خوشه چین
مورچه و((خوشه چین))
قسمت دوم:
به توجه تمامی دست اندرکاران سیاست،وایجاد گران سیاست رسانیده میشود.
خوشه چین+دروگر+دهقان=کارگر+روشن فکروطن پرست((عیار))
برای شما وطن آزاد عرضه میدارند.
اگرمتن کم است.بخوانش کیفیـت عالــــــــی دارد
گلهای اندیشه به باریدن باران خرد خوشحالی دارد
زبان وزبان درتضاداند باهم،عامـــل ایجادوحشــت
وحدت،ازاعتدال مایه گیردخوشه چین افسقالی دارد
بسیاری ها باخواندن مضمون مورچه وخوشه چین،ازفرارسیدن خاطرات خوش،دوران گذشته، گردهم جمع آمدن،وطن پرستان،مبارزان شرافت مند انسان دوست،جدیت درامورسازماندهی،سازماندهی که همراه با استرس است.ولی غرور وشهامت ناشی ازتوانمندی دراجرای برنامه است که همه به سوال ریاضی((معضلۀ آینده)) که ازجانب عبد الشکور((خوشه چین))معلم ریاضی مطرح میشود.آماده به پاسخ میباشند.
منطق وحدت ملی،ازمجرای احترام به مقام انسان،احترام گذاشتن به میت،ارزش دادن به خانواده ها،اقوام وملیت ها سرانجام احترام گذاشتن به میت ((امیرحبیب الله خادم دین رسو ل الله است))وظیفۀ بس انسانی است که جنابان محترم آقای اشرف غنی احمد زایی وعبد الله«عبدالله» جزء ازکارنامه های بعدی آماده گی خویش رابرای تطبیق حکومت وحدت ملی اعلان کرده اند.واگرنه ماشین به جای ایجاد پل صلح به منظوردوستی اقوام باهم برادر،به ویرانی همه پل های دوستی بیشتر ازگذشته صدمه وارد مینماید.
نخبگان که نخواهند ویا نتوانند،ازحقوق ملت((همشهری)) خود دفاع نمایند یعنی که به حماقت تن درداده اند.ویا به عبارۀ دیگرآنچه را که درشعاریومیه زمزمه مینمایند.در حقیقت به آن،اعتقادندارند.فقط چون رقاصۀ سیاسی به منظورجمع آوری سرمایه درمیدان سیاست می رقصند.
صدای عیارآهنگ صــــــــداقـت است
موج خلق،درفضای پرطـــــاقت است
به میدان میکشاند مبارزگریزپـــــارا
نادیده گرفتن عزت مردم، حماقت است
تبصره:زمانی که حرف ازمورچه وخوشه چین به میان می آید.نام ونشان معنی ومفهوم دهقان حضور پیدا مینماید.
بعد ازپنجاه سال،یک باردیگر،زمین مستعد به رشد وتکامل،خوشه چین را به منظوربذرتخم های اصلاح شده حاصل ازگندی خوشه چین،ازمنبع خرد انسانی، تحرک می بخشد. خوشه چین؟بلی «خوشه چین»ارزش شناس،ارزشهارا می شناسد می سنجد وقیمت می گذارد.خوشه چین معتقد است که اگرادیسن ذره شناس،به دنبال تجزیه وتحلیل نمیگشت،به ارزش ذره توجه نمی کرد امروزتمامی جهان درتار یکی محض زنده گی رقت بار می داشتند.خوشه چین ارزش شناس،همانطوریکه به دانه گندم ارزش قایل است.میفهمد که این دانۀ گندم نصیب انسان می گردد ازین خاطراست که دست ازخوشه چینی بر نمی دارد.بلی تحرک بودن وتحرک داشتن درامرانجام وظیفه برای انسان می آموزاند که اگردروگرنبودی،دهقان به تنهایی هیچ بودی،بازدروگربه سهم خویش به آهنگر ارزش قایل است.میگوید آگرآهنگر نبودی،دروگری هیچ مفهومی نداشت.نوبت به دهقان می رسد دهقان می گوید.بلی! ماوباغبان هردوسیال وشریک هم میباشیم.اگرآهنگر نبودی،ما صاحب،فال«گاوآهن»بیل نبودیم که زمین را شخم میزدیم ویا به آبیاری مزارع وباغ می پرداختیم.پس خوشه چین+دروگر+دهقان=کارگر+روشن فکروطن پرست((عیار)) به شما وطن آزادعرضه میدارند.به تاریخ 9/11/2011قبلن مقالۀ نوشته بودم که ازطریق سایت وزین آریایی به نشر سپرده شده بود. هنوز تازه گی دارد.
