دكتر نبي هيكل
کدام نامزد؟
این پرسش که کدام نامزد بهتر و شایسته تر و مناسبتر است در محراق توجه همه قراردارد. پاسخ به آن یک امر شخصی است اما این بدان معنا نیست که هرآنچه شخصی باشد خوب و قابل تبریه میباشد، زیرا هر عمل شخصی پیامدهایی دارد که میتواند به ساحه شخصی ( مایکرو) محدود بماند، و یا بر ساحات گروپی (میسو) و یا ملی (ماکرو) اثر گذارد. در این بحث بر چهار نامزد مطرح توجه میشود و هدف از بررسی این است تا مشابهت ها و تفاوتها ی آنان از یکسو و برجستگی های آنان از سوی دیگر متبارز ساخته شوند. نگارنده آگاهانه از کاربرد نکات مثبت و منفی اجتناب میورزد و همه ی نامزدان و تیم آنها را بر اساس معیارهایی ارزیابی مینماید که بصورت عام غیر قابل منازعه اند. انتخاب چهار تیم بحیث تیم های مطرح بر اساس تبارز آنها در جریان مبارزات انتخاباتی در رسانه ها( تبلیغات تیم ها) صورت گرفته است.
این تیم ها عبارت اند از تیم های آقایان: اشرف غنی احمد زی، عبدالله عبدالله، زلمی رسول. عبدالرب رسول سیاف.
معیارهای ارزیابی: نامزد و تیم آن بصورت جداگانه با در نظرداشت: گذشته سیاسی و دستآوردهای آنان مورد قضاوت قرار میگیرند. معیارهای ارزیابی که با در نظر داشت درسها ی تاریخی و اولویتهای کنونی انتخاب شده اند، چهار اند:
1. مردم از افراطیت در تعصب فکری خیلی آسیب دیده اند بنابرآن فقدان تعصب فکری بحیث یک نورم قابل قبول در جوامع پذیرفته شده است. زندگی طبیعی انسانها بدون مداخله سیاسیون بیانگر همزیستی گوناگونی و تفاوت میباشد. تعصب یک کیفیت طبیعی است و حد افراط و تفریط آن باید در نظر گرفته شود.
2. معیار دومی تعهد عملی و فکری به تامین حاکمیت یکسان قانون است. بسیاری از پدیده های شایع و نامیمون کنونی مانند بیعدالتی، فقدان امنیت و مصونیت در برابر تهدید های داخلی و خارجی، ناشی از فقدان حاکمیت یکسان قانون میباشد.فقط برخورد یکسان و بی امان قانون میتواند موجب گردد هرآنکه امنیت شهروندان را از داخل یا خارج تهدید مینماید بحیث مجرم مجازات گردد. این امر فواید فردی و جمعی فراوان دارد.
3. معیار سومی را تعهد فکری و عملی به شایسته سالاری یا میریتوکراسی ملی میسازد.همه ی ملتهای پیشرفته و نیمه پیشرفته از راه ارزش دادن به شایستگیهای (مسلکی و اخلاقی) افراد به مدارج ترقی دست یافته اند. رشد تکنالوژی موید این حقیقت است. تیم های برنده نباید شایسته سالاری را به هواداران و گروپ خود محدود سازند و سایرین را نادیده گیرند.
4. تعهد به حق مشارکت سیاسی مردم. مشارکت دیگران در امر تصمیمگیریهای و اجرای آنان ما را از تک اندیشی و تکگرایی در حکومتداری فاصله میدهد. این کار به معنای برابری سیاسی، تفویض صلاحیتها به دیگران و جلوگیری از تمرکز صلاحیت ها و ارزشها میباشد. برای مشارکت سیاسی هم به شایستگی توجه میشود اما اساس آن از حق فردی ناشی میگردد. زمینه مشارکت برای هریکی باید فراهم گردد.
من یقین دارم که این نورمها میتوانند مورد منازعه باشند، اما بصورت عام قبول شده اند.
این بحث را در دو عنوان دنبال مینمایم: نخست به مشابهت ها و تفاوتها میان این نامزدان و تیمها مکث مینماییم و پس از آن نامزدان و تیم های نامزدان را براساس 4 معیار یاد شده میسنجیم.
در تمام این موارد ادعا نیز بر اساس شواهد مورد ارزیابی قرار داده میشوند.
