خوشه چین
دیوانگان عصر
هرکس کــــــه دیوانه خوانی کند
اگــرلـــــوده باشد پهلــــوانی کنـد
عاقل باهــــــوشیارکنارهــم آیــند
وجـــــدان شمع افروخته فـــروزان
عیـــــار،درشمع خود سوزانی کنـد
آزادی به وطن مینا وزیبایی میدهد
ازحصول آن کافۀ ملت شادمانی کند
قدم گذاشته ایم،برای ساختمان بزرگ
عقب ماند ه گان ازین امرپشیمانی کند
بلی میشود که دودیوانه را طبق،تعبیرسیاست به دوخردزد((واشنگتن وماسکاو))دزد سوم«چین»را معرفی کرد.
درین جا مراد ازخر«عقل وخرد» است.
بدیلش توزیع تفنگ به عوض قلم است
پرداخت پول،برای ســــــود وسلــم است
دل قیس نارام است خلق گلوله باران است
شیطان درروح زاهد،بالای مردم ستم است
بی وطنی بی عزتی،مرگ به وطن فروش
هرقدرزشت بگـــویم وتلخ بازهم کم است
درافغانستان:
دونفردزد خری دزدیدنـــــــــــد
سرتقسیم با هم جنگیدنـــــــــد
آن دوبودند چوگرم زدوخـــورد
دزد سوم خرشان را زد وبـــرد
ترس ازین وجود دارد که سیاست گذاریهای دیوانه وار،امریکا،امریکارا به دیوانه خانۀ تاریخ تحویل ندهد.
دودیوانه درراه روبه روشدند.دیوانۀ اول صدا زد که اودیوانه کجا میروی؟دیوانه دوم گفت که دیوانه تو،پدرت دیوانه پدرکلانت دیوانه.دیوانۀ اول به دیوانۀ دوم صدا کرد.پدرم چه گناه کرده است؟تودیوانه مادرت دیوانه مادرکلانت دیوانه
اگرمادردیوانۀ تو درانتخاب پدردیوانۀ من،دیوانگی نمی کرد.پس توچطورجرأت میکردی که به برادردیوانه ات دیوانه بگویی.بلی!زمانی که دودیوانه باهم ازدواج کنند.حاصل دودیوانه مست است.ازین خاطر است که به دیوانه میگویند دیوانه بگروز که مست آمد:
دیوانۀ مست آمد،آن انسان پست آمد،با بیگانه دست را یکی کرده،ازراه دیوار برای سقوت وشکست آمد.درین فضا درین هواست که شیرازۀ اخلاق اجتماعی وخانوادگی به ویرانی میدان گل گشت آمد.دردیار دیوانه ها هرآن کسی که حرفی ازهوشیاری به زبان می آورد.به آن شخص دردیار دیوانه دیوانه گفته میشود.
کشورما:سالهای زیادی است به مرض مزمن دیوانگی،نظام سیاسی(( امپریالیزم وسوسیالیزم))مذهب((شیعه وسونی)) زبان((پشتو وفارسی))سمت((شمال وجنوب))سیاسی((خلق وپرچم))گیرافتاده است.عمدتاً مرض مزمن دیوانگی بین المللی((ماسکاووواشنگتن))اگرمرض دیوا نگی،ماسکاورابه اشتهای نوشیدن آب گرم،ازبحرهند مست نمی کرد.کسی ازین طرف درقراردادتغیرنظام((همبستگی ایدیولوژیکی،اعمارجامعۀ مدرن ازراه رشد غیر سرمایه داری))درپایان ورق «سند»تاپۀ شصت نمیکرد.آن نظام،نظام شاهی داشت که آرام،آرام،راه را، برای گسترش پختگی سیاسی عامۀ مردم هموارمی نمود.چگونه؟
گویند که طفلی او صاف گوسفند را ازبان والدین خود شنیده بود.مگردرعمل گوسفند را به چشم ندیده بود.زمانی دید که یکی ازباشنده های شهربا فیشن درشن ارو پایی تازی دست داشتۀ خودرابرای رفع حاجت به سوی جنگل بیرون می کشد ناگهان طفل صدا میزند که مادراونه گوسفند. ا
کستریمستها،درلباس گوسفندان سرمایه اکستریمستهای که ((طراحش)) را بریدژنکی نام گذاشت.درتهیۀ اسناد جنایت وجرم دربرابرمنافع عامه خلق،چون امروز،چهل سال،قبل آماده گی میگرفت.به سرنای افتراقات مذهبی پف کردند درطبل انواع افتراقات دیگر،زبان،قوم ملیت ونژاد کوبیدند وکوبیدند، مگر خود چون شریکان نعمات باد آورده بین هم((مافیا)) عزت وشرف حیثیت مردم را روبیدند((جنگل وباغ مزارع،عامه را ازریشه ویران کردند،کوه ودشت اماکن عامه را به خودقباله کردند))یعنی دیوانگی سیاسی ملی وبین المللی((کابل وماسکاو))زمینه ساز شر ایط موجود گشت.ازین خاطراست. امروزه روز،این القاعده،طالب، داعش یکی ازپی دیگر،ازبطن جنبش اخوان المسلمین،تازه تری نوتری،زننده تری،با چهرۀ وحشتناکتری،درمیدان کشیده می شوند.