عیاران انقلابی
گامی به سوی وفاق ملی
به حیث تیزس:
یک تذکر جزئی،جدی اما کامل: اشاره برای تمام وطن پرستان، احزاب حلقات گروه ها ی راست وچپ ومیانه که درباره انسان وانسانیت ووطن آزاد ومستقل می اندیشند.اگرواقعاً وجدان دارید،بیایید نوشتۀ پایینی را ازنظر بگذرانیم، با نظریات سازنده تان خلای این مطلب را پرنموده آماده گی به طرح یک جبهۀ وسیع(( ؟؟؟؟؟؟)) را ازخود نشان بدهید. وقت را ضایع نسازید فرصت ها رفته باز نمی آیند. این فرصت هم ازدست میرود. وما بدون وطن میشویم.
ساده اندیشان، ودروغگوها، قلندرها وملنگهای سیاسی قبرستان به حیث انسانهای منفورتاریخ درانتظارشان است.
اگربه طرف عنوان بنگری، گفته میشود که انتخاب عنوان برای خواند ن خیلی ساده است. ساده نگیریم که پیاده سازی ومفاهیم این دوکلمه مشکلاتی را درپی دارد. برای پیاده سازی این دوکلمه ازهمه عمده تر به معنی ومفاهیم آن دوکلمه باید که پی برد. اول- عیارانقلابی- دوم- وفاق ملی
اول_ با آنکه عیار، درذات خود تعریف جداگانه دارد و انقلاب تعریف علیهده، اما به عیارانقلابی باید که معنی نخبۀ برجسته ((حکیم)) را قایل شد.گرچه که حکیم نام خداوند بی نیاز است اما برای بعضی ازبندگان خودالهام میدهد.ازین خاطر است که انسان راخلیفۀ زمین شناخته اند.نخبگان برجسته مشبوع ازبینش دانش میباشند.بینش دراینجا درک نهادین ویاناخودآگاه، ازحقایق وواقعییتهای آزادی خواهانۀ نخبگان را توضیح میدهد،ودانش جمع ازنظریات ودانشمنمدان دیگراست که به معلومات خود افزوده است دوم وفاق ملی: عبارت است از،سازنده گی، همکاری کردن است که ازان ملت شکل میگیرد ملت بیان گرباشندگان همه متولدین درمحدودۀ جغرافیای سیاسی کشور مستقل آزاد غیر وابسته است. ازین خاطر است که به وفاق ملی ما تعریف همکاری،همگرایی، همراهی، سازنده گی وهمدلی را میدهیم.
دروفاق ملی جایی برای تهدید وسرکوب وجود ندارد. تنها وتنها رضای خاطر وتصمیم آزادانِۀ ملت رنگ برجسته دارد. اما تفاهم ملی، ازمواضع((نوع حاکمیت)) برای برقراری چگونگی از ثبات سیاسی با اپوزیسیون مخالف مطرح میگردد. عیاران انقلابی وفاق ملی(( ملت واحد)) را یگانه گزینۀ برای حا کمیت سیاسی مستقل غیر وابسته دارای روابط نیک متقابلاً مفید خصوصاً با همسایگان وسائر کشورهای ملل جهان می پندارند. «حق ملت» حقوق وجایب که «منافع علیای کشور» و«استقلال وتمامیت ارضی» مسایل کلیدی وحیاتی میباشند. میشود باحفظ بیانات که درپایین تذکر می یابد به وفاق ملی نایل آمد. پس به صراحت لهجه باید گفته شود. شخصیت ها گروه ها ،سازمانها واحزاب سیاسی که دارای برنامه میباشند با درنظرداشت اوضاع کنونی، ازقهروخشونت گذشته که ناخواسته دامن گیرشان شده بود. پایین می آیند.به یکدیگر احترام می گذارند. درمیدان فعالیت سیاسی صلح آمیز حقوق همدیگررا به رسمیت می شناسند.
بخاطریکه حاکمیتهابه اساس، تک نژادی،تک ملیتی، تک قومی،تک حزبی چپ وراست،سمتی ومحلی،مذهبی، درکشورما خونها ی فراوان راجاری ساخت همیش این وضعیت دست مداخله گران را درکشورما آزاد گذاشته است.
