خوشه چین
جای گاه انسان
انسان به اصلیت خود پی می برد،خودرا می شناسد که اوموجودزیبا،متفکر،متعقل«انسان»آگاه وازاد است.زیبا می اندیشد وعاقلانه فکر مینماید که اوموجود اجتماعی است،تراوش ذهنی خودرا،با علاقه مندی ازصمیم قلب میخواهد درعمل پیاده نماید،تاباشد نسلهای آینده بربنیاد تهداب زیبا فراسوی مراحل بعدی دارای اجتماع سالم فارغ ازهرگونه خصومت وخشونت گردند.
انسان ازانسان طمع وتوقع ندارد که برای او چیزی بدهد.طلبیدن به ارزش وماهیت انسان صدمه میزند،رواداری وهمکاری معنی دیگری است.بلکه انسان است که درانجام کارصادقانه وتعهد شریفانه به اهمیت انسان صحه میگذارد.
تعریف انسان شامل حال ملیاردها انسان روی کرۀ زمین است.پس نظر به تعریف انسان،انسان برتروجود ندارد.منکربودن ازانسان بهترگناه است.
بهترین انسان:کسی است که نفعش نسبت به خودش به دیگران،بیشتر برسد وابعاد تکامل خود را که عبارت ازآفرینندگی، خردمندی،آزادی وز یبایی است،تکامل دهد،از،زبان وعملش مردم درامان باشد. بدین حساب انسان درهرمقام ومنزلتی که هست،هرکس مطابق به استعداد وتوانمندی اش،درخدمت همنوعان خویش قرارمی گیرد.
حاکمیتهای استبدادی،غیرمشروع:شعلۀ سوزان خلقهای بی دفاع اند که ازمیان خاکستربه جا مانده آن لاله های سرخ می روید.
بلی!انسان ازآغازپیدایش بادوپدیدۀ هواوهوس،طمع وخواهشات نفسانی،وجدان شرافت ومعنویت روبه رومیشود. بناً تعریف مشخص دربارۀانسان:انسان تنها موجودی نیست که برخلاف سائرحیوانات با دوپا،راه میرود،سخن میگوید،می خندد وگریه میکند. بلکه انسان موجود،متفکرتوانا،متعرض،مدافع،نرم،الاستیکی،انعطاف پذیر،مغرور،متکبر،احمق،ازخودراضی،خودبزرگ بین،جسور،متحرک،معتدل،ژرف،عمیق،بزرگ،بلندهمت،مغلق وپیچیدۀ است که نمیشودبابیان یکی دوتعریف درمقام وشناخت انسان رسید. اماباوجودتمامی توضیحات بالا اکثراًازانسانهای که دردیف انسانهای هوس بازمی آیند درذهن خودآگاه شان،ترس ازآینده ثبت نگردیده است. عاقبت همان ریسمان هوس بازی که درگردن دارند آنهاراکشان کشان،درجهالت خانۀ تاریخ رهنمون میسازد. خطرناکترین حالاتی که انسان وجامعۀ بشری را به سوی وحشت می کشاند.عدم پذیرش همدیگروتحقیرتوسط یکی از((انسان،گروه سیاسی ،فامیل،خانواده،قوم،نژاد))توسط دیگری از((انسان،گروه سیاسی، فامیل،خانواده،قوم،نژاد))است.
ازهتلرتابه عبد الرحمن خان،نادرخان وسادیستان چپ افراطی وراست افراطی روایت های تاریخی موجود است
بلی!انسان ازبدو پیدایش بادوپدیدۀ،اولی هواوهوس،طمع وخواهشات نفسانی،دومی،وجدان،شرافت ومعنویت روبه رومیشود.
اولی:انسان هوس باز،متمایل به نازونعمت وخواهشات نفسانی،تناب حیوانیت درگردن،همیش دراختیارشیطان قرارگرفته است،شیطان هر طرفی که خواسته انسان هوس بازرا،باتوزیع حد اقل ناچیزامکانات مادی،عزتش را بخردخریده است،ناموسش راببرد،باخودبرده است.این نوع انسانها به هرگونه کارهای ذلیل پست وناروا،ازقبیل تبلیغ((وسایل اطلاعات جمعی به نفع شیطان))توطئه،دسیسه وبدنام سازی وکشتارحر یفان وترورشخصیتهای مفید((علمی،سیاسی،کلتوری))به جامعه،ویرانی بناهای اقتصادی((فابریکه جات،پروژه های زراعتی،بندهای برق وغیره)) تاسرحد معاملۀ کشوروفروش عزت شرف وناموس وطن به بیگانگان دریغ نمی ورزند.این گونه شخصیتها تحت عناوین ومقام های مختلف درجوامع حضورپیدا کرده.وسیله یا آلۀ دست،بیگانه وشیاطین درلباس ،انسان مترقی،پیش گام((دزدان چراغ دردست))درلباس روحانیت((شیخ،صوفی،زا هد))وسیلۀشیطان درلباس مدافع((حقوق بشر،مدافع حقوق زن)) وغیره وغیره میباشند.حمایه گران وتمویل کننده گان لوژیستیکی این اشخاص هم درسطح ملی وهم درسطح بین المللی،همانا دستگاه های استخباراتی جهنمی،آشوب پیشگان وفاجعه آفرینانی میباشند که به موقف ومقام انسان وانسانیت،هیچ ارزشی قایل نیستند.