قابل توجه دانشمندان اسلام وسیاست:
((اسلام)) باید که با بیان تعریف انسان،جاه را ازدست شیطان دراختیار خود بگیرد.صدایی بلند شد،ازمقبرۀ یعقوب لیث صفار.
کلـــــۀ بـــــا کلــــــــۀ راز ونیـــــاز کرد
قصۀ ازپــــوست سیروپوست پیـــــازکرد
گندم خلق تــــــربود آسیاب مـــردم کنـد
درمدرسه ومکتب،لشکر،وقــت نمازکرد
جنگل میــــان آتش نــفت درگـــرفته است
بااشارۀ چشم،روی بـــه شعبـــده بازکــرد
پوست سیرماسکاو،پوست پیازواشنگتــن
مرغان دانه خور،ازخانۀ بیگانه قد قدازکرد
چه کسانی؟فهمیدن شرط یارعزیزنمیدانم من
آنان که ازنام دین خیانت به جای نمازکرد
قصیده خوان
قصیده خوانی به منظور،بیرون راندن،جن وشیطان ازروح پلید انسان است.
درافغانستان،روح بعضاً به اصطلاح ازرهبران،وزعیمان پلید گشته است.تعویض نویس،ورمل انداز((کف شناس))شخصی که با اوآشنایی داشتم.پرده ازراز فریب کاریهایش برداشت.زمانی خانمی هیله ونیرنگی را پیشه کرده بود گویا که جن اورا آزار میدهد.ازمن تقاضا صورت گرفت.تا باخواندن قصیده جن را ازوجودش بیرون بکشم،با خواند ن تکراردرتکرار،عکس العملی ازسوی خانم مشاهده کرده نتوانستم.به منظور اینکه رسوا نشوم،ناگهان دیدم،نوک تیرچوب خانه ازپرچال بیرن آمده،شب بود تاریک ازخان بیرون شدم خودرا ازنوک آن تیرچوب آویزان نمودم با حرکات یکی دوسه تکان دروبام خانه به جنبش آمد. ناگهان ازداخل خانه فریاد بیرون شد که کفایت می کند،جن ها پریدند.بس است که خانه چپه میشود.
آن روح پلیدی که دیروزماسکاورا دیوانه ساخته بود((درسرحدات جنوبی اش)) نمی خواست بنیاد گرایی عرض وجود نماید.به منظورنوشیدن آ بهای گرم پارا ازگلیم بیرون کشید تا آن زمان که پایش قطع شد.هرتغیر ناگهانی،بیجایی وجا به جایی دارد.آنانکه جا به جا شدند.به تحقیروتوهین پرداختند،ازگذشته به سرعت بریدند.با گذشته هیچ نساختند.برای خود بیجا شده گان را درصف مقابل طلبیدند. این فضای مقابل وتقابل دست درازی برای سربازگیری حریفان بین المللی متجا وزآماده گردانید.ازدیوانۀ شکست خورده دیوانۀ جدید نیاموخته است.
به اصطلاح همان روح پلید.گویا درسال 2011درواشنگتن حادثه آفرید.قصر سفید را دیوانه ساخت بهانۀ شد برای ردیابی،مواد نفتی ودسترسی، درخاور میانۀ بزرگ وآسیای میانه.عاقبت کار،آنطوریکه نظام ((پریسترویکه همراه خود سیاست مصالحۀ ملی))را به دیوانه تاریخ تحویل داد.ترس ازین وجود دارد که سیاست گذاریهای دیوانه وار،امریکا،امریکارا به دیوانه خانۀ تاریخ تحویل ندهد.
به امید آن روزی نظام های مغرورومتکبربه خود آیند دست ازایجاد جنایت وفاجعه درکشورهای اسلامی بردارند.
عبدالشکور«خوشه چین»
با احترام