داکتر غلام محمد دستگیر

 

تاریخچۀ طبابت در افغانستان

 

1- مقدمه

وقتیکه محصل صنف سوم و یا چهارم فاکولتۀ طب بودم مرحوم مغفور پوهاند کرام الدین کاکر استاد و شف کرسی جراحی در بارۀ "تاریخچۀ طبابت در افغانستان" در یکی از کانفرانسهای روز دوشنبه بیاناتی داشتند بعدأ همصنف گرانقدر و مرحومم  شاد روان پوهاند اسدالله رحمت مضمونی در بارۀ این موضوع در افغان طبی مجله نوشت. متآسفانه نه گفتار پوهاند کرام الدین خان بیادم است و نه نوشتۀ پوهاند رحمت بدسترس قرار دارد زیراکه همه آثار مطبوع فاکولتۀ طب بیک روزمنحوسی درتابستان سال 1979 از جانب یک رژِیم بد نام سر اقتدار در پیشروی فاکولتۀ طب بحریق کشیده شد. استاد بزرگوار و جنت مکان ما پوهاند رجب علی طاهری1 در "ارمغان امید" مختصر مقالۀ در بارۀ تاریخ  فاکولتۀ طب  در قید تحریر در آورده است  . در سال 2002 استاد بسیار محترم و عزیز ما پوهاند ابراهیم مجید سراج2 مضمونی از طرف  انجمن طبی افغان امریکا یا ( Afghan Medical Association of America (AMAA درچهار صفخه نوشته است . درین رساله پوهاند سراج  تاریخ اهتمامات صحی در افغانستان را از سال 1932  به اینطرف و بصورت جملات کوتاه به زبان انگلیسی در رشتۀ تحریر در آورده اند. پوهاند عبدالحی مومنی3  یک اثرمکمل 372 صفحه ای  زیرعنوان "تاریخچۀ طبابت و فارمسی و سیر تکاملی آن در افغانستان"  تالیف نموده اند که از طرف اکادمی علوم افغانستان بطبع رسیده است. من درین فصل زیادتر از این اثر قیمت بها ومخصوصأ از قسمت تاریخ طبابت آن استفاده نموده, تقدیم خوانندگان گرامی مینمایم. آرزومندم اگر اشتباه درتحریرو یا متن رخ داده باشد به ایمیل من نظریات دوستانۀ تانرا بنگارید تا درچاپ چون یک رساله, بهتر تر و مستند تر بطبع رسد: dastageer2008@hotmail.com تشکرات قلبی ام را بپذیرید.

 

2- یادی از گذشته ها......

مرحوم میر غلام محمد غبار4 درجلد اول افغانستان در مسیر تاریخ  ازکانونهای تمدن قدیم حرف میزند و مینوسید:  "کانونهای تمدن قدیم- که نمایندۀ سیر تکاملی مجامع بشریست – ازهمدیگر متمایز اند, مثلأ در آسیا, بین النهرین و سرزمین کلده, قدیمترین کانون تمدن جهان است. که تاریخ آن از پنج هزار سال قبل از میلاد (ق م) شروع میشود و مبادی علوم ریاضی, نجوم و طب از آنهاست....... کانون پنجم,  قلات آرین و دوطرف هندوکش (افغانستان وایران ) است".

افغانستان از دو تا سه هزار (ق م)  دارای زراعت وآبیاری پیشرفته وشهر توانگر و پر نفوس بود. درطی هزار سال اول قبل از میلاد صنایع دستی, مسکوکات, طبابت, نجوم نساجی و فلز کاری داشت.

دورۀ مدنیت اوستائی که مرحوم مغفور عبدالحی حبیبی5  آنرا مدنیت دوم آریائی افغانستان نام داده,اند در حدود 1200 سال (ق م) در بخدی (بلخ) و صفحات شمال هندوکش ظهور کرده است؛  ازآن دوره کتابی بنام اوستا باقیست که پنج باب دارد. درین دوره است که پادشاهی بنام یمه( جم)  در بلخ بوجود آمد و مردم دارای یک دین معین شدند که مؤسس آن زرئوشتره یا زرتشت (زردشت) بود که به لاتین Zoroster یاد میشود. کیش زرتشت بوسیلۀ کتاب اوستا تبلیغ میشد و در کیش رزتشت شش (6) قوای عامل,فرشتۀ موکل, وجود داشت؛  در قوۀ عامل نمبر پنج (5) که بنام هه نوروتات شهرت دارد ازصحت؛ مؤکل تندرستی و

 

         

                     رسم زرتشت (از انترنیت)                   علامت زرتشتی (از انترنیت)

 

و مساکن وآب  بحث شده است.  قرار نوشتۀ پوهاند مومنی6   دورۀ اوستائی یک دورۀ تعبدی خوانده شده که رویهمرفته طبابت هم  در دست روحانیون قرار داشت.   بناء, قرار مطالعات فوق , موضوع طب, صحت و طبابت دارای تارِیخچۀ اضافه از 3200 سال  بوده هزاران سال قبل از 1932 میلادی  در سرزمین آریانا یا افغانستان باستان مخصوصأ درحوالی بلخ و یا بخدی بوجود آمده است که بعدأ در حوالی 980 الی 1037 میلادی ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا (مؤمنی7 و بحث ابن سینای بلخی, دستگیر ) این افتخارات را دوباره احیا کرد.  ابن سینا, ابر قدرت طب و مولف قانون طب که کتابش قرنها در اروپا تدریس میشد و فلسفه اسلامی اش هلهله ها برپا خواست موضوع مفصلی است که بعد ازبین بحث  زیر عنوان "ابن سینای بلخی" حضور تان تقدیم میگردد.

طبابت, به اساس کیش زرتشتی, که پیروان خودرا به هومته (پندار نیک),  هوخته (گفتار نیک) و هوورشته ( کردار نیک),  توصیه میکرد8و9 ؛ همۀ اینها بیک ستاندرد عالی بمقابل مریضان شان مرعی الاجرا بود10. مومنی پرکتس طبابت را در رژیم زرتشتی  از کتابی بنام تمدن زرتشتیان چنین توضیح کرده است: (  شخصیکه علم طبابت را دقیقآ فراگرفته باشد او باید مردی باشد اهل مطالعه, خوش حافظه,علاقه مند بحرفۀ طبابت و با اندوختۀ   تجربۀ فراوان درین حرفه؛ چنین شخص میبایست بتواند سخنان بیمارش را با حوصلۀ فراوان گوش کند. از دردی که بیمارش میکشد نا راحت شود. از اندامهای گوناگون بدن اوو به کار هرکدام آگاهی داشته باشد. آگاهانه به تداوی بپردازد. خوش زبان, ملایم,ومهربان بوده به بهبودی بمریضش علاقمند باشد) .به این ترتیب روش طبابت اوستائی تا زمان جا بجا شدن یونانیها در افغانستان باستان بسطح عالی خود دوام داد 11 . در حقیقت روش فوق زرتشتیها, اولین خشتیست که برای بنیاد اخلاق طبابت گذاشته شده است.

 

3- آمدن یونانیان.................

وقتیکه سکندر مقدونی در سال 330 (ق م) بصوب مملکت ما بحرکت افتاد با خود اطبای یونانی را نیز آورد و سلطنت مستقل یونانی باختری148 را به حکمرانی آرته بازیوس در زمان حیات اسکندر آغاز کردند یک تعداد ازاین طبیبان یونانی در مناطق مختلف افغانستان باقی مانده مسکن گزین شدند و بحرفۀ طبابت خود دوام دادند, اصطلاح طبیبهای یونانی ازهمین جا نشأت کرده است. از جانب دیگر نفوذ دولت موریای هندوستان و تجارت شان از را ه ابریشم طبیبان خود را زیر نام حکیم جی  بوطن ما معرفی کردند. بدین ملحوظ  قبل از اسلام طبابت در افغانستان باستان یک مخلوطی از پرکتس طبابت اطبای یونانی و حکیمجی ها بود12 . که تا هنوز هم بقایای شان درین سو و آنسوی وطن ما بنظر میرسد. به اصطلاح آمد گپ دولت ظالم کمونستی دو نفر ازین طبیبان یونانی133 را که عبارتند از:

 

                 شهید طبیب فضل حق ولد خان صاحب از کندهار ( 268)

                 شهید طبیب محمود ولدمحمد جان از فراه (2204)

بشهادت رسانیده ثابت میسازد که طب یونانی هنوز هم قرنها بعد دراطراف و اکناف مملکت مریضان دارند و طبیب های اند که امراض شان را به سبک یونانی تشخیص و علاج مینمایند.

کوشان شاه, در طول سی و هشت (38) سال سلطنت بقایای شاهان یونانی  و پارتی را مستاصل (از ریشه برکند) ساخته نفوذ خود را در تمام خاک آریانا گسترش داده شالودۀ بزرگترین امپراطوری افغانستان را بنیان گذاشت. در وقت شهنشاه کبیر کنشکا ( 125- 144م) نویسندۀ بزرگ علوم طبی زیر نام چره که وجود داشت149.

در زمان دولت یفتلیها  (425-566م)  که زمامداری شان درآریانا از نظرسیاست و وحدت سیاسی کشور بعد از کوشانیان نظر به علوم طبی بیشتر بوده است, حدود سیاسی شان ازآسیای مرکزی تا هندوستان شمالی  گسترش داشت150.

 

 

    امپراطوری یونانی باختری (از انترنت)

4-  آمدن اعراب و اسلام......

طبابت در وطن ما ازشروع اسلام تا مغلیان رنگ دیگر داشت. در قرن ششم بود که ژوستین امپراطور روم شرقی دانشگاه آتن را مسدود ساخت. علما و اطبای شان بصوب شرق رهنمون شدند وشاه ساسانی آنها را در آغوش گرفت ومقدم شان را گرامی دانسته از دانش شان استفادۀ علمی بجا آورد. دانشگاه بزرگ جندیشاپور را تاسیس کرد که  شفاخانۀ هم جزء ضمایم آن بود. ساسانیان دو نوع شفاخانه داشتند ؛ شفاخانه های ثابت و جابجا و شفاخانهای سیار. در شفاخانهای سیار,وسایل معالجوی موجود بود وحیوانات آنها را ازیک محل بمحل دگر انتقال میداد13 .

 

 با ظهور اسلام,  پاکی و طهارت جزء ایمان میشود واساس حفظ الصحه را بنیاد میگزارد.   صحت موهبت خداوندیست  که دیده بانی آن برما فرض است. آنحضرت(ص)  فرموده است که: عیادت مریض یک عبادت است. غمخورشی طبی رایکی ازمسؤولیتهای مذهبی ارشاد فرموده اند. آنحضرت به اصحاب کرام توصیۀ تداوی میکردند که درکتاب Healing with the Medicine of the Prophet  یا الطب النبوی وتاریخ اسلام14و15  بتفصیل بیان شده است,  فرموده اند که: علم دو وجهه دارد (فقه و طب 16(.  پیغمبر خدا( صل الله علیه وسلم) فرموده اند:به هیچکس بعد از ایمان چیزی بهتر از صحت و تندرستی نیست134 . به روایت ابی داوود از اسامه بن شریک  آمده است که : تداوی کنید ودر روایت ترمذی فرموده است که:آری ای بندگان خدا تداوی کنید.  در حدیث دیگربروایت امام بخاری ازابی هریره ارشاد نموده اند: خداوند(ج) هیچ مرضی را فرو نفرستاده است تا شفای آنرا نفرستاده باشد. و طبیبان را به جستجوی دواء وپیشبرد بر رسی علمی برای رسیدن به آن تحریک نموده است 135.  بدین ملحوظ, خلفای راشدین به ارشادات عالمانۀ پیامبر(ص) متکی ماندند.  مومنی144 نوشته است که:  درجلد چهارم صحیح بخاری دو کتابی درهشتاد باب از احادیث نبویست که در"خصوص مریضان وعلم طبابت" آمده است.  ولی درصحیح بخاری که توسط دانشمند محترم عبد العلی نوراحراری به فارسی دری ترجمه شده است موضوع فوق درجلد ششم146 زیر عنوان بیماران در بیست ودو باب و کتاب  طب در پنجا و هشت باب که مجموعأ هشتاد باب میشود آمده است. همچنین در کتاب ادب المفرد147 تالیف اسماعیل بخاری و ترجمۀ احراری نیز در باب صحت و عیادت مریض فرموده های گنجانیده شده است.

دولت اموی17  بود که اسلام و زبان عربی را رایج ساختند وملت عرب را با دیگر ملل,ادیان , مذاهب, فلسفه, علوم, هنر و تمدنهای مختلف جهان آمیزش داده زمینۀ یک تمدن مشترک را برای آینده میسر ساختند,    در دورۀ عباسیان  (750- 1258) میلادی(م)  یک دورۀ درخشان تمدن و فرهنگ بود .که به رهبری ابو مسلم خراسانی امپراطوری اموی درهم پیچید  ودولت عباسی بمیان آمد و یک دولت عربی نه بلکه یک دولت بین الاسلامی را تشکیل دادند18و19.

درحوالی  قرن هفتم درسال 670 م  بود که پنجاه هزار عسکر عرب بشکل خانه کوچ بقیادت ربیع بن زیاد به سرزمین جاوید ما, آریائیها, متوطن گردیدند. طب شان که ازصائبین بابلی فرا گرفته شده بود شامل پرکتس؛  دم , دعا, داغ کردن, قطع اعضا, استعمال بعضی ادویۀ نباتی و مشروبات بود. همچنین فالگیری , شگون بد و جادوی شان ( که خلاف شریعت بود)  با طب افغانستان باستان مختلط گردید24.

در قرن هشتم میلادی30 (821-872) مطابق31 205- 259 ش دودمان طاهرفرزند حسین بن مصعب بن رزیق بن ماهان است که یکی از خاندان مقتدر پوشنگ  (زنده جان امروز در غرب هرات ) اند. دولت استبدادی منور در افغانستان تاسیس کردند. خانوادۀ طاهری همه تحصیل کرده بودند. طاهر خودش در عربی ادیب و شاعر بود. عبدالله پسر طاهر رسالاتی در فلسفه نوشته است. طاهر بفرزندش عبدالله که در بغداد بود از افغانستان بوی چنین نوشت: "سپاه را قوی دار, امنیت را حفظ کن, با مردم از عدالت و آرامی رفتار نموده حوایج و ضروریات آنها را فراهم نما, برائت و پاکی خود رادر نظر رعیت آشکارا کن, برای بیماران شفاخانها بساز32...."

درهمین قرن هشتم بود که اوزان مورد استعمال طب و دواسازی بمیان آمد. میگویند اوزان طبی قدیم تا هنوز دربعضی از قسمتهای افغانستان بشکل ذیل رایج است, که جهت معلومات مزید تان نگارش آن وزمین خواهد بود:

دوخردل مساوی یک ارز(برنج)

دوازده برنج برابر یک شعیره

شصت شعیره  برابر یک حبه

سه حبه یک قیراط

نه قیراط برابر یک ابولات

سه ونیم حبه برابر یک نخود

سه نخود با کسر نیم حبه برابر یک دانگ

بیست وچهار نخود برابر یک مثقال

چهارونیم مثقال برابر یک استار

 هفت ونیم مثقال برابریک اوقیه

یکصدو هشتاد مثفال برابر یک من

دومن برابر یک ابریق....

اما در کابل امروز یک درم سنگ برابر هجده نخود ویا سه ربع مثقال است که امکان دارد تا حال بعضی از زرگران ما هم از آن استفاده نمایند . چهار جو برابر یک رتی و هشت رتی برابر یک ماشه ودوازده ماشه برابر یک توله است33.

 زمانیکه یعقوب لیث صفاری د رسیستان بروز دوشنبه 25 محرم 247هجری (861م) از مردم سیستان بیعت میگرفت20  ودرحقیقت شروع طوفان تماسها و تصادم ها با اعراب حس میگردید افغانستانیهای قدیم (خراسان) از نظر اقتصادی و پیشه وری ازعربها پبشرفته تربودند.  زیراکه, راه تجارتی هند با چین و آسیای مرکزی و ایران از افغانستان میگذشت . درین زمان دولت  کابل شاهان22و23 در اریکۀ قدرت تکیه داده بودند و این راه تجارتی درکنترول شان بود. با عربها تماس حاصل شد و از نظرعلم و فرهنگ افغانستان آنروزاز ریاضی, نجوم, طب و الهیات سر آمد اقران گشت  و باعلوم یونانی وساسانی وفلسفۀ هندی آشنا گردید21.  کابل شاهان از آغاز ورود لشکریان اسلامی مقاومتهای شدید  نشان داده نبردهای را برای سالها دوام دادند تا که در حدود 258ش (837م) بدست یعقوب لیث صفاری از بین رفتند20.

 

5-  از سامانیان به بعد......

در قرن نهم, سامانیان (874- 999  م),  که از  اهل بلخ و دین زرتشتی داشتند, سامان خدا موسس این دولت؛  دین اسلام را پذیرفت و پسر خود را اسد نام نهاد 25 . آنها, مشوق و حامی علم وهنربوده علما, شعرا , مفسرین و اطبای معروف درین دوره تبارز یافت.  بخارا, پایتخت سامانیان بود. کتابخانۀ سلطنتی مرکز علمی آن روز آسیای وسطی بشمار میرفت. ابن سینا در همین کتابخانه بود که با آثارارسطو و فارابی آشنا شد ( ابن سینای بلخی, دستگیر).  قرار تحقیقات دانشمندان تاجکستان "تاجکها از خاندان سامانیان اند"142.

دورۀ غزنویان, (962-1148 م) با سبکتگین شخص جدیدالمسلمان شروع شد. سلطان محمود غزنوی   

(998-1030م) بجز از اسلام با هرمذهب و فلسفۀ دیگر مخالف بود؛ اما شهکاران هنری و هنروران مشهور در عهدش بمیان آمد26.   فردوسی در عهد وی شاهناممه را نوشت اما از طرف سلطان محمود پاداشی که توقع داشت نصیب نشد, فلهذا برایش چنین نوشت27 :

 

                      یقین دان که  نانوان زاده ای                               مرا قیمت یک دو نان داده ای

                 اگر   مادرت  شهبانو   بودی                                           مرا سیم  وزر تا   بزانو بودی

 

چنین بر میآید که درعهد سلطنت محمود غزنوی علوم طبی و سائینس که درعهد سامانیان بمیان آمده بود از بین رفت و نظر بهمین دلیل بود که ابن سینا بدربارسلطان نیامد28.  سلطان محمود درسن 61 سالگی و بعد از 33 سال سلطنت  در اثر مرض سل جان بحق تسلیم کرد29.

 در قرن دهم  میلادی و  زمان سلجوقیها, (1038- 1153م)  در ساحۀ طب  پیشرفتی نبود و در تشویق ادب و ادبیات از دولت غزنوی پیروانی داشتند.  شاهان این سلسله اکثر بیسواد بودند ازینرو وزرای شان بود که مقندر ترین وزرای آندوره بودند و منحیث "دماغ شاه" استفاده میشدند.  دماغهای شاه درآنوقت محدود بوده اما بصداقت وعلمیت به شاه مشوره میدادند.  متأسفانه امروزکه دماغهای شاه جای خودرا به دماغ های رئیس جمهور بنام مشاورین داده اند تعداد شان از صد بالا و مشوره هایشان  اکثرأ واهیست. علاوتأ ,هر وزیر بذات خود دماغهای دارند که آنها هم مشاورین نام داده شده اند؛ اینها ,متأسفانه دماغهائی پوچی اند که حتی پول بودجۀ انکشافی وزارت خود را نمیدانند چطور به مصرف رسانند.

ملک شاه سلجوقی بعد از مرگ پدر جا نشین وی شد, ما وراءالنهر را فتح کرد. در دورۀ سلطنت وی بود که تدریس مذهب شافعی بطریق اشعری رونق گرفت. نظام الملک کتاب سیاستنامه را تالیف کرد. معزی شاعر معروف و مداح دربار بود و عمر خیام با اساس فرمان شاه سلجوقی تاریخ جلالی را نوشت. درهمین  دورۀ سلجوقیها بود که  دانش و فرهنگ تحت الشعاع تعصبات مذهبی قرار گرفت36و37.

متأسفانه اکنون همان روزهای منحوس دورۀ تاریک تعصبات مذهبی و رول وهابیان عربستان, غربیها و اروپائیان متوجهه حال افغانهای امروزی ما شده است. طالبان یا ملا بچه های کوچه گشت ,بیسواد و جاهل به پیروی از رهنمائی استادان پاکستانی , کلیسائی وسینیگاگ خود مکاتب را آتش میزنند و روندگان مکاتب را باپخش زهر مسموم و با پرتاب اسید متضرر میسازند . طالبان این عمل خودرا  توسط همکاری شان با امریکائیها درافتتاح دفترطالبان در قطرمهر ثبوت برین ادعا زدند.  جوانها را به تلقینهای غیر انسانی و دینی و مدنی بسوی انتحار سوق میدهند. این جوانان بیتجربه و خوشباور نمیدانند که از یکسو به اسفل السافلین میروند و ازجانب دیگر نسل خود را بدست خود ازبین میبرند و تیوری دبلیو بوش راکه میگفت: "جنگ را بخود شان می برم ," از نظر بعمل میآورند.