دومی:تعریف پدیدۀ،وجدان،شرافت،معنویت:
الف-وجدان-نیرووانرژی نهاد ذاتی که انسان رابرای اعمال نیکوسمت وسو می بخشد.
ب-شرافت-مقام ومرتبت بلندی است که انسان آن مقام را درعرصۀ فعالیت های علمی اخلاقی درجامعۀ بشری ازآن خود کرده باشد.
ج-معنویت انسان،مقام ومنزلت فراطبعیتی است که ازجانب خدای ((عادل))برای انسانها به حیث خلیفۀ((عادل)) روی زمین بخشیده شده است. انسانهای که برپدیدۀ،وجدان وشرافت ومعنویت،روبه رو شده اند.تناب خرد وعقل،درکله اش پیچیده است.به انسان فهمانده است که
انسانیت: آزادی استقلال وعمل اوست
بنا برحکم پدیدۀ شرافت وانسانیت یعنی که انسان درنبود،آزادی،انسان نیست،پس باید دراثبات انسانیت جدو جهد به خرچ دهد.ازین طریق است که انسانها به رفأ همگانی ملی و بین المللی دسترسی پیدا نموده همه ((رنگها،مذاهب،نژاد))درجایگاه همگانی جهانی استقرارمی یابند.آزادی استقلال وعمل انسان را درداخل ذره رهنمون نموده میگوید که ذره خودش جهان پهناوراست.این انسان بوده است که ازدیالوگ فلسفی((ماده قابل تجز یه،عنصر،اتم،خورد ترین ذره،بعدازان به سه شاخه الکترون،نیوترون،پروتون،وغیره وغیره وذره ها،سلسله مراتبی که یکی ازپی دیگری،موج گرفته،مدوجذریافته عمق وپهنا پیدا کرده. ازان طریق انسان توا نسته است به سوی فضا وجو زمین برود،وازکهکشان ها برای کشف ودرک حقایق جهان دیگری که بتوانند دست آوردهای علوم بشری را که انسان زحمت کش ایجاد گرآن بوده،مسخرنماید،به سرعت غیرقابل تصور برای استفادۀ بشریت کرۀ زمین عرضه بدارد.اما برخلاف انسانهای که ریسمان متمایل به عیش ونوش((من زنده جهان زنده))درگردن دارند. ازدست آوردهای علوم بشری استفاده های غیرمعقول نموده جهان رابه سوی نابودی میکشانند.
عیاران «قرن بیست ویک»پیام آوران صلح اند
عیاران قرن بیست ویک((اعم اززن و مرد))انسان محوران باوجدان،خدمت گاران صادق،دلیرمردان جسور،نخبگان شرافت پسند،شخصیت های علمی،هنری وفرهنگی،قلم بدستان دست یک،هنرمندان نیکو سر شت،کارگران ودهاقین،ایجاد گروخلاق،آزادی خواهان غیور،کسانی که رفأ عامه راهدف استراتیژیک خود قرارمیدهند.راه رسیدن به این هدف شریفانه را،بربنیاد عدالت اجتماعی وتأمین صلح،خواهان اند.درجهت تحقق آن،ازطریق تبلیغ روشن گری مبارزۀ پیگیر ودوام دار((اندیشۀ گاندی))بدون خشونت تانهایت ادامه میدهند.درسرفصل تمامی گفته های فوق ازهمه حرف ((آزادی))رنگ روشن دارد.حصول آزادی شرط اول رسیدن به حق انسانی است،که باشندگان یک کشوربدان نایل می آیند. ازدید عیاران،انسان برتروجود ندارد،آنهایی که به حساب((فرد شخصیت های مغرورازخود راضی،گروه،احزابی که در دسیسه سازی وبدنام کردن همدیگر تاسرحدتروردریغ نمی ورزند.نژاد پرستی که قوم برتر بوجود می آورد،مذهب که((ایران وسعودی))راه ورسم عبادت مسلمانان رابه حساب سیاست درگروخود گرفته اند.مرگ ومیرملیون ها نفر دراثرموضع گیری فرقه ای ناشی ازهمین وضعیت است.ازنظرعیاران کسانی که این اندیشه را تعقیب ودنبال مینمایند،فرومایه ترین،افراد جامعه به حساب می آیند. اندیشه های چپ وراست که بربنیادهمبستگی ایدیالوژِی درزمان جنگ سرد شکل یافته بود بحث آن دراینجا گنجایش ندارد.همیش گرو های،سلطنت طلب،بورژ وازی واحزاب سیاسی متمایل به امپریا لیزم،به نماینده گی یک جریان سیاسی ویا نماینده گی ازیک قوم، روبه سوی یکی ازپایتخت های جهانی نموده سند غلامی را دراختیارگرفته اند.این برده های روس،انگلیس،سعودی وایران بوده اند که کنون اافغانستان فاقد استقلا ل سیاسی به حیث منبع شروفساد درجهان جایگاه خاصی را برای خود تعین کرده است.