الحاج همراز کابلی با حضرت صوفی عشقری رح

 

به بهانۀ دوصدو چهل وهفتمین  سالروز عرس خا نقای حضرت پهلوان بزرگ

به جز ازخدمت خاک هرچه است بی ادبیست

تیمور شاۀ درانی یکی از شاهان از خانوادۀ درانی فرزند احمد شاه بابا که یک شخصیت بارز و فرهنگ دوست بود درمقام زمامدار افغانستان که قبل ازسلطنت بابا ، خراسانش میخواندند و بدین نام تاریخچۀ حاوی افتخارات بیشماری داشت تکیه زده تصمیم گرفت تا پایتخت را به شهر کابل منتقل بسازد .

وی علما و شعرا را بسیار دوست داشت از جمله عایشۀ درانی را ستود به  دختر خوانده اش مفتخر ساخت.

 اعلیحضرت تیمورشاه منزلت نیكو ومقام ارجمندی برایش داده وزادگاه افكاراورا به دیـــــدۀ تقدیرواستحسان نگریسته ازصلات متواتروگرانبهای خویش اورا همیشه مسرورومحظوظ داشته اســــت . قسمت مهم دیوانش كه حـــــاوی فرح بخش تـــرین آهنگ هــــای شعراوست رهیــــن احسان وبخشش های شاهانۀ اعلیحضرت تیمورشاه است .

           تحصیلات پردامنۀ خــــــود را ازقبیل صرف ، نحو ، معانی ، بیان ، تجویــــد ، علــــم فقه وتا انـــــدازۀ علم حدیث وكلام وغیر شعوبی كــــــه مربوط بـــــه ادبیات متداول عصربـــــوده درمحلۀ كـــــه موسوم بـــــه محـل یونجی هــــــا بـــــود ازعلمای آنــــزمان تحصیل نموده اســـــت وازآغـــــازسال بیستم عمرشروع بـــــه سرودن اشعارنموده واولــــــین فـــــردی كه سروده است فـــرد ذیـــــل  است كـــــــه بعدازرویـــــت هــــــلال ماههای اول بهاركیفیت شامگاهان كابـــــــل وكناره هــــــــای افق گــــــل فام آن را به حضوراعلیحضرت تیمورشـــاه بـــدیــــن كلمات تصویركرده است .

    شفق رالاله گون دیدم نمازشام درگردون           

                                                  مگرخورشید راكشته كه دارد دامن پرخون

       بعدازاین تاریخ به شاعری مشغول شد تااواسط عمرخویش كه مراحل 35 و 40 باشد یك قسمت دیوان خود را كه شامل قصاید وغزلیات دورۀ جوانی وشادكامی حیات است به انجام رسانیده وقصیده كه درشب زفاف وتزویج شاه محمود سروده ازامهات قصاید اوست غیرازمهستی گنجوی ندیمۀ سلطان سنجرسلجوقی تاكنون هیچ شاعره بدین سلاست وروانی قصیده نگفته است با آنكه اشعارش ازنكات فلسفی عاریست ولی یك سلسله احساسات آتشین شاعرانه وعواطف رقیق قلبی اوراهمیشه درهرزمینه استقبال كرده وقصاید خودرا مانند شعرای تركستانی بعدازتشبیب وتغزل وحسن تخلص به ممدوح خاتمه داده است .       ولی افسوس كه جور آسمان ورشك زمین نگذاشت كه حیات خوشی بسربرده وسبك جوان خودرا به پایه عروج وتكامل برساند ، لاجرم بخش ثانی دیوان اویادورۀ نصفۀ‌حیات اوروزهای سوزوگدازودقایق تلخ وسوانح ناكامی فرزند جوان او كه زنده گی رابرای او روبه افول گذاشت ودرعین جوانی درمقدمۀ‌ كشمیركه سمت میر آتشی شاه محمود را داشته وبه همراهی وزیرفتح خان به جنگ رفته ل.بود ازدست دشمن جام شهادت نوشید .

         فیض طلب درتاریخ احمدشاهی ازرجال مهم دولت احمد شاهی توپچی باشی وازدودمان توپچی باشیان وفرزند شاعرۀ نامداروبااحساس زبان دری عایشه صاحب بوده اوازاحمدشاه لقب سردارتوپخانه تیمورشاه راحاصل كرده بود

               مرگ عایشه درانی راگفته اند كه درسال 1235 هـ رقم زده اند که درقریۀ اونچی چاردهی كابل به خاك سپرده شده است .

فضلازیبا ترین فصل دولت تیمور شاه را انتقال پایتخت به کابل خوانده اند و   بعضاً انگیزه های انتقال پایتخت را به کابل  زیبائی های طبیعی کابل گفته برخی ها علاوه برزیبائی این درۀ مصفا مردمش را عاری از هرنوع کدورت خوانده آرام خوبا فرهنگ به توصیف شان پرداخته اند .