درجریان  قرن دهم, آثار علمی ,ادبی و طبی زیادی بوجود آمد. در قرن یازده و دوازده سرعت انکشاف بحدی زیاد بود که افغانستان باستان از نگاه انکشاف علوم وفرهنگ درصف اول کشورهای  جهان قرار گرفت42.  

در قرن یازدهم میلادی, غوریها, (1148- 1214 م)  از نگاه تمدن و فرهنگ مانند غزنویان بودند, اما صنعت معماری و اسلحه سازی چون جوشن , زره و خود درین دوره پیشرفت شایان نموده  تعمیر مسجد جامع هرات و منارۀ جام از مثالهای برجستۀ آبادی ایندوره است. علاوالدین حسین جهانسوز مؤسس حسابی غوریان بود که عروس شهرها, غزنی زیبا را به آتش درآورد و هفت شب و روزآنرا بسوختاند.  فیودالیزم دریندوره اوج گرفت . واما بحمایت همینها بود که محمد عوفی و منهاج السراج تذکرۀ لباب الباب و تاریخ طبقات ناصری را نوشتند38. در طب و طبابت دریندوره نظر بجنگهایکه رخداده است رول جراحی بسویۀ که مروج بود, چنین بر میآید که بازار خوب داشته است.

میگویند در قرن یازدهم بود که انحطاط فرهنگی در افغانستان و دیگر مملک اسلامی دراثر غلبۀ فقها مانند ,غزالی,  از یکسو, تعبیر و درک غلط فقها از جانب دیگربمیان آمد که باالنتیجه ضدیتهای مذهبی اشعری بضد اسماعلیه ها, ظهور کرد مداخلات  و چشم حریص فیودالها و تاجران اروپائی بسوی تجمل و تمدن شرق دوخته شد و پیشرفتهای دول وعلمای اسلامی را تحمل نتوانسته در پی تخریبات برامدند که تا امروز دوام دارد وما هستیم که از خواب گران غفلت  بر نمیخیزیم و در آتش نفاق خود, نسل خود را میسوزانیم , تباه میکنیم و میگزاریم که دشمنان دوست نمای وطنی و خارجی ما, ما را بگودال بدبختیهای مرئی و غیر مرئی  رهنمون سازند.

در قرن دوازدهم میلادی, دولت خوارزمشاهیان (1214-1219م)  که بقول البیرونی؛ اولین مؤسس  خاندان خوارزم شاهیان  کیخسرو بود, پایتخت خود را در گرگانج یا جرجانیه  جاگزین ساختند. ابولحسن علی بن مامون در سنه 387 هجری جلوس کرد وحره بنت سبکتگین خواهرسلطان محمود را بنکاح گرفت. وی ابن سینا را در خوارزم پذیرائی کرد39. بعد از ابوالحسن  برادرش ابوالعباس مامومن بن مامون بن محمد حکمران شد. این مرد علم پرورمشهور ترین دانشمندان آنوقت چون ابن سینا, ابو ریحان, ابوالحسین سهیلی و ابوالخیر خماررا  در دربارخود جاه داده زندگی مرفه برایشان آماده ساخت.  در مقابل این دانشمندان منحیث  قدردانی بنام او کتب نوشته اند40 .  سید اسمعیل جرجانی (گرگانی)  مؤلف کتاب ذخیرۀ خوارزم شاهی که در آرشیف ملی افغانستان یک نسخۀ خطی آن وجود دارد, یکی از شاهکاریهای بزرگ طبابت عصر خودرا نوشته است. همچنین در گرگان شفاخانۀ خوبی توسط وی بنا شده بود که جرجانی برای مدتی رئیس آن شفاخانه بود. جرجانی مینویسد: بعد از تصدی من به این پست, تعداد مراجعین به بیمارستان آنقدر زیاد شد که دیگر وقت برای نوشتن تمام تالیفاتم باقی نماند41. منحیث نمایندۀ پیشرفت حکمت, فلسفه, و طب این دوره ابن سینای بلخی بعدأ مفصل معرفی میگردد.

 

6- در پنج قرن دیگر (قرن 12 تا 17)....

در طی پنج قرن دیگر, در اثر آزادی و امکانیت تعلیم  و تدریس تعداد زیاد علما و دانشمندان بوجود آمد و استعدادهای بزرگی از مردم ظهور کرد.   در قرون وسطا (قرن 5- 15 ) در اروپا سواد و دانش مخصوص کلیسا بود وحتی شاهان و نجبای شان اغلبأ سواد نداشتند.  ملاهای حاکمه مردم را جاهل و نادان نگه میداشتند چراکه تنها مردم جاهل و نادان بودند که بگفته هایشان باور میداشت . این ملاههای کلیسا بمردمان میگفتند که نمبر( یعنی 1,2.... ) سمبولهای شیطان است و به اینصورت پولهایشان را می دزدیدند. بنأء, بعوض اینکه برایشان طور مثال ده سنت بدهند وتولیدات شانرا بخرند, سیستم بارتری رامعرفی نموده بعد ها آن تولیدات شانرا جای دیگر بطلا تعویض میکردند. بالآخره مردم به ستوه آمده خرافات شان را بخرافات جواب دادند و سمبول % را خلق نمودند تا سمبول شیطانی را با یک سمبول دیگر ازبین برده به اینصورت خود را از شرارواح شیطانی و شیاطین کلیسائی رهانیدند43و136 ازهمینجاست که سمبول % خلق گردید که متأسفانه تا هنوز درین قرن 21 از آن سوء استفده شده ارقام غلط چون 1000%  که درحقیقت  تنها 10 است نه هزار چند مورد استعمال دارد . اسلاو های غرب درقرن نهم و روسیه درقرن دهم بعد از آنکه مسیحی شدند دارای الفبا, سواد و خواندن شدند44. خراسان, که در حقیقت کانون تکامل علوم و فلاسفه اسلامی بود, علمای مشهوری را بجامعه تقدیم کرد و زمینۀ گسترش علوم را در دولتهای مستقل خراسان یا افغانستان باستان بیشتر فراهم گردانید.

با هجوم چنگیز در خراسان از تأسیسات فرهنگی و هنری که بعرق ریزیها و مصارف هنگفت  دوره های قبلی بنا نهده شده بود اثری نماند و علما و دانشمندانیکه توانستند جان بسلامت ببرند بکشور های همسایه پناهنده شدند. این عمل در قرن 12 بوقوع پیوست واما در قرن بیست چنگیزیان دیگرزیر نام انقلاب شکست نا پذیرمحصلان و استادان و علما کشتند و زنده بگور کردند که  اسمای گروپ اول پنجهزارقربانیان کمونستان در اخبار 8 صبح بچاپ رسیده است ( در حدود پاتزده هزار شهدای دیگر یعدأ نشر میشود) که شامل استادان فاکولتۀ طب, دکتوران طب, محصلین طب و فارمسی و نرسها و حتی پیاده های شفاخانه هاست بچاپ رسانیده اند. ما به روح هریک از این قهرمانان راستین وطن درود و تهنیت میفرستیم. در جائی در طی این مقال لست نامهای این رادمردان شهید, درج صفحۀ این تاریخنامه میگردد.

 

                                         

                                 سال هفتم شماره 1733 چهارشنبه 27 سنبله 1392

 

 و بازدانشمندان و علمایکه توانستند بدیار بیگانگان مهاجرشوند رفتند و هجرت کردند. ولی این بار, چنگیزیان دیگرسر بلند کرده اند که در داخل مرز کبیر اند. اینها, مانع برگشت این علما و دانشمندان طب که از فضل و مرحمت ایزیدی و قدرت جد و جهدیکه در نهاد علمدوستی وبشر دوستی شان خلق کرده بود از الف انستیزیولوژی تا یای یورولوژی پروفیسوران متبحر اند, شده اند.   تاسف, درینجاست که نظر به زمینه های نا مساعد و ضدیت دولت خود پسند بطور کل ین اطباء نتوانستند وهنوزهم نمیتوانند تا حد اقلی که لازم است خدمتی بوطنداران مریض , رنجبر وعلیل خود عرضه دارند.  

بد نیست, چند کلمۀ از نوشتۀ غبار در بارۀ چنگیز45, تباهگر هست و بود ما, جهت معلومات مزید شما حضور تان تقدیم بدارم : یسوکا پدر چنگیز رئیس قبیلۀ بورجبقین در نواحی  درۀ علیای آمو در مغلستان بود. وی درسال1175 م  وفات کرد در حالیکه ازاو پسر 13 ساله بنام تموچین باقی مانده بود. تموچین که در سال 1162 م  در خانوادۀ قیات بدنیا آمد بعد ها  و بعد ازمرگ پدر با مخالفتهای داخلی قبیله دچار شد. لهذا, به طغرل خان ( اونگ خان)  پادشاه طوایف کریت ( کرائیت و ساقیز)  متوسل گردید. زیراکه حکومت آنروزۀ کریت قوی بود و ازکوهای کنتی تا دیوارچین فرمانروائی داشت. اونگ خان تموچین را پذیرفت و بدستیاری او قبائیل ترک ومغل را منقاد46 ( فرمان بردار) ساخت. ترکهای کریت پیرو مذهب نسطوری مسیحی (نسطورنام یکی از پیشوایان روحانی مسیحیست که اسقف قسطنطنیه بوده در سال 440م  در گذشته , پیروانش نسطوری نام گرفته اند137) و باشندۀ اراضی بین اورخون علیا و التائی کبیر بودند. ولی بعد ها بر تموچین مشتبه شد, و درصدد محو وی برآمد. تموچین به جنگهای سه گانۀ دفاعی پرداخت و در جنگ آخری در1202  بر اونگ خان غالب گردید و تمام خاندان اورا بیرحمانه ازدم تیغ کشید و به اینصورت قلمرو کریت جزء متصرفات تموچین شد. و او در 1209م  لقب چنگیز خان یعنی "شهنشاه بزرگ" را اختیار کرد. چنگیز,بعد از غلبه بر اونگ خان سائیر قبایل همجوار را به اطاعت دعوت کرد. قنقراتها و اویریتها قبول کردند و لی طوایف تاتار, نایمن,جویرات, مرکد و غیره سر باز زدند و چنگیز خان تمام مخالفین را یکی پی دیگری شکست داد.  در جنگ آلتایسو رئیس تاتارها تیانگ کشته شد ورئیس تایمنها کچلوک فرار کرد. سائیر مخافین وی مغلوب و یا مطیع وی گردیدند و به اینصورت دولت مقتدر مغول تشکیل شد. پروفیسور شلوم برژه در سال 1961م نوشته است: تخریب مغل (قرن سیزده)  این مملکت ,افغانستان, راکه در دورۀ کمال مدنیت اسلامی بود و نامهای البیرونی و ابن سینا و فردوسی یادگار آنست بکلی از هستی ساقط گردانید47. یکتعداد کسانیکه توانستند با زندگی ابتدائی ومتکی بخود , که متأسفانه امروز در وطن ما اتکا بخود جزء ذرات کثیف هوای آن گردیده, حیات خود را حفظ نمایند توانستند  که افغانستان را از انقراض48 (نابودی ) ابدی نجات داده, ملت آینده را تشکیل دهند؛ کجاست آن متکیان بخود که بیایند و وطن  را اینباراز شرجاسوسان پاکستانی, طالبان جاهل و ظالم, فساد پیشه گان دولت و مافیای تریاک و کوکنار, باز نجات دهند.  طبابت درین دوره  بهر نوعی که بود نسبت به دودمان دیگران رونق خوبی داشت زیراکه حکام مغل به معالجه و تداوی ضروت احساس میکردند. وبا طبیبان نسبت بدیگر علما و انسانها با قساوت کمتر رفتار میکردند. یکی از طبیبان و نویسندگان برجستۀ آنزمان رشید الدین فضل الله میباشد که  در 1247م  در همدان جاهیکه زیارت ابن سینا وجود دارد تولد شده و بحیث طبیب در دربار اباقا خان ایلخان مغل وظیفه اجرا مینمود. درطی بیست ودو(22) سال وی توانست شفاخانها,کتابخانها, مدارس و موقوفات  جهت تحصیل علم و تشویق طلاب بنحومطلوبی تأسیس کند. اما با وجود آنهم, طبیبان از قساوت حکام مغل به امن نبودند؛ وقتیکه چنگیز به هرات حمله برد و قتل عام امر داد نجیب الدین سمرقندی که تالیفاتی متعددی چون الاسباب و العلامات یا به اصطلاح امروزی ( (Etiology & Signs را نوشته , شهرت فراوان داشت ؛ نیز بقتل رسانید49.  وقتیکه چغتای خان بیمار شد و وفات کرد.؛ خانم او بسلون امر کرد تا هجیرترک  وزیر و پرستار او را با مجدالدین طبیب معالج چغتای خودش و تمام فرزندانش از تیغ بکشند50..  چنگیز بعمر 72 سالگی در سال1226 میلادی چشم از جهان پوشید51. امیر قدغن یکی از امرای چغتای ما وراءانهر مشهور بتاج بخش به اندازۀ قسی القلب بود که شاعران ملی محلی منظوماتی در وحشت و تاراج امیر قذغن و قشون یغما گر اوسروده اند.  از آنجمله بیتی است که میگویند تا امروزدر ولایات تخار و بدخشان درحافظه وزبان مردم ضبط وجاری است52.  :

 

هرجاکه رسید سم اسپ قدغن                     نه مرده کفن یافت نه زنده چپن

 

 

اما امروز, من میگویم :

 

                 هرجا که  رسد بوئی طالبان                                                             نه مرده کفن یابد نه زنده جهان

 

 خاطرۀ بیادم آمد که میخواهم با شما قارئین گرام در میان بگزارم , قصه ازین قراراست  که: روزی درتابستان وقتیکه من ازطرف دیپارتمنت جراحی فاکولتۀ طب کابل  سال 1979م به چهار صد بستر خدمتی فرستاده شده بودم, دراطاق عاجل (قید و قبول) شفاخانه با یک داکترهراتی الاصل که اسمش فراموشم شده وپسانها محبوس و شهید ساخته شد یکجا بودم که تلون پدر خود را بشفاخانه آورد. داکتربا مریض و مریضداربرای معاینه در عقب پرده رفتند, لحظۀ بعد داکتر با یک سوختگی لب و چشمان نیمه اشکین بیامد و گفت: " تلون لب مرا با سگرت خود سوزانید", اینکه چه باعث این عمل شنیع شد بما نگفت... این موضوع از باعثی تذکر یافت که در قرن بیست هنوز هم نواده های علاؤالدین جهانسوز و چنگیز از همانروشها استفاده کرده اند که قرنها پیش رواج داشت و نمیدانم چه وقت از زیراین چترجهالت بیرون وبه بشر دوستی و احترام به دیگران از راه تمدن و اسلامیت حقیقی پیشآمد خواهند کرد.

باسقوط مغل و پیدایش ملوک کرت  1245 – 1381 میلادی) که حکمرانی شان در حوالی یکنیم قرن بود) بتدریج هرات یک کانون بزرگ فرهنگی , ادبی , زراعت, صنایع و طبابت گردید. اما این جریان علمی و فرهنگی با هجوم و حملات تیمور گرگانی (1380  م)  بار دیگر متوقف گردید.ولی دوباره در وقت شاهرخ (1404م) هرات منحیث مروارید شهرهای آسیای وسطی تبارز یافته مرجع علما و هنرمندان گردید. گوهر شاد خانم شاهرخ درآبادی و فضیلت پروری پیگیر راه شوهرش بود53. در وقت شاهرخ بود که که طاعون مدهش در هرات بوقوقوع پیوست.  ودر وقت مرزا سلطان ابوسعید  (1450م) (بود که خشکسالی خطیر و قحطی عظیم درهرات رخ داد وباز در سال(1461م)  اپیدیمی دیگر طاعون هرات را مورد حمله قرار داده تعداد زیاد هراتیان را بهلاکت کشانید54 . از حملۀ اطبای معاصر تیموریکی هم ابراهیم شاه, طبیب کرمانیست که متأسفانه آثارش بدسترس ما نیست. درینوقت است که علمای طب و طبابت یکتعداد امراض را تشخیص نموده میشناختند . در زمان سلطان حسین مرزا بن غیاث الدین منصور بن مرزا بایقرا بن عمر شیخ بن امیر تیمور( 1468- 1505)  بود که اطبای چون : طبیب قطب الدین محمد آدم, طبیب شیخ الدین, طبیب حبیب الله, طبیب نظام الدین عبدالحی, طبیب سمرقندی, در هرات میزیستند و بصداقت تام تداوی همۀ امراض مشکله را حتی المقدوربه انجام میرسانیدند . مکتب هرات دارای مدارس عالی بوده استادان دانشمند داشت. یازده هزار شاگرد درهر مسلک بشمول طبابت و دوا سازی مشغول فراگرفتن تعلیم وتربیه بودند واین در زمانی است که در اروپا تحصیلات هنوز خصوصی بوده  وبا ارزشهای بلند تنها برای اشرافیان میسرشده بود و بس55 .  متأسفانه که امروزهم طالبان بدکردارمکاتب مردانه و زنانه میسوزانند, تخریب میکنند و معلمین زحمت کش را سرمیبرند واما فرزندان خودرا دریونیورسیتیهای پاکستان, امارات عربی, عربستان سعودی و حتی امریکا, اروپا و آسترالیا برای کسب تحصیل میفرستند و فرزندان مردم نادار و بیسواد را بصوب  افعال خبیثۀ انتحاری رهنمون میسازند وجاهل وبیسواد نگه میدارند تا برآنها خانان و ملکان بمانند.

درین دوره از فخرالدین رازی نام میبریم که ,با ذکریای رازی کدام ارتباط فامیلی ندارد,  و زیادتر به طبابت حیوانی ویا وتیرنری علاقه داشت.  در کتاب جامع العلوم خودفصلی را بحیوانات شکاری و تداوی برخی از بیماریهای حیوانات اختصاص داده است. منصور طبیب دیگریست که در حقیقت اناتومیست زمان بوده کتاب تشریح منصور مشهور آن دوره بوده است. یکی از طبیبان مشهور,در اخیر دورۀ تیموریان هرات و دولت صفویان محمد حسین نور بخش بها الدوله بوده است که تحصیلات طبی خودرا در ری و هرات  تکمیل نموده نزد استادان منطقه و هندی ستاژنموده, بالاثربطب هندی علاقۀ بیشتر پیدا کرد. مدتی در دربارسلطان حسین مرزا خدمت نموده بعد از مرگ وی به ری بازگشت و سر آمد اطبای شهر شد. یگانه اثر وی خلاصتة التجارب نام دارد. وی درین کتاب  خود 12 بار نام سقراط , 30 بار نام جالینوس, 27  بار نام ابن سینا, 10 بار نام رازی را تذکر داده است. علاوتأ از ثابت بن قره,سید اسمعیل جرجانی, ابن بیطار, وغیره نیز نام برده است. وی دربارۀ سیا سرفه چنین مینگارد: انواع سرفه ها و دیگرمریضیهای ازین قبیل بعلت بدی هوا و گاهی هم بعلت نا آرامی ریه در اثر استنشاق هوای آلوده عرض میگردد. دوبار در هرات (از)  اندکی آلودگی هوا این بیماری پیداشد و موجب گردید که تقریبأ (همۀ) مردم به آن مبتلا شوند, بدون اینکه علایم زکام در ایشان دیده شود و سرفه بقدری شدید حادث میشد که تا حالت استفراغ دست نمیداد قطع نمیگردید. مبتلایان,  روز بروز ضعیفتر شده بسیاری از معمرین و اطفال بیحال میشدند و حتی درهمه گیری (اپیدیمیک)  اول عدۀ جان خود را از دست دادند و سر انجام یک طبیب هندی دستور داد تا تا همۀ مردم روزانه یک مثقال و یا اندکی بیشتر زنجبیل در آب حل کرده بخورند. همه گیری دوم,  دربهار ظاهر شد که تعداد تلفات آن بمراتب بیشتر از بار اول بود و مردم برای تداوی خود خون میگرفتند  یعنی خون را از بدن خود دور میکردند , مسهل میخوردند, زنجبیل مصرف میکردند وغیره.  ابن طبیب میگوید: خود من و تمام اهل بیتم  مبتلا شدیم ولی با همین روش که گفتم توانستم خود رادرعرض چندماه تداوی کنم. اما تا وقتی(که) آب و هوای خود را عوض نکردیم کاملأ بهبودی نیافتیم. بالآخره خود این طبیب,  در اثر یک اسهال خونی در سال 1507 میلادی پدرود حیات گفت56.  دیده میشود که نفوذ طب هندی دریندوره بیشتر بوده است, درحالیکه زکریای رازی از طب هندی یادی نکرده اما ابن سینا در چند مورد محدود راجع به احتمال مسمومیت از زالو57 ( حیوانی است از فامیل کرمها که در جویبار ها زیسته و با دهن Y مانند خود پوست بدن میزبان را سوراخ نموده خون وی را می مکد.)  که ما آنرا به اسم جوک  می شناسیم , به طب هندی استناد جسته است

در دوران صفویها که موسس آن  در سال 1502م  اسمعیل صفوی بود و تا نصف اول قرن 18 دوام یافت, یک خاندان روحانی بودند58. درین دوره یکبار دیگر طب هندی و اطبای هندی مورد توجهه دانشمندان و اطبای این منطقه قرار گرفتند. در 1511م  در هرات کتابی بنام جوامع الفواید توسط یوسف بن محمد بن یوسف نوشته شده است . وی در کتاب خود از مریضی فرنگیه یا آبلۀ فرنگی که عبارت از شانکر بوده  یاد نموده تداوی آنر تشریح کرده است پدر یوسف, نیز ازجملۀ اطبای نامدار هرات بوده کتابی بنام بحر الجواهر یا جواهر اللغات نوشته که د درآن اصطلاحات فنی و طبی را نوشته است ( آرشیف ملی یک نسخۀ خطی آنرا دارد).  مشهورترین کتاب محمد پدریوسف کتاب طبی است بنام فوایدالاخبار که در سال 1507م آنرا نوشته است. خود یوسف کتاب منظومی در بارۀ  حفظ الصحه در سال 1530م  نوشته است که ریاض الادویه نام دارد ودر بارۀ تداوی سفلیس یا فرنگیه چنین نوشته است59:

 

دردفع فرنگیه چه درویش و چه شاه            باید  به  حدیث بندۀ  نیکو خواه

یا از حب سیماب خورد یا که  سفوف           یا دود کند جیوه سخن شد کوتاه

سفوف: دوایست که ازمجوعۀ گیاه های خشک کوبیده شده تهیه میگردد و بعنوان باد شکن مصرف میشود. گیاه های که در تهیۀ سفوف بکار میرفته عبارتند از : زیرۀ سیا, تخم گشنیز, گز(قند) علفی, ترنجبین و برخی گیاه های دیگر60.

