جایگاه تقلب دموکراتیک در حکومتی بنام وحدت ملی در افغانستان !
قسمت بیست و نهم :
محمد امین فروتن
برای انسان های با هدف بن بست وجود ندارد چون یا راهی خواهد یافت یا راهی خواهند ساخت ژانژاک روسو |
در مقوله ای بنام تقلب و در فرآیند ی موسوم به طرح تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان با چندین مقوله مجهول و پرادوکسیال روبرو هستیم که ا ین همه معادلات چند مجهوله سیاسی در جامعه ما خواسته ویا هم نخواسته با مشروعیت سیا سی در جامعه ارتباط دارد . از نظر کسنوفانس Xenophanes یکی از فلاسفه شهیریونان قدیم وجود تقلب در لایه های پائن جامعه را از هرجنس و ماهیتی که باشد ناشی از فقدان مشروعیت سیاسی در حوزه حیات اجتماعی می دانند یا به عبارت دیگر وبهتر آنگاه که مفهومی بنام تقلب درحوزه اجتماعی مطرح ساخته شود لزومأ جوهر مشروعیت منتفی میگردد از آنجائیکه درمطرح ساختن مقوله تقلب بویژه آنگاه که مفهوم تشکیل حکومت ملی در افغا نستان به میان میآید ناگزیر باید مفهوم جامعه شناسانه ملت را به تمامی معانی جدید آن مورد بحث قرار داد در پرتوچنین معنای نوی است که مفهوم ملت به بزرگترین واحد سیاسی در عرصه بین المللی اطلاق میگردد که یک کشور ، ملت و دولت را همچون هویت واحدی متمائز از سائر هویت ها وواحد های کشور ملت دولت را نمایان میسازد . همه "هویت" ها وعناصر سازنده جمعی مادی در جامعه افغانی از کوچکترین تا بزرگترین آنها در چهار چوب واحد بزرگ ملی قرار میگیرند . ویک ملت را با کشور و سر زمین و مرزهای مشخص و دارای دولت و حکومت معین در عرصه ر وابط بین المللی وجهانی تشخیص میبخشد .البته بر اساس مکتبها و رهیافتهای گوناگون درک و تشخیص ملت نیز تفاؤت میکند که بطور کلی می توان گفت که ملت و ملیت به مفهوم مدرن کلیمه ، دووجه عینی و ذهنی دارد . وجه عینی ملت تاریخ – سرزمین –فرهنگ – محیط زیست سرنوشت مشترک وواحداست . وجه ذهنی آن اراده همزیستی و خواست معطوف به باهم بودن درمیان یک جامعه است . این دو وجه با هم دیگر چنان که فقدان و ضعف هریکی از آن میتواند پیوند ملی را ضعیف و یاهم تخریب نمایند . درمورد افغانستان وجه نخست وجود خارجی دارد زیرا تمامی مردمانی که در این سرزمین زندگی میکنند سرنوشت مشترک و تاریخ واحدی دارند که در طول چند هزار سال تکوین یافته ووجوه مشترک فراوانی در جهانبینی ، عواطف – احساسات –سنتها دین و مذهب –هنر- زبان مشترک علی الرغم تنوع گویش ها و زبانهای محلی ، غم ها و شادیها -شکستها وپیروزیها –مردمان سرزمین افغانستان را پیوند داده است .متأسفانه در مواجهه با حل مسأله بحران انتخابات وتقلب انتخاباتی شاهد گرائیش افراطی و پارادُکسیال در حوزه ایجاد دولت ملی درافغانستان بوده ایم ..
ادامه دارد
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
گِره ملت سازی و تشکیل دولت مافیائی بنام وحدت ملی !
" سیأ "هی به زُغا ل ماند !!
مسألۀ انتخابات و دموکراسی ، چه از نظر احساسی و چه از نظر اجتماعی، همچنان در قرن ما و در قلمروی بنام افغانستان مطرح است . از این رو است كه از نظر مورخین در اجتماع افغانی بویژه آنگاه که فرآیند انتقال سنت به مدرنیته توام با استقلال و عدالت ، در «جامعه » و «نیز» در بستری از «زمان» و «محیط» بشدت رنگ گرفته است بصیرت ویژه ای را میطلبند که دراین مطالعه و بررسی فرایند تعامل روشنفکران افغان به مثابه داعیان و پیشقراؤلان جوامع عقب مانده منجمله جامعه جنگزده و مجروح افغان سخت قابل تأمل است . روشنفکران اصیل جوامع انسانی باید پرده از روی ابهامات و موهومات جوامع بشری بردارند و تامیتوانند ملتها ی درمانده و استعمار زده کنونی را در راه ترقی و پیشرفت واقعی رهنمائی نمایند روشنفکران جوامع عقب مانده معاصر که برمسند انبیأ و دعوتگران گمنامی نشسته اند حتی اگر در گذرزمان ومقطعی ازتاریخ نتوانیستند پرده از روی ابهامات و موهومات توطئه آمیز بیگانه ها بردارند دست کم از گرم ساختن تنور تبلیغات مافیای به نفع قدرتمندان و عارتگران بپرهیزند . زیرا در بحبوحه ای چندین ماه مبارزات خستگی ناپذیر ی دیدیم ودیدند که چگونه کتله های از جماعت شبه روشنفکرکپی شده افغان با اسناد و مدارک «صد درصد اصل جعلی !!» به صحنه آورده شدند تا میتوانیستند شعارهای مرده باد وزنده باد را با دلگرمی و ایثارمافیائی!! تمرین ساختند ا ما سرانجام وپس از این همه ارادت و" صداقت بروزن حماقت !! "و بروی اندرز معروفی « مدعی سُست و گواه چُست !!» بازی به نفع مافیای حاکم شرکت های نفتی و شرکای انگلیسی شان پایان یافت و آنانیکه نقشه راه پروژه انتخابات را ترسیم نموده بودند با جعبه سیاه" وارد میدان شدند و دستورملوکانه فرمودند که بازی تمام و دموکراسی موقوف !