حقا که همین طور متجلی و شهره بودند.

 هرکسیکه ذوق کابل کرد بر افق ها جهید صاحب نام ، نشان وکرامات شد .

این کمائی ها برکسانیکه نیک اندیشید نیک آمد ماندگار، آنانیکه دون پرورید سفلۀ روز گاران گردید.

فلک سفله را عزت دهد خوارش کند آخر

آندمیکه امیر تیمور درانی رخت سفر به صوب کابل بست علاوه بر گروپهای امنیتی و تشریفاتی اش صوفیان صاف طینتی چون صو فی احمد الله لغمانی ، صوفی شیر محمد که بعد ها شهره به صوفی میر احمد پهلوان شد دررکابش بودند.

امیر تیموردرانی بعد از مصافحه با کابلی های اصیل  دریافت که مردم کابل نه تنها از فرهنگ عالی بهره مند اند بل آرامش روانی را نیز پروردگار برایشان ارمغان فرموده از سوی هم دره هاهفت تپۀ  زیبا ، چشمه ساران آب ، باغ های با درختان مثمر ، آهوان با رنگ سفید خال سیاه ، رنگ سیاه با خال سفید برزیبائی طبیعی کابل افزوده بودند.

تیموردرانی که اهل فرهنگ و دوست فضلا بود تصمیم گرفت شهرکابل پایتخت افغانستان شود .

احوالش دادند که برخی اغتشاشیون در قندهار دست به خشونت زده اند .

امیر تیمور درانی ناگزیر آهنگ سفر زد تا چهار سال در قندهار با اغتشاشیون دست و گریبان شد.

صوفیان صافدل که ا زقندهار به کابل با تیموردرانی آمده بودند نخواستند به قندهاربرگردند زیراآنان آموزگاران فرهنگ و عرفان اسلامی  بودند برای پخش افکار خردمندانۀ شان کابلی ها را گهرناب یافته در صف شان ماوا ساختند.

صوفی صاحب در صدد رزق حلال شد کار دهقانی پیشه کرد از عایدش کمی خودش میخورد و زیادتر را برای فقرا و مستحقین میرساند.

دیری نه پائید مردم متوجه شدند که جناب صوفی صاحب احمدالله لغمانی برطریقۀ نقشبندیۀ شریف ذکر الله ج میکند مردم کابل هم ادوارش پیچیدند بگونۀ دسته جمعی متحدانه برای ذکر الله ج مصروف شدند.

گرچه تاریخ گواهی دارد که شهر شهید پرور کابل از زمانه های زمان دارای چنین عبادتگاه های متنوع از هرچهار طریقۀ اسلامی چشتیۀ شریف ، سهروردیۀ شریف نقشبندیۀ شریف و قادریۀ شریف بود بعد ها صوفی صاحب میر احمد پهلوان که عمری شب هارا در کوۀ  خواجه صفا سپری میکرد به کمک مردم کابل بنیاد خانقای پهلوان صاحب را گذاشتند .

خانقا که جوار عاشقان و عارفان صاحب موقعیت دارد آرام ، آ رام به انسجام برادران مسلمان وقف شد برای بیدلان و همدلان خوانگاۀ معنویت ومنبع فیوضات الهی گردید هرکسی ازاین خوان به قدر همت برداشت و فیض یافت.

درمعرکۀ مبارزه با ابلیس حضرت صوفیان کرام نخست ازتعلقات دنیوی بریده اند چنانچه پهلوان صاحب نیز حاصل خود به قدر نیاز و حتی کمتر از ضرورت میگرفت بیشترین را خود به نیاز مندان میرساند از همین رو دیده و لمس میشود آنانیکه نعلین شان برفرش بلندیها  جلوه افروز است  با لائی ها نیز از این نعلین افتخار دارند به غیر از خاک شدن همه خواست ها را بی ادبی میخواندند و با فنای دنیا الوداع میکردند مرحبا.

پاک دلان صاف بازمردم را  از مضریت پرهیزداده گناه میخواندند .

چون خسک ها مضر و بد کار مباش

همچو میکـروب در پی آزار  مباش

طوفان برخاست  مسئولین خانقای پهلوان صاحب یکی پی دیگری نوبت وار شربتی از جام الوداع نوش کردند جناب فضل احمد جان آ غا مسئول خانقای پهلوان صاحب که  از اهالی کابل و مسئول خانقای پهلوان صاحب شده بود توصیه فرمود: ازاین طوفان نترسید زود گذر، رفتنی  و فانی  است ازآن طوفان هراس کنید که بعد از فنا هم با عمل شما بقا دارد.

نه این باشد نه آن باشد نه من باشم خدا باشد

برای آسان هر مشکلات  مشکل  کشا   باشد

حضرات صوفیان وحدت و عجز را یگانه راۀ رسیدن به حقانیت میخواندند و زبان راوسیلۀ برای افهام و  تفهیم .