کدام نامزد: مشابهت ها و تفاوت ها
نامزدان ریاست جمهوری انتخابات 1393 همه افغان اند، با سابقه و بیوگرافی شخصی متفاوت و تجارب متفاوت سیاسی. اما این تفاوتها موجودیت مشابهت ها میان آنان را نفی نمیکند. دسته بندی مشابهت ها میان این نامزدان کمتر از دسته بندی تفاوتها ی آنان از همدیگر دشوار نیست ، بنابرآن در این دسته بندیها به مهمترین و عامترین و آن شاخص ها توجه میشود که به بحث ما رابطه دارند.
در این ارزیابی تنها تیم های آقایان اشرف غنی احمدزی، عبدالله عبدالله و زلمی رسول و عبدالرب رسول سیاف، مورد نظر اند.
1. مشابهت های نامزدان مقام ریاست جمهوری انتخابات 1393
· هرچهار تیم از نظر سابقه سیاسی به جبهه راست تعلق دارند.
· هرچهار تیم از متحدان غرب در رقابت مسلحانه با بلاک شرق به رهبری اتحاد شوروی بوده اند.
· هرچهار تیم در مبارزه قدرت و تغییر سیاسی در افغانستان از سالهای جنگ علیه اتحاد شوروی باهم همکاری دشتند و یا بصورت مشترک رزمیده اند.
· اعضای هرچهار تیم از همکاران و متحدان ( رسمی و غیر رسمی) ایلیت حاکم تحت رهبری حامد کرزی اندکه از سال 2001 تاکنون به نحوی از انحا در سیستم دولتی فعال بوده اند.
· هرچهار تیم بر اساس مقتضای زمان در ایتلافهای متفاوت عضویت داشته اند که گاهی باهم همکاری کرده اند و گاهی در مخالفت باهم متحد شده اند( اتحاد با تیم حاکم و اپوزیسیون بطور مثال). آنها بصورت مکرر تعهد کرده اند و شکسته اند.
· هرچهار تیم در 12 سال گذشته در داخل مرزهای تعصب فکری بصورت فردی یا گروپی درسیستم فعالیت کرده اند.
· اعضای هر چهار تیم در رویاروییهای سیاسی، و مظالم یابصورت مستقیم و غیر مستقیم دست داشته اند و یا در برابر آن سکوت اختیار کرده اند و به اعتراض نپرداخته اند.
· هرچهار تیم بصورت مستقیم یا غیر مستقیم به تداوم بدبختی مردم خدمت کرده اند.
· آنها بر اساس تمایل به قدرت و سلطه باهم متحد شده اند و همه مدعی اند که خدمتگذاران واقعی مردم اند،
این تیم ها طوریکه گروپندی آنا ن شان میدهد، اختلافاتی نیز دارند، زیرا به دلایل مختلف به دور برنامه های متفاوت در تیمهای متفاوت قرار گرفته اند.
2. تفاوتهای تیم های نامزدان انتخابات ریاست جمهوری 1393
تفاوتهای فردی زیادی میان اعضای تیمهای متذکره وجود دارند. برخی از این تفاوتهای فردی تاثیرات اجتماعی دارند، در حالیکه تعداد دیگر مانند تمایل به ترشی یا شیرینی تاثیر فردی دارند. بطور مثال تامین عدالت هنگام قضاوت در مورد یک دعوا میان فرزند دلبند و یک بیگانه بی وسیله یک امر فردی میتواند باشد، اما تاثیر اجتماعی بزرگ دارد. این خصیصه فردی برای آن یکی که در مقام عامه قرار میگیرد دارای اهمیت خیلی فراوان است.این نوع برخورد نشان میدهد ما رابطه ها را بر قانون ترجیح میدهیم یا خیر. رییس جمهور و معاونان وی باید بتوانند تنها به قانون بلی بگویند وبه هر خواست مغایر با روحیه قانون پاسخ منفی دهند نه بر اساس عادت. هموطن نیز از انجام چنین خواست باید اجتناب ورزد( روحیه شهروند منتقد باید رشد یابد). بدینترتیب عادت فرد در مقام عامه برکیفیت کاری وی اثر میگذارد (برخورد وکیل یا وزیر یا قوماندان با سربازان پولیس یا با قانون و امتیاز طلبی).
تفاوتهای عمده آتی را میتوان در اعضای تیم های متذکره شناسایی کرد:
· برخی از آنها از نظر تشکیلاتی به سازمان سیاسی وابستگی رسمی دارند، در حالیکه برخ دیگر وابستگی ایدیولوژیک و غیر تشکیلاتی دارند. نه زلمی رسول میتواند بحیث انسان مستقل از نظر سیاسی شمرده شود نه هم اشرف غنی احمدزی ، در حالکیه ممکن است عضویت سازمان سیاسی معینی را دارا نباشند.