اعلام نقشه راه حل معضل انتخاباتی یا اتمام ماه عسل کاخ نشینان تیم های انتخاباتی ؟
جالب وسخت شگفت انگیز است ، مقامات بلند رتبه و پیام رسانانی که جعبه سیاه سقوط یک ملت را با تمدن باستانی آن دردست داشتند اعتراف براین نمودند که دیگر این تجربههای تلخ زمینه را برای طلوع دوبارهٔ یک ایمان ناب و دست نا خورده مساعد کرده است زیرا به گفته دانشمندی ملت ها را در رهگذر تاریخ میتوان فریب داد اما هیچگاه مردم برای همیشه فریب نه میخورند .!هرچند اکنون وپس از حضور گرداننده گان چرخ فلک مهره های بومی با تابلیت های مسَکن وبه ظاهر آرامش بخش تسلی یافتند و از سردادن شعارهای مصنوعی رهائی یافتند اما سال ها تجربه تلخی را به ما و همه روشنفکران این مرزوبوم آموخته اند که اینگونه آرامش مصنوعی را آرامش قبل از طوفان باید نامید ، زیرا در بازیی شطرنج تاریخ وقتی مهره میسوزند دانه های شکست خورده وبیرون انداخته شده برای اشباع غریزه قدرت و تعبیر رویاهای دوران " شور و شعار" راه دشوار فراق خودخواسته ای از آخورهای سابق را در پیش میگیرند و در این راه دسته های تازه ای با شعارهای جدید و اجنداهای بکر و کاپی شده ای "نقل مطابق اصل" برای فریب مردم عرضه خواهند کرد و به مثابه عصای راه شبکه های مخوف استخباراتی قرار میگیرند .
روایتی از معاهده ای امضا ناشده !
روایتی از پشت پرده ء گفتگوهای جان کِری John Kerry وزیر خارجه امریکا و یان کوبیس Ján Kubiš نمائنده سرمنشی سازمان ملل متحد آنگاه برداشته شد که پس از درگذشت قسیم فهیم معاون رئیس جمهور و در اوج فعالیت های انتخاباتی آقای یان کوبیس Ján Kubiš نمائنده سرمنشی سازمان ملل متحد در ملاقات با محمد یونس قانونی که تازه میراث سیاسی مارشال فهیم را تحویل گرفته بود پیام جامعه جهانی را به سمع آقای قانونی رساند و آقای قانونی در سمت معاون اول رئیس جمهوری افغانستان به آقای یان کوبیس Ján Kubiš اطمینان داد که در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان هیچ یکی از کاندیداها خود را ناکام نه خواهند شمرد و هریکی از کاندیدا های محترم خود را پیروز معرکه خواهند دانیست . پیوست با این اظهارات آقای قانونی یکی از بنیانگذاران کنفرانس تاریخی بن و از رجال ا لغیب فاجعه افغانستان معاصر ، آگاهان امور این اظهارات آقای قانونی را به تمایل و علاقه مندیی جامعه جهانی به تأسیس اداره ای تعبیرکردند که به شکل ائتلافی برقلمرو تاریخی و جغرافیاوی افغانستان ظهور نموده باشد تا هریکی از کشورهای شامل در ائتلاف جهانی ضد تروریزم در آئینه آن خود را پیداکنند .!