برتری آدم هارا در عمل تثبیت میکردند و اطرافیان آدمیان را معرف شخصیت ها میدانستند.

هرکسی با هم قطارش میرود

هرکبوتر با کبوتر   می    پرد

صبر و شکیبائی را وسیلۀ برای اهداف نیک شان می خواندند .

به هرکس  تفهیم چنین بود اگر کسی در میان امت مسلمه بنام قوم ، زبان ، سمت و منطقه وغیره زمینۀ جدائی هارا فراهم بسازد از صف امتان حضرت محمد رسول الله ص نیست.

آنان حق را پیروز باطل را رو سیاه میگفتند آزادی را می ستودند بر برده گی می تاختند.

رویداد ۱۳۵۷ تاثیری بر روان عرفای ما تحمیل کرد جناب فضل احمد جان آغا ناگزیر شد تا ترک ماوای اصلی اش نماید زیرا نگهداری جان فرض است .

درهمین گیر ودار ها ی سیاسی خانقای حضرت پهلوان صاحب شهدای زیادی را تحمل کرد که از جمله میتوان از شهید مرحوم محمد جعفر جان نعت خوان نام برد.

اهل خانقا از جنب اردتمندان ، جناب حاجی صاحب استاد قاری محمد احسان صیقل را که ارشا د و دستار بندی اش توسط  جناب خلیفه صاحب علاوالدین لطف و عنایت شده به سمت رهنمای خانقای حضرت پهلوان بزرگ برگزیدند تا ظلمت دلهارا بزداید و مردم را بسوی پرتوی انوار حق رهنما و رهبر شود.

جناب قاری صاحب حاجی صیقل اولین عرس خانقای حضرت پهلوان را در زیارت گاۀ حضرت عاشقان عارفان درسال ۱۳۷۲ وسیله شد خدمات ارزندۀ راهروان مکتب حق بخصوص دگروال صاحب عبدالحکیم جان بر روشنائی این مسکن مقدس افزود و منی نویسنده نیز در بخش تحقیقات خانقای پهلوان صاحب در حد توان ته وسر دویدم آندم جنگ بود بهر طرف راکت می پراندند و من توکل به خداوند هرطرفی دوش کنان گام نهادم تا حد اقل برای این مکان مقدس ارمغانی داشته باشم هر چه از تاریخچۀ خانقا یافتم نوشتم و در بابش تحقیقات نهائی کردم اگر کاستی وجوددارد منشا عدم امنیت درآنزمان است باز هم لطف خداوند شامل حالم شد دستم نیمه مملو از دستآورد های عرفانی و دعای دوستداران اهل طریقت شد  .

خانقا ه درتصوف  میکده ، بتخانه ، خرابات دیر مغان وغیره نام گرفته شده است اما معنی پربهای خانقا خوانگاه است که دستر خوان معنویت اش می گویند یعنی این دستر خوان درخانقا هموار گردیده و هرکسی به قدر همت ازآن درقلب شان ذخیره میکنند و دل شانرا روشن میسازند.

 قرار نبشتۀ تاریخ غبار برای روشن سازی و تحلیل اسلام چارده طریقت عرض اندام کرد بعد ها چون یک هدف را تعقیب میکردند بناً چهار طریقت که قادریۀ شریف توسط حضرت غوث ثقلین شیخ عبدالقادر گیلانی رح طریقۀ چشتیۀ شریف توسط خواجه معین الدین چشتی رح طریقۀ سهروردیه شریف توسط شهاب الدین سهروردی رح و طریقۀ نقشبندیۀ شریف توسط بهاوالدین شاۀ نقشبند که اصلاً از بخارا بود بنیانگزاری شد که این طریقه ها از ظهوراسلام تا هنوز درتمام قارۀ دنیا ی اسلام طرفداران و پیروان زیاد دارد.

الحمدالله که به اثر مساعی بزرگان خانقا همه ساله عرس مبارک خانقای حضرت پهلوان صاحب برگزار میشود .

یـاالـهی مـا نـداریـم جـز تـرا

سخـت افـتـادیـم در گـیربـلا

ظالمـان دارند قصد جـان مـا

منزل جـغد ساختند آشیان ما

یا الهـی حـرمت اهـل قبـور

قلب ماراسـاز مقنع هم صبور

ظلمت دل را ببخشائـی ضـیا

ساز مـنور بـا نـور ایـمان مـرا

ساخت همراز این چنین ختم کلام

عــفـوه کـن یارب مـارا والـسـلام

اجردارین نصیب شان باد

حضرت پهلوان بزرگ به اثر توصیۀ خودش در کوۀ خواجه صفا مدفون شده است.

روحش شاد  بهشت برین آشیانش باد.

 

 

  


بالا
 
بازگشت