· آنها از نظر تعصب فکری از هم متفاوت اند. تعصب نیز حد افراط و تفریط دارد. گروپگرایی و ملی گرایی دو حد متفاوت را تشکیل میدهند که میتوانند خود در حد افراط یا تفریط تجربه گردند. تعصب فکری از یک فرد تا فرد دیگر نیز میتواند متفاوت باشد. این نحوه فکری که تنها مجاهد یا لیبرال این کشور را از بحران میتواند نجات دهد واضحآ تعصب آمیز است، زیرا از گروپ یا طبقه برتر سخن میگوید و آن هم گروپی که تاریخ سی سال گذشته تعصب فکری و بی انصافی آن را ثابت کرده است.
· آنها ازنظر برنامه ای از هم متفاوت اند. تفاوت در شعار انتخاباتی به حد تفاوت ماهوی برنامه انتخاباتی اهمیت ندارد. تفاوت اساسی در شیوه تحقق برنامه است. برنامه همچنان از نظر ماهوی باید تحقق پذیر و قابل کنترول باشد. تحقق پذیری به معنای این که نامزد آنچه را وعده نسپارد که در بهشت میتوان بدست آورد یا یک مدینه فاضله را به مردم وعده دهد، در حالکیه تعهد وی برای حاکمیت قانون نیز میتواند مورد سوال قرارداده شود. برنامه باید حد اقل از نظر منطقی قابل قبول و قابل بازپرسی باشد. بسیاری از برنامه ها از حد نورماتیف فرا نرفته اند و بصورت عملی بصورت قابل پیمایش تعریف نشده اند.
· آنها از نظر وابستگی های سیاسی از همدیگر متفاوت اند. کشورهای مختلف ممکن است برای جلب توجه نامزدان تلاش ورزند، اما مهمترین مساله این است که ما وابستگی متقابل را چگونه از وابستگی متمایز میسازیم و موازنه را در وابستگی متقابل چگونه تامین مینماییم. تعیین اولویتها ی نامزد و معاونان وی در این رابطه دارای اهمیت اند.
ارزیابی مشابهت ها و تفاوتها ما را به نتایج آتی میرساند:
1. ما نمیتوانیم از یک نامزد دلخواه صحبت نماییم، زیرا هریکی از نامزدان و اعضای تیم آنها بیشتر همگون و هم فکر اند و تفاوتها در اکثر موارد کمتر از مشابهت ها اند.
2. اینها آنانی اند که ما داریم و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
اما ما میتوانیم و باید یک تیم بهتر را شناسایی نماییم. ما در آغاز از 4 معیار ارزیابی یادآوری نمودیم. اکنون ارزیابی تیم های متذکره را بر اساس معیار های متذکره آغاز مینماییم.
چهار معیار
چهار معیار ارزیابی نامزدان و معاونان آنها عبارت اند از:
1. تعصب فکری:تعصب فکری موجب میگردد انسانها به شیوه ما و شما فکر کنند و عمل نمایند، تعصب فکری بخصوص در نوع افراطی آن دگر اندیشی و گوناگونی را تحمل نمیکند و به حاکمیت تک اندیشی تمایل دارد. زندگی طبیعی انسانها بدون مداخله سیاسیون بیانگر همزیستی گوناگونی و تفاوت میباشد.
همه ی نامزدان و معاونان آنها مدعی اند که برای برابری و همدیگر پذیری کار خواهند کرد. این ادعا ها تاچه حد میتوانند قابل باور باشند؟ در زنگی عادی مردم دروغگو و صادق را بر اساس تجربه میشناسند. هراس مردم از تکرار تاریخ پس از خروج نیروهای خارجی نیز از تجربه آنان ناشی میگردد.
تعصب فکری به در جه نفوذ پذیری مرزهای فکری بستگی دارد، به هر اندازه ایکه مرزها نفوذ پذیر باشند تعصب فکری به همان اندازه کمتر میباشد. امکان کاربرد یک پاره چوب یا اهن با عرض10سانتی و یک رابر را که 10 سانتی طول دارد میتوان بحیث مثال در نظر گرفت. انتخاب یک نامزد که تعصب فکری وی و تیم وی از آزمون زمان پیروز بدر آمده است ، به معنای رای به تعصب فکری و تداوم آن میباشد.