پیوست به این اظهارات آقای قانونی آنگاه که هیچ یکی از کاندیداها نتوانیستند نصاب آرای لازم به کرسی ریاست جمهوری یعنی ۵۰+۱ را از آن خود کنند آقای محمد محقق معاون دوم ستاد انتخاباتی تیم اصلاحات و هم گرائی طرح تشکیل دولت ائتلافی را به میان کشید و آنرا یگانه راه حل معضله انتخابات دانیست که با سرعت حوادث نه تنها آن طرح تحقق نه یافت حتی درباره آن هیچیگونه گفتگو ی نیز صورت نه گرفت . پیوست به آن جان کری John Kerry وزیر خارجه امریکا در یک سفرازقبل اعلام ناشده در یک صبح جمعه وارد کابل شد و با هردو کاندید دوردوم ریاست جمهوری درباره ادعاهای وجود تقلب در دور دوم انتخابات که از سوی تیم اصلاحا وت و هم گرائی مطرح گردیده بود به گفتگو پرداخت ودرنتیجه سه شب مذاکرات وگفتگو آقای جان کری John Kerry وزیر خارجه امریکا اعلام کرد که درچند ساعت آئنده امکان یک توافق همه جانبه میان کاندیداها ی ریاست جمهوری وجود دارد که در محضر ژورنالیست ها و مطبوعات داخلی و خارجی اعلام خواهد شد و سرانجام به قول یک منبع نزدیک به ارگ کاخ ریاست جمهوری افغانستان که به راقم این سطور سخن میگفت خاطرنشان ساخت که رهبران هردو ستاد انتخاباتی به اقامتگاه نمائنده سرمنشی سازمان ملل متحد فراخوانده شده و تاآخیز شب توافق بر سرحکومت ائتلافی با افزا ئیش پسوند حکومت ملی اعلام خواهد گردید . وقتی جان کری John Kerry وزیر خارجه امریکا با معیت آقای یان کوبیس Ján Kubiš نمائنده سرمنشی سازمان ملل متحد در افغانستان بصورت مجمل نقشه راه مورد قبول هردو نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بیان داشت این بار نیز همان محمد محقق که قبلأ با استخاره و استخباره طرح تشکیل حکومت ائتلافی را مفید برای مردم افغانستان دانیسته بود درگفتگوبا رادیو BBC پرده از روی معاهده ای برداشت که در محضر والا حضرت جان کری John Kerry و یان کوبیس Ján Kubiš نمائنده سرمنشی سازمان ملل متحد در افغانستان هردو کاندیدا ها بر آن به توافق رسیده بودند ، (۱)
آقای محمد محقق در سخنان خود با BBC رؤس طرح تاریخی را چنین بیان داشت : نامزدی که پس از بررسی کامل آراء برنده اعلام شود رئیس جمهور میشود و نامزد بازنده رئیس شورای اجرایی حکومت او خواهد بود. به گفته آقای محقق پس از دوسال نظام تغییر کرده و پست صدراعظم رسما ایجاد خواهد شد.
ادامه دارد
(۱)
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2014/07/140713_l09_af_election_parlementary_change.shtml
کابل –افغانستان
+++++++++++++++++++++++++++
ریشه ها ی تحجروخشونت دردارالخلافه های داعشی و طالبانی !
از کندهار تا موصل !
پیوسته به گذشته قسمت بیست و هفتم :
حکایت است چند نفری که در زیر یک درخت ایستاده بودند یکی از آنها پرسید : فکرکنید که این درخت چنار زبان داشت به ما چه میگفت ؟ مرد باغبان که از راه عبورمیکرد و این پرسش را شنید گفت : اگر این درخت زبان داشت به شما میگفت دیوانه ها ! اولأ که من درخت بلوطم نه چنار ، ثانیأ هفت هشت سال شده که خشک شده ام و ثالثأ دیگر چه بگوئیم ؟ |
هر دم از این باغ بری میرسد / تازه تر از تازه تری میرسد!
هنوز ازاعلام خلافت و امارت ملا عمرآخند پیشوای مذهبی و روحانی گروهی از جنگجویانی که آنها خود را طالب می نامند چندی نه گذشته بود که مردی ازهمان سلاله استخباراتی اما از جنس تازی و عربی کسی که تنها چند روز انگشت شماری از عمر خود را در کوهستانهای افغانستان با تمرین کمیک تعیین « پیشوائی جهان !! » انجام داده بود دستوریافت تا سوار بر موترهای مودل جدید و مجهزبه شمشیران بران سلفیت و پرچم های خشونت مذهبی از مرزهای شام عبور کنند
و بر جلگه های فرات و دجله خیمه زند و به مانند سلف اش ملا محمد عمر مجاهد خود را امیرالمؤمنین اعلام کنند و از عموم مسلمین جهان بخواهد تا غرض تقدیم بیعت به دارالخلافه یعنی شهرموصل هجرت کنند ؛ دراین فرمانی که ازسوی سخنگوی سوری تباردارالخلافه ی موصل بنام ابی محمد شامی با بانگ بلند خوانده میشد تصریح شده بود که ابوبكر البغدادی، امیر المومنین همه مسلمانان جهان است و این وعده الهی است و همه مسلمين جهان بايد با او بيعت كنند! پس از اعلام این خبر نام "العراق و الشام" را از عنوان این گروه حذف شد تا ضمن اعلام انحلال "داعش" گروه "خلافت اسلامی" تشکیل شود! ابی محمد شامی با بیان این که بزرگان و سران و مجلس شورای داعش برپایی "خلافت اسلامی" را تصویب کرده اند، افزود: «این عده بیعت خود را با "شیخ مجاهد ابوبکر بغدادی" اعلام کرده و او را به عنوان خلیفه مسلمانان منصوب کرده اند و وی نیز با پذیرش این منصب، رهبر وخلیفه مسلمانان در سراسر جهان شده است.» نباید تعجب کرد که چگونه در نوع وچگونگی تشریفات و انتخاب این دو پیشوا ازروش و تاکتیک مشترکی استفاده شده است ،؟ چنانچه خواننده گان ارجمند این یادداشت اگر حافظه شان یاری کنند ل به یاد دارند که وقتی منافع استخباراتی شبکه های اطلاعاتی مانند ISI پاکستان و همکاران منطقوی شان بویژه سروس امنیت عربستان سعودی ایجاب کرد با فراخواندن بیش از ۱۵۰۰ تن علمای مذهبی و سران قومی به شهر کندهار افغانستان فرد علیل و مجهول الهویه ای بنام ملا محمد عمر مجاهد را به حیث رهبر مسلمین جهان یا امیرالمؤمنین جهان انتخاب کردند و در همان زمان نیز از بیعت تمامی علمای افغانستان که در تعیین امیر المؤمنین نقش داشتند خبر دادند .درست وکاملأ در انطباق با چنین شیوه اطلاعاتی و امنیتی ابی محمد شامی سخنگوی رسمی دارالخلافه موصل شریف !! با بیان این که بزرگان و سران و مجلس شورای داعش برپایی "خلافت اسلامی" را تصویب کرده اند، افزود: «این عده بیعت خود را با "شیخ مجاهد ابوبکر بغدادی" اعلام کرده و او را به عنوان خلیفه مسلمانان منصوب کرده اند و وی نیز با پذیرش این منصب، رهبر و خلیفه مسلمانان در سراسر جهان شده است.» با کمال جرئت و صراحت باید گفت و خاطرنشان ساخت که شیخ ابوبکر الغدادی نسبت به امیرالمؤمنین استخباراتی ولایت افغانستان * این برتری و جرئت را داشت که توانیست در روز جمعه در مسجد بزرگی از شهر موصل عراق به مؤعظه های مذهبی بپردازد و خود را درقرن معاصر خلیفه مسلمین بخوانند . درحالیکه مرد علیل و معیوبی که برای ولایت افغانستان بحیث امیر المؤمنین گماشته شده بود به جز در محافل خصوصی هیچگونه خطبه ای را ایراد نکرد و همین مسأله سبب گردید که نسبت به هویت آن مرشد معنوی تحریک طالبان افغانستان پرسش های بی شماری در اذهان عامه ایجاد کنند .!!
تصویر ابوبکر بغدادی در کاخ دارالخلافه موصل عراق
برویت آسناد ومدارک ثقه میتوان گفت که شیوه وچگونگی تعیین خلیفه آن دوران یعنی ملا محمد عمر مجاهد به مثابه امیرالمؤمنین و خلیفة المسلمین جهان نیز درست برای تحقق استراتیژیی یک خاورمیانه بزرگ سلفی با اضافه کشور های جنوب غرب آسیا پایه گذاری شده بودند .
نخستین خطبه ابوبکر مجاهد که در مسجد بزرگ نو رالدین واقع درشهر موصل ایراد میکنند
همچنان گروه داعشی ها نیز درست به مانند همکاران طالب شان در افغانستان برق آسا بر مال و جان انسانهای بی گناه یورش بردند و با خاک یکسان ساختند . به گزارش نواندیشی به نقل از ساندی تایمز، شبه نظامیان دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش به صورت علنی و آشکار نه نفر را در شهر حلب سوریه اعدام کرده و آنها را به صلیب کشیدند. براساس این گزارش، افراطیون داعش ۸ نفر که منتسب به ارتش آزاد سوريه (گروه اصلي ملي گرا و مسلح مخالف بشار اسد) بودند را به جرم ارتداد و یک نفر از هم کیشان خود را به اتهام فساد به دارآویخته و مصلوب کردند! این ۸ نفر در منطقه دیرالحفر در شرق ولایت حلب به دار آویخته شدند. به گفته ناظران حقوق بشری وابسته به بریتانیا که در سوریه حضور دارند این اقدام فجیع در یک میدان اصلی شهر و در ملا عام انجام شده است.این درست شبیه اعمال نفرت انگیزی بوده اند که گروه موسوم به طالبان با یورش بر سپین بولدک از توابع کندهار بنام مبارزه با عوامل شر وفساد انجام داده بودند
ادامه دارد
* : و قتی آقای ابوبکر البغدادی در بزرگترین مسجد شهر موصل به خطبه پرداخت ماشین استخبارات منطقه به حرکت آمد و آن خطبه را مربوط به ابوبکر البغدادی نه بلکه از کسی دیگری دانیست . والله ُ اعلم
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
نه گفته بودم که زیره است ! ؟
پیوسته به گذشته قسمت بیست وششم :
اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید،در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است. ابوعلی سینا فیلسوف نامدار شرق و افغانستان |
خواننده گان عزیز لابد مستحضراند و موضع این قلم را نیز که از همان سالهای نخست فاجعه در افغانستان بصورت متواتر بیان کرده ام آگاهی دارند چنانچه گفته ونوشته بودم :
« من به عنوان یک شهروند داری حقوق مدنی و دموکراتیک در باره انتخابات سال ۱۳۹۳ برای کرسی ریاست جمهوری افغانستان بر همین اصل استوار است که اگر تمامی نهاد های بین المللی ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بر صحت وسقم انتخابات ریاست جمهوری مهر تائید گذارند و تمامی شهروندان واجد شرائط نیز در محلات رای دهی حضور پیداکنند این انتخابات از مشروعیت لازم برخوردار نیست و هیچگونه مشروعیت نخواهند داشت . زیرا مؤلفه های که لازمه مشروعیت و انتخاب مقام ریاست جمهوری یک کشور بویژه کشور جنگ زده ما افغانستان است به دلائیل واضیح توأم با فرصت های که برای ایجاد فرآیند ملت سازی لازم بود در غرائزی از شهرت -قدرت و ثروت زمامداران جامعه افغانی منحل گردیده و ازدست مان رفته است .»
