محمد حیدر اختر
به یاد شهید احمدظاهر
ماۀ جوزا سومین ماه درسال هجری خورشیدی، و اواخر فصل بهار است. به سخن دیگر این ماه، ماۀ طراوات و شادابی وسرسبزی طبیعت در افغانستان عزیز می باشد . ولی، سال ها قبل در هوای خوشگوار ماۀ جوزا دو گل زیبای هنر موسیقی پرپر شده و به خاموشی گراییدند . گویا رقم رفته بود که هنر دوستان و علاقمندان موسیقی در سوگ شهادت هنرمند بی بدیل و خنجره طلایی افغانستان شهید احمد ظاهر، و درست سه سال بعد آن باز هم درماۀ جوزا درماتم سرتاج موسیقی ، بابای موسیقی ، کوه بلند موسیقی کلاسیک افغانستان، استاد محمد حسین سراهنگ بنشینند.
اکنون از شهادرت احمد ظاهر آن جوان هنرمند سی و پنج سال می گذرد و از وفات پیر خرابات استاد سراهنگ سی دوسال سپری شده است. ولی، هنوز ازخاطر هنر دوستان وعلاقمندان موسیقی اصیل افغانی فراموش نگردیده اند گفته اند : « هنر این پدیدۀ شریف توانایی است برای نفی مرگ » هنرمندان همیشه در فرهنگ مردم و در قلب مردمش جای داشته و دارند، با مردم خود رشد می نمایند وحیات به سر می برند .
احمد ظاهر این بلبل خوشنوا به روز 24 جوزای سال 1325 هجری خورشیدی درخانۀ یک خانواده تحصیل دیده و مرفه در شهر کابل چشم به دنیا گشود ، دورۀ کودکی را پشت سر گذاشته و شامل مدرسه گردید هنوز بیشتر از دوازده سال نداشت که برای بار اول در روز معلم روی ستیج لیسه حبییه ظاهر گشت و آواز گرمش را نثار دانش آموزان و دانش جویان آن مدرسه کرد و مورد تحسین همه قرار گرفت . طی چند کنسرتی که درلیسه حبییه انجام داد، اورا « بلبل حبییه » لقب دادند.
احمد ظاهر پس از اخذ سند فراغت مکتب شامل دارلمعلمین کابل شد و به تحصیلات خود ادامه داد وهم سفری نیز به هندوستان داشته در رشته تعلیم وتربیه تحصیل نمود. در پهلوی فرا گیری درس وتعلیم هیچ گاهی موسیقی را فراموش نکرده و به تلاش خود در این رشته دوام داد.
احمد ظاهر چون جوان پرکار بوده و علاقمندی خاصی به موسیقی داشت آوازش را از محافل دوستان و مدرسه بیرون کشیده و به یاری گروه آماتور که تازه تحت نظر ظاهر هویدا و عزیز آشنا در رادیو افغانستان تشکیل شده بود در برنامه های موسیقی آماتور رادیو سهم گرفته و نخستین آهنگ نابش را درسال 1343 از طریق امواج رادیو نثار تمام علاقمندان موسیقی نمود. با پخش اولین آهنگ؛ نخستین قدم های بود که احمد ظاهر جوان درمیان هنرمندان جای پای برای خود کسب کرد . احمد ظاهر در سرودن آهنک هایش ابتکارات را به خرچ می داد زیرا وی خود واقعا یک هنر مند بود وهمین باعث شد که هر آهنگش شوری وویژه گی خودش را داشت . این هنرمند محبوب فرآورده هایش را با صمیمیت ولبخند همیشه گی و با ژست های دلپذیر هنری نثار هنردوستانش می نمود . محبوبیت روز افروزنش در بین مردم سبب گردید که درسال 1351 هجری خورشیدی به حیث خوانندۀ سال از طرف دوستداران آوازش انتخاب گردد . احمد ظاهر عشق عجیبی به آواز خوانی داشت که این علاقمندی را کمتر می توان در دیگر هنرمندان سراغ کرد. او همیشه می خواست بسراید ، صدایش سوزی عجیبی داشت ، درقالب آهنگ هایش چنان می درامد که شنونده را با خود محو می کرد همیشه در تلاش بود تا آهنگ بعدی اش را بهتر از آهنگ قبلی اش آماده ثبت بسازد شعر های زیبا ، پرمعنی را از شعرای شناخته شده زبان فارسی دری انتخاب می کرد .
احمد ظاهر به تمام هم قطاران ، همکاران و هنرمندان با پیش آمد خوب دوستانه و صمیمی قدم بر می داشت . با وجودی که از زنده گی مرفۀ بر خوردار بود ولی هرگز مردمش را فراموش نمی کرد خود را شریک غم وخوشی های مردمش می ساخت.