روزی عیار انقلابی درجمع تما شا چیان استاده بود.
دوخروس کلنگی ازپدرومادر برادران هم تنی اند، یکی درقفس یک مرغ باز، گیرافتیده است ودیگرش درقفس مرغ باز، دیگر. طبعیت برین است که دوکلنگی باهم برادر درمیدان جنگ به هیچ وجه به یکدیگر تسلیم نمیشوند.تا سرحدمرگ باهم میجنگند.برای اینکه فرقی گذاشته شود میان دوخروس کلنگی باهم برادر، درحال جنگ، درپای یکی نخ سرخ بسته شده است ودرپای دیگرنخ سبز.عیارانقلابی ازدیدن وضع به حیرت می افتد، وضعییت حال را به گذشته می برد.دردنیای تفکرغرق میشود،میگوید که گذشتۀ ما روشن بود، زادگاه مان را آریانا، یادمیکردند یعنی، زاد گاه اقوام یا((هر، آت)) اقوام مختلف، نام دومی که سرزمین آزادگان آریانای کبیر اختیار کرده بود«خُرآسان» بود یعنی محلی که ازانجا آفتاب طلوع میکند ودرفضای نیلگون صلح وصمیمیت درگردش می آید وازارتفاعات بلند وفاصله های نوری به همه موجودات روی زمین گرمی ومحبت می بخشد. ازاثرهمین گرمی ومحبت، پروانه ، پرنده، خزنده، جهنده ، گوینده، سراینده ودونده هریک به خود رنگ میگیرند.درمجموع تمامی موجودات با تفاوتهای رنگی اما درمعنی یکی، طبعیت خداوندی را زیبایی می بخشند همه باهم تکمیل کنندۀ جهان طبعیت زنده وهریکی باعث آن میگردد که درضرورت ومرتبط باهم دیگری به حیات وممات خود ادامه بدهند.
خطرتقسیم افغانستان به مناطق قومی
نشخواره گوسفند میکند شکم ازگرگ سیرمیشود.
منشه می گیرد ازجنگ دوخروس کلنگی باهم برادر
راديو فرانسه : با ادامه جنگ در افغانستان نظریه تقسیم کشور به مناطق قومی،بعنوان تنها راه حل این وضعیت، قوت می گیرد. این نظر در حال حاضرصرفاً یک تئوری است ولی به نظر نویسنده باید توجه کرد که بتدریج دارد پخته می شود، پس باید آن را جدی گرفت زیرا ممکن است بعنوان آخرین راه حل مورد استفاده قرارگیرد.
خوشه چین برای نجات جنگ برادران دعای میکند به روان حکیم ابوا لقاسم فردوسی، آفرین میگوید واقعاً توعیارانقلابی بوده ای،برای نجات ملتها، واقعاً توحماسه سرا بودی برای بیداری وآگاهی خلقها،، تونه تنها یک شاعرحماسه سرا بودی برای آزادی خواهی، هیومانیزم وانسانگرایی دراشعارتو بیانگر، کرامت انسانی وروح یکتا پرستی،آزادی وعدالت خارج از جغرافیا نژاد وقوم بود، معنی ومفاهیم اشعارتو، خدمت گذاری به نوع بشراست.
بلی!ادبیات پرشورباظرفیت تو،درلطف بیان وچهرۀ مردان وزنان عیاران انقلابی این عصربرجسته میگردد. حکیم ابوالقاسم فردوسی متولد طوس بود، مربوط به طوس نماند، وابسته به جهان بشریت مظلوم گشت، الهام دهندۀ آزادی ملت ها شد، قصه ها داستانها و استوره ها ی خوانده وشنیده شده رفته رفته به اشعارحماسی او مبدل گشتند اشعارحماسی اش با جهان بینی که از وضع اسف بارآریانا ی کبیرداشت با این وصف خواندن اشعارش درجهان خلوت، فضای ملکوتی است، اندیشۀ آزادی را درروح روان ودلها ماندگارودرعمل تثبیت میسازد.
عیاران انقلابی دیگری ازین ستاره های روشن کرۀ زمین را به معرفی میگیریم . مهاتما گاندی بر بنیاد دواصل« حقیقت وعدم خشونت» جنبش آزادیخواهی را رهبری وبه پیروزی رسانید، آزادیخواهان دیگری ازین قماش چون مارتین لوترکنگ ونلسن ماندیلا مدت زمان زیادی را در زندان های کشورهای متعرض سپری کردند. باهمت والای که داشتند. جایگاه را درصفحۀ تاریخ بشریت به حیث انسانهای نمونه برای خو اختصاص دادند.