ابتدأ میخواهم حکایتی ازآن دسته ای قاچاقبران بزرگ وزرنگی را که میخواستند در چشم پولیس بزرگراه که وظیفه بازرسی مسافران و بارها را داشتند خاک بیندازند و خود را ازهرنوع جرم مبرأ ثابت کنند خدمت شما عزیزان تقدیم کنم هرچند این داستان را در جائی دیگری نیز آورده ام مگر ازاینکه محتوای داستان آن مصداق عینی حوادث جاری در مملکت ما است آنرا دوباره تکرار میکنم .
میگویند دسته ای از قاچاقبران باروت که از سوی مأموران امنیتی و پولیس مجبور به توقف شده بودند وقتی پولیس در محموله های شان باروت که انتقال آن ممنوع بود کشف کردند و راجع به آن از ایشان پرسیدند که این ماده سیاه رنگ چیست ؟ سردسته ای از باند قاچاقبران درپاسخ گفتند ؛ که قربان این" زیره "(۱) است! وقتی پولیس این پاسخ را شنیدند دستور دادند که جهت اطمینان آنرا آتش زنند ، تا معلوم شود که زیره است یا باروت ؟ وقتی سردسته ای از باند قاچاقبران گوگرد (۲) را در تماس با باروت آتش زد شعله های آتش چنان بلند شد که دود وشعله های آن چشم سردسته قاچاقبران را نیز فرا گرفت ؛ اما در عین حال با صدای بلندی میگفت : قربان نه گفته بودم که زیره است ؟ چنانچه مستحضرید هرروز و هرشامی سلسله ای از افشأگری ها ی مربوط به تقلبات انتخاباتی به غلط ویاهم صحیح درمحضر مطبوعات و رسانه ها ی داخلی و جهانی منتشر میشوند که این گونه افشأگری ها سبب میشود تا مشروعیت مشروط چندین ساله جامعه جهانی راکه با عصای چوبین شبکه های تلویزیونی ،مطبوعات ، روزنامه ها یا همان « روزی نامه ها!!» ی که به انگیزه های گوناگون مگر غیر مطبوعاتی بوجود آمده اند زیر سوال جدی قرار دهد . و ثابت گردید که بالاخیره باید به این واقیعت درد ناک و درعین حال لذت بخش در جامعه افغان تن داد که فرآیند ملت سازی و تمدن را به مقتضای شرائط تاریخی ، فرهنگی و اقتصادی هرجامعه بویژه سطح زندگی عمومی مردم افغانستان باید مورد مطالعه قرارداد .زیرا شرائط فرهنگی - اقتصادی و سیاسی است که مسیرتاریخی آئنده جوامع بشری منجمله افغانستان را تعیین میکنند ، نه هواپیما های B52 وسائر ابزار ترویج خشونت و تروریزم ،! البته باید با کمال احترام به عموم کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان بالخصوص دوکاندید ارجمندی که در دؤمین دور انتخابات نامشروع افغانستان با هم مقابله میکنند درباره آنچه که مسأله انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بر آن تعلق میگیرد میتوان گفت که آیا براستی هم میتوانید در عصر حاضر و درچهارچوبهای سیستم بورژوازیی چند ملیتی که بصورت مافیائی سرنوشت ملت تاریخی و متمدن افغانستان را در دست گرفته است به وعده ها وشعار های که فقط ادعای معجزات پیامبرانه کمبود داشت عمل کرد و آمال و آرزوهای نسلی از مردمی را که همیشه در زیر ضربات خونین میرغضب های استبداد و فراشان خلافت تحقیر شده اند زندگی مرفه اعطأ کرد ؟ من بارها بر این اصل جامعه شناسانه تأکید کرده ام و بازهم اکیدأ بیان میدارم کاملأ بی معنی خواهد بود که قبل از اینکه سرشت ، هویت تاریخی ، مشخصات و ماهیت وجدان عمومی یک جامعه شناخته شوند مکتبی ، راه وروش و ایدیولوژی و احکامی برای زندگی او تعیین و بصورت ثابت و کاپی شده احکامی را برای او صادر نمود . تصویر وجودی انسان ، تعریف فلسفی و حضور او در تاریخ و جامعه همه اموری اند که قبل از صدور حکم و تعیین نقشه راه تعیین باید شوند . نباید تعجب کرد که هردوتن از همین کاندیدا ها ی محترم عزم را جزم ساخته و گروه مقابل اش را با نداشتن اجندا و نقشه راه برای حرکت آئنده جامعه افغانی متهم میکند درحالیکه هیچ کسی ندانیسته و هنوز هم نه میدانند که همین آقایونی که بر داشتن برنامه عمل خود را نسبت به رقیب اش برتر می دانند ؛ چگونه خواهند توانیست دین مقدس اسلام منهای نقش عقلانیت و اجتهاد را که گفتمان حاکم بر نهاد های مذهبی درجامعه افغانی به شمار میروند با فرآیند دموکراسی و حقوق بشر پیوند زد ؟ درحالیکه هنوز نتوانیسته ویاهم نخواسته اند بحران کنونی درجامعه افغانی را برسمیت بشناسند . ! و از جانب دیگر تلقی زمامدارن و اپوزسیون حاکم بر سرنوشت جامعه افغانی نیزکه در لجنزاری از نظام کنونی سرمایه داریی شبه لبرال مافیای روئیده با آبی از«خوش بینی ای مفرط !!» نسبت به نظام حاکم کنونی غسل تعمید داده شده است . هرنوع امکان نقد و نقدپذیری را ازبین برده است . لهذا در پرتو چنین وضعیت تار وتاریکی درجامعه ما آنچه باید گفت اساسی ترین واصلی ترین قضاوت نسبت به انتخابات ریاست جمهوری است که امثال من در تعریف ماهیت پروژه انتخابات هرچند دموکراتیک می نمائیم انتخابات کنونی دارای هیچ نوع مشروعیت نه میباشند زیرا این پروژه برای تعیین یک ارباب عروسک مانندی حتی با صلاحیت های کمتر از یک کد خدا در جامه رئیس جمهورمردم افغانستان تعیین میگردد که اصولأ باید تعیین ارباب و کد خدا با شیوه دیگری در چهارچوبهای تشکیلاتی و ساختاری یک جامعه صورت گیرد ، نه میتوان عملیه و فرآیند سیاسی و اجتماعی ی را همانطوری که ماده پلاستیکی را با مقداری گرم ساختن و کمی وارد ساختن فشار هرچه بخواهند مانند اشغالدان - قندانی -زیر سماواری وغیره قالب میزنند و با یک چشم بندی درست میکنند وبه بازار عرضه میدارند همان طور هم برای جوامع عقب مانده استعمار زده روانشناس - فیلسوف - مؤرخ -جامعه شناس و اقتصاددان را با چندین مدرک دکتوری و پروفیسور ی تربیت و تولید می کنند .! وهراسم و مقامی را که برای این عروسک ها مناسب تشخیص دهند و بویژه که منافع اقتصادی شان ایجاب کنند با برپائی یک خیمه شب بازی بنام انتخابات آزاد - مشروع و دموکراتیک به قدرت میرسانند . درد ناک ترین حالت برای یک جامعه فقیر آنگاه و آنجاست که هر شهروند جامعه را در لاک و جلد خودشان چنان فرومیبرند که به بسیار زودی از مسأله کل سرنوشت اجتماع غافل می مانند و این مصیبت را امروز به چشم سر مشاهده میکنیم که چگونه فرد ، فردی از جامعه تحقیر شده افغانستان را در امتداد ۱۲ سال حاکمیت پادو های غرب یا همان راه بلدان نظام جهانی سرمایه داخل غار " افلاطونی " ساخته اند . البته فرد فردی ازاین جامعه ای به اسارت درآورده شده را چنان به جنگ مصنوعی و زرگری مشغول نگه داشته اند که با گشودن یک جبهه فرعی از جنگ زرگری رسالت اصلی شانرا که توجه و دقت به مسأله کل سرنوشت اجتماع است فرآموش میکنند . خلاصه اینکه استحمار قدیم با مطرح ساختن مسائل فرعی در حوزه خودآگاهی انسانی مخواست روشنفکران آن روزگار را ازکل سرنوشت یک جامعه محروم سازند اما در شیوه های جدید ی از استعمارکه بصورت استحمار معاصر در چهار چوبه های محدود و خود جوش متجلی میشوند در جغرافیای شناخت شان ایده آل های نظام سیاسی و اجتماعی نیز در محدوده بیان فضائل وضو به طریقه شرعی - رعایت حجاب صد در صدی -یک کتاب دعا و اذکار -یک باب مسجد یک حج وبرپائی یک نماز و یک روزه خلاصه میشود که به گفته دانشمندی تمامی نعائیم بهشت به شمول حوریان هفتاد گانه در بهشت موعود برای شان چشم براه اند .!!!
