غلامرضا جعفری
می گویند متنهایت یه شعریت نمی رسند
شعریت را می خواهم چه کار
اصلا نرسد
صدایم را میخواهم که بان کی مون برسد
تا بند بازی نکند میان بالانس منافع سوپر پاورها
در این دنیای سیاهی ها سپید گویی عبث است
مگر سرخی در غزه جایی برای خاکستری باقی میگذارد
و مگر داعش نوازش میفهمد
بازیچه کرده اند عده ای احمق و مزدور را
تا بازی کودکانه ی
کودکان بی دفاع را می گویم ناتمام بگذارند
فرقی نمی کند برای من تجاوز
هرجا که باشد فلسطین ،عراق ،سوریه ،قره باغ ،چچن ،کوزوو ،کریمه و بوسنی انواعش
را دیده ام
همه اش محکوم است
نه تنها بخاطر نقض حقوق بشر و حدود مرزها
بلکه برای نمایش حدود حماقت حمله کنندگان به آزادی و استقلال ملتها
چرا عبرت نمی گیرند از چنگیز ،تیمور ،اسکندر ،هیتلر ،صدام و بن لادن
متنها به شعریت نمیرسند
وقتی در کلاس بیاموزی که در طول تاریخ حالت طبیعی جنگ بوده و صلح وجود نداشته
در کتاب بخوانی که هابس میگوید انسان گرگ انسان است
و خود را در حضور پروردگار قادر نبینی
آخر کار بی آخرتی تو میشود سادیسم ،فاشیسم ،نازیسم ،توتالیتاریزم
حتی شعر هم تورا نمی خواند چه رسد به شعور
و می شوی قصاب صبری و شتیلا
متنهایم به شعریت نمیرسند
لااقل تو به انسانیت برس