په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون
فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا
Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe
میراث حامدکرزی برای مردم افغانستان
۹ اکتوبر۲۰۱۴
میراث رؤسای دول معمولأ اختلاطی ازپالیسیها واعمال خوب وبدمیباشد. آقای کرزی هم ازین امرمستثنی نیست. میزان مؤفقیت یک رئیس دولت بلندبودن فیصدی کارهای مثبت اش میباشد. قضاوت درین مورد درنهایت امرتوسط مردم وتاریخ صورت میگیرد. سازمانهای مدنی واجتماعی بحیث جزئی از صدای ملت وظیفه دارندبا ارزیابی عینی اعمال رئیس جمهوری که کناره گیری میکند، رئیس جمهورجدیدرا متوجه این امرسازند که این سازمانها بمثابۀ چشم وگوش وزبان اکثریت خاموش اعمال رهبران سیاسی راتعقیب ومستقلانه ارزیابی میکنند. اکنون که داکتراشرف غنی احمدزی بحیث رئیس جمهورجدید کشورمراسم تحلیف را بجا آورده است، جاداردعملکردآقای کرزی طی سیزده سال قدرت اش واثرات عملکردها وپالیسیهای آقای کرزی برزندگی مردم افغانستان مورد ارزیابی قرار گیرد. ارزیابی بخشهای اقتصاد، امنیت، تعلیم وتربیه، سیاست خارجی وغیره را به آگاهان واقعی ساحات مذکور(نه "کارشناسان" اکثرأ نا آگاه یاجانبداررسانه های داخلی) واگذار میکنیم. مادرین سطورتوجه خود را برموضوع پناهندگان، مهاجرین و عدالت انتقالی معطوف میکنیم.
بتاریخ ۵ دسمبر۲۰۰۱، قبل ازاینکه رهبری کشوربه یک ادارۀ مؤقت تحت رهبری ملل متحد سپرده شود، ساختارهای زیربنائی اقتصادی وارگانهای امنیتی واداری کشورنابود شده بودند وشهرکابل مخروبه ای بیش نبود. روزبروز برتعداد مهاجرین وپناهندگان افغان درخارج افزوده میشد. با آنکه درساحات تحت کنترول طالبان دزدی وسایرجرایم تقلیل قابل ملاحظه یافته بوداما در مقابل این امنیت نسبی، افغانهاهمه حقوق وآزادیهای قانونی خود راازدست داده بودند وحتی حریم زندگی وسلیقۀ شخصی شان نیزتوسط امارت اسلامی نقض میشد. ازجانب دیگرموجودیت عدۀ زیاد پاکستانیها واعراب درحواشی ارگانهای دولتی سیمای استقلال افغانستان را تا حدی مکدرساخته بود. بهمین جهت سقوط طالبان با وصف آنکه با بمباران هوائی قوای ائتلاف بین المللی وتخلفات جدی از قوانین جنگ توسط نیروهای آنها وائتلاف شمال همراه بود، به مردم این احساس را داد که حد اقل از زندان خلق شده توسط حکام خشونتگر طالبان، رهائی یافته اند. اما درعین حال مردم نگران آینده بودند و به تصامیمیکه درغیاب شان توسط گروهای مسلح وخارجیها اتخاذمیگردید، ازطریق رسانه ها با بی اعتمادی گوش میدادند. درکنفرانس بن ۲۰۰۱ حامدکرزی در رأس این اداره مؤقت انتصاب شد. قرارگرفتن برخی افرادکلیدی تنظیمهای مسلح دوران جنګ داخلی سالهای ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۶درهمه پستهای امنیتی ودفاعی ودوباره رویکار آمدن رهبران ملیشه وقوماندانان تنظیمی محلی باعث نارضایتی مردم شد. مردم از دوباره مطرح شدن سرمه های آزموده دیگرچون آصف دلاورها،گلابزوی ها، علومی ها ودوستم هانیزناخشنود بودند. خارجیها وآقای کرزی کوشیدند با القأ این نظر به مردم که گویا قوماندانسالاری مؤقتی است وزمان محاکمۀ آنانیکه درجنایات جنگی ونقض حقوق بشرطی سه دهۀ اخیردخیل بودند دورنیست، مردم را با وعدۀ سرخرمن مؤقتإ آرام سازند. مؤسسۀ ملل متحد درخلق این حالت مسؤلیت قابل ملاحظه داشت زیرا این مؤسسه درمحاسبات خود صرفأ نیروهای مسلح داخلی، منافع کشورهای همسایه ومصالح ائتلاف بین المللی حمله به طالبان را درنظرگرفت. بعبارۀ دیگرملل متحدسرنوشت مردم افغانستان رابدست گروه های ازین نوع واگذارکرد. حالانکه اگرملل متحد ونیروهای بین المللی از دخول ائتلاف شمال بکابل جلوگیری میکردند ودررأس ادارۀ مؤقت تکنوکراتهای غیروابسته به احزاب سیاسی جاداده میشد، امروز افغانستان از هرلحاظ درموقعیت بسیاربهتری قرارمیداشت وما شاهد مشکلات انتقال قدرت به این سطح نمی بودیم.