ادامه دارد
۱: زیره نام تخمی است سیاه رنگ که اشپزان جهت معطر ساختن گوشت آن را بکار میبرند
۲ : نام ماده ای است که از اسید سلفوریک ساخته شده وبرای آتش دادن بکار ګرفته میشود
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
دموکراسی موقوف !
پیوسته به گذشته قسمت بیست وپنجم :
هرچند این حکایتی که عزیزنسین طنزنویس معروف ترکیه دارد وشما عزیزان از این قلم نیز به مناسبت دیگری مطالعه فرموده اید برمصداق مضمون آن به مثابه تکرار احسن مکررأ می آورم . روزی معلمی که تازه از تحصیلات در فرنگستان فارغ شده و به حال وهوای غربی به وطن بازگشته بود وقتی برای حضور در درس به صنف رفت و بالای تخته سیاه نوشت : زنده باد دموکراسی ! سپس در بیان فضائل و فوائد دموکراسی و طرح یک سیستم دموکراتیک در صنف و روابط دموکراتیک میان محصلین با یکدیگر خطبه غرای ایراد کرد و قرار شد پس از این هرکاری مثلأ باز و بسته کردن کلکین نیز بیاید به اساس انتخابات آزاد و برویت آرأی عمومی و با دموکراتیک ترین شیوه غربی انجام گیرد . اولین تجربه ها به آزمائیش گذشته شد ، برای بازکردن کلکین رأی می گرفتند و روی تخته سیاه می نوشتند و سپس ۵۰ + ۵۰ که می شد دور دوم رأی گیری را آغاز می کردند ، یکی میگفت ببندیم و دیگری می گفت بازکنیم !! خلاصه اینکه کار دمکراسی در صنف کم کم بالاگرفت و ساعت ها وقت درس و کار های بسیار اساسی و اهداف مهمتری بدین شیوه تلف می شد . شور دمکراسی هرروز بیشتر شده و جبهه بندی های جدیدی در صنف ایجاد می شد . روز کار اختلاف بالا گرفت ودر این میان دستی بلند شد و محکم بر سر میز فرود آمد و مانند توپ صدا کرد ، چاقو کشی هم بر رأی گیری اضافه شد و معلم که در این میان نقش میانجی ای را بازی میکرد و آخرین فنون دموکراسی را بکار می بست عاجزماند و بیچاره وی نیز لگد محکمی خورد ووضع صنف برهم خورد و بر سر رأی گیری وانتخابات میز وچوکی به هوا رفت و«دموکراسی زد وخورد بطورمساوی » تحقق یافت و در این میان آتش نزاع نیز زبانه کشید ، القصه پس از دو سه ساعت تمرین دمکراسی و پس از آنکه با مدرنترین شیوه های مدنی و د مکراتیک سر وکله های بسیار شکست رأی گیری تمام شد و آمبولانس آمد ! هفته بعد در حالیکه سروکله معلم به فرنگ رفته هنوز مثل تمامی شاگردان صنف باند پیچ شده بود و دست راستش به گردن گرفته بود ! با دست چپ روی تخته سیاه نوشت : سر از امروز دموکراسی موقوف .
این هم نمونه ای از دموکراسی مصنوعی در افغانستان که چگونه با پرتاب کفش و بوتل در بزرگترین نهاد شبه دموکراتیک تمثیل میشود
آنچه که در افغانستان عزیز میگذرد حکایت تلخی از داستانی است که قبلأ به زبان طنز در حکایت آن معلمی از غرب برگشته تکرارگردید و چنانچه همه عزیزان شاهد اند و در مباحث گذشته مان نیز وقتی از مشروعیت انتخابات سال جاری ریاست جمهوری افغانستان سخن گفته بودیم توجه همه عزیزان را به این اصل جلب نمود یم که هرگاه از انتخابات سخن میرود نباید پیش زمینه ها و لوازم ضروری فرآیند انتخابات دموکراتیک در جامعه سنتی ونیمه فئودالی افغانستان را فراموش کرد،زیرا اعلان یکشبه فرآیند انتخابات" آزاد و دموکراتیک" آن هم در کشوری که در سنت ها وتعرفه های قومی و طبقاتی باید همچون مسافری خسته و درمانده گام به گام به پیش میرفت نه میتوان جز نتیجه ای که همین اکنون ما شاهد آن ایم انتظار داشت . ما در مباحث گذشته ضمن برشمردن لوازم و پیش زمینه های فرآیند ملت سازی جوهرگرانبهای اعتبار را در حوزه ملی زندگی اقوام و ملتها به مثابه موتور مشروعیت نشان دهی کرده بودیم از آنجائیکه این موتور با آب و انرژی ای غنی شده درکوره هاو رگه های هرفرهنگ و تمدن باید مورد مطالعه قرار گیرد لهذا باید حوزه فکری و معنوی این تمدن ها را نیز وسیعتر ساخت بویژه در عصری که ما زنده گی میکنیم و جهان از برکت سلطه انسان بر هستی به یک دهکده مبدل گشته است روی همین ضرورت باید ریشه های فاسد ی را که با دستهای آلوده ای از بیگانه های متحجری را در سرزمین باستانی ما کشف میکنیم با