2. معیار دومی تعهد عملی و فکری به تامین حاکمیت یکسان قانون است. بسیاری از پدیده های شایع نامیمون کنونی مانند بیعدالتی، فقدان امنیت و مصونیت ، ناشی از فقدان حاکمیت یکسان قانون میباشد. آز آن یکی که سالها زیستن در بی قانونی را بر قانون پذیری ترجیح داده ، به مشکل میتوان توقع داشت تا یکباره قانون پذیری را پیشه کند. قانون پذیری با تعصب فکری پیوند دارد، زیرا تعبییر قانون را متاثر میسازد.یک فرد متعصب و قانون شکن در یک مقام عامه با صلاحیت یک آفت اجتماعیست.
3. معیار سومی را تعهد فکری و عملی به شایسته سالاری یا میریتوکراسی ملی میسازد. همه ی ملتهای پیشرفته و نیمه پیشرفته از راه ارزش دادن به شایستگیهای (مسلکی و اخلاقی) افراد به مدارج ترقی دست یافته اند. رشد تکنالوژی موید این حقیقت است.
از سالهای دراز میریتوکراسی در افغانستان یک پدیده گروپی بوده است، به این معنا که شایستگی گروپی و حزبی یا خانوادگی همواره مورد نظر بوده است. منظور از میریتو کراسی این است که هر فرد شایسته صرفنظر از وابستگی سیاسی ، زبانی و مذهبی و شناخت بتواند به خاطر توانایی و شایستگی خود مورد تقدیر قرار گیرد. این چیزی است که مردم ما برای رفاه و آرامش به آن نیاز دارند.
4 . تعهد به حق مشارکت سیاسی مردم.در این عرصه باید از رقابت گروپی برای تامین مشارکت گروپ به هدف تحکیم مواضع و سنگرهای گروپی به تامین مشارکت و سیع همه ی گروپ ها و افراد گذار صورت گیرد.
هم سینه جامعه ملی و هم امکانات و منابع برای مشارکت فرد فرد این کشور فراخ و گسترده است و هریکی میتواند به نوبه ی خود در موردی و در مقام معیین از انجمنهای محلی گرفته تا شوراهای منطقوی و ملی سهم معینی را ایفا نماید.
نتیجه گیری
صادقانه باید گفت که تیم زلمی رسول به دلایل آتی نمیتواند از این آزمون موفقانه بدر آید:
· آقای رسول در زندگی خویش در سه رویداد بزرگ تاریخی سهم داشته است: با شاه سابق که چهل سال افغانستان را در عقب ماندگی نگهداشت همکاری داشته است. دستآورد وی فقط خدمت به خانواده بوده است.
· وی در کنفرانس بن شرکت داشته است که نتایج آن را در روزگار کنونی شاهدیم. برنامه بن قدرت ملی را نخست میان زورمندان و سپس میان زورمندان محلی تقسیم نمود و سپس سلطه آنها را توسعه و تحکیم بخشید.
· و سوم وی همواره بحیث متحد حامد کرزی یا اورا مشوره داده و یا در کابینه وی خدمت کرده است و امروز بحیث ادامه دهنده راه وی عمل مینماید. تعصب فکری، حاکمیت رابطه ها بر ظابطه ها، بی احترامی به میریتوکراسی و تمایل به اداره دموکراتیک حتی در وزارت خارجه که رهبری آن را در دست داشت خطوط کلی سیاست وی را میسازند. او همواره در خدمت مقام و قدرت قرارداشته است.
دو نامزد دیگر از بسا موارد باهم همسری دارند.
عبدالله عبدالله از نظر معاونان خود با اشرف غنی در همسری قرار دارد، زیرا معاونان هردو مشابهت های بیشتر و تفاوتها کمتر دارند . معاونان هردو نامزد از نظر سوابق سیاسی نه تنها متحدان سابق ، بلکه همکاران و همدستان رژیم ( همدستی مستقیم یا غیر مستقیم) حاکم نیز محسوب میشوند. موضعگیری تیم عبدالله عبدالله که بر نیروهای جهاد و مقاوت اتکای قطعی دارد، او را از نظر موضعگیری به تعصب فکری نزدیکتر میسازد، زیرا این نیروهای جهاد و مقاومت از سالیان دراز به نحوی از انحا در قدرت شریک بوده اند و تنها برای خود و گروپ خدمت کرده اند. آنها بحیث عناصر هایبراید سیاسی هم در سیستم سیاسی نقش گردانندگی ایفا میکردند و هم بحیث منتقد رژیم چون دو روی یک سکه عمل میکردند. نیروهای جهاد و مقاومت در نتیجه رقابت ها و مشوق های سیاسی ، حتی نتوانسته اند اتحاد گروپی خود را حفظ نمایند.