- موضوع بازگشت مهاجرین ازکشورهای منطقه:
مهاجرین ایران وپاکستان با وصف آنکه تن به کارهای شاقه میدادند، درشرایط فقر، بی سرنوشتی وبی اطمینانی به آینده وتبعیض بی حدوحصرزندگی میکردند. آنها ادارۀ جدید وآقای کرزی را کمترمیشناختند ولی با کمیساری عالی ملل متحدبرای پناهندگان آشنائی کامل داشتند واخبارمثبت در رابطه با آغازبازسازی وموجودیت زمینۀ کار درداخل کشوررا ازطریق اقارب خود می شنیدند. همین بود که میلیونها مهاجربه ابتکارخود یادرچوکات برنامۀ بازگشت کمیساری عالی ملل متحد برای پناهندگان طی سالهای نخست بکشورخویش برگشتند. بسیاری ازین عودت کنندگان مستقیمأ یا بعد ازمأیوس شدن ازکمک دولت، به مناطق سکونت قبلی خود رفتند وبکمک سازمانهای غیردولتی وبا استفاده از برخی پروژه های وزارت احیا وانکشاف دهات ساحۀ زیست قبلی خود را قابل زیست ساختند. عدۀ زیادی ازجوانان عودت کننده توانستند با توشۀ تحصیلی وتخصصی که با خود ازخارج آورده بودند، نقش فعال درپرساختن خلای تخصصی که برای بازسازی افغانستان محسوس بود ایفانمایند. اما بخشی ازین مهاجرین درخانه وزمینهای خودبا غاصبین املاک خودروبروشدند. ناتوانی دولت درحدی بود که عرایض این عودت کنندگان به آقای کرزی نیزمثمرثمری نشد زیرا غاصبین یعنی قوماندانهای قبلی تنطیمی وسایرزورمندان محلی موردحمایت معاونین رئیس جمهور، رهبران تنظیمی، مشاورین ارشدیا اعضای ولسی جرگه ومشرانوجرگه قراردشتند، وآقای کرزی بر اساس فلسفۀ بگفتۀ خودش "پاسیفیستی یا صلحخواهانه" نمیخواست فضای صلح میان خودش وسایرهمکارانش صدمه ببیند وبه خواستهای غیرمشروع آنها تسلیم میشد. بهمین جهت ادامۀ بی عدالتی را میپذیرفت وعارضین را با راجع ساختن به کمسیونهای نامنهاد خود بگفتۀ مردم ما "پشت نخودسیاه" میفرستاد. با تأسف وزارت امورمهاجرین ادارۀ مؤقت وجمهوری اسلامی افغانستان مصدرکارقابل ملاحظه ای برای مهاجرین نشد. این وزارت که خود را پالیسی ساز مینامید استراتیژی های متعددی را طی ۱۳سال گذشته بروی یخ نوشت وزیرآفتاب ماند. هروزیرنو، به عوض تطبیق استراتیژی موجود، استراتیژی جدید ساخت، درحالیکه نه درمشکلات مهاجرین کدام تغییری آمده بودونه در شرایط افغانستان. ریاستهای امورمهاجرین بیشترنقش اجرائی درتوزیع نمرات زمین اختصاص یافته برای مهاجرین وحفظ رابطه با کمیساری عالی ملل متحد وسایرسازمانهای دولتی داشتند. این ریاستها نتوانسته بودند با کسب همکاری سرمایه داران داخلی، کمیساری عالی ملل متحد، سازمانهای غیردولتی بین المللی وداخلی حداقل کمک را درساختن سرپناه به عودت کنندگان بی بضاعت فراهم سازند. نمرات که زود آباد نمیشد اکثرأ توسط زورمندان محلی غضب وبالای دعواجلبهای محلی فروخته میشد. ریاستهای امور مهاجرین حتی این مکلفیت وظیفوی واخلاقی را احساس نمیکردند که ازین وضع اسفباربه والی شکایت کنند، به مرکز اطلاع بدهند یا حداقل ازطریق مطبوعات مردم افغانستان را آگاه سازند. حتی درهمین وزارت "کم عاید" هم اختلاس پولهایی که ازکمیساری عالی ملل متحد بنام مهاجرین گرفته میشد رایج بود. باری این اختلاس توسط رسانه ها افشأ شد اما برآن همانند سایرچپاولهای دارائیهای عامه که دردوران آقای کرزی مإمورین عالیرتبه در آن دخیل میبودند، سرپوش گذاشته شد. ازجانب دیگربازار کار بخصوص در ولایات دور افتاده ظرفیت پذیرش عودت کننده گان را نداشت. برمبنای این وضع سلسلۀ بازگشت افغانهای مهاجرقوس نزولی را پیمود. با آغازمجدد صدوردهشت افگنی ازآنطرف دیورند ازجانب آی. اس. آی وگروهای وابسته اش بالای مردم قرأ وقصبات، با تأسف موج جدیدی ازمهاجرتها آغازیافت. این سلسه درنیمۀ اول سال ۲۰۱۴شدت یافت.
