلوگیری از تقسیم آرا  به هدف مدیریت ساده و هدفمند انتخابات به نفع نامزد مورد نظر، بدنام سازی نامزدان و یا حمایت اتنوسنتریک از این یا آن نامزد مظاهر مختلف تعصب فکری و گروپگرایی اند. از نظر تعصب فکری  شیوه معیین فکری یا اعتقادی میخواهد به مقام حاکمیت برسد و از نظر گروپی  تمایلات گروپی تعیین کننده میباشند.

بر اساس این تمایلات چهار نامزد ( سیاف، اشرف غنی، زلمی رسول و عبدالله عبدالله ) در صدر فهرست قرار میگیرند. در حالیکه این نامزدانان همه از متحدان غرب اند، حامیان و هواداران آنان  طیف های متفاوت را بازتاب میدهند.

 احتمال پیروزی  یکی از این چهار نامزد بیشتر به دو عامل بستگی دارد:

·        رای مردم

·        حدو اندازه مداخله انسانی در پروسه  رایدهی  تا اعلام نتایج.

با درنظرداشت قوت تعصب فکری و تمایل گروپی در  رقابت قدرت و سازماندهی رقابت( بسیج مردم در این رقابت) ، احتمال تقلب نمیتواند اندک باشد. لوکوس تقلب صراحت بیشتر دارد و بدون شک در گام اول حکومت متقلب از پیش برای انجام  تقلب هم تجربه اندوخته و هم آمادگی  لازم را از راه توزیع مقامها اتخاذ کرده بود.

 با ارزیابی خسارات و زیان (مادی و معنوی) باخت نامزد در مبارزه قدرت میتوان دریافت عطش کدام یک از نامزدان برای قدرت بیشتر است. به هر اندازه ای که این خساره بلند باشد تمایل مبارزه برای قدرت در نامزد نیرومند خواهد بود و امکان تقلب نیرومندتر.هراس از دست داد ن دارایی، محاکمه و  . . . بدون شک میتواند قویترین انگیزه  برای مبارزه برای بقا در قدرت ئنداشته شود.

تقلب ضرور نیست از سوی چندین متقلب صورت گیرد تا نتایج انتخابات را تعیین نماید. افزودن یک عدد و حتی یک صفر (بصورت اشتباهی و یا عمدی) میتواند تغییر بزرگی را موجب گردد.

درجامعه  ای که ابزاری و بر اساس تعصب و گروپگرایانه  فکر میشود، انتخاب فارغ از تقلب محال است، زیرا تعصب و گروپگرایی خود به معنای برخورد جانبدارنه است.  بدون مقداری از تعصب و گروپگرایی نمیتوان زیست ، زیرا مقادیر  ضروری تعصب و گرو پگرایی اثرات مثبت و مفید دارند، مانند تعصب در  برابر  حق و حقیقت و یا رعایت نورم،  نقش مثبت گروپها و تفکر گروپی بحیث حافظ منافع اقلیتها و  سکتورها (گروپ های منافع).

بدینترتیب  ما به دو سوال در مورد احتمال پیروزی  کدام نامزد و احتمال تقلب

پاسخ گفتیم.

 سوال سوم این است : با این فرض که اکثریت مردم  نامزد مورد نظر خود را (چه بر اساس تعصب فکری یا تمایلات گروپی) برگزیده اند، احتمال تغییر که مردم خواستار آن اند تا چه حد ممکن به نظر میرسد؟ این پرسش در حقیقت مهمترین پرسش است و باید آن را  پس از ارزیابی انتظارات و توقعات مردم از حکومت آینده مورد بحث قراردهیم، زیرا مردم با شهامت به مراکز رایدهی رفتند تا تغییری را که میخواهند از راه تعیین رییس جمهور آینده ممکن گردانند.

در قسمت بعدی بر انتظارات مردم و در نتیجه گیری بحث بر احتمال تغییر ی که انتظار برده میشود بحث خواهیم کرد. اما یک احتمال مهم میتواند همین اکنون مطرح گردد:

نتیجه انتخابات میتواند از پیش به گونه ای مهندسی گردد که تنها تشکیل یک حکومت ایتلافی (مصلحتی) بحیث یک بدیل مدنی در برابر مردم قرار داده شود. این همان بدیلی است که حکومت ممکن است در صورت عدم پیروزی نامزد مورد نظر آن را در نظر گیرد تا بقا در قدرت را تامین نماید.

 ادامه دارد

 

 

 


بالا
 
بازگشت