جیوه: سیماب61  .

گزعلفی گلیست که دارای قندهای مختلف والکهل میباشد62

کتابهای  طبی دیگر وی علاج الامراض و طب یوسفی میباشد. که در آرشیف ملی ما وجود دارد بعدآ خوشحال خان ختک63و64 ( 1613- 1689 م ) طب نامۀ منظومی به پشتو نوشته که ممکن از ریاض الادویه یوسف هراتی که تقریبأ یکصد سال پیش نوشته بود, الهام گرفته باشد. درجلد ششم "ارمفان خوشحال"65 زیرعنوان فضل نامه ( درین کتاب صفحه شماری ازچپ براست آمده است " ذکر د ادویات"    دارد که مشابهه ریاض الادویات یوسف بن محمد است. مرحوم پوهاند صدیق الله رشتین این قسمت را منحیث یک رساله زیر نام طبنامه به استفبال 286 سالگرد خوشحال خان در سال 1345 قمری (1966م)  درکابل ترتیب و بطبع رسانیده است که مجموعأ درمتن ارمغان خوشحال خان که از طرف  یونیورسیتی بوک ایجنسی پشاور بدون ثبت تاریخ نشر و  بچاپ سنگی  یا دست نویسی بوده درحدود شانزده صفحه میباشد, تذکر یافته است. چون الفبای پشتو را درکمپوتر خود ندارم , ازارا ئۀ یک مثال از آن منظومۀ طبی ابا ورزیده شد64  ورنه دربارۀ بواصیر, سردردی وغیره اشعاری دارد.

7- ظهور انگریزها در قارۀ هند......

با تأسف  خاطر نشان باید ساخت که: افغانستان از اوایل قرن 16 میلادی تا به قرن 18 تحت تاخت و تاز ممالک خارجی قرار گرفت . مایۀ تأثر بیشتر, درینجاست که تا اکنون درین قرن 21 وطن عزیز ما مورد تهاجم روسیه, تجاوزانتحاریون پاکستانی , تظلم و بدارکشیهای مهاجرین ما در ایران توسط ایرانیها قرار دارند که تا هنوزدوام دارد. درسال 1500 میلادی دولت شیبانی در ماورا النهر, در سال 1502 میلادی دولت صفوی در ایران . در سال 1525م  دولت بابری در هند تشکیل گردید66.   ودر اثر تهاجمات و زد و خوردهای که بمیان آمد, نه اینکه سیر تکاملی کشورما  را متوقف ساخت بلکه بر ویرانی عمارات,و خرابی  زراعت و اقتصادو افزوده فرهنگ ما را به انحطاط سوق داد67. اگر دانشمندی درین سرزمین پیدا بود انهم به هندوستان فرارکرد. زیراکه هند درینوقت خریدارعلم ودانش بود وازهنرمندان با قدر وعزت استفبال میکردند. یک لست طویل از اسمای فضلائیکه بهند رفته اند68 غبارآنرا درج صفحات تاریخ کرده است. غبار, این عصر را دورۀ تجزی و تقسیم نام داده است. در اخیر قرن بیست (اپریل 1978 تا اپریل  1992)69 بنابر کشتار رژیم کمونستی آنعده استادان و پروفیسورانیکه ممکن بدلیلی جان بسلامت برده بودند باز به همه گوشه و کنار جهان مهاجر شدند و یک لست آنها توسط مرحوم مغفور پروفیسورداکتر سید محمد یوسف علمی167 استاد تاریخ فاکولتۀ ادبیات یونیورسیتی کابل که درآنوقت درپاکستان تشریف داشتند وکتاب شان توسط مرکز ترجمۀ کارهای جهاد افغانستان زیرنام Sovietization of Afghan Education بطبع رسیده است؛ این معلومات از جانب پسرارشد شان دانشمند محترم سید حامد علمی  بمن رسیده که یک جهان متشکرم. علمی نوشته است که: سی وشش (36) نفر ازاستادان مجرب یونیورسیتی کابل کشته شدند, دوصد و هفتادوشش (276) نفراستادان مهجرت کردند (تا نوشتن کتاب ) و شش (6) نفرمحبوس شدند. استدانیکه به خارج هجرت کرده اند قرار ذیل اند:

 

                 از فاکولتۀ زراعت...........................23 نفر

                 از فاکولتۀ اقتصاد............................13 نفر

                 از فاکولتۀ تعلیم و تربیه.......................9 نفر

                 از فاکولتۀانجنیری...........................26 نفر

                 از فاکولتۀ جغرافیه............................7 نفر

                 از فاکولتۀ ادبیات و زبان...................39 نفر

                 از فاکولتۀ خقوق و علوم سیاسی....... ...12نفر

                 از فاکولتۀ طب..............................42 نفر ( بعد از نشر کتاب علمی یکتعد زیاد مهاجر شدند.)

                      از فاکولتۀ فارمسی..........................10 نفر

                 از فاکولتۀ سائینس..........................37 نفر

                 از فاکولتۀ علوم اجتماعیات................19 نفر

                 از فاکولتۀ شرعبات.........................18 نفر

                 از فاکولتۀ وترنری..........................11 نفر

                 اکثزیت مهاجرین به امریکا, آلمان غرب, پاکستان و فرانسه است. متباقی در ممالک آسترالیا,ترکیه, اطریش,

                      بریطانیا, عربستان سعودی, سویس, کویت,مصر, بلجیم, ایران, ایطالیا, جاپان, هند,و سریلانکا هجرت نموده اند.

                     

انگلیسها  در قرن 16, یک شرکت نام نهاد تجارتی را که  شرق الهند یاد میشد و بعدأ بیک فعالیت سیاسی تبدیل و تخم حکم روائی انگلیس را در نیم قارۀ هند برای قرنها بذر نمود, تاسیس کرد. این عمل درحقیقت, خاری بود که دربغل افغانستان خلق گردید. متأسفانه امروز آن خار بیک کانسری تبدیل گردیده است که نامش پاکستان است70. نفوذ این گروپ شرق الهندیان برحکمروایان هند چنان قوی بود که در1640م, وقتیکه شهزاده بیگم شاه جهان معروض بسوختگی شد.  طبیب همین کمپنی اورا تداوی کردو فیسی که برایش این خانم  داد, تحفۀ بزرگی:  چون ناحیۀ هوگلی در دهانۀ گنگا بود71

از تهاجم و نا بکاریهای انگریزها و جنگهای که با ما کرده اند و شکست های که خورده اند همۀ شما عزیزان با خبر هستید. در شروع سال 2013م هم مسلک گرانقدر دانشمند محترم داکتر عبدالرحمن زمانی72 در کتاب "باز نگری دورۀ امانی وتوطئه های انگلیس",  پرده از اکثر فعالیتهای جاسوسی انگلیس ابلیس برداشته است که باید هر افغان از جزئیات آن مطلع باشد. و جاسوسان خودرا برملا و یا برخفا بنامهای سیاح, طبیب, ترجمان, معلم, مستخدم, مهاجر, ملا, مولوی, روحانیون و غیره برای تخریب کاری و منحرف ساختن افراد ومامورین دولت میفرستادند تا آجندۀ منحوس و شیطانی خودرا بنفع خود برکرسی عمل نشانند. این ابلیس صفتان, برای رسیدن به پلانهای شوم خود ازهر وسیله کارگرفته اند که متأسفانه تاهنوزهم بهمان راه روانند وحکمرانان ما هم همچنان در خواب عمیق.  انگریز ها با تغیر پالیسی , اینبار راسأ نه بلکه از طریق پراکسی وتولید نا خلف خود پاکستان عملیاتهای وحشیانۀ خودرا پیاده میکند. پاکستان,  دولتی که نه تنها دشمنان دین و دنیای ما, بلکه دشمن قسم خوردۀ مردم غریب و بیچارۀ ما بوده؛ دیده ندارند که به آرامی مردم ما حیات بسر ببرند و اطفال شان ازفیض تعلیم و تربیه برخوردار گردند,زیر چتراسلام پلانهای منحوس انگلیس رابه پیش میبرد. آنگلیسها, حتی از مسلک مقدس طبابت برای ترورو آزار اشخاص "نا مطلوب خود"  کار گرفته اند, که چند مثال ذیل طور نمونه حضور تان تقدیم میگردد:

 

                             1- در 1793م شاید که تیمورشاه توسط زهر مسموم شده باشد73.

                             2- در سال 1846م  وزیر اکبرخان دچارتب ملاریا گردید و توسط گولی های زهرآگین یک  طبیب

                                            هندی مسموم شده و درظرف چند ساعت چشم ازجهان پوشید74و75 که به نفع تام انگلیس تمام

شد.

 

                             3-  در سال 1841م  بروز 26 نوامبر میر مسجدی خان مسموم شد.

                  4-  زمانیکه غلام حیدر خان چرخی که در جلال آباد بود و باسیاست انگلیس مقابله داشته در                     

جریان الحاق نورستان بود, که یکنفر هندی بنام احمد جانخان حکیم بعنوان طبیب سپهسالارعرض اندام کرد وهیچگاه اورا ترک نمیکرد و معلومات خاصله را از فعالیت های روزمرۀ او بنقامات عالیۀ خود راپورمیداد. این شخص پسانها بمقامات عالیه

وظیفه  دارشد.

                             5-  الله جویا خان طبیب هندی به امیر حبیب الله خان شهید دوای مقوی و غیر صحی میداد تا به

                                            درستی به امور کشور داری رسیدگی نکرده بعوض رو به عیاشی بیاورد.

 

                      6-   در زمان امیر شیر علیخان در شهر مزار شخص مجهول الهویه پیداشد که فیض محمد والی

بلخ دست ارادت بوی داد. این شخص در خارج شهر منزل گزیده و هفته وار با یک تغارۀ داخل شهر شده از مردم نزر تغاره جمع کرده بعوض بمردم  کوکنار, چرس و تریاک میداد76 تا مردم محتاط شوند .

7-  در قرن بیست (20) این عمل نا شایستۀ شان توسط ISI  پاکستان کامنویلت انگریز بشهادت احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان انجامید؛ که به نفع هردو انگلیس و امریکا تمام شده بوتهای عساکرشان باز درخاک پاک افغانستان  زیر چترمبارزه با تروریزم لفت و رایت گفته خاکریزی دارند. و تروریست های که ازپاکستان, میآیند وتا امروز وطنداران بی بضاعت مارا بقتل میرسانند, تا هنوز این فجایع شان دوام دارد.

در قرن بیست ویک(21) , هنور هم این عمل جاسوسی برحالت صحتمندی لیدران جهان در جریان بوده چیف آف ستاف شفاخانۀ ما که یک داکتر CIA درقصر سفید بود, بگفتۀ خودش, او وظیفه داشت که چنین معلوماتی را برای آمرین خود مهیا سازد.

 

8-  از امیر عبدالرحمن خان ببعد......

امیر عبدالرحمن خان , از سالها به اینطرف بمرض نقرص مبتلا بود و نمی خواست تداوی اش بواسطۀ اطبای خارجی و طب جدید صورت گیرد زیراکه وی به خارجیها اعتماد نداشت و درداخل افغانستان هم داکتر طب تا هنوزمیسر نبود.  لهذا مداوای او بدست اطبای افغانی بسلیقۀ طب قدیم یونانی بعمل میآمد. یکی از اطبای که محرم ومعتمد امیر بود مرزا محمد ابراهیم خان نام داشت77.  دربیماری اخیر که امیر درباغ بالا بود مرزا ابراهیم بغرض کاری خارج عمارت رفت.  طی همین مدت بود که به امیر جامی از دوا نوشانیده شده بود مرزا درعودت جام خالی را دردست پیشخدمتی دید؛ بگرفت و بوئید و پرسید که چیست؟ پیشخدمت جواب داد که : این جام دوایست که سردار صاحب کلان (سردار حبیب الله)  به امیر صاحب داد. درهمین لحظه سردار از اطاق امیر خارج شد و سیلیی سختی بروی مرزا کشید  و گفت امیر صاحب خواب است و تو بلند حرف میزنی.  آنگان (آنوقت)  پیشخدمت را با جام مرخص کرد و خود به اطاق امیر برگشت.  فردای آن روزشنبه  اول اکتوبرسال 1901 امیر عبدالرحمن خان را بیجان یافتند و وی به عمرپنجاو پنج سالگی از دنیا درگذشت.  برای هژده سال مرزا محمد ابراهیم خان در دوران سلطنت امیر حبیب الله خان ازماموریت رسمی مطرو د و درمنزوی حیات بسر میبرد و حتی قیمت ادویۀ که برای امیرعبدالرحمن خان ساخته شده بود بالای او حواله و تحصیل شد. مرزا ابراهیم خان بعد از قتل امیر حبیب الله خان از طرف شاه امان الله نوازش شد. آنوفت بود که وی این قصه را به دوستان و نزدیکان خود در میان گذاشت78.  

علاوتأبعضی از اطباء  خارجی, چون جیمز انکنسن, داکترجراحی یونت بنگال که با لشکر اندوس در سال 1839- 1840  م  به افغانستان حمله ور شدند, سرطبیب این لشکر بود,  کتابی در بارۀ روشن ساختن وقایع افغانستان  بنام " لشکر کشی در افغانستان"  نوشته که در سال 1842  م  در لندن بطبع رسیده است79. همچنین این جراح در کتاب خود از بالا حصار شاهی به تفصیل تشریحات داده است.

به اینصورت دیده میشود که تا زمان امیرعبدالرحمن خان حتی برای پادشاه هم طبیب مجرب  وطنی وجود نداشت. 

 امیر حبیب الله خان در اوایل سلطنت خود؛  تاکه توسط باانگریزها  در 1905م موافقتنامۀ عقد کرد و درسال 1906م با سه صد نفر بهند دعوت شد143 وبه نشانGrand Cross of the Order of Bath (GCB)

مفتخر گردید, توجهی  به معارف و فرهنگ مبذول داشت. وی گفته بود که: ترقی یکدولت و یک ملت  بدون ترقی علم امکان ندارد.  امیر حبیب الله خان در شروع سلطنت خود دو نفر طبیبان هندی را بنامهای داکترغلام نبی و داکترغلام محمد بکابل استخدام نمود  که تنها برای بررسی از صحت خاندان شاهی بود.  در حقیقت اینها جراحان مجرب بودند و تا آنوقت اکثر جراحی ها توسط سلمانی ها بعمل میآمد.  سنتی ها و شکسته بندی ها امکان دارد تا هنوز هم توسط دلاکان در قریه جات وطن صورت گیرد. جراحان هندی عملیاتهای سنگ مثانه و کترکت و غیره را اجراکرده در عین زمان حسین قلی خان را که از پدرشکسته بند بود نیز تربیه کردند و درسهای عملی دادند. همچنین یک کورس ابتدائی جراحی تحت نظر حسین قلی تاسیس شد که چهل نفر شاگرد داشت80

در سال 1903 که مکتب حبیبیه بحیث اولین لیسه یا یک مکتب با پروگرامهای درسی منظم عرض اندام کرد.  در صنف رشدیۀ آن حفظ الصحه نیز تدریس میشد. درتشکیلات معارف آنوقت و لو که کوچک هم بود یک لابراتور بنام بیت الحکمه و یک شفاخانه بنام بیت العلاج وجود داشت  که از طرف دو نفر کاتب اداره میشد. داکتر عبدالغنی هندی و برادران وی از معلمین مشهورمدرسۀ حبیبیه بودند. بعدأ, در سال 1911 میلادی مطابق 1290 شمسی شفاخانۀ ملکی کابل در قلعۀ باغر خان  بنام شفاخانۀ میوند81 در زمان سلطنت این امیر تاسیس شد و توسط دوکتوران ترکی بکار آغاز کرد. مدیر شفاخانه داکتر منیر عزت ( منیر بیگ)  جراح ماهر بود. بعد از منیربیگ  یک داکتر جوان ترکی بنام داکتر فهیم بیگ داکتر در بار این شاه گردید. این شفاخانه 25 بستردایمی و 5 بستر احتیاطی (عاجل)  داشت82و83. در همین شفاخانه بود که برای اولین بار از گوساله برای تهیۀ  ویروس چیچک استفاده بعمل آمد. در عین زمان یک شفاخانۀ کوچک نظامی هم در کابل تاسیس گردید که توسط دوکتوران هندی تنظیم و اداره میشد که تنها برای نظامیان بوده ومتأسفانه برای استفادۀ مردمان دور و نواح این ,مرکزک خورد صحی,  میسر نبود80.  

در سال 1915 میلادی شهر کابل توسط مرض کولرا استیلا گشت که چهل ویک روز دوام یافت, 1422نفر مصابین داشت  که وفیات شان به 883 نفر رسید.  به تعقیب آن در سال 1918 میلادی انفلوئنزای شدید دامنگیر افغانستان شد ؛ تنها در ده خدیداد کابل که در آنوقت 300 نفر نفوس داشت 250 نفر آن هلاک گردید و در پغمان در چهار روز 1500 نفر جان بحق سپردند. در چنین ایام مصائب  اطبای کابل چون مرزا محمد ابراهیم خان ,  مرزا عبالغنی خان, مرزا عبدالنبی خان, مرزا عبدالطیف خان (پدر دگروال داکتر عبدالسمع اسیستانت جنرال قاسم  عسکریارجراح , برادر حاجی عبد الوهاب تاجر رنگ عمارتی: دستگیر),  مرزا تاج محمد خان, مرزا عبدالقدوس خان, مرزا عبدالقدیر خان, مرزا محمد اسحق خان وغیره از اساسات طب قدیم استفاده نموده صمیمانه و مخلصانه تا حد توان در خدمت مریضان میکوشیدند. همچنین در زمان امیر حبیب الله خان نباتات طبی افغانستان که اکثرآ جزء نسخه های طبی میبود از قبیل بید انجیر, کنجد, زیره, تریاک بروسیه صادر و ادویه از هندوستان وارد میگردید. درینوقت داکتر دربار یک طیب هندی بنام علی جویا بود83و84 که اصلأ رتبۀ نظامی داشت.