اشرف غنی احمد زی از نظر توانایی های علمی بر همه ی نامزدان یاد شده برتری مشهود دارد. انتقاداتی که بر عبدالله عبدالله در رابطه با همکاری وی با حکومت کرزی میتواند وارد گردد قسمآ متوجه غنی نیز میباشد. هردو بحیث مهره های مهم بیشتر همکاری کرده اند، در حالیکه در دفاع از منافع مردم و بازتاب صدای مردم به دلایل غیر قابل تبریه سکوت کرده اند.
اشرف غنی با درنظرداشت سطح دانش، ضعف وابستگی ایدیولوژیک ، فقدان وابستگی تشکیلاتی به کدام سازمان سیاسی و تمایلات فرهنگ مدنی که میتواند به این منجر گردد تا اعتماد رقیق را بر غلیظ ترجیح دهد، میتواند در مقام بهتر قرار داده شود. اما این ارزیابی از دید تعصب فکری میتواند اهمیت خود را از دست دهد، زیرا بر اساس تعصب فکری و گروپی تنها مجاهد میتواند این کشور را نجات دهد نه آنانی که با دریشی و نکتایی از خارج به هدف ثروت اندوزی به وطن آمده اند. این طرز تفکر میان اکثریت اعضای مربوط به جهاد و مقاومت قوت دارد که خود را بحیث ناجی و وارث این خانه مشترک بدانند. تعصب فکری و گروپی شایسته سالاری به حوزه فکری و گروپی محدود میسازد.
توانایی تجربی تیم اشرف غنی احمدزی نیز مورد سوال قرار میگیرد . این سوال که نامزد پیروز (هرکه باشد) تیم وی و همکاران وی خواهد توانست این چهار معیار را در دوران حکومتداری در اندیشه و عمل رعایت نماید، متوجه همه ی نامزدان است. هیچ ضمانتی وجود ندارد که ما را از این مدرک بتواند مطمین گرداند، زیرا تجارب گذشته برعکس آنها را ثابت میکند.
تیم آقای سیاف نیز معیارهای چهارگانه رانمیتواند تحقق بخشد و توانایی های ضروری برای تغییر مثبت و پاسخگویی به خواستهای مردم را دارا نمیباشد. تعصب فکری و گروپی در تیم متذکره با قوت و تاکید حضور دارد.
امیدواری برای تغییر مثبت و پاسخگویی به خواستهای مردم حتی در صورت رعایت معیارهای چهارگانه فوق در صورت پیروزی تیم آقای عبدالله عبدالله به مقایسه تیم آقای اشرف غنی احمدزی کمتر است. تعصب فکری و گروپی تغییر مثبت را در حدود تعصب فکری و گروپی اسیر میسازد. دلیل عمده آن دوگانه است: گذشته لیبرال رییس تیم از یکسو و نفوذ پذیری مرزهای تعصب فکری تیم در مجموع از سوی دیگر. جریان مبارزات انتخاباتی و مهارت مدیریت این مبارزات بر اساس اصول حل مسالمت آمیز منازعات و مدیریت رقابت معقول در دوران مبارزات انتخاباتی این دو نامزد نه تنها فرهنگ هواداران را متبارز گردانید، بلکه موقعیت این فرهنگ را در کانتینیوم مدنیت نیز نشان داد. هواداران کمپ عبدالله عبدالله در رقابت انتخاباتی از اصل ( تقدیس ابزار بوسیله اهداف) استفاده کردند. از نظر برخورد مدنی نیز وزنه به سود تیم اشرف غنی سنگینی دارد.
شیوه کنونی حکومتداری و دولتداری برای مردم غیر قابل تحمل گردیده و تغییر باید در دستور روز قرارداده شود. تغییر مثبت بدون رعایت این چهار معیار بحیث معیار اندیشه و عمل ممکن به نظر نمیآید. اساسی ترین مساله برای تحقق این معیارها شیوه اندیشه و عمل است و این تغییر بدون تغییر در نفسها ممکن نمیباشد( به آیه 11 سوره الرعد، جز 13 توجه شود) .
ما تنها دو نامزد داریم که میتوانیم بر آنها به در جه های متفاوت حساب کنیم.
پایان