درموردبیجا شدگان داخلی نیز شاهد سعی وتلاش دلسوزانۀ وزارت امورمهاجرین وعودت کنندگان نبودیم. وضع بیجاشدگان ولایت هلمند درچهارراهی قمبر و چهاراهی سرسبزی مثالی ازبی توجهی مقامات تحت رهبری آقای کرزی به مشکلات بیجا شدگان است.
پناهندگان:
درقاره های اروپا، امریکا، استرالیا وحتی افریقا به تعدادمجموعی تقریبأ نیم میلیون افغان با کسب موقف پناهنده زندگی اقامت دارند. بخش اعظم این پناهندگان با وصف داشتن تابعیت کشورمیزبان، تابعیت افغانی خود را نیز حفظ کرده اند وبه افغان بودن خویش افتخارمیکنند. اینها با وصف برخورداری ازمعیشت حداقل درخارج از کشور، فکرأ با افغانستان وتحولات آن مصروف هستند. آمدن یک قانون اساسی که تا حد زیادی بر اصول دموکراتیک استوار است و آزادی های مدنی چون آزادی بیان، اجتماعات، احزاب سیاسی ومطبوعات را تضمین کرده است، درنزداکثرپناهندگان این علاقمندی را بوجود آورد که امکانات بازگشت دایمی یا مؤقتی به افغانستان ویا ادای سهم ازطرق دیگر دربازسازی، مدرنیزه شدن ورشد دموکراسی در افغانستان را مورد مطالعه قراربدهند. آقای کرزی با درک این موضوع افغانهاییرا که با پاسپورت خارجی به افغانستان سفرمیکردند، از داشتن ویزه معاف کرد. فدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان دراروپا(فارو) به تقاضای افغانهای مقیم اروپا جلسات سالانۀ خویش را درماحول موضوعات کمک به رشدوبازسازی افغانستان برگزارمیکند. ده ها اشتراک کنندۀ این کنفرانسها بعد ها به ابتکار وکوشش خودشان به افغانستان برگشته ودربازسازی افغانستان سهم گرفته اند. خرابی وضع امنیتی، فقدان قانونیت، فقدان ثبات سیاسی، وظهورانواع مافیا درافغانستان مانع ازبرگشت وسیع پناهندگان به افغانستان شد. امیدواریم رهبری دولتی جدید طبق وعده های انتخاباتی قانون را در زندگی مردم افغانستان حاکم سازد. بسیاری ازمشکلات دیگرافغانستان با تحکیم قانونیت حل یا تضعیف خواهندشد. با اذهان به اینکه تکیه گاه بازسازی کشورباید نیروی متخصص وجوان داخل وطن ما باشد، اگرپناهندگانی که حاضرند با ذخیرۀ علمیت وتجربۀ خویش بکمک نسل جوان بشتابند زمینۀ عملی برای بازگشت مؤقتی یا دایمی داشته باشند، ازهمیاری بیغرضانه دربازسازی وطن خویش دریغ نخواهندکرد.
طی ده سال ریاست جمهوری آقای کرزی، وزارت امورمهاجرین با کشورهای مختلف میزبان پناهندگان افغان تفاهمنامه های سه جانبه در موردبرگرداندن پناهجویان رد شده توسط کشورهای میزبان به امضأ رساند. با وصف آنکه درین تفاهمنامه ها وزرای امورمهاجرین افغانستان، تحت تأثیرمهمان نوازیهای دول ذیربط دربرگرداندن رضامندانه وعدۀ همکاری داده بودند، متأسفانه دول میزبان با سؤاستفاده ازین تفاهمنامه ها عدۀ زیادی ازین پناهجویان را بزور به افغانستان برگرداندند ودولت افغانستان با آن همکاری بی چون وچرانمود.