به اساس مادۀ 104 اولین قانون اساسی افغانستان در سال  1921  م ایضاحاتی بداخل دوازده فقره در مورد خدمات صحی گنجانیده شده بود که عرصۀ خدمات صحی را وسیعأ برای مردم احتوا میکرد.  و ادارۀ مستقلۀ طبیه در چوکات کابینه دخیل گردید. قرار مادۀ ششم نظامنامۀ  تشکیلات اساسیۀ افغانستان86  برای اولین باردرتاریخ افغانستان ؛ حکومت و وزراء مسؤول اعلان گردید. مومنی  زیر این ماده نوشته  است : ادارۀ مستقلۀ طبیه مانند دیگر وزرا براه راست درحضوراشرف همایونی  (امان الله خان) مسؤول شناخته میشود.  در تشکیل وزارت حربیه مدیریت طبیه نیز شامل ساخته شد. در کابل و ولایات شفاخانهای ملکی و نظامی  دایرگردید, ماشینهای اکسریز درکابل وارد ساخته شد ودر بیکتوت پغمان بنیان یک سناتوریم مدنظر گرفته شد87 .

 

9- توجه شاه امان الله به صحت ملت........

امان الله خان اولین شاهی بود که با داکتران ترکی چون دگروال داکتررفقی بیگ  که در سال 1922 نظر بتقاضای دولت افغانستان بخاطر تاسیس فاکولتۀ طب برای بهبود صحت مردم از شفاخانۀ  جبجی انقره بکابل آمده بود85 وبا داکتر فواد بیگ یکجا موضوع تاسیس فاکولتۀ طب را در میان بگزارد. داکتر رفقی بیگ(رفقی اورگا)  در 1911م  در جنگ طرابلس در جبهۀ دانه  با اتاترک همرکاب  بوده از شروع جنگهای استقلال ترکیه تا اخیر آن بحیث مشاور صحی اتا ترک ایفای وظیفه نموده است81.

در28 اپریل 1922م  (1301ش)  بود که "دور اول" همکاری فرهنگی و صحی بین افغانستان و فرانسه بنیاد گذاشته شد و به سال 1946م  (1325 ش45 ) ؛ 67 سال قبل از امروزفرانسویها به تدریس مضامین طبی بفاکولتۀ طب آغاز نمودند و محصلین برای تحصیلات عالی بفرانسه اعزام گردید.

در حوالی 1923 م بود که یک هیأت عالی رتبه ازمجلس کبیر ملی(سنا) ترکیه به افغانستان آمد با ایشان جگلن داکترحیدر بیگ (حیدر اوراق)  که مدیر امور صحی در وزارت دفاع ترکیه بود, نیز همراه بود تا در مورد تربیۀ پرسونل طبی وتاسیسات صحی درین مملکت ارزیابی نمایند. اعلحضرت شاه غازی امان الله خان از اطبا ترکی و آلمانی دعوت نمود تا پرکتس طبابت را از سبک هند برطانوی به سیستم تداوی اروپائی تبدیل نمایند.

اعلحضرت غازی امان الله علاقۀ زیاد بصحت و صحتمندی ملت خود داشت؛ در خطبۀ روز جمعه تاریخ 7 عقرب 1304 (1925م) که در مسجد جامع خرقۀ نبوی ایراد نمود, چنین اظهار داشته اند88:

 

                      کسانیکه به تکلیف و زحمات سر دوچار باشند به آنها معاونت و همدردی ,مریضانرا

پرستاری وتیمار داری, و درماندگان را دستگیری و دلداری نمائید که: نتیجه و ثمرۀ

هر کدام ازین عملیات و رفتار, اتحاد و اتفاق را بوجود میآورد.

 

روزیکه اعلحضرت غازی امان الله به ادارۀ طبیۀ شفاخانه رفته تفتیش بعمل آورده بودند چنین فرموده اند:

 

                      مدیر شفاخانه  کاهل  بنظر رسید, و در راپورت که بمرکز داده, عدۀ مریضان را بیشتر

نشان داده بود. اگرچه این افزونی موجب خللی نمیشد, چونکه تداوی رایگان است, مدیر

موقوف گردید داکتر بتداوی جدیت بکار نیرده بود یک هفته  از معاش او قطع شد. از

سبب نبودن تحویلدارمخصوص برای آن,  کاررا به تحویلداراغذیه محول  نموده است.

و این کار را ازکم  توجهی مدیریت  مستقلۀ مرکز است. به  قطع سه روزه معاش مدیریت

مستقلۀ طبیه امر دادم. باقی از حیث عمومی, کار و احوال طبیۀ قندهار که هنوز در بدو

امر است و تشکیل شده خوب بود. بعضی سهویات و غلطیهای جزوی که ملاحظه  شده

اصلاح گردید88 .

 

بعدأ, روز جمعه 14 عقرب 1304 در سلام خانۀ ارگ قندهار معلومات فوق را که بررسی نموده بودندحضور اهالی, کارمندان دولتی,و نیروهای مسلح امور طب, ذکر کرده علاوه نمودند88:

 

                      یک خرابی دیگریکه  در امور طبیۀ  قندهار بنظرم رسیده که هر کس نام خود را طبیب

                      مانده جانهای  شیرین  شما را که به نظرم بسیار عزیز و قدر دارد و گران است تلف

                      میکنند. بنابرین یکنفر طبیب دانسته که دارای شهادتنامه باشد از کابل میفرستم تا با اتفاق

                      یک جمعیت که من آنها را انتخاب خواهم کرد امتحان این طبیب ها را که خطرجان شما

                      ملت عزیزم میباشد بگیرند. اگراهلیت و لیاقت علمی داشتند همانا که شهادتنامه های خود

                      را گرفته معالجۀ اهالی راخواهند کرد والی حتمی است که دوکانهای خود را تخته نموده

                      دیگر کار و غریبی بنمایند و ملت عزیزم را دوچار زحمت نه نمایند. واگرآینده درقندهار

                      بدون شهادتنامه  کسی به معالجۀ احدی اقدام کرده بود, البته  که بر طبق نظامنامۀ جزای

عمومی مجازات خواهند شد.

یک چیز مهم دیگری هم دیدم, که روی کوچه ها و بازار ها هرکس نشسته بروی و گلوو

پشت گردن و دست وپای اهالی شاخک شانده خون آنها رابدون تشخیص مرض ودانستن

فایده و ضررآن میکشند. شما خبر ندارید که خونهای شما با لای من  چقدرگران و قیمت

دار است. حتی میان خون خویش و از شما هیچ تفاوتی نمی بینم و علاوه بر آن شاخک و

پاکی و دیگر اسباب آنهائیکه خون می کشند به اصول درست پاک صاف ونظیف نمیشود

و همان شاخک و پاکی نا پاکی را ,بدان  خون یک مریض را که  کشیده اند, باردیگر به

بمریض دیگر نیزاستعمال مینمایند. گمان میکنم که شما حضرات ضرراضراراین شاخک

چسپانی را بخوبی نخواهید فهمید. بطور مثال بشما میگویم در عوام این مثل مشهور است

به پاکی که  سر کل  رابتراشند  نباید سر دیگری تراشند و الا آنهم کل میشود. حتمأ همان

مرض ساری و متعدی بوجود اوهم لاحق میشود. بواسطۀ یک ناجوریکعالم ناجورمیشود.

لهذا, منع نموده تا آینده بدون اجازه و هدایت  داکتر احدی به کشیدن  خون تان اقدام نکند.

وازخدا خواسته ام که این خونهای حرارتناک  شما در راه خدا و اعلای کلمة الله ریختانده

شود, نه اینکه جت زنهای چتل و مرداربذریعۀ شاخک و پاکی چتل ومرداردرروی کوچه

و بازار خون های تانرا بریزانند.

بسیارخواهش داشتم, تا شفاخانۀ شما از آن موضع که بین عمارات بوده آب وهوا وفضای

درست ندارد به یک  موضع خوش آب و هوای درست تبدیل شود. اینک دولتسرای را به

به شفاخانه دادم؛ درینجا بیائید و در آینده اگر امکان داشت بک شفاخانۀ بسیار اعلی برای

شما خواهم ساخت. ازخدای خود خواسته ام, که همبشه دروازه های شفاخانۀ تان بند وهمۀ

تان با صحت و عافیت بوده خرسند باشید89 .    

دیده میشود که شروع قرن بیست در آسمان سعادت مردم افغانستان شاه امان لله ظهور کرد, استقلال سیاسی و خود ارادیت نصیب مردم وطن ما گردید, شاه به صحت مردم علاقه گرفت وبرای ایجاد یک طبابت عصری تلاشهای پیاپی سر دست داشت که بخت با این شاه وطندوست و ملتگرا  یاری نکرد. در اثر توطئۀ دشمن قسم خوردۀ مردم افغانستان انگریزها مجبور به تبعید شد, حکومت مؤقت امیر حبیب الله کلکانی با دغل کاریهای دغل پیشه گان تا آماده ساختن پلانهای  بعدی انگریزها روی کارآمد (  17 جنوری 1929 الی 15 اکتوبر 1929)91 وبرپلانهای بنیادی و مترفی شاه وطندوست خط بطلان کشیده شد. ایجنت انگریزها, نادر خان دیره دونی از آل یحیی بتاریخ 30 سپتمبر1930 در یک لوی جرگۀ خریده شده بحیث پادشاه افغانستان زمام امور کشور بدست گرفت92.  متأسفانه که با وجود جلوس متعدد لوی جرگه ها و تاریخ قدیمی آن, این جرگه ها اکثرأ جهت برآوردن اهداف زمامداران وقت بوده, نه برای نفع و رفاه مردم. در بارۀ حقیقت لوی جرگه ها محترم پروفیسور جمیل حنیفی145 مضمون علمی و مستندی در هفته نامۀ امید  شماره های 961 و960  سال جاری نوشته اند که شاگردان و علاقمندان تاریخ حتما آنرا باید از نظر بگزرانند.

 

 

10- تاسیس فاکولتۀ طب و رول ترکها......

در ماه اکتوبر سال 1932 م مطابق اول عقرب 1311 ش فاکولتۀ طب, به اساس درخواست جدی مردم و اهل درباربشمول رفقی بیگ, تاسیس شد. ورنه نادر خان بهیچوجه نمیخواست و نه پلان داشت بر خشتی که شاه غازی امان الله برای رفاه عامه گسترده بود خشت دیگر بگزارد,  زیرا که پروگرام اساسی  رژیم او جلوگیری از توسعۀ معارف بود90.  و قرارگفتۀ مردم کابل؛  نادرشاه برای گرفتن خون کیوناری فعالیت داشت, نه رفاه مردم 93 . که با کشتار های روشنفکران این گفتار کابلیان مصداق پیدا میکند. اما قبل ازین در سال 1931م  پروگرام معاون داکترملکی و نظامی در جریان بود که برای سه دوره شاگرد تربیه کرد. بعدا به معاونین داکتر کورس های بیزیک سائنس زمستانی سه ماهه در فاکولتۀ طب شروع و بعد از موفقیت بصنف سوم طب داخل شده دیپلوم طبابت بدست میآوردند؛ چندین نفر شان همصنف ما بودند.  از جمله شهید دگروال میر غلام حیدر سرطبیب قوای 990 راکت را بخاطر میآورم که بعدأ از طرف رژیم کمونستی جام شهادت نوشید. بیجا نیست که درینجا اسمی ازیک معاون داکتر بنام مرحوم سید میر ولد سید امیر متولد در قریۀ ده یعقوب کابل که چند کوچه دورتر ازما درگذر فورملیها زندکی میکرد, یاد آورشوم .  کاپی اولین شهادتنامۀ طبی در افغانستان از طرف سید نصیر فرزند دانشمند داکتر سید امیر بمن لطف شده که جهت آگاهی تان ذیلأ تقدیم میگردد و از ایشان یک جهان سپاسگزارم:

 

                              

                                                        اولین شهادتنامۀ طبی در افغانستان سال 1313ش

 

مردم دورو اکناف از تداویهای مجرب داکتر سید میر برخوردار بودند و حتی ازدوستان و اقربا واغربا فیس نمیگرفت و ادویه هم برایشان رایگان توزیع میکرد. داکتر میرسید درماشینخانه که درزمان امیر عبدالرحمن خان140 توسط یک مستخدم فرانسوی فابریکۀ حربی در 1886م خریداری و وارد شد وبا قوۀ بخارفعالیت میکرد؛ بحیث  سرطبیب شفاخانۀ ماشینخانه مصروف وظیفه بود, خداوند روح این  طبیب صادق وطن را شاد و جایش را بهشت برین نگه دارد.

بعضیها چون پوهاند ابراهیم مجید سراج2 تاریخ طبابت  افغانستان را ازهمین جا یعنی سال 1932 بنظر دارند ویا گفته میتوانیم که تاریخ طبابت معاصر درافغانستان از همینجا سرچشمه میگیرد. در سال 1312ش مطابق 1933م مدیریت مستقلۀ طبیه به ریاست صحیحه ارتقا نمود.مرحوم پوهاند رجب علی طاهری1 مینویسد که: در حقیقت تهداب بنیان صحی افغانستان , نهاده شد.  مراسم افتتاحیۀ فاکولتۀ طب بتاریخ اول عقرب  1311ش (1932م)  دردلکشا درمحضرنادرشاه و یکتعداد محدود اراکین دولت برگزارگردید. اولین گروپ مشمولین دورۀ اول این فاکولته ده نفر ذیل بود:

پنج نفر از لیسۀ حبیبیه:

                                            فقیر محمد شفاء (نظامی)

                                            عبد الرحمن محمودی

                                            میر غلام حسین (نظامی)

                                            عبدالستار خان (زندانی شدند)

                                            عبد الرحمن حکیمی

 

پنج نفر از لیسۀ استقلال:

                                            محمد اسمعیل علم

                                            عبد الغنی افضل

                                            محمد اسمعیل طاهری

                                            نوروز علیخان

                                            غلام احمد خان (زندانی شدند)

 

در ابتدا دوکتوران هندی که در کابل مصروف کار بودند, مخالف تاسیس فاکولتۀ بوده پیشرفت آنرا در کابل ناشد میپنداشتند. اما, رفقی بیگ داکتر ترکی که یک طبیب آزموده و جراح لایق بود و در عین حال داکتر شخصی نادر خان هم بود نظر هندیها را رد نموده, خود ضامن افتتاح و پیشبرد فاکولته گردید و بالنتیجه اولین رئیس مقتدر فاکولتۀ طب ظهور کرد و او همین داکتر رفقی بیگ بود. درین مرحله همکاران رفقی بیگ تنها دونفر بود که فاکولته بتدریس آغاز کرد: یکی علی اخترهندی معلم بیولوژی لیسۀ حبیبیه ودیگر نورالله خان متخصص کیمیا تحصیل یافتۀ فرانسه. خود رفقی بیگ تدریس اناتومی را بدوش گرفت. محل تدریس لیسۀ عالی حبیبیه بود. محصلین ازصبح تا عصر مصروف درسهای عملی و نظری بوده نان چاشت شان از وزارت معارف میآمد. درینوقت مشکلات داشتن سامان لابراتوری و تهیۀ سکلیت هم دشوار بود و هم گزاف. محصلین با شوق مفرط استخوانها را خود شان تهیه کرده با آب چونه جوش داده پاک کاری میکردند رجب علی خان طاهری که شاگرد حبیبیه بود ناظراین فعلیتها بچشم سر بود. سال اول با این همه مشکلات پایان یافت. در سرطان1312ش (1933م)  فاکولته طب به پنج دربند تعمیر  دارالامان که نادر خان نامش را دارالفنون گذاشته بود انتقال یافت و شاگردان لیلیه شدند؛  تنها روز پنجشنبه بعد از یک بجه اجازۀ رفتن بخانه داشتند که باید بروز جمعه عصردوباره  بفاکولته برگردند. تعمیر لیسۀ محمود طرزی مرکز ریاست, لیلیه و لابراتور کیمیا گردید. جهت حمل و نقل محصلین قرار امر شاه یک عراده موتر از وزارت دربارتعین شده بود. بهرصورت, ده نفرمحصلین صنف اول در امتحانها موفق و بصنف دوم ارتقا یافتند.

 

در ماه اسد 1312 ش  هشت نفر دیگر بفاکولته پذیرفته شدند طوریکه:

 

                      شش نفر از لیسۀ حبیبیه:

                                            رجب علی طاهری

                                            محمد ایوب خان

                                            عطا محمد نظیف

                                            امیر محمد اثیر

                                            محمد آصف فقیری

                                            ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

دونفر از لیسۀ استقلال:

                                            محمد اسلم سلیمی

                                            مخمد آصف خان

 

 در سال 1315ش مطابق1936م کتابهای علمی ذیل تدوین گردید:

 

                             1- کتاب سایکولوژی عسکری تالیف و ترجمۀ محترم احمد الله فوفلزی

                             2- کیمیای تحلیلی, تالیف پروفیسور توماس انگیزی, مترجم محترم محمد عظیم خان محصل

                            فاکولتۀ طب.

                      3- فزیولوژی, تالیف سترلینگ , مترجم محترم عبدالرحمن محصل فاکولتۀ طب.

 

به اینصورت  تعداد محصلین فاکولتۀ طب  به هژده نفررسید و محصلین صنف دوم محصلین صنف اول را در مضمون اناتومی کومک میکردند. و هم آوازه ای برپاشد که: یک پروفیسور نخبه و مشهور از ترکیه میآید که اسمش حسن رشاد بیگ, گفته شده بود.

در 20ثور همین سال (1315) حمای لکه دار در ایبک و کولرا در زرمت شیوع یافت. همچنین درین سال درپهلوی واکسینهای محرقه, کولرا, مرض سگ دیوانه که در یکی از عمارات دارلفنون تولید میگردید واکسین چیچک نیز ساخته شد. معاینۀ صحی کسبه کاران کابل بتعداد 1246 نفر صورت گرفت, آبهای نوشیدنی معدنی تحت تجزیه قرار گرفت و بمردم جهت استفاده عرضه شد. تدابیر جهت  بهتر شدن حمامها اتخاذ گردید و دو حلقه چاه در گذر عمله ها و عقب میدانی ده افغانان تعمیر و حمامهای قلعۀ باغر خان و باغ علیمردان بشکل عصری تکمیل گردید. هکذا, تصمیم گرفته شد که دواخانها 24 ساعت باز باشند و یک باب ادویه فروشی مرکزی در بازار شاهی افتتاح شد. در سال 1315, شفاخانۀ پغمان افتتاح شد و بروز یکشنبه تاریخ 9 عقزب 1315 شفاخانۀ عقلی و عصبی در علی آباد باز گردید97.  

بالآخره بعد از پنج سال در برج قوس سال 1316ش ( 1937م) امتحان سالانه ختم و اولین دسته فارغان فاکولتۀ طب بحیث دوکتوران طب بجامعه تقدیم گردید. محفل توزیع شهادتنامه به فارغ التحصیلان فاکولتۀ طب از طرف وزارت معارف روز سه شنبه 29 قوس 1316 ش مطابق 20نوامبر 1937 درقصر صدارت عظما با محفل عصریه ,انعقاد یافت. در محفل صدراعظم هاشم خان, شاه محمود خان وزیر حربیه, بای ممدوح شوکت سفیر کبیر ترکیه بدربار شاهی کابل, اراکین وزارت معارف و فاکولتۀ طب شرکت ورزیده بودند.

درمحفل سردار نعیم وزیر معارف,  پروفیسور حسن رشاد رئیس فاکولته و صدراعظم هاشم خان سخن های گفتند. همچنین, فارغ التحصیل داکترفقیر محمد شفا (نظامی)  به نمایندگی ازفارغان از دولت و هیأت تدریسی فاکولته عرض امتنان بجا آورد94. درین محفل سردار هاشم خان صدراعظم برای داکتر رفق بیگ نشان سردار عالی, برای رشاد بیگ ستور درجه اول, برای دیگر استادان نشان مخصوص معارف و برای هر یک از داکتران نو فارغ یکهزار افغانی و یک بکس جراحی کوچک انعام لطف فرمودند. فارغان دوره اول فاکولتۀ طب ازجملۀ ده نفرمشمولین هشت نفر بود؛ دونفر شان هریک عبدالستار خان از لیسۀ حبیبیه وغلام احمد خان از لیسۀ آستقلال در زندان بوده از نعمت دوام تحصیل توسط قدرت سالار ظالم محروم گردیده بودند. داکتر اسمعیل علم اول  نمبر صنف بود و پسانها ها پوهاند کرسی امراض چشم  شد1.  دورۀ تحصیلی بعد از دورۀ دوم شش سال شد.

قبل از اعطای شهادتنامه به فارغان دورۀ اول فاکولتۀ طب مراسم سوگند یا تحلیف با ایراد تحلیفنامۀ طبی ذیل برگزار گردید  برای دواسازی تحلیفنامۀ جداگانه دیزاین شده بود95.