من فکرمیکنم روی مسئلۀ تقسیم افغا نستان هیچ انسان عاقل وبا وجدان حاضر به همچو معامله نیست.درحالیکه آرشیف تاریخ سیاسی افغا نستان بعضاً((شاهان دیکتاتور)) مملوازشیطنت ورذالت دشمنان داخلی درخدمت بیگانگان، مواد فراوان وجود دارد. گفته شود تا به کنون همان نقشۀ های هندسی است که افغانها ناخودآگاه دردام شکارچی های مختلف افتیده اند وفعلاً زیردهل تقسیم افغانستان به مناطق قومی میرقصند.
این جلسات لروبر،هم ازدرازی برید وهم ازبر،کشورمارا به حکم کافر.
عیاران انقلابی بیرون آمده ازتربیت مجدد درمکتب خرد ورزی وخود آگاهی ملی میگویند که مکتب خردورزی بازهم همان دبستان اخلاق سیاسی است ترزیق دهندۀ اندیشۀ والای انسانی است که امرمیدهد به انسانهای رسالتمند. مسیرجریان به غلط رفته را توقف بدهید.
هرفردی ازپیرگرفته تا به جوان(( زن ومرد)) همه ازوضعیت ناراض اند. همه درجستجوی راه نجات ازین وضع میباشند،راه نجات آدرس میدهد به تشریحات ذیل.
با الهام ازکارنامه های تاریخی، ادبا،تاریخ نویسان، شعرا، حماسه سرایان، پهلوانان وعیاران ناموس پرست، مسیر جریان به غلط رفته را توقف داده رو به سفر به بازگشت تاریخی نمایید. نقطۀ آغاز این خطای جریان تاریخی را دریابید. دربالا تذکر یافته است که آریانای کبیر سرزمین بودوباش« هرآ ت» اقوام مختلف بوده است. نظربه تذکرفوق،هیچ قومی ، برترازقوم دیگری نیست،همه باحقوق مساوی درمناسبات انسانی اقوام بهتری اند. درهرقوم افراد بهتری وجود دارد که قلبش بخاطر سعادت انسان می تپد. هیچ قومی حق ندارد که این سرزمین را به شکل ازاشکال بنام قوم خود،ملیت خود دین خود، مذهب خود و((حزب)) سجل نماید. دست ازآستین بیرون بکشد. برای حمایۀ نسل ونژادو(( حزب)) خود کشوربیگانۀ را دعوت بدهد. تکراراحسن غلط نکنیم که تعریف وفاق ملی ازیاد مان نرود. بلی وفاق ملی خودش با رعایت ازنورم های تعریف بالا به شکل طبعی صدرنشین حل قضای افغانستان میگرددزمانیکه، اقوام به حیث انسان آزاده باحقوق مساوی درکنارهم خودرا یافتند.کلمۀ ملت بافرهنگ عالی را ازان خود میسازند. وفاق ملی میرود که به ملت واحد مبدل گردد. ایرانی را پرسیدم که امکان حملۀ امریکا در ایران موجود است.درجوابم گفت با آنکه با آیت الله ها تکلیف فراوان داریم.باخبرباشی که ایران یک ملت است، مانند عراق وافغانستان احمق نیست.
چراکه کشورهای متجاوزبخاطر به ثمر رسانیدن پلان های درازمدت خود، دولت خائین ومردم بیخبرمیخواهند. ازشنیدن چنان جواب خیلی شرمنده وخجالت کشیدم. بلی! با گفتۀ آقای ایرانی همنوا خواهم بود که دشمنان حقیقی دارای چنان برنامه های میباشند ولی ما باید پی کارخود برای بدست آوردن حفظ آب رو وحیثیت مادر وطنی خود بتپیم. با این معنی که آینده شب پیش روی نیست، فردای روشنی ازروشنی های دیگری درپیش روداریم که مشکلات ما حل میشوند.
درصورتیکه وطن آزاد داشته باشیم.