عدالت انتقالی:
ازآنجائیکه افغانستان سه دهه جنگ را پشت سرگذاشته بود وجنایات بیشماری علیه مردم این کشورازجانب حکام این سه دهه ارتکاب یافته بود، در توافقنامۀ بن ازایجاد "کمسیون مستقل حقوق بشرافغانستان" برای نظارت ازرعایت حقوق بشرمردم افغانستان توسط ادارۀ جدید وکار در زمینۀ عدالت انتقالی که محاکمۀ ناقضین حقوق بشربخشی از آن است، نیز صحبت بعمل آمده بود. تأسیس کمسیون مستقل حقوق بشرافغانستان تحت فشارکمیتۀ حقوق بشرمؤسسۀ ملل متحد در دورۀ ادارۀ انتقالی صورت گرفت. امتیاز تشکیل این کمسیون بیشتربه کمیتۀ حقوق بشرملل متحد وامتیازگزارشاتیکه در زمینۀ عدالت انتقالی توسط این کمسیون تهیه گردید، بیشتربه خود کمسیون مسقل حقوق بشروکمتربه ادارۀ که آقای کرزی در رأس آن بود، تعلق میگیرد. تطبیق عدالت انتقالی نیاز به ارگانهای عدلی وقضائی شفاف، منضبط ومسلکی دارد. درآغاز بازسازی این ارگانها که مصادف به دورۀ ادارۀ انتقالی بود، برخی تنظیمها باسؤاستفاده از نفوذ که در دولت انتفالی داشتند، عناصرغیرمسلکی وکم سوادخویش را برارگانهای عدلی وقضائی تحمیل کردند. کمسیون اصلاحات عدلی وقضائی که با پول ایتالیا وامریکا وتحت رهبری آقای کرزی کارمیکرد، شیوۀ کارخود رابا طرزالعمل آقای کرزی، یعنی گذشت غیرمسؤلانه دربرابرزورمندان عیارنمود. درحالیکه بازسازی ارگانهای امنیتی، عدلی وقضائی به یک رهبری منضبط داخلی وروحیۀ قوی ملی در رهبری ادارۀ مؤقت نیازداشت. متأسفانه ترکیب وزرا ومسؤلین درادارۀ مؤقت طوری بود که ایشان گرایشی نداشتند تاحین اجرای پروژه ها، منافع ملی رامطمح نظرقراربدهند. آقای کرزی که هدف اساسی خود را حفظ اجماع ورضایت رهبران جهادی قرار داده بود، از عملکردهای نادرست وسوء استفاده ها خبرمیشد ولی دست به اقدامات عملی برای مجازات متخلفین نمیزد. آقای کرزی میدانست مسؤلین ارگانهای امنیتی مصروف تنظیمی وقومی ساختن این ارگانها بودند ولی برای حفظ "اجماع" میان نیروهای جهادی سکوت اختیارکرد. آهسته، آهسته فرهنگ معافیت برکشور مستولی شد. بدینترتیب نیروی تنظیمها رو به سعود گذاشت وچانس تطبیق عدالت انتقالی دردورۀ اول ریاست جمهوری آقای کرزی با تصویب منشورشرم آورعفو جنایات سه دهۀ اخیردرولسی جرگه بشدت ضعیف شد. آقای کرزی که یگانه مرجع قادر به ردکرن این "قانون" ننگین بود، قادربه تصمیمگیری برای رد این منشورکه درتضاد شدید با مسألۀ حق العبد ،خواست عدالتخواهی مردم افغانستان (انعکاس یافته درگزارش تحقیقی ک.م.ح.ب.ا) وتعهدات بین المللی افغانستان بود، نشد وگذاشت این قانون با مرور زمان بخودی خود توشیح شده تلقی گردد. قدم بعدی آقای کرزی امتناع ازانتشارگزارش ۸۰۰ صفحه ای کمسیون حقوق بشردرموردجنایات جنگی بود. البته دلیل آقای کرزی درین رابطه ترس اواز نداشتن توانائی کنترول اوضاع درصورت انتشاربود. اما ضربۀ بعدی که آقای کرزی برداعیۀ حقوق بشرواردساخت، یعنی مسخ چهرۀ با اعتبارکمسیون مستقل حقوق بشربا تقرر افراد شناخته شدۀ دورانهای جنگ داخلی سالهای ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۵ ودوران طالبان درعوض کمیشنرهای مسلکی و متجرب که بادست وقلب پاک کمر خدمت به حق وعدالت بسته بودند، غیرقابل توجیه میباشد. امید روزی آقای کرزی دلایل این تصمیم وسایر بی تصمیمیهای خود را توزیع کند.
ازدولت کنونی با ترکیبی که دارد، امید خدمت دیگری درراه عدالت انتقالی نیست. اگر رئیس جمهورجدید به ارادۀ خودبرای تأمین حاکمیت قانون تا آخروفاداربماند، گامی در راه تطبیق عدالت انتقالی هم برداشته است.
"کمیتۀ حقوق بشرفارو"