طرح و ارائیه یک نقشه و برنامه علمی و عملی که به دور از شرک و خرافات ، نابرابری اجتماعی و اقتصادی ، بر مبنای ارزشهای متعالی حقوق بشر و کرامت به انسان استوار باشد در نبرد عادلانه به نقشه های استعماری برویم . اما قبل از آنکه یک میکانیزم فکریی را جهت به اثبات رساندن برتری عمومی بویژه فکری نسبت به مخالفان عرضه کنیم بیش از هرزمان دیگر باید برآنچه که به عنوان نقشه راه در حوزه رسیدگی به مشکلات اساسی انسان و جامعه از سوی روشنفکران عرضه میگردد آثاری از یک ایمان قوی و بالفعل در وجدان فرد فردی از روشنفکران روزگار ما باید نگریسته شوند نه آنکه فقط برویت شعار این اندرز گُهربار «مرگ حق است برای همسایه !» از زبان ما تکرار گردد . خدمت فرد فردی از ذهنگرایان و متفکران قالب ریزی شده با مغز های گچ گرفته و دشمنان قسم خورده صلح و آرامش کشور که همواره آنچه را که در افغانستان عزیز سپری میشود از تولیدات خالص و فیوضات غیر قابل باور دموکراسی و آزادی بیان میدانند که به کمک موشک ها و طیاره های B52 از آنسوی آبها به مساعدت ویاریی راه بلدان این کشور پرتاب شده است . زیرا از دید اکثریتی از این متفکران گچ گرفته اکنون افغانستان نه تنها صاحب به اصطلاح « دمکراسی !» هست بلکه دمکراسی بی ظابطه هم هست دمکراسی تا سرحد هرج ومرج ! تا اختلاط تمام مرزها و التقاط تمام اصول و فرعها .
من اکیدأ باوردارم که چنانچه بار ها ازین قلم تذکر یافته است و موضع صریح و شفاف من به عنوان یک شهروند داری حقوق مدنی و دموکراتیک در باره انتخابات سال ۱۳۹۳ برای کرسی ریاست جمهوری افغانستان نیز بر همین اصل استوار است که اگر تمامی نهاد های بین المللی ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بر صحت وسقم انتخابات ریاست جمهوری مهر تائید گذارند و تمامی شهروندان واجد شرائط رای دهی افغانستان نیز دراین انتخابات شرکت جویند این انتخابات از مشروعیت لازم برخوردار نیست . زیرا مؤلفه های که لازمه مشروعیت و انتخاب مقام ریاست جمهوری یک کشور بویژه کشور جنگ زده ما افغانستان است به دلائیل واضیح توأم با فرصت های که برای ایجاد فرآیند ملت سازی لازم بود در غرائزی از شهرت -قدرت و ثروت زمامداران جامعه افغانی منحل گردیده و ازدست مان رفته است .
البته باید گفت که مردم درد دیده افغانستان نیز مانند هرجامعه و مردم دیگری حق دارند و داشتند تا بصورت دموکراتیک و آزاد از هرگونه اسارت های پیدا و پنهان برای تعیین سرنوشت خویش در صحنه انتخاب زعیم ملی حضور داشته باشند چرا دور برویم ؟ همین دیروز استاد عطا محمد نوروالی مقتدر بلخ یکی از بزرگان و سلاطین اعلام نا شده مملکت و جامعه که تولیت روضه مبارکه مزارشریف نیز بر عهده اوست به بهانه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در بخشی از یک فرمان سلطانی منتشره در مطبوعات داخلی وبیرون مرزی این گونه شاخ و شانه کشید :
عطأ محمد نور مالک چنین شرکت نفتی در مزارشریف که با سرمایه زلمی خلیل زاد بزرگترین سهمدارشرکت پتروشیمی یونوکال در افغانستان و آسیای میانه فعالیت میکند
من متعهد هستم كه برای اعاده حقوق مردم خویش از هیچ گونه سعی و تلاش تا پای جان دریغ نخواهم ورزید. دیدگاه من برای برون رفت از بن بستی که عامل آن شماری از دسته ها و حلقه های مشخص است، در این سه نکته نهفته است.
۱. مذاكره و گفتگو با جناب رییس جمهوری کشور، معاونین رییس جمهور، کمیسیون های شکایات و انتخابات، نمايندگي سازمان ملل متحد و دوستان جهاني ما.
۲. دست زدن به نا فرمانی مدنی و ریختن روی جاده ها بصورت گسترده و فراگیر در سرتاسر کشور تا زمان دست یابی به حقوق مردم و اعاده روند شفاف مردم سالاری.
۳. گزینه نهایی برای مصلحت ملی و منافع علیای کشور در صورتی اتخاذ می شود که به دو گزینه اولی پاسخ مثبت ارایه نگردد و به خواست های مردم ما توجه نشود. گزینه سومی می تواند شامل هر گونه اقدامی برای دست یابی به حقوق مردم باشد.
لهذا درمورد شرحی از این پیام نکاتی چند ضروری است :
ادامه دارد
قبلی