 

                      چون بفضل خداوند در فاکولتۀ طب افغانستان تحصیل نموده امروز به شرف

                      اخذ دیپلوم مشرف میشوم. اگر از طرف شخصی برای معالجه خواسته شوم

                      فقیر یا غنی از هر ملتی که باشد با کمال پاک نفسی و آداب مسلک طبابت

                      حاضر شده به تشخیص ومعالجۀ آن دقت کنم. درهرصورت حمل به استثنای

                      حالی که از روی مساعدۀ فنی موجب هلاک است گاهی برای اسقاط جنین

                      دوا ندهم و مداخله نکنم. در تشخیص مریض که تردد و اشتباه واقع شود

                      از مشاورۀ طبی سر نه پیچم. شخصی راکه مریض باشد یا صحیح, چنان دوا

                      ندهم که حیات او به تهلکه بیفتد. در اثنای عملیات جراحی کمال احتیاط ودور

                      اندیشی را بکار برم. درحین امراض مسری از خدمت قطعأ استنکاف نکنم.

                      در معاینه و تحریر راپور سمی از امانت واحتیاط منحرف نه نمایم. اسرار

                      صنعت خود را حسب مسلک افشا نکنم. اموال و اشیائی که از طرف سرکار

                      برایم سپرده شود با کمال امانت داری محافظه نمایم, وظایفی که ازطرف

                      حکومت بعهده ام گزارده شود از حق و عدل بیرون نشوم. بالأخره, بدون

                      شرط و قید به حکومت خود مطیع و مظاهرمیباشم. خلاصه در همه موارد

                      فوق بر حسب دیانت و ایمان صادقم والله, باالله, تاآلله.

                      (در شروع دهۀ 60 میلادی این تحلیفنامه بعد ازینکه جریان تحلیف ازرادیو

                      پخش گردید, لغو شد. دستگیر)

                                           

این فاکولته توسط هفده نفر استادان ترکی و یکنفر استاد افغانی بنام انورعلی خان در شق کیمیا تدریس میشد. اسمای استادان ترکی فاکولتۀ طب قرار ذیل است1:

 

                      1-  پروفیسور حسن رشاد بیگ: رئیس فاکولته, استاد فزیولوژی و تا آمدن استادان, تدریس

                            هیستولوژی, فارمکولوژی و امراض جلدی.

                             2-  پروفیسور داکتر رفقی کامل: استاد اناتومی, امراض جراحی و اولین رئیس فاکولته طب.

                             3-  پروفیسور داکتر زهدی برقه: استاد باکتریولوژی و حفظ الصحه.

                             4-  داکتر یعقوب چلبی بیگ : و بعد از او پروفیسور عدنان بیگ, امراض داخله.

                      5-  پروفیسور توفیق سوناچ : استادهستولوژی و اناتومو پتولوژی.

                             6-  پروفیسور عمر شوکت بیگ: و نورالله خان استادان کیمیا و کیمیای حیاتی؛ بعد از وی 

                            پروفیسور صائب بیگ.

                             7-  پروفیسور نوزاد اشرف: امراض عقلی و عصبی و بعد ازآن پروفیسورجواد بیگ که هنگام

                  تداوی محبوسین بمرض حمای لکه دار ماوف شد فوت کرد.

                             8-  پروفیسور فواد بیگ: استاد پوهاند رجب علی طاهری در امراض چشم.

                             9-  پروفیسور حکمت آرقون: امراض گوش و گلو و بینی.

                      10- پروفیسور عمر درمان بیگ در امراض جلدی و بعد از وی پروفیسورتاج الدین بیگ.

                             11- پروفیسور شاکر تورال: طب عدلی

                             12- پروفیسورذکی بیگ: درفن ادویه (درکابل فوت کرد) و بعداز وی پروفیسورصلاح الدین بیگ

                             13- پروفیسور علی اختر خان هندی : بیولوژی

                             14- پروفیسور نوری بیگ: اناتومی و بعد از وی حمزه بیگ

                             15- داکتر خلیل گورون: امراض جلدی

                      16- پروفیسورثریا بیگ: پتولوژی

                             17- پروفیسور جلال بایار: امراض عقلی و عصبی.

دور دوم فاکولته که ارواح شاد پوهاند رجب علی طاهری اول نمبر صنف بود با شش نفرهمصنفان در سرطان 1318ش (1939م) از فاکولته موفقانه فارغ شده بجامعه تقدیم گردیدند. در وقت فراغت اسم محمد آصف از لیسۀ استقلال  حذف و اسم محمود خان اضافه شده است که دلیل آن بیان نگردیده است.

 

لابراتوار های تدریسی وقت قرار ذیل بود:

                      1- لابرا توار کیمیا, بیو شیمی, فزیک توسط استادان:عمر شوکت بیک, نورالله خان و بعدآ

                                            صایب بیگ.

                      2- لابراتوار هستولوژی و پتولوژی: توفیق سوناچ و بعدآ ثریا بیگ (ثریا تانای)

                             3-لابراتوار باکتریولوژی: زهدی بیگ که بعدآ رئیس فاکولته شد.

                             4- لابراتوار فزیولوژی: پروفیسور حسن رشاد بعدأ ثریا بیگ.

                             5- لابراتوار بیولوژی: علی اختر خان هندی.

 

ناگفته نباید گذشت, زمانیکه ما در سال (1337ش)  1958م داخل فاکولتۀ طب شدیم اخیر دهۀ پنجاه و شروع دهۀ شصت بود, علاوه بر لابراتوار های فوق لابراتواراناتومی در زیر زمینی عمارت فاکولته طب با چاه مملو از فورملین موجود بود که در آن نعشها برای تسلیخ نگه میشد و در حدود هفت و یا هشت میز تسلیخ وجود داشت. ما تسلیخ را به اساس نوتیکه برایما از طرف پوهاند بها داده شده بود تحت نظر او ومرحوم سیفی  اجرا میکردیم . اما قبل از آن شاگردان صنف دوم برای تسلیخ اناتومی اول به کلکته و بعد به بمبئی سفر میکردند. لابراتور فورمکولوژی توسط پوهاند حبیب دل تعمیل میشد و تاثیرات Opiateها و Curare را بالای حیوان و عضلات برایما نشان میداد. لابراتوار هستولوژی به پتولوژی ارتقا یافت و بعد از ثریا تانای , داکتر گوردون هدلی امریکائی و به تعقیب وی پروفیسور سپنسرامریکائی و در اخیر شهید پوهاند عبالفتاح همراه مسؤول تدریس بوده از مایکروسکوپهای پیشرفته که سلاید پتولوژی را روی پرده پروجیکت میکرد, استفاده میکردند. وهم انستیتوت پتولوژی در اثر مساعی داکتر محمد عمرمحبت که بعد از تحصیلات عالی در امریکا بر ین رشته بوطن برگشته بود, در کابل بکار آغاز کرد.  برای محصلین طب بایسکل و ماهانه پنجاه افغانی معاش داده میشد. در زمان محصلی ما تادیۀ بایسکل لغو وپنجاه افغانی ماهانه معاش تا فراغت دورۀ ما دوام داشت.  قبل ازتوضیح بیشتر میخواهم یک لستی از کرونولوژی آمرین وزارت صحیحه را که از مدیریت طبیه , بریا ست صحیحه وبعدأ وزارت صحت عامه بتدریج طی دوره های مختلف ارتقا نمود حضورتان تقدیم بدارم, تا تحلیل جریان حوادث دردورۀ تصدی شان برایتان آسان شود96 .

 

ازسال 1919- 1924م (1298- 1303ش) سردار محمد کبیر خان مدیر مستقل طبیۀ شاه غازی امان الله ازسال

ازسال 1924- 1929م (1303- 1308ش)...............................................................................

از سال 1929-1934م (1308- 1313ش) محمد اکبر خان مدیر مستقل طبیه کابینۀ سردار محمد هاشم خان

از سال- 1934 1939 م (1313 -1318 ش) غلام یحیی طرزی وزیر صحیحه درکابینۀ سردار محمد هاشم خان

از سال 1939- 1945م  (1318- 1324ش)...........................................................................

از سال 1945 -1946م( 1324 -1326 ش) سلطان احمد شیرزی وزیر صحیحه در کابینۀ سردار محمد هاشم خان.

از سال 1946 -1947م (1326 -1327 ش) سلطان احمد خان وزیر صحیحه در کابینۀ سپهسالارشاه محمود خان

از سال 1947 - 1949م (1327 - 1329ش) عبدالمجید خان وزیر صحیحه در کابینۀ شاه محمود خان.

از سال 1949 - 1953م (1329 -1333ش) غلام فاروق خان وزیر صحیحه در کابینۀ شاه محمود خان.

از سال 1953 - 1955م( 1333 -1335ش) داکتر غلام فاروق وزیر صحیحۀ داوود خان

از سال 1955 - 1958م( 1335 -1338ش) داکتر عبدالظاهر وزیر صحیحۀ داوود خان

از سال 1958 - 1963م (1338 -1342ش) عبد الرحیم خان معین وزارت صحیحۀ داوود خان

از سال 1963 - 1964م (1342 -1343ش) داکتر عبد الرحیم وزیر صحیحۀ داکتر محمد یوسف خان.

از سال 1964 - 1965م (1343 -1344 ش) داکتر عبدالظاهر وزیر صحیحۀ داکتر محمد یوسف خان

از سال 1965 - 1965م ( 1345ش)   برای مدت محدود داکتر محمد عثمان انوری وزیر صحیحۀ میوند وال

از سال 1965 - 1967م (1345 -1347ش) پیغله کبرا نور زائی وزیر صحیحۀ محمد هاشم میوندوال (شهید)

از سال 1967 - 1969م (1347 - 1349ش)  پیغله کبرا نورزائی وزیر صحت عامه در کابینۀ اول اعتمادی

از سال 1969 - 1971م (1349 - 1351ش) پوهاند ابراهیم مجید سراج وزیر صحت عامه در کابینۀ دوم اعتمادی

از سال 1971 - 1972م ( 1351- 1352ش) پوهاند ابراهیم مجید سراج وزیر صحت عامۀ داکتر عبدالظاهر.

 

معلوماتی در بارۀ وزیر صحت عامۀ موسی شفیق و ریاست جمهوری داود خان در دست نیست

امکان قوی میرود که پوهاند داکتر عبدالله عمروزیر صحت عامه اش بوده باشد.

                  

11- از 1317ش (1938م) به بعد........

تا سال 1317ش مطابق  1938م عملیاتهای جراحی اکثرأ با عواقب وخیم از طرف سلمانیها و غیره صورت میگرفت. در سال 1317ش یکنفر جراح ترکی99 که تحصیلات جراحی خود را درآلمان تکمیل نموده بود استخدام گردید. این جراح با داکتر اسلم, داکتر عظیم, داکتر میر غلام حسین , داکتر فاروق بیگ و یکنفر محصل صنف سوم طب بنام کرام الدین درب جراحی عصری را برای اولین باربروی نفوس کابل باز نمود و عملیاتهای چون گسترو انتیروستومی اجرا میشد. شعبات مختلف جراحی ؛ گوش و گلو و چشم که تا آنزمان یکجا بودند به شعبات مستقل  جدا شدند.

شفاخانۀ درسی علی آباد در سال 1938 م مطابق 1317ش افتتاح گردید به تعقسب آن با شروع فاکولته های سائنس, حقوق و دیگران تخم یونیورسیتی کابل بذر گردید.

در سنه 1318ش مطابق 1939 م که پروفیسور حسن رشاد بیگ به ترکیه برگشت. پروفیسور داکتر رفقی بیگ برای بار دوم رئیس فاکولتۀ طب مقرر شدو در ماه میزان 1324 رفقی بیگ و فواد بیگ بعد از یک دورۀ مطول خدمت در افغانستان بترکیه برگشتند و پروفیسور زهدی بیگ رئیس فاکولته شد. در عین زمان تعداد استادان ترکی در افغانستان کم شده میرفت و بالآخره تنها دوندار برکان ماند که فارمکولوژی درس میداد و اوهم بعد از تقدیر از طرف وزارت معارف افغانستان با اعطای مدال معارف در حوالی میان دهۀ شصت میلادی به ترکیه برگشت و به ازمیر سکونت گزید. اگر حیات است طول عمر و اگرجان بجان آفرین تسلیم نموده جایش را در بهشت برین آرومندم.  بعد از ترکها بعضی از استادان فرانسوی عنان تدریس بدست گرفتند و سال تحصیلی به هفت سال ارتقا یافت؛ که مشتمل است بر: یکسال پی سی بی که بعدأ

( ام پی سی بی  MPCB شد) M برای  Mathmaticبود, دوسال پاراکلینیک , سه سال کلینیک و یک سال  ستاژ یا انترنشپ.

 برای اینکه این خلای علمی تلافی شود, حکومت بعضی از داکترانی را که در خارج تحصیل کردند نیزمؤظف ساخت تا مضامین طبی را در تخصص خود تدریس نمایند. از آنجمله صفر علی خان در داخله و امرض قلبی و داکتر عبدالقیوم رسول در اطفال به مسؤولیتها اکادمی خود دوام داده بمقام عالیۀ پوهاندی نایل گشتند. اما, داکتر عبدالظاهر (صدر اعظم) ,و داکتر یوسف (جنرال)  از تحصیل یافتگان امریکا و داکتر نظام الدین شهاب زاده و داکتر غلام فاروق  ( که مدتی هم رئیس فاکولته بود)  از تحصیل یافتگان جرمنی از عضویت اکادمیک منصرف و خدمات وطندوستانۀ خود را از طرق  دیگر بجا آوردند. درمیانۀ دهۀ پنجاه امتحان کانکور جهت انتخاب اسیتانتهای جوان معرفی شد که تا حال دوام دارد.

در حوالی 1332ش مطابق 1953م دوریاست یکی ریاست فاکولتۀ طب و دیگر ریاست مؤسسات صحی پوهنتون  98 نظر به صواب دید مقامات ذیصلاح که زیرنام  یک ریاست بود ازهم جدا شدند.   

در تشکیلات 1333ش (1954م)  شفاخانۀ وزارت معارف به سر طبابت ارتقا یافت و سرطبیب آن عالیقدرسید غلام رضا بود. داکتران مربوطه مشتمل اند بر: صداقتمند داکتر عبدالغنی, و صداقتمند داکتر محمد یونس بود. درین سال وزارت معارف  12968 ومتعلمین و متعلمات را معاینه و تدوای نموده به8294 متعلمین و متعلمات واکسین ضد محرقه تطبیق کرده اند. 1811 نفر پانسمان شدند و برای 1125 نفر تابلیتهای ویتامین داده شده است98.

از 1336ش (1957م) الی 1343ش (1964) زیر عنوان خاطرات محصلی من در سایت دوکتوران برای افغانستان100 به نشررسیده که معلومات مختصر در بارۀ استادان وقت ما را ارائه میدارد.

شفاخانۀ درسی علی آباد در سال 1938 م مطابق 1317ش افتتاح گردید به تعقسب آن با شروع فاکولته های ساینس,  وحقوق بنیاد پوهنتون کابل2 گسترده شد.

 

12-  فاکوکلتۀ طب ننگرهار......

پوهنتون ننگرهار در سال 1963 نوسط فرمان شهید داود خان صدر اعظم وقت با دوکتوران عسکری و ریاست پوهاند داکترسید عبدالقادر بها استاد کرسی اناتومی فاکولتۀ طب کابل شروع شد. کشتمند آن پوهنتون را بنام با یزید روشان نیز یاد کرده است101.  دوکتوران عسکری که برتبۀ پوهیالی (از نامزد پوهیالی قدم گرفتند) تقرر یافتند عبارت بودند از: داکتر شیرزاد یعقوبی بعدها پوهاند جراحی, داکتر شریف الله نعمان بعدها پوهاند داخله, داکتر ناصر شنواری بعدها پوهاند داخله. چندی بعد داکتر هاشم یوسفزی نیز جزء دیپارتمنت جراحی شد و داکتر سمع احمدزی بعدها پوهاند داخله به اعضای اکادمیک پیوست اما بحیث نامزد پوهیالی داکترغلام محمد  دستگیر بعد از گذشتاندن امتحان کانکور طب ,امتحان لسان پشتو و تکمیل کورس احتیاط به دیپارتمنت جراحی پوهنتون ننگرهار پیوست ودر May سال 1368جهت تعلیمات عالی جراحی راهی انگلستان شد ودر نوامبر1978 با دیپلومهای LRCP(Lond), MRCS(Eng), FRCS(Edin) بشوق خدمت و تدریس جوانان محصل طب  تحت رهنمائی استادان معظم با یک کتابخانۀ مکمل تکست بوکهای جراحی بوطن برگشتم .یکی ازین تکست بوکها که در بارۀ جراحی اعصاب بود به محترم داکتر گل محمد سوری داکتر موظف شفاخانۀ چهارصد بستراهدا کردم که نام خدا امروز یک جراح متبحر اعصاب و دماغ بوده  کتابی زیرعنوان جراحی اعصاب, جلد اول,  درسال 1999م مطابق 1378ش قسما با کومک مالی انجمن دوکتوران افغانی درامریکا بطبع رسانیده و در مقدمۀ کتاب خود ضمن یاددهانی ازماهم  نذکری داده اند.

 

                                    

                                                           جراحی اعصاب جلد اول تالیف داکتر سوری

 

متأسفانه ارزیابی دیپلومهای من نظر به فقدان معلومات دربارۀ آنها درد سرخلق کرد. FRCS,  دیپلوم معتبر جراحیست که از قدیمترین و معروفترین کالجهای حراحی دنیا بوده با زحمتکشی های شباروزی و دوری از زن و اولاد بحیث اولین افغان درتاریخ پنجصد سالۀ آن, یعد از گذشتاندن امتحانهای مشکل و ثقیل موفق گردیدم. دیپلومهای دیگربمن افتخارپذیرش را بحیث جراح و رتبۀ اسوسیئیت پروفیسور درکامنولتهای انگریزها با درآمد قابل توجه نصیب میساخت؛ ولی بضد مشوره شف کرسی و پروفبسور جراحی یونیورسیتی کالج لندن پروفیسور سی جی کلارک, عشق مفرط بوطن مرا بصوب کابل جان رهنمون ساخت.  قلبأ متاسف و متاثر هستم ,که به آرزوی خود نایل نگشتم.اما آرزومندم, نوشته هایم تا حدی بتواند آن خلای آرزومندیم را برآورده ساخته نسل جوان ازکلمه کلمۀ  آنها استفده کرده مرا از دعا های خود فراموش نفرمایند.