دوستان وعلاقه مندان به آزادی کشور! نوشتۀ هذا،با یک فازبلند، که دارای مفاهیم عمیق گسترده ظاهراً با کلمات ساده ترتیب یافته است.طوریکه هیچ انسان باوجدان وباشرف ازین محتوا خودرا بیرون یافته نمیتواند. با این گفته نمیشود که رد پای بلند همتان تاریخ کشورمان را دنبال نکنیم مجموع ازتاریخ دانهای اصیل کشورمان، شعرای حماسه سرأ یان کشورمان، سیاست شناسان با اخلاق کشورمان، انسانهای آزاد اندیش مستقل ما، اعم ازچپ وراست ومیانه ومعتدل باهم برای دریافت سرنخ گم گشته.عیاران انقلابی را کمرببندید. بخاطریکه عیاران انقلابی فراترازاقوام می اندیشند،فراترازاحزاب می اندیشند. همه درافغانستان بخاطرانسان مظلوم افغان می اندیشند. درسطح جهان بخاطر انسان وبرای سعادت انسان وانسانیت می اندیشند.عیاران انقلابی با پاها ودستان چاپک وچالاک وشما با ندیشه های دارای قوای ممیزۀ قوی. میشود تئوری وعمل مشترکاً درمیدان صداقت وراستی، خوب سمت وسوگردد.جمعاً درآن نقطۀ میرسیم که کاروان به غلط رفته را به سمت درست رهنمائی بکنیم.نقطۀ کاروان به غلط رفته، پذیرش اندیشه های وارداتی وازدست دادن ارادۀ آزاد ومستقل که درآن شیره وعصارۀ فرهنگی غنای تاریخی کشور مادخیل بوده است.همه آگاه خواهند شد که ازین به بعد درجریان حرکت کاروان رونده به سوی سمت سازنده گی مثبت،پشتون با وجدان وبهتر،تاجک با ناموس بهتر،هزارۀ باحیثیت وبا وقاربهتر،ترکمن،ازبک،قزاق، قرغز، پشۀ، نورستانی، فرقۀ هندوی، صادقان با ناموسها ونمک پرستان حقیقی وانسان دوستان بهتر، جای(( برترها وخود منم هارا درخود فرو رفته هارا وبزرگ بین ها را پرمی نمایند)). زمانیکه روحاً بدانیم ودرک شود.که فضا، زمین کوه دره،جنگل، زمین هموار دریا های وحشی وسرگردان همه ازخود مان است. درفرجام درعرصۀ سیاست گذاریها همه طرف ها میگویند که منافع علیای کشور با لاتر ازهمه چیز برای ما ارجعیت دارد.
چراکه در طی سه دهۀ گذشته در اثر مداخلات بی شرمانۀ بیگانگان وهمکاری دولت مردان خاین به وطن وملت تمامی قواعد اخلاقی،انسانی، وشرعی یکسره به باد فنا رفته است.
وطن پرستان حقیقی بازخواهند گفت که مارگزیده از ریسمان دراز می ترسد.آب را نادیده پارا ازموزه بیرون نکش،درآب داغ سوختی آب یخ را پف کرده بنوش. خربوزه ازخربوزه رنگ میگیرد.همسایه ازهمسایه فن.
عبدالشکور«خوشه چین»
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
وطن داران عزیز نوک قلم قبلی مرا زنگ زد.ازکارافتاد کنون،درشرایط واوضاع دگری،قلم دیگری با نوک نوین دردستم است،میخواهم که ازین به بعد چیزهای نوی بنویسم که باعث رنجش شما نگشته بلکه سبب خوشنودی همه واقع شود.
رهبران حقیقی زاده میشوند،ساخته نمیشوند
رهبران حقیقی،حیثیت قطب نمارا دارند،که کاروان را درتاریکی شب ازبیراهه به جهت مثبت رهنمایی مینمایند.
رهبرتراشان را میتوان به حیث مجسمه سازان معرفی کرد.بعد گفت که مردم را به اطاعت ازمجسمۀ بی جان مجبور میسازند.
آّب انگورمعــــــــــرف شخصیت خیام گشت،سیب سردرختی،عصاره وتکانۀ عقل است،که به نیوتن توان مندی بخشید.دانه های گندم درخوشه به معنی وحدت وجود است که به بشریت کرۀ زمین حیات،انرژِی ونیرومی بخشد،ازین روخو شه چین را به سوی خود می کشاند.
درینجا مراد ازمورچه،کتلۀ عظیم اززحمت کشان اند ومراد ازخوشه،خوشۀ گندم همانا نخبگان((خیراندیش)) جامعه میباشد.