احمد ظاهر ازجمله صدها آهنگ که اجرا کرده صرف توانست دو آهنگ را در تلویزیون افغانستان لبسنگ نماید . با در یگر که می خواست چند آهنگ دیگرش را ثبت تلویزون نماید همه آماده گی ها گرفته شده بود . زمانی که احمد ظاهر داخل محوطه یا تعمیر تلویزیون شد برایش گفته شد نخست باید یک آهنگ انقلابی « خلقی » ثبت نماید در غیر آن اجازه ثبت آهنگ های دیگر را ندارد . احمد ظاهربسیار عصبانی شد. و از رادیو تلویزیون افغانستان برید
احمد ظاهر باوجودی که همیشه مست و خندان و دارای سیمای صمیمی و دوست داشتنی بود اما چرخ روز گار گاه گاهی آزارش می داد. به خصوص زمانی که پایش در یک توطئۀ کشانیده شد و تا چشم برهم زدن خود را عقب میله های زندان یافت . این واقعه المناک تنها احمد ظاهر را متاثر نساخت بلکه خانواده احمد ظاهر به خصوص مادر مهربانش را از پا درآورد . چند زمانی از زندانی شدن احمد ظاهر نگذشته بود که خبر مرگ مادرش را دراتاق تنگ و تاریک زندان شنید این خبر مانند خنجری تیزی بود که بر سینه احمد ظاهر اصابت کرد وبا دستان الچک زده راهی قبرستان شد و بالای گور مادرش زار زار گریست.
زمانی که از زندان رهایی حاصل نمود خیلی ها غمگین به نظر می رسید آن همه مستی و شادابی سابق را نداشت وبا نبودِ مادر عزیزش ، خیلی ها خود را تنها احساس می کرد اما دلخوشی اش انتظار طفلی بود که انتظار آمدنش را می کشید .
خوب به خاطر دارم که حوالی ساعت 6 شام روز 23 جوزای 1358 هجری خورشیدی بود.آنوقت خیال محمد کتوازی رئیس کمیته رادیو تلویزیون افغانستان بود، به دفتر ما تیلفون کشیده هدایت داد تا در هربرنامه که آواز احمد ظاهراست، حذف گردد . هنوز چند دقیقه نگذشته بود که خبر وفات احمد ظاهر از طریق آژانس باختر به مدیریت اخبار رادیو رسید . زمانی خبر از طریق امواج رادیو به نشر رسید اصلا کسی باور نمی کرد که احمد ظاهر مرده است، و هیچ کس نمی دانست که احمد ظاهر چه گونه مرده است ؟ چون در آن زمان فضای خفقانزای بگیر و ببند بکش بر تمام مردم شریف افغانستان سایه افگنده بود وهمه در ترس و حراس بودند .
خبر تاثر انگیزی که قلب ملیون ها انسان با احساس و علاقمندان احمد ظاهر را به گریه وا داشت و هزاران خانه را ماتم خانه ساخت و هزاران ناله و فریاد به آسمان بلند شد . تاثر و خشم دوستداران آواز احمد ظاهر زمانی بیشتر گردید، که رژیم دست نشانده و قاتلین احمد ظاهر ، مرگ این هنرمند بی بدیل را یک حادثۀ ترافیکی وانمود کردند .
فردای آن روز زمانی که جنازه احمد ظاهر از منزل شان برداشته شد هزاران تن از علاقمندان آواز احمد ظاهر به شمول زن ومرد ، پیرو جوان ، جنازه احمد ظاهر را تا شهدای صالحین همرایی کردند . برای اولین بار بود که دوشیزه گان جوان با لباس های سیاه در پهلوی موتر جنازه احمد ظاهر با چشمان پر از اشک قدم بر میداشتند.
بلی احمد ظاهر کشته شد و تا کنون مقامات دولتی وقت و دولت های بعدی که یکی پی دیگر بالا و پایین شدند هیچ گونه اقدام وراه یابی درزمینه این قضیه نکرده اند وتاکنون هم انگیزه قتل احمد ظاهر مانند معمای باقی مانده است .
آری ، اکر امروز احمدظاهر در میان ما نیست ، خاطره ها و یادها و آهنگ های شور انگیز و جاویدان اورا داریم و همین آهنگ ها و سروده هایش و کست ها ، سی دی های اوست که تاکنون دست به دست می گردد وبه گوش های علاقمندان آواز طنین می افگند .
قاتلین احمدظاهر فکر می کردند با از بین بردن احمد ظاهرصدایش را برای همیشه خاموش خواهند ساخت ، اما چون این هنرمند والا گهر به مردمش تعلق داشت و دارد بعد از مرگ نیز درقلب مردمش مانده گارماند وروی جنایت کاران باند وخلق و پرچم برای همیشه سیاه خواهد بود . درحالی که به روح پاک احمدظاهر این شهید به خون خفته درود می فرستیم به قاتلین او ابراز نفرت می نماییم.
خداوند بیامرزدش .