روزی با وزیر صحیحۀ وقت, داکتر صالح محمد زیری که همصنف ودریکی دوستاژهمقطارهم بودیم دردفترش در وزارت صحت عامه موقع ملاقات نصیب شد. ضمن ملاقات از نتیجۀ ارزیابی دیپلومهای من پرسید: برایش گفتم که یک قسم بیوروکراسی درجریان است و گمان میبرم تیم ارزیابی پوهنتون ارزش دیپلومهای من را نمیدانند. وی فورأ تیلفون برداشت و با پوهاند سوما که وزیر تعلیمات عالی وقت بود بتماس آمده بعد از جویای احوال پرسی برایش گفت:" داکتر غلام محمد دستگیر خو زما همصنفی دی او په سیاست نه پوهیژی دا د چاله او قیچی داکتر دی کارونه ئی خلاص که", ازوی تشکر نموده از دفترش خارج  وبه اساس اصرار زیری بدفتر وزارت تعلیمات عالی رفتم؛ معین آن وزارت بامن وعده های چرب وناحق داد و کسی هم بگفت زیری نکرد.من, با تاثر و تاسف عمیق با دل طپان و چشم گریان  بروز 14اکتوبر 1979  نظر بشرایط نا مطلوب پرکتس طبابت به ستاندرد عالی و خطر حیاتی وطن عزیزم را ترک و به امریکا مهاجرت کردم ورنه بسیار خوش بودم که سرویس جراحی انتانی یا سپتیک را بسویۀ جهانی دراختیارمریضان گذاشته و برای تدریس محصلان آماده سازم. و تا حال بفکر و ذکر وطن ووطنداران نفس میکشم.   بعد ازچندی, یکی ازمنسوبین چهارصد بستر ازهندوستان برایم مکتوبی ارسال نموده ,نوشت: داکتر دستگیر زنده برآمدنت از کابل یک معجزه بود. زبراکه, داکتراکسیر معاون سرجراح با تیپی درهرجائی صدایت را ثبت میکرد ؛ داکتر اکسیر از شاگردان طب جلال آباد من بوده که گه و ناگه استاد گفته مرا به اطاقش برای چای یا میوه وغیره دعوت میکرد و ازرژیم شکایت می نمود, اما من اورا یه موضوعات جراحی و مریضانی که می شناختیم یه بحث میبردم. شایعه است که همین داکتر اکسیر, داکترعلی صدری سرجراح شفاخانۀ چهارصد بستر که آمر واستادش نیز بود به قتل رسانبده است. علی صدری, با سن جوانی که داشت از بهنرین جراح نظری وعملی بود که من مثلش کمتر سراغ داشتم, مرگش یک ضایعۀ کلان و جبران ناپذیر برای طب جراحی افغانستان بود. داکتر دستگیر, درطول توقف خود درکابل بدون معاش درشفاخانۀ چهارصد بستر ,به جراحی حرب ودرفاکولتۀ طب کابل و شفاخانۀ علی آباد به تدریس محصلین طب کابل مصروف بود علاوتأ داکتر دستگیر, از طرف مرحوم پروفیسور داکتر هما وظیفه داده شد تا به پروگرام ریزیدنسی اورتوپیدی شفاخانۀ صحت طفل لکچر ترانسفیزیون خون را تقدیم کند. در امریکا, بعد از امتحان FLEX واخذ لیسانس پرکتس طبابت در نیویارک و مسهچوستس , در مسهچوستس بشغل مقدس طبابت دوام داده در سال 2011 به اخذ تقاعد نایل گردید. به تعقیب وی داکتر هاشم یوسف زی با خانم امریکائی اش نیز جهت تحصیلات عالی در جراحی وارد انگلستان شدند. یکسال بعد از داکتر دستگیر داکتر رؤف حسان و داکتر حکیم منیب از شفاخانۀ وزیر اکبر خان به شعبۀ جراحی شفاخانۀ درسی پوهنتون ننگرهار پیوستند. داکتر منیب فرانسه رفت و متخصص جراحی عصبی شد و داکتر رؤف حسان بعدها پوهاند در جلال آباد باقی ماند. درشعبۀ اناتومی سید حبیب بها ودر شعبۀ مایکروبیولوژی سید حسن بها به تقویت اکادمیک فاکولتۀ طب ننگرهار افزودند. داکترشاه ولی اراکوزی در شعبۀ اطفال و سرطبیب  شفاخانه پوهنتون که بعدأ پوهاند شد و تحت نظر داکتر راجرز امریکائی بتداوی مریضان مشغول بود,  بعدأ بحیث استاد بشعبۀ اطفال مستورات کابل پیوست.  شعبۀ طب وقایوی, با یک خانم نوتریشنیست امریکائی و داکتر حمیدزی شروع شد که بعدآ سمیع احمد زی نیزبا انها یکجا گردید اما زود به امریکا برای تحصیلات عالی سفر کرد.درشعبۀ انستیزی داکترعبدالرحمان صمدی که بعدأ به امریکا جهت تحصیلات عال سفر کرد و در آنجا اقامت گزیده در رشتۀ انستیزیولوزژی تا تقاعد دوام داد.  داکتر محمود حمید که بعدها به آلمان رفت در شق نسائی ولادی تحصیل کرد و در آنجا باقی بماند. داکتر احد حامد که بعد از چند ماه در ننگرهار به جرمنی رفت و تا آخر حیات در آنجا حیات بسر برد. از داکتران امریکائی که بعضی شان جزء پیس کور بودند یکی داکتر مملن ازاندیانا بود که یک شخص بسیار فعال و بکومک همکاران خود کتاب داخله را به پشتوو بحیث دومین نشریۀ, فاکولتۀ طب جلال آباد تدوین کرد. داکتر فرانک بالدوین جراح نو فارغ اورتوپیدی بود که در طبع ترجمۀ لکچر های داکتررابرت شاه که من آنرا زیرعنوان " دصدری ناروغیو مختصره جراحی"  ترجمه کرده بودم واولین نشریۀ پشتو

از طرف استادان فاکولتۀ طب جلال آباد بود مرا کومک زیاد کرده به تعداد صد جلد و صحافت زیبا از طریق مطبعۀ معارف که به مطبعۀ فرانکلن هم شهرت داشت, بطبع رسانیده سالها محصلین هم درپشاور و هم درننگرهارار آن استفاده میکردند. کابل تایمز102, بایک تبصرۀ بقلم سید شفیع راحل اکبری و فوتوی داکتر شاه ومن زیر عنوان : Nangerhar University publishes new book معلومات مفصل ,به نشر رسانید. داکتر دیفید لین, که یک کرسچن پخته بود و منحیث داکتر جراحی عمومی با ما همکار بود.

 

                          

                                                         کابل تایمز و خبر نشر کتاب جراحی در جلال آباد

 

وقتیکه من در انگلستان بودم نامۀ بمن نوشت و خواست که من با ملای یک چرچ در لندن بتماس شوم تا لسان انگلیسی من بهترشود.....که من به آن مکتوب نه جواب دادم و نه آن کشیش را دیدم.

 در عین زمان استادان فاکولتۀ طب کابل هم برای تدریس به ننگرهارمیآمدند و آنهائکه پشتو تدریس نمیتوانستند یکی از شاگردها لکچر هایشان را به پشتو ترجمه میکرد. بعدأ آثار استادان کابل یه پشتو تهیه شد. در اواخر و قبل از نفوذ کمونستها فاکولتۀ طب ننگرهار در اثر مساعی داکتر گوردون هدلی با یونیورسیتی لومه لیندا Affiliation  پیدا کرد2. که متأسفانه در اثر مظاهرات ضد امریکائی شاگردان طرفدار رژیم کمونستی, حیات طویل نصیب این ارتباط مهم اکادمیک نگردید. علاوتأ,  پروفیسوران مجرب امریکائی که سربه کنج وکنار منطقۀ ما میزدند و ازجلال آباد گزرداشتند لکچرهای درطول راه شان بما لطف میفرمودند. ازآن جمله یکی جراح و مدرس مشهور امریکا پروفیسور Wies بود؛ بخاطرم هست که من لکچر جراحی وعائی وی را به شاگردان ترجمه کرده بودم. در زمان ریاست مرحوم پوهاند داکتر عبدالله واحدی هیأتی از دانشگاه مشهد از فاکولتۀ طب ما در ننگرهار دیدن کرد و کاپی کتاب یکی از استادان شان را که بفارسی نوشته شده بود به رئیس پوهنتون ننگرهار تحفه داد درمقابل  واحدی کتاب " د صدری ناروغیو مختصره جراحی" را برایشان اهدا کرد.

بعد ازینکه هیأت ایرانی خدا حافظی نموده پوهنتون جلال آباد را ترک کردند خدا بیامرز واحدی بمن لطف فرموده گفتند: داکتر دستگیر خیر ببینی که ای کتاب نوشته بوده ورنه نمیدانستم که به ایرانیها چه تحفۀ به عوض تحفۀ شان بدهم.  بجواب گفتم: رئیس صاحب خوش هستم که کتاب من بدرد خورد.

 

13- دورۀ کمونستها........

دردورۀ رژیم کمونستی خلق و پرچم  که بتاریخ 27 اپریل 1978  با اولین شلیک تانک شماره 815  به امر اسلم وطنجار در حوالی ظهر بالای تعمیر وزارت دفاع طی کودتانی خونین 7 ثورآغاز گردید, مجلس وزرا تحت ریاست شهید محمد داوود آخرین متن قانون کار را بتصویت میرسانیدند103؛  فاکولتۀ طب به سه شعبه  ذیل تقسیم گردید2

                                                                 1- داخله و جراحی  2- اطفال   3-  ستومتولوژی

تعداد شاگردها در هرصنف از صد نفر به صدها نفر ازدیاد یافت, تعداد شاگردان طب یه هزاران نفر رسید. اسم فاکولتۀ طب به موسسۀ طب کابل یا Kabul Medical Institute (KMI) تبدیل شد. و به وزارت صحت عامه عوض تعلیمات عالی تعلق گرفت2.  شفاخانۀ چهار صد بستر بیک تعداد نرسهائیکه پلانهای رژیم را برمریضان ومحبوسین تطبیق میکردند, سند دوکتورای طبابت دادند. آثارمطبوعۀ استادان فاکولته طب را که بزحمات شباروزی تهیه و به پول هنگفت مردم ناتوان بچاپ رسیده بود از طرف رژیم نام نهاد مردمی درتابستان 1979 در مقابل فاکولتۀ طب با حریق سیاه شعله از بین برده شد. درهمان سال نشر افغان طبی مجله  بعد از 23 سال خدمت توقف یافت و بعوض مجلۀ طبیعی علوم معرفی و از طرف پوهنتون کابل هر سه ماه نشر میشد. این مجله یا ژورنال بشکل علمی ومانند نشریات  مجله های طبی مدرن بصحافت زیبا دیزاین شده بود.درین مجله آثاراستادان پوهنتون کابل از فاکولته های مختلف چاپ میشد. اولین شمارۀ جلد اول مجلِۀ طبیعی علوم در سال 1358 نشر و مضمون "پیوند قلب" من که از سرمقالۀ برتش میدکل ژورنال ترجمه شده بود نیز بطبع رسیده بود.  وهمچنین درشمارۀ دوم این مجله مضمون "التیام جروحات از نظر سریری105"  من منحیث سر مقاله نیزبه نشر رسیده است.

با کودتای 6 ثور1357ش مطابق 27 اپریل 1978م د رکابینۀ انقلابی داکتر شاه ولی بحیث وزیر صحت عامه اعلان شد. و قتیکه من بروز14 اکتوبر1979م مطابق  1358ش بصوب مهاجرت حرکت کردم داکتر صالح محمد زیری وزیر صحت عامه بود. دیگر وزرای صحت عامه قرارذیل اند ( ازمحترم پوهاند داکترعبدالرحمن سلیم متشکرم ازینکه معلومات ذیل را برایم تهیه نموده است):

 

          داکترذره ( طب دندان)

          شیر بهادر

          پوهاند داکنر عبد الفتاح نجم

          پوهاند داکترمهرمحمد حجازی

          داکتر نجیب الله مجددی

          داکتر سید محمد امین فاطمی( دوبار)

          داکتر جنرال سهیلا صدیق

          داکتر ثریا دلیل تا حال (2013م و 1392ش)

 

کوریکولوم درسی به سیستم روسی تغییر یافت167؛ درس تاریخ, زبان روسی  ودرسهای سیاسی جزء پروگرام درسی فاکولتۀ طب گردید و فاکولته به انستیتوت تبدیل نام گرفت. آثار متعدد استادان و نشریات فاکولتۀ طب در پیش روی فاکولته و درمحضر استادان و شاگردان سیل بین آتش زده شد.  دربین محصلین  و استادان دستگاه جاسوسی کمونستها  توسط محصلین کمونست ریشه دوانید و محصلین بیگناه ضد رژیم کمونستی فاکولته ها با استادان  شان یکی پی دیگرکشته شد و شهید شدند  که لست شهدای طب و فرمسی و نرسنگ  و کارکنان صحی قرار ذیل تقدیم میگردد:

 

کارکنان صحی:

                 0946-  شهید غلام نبی ولد محمد عالم نرس از پکتیا

                 2266-  شهید آقا محمد ولد محمد عثمان پیادۀ شفاخانۀ ابن سینا از افشار

                 2312-  شهید میر سمیع الدین ولد میر سلام الدین نرسنگ از گلدره

                 2314-  شهید تاش محمد و لد ملا قیوم متعلم نرسنگ از بدخشان

                 2339-  شهید گل احمد ولد سید محمد نرس شفاخانۀ جمهوریت

                 3280-  شهید غلام بهاؤالدین ولد گلداد نرس شفاخانۀ ننگرهار

                 4155-  شهید  محد ایوب ولد زومر کازمند شفاخانۀ چهار صد بستر از سید آباد

                 4345-  شهید الله داد ولد شریف نرس شفاخانه در بلخ

                 ؟؟؟؟؟-  شهید سید آقا سیدی, کارمند وزارت صحت عامه (خاله زاده وبرادر خانمم , داکتر دستگیر)

                

دواسازها و مالک دواخانها و شعبات مربوطه:

                 1340-   شهید عبدالودود ولد عبدالکریم دواساز از جوزجان

                 206 0-  شهید نجیب الله ولد امین الله مالک دواخانۀ فاریابی از ششدرک

                 1076-   شهید فضل الحی ولد محمد رحیم مدیر تحریرات دیپوی ادویه

                 1120-   شهید خالقداد ولد خدیداد دواساز از لوگر

                 1177-  شهید احمد جواد ولد غلام سخی دوا ساز ریاست تفتیش وزارت صحت عامه

                 1222-  شهید یقین علی ولد حیدرعلی سابق دواساز از وزیرآباد

                 1344-  شهید شاه علیرضا ولد میرعلی احمد مالک دواخانۀ تیموری از کارته سخی

                 1415-  شهید میر فاضل ولد حاجی سید حسین مالک حسینی درملتون

                 1523-  شهید ولی محمد ولد حاجی گلاب شاه دواساز

                 1534-  شهید سید حبیب ولد سید احمد رئیس حبیب لمتد

                 1930-  شهید حاجی حسینعلی ولد حاجی محمد یعقوب مالک عزیز درملتون

                 1931-  شهید محمد حسین ولد صفت علی مالک تصدیق درملتون از چهاریکار

                 2264-  شهید عبد الروؤف ولد عبد العزیزداکتر دواساز شفاخانۀ علی آباد از کلکان

                 3612-  شهید فریدون ولد غلام سرور پیادۀ دواخانه از کارتۀ پروان

دوکتوران طب:

                 024-  شهید داکتر محمد هاشم ولد عبدال هاشم از ننگرهار

         056-  شهید داکتر عبد الهادی ولد عبدالغفور از واصل آباد

                 104-  شهید داکتر امیر محمد ولد صفر محمد از بدخشان

                 110-  شهید داکتر عبدالهادی ولد عبد اللطیف از قندهار( همصنف من)

                 112-  شهید داکتر یار قند ولد شنواری از هودخیل

                 124-  شهید داکتر اسدالله ولد جان محمد از کابل

                 154-  شهید داکتر غلام سرور ولد غلام دستگیر از شبرغان

                 158-  شهید داکتر غلام حیدر ولدغلام حضرت از پنجشیر

                 160-  شهید داکتر شمس الدین ولد وزیر از ننگرهار

                 164-  شهید داکتر دگروال میر غلام حیدر سرطبیب قوای 990 راکت (همصنف من)

                 424-  شهید داکتر غلام فاروق ولد غلام نبی از شفاخانۀ جمهوریت

                 483-  شهید داکتر محمد انور ولد محمد زبیر از کابل

                 583-  شهید داکتر محمد نبی و لد حسن سرطبیب بگرام

                 1187-  شهید داکتر محمد مراد ولد الیخان داکتر قندهار

                 1343-  شهید داکتر علی احمد ولد فضل احمد از چرمگری

                 2030-  شهید داکتر پاینده محمد ولد شیر محمد داکتر داخله از کابل

                 2098-  شهید داکتر محمد جان ولد ساطان محمد داکتر شفاخانۀ دوصد بستر از کارتۀ پروان

                 3025-  شهید داکتر محمد جعفر ولد محمد هاشم داکتر صحت عامه در کابل

                 3687-  شهید داکتر امیر محمد ولد داد محمد داکتر لابراتور در غزنی

                 3993-  شهید داکتر نعمت الله ولد صفت الله از لوگر

                 4281-  شهید داکتر سیف الدین ولد سیف الله

                 4283-  شهید داکتر محمد کریم ولد محمد موسی

                 4352-  شهید داکتر گل محمد ولد محمد کبیر داکتر قوای 7 زرهدار از پکتیا

                 4368-  شهید داکتر علی محمد صدری ولد صدرالدین سرجراح اکادمی علوم از پروان

                 4394-  شهید داکتر محمد طاهر ولد سید علم از چهلستون

                 4468-  شهید داکتر محمد عزیز ولد محمد اشرف داکتر ملاریا از کابل

                 4589-        شهید داکتر صادق علی یاری ولد عبدالله از جاغوری

                 4722-  شهید داکتر محمد قاسم ولد شیر احمد آمر صحت عامۀ انکشاف از کارتۀ 4

 

محصلین طب و فارمسی:

                 174-  شهید احمد موجب ولد محمد حفیظ محصل طب ننگرهار

                 1108-  شهید سید بهادر ولد سید آقا محصل طب ننگرهار

                 1121-  شهید محمد کریم ولد محمد یوسف محصل طب ننگرهار

                 1144-  شهید عبد الرشید ولد فدا محمد محصل فارمسی از نجراب

                 1227-  شهید سید محی الدین ولد  سید اصغر محصل صنف اول طب

                 1228-  شهید محمد علی ولد عبدالغفور محصل صنف اول طب

                 1229-  شهید محمد یاسین ولد شمس الدین محصل صنف سوم طب

                 1230-  شهید نقیب الله ولد محمد ایوب  محصل صنف سوم طب

                 1231-  شهید افسر ولد عبد الرزاق محصل صنف دوم فارمسی

                 1232-  شهید اسماعیل ولد تاج محمد محصل صنف چهارم فارمسی

                 1233-  شهید رجب ولد محمد علی محصل صنف دوم فارمسی

                 1234-  شهید محمد داوود ولد محمد اسماعیل  محصل صنف دوم طب

                 1235-  شهید عبد المتین ولد محمد عثمان محصل صنف چهارم طب

                 1236-  شهید شاه ولی ولد پیوند شاه محصل صنف دوم طب

                 1237-  شهید غلام محی الدین ولد عبدالحمید محصل صنف پنجم طب

                 1238-  شهید سید جمال الدین ولد سید خادم محصل صنف چهارم طب

                 1265-  شهید عبد الغنی ولد محمد افضل محصل صنف اول طب

                 1266-  شهید حضرت گل ولد نیاز گل محصل صنف پنجم طب

                 1267-  شهید عبد الطیف ولد نور محمد محصل صنف پنجم طب

                 1268-  شهید میر حسین شاه ولد سید منور شاه محصل صنف پنجم طب

                 1269-  شهید عبد الهادی ولد محمد کریم محصل صنف پنجم طب

                 1270-  شهید محمد علی ولد عبد الغفور محصل طب

                 1272-  شهید نقیب الله ولد محمد ایوب محصل طب از وردک

                 1273-  شهید محمد اسماعیل ولد تاج محمد محصل فارمسی از تخار

                 1282-  شهید صاحب شاه ولد محمد شاه محصل طب از لغمان

                 1283-  شهید غلام سخی ولد محمد نبی محصل طب از غزنی

                 1284-  شهید شاه محمود ولد پیوند شاه محصل طب از پروان

                 1290-  شهید محمد عارف ولد قربانعلی محصل فارمسی از ننگرهار

                 1302-  شهید اسلام الدین ولد میر فضل الدین داکتر ستاژیر طب از قندز

                 1303-  شهید دوست محمذد ولد مرزا گل داکتر ستاژیر طب از پکتیا

                 1304-  شهید محمد نعیم ولد نیاز محمد داکتر ستاژیر طب از بغلان

                 1305-  شهید عبد الهادی ولد محمد حسین داکتر ستاژیر طب ازهرات

                 1306-  شهید عبد الرؤوف محصل صنف سوم طب از پروان

                 1307-  شهید حسین علی ولد غلام علی محصل فارمسی از عزنی

                 1308-  شهید عزیز احمد ولد فقیر محمد محصل طب از هرات

                 1309-  شهید مسافر ولد عبد القدوس محصل طب از کابل

                 1310-  شهید فرید الدین ولد جلال الدین داکتر ستاژیر ازکابل

                 1311-  شهید محمد قسیم ولد محمد شعیب داکتر ستاژیر از لغمان

                 1312-  شهید محمد احسان ولد محمد حسین محصل فارمسی از کابل

                 1313-  شهید تیمور شاه ولد عبد الغفار محصل طب از کابل

                 1314-  شهید بریالی ولد نیک محمد محصل طب از کابل

                 1315-  شهید حشمت الله ولد عبد الغفار محصل فارمسی از کابل

                 1320-  شهید عبدالله ولد میر غلام حیدرمحصل فارمسی از کابل

                 1327-  شهید غیاث الدین ولد عبد الغفار محصل طب از بدخشان

                 1474-  شهید شیراحمد ولد محمد سرور صنف دوم طب از غزنی

                 1562-  شهید عبد الشکور ولد محمد یوسف محصل طب از ننگرهار

                 1612-  شهید شاه ولی ولد سید احمد محصل فارمسی از کاپیسا

                 1666-  شهید سید داوود ولد خوشخال محصل طب ازرودات

                 1910-  شهید صاحب گل ولد عبد السلام محصل صنف سوم طب

                 1915-  شهید عبد الرب ولد حیدرعلی محصل فارمسی از جاغوری

                 2162-  شهید شاه محمود ولد گل احمد محصل صنف سوم طب از کابل

                 2210-  شهید عبد الرحمان ولد عبد القادرداکتر ستاژیر از پروان

                 2913-  شهید اختر محمد ولد محمد اسلم محصل طب ننگرهار از ننگرهار

                 3008-  شهید تیمور شاه ولد مولوی عبد الرحیم محصل صنف سوم طب از جمال مینه

                 3009-  شهید فیض الدین ولد قطب الدین صنف دوهم طب از چهاریکار

                 3010-  شهید حبیب الله ولد جانداد محصل طب از محمد آغه

                 3011-  شهید جانداد ولد برکت محصل طب از لوگر

                 3012-  شهید مسجیدی ولد شیرین جان محصل طب از لوگر

                 3013-  شهید شاه محمود ولد فقیر محمد محصل طب از محمد آغه لوگر

                 3014-  شهید گل علم ولد شیر احمد محصل طب از محمد آغه لوگر

                 3015-  شهید شاه ولی ولد عیسی خان محصل طب از لوگر

                 3027-  شهید محمد عثمان ولد پیغمبر گل محصل طب از اندخوی

                 3060-  شهید محمد عارف ولد محمد محصل طب از سیاه سنگ

                 3583-  شهید قریب الله ولد امین الله محصل طب از ننگرهار

                 3867-  محمد عمر ولد محمد رحیم محصل طب از پروان

                 4320-  شهید محمد همایون ولد عبد المحمد محصل طب از جمال مینه

                 4579-  شهید محمد طاهر ولد شاه محمد حسین محصل صنف دوهم طب ننگرهاراز وزیرآباد

 

استادان طب و فارمسی:

                 1136-  شهید داکتر عبد الغفار ولد عبد الغیاث استاد فاکولتۀ طب از تالقان

                 1157-  شهید پوهنوال داکترمحمد هاشم (مهربان) ولد محمد اعظم استاد فاکولتۀ طب

                 1159-  شهید داکتر فصل احمد ولدعبد الکریم استاد فاکولتۀ فارمسی از کابل

                 1160-  شهید پوهنوال داکترسید ظاهر ولد سید معصوم استاد بیوشیمی فاکولتۀ طب کابل

                 2021-  شهید داکتر سید علیشاه ولد سید سلطان استاد فاکولتۀ طب از کابل

                 2030-  شهید داکتر بشیر احمد ولد امیر محمد استاد پوهنتون طب کابل از تیمنی

                 4455-  شهید پوهاند داکتر عظیم مجددی ولد محمد یوسف استاد کرسی ماکروبیولوژی طب کابل

                 4706-  شهید پوهاند داکترضامنعلی جاغوری ولدعلیدوست استاد فاکولتۀ طب ازکارتۀ مامورین

                 4709-  شهید پوهاند داکتر عبد الفتاح همراه ولد گل علی استاد پتولوژی فاکولتۀ طب کابل

باورکنبد, که درینجا قلم از نوشتن بازماند وگریه ازچشمانم سرازیر و زبان با درود گفتن به شور آمد.