به زمین خوردن به معنی شکست نیست
مورچه ها کلۀ پرازمغزدارند،نیروی پرکاروتلاش گراند،شب وروزدرفکرتهیه آزوقه اند،دانه های گندم را وحتی اتفاق افتاده است که خوشۀ گندم را به تنهایی، به ارتفاعات بلند با خود انتقال میدهند.
شنیده بودم که موسفیدی،جوانی را دیده بود خسته وزار،ازش پرسیدم چرا؟ تورابه این حال میبینم،جوان درجواب برایش میگفت،همه ازتقدیربدم است به هرکاری که دست میزنم،نتیجه برعکس میشود،آنقدرمأیوس ونا امید شده ام که فعلن،مرا پریشان وافسرده حال می بینی.گفت که روزگارانی من هم درآغاز جوانی به مشکلی که داری مواجه بودم،تکیه بردیوار،نا امیدی دلم را ازدرون چون سهان میسایید.ناگهان،چشمم،به مورچۀ خورد که خوشۀ گندم به دهان می خواهد ازدیوار دربالای بام،خوشه را درگوشۀ جای که برای خود لانه ساخته بودانتقال دهد.درحال انتقال،ازارتفاعی به زمین می افتاد.دوباره ازتهداب دیوار رو به بالا می رفت تا به دوازده مرتبه حساب گرفتم،دفعۀ سیزدهم،توانست که آن خوشۀ که درخود،دانه های فراوان داشت،باخود به لانۀ مربوط به خود انتقال دهد.یک مرتبه این معنی درذهنم مجسم گشت که درزمین خوردن به معنی شکست نیست،به پا استادن وادامه دادن به راه پیروزی را دردست می دهد.گفتم که این مورچه مرا آموختاند که با همت باشم،خودرا تکان دادم،درخود فرورفتم وازخود بیرون آمدم،ازمنفی بافی خودرا نجات دادم،آینده را نیک ارزیابی کرده نیک دیدم سرانجام خودرا درپروسۀ فعالیت های یومیه نیکویافتم.
خوشه چین میگوید عشق،تشعشعات زیبایی است که درذهن خود آگاه انسان داخل میشود،وباعث کشش به سوی منبع زیبایی میگردد.
مثل،زیبایی اندام،چشم ولب ودندان وسروگردن معشوقه.
زیبایی بوده که شاهان وشهزاده گان را عاشق زیبایی برده ها ساخته است
1-سلطان محمود غزنوی عاشق ایازخاص بود2ذلیخا عاشق یوصف شد،رابعه قربانی عشق به غلام گشت،وامق وعذرا،لیلی ومجنون،ورقه وگلشا،شیرین وفرهاد،اخیرن،سیا موی جلالی.عشق وعاشقی زنده گی با معنی.
اما عشق به کشتن انسان،تخریب نظام های سیاسی،حمله به جان افراد،محلات، قریه جات،کشورها را میتوان((جنون،وحشت را دشمنی با انسان شمارید))
عشق منحصر به زیبایی دختروبچه نیست،عشق به خدا،عشق به علم،عشق به انسان،عشق به وطن ،عشق به هنر،عشق به موسیقی،عشق به مبارزه،عشق به آزادی وانواع واقسام دیگر ،درهرکاری که عشق همراه شود،آن کار سرانجامش پیروزی است.
خوشه چین:عاشق است،عاشق راستی وصداقت است،کج می شیند وراست می گوید،خوشه چین عاشق علم است،می خواهد تا به لب گوربیاموزد،خوشه چین میداند که خوشۀ گندم دارای دانه های پرمغزاند.خوشه های افتیده درخاک ومیان جنگل وبته را،درمیان تناب تافته وبافته ازذهن وخرد دانشمندان بسته،گندی «حزب»میسازد.ازمجموع گندیها یک گندی کلان((بزرگ))تهیه دیده بعد ذریعۀ جامه چک((کوب)) دانه های پرمغزرا ازکاه جدا،کاه وگردوخاکش را به دست باد وشمال سپاریده،دانه های بیشمار وقابل دید ورویت را،به حیث تخم اصلاح شده پذیرفته.افتخاربه دهقانی که زمین دارای هرزه وگیاه را،شخم زده ودرآفتاب تموس،قرارداده تا گیاه هرزه ونا کارآمد،ازریشه خشک شوند. وزمین را،آماده به کشت گردانیده است.
باقی دارد
با احترام
عبدالشکور«خوشه چین»