 

 14- فاکولته های متعدد طب......

در سالهای بعدی فاکولته های متعدد طب در گوشه کنار مملکت افتتاح شد که تاهنوز اکثر شان از طرف   WHO   شناخته نشده اند. در افغانستان  تنها فاکولته های طب کابل و ننگرهارازطرف WHO شناخته شده است.   به ااینصورت , تنها فارغان ایندو فاکولته بعد از گذشتاندن امتحانات لازمه در خارج مانند امریکا, کانادا, انگلستان, آسترالیا و غیره به تحصیلات تخصصی شناخته شده  ادامه داده میتوانند نه فارغان دیگر فاکولته های طب که از طرف WHO شناخته نشده اند. نام و محل بعضی ازین فاکولته ها قرار ذیل است2.

 

                      فاکولتۀ طب بلخ در مزارشریف  در سال 1986

                      فاکولتۀ طب هرات در 1991

                      فاکولتۀ طب قندهار در سال 1992

                      فاکولتۀ طب البیرونی در سال ؟؟؟؟ از بدخشان به گلبهار انتقال داده شد.

                      افغان یونیورسیتی در پشاور در5 اپریل سال 1999 بموافقۀ طالبان و بریاست پروفیسور

صبغت الله مجددی سابق استاد فاکولتۀ شرعیات کابل برای پناهنده های افغان

مقیم پشاورافتتاح شد دراین پوهنتون پلان بود که سه هزار پسرودوهزار دختر

تحصیل نمایند106.  و آنهم برای تحصیلات اکثریت فرزندان و وابستگان لیدرهای جهادی بود نه دیگران.  پسرارشدم که فارغ لیسۀ حبیبیه بود درین یونیورسیتی پذیرفته نشد.

از جمله, فاکولتۀ طب ابن سینا دربلخ107  , ازجملۀ کلانترین فاکولته های طب افغانستان بعد از فاکولته های طب کابل و ننگرهار میباشد. بتاریخ 26 حوت سال 1366 مطابق 1987 م توسط رژیم داکتر نجیب الله در یک بلاک پیداگوژی طی مراسم باشکوهی بشمول شرکت سلطان علی کشتمندافتتاح گردید101 و بعدآ بحیث  تعمیر تدریسی به فاکولتۀ طب تسلیم داده شد. در وقت افتتاح دانشگاه بلخ شیر آغا جرأت رئیس آن بود. با آغاز سال 1367 ش مطابق 1988 م, پوهنوال دوکتور حبیب الرحمان استاد انستیتوت طب کابل از طرف وزارت صحت عامه بحیث رئیس سر پرست مقرر گردید. بدین ترتیب این فاکولته طب با چهار نفر استادان خدمتی و 38 محصل درب درسی را با وجود مشکلات متعدد ازقبیل نداشتن میز و چوکی تا کاغذ برای نوشتن  وغیره بروی دوکتوران آینده باز نمودند. بعد ازیک مدتی فاکولته اولین رئیس خود داکترعلی احمد یوسفپور را استفبال نمود و فاکولتۀ طب اهسته اهسته شکل گرفت و شاگردان بیشتر جذب گردید. در ابتدا تا تکمیل تعمیر لیلیه,  شاگردان ذکور در یک سرای و شاگردان اناث در تعمیر تدریسی زندگی میکردند. در سال 1370 ش  (1991م) فاکولته دارای دیپارتمنتهای ذیل بود:

 

                                            داخله, جراحی, اورتوپیدی, اطفال, انتانی و توبرکلوز,

                                   چشم, نسائی ولادی, روانی, گوش و گلو, طب وقایوی

                                   فارمکولوژی,بیوشیمی, پتولوژی, هستولوژی, فزیک,

                                   مایکروبیولوژی, فزیولوژی کیمیا, بیولوژی, جلدی,

                                                                      و انگلیسی.                                                                                                                                                                                                       نوت: کورس مهم اناتومی دیده نمیشود, اما از لابراتورآن ذکر شده.

 

در سال 1371 ش مطابق 1992م , و دولت مجاهدین داکتر محمد حسن عزیزی رئیس قاکولته شد. پذیرش محصلان درین دوره از100 محصل به 250محصل رسید. درسال 1372 ش مطابق 1993 م,   داکتر   غلام جیلانی سمندری رئیس فاکولته بود و حرکت بسوی قانونیت با رعایت قانون برداشته شد. ولایت بلخ در حوادث جنگی و رقابتهای سیاسی قوماندانان محلی قرار گرفت. بعد از یک سکوت مطلق هیأت رهبری تغیر یافت و محمد کاظم تورا بتاریخ 26 میزان سال 1372 بحیث رئیس فاکولته مقرر گردید. درینوقت است که فاکولتۀ طب بیشر از گذشته تحت رقابت های تنظیمی فرار گرفت. تعداد پذیرش محصلان با حفظ سلیقه ها ومصلحتهای قومی وتنظیمی بیش از بیش افزایش یافت. واقعۀ کشته شدن یک محصل شرایط ناگواری بوجود آورد. در سال 1973ش مطابق 1994 م, بعد از آرامش اوضاع پوهنمل داکتر محمد عمر هادی, استاد سابقه دار انستیتوت طب,  بحیث رئیس فاکولته توظیف گردید که تا سال 1377 ش دوام داد. بعد از استاد هادی و در عین سال 1377 سابق رئیس انستیتوت طب کابل پوهنوال دوکتورعبدالغفورهمدل بحیث رئیس این فاکولته تقرر یافت؛ پوهنوال همدل توانست بر اوضاع حاکم شود فاکولتۀ طب را به انستیتوت طب ارتقا دهد. متأسفانه که درینوقت سمت شمال تحت حاکمیت طالبها در آمد و از گزند نا مطلوب آن برای مدت چهل روز(40)   فاکولتۀ طب قرارگاه نظامی چهار صد (400) جنگجویان طالب قرار گرفت و دار و ندار این مرکز علمی و مهد پرورش دوکتوران  آینده برای بنیاد گزاری صحت سالم برای مردم رنج کشیده و علیل که با زحمات و عرق ریزیهای متصدیان گذشتۀ اوبجائی رسیده بود با بروزاین حوادث خونین متضرر گردید. بمجردیکه پوهنمل داکتر بابا جان عزیزی از طرف جنگآوران طالب بحیث رئیس فاکولته معرفی شد برطرف گردیده داکترعبدالوکیل متین عنان قدرت فاکولتۀ طب را بدست گرفت.  داکتر متین یک مرد فعال و دلسوز بوده در نظافت و نظم فاکولته مساعی زیاد بخرچ داد.

چون در شرایط کاری اهداف دیگر شامل شد که به سلیقۀ خونریزان طالب برابر نیامد داکترمتین معزول و ملا سید محمد نادربعوضش تقرریافت. به اینصورت, تصدی فاکولتۀ طب از حیطۀ علمیت طبیبان مجرب  خارج وبه گودال قهقرائی جهالت جنگ آوران طالب که نه به صحت و نه بحیات مردم علاقه داشتند, غرق گردید. طالبها در سال 1378ش مطابق 1999م مولوی انار گل را بحیث آخرین رئیس فاکولتۀ طب طالبی نامزد کرسی ریاست فاکولتۀ طب ساختند.  در 28 اگست 1999 والی های طالبان در بلخ وقندوز در اثر انفجاریک عراده موتر کشته شدند108.  در 21 اگست 1999 مرض کولرا در پنجشیر 600نفر را هلاک کرد109. اول جون 2000 مرض سرخکان درولایات سمنگان, هرات, بدخشان, و هزاره جات شیوع یافت ودر ظرف دو ماه صدها طفل بحق پیوست. اول می سال 2000, یونیسف با موافقۀ قوت های متخاصم و در گیر جنگ در 330 ولسوالی های مختلف واکسین ضد کولرا را در طول شش روزبالای چهار ونیم ملیون اطفال تطبیق کرد110.  بتاریخ 10 اکتوبر سال 2000 بمنظور تطبیق واکسین ضد پولیو( فلج اطفال)5.33  ملیون طفل , طرفین متخاصم "به آتش بس" بین تاریخهای 10 الی 12 اکتوبر و13 الی 15 اکتوبر موافقه کردند111.  بتاریخ16 می 2001, از سوی طالبان شفاخانۀ صد بستری که بکومک ملت جمهوری ایتالیا در کابل جهت تداوی زخمیهای جنگ به روز25 اپریل 2001 شروع بفعالیت کرده بودبعدأ به دلیل اینکه کارمندان زن و مرد این شفاخانه باهم صحبت کرده و یکجا صرف عذا کرده اند مسدود گردید112. بتاریخ  10 جولای 2001, مرض کولرا در مزار شریف و تاشقزغان شیوع یافت113

 خوشبختانه,  رژیم ظالم, بیرحم و جاهل  طالبی باحملات قوای امریکائی و متحدین شان که بعد از واقعۀ دلخراش 11 سپتامبر در امریکا رخ داد از هم متلاشی و سقوط کرد؛ 14 دسامبر 2001 حامد کرزی بحیث رئیس موقت برای ادارۀ افغنستان که در جلسۀ بن برگزیده شده بود بکابل مراجعت کرد114.

ببخشید, از تاریخچۀ, فاکولتۀ طب ابن سینا در بلخ کمی کنار رفتم تا نا بکاریهای جنگجویان طالبی را در ساحۀ صحت مردم مسلمان و متدین افغانستان جهت معلومات مزید شما تقدیم نمایم درسال 1380 ش مطابق 2001 م پوهنوال داکتر عبدالغفور همدل دوباره بحیث رئیس فاکولتۀ طب مقرر و بعد از یک دوره خدمت جهت تطبیق اساسات دیموکراسی جهت انتخاب به ریاست فکولتۀ طب خود را کاندید نموده پوهنوال همدل رای اکثریت را نصیب و بحیث اولین رئیس انتخابی و برای سومین بار رئیس فاکولته طب بلخ شد. درماه جدی سال 1390ش مطابق سال 2011 م داکتر فضل احمد باور که در سال 1372 از فاکولتۀ بلخ فارغ شده بود بنابر درخواست استادان فاکولتۀ مذکور و لزوم دید وزارت تحصیلات عالی بحیث رئیس فاکولتۀ طب بلخ عز تقرر حاصل کردند.

 بدینترتیب,  این فاکولتۀ طب که شاهد سه مرحلۀ قبلی نظام سیاسی بوده اینک در مرحلۀ چهارم نظام سیاسی خود بوده تحت لیدر شپ مجاهد استاد عطامحمد نور که به پیش بسوی ترقی و تعالی در حرکت است, قرار دارد.  در آن روزهائیکه فاکولته مقر نظامیان بد کردار طالبی بود ایام منحوس کمونستی را تازه نموده اسناد علمی و ودرسی استادان را بی ارزش تلقی نموده همه را  تلف کردند.  به اثر مساعی مسلمانان علم دست و دانش پژوه دوباره اسناد مرتب و منظم گردید. ترمیم و رنگمالی تعمیرفاکولته  توسط موسسۀ  Habitat انجام یافت. در بخش باز سازی, علمی و اکادمیک, پروسۀ درسی پیشرفت های قابل وصفی را در اثر مساعی متصدیان امور نصیب گردید فاکولتۀ طب بلخ از سال 1372 الی 1389 طی 19 دوره 2164 محصل ذکور و اناث فارغ داده است . پلان توسعۀ یونیورسیتی بلخ در مزار شریف سردست بوده در آ یندۀ قریب کلانترین یونیورسیتی افغانستان خواهد بود فاکولتۀ طب بلخ  تعهد نامۀ برای نوشمولان دیزاین نموده است که ذیلأ حضور خوانندگان گرامی القدر تقدیم میگردد107:

 

                      درین هنگام بیاری خدای بزرگ و توانا در جملۀ محصلان پوهنحی طب پذیرفته شده ام,

                      تعهد مینمایم که درکسب دانش طبی و فن شریف طبابت مطابق مقتضیات زمان تلاش

                      نموده در ترسیم شیمای مسلک فردای خویش در طول دورۀ تحصیل هدفمند و مصمم

                             به اهداف ذیل بوده عمل نمایم:

                                                          1- احترام و حقشناسی به استاد داشته و آئین دین اسلام را رعایت و حفظ مینمایم.

                                                          2- از همین روز بفکر همان فردائی که در خدمت مریض قرار میگیرم درکسب

                                                                                       دانش مسلکی و فن شریف طبابت بدون ضیاع وقت تلاش پیگیر مینمایم.

                                                          3-  زندگی خود را برای آماده شدن به خدمت بشریت وقف مینمایم.

                                                          4- در تمام فعالیت های خویش با شفافیت و صادقانه عمل مینمایم.

                                                          5-  در راه حصول دانش هیچگونه ملاحظات سیاسی, مذهبی, ملیتی, نژادی,

                                                                                       نمی داشته باشم.

                                                          6-  با هم مسلکم صمیمی می باشم.

                                                          7-  اسراریکه در دورۀ تحصیل بمن اعتماد میگردد, حفظ مینمایم.

                                                          8-  در حفظ الصحۀ محیط که در صحت و سلامتی مردم اساس میباشد در ساحۀ

                                                                                       توان تلاش نموده همکاری مینمایم.

                                            9-  به مقام انسان احترام داشته, ارج میگزارم.

 

فاکولتۀ طب هرات115  درسال 1991 با 29 شاگردان پسرها و دختران شروع شد. فاکولته دارای هفت دیپارتمنت ذیل میباشد:

 

                                                    جراحی, داخله, اطفال, صحت عامه و امراض انتانی,

                                                    هستو پتولوژی, مضامین پراکلینیک و شعبۀ اناتومی

 

پروفیسورمحمد آقا نجم که پروفیسور پتولوژی درالپه سوی تکساس بود سه بکس سلاید های پتولوژی که در حدود یکهزارو پنجصد سلاید , یک کولکسیون مکمل پتولوژی , حاصل کارهای بیست ساله اش بود, بمن تسایم نمود تا دردیپارتمنتهای پتولوژی افغانستان ازآنها استفاده شود. من آنرا, به محترم داکتر خیرالله   رحمتی, رئیس صحت عامۀ حوزۀ جنوب غربی که درباستن یونیورسیتی با یک بورس تحصیلی مشاهدت WHO برای چند ماه آمده بودند و روزی مهمان محترم خانۀ مؤقرما درگوشن مسهچوستس بودند تسلیم نمودم  که با تشکرات مزید پذیرفت و بعدأ با یک مکتوب دونیم صفحه ای که مملو از درد دل بود مارا مفتخر ساختند. مکتوب شان در ابن سینا نشریۀ انجمن دکتوران افغانی در امریکا, سال سوم, شمارۀ دوم, ماه اکتوبر 1995 نشر یافت. یقین دارم, که دیپارتمنت پتولوژی فاکولتۀ طب هرات و شاگردانش از این تحفۀ بی بها مستفید شده اند.

 

                  

پایان نامۀ محترم داکتر خیرالله رحمتی

 

هدف فاکولته طب که شامل چارچوب یونیورسیتی هرات است عبارت ازتزاید درمنابع بشری ازطریق تربیۀ جوانان درفن شریف طبابت ودر ساحه های مختلف آن برای سکتور های صحی میباشد. این فاکولته از باعثی ایجاد گردید, تا کمبودی شدید دکتوران طب را که در ناحیۀ غربی افغانستان احساس میشد در توازن گرفته رفع گرداند.  خوشبختانه , دراثر خدمت  بیست و دو (22) سالۀ این مرکز تربیۀ دوکتوران اکثر وظایف مسلکی واداری سکتور های صحی منطقه توسط فارغان این فاکولته بموفقیت پیش برده میشود. تشکیل اداری قکولتۀ طب هرات مشتمل است بر:

 

                 رئیس فاکولته,معاون رئیس, مدیر اکادمیک, مدیرشمول محصلان,

 آمر خدمات, آمر کتابخانه, و ستاف حمایوی.

 

کدر علمی فاکولته دارای چهل وچهار(44)  نفر میباشد.  پنج (5) نفر شان خانمها وباقی سی و نه (39)

شان آقایون اند. ازجمله بیست سه (23) نفرکه دیپلوم ماستری دارند, لکچررها اند. نوزده (19) نفر بکلوریا در طب و دو (2) نفر هم بکلوریای فارمسی دارند. قونسلهای فاکولتۀ طب مشتمل است بر:

 

                                            قونسل اکادمیک فاکولته

                                            قونسل جنرال لکچررها

                                            قونسل دیپارتمنت ها

                                            قونسل  محصلین زنانه و مردانه

                                            کمیتۀ دسپلین

                                            کمیتۀ کلتوری

                                            کمیتۀ تهیۀ ویب سایت

 

شعبات و لوازم دست داشتۀ فاکولته قرار ذیل اند:یک کلینیک برای کارهای عملی شاگردان

کتابخانه با هشت هزار (8000) جلد کتاب بزبانهای انگلیسی, دری و پشتو. لابراتوار هستوپتولوژی

لابراتوار بیوشیمی, لابراتوار اناتومی, لابراتوار کمپوتر, و شفاخانۀ منطقوی هرات.

پروگرمهای انکشافی فاکولته شامل ساختمان یک شفاخانۀ اکادمیک برای تربیۀ دوکتوران, پروگرامهای ریسرچ برای لکچررها توسعۀ تخصص و دانش استادان فاکولته جهت بهبود صحی وتهیۀ خدمات معالجوی برای نفوس ناحیۀ غربی ازجملۀ پروگرامهای مهمیست, که مد نظر گرفته شده است.

با افتتاح فاکولتۀ ستومتولوژی در سال 2013 , مساعی جدی برای تاسیس یک فارمسی, فاکولته های نرسنگ عالی و صحت عامه درجریان بوده  و هم پلان ستراتیژیک فاکولته اینست, تا فاکولتۀ طب را به انستیتوت طب و بعدأ بیک یویورسیتی طب ارتقا دهد.

فاکولتۀ طب هرات با هیچیک یونیورسیتی یا موسسات اکادمیک ممالک خارج کدام همبستگی ندارد.

فاکولتۀ طب قندهار116 که در سال 1994 بعد از فاکولتۀ زراعت افتتاح شد. در دوران جنگهای داخلی که حتی امکانیتهای بسیار محدود بدسترس نبود هنوزهم این فاکولتۀ طب بفعالیتهای خود دوام داده دارای کتابخانه و لابراتوار ها میباشد. شفاخانۀ میرویس در سابق محل ستاژ محصلان بود اما اکنون فاکولته شفاخانۀ درسی خودرا اباد ساخته که تا دوکتوران آیندۀ افغان در آنجا به تجربۀ عملی معاینۀ مریض و تدریس از طرف استادان,  مشغول باشند.  شاگردان بعد از سال سوم درسی هفتۀ دوبار به شفاخانه میروند. سال آخر سال انترنشپ است, که شاگردان عملأ منحیث داکترقبل از نایل شدن به لایسنس پرکتس طبابت  داخل فعالیتهای طبی در دیپارتمنتهای مختلف میگردند. فاکولتۀ طب قندهاربا موسسۀ طبی کابل و کالج طبی زاهدان که در زاهدان سیستان واقع است همبستگی دارد.

 فاکولتۀ طب البیرونی117  که بیاد و بود ابوالریحان محمد بن احمدالبیرونی, ریاضی دان و فیلسوف معروف خوارزم و دربار سلطان محمود غزنوی بنا نهاده شده در چارچوب  یونیورسیتی البیرونی در جوارفابریکۀ نساجی گلبهار و لایت کاپیسا موقعیت دارد. این یونیورسیتی از 2008 به اینطرف به فعالیت آغاز نموده  متاسفانه معلوماتی در بارۀ فعالیت فاکولتۀ طب آن میسر نیست. وزارت تعلیمات عالی افغانستان مینگارد که در سال 1998 م  پیشنهاد این یونیورسیتی با فاکولتۀهای شرعیات, حقوق, زراعت, وطب صورت گرفت که بحیث یک موسسۀ تعلیمات عالی پذیرفته شد. در معلوماتیکه از طرف ویکیپیدیا در بارۀ این یونیورسیتی ارائه گردیده فاکولتۀ طب نیز تذکر یافته است,اما وقتیکه بر نام فاکولتۀ طب کلیک شود معلومات مفصل در بارۀ خود طب یا Medicine توضیح گردیده و هیچ معلوماتی در بارۀ خود فاکولتۀ طب البیرونی  و فعالیتهای آن تا حال داده نشده هست.

فاکولتۀ طب خوست118, که در چارچوب یونیورسیتی خوست بنام شیخ زید139 یونیورسیتی هم یاد شده است  از طرف وزارت تعلیمات عالی در 30جون 2003 شناخته شده, بشمول فاکولتۀ طب هفت فاکولتۀ دیگر دارد. فاکولتۀ طب یک فیسبوکی دارد که شامل  انواع مختلف فوتوهای138 امراض , میخنایکیتها,  اساسات ریسرچ,  دیاگرامها, اندوسکوپی و غیره  را بزبان های پشتو وانگلیسی  دارد که معلوم میشود از مأخذ دیگر کاپی شده و کدام تشریحاتی هم در بارۀ شان ارائه نگردیده است, درج نموده. از جانب دیگر وقتیکه به اسم دوکتورانیکه ازین فاکولته فارغ شده اند بر میخوریم چنین استنباط میگردد که این فاکولته با یک تعمیر زیبائی که دارد فعالیت اکادمیک نیزداشته خواهد بود.

 

                                                   

                                                                                                                               پوهنتون خوست (از انترنت)

     این فوتو در مرور تاریخ دوهم نوامبر 2013 در انترنیت پیدا نشد. اینکه چرا بود و حالا نیست دلیلش را نمیدانم

 

15- حالت کنونی طب و طبابت.....

از فاکولته های طبیکه دربالا یادهانی شد, تعداد مجموعی  شاگردان طب  شان به ده هزاربلند رفته است. ودرین اواخر تصدی امور فاکولتۀ طب کابل از وزارت صحت عامه راسأ بوزارت تعلیمات عالی دوباره تعلق گرفت2 . بدین وسیله, فکر میشود که مدیریت اداری و اکادمیک فاکولت طب کابل119 از طرف یونیورسیتی کابل صورت نمیگیرد. بعقیدۀ من این یک عمل کاملأ سیاسی و خلاف پرنسیپهای اکادمیک طب مدنی میباشد. علاوتأ با پذیرش هزاران جوان گرسنۀ تحصیل و خدمت بوطن؛ تعلیمات بدون بیزیک ساینس مروجه  و قلت استادان مجرب درشفاخانه های درسی , باز هم امریست خلاف پرنسیپهای ستاندرد درسی طب.  فارغان موسسات صحی مسؤول تربیۀ کسانیست که نمیتوانند به پروگرامهای تخصصی ممالک پیشرفتۀ جهان دست اول تخصص خودرا فرا گیرند. و اگر از نظر ارتباطات قومی و لسانی و مذهبی و غیره به یکی از پروگرامهای نامنهاد تخصصی و یا دوکتورای افغانستان و یا ما ورای افغانستان موفق بدریافت اسناد علمی میگردند درعاقبت همان مقولۀ که میگویند کور کور را رهنمائی دارد, مصداق پیدا میکند . ما سندی در دست داریم که یک متخصص جراحی وعائی ,مریض مصاب واریکوز وین که نه چندان پیشرفته است, در ویزیت اول پنج قلم دوا بشمول انتی بیوتیک  و بعدا برایش روز دو دانه وارفرین توصیه کرده است. این شخص که مسؤول تربیۀ متخصصین جوان است آیا بچه کیفیت متخصص میسازد. فلهذا, تعلیمات عالی و مسؤولیتهای آن باید تعریف شود تا از اشتباهات عائیده جلوگیری بعمل آید.

در اثر شیوع مرض خانمانسوز توبرکلوز مرحوم شاه غازی امان الله خان قسمیکه در بالا ذکر شد بنیاد یک شفاخانه را برای تداوی این مرض در بیکتوت پغمان که جای خیلیها مناسب بود بنیاد گذاشت. اما رژیم نادری آن پلان را نادیده گرفته شفاخانه ای جدیدی درعلی آباد کابل درماه اسد سال 1312 ش مطابق 1933م بنام رفقی سناتوریم افتتاح نمود که تا سال 1325 ش مطابق 1946م  تا آمدن فرانسویها توسط ترکها

 

  

 سناتوریم خرابه (عکاسی پوهاند عبدالرحمن سلیم)  و مدخل شفاخانۀ درسی علی آباد بعد از ترمیم

 

 مخصوصأ رفقی بیگ مریضان تداوی میشدند که زیادتر به اساس تجرید,هوای تازه و غذای خوب بود, شنیده ام که ترکها کردهای شفتل را کشت کرده بمریضان بحیث منبع مهم و طبیعی ویتامین C تغذی میکردند. ازجملۀ فرانسویها پروفیسور بولانژی شهرت بیشتر پیدا کرد. فرانسویها علاوه بر تداوی مروجۀ فوق برای مریضان توبرکلوز از ویتامینها, کلسیم کلوراید و یک تعداد ادویۀ دیگراستفاده میکردند که ابتدا سترپتومایسین بود و INH (Isonizid) وPAS (Para Amino Salicylic acid) علاوه شد.  تقریبأ همزمان سناتوریم علی آباد یک سناتوریم زنانه بظرفیت بیست (20) بستر برای مصابین زنانۀ توبرکلوز ساخته شد که بعدأ ظرفیت آن به 70 بستر بلند رفت. هردو سناتوریم پسانها توسط دوکتوران افغانی مانند مرحوم پروفیسور عبدالله واحدی و محترم پروفیسور محمد ابراهیم عظیم تداوی میشدند. در سال 1333ش مطابق 1954م نظر به تصمیم وزارت صحیحۀ حکومت وکومکهای سازمان صحی جهان (WHO) تحت پروگرام کنترول سراسری توبرکلوز در افغانستان National Tuberclose Program (NTP) مرکز مجادلۀ توبرکلوز تاسیس گردید. موسسۀ صحی جهان یک نفر مشاور ومتخصص توبرکلوزرا بنام داکتر نیومن با هیأت معیتی اش برای تربیۀ تیم صحی مرکزمجادلۀ توبرکلوز افغانستان فرستادند. داکتر نیومن و تیمش درین زمینه خدمات قابل وصفی را انجام دادند120. بالنتیجه, مرکز مجادله توبرکلوزبپای خود اایستاده شد و در وقاِیۀ توبرکلوز با تست توبرکولین , استعمال فلمهای کوچک ششها, زرع باکتریولوژیک بلغم  اکثر اطفال موفق وبا تداوی مصابین آن درمرحلۀ اول مرض آنها را از شر این مرض تباهکن (تا ظهور جنگهای تحمیلی)  نجات دادند. در قریۀ شیوکی یک مرکز صحی تحقیقاتی جهت مطالعۀ اپیدیمیولوژیک واقعات توبرکلوز اعمار گردید. از نتیجۀ مطالعات فوق دریافت شد که ازجملۀ سه هزار (3000) ساکنین قریۀ فوق 103 نفر آن مصاب توبرکلوز فعال بودند و این  انتشار وسیع توبرکلوز را دربین مردم افغانستان منعکس میساخت. در سال 1353ش مطابق 1974م, سازمان صحی جهان جهت تولید معافیت بضد عامل مرض توبرکلوز زرق واکسین BCG یا Bacille Calmette- Guerin را تحت یک پروگرام سرتاسری کشور در افغانستان آغاز نمود. در سال 1354 ش مطابق 1975م به اساس دریافت فوق در نواحی مختلف کشور معاینات رادیوگرافی ششها شروع شد121.

در سال 1360ش مطابق 1981 م بنا بر اهمیت مرض توبرکلوز, تدریس این عنوان بحیث مضمون جداگانه در انستیتوت طب کابل شروع گردید.

درسال 1376 ش  مطابق 1997م , وزارت صحیحه با همکاری سازمان صحی جهان و مؤسسات همکار, ستراتیژی کوتاه مدت " تداوی تحت نظارت مستقیم" را در کشور معرفی ودر سال 2002 همزمان با روی کار آمدن دولت انتقالی عملأ پلان ستراتیژیک فوق جامعۀ عمل پوشید. این پلان اول برای سه (3) سال تا 2005 و بعدأ تا 2008 تمدید یافت. در سال 2008 با تطابق به پلان اکتشافی  میلنیوم  و ستراتیژی همکارانیکه برای توقف توبرکلوز زیر نام Stop TB Partnership بهم آمده بودند بمدت پنج سال دیگر تا 2013 تجدید و تمدید گردید. اخیرأ پلان ستراتیژیبک ملی مجادله با توبرکلوز تا سال 2017 مجددأ تدوین و تصویب یافته است122.  علاوتأ, بروز پنجشنبه 28 ثور 1391 بساعت 2:45 بعد از ظهردرحضور محترمه داکتر ثریا دلیل وزیر سخت کار وزارت صحت عامه ,که با وجود مشکلات بودجوی (؟) وهمکاران کم استعداد  موفقیت هائی نصیب شده است, به کومک مملکت دوست ,جاپان, بمصرف تخمینی 28 ملیون دالردر جنوب غرب کابل و نزدیکی قصر دارلامان , کاراعمارشفاخانۀ توبرکلوزآغاز گردید123. دیده میشود که مراحل مختلف مجادله با توبرکلوز که از بیکتوت پغمان شروع شد, به رفقی سناتوریم علی اباد توضع یافت ودر شیوکی تحقیق اپیدیمیولوژیک رخ داد به حوالی دارالامان پایان میآبد؛ و تا هنوزدر جریان است. مجادله علیه توبرکلوزرا با شرائط نا مساعد محیطی, اجتماعی, فقدان غذایی و رسم و رواجهای عنعنوی مخصوصأ به مصابین زنانۀ این مرض وخیم و ساری را  وزارت صحت عامه باید جدیتر گیرد. ظهور نسل جدید باسیل توبرکلوز مقاوم بتداوی های مروجۀ امروزی, که اصل آن بروز 24 مارچ سال 1882 م یا 131 سال قبل از امسال توسط رابرت کوخ کشف گردیده بود,  یک چلنج بزرگی را برای متخصصین این رشته بار آورده است, آنها سخت در تلاش اند که امید میرود با کشف  ادویۀ جدید124 این مانعۀ مجادله با توبرکلوز را نیزبر طرف سازند.

قبل ازینکه به قصۀ تاریخ طبابت درافغانستان پایان بخشم, میخواهم سخنی چند درموارد مربوطه آن تقدیم نمایم:

بروز 19حمل 1318 ش مطابق 1939 م به تعداد سه صد جلد اصولنامۀ دواخانه ها در افغانستان پخش گردید. در سال 1331ش مطابق سال 1952م مدیریت درمل واکی تاسیس و در سال 1333ش مطابق 1955م بریاست فارمسی در وزارت صحت عامه ارتقا یافت و دیپوی عمومی ادویه بمیان آمد. از سال 1330 تا 1333 ش ریاست دیپوی ادویه دوتعمیر بزرگ داشت که  یکی آن در حصۀاول جادۀ میوند بنام ادویه فروشی سردار محمد هاشم خان مسما گردیده بود125.  در اواخر سال 1335ش مطابق 1956م د بوتو شرکت جهت صادرات نباتات طبی ایجاد گردید126.

 در سال 1340ش مطابق 1961م تعداد پرسونل فنی صحی افغانستان 1300نفربود و بودجۀ وزارت صحیحه 96 ملیون افغانی معادل درحدود 2.5 ملیون دالر( یک دالر 40 افغانی بود) و بودجۀ ریاست موسسات صحی در حدود  20ملیون افغانی , معادل نیم ملیون دالر,بود. در سال 1345ش مطابق 1966 م کمیتۀ مرکب از نمایندگان وزارت صحت عامه, موسسات صحی پوهنتون, و وزارت دفاع ملی برای مطالعۀ ادویۀ تولیدی و توریدی برگزار گردید که بالنتیجه به تدوین "فورمولر ملی افغان" پایان یافت. این فور مولر هر سه سال دوباره مطالعه و دنبال میشد. تا سال 1352ش مطابق 1973م فورمولیر تنها حاوی ادویۀ پاتینت بود. در سال 1375ش مطابق 1996م در طبع ششم فورمولیر ادویۀ جینیریک نیز شامل گردید127.

 قرار راپور  سال 1358ش مطابق 1975 ملل متحد افغانستان از نظر خدمات صحی در جهان مقام 119 داشت. قرار راپور 1356ش مطابق 1977م افغانستان 886  نفردوکتوران طب تربیه نموده128.  این رقم در سال1364ش مطابق 1985م به 1150 نفر ازدیاد یافت . در همین سال در فاکولتۀ طب کابل 1796 محصل و در فاکولتۀ طب ننگر هار682  نفر محصل مشغول فراگرفتن فن طبابت بودند. سالانه 150 نفر داکتر طب بجامعه تقدیم میشد129.  در سال 1342ش مطابق 1963م  اولین گروپ داکتر های نسوان به تعداد 10 نفر از فاکولتۀ طب کابل فارغ شدند. و درسال 1343ش مطابق 1964م شفاخانۀ وزیراکبرخان بظرفیت یکصد (100) بستر افتتاح گردید130. در سال 1367ش مطابق 1988م افغانستان دارای 62 شفاخانه های مجهز و نیمه مجهزبود  و4716  بسترمجموعی برای مریضان تهیه شده بود131. برای مرو ر رشد طبابت و فارمسی اردوی افغانستان به اثر گرانبهای پوهاند مومنی132 مراجعه شود.

 

16- درین چند مدت.....

ارقامیکه در ین چند مدت در بارۀ وزارت صحت عامه و صحت مردم از طرف WHO و USAID  و

SIGAR (Special Inspector General For Afghanistan Reconstruction یا مفتش عمومی مخصوص برای باز ساری افغانستان؛ که در لوگوی شان "مفتش خاص برای باز سازی افغانستان" تر جمه و درج شده است) پخش گردیده معلومات مغشوش کننده میسر ساخته اند. WHOدر پروفایل صحی افغانستان151 نفوس مملکت را 32,356,000 در 2010 نشان داده, اما درراپور 2009-2013  آنرا 24.5 ملیون152 راپورداده درحالیکه درلکچردوم یونیورسیتی153 برای خدمات یونیفورمدار آنرا 29,835,392 تخمین کرده است. همچنین,  در راپوریکه SIGAR بتاریخ 30اکتوبر 2013 برای کانگرس امریکا154 مهیا ساخته طول عمر را در افغانستان  که سروی آن در سال 2010 با کومک مالی USAID چاره سازی شده 62-64 سال نشان میدهد, در حالیکه CIA در سال 2009  طول عمر را در افغانستان 44.21 سال نگاشته155 اما وقتیکه به فیسبوک جهانی CIA مراجعه شود این رقم 50.11 سال نشان داده شده است. راپور بانک جهانی طول عمر را در افغانستان 48 سال میداند154. این ارقام از باعثی سبب درد سر شما شده که بدانید که این دونور( کسانیکه کومکهای مالی مینمایند)ها تا چه اندازه نظر به پالیسی خود و هوای سیاسی افغانستان ارقام تولید میکنند. نکتۀ مهم درینجاست که با لست امراض و وفیات اطفال و مادر که موسسۀ صحی جهان عرضه میکند و کشتارهای طالبان پاکستانی , سوء تغذی و حملات درون وغیره این رقم با وجودیکه ادعا شده که از سه منبع معلوماتی مختلف بدست آمده هیچ قابل باورنیست و از طرف سکاتلیندیها دفعتآ رد شد. قرار معلوم این ارقام از طرف مامورین وزارت صحت عامه یعنی موسسۀ صحت عامۀ افغانستان واحصائیۀ مرکزی مهیا گردیده است155.

سالانه  76,000 واقعۀ جدید توبرکلوز راپورداده میشود156. قرار راپور پروگرام ملی کنترول هید در افغانستان در سال 2008 مصابین این ویروس 504 نفر بود ود رسال 2011 این رقم به 1,250 واقعه رسید. کارکنان صحی تخمین زده اند که در حدود 2000 الی 3000 مصابین با ویروس زندگی دارند. وزارت صحت عامه با موسسۀ صحی جهان و یونیسف پلان دارند نه پولیو را کاملأ در مملکت ازبین ببرند بالنتیجه در هفت (7) ماه اول سال 2013 هیچ واقعۀ پولیو راپور داده نشده. جذام, تا هنوز در مملکت وجود دارد؛ بین سالهای 2001 تا 2007 از231 واقعۀ جذام راپور داده شده؛ واقعات زیاد در بامیان, غزنی و بلخ دیده شده است. محرقه, نظربه عدم موجودیت مبرز های صحی در مملکت مصابین زیاد (با اختلاطات آن) داشته ازمرض انتانی وخیمیست که از طریق غذا و آب غیرصحی (و موجودیت مگسها) شیوع میآبد.  هیپاتایتس A , هم از باعث آب و غذای ملوث مصابین زیاد داشته اعراض ئ علایم آن 2-6 هفته بعد از تماس با ویروس نمایان میگردد. سالدانۀ حشوی, که جگر و طحال را مصاب ساخته با خود کمخونی دارد مجموعأ 21 واقعه از طرف  Dommunicable Disease Center (CDC) در افغانستان راپور داده شده است.  در اثر مطالعۀ " سیستم صحی آینده" ومکتب صحت عامۀ بلومبرگ یونیورسیتی جان هاپکنز تنها 13% شاملین سروی حمل شان توسط قابله تولد داده شده ود رسال 2010 وفیات مادر 1400 نفر فی صدهزار تولد بود. اما قرار پروفایل صحی افغانستان توسط موسسۀ صحی جهان 480 نفر فی صد هزار تولد زنده راپورداده شده است. در 2010  وفیات اطفال کمتر ازسن پنج 201 نفر و وفیات نوزادان 27% وفیات کمتر از سن 5 بود. اکنون افغانستان دارای 3000 قابله مبیاشد و هرسال 300 تا 400 قابله, ضم کارکنان صحی طبقۀ اناث میگردد که بالاثرتعداد زیاد مادران زنده میمانند و تعداد کم اطفال میمیرند156.

قرار راپور موسسۀ صحی جهان152 مشعر صحی افغانستان نزدیک به آخرین مشعر بین المللی بوده در منطقۀ خود از خرابترین است..(وهنوز هم فکر میکنند که طول حیات به 62-64 سال بلند رفته) دشواریهای بزرگی که سکتور صحی به آن موجه است قرار ذیل لست شده است:

                 پول کم برای پروگرامها.

                 احتیاج مبرم به منابع پولی خارجی.

                 کارکنان صحی کم وعدم موجودیت کارکنان صحی تعلیم یافتۀ اناث, مخصوصأ دراطراف. عدم

                 صحتمندی, نظر به پراگندگی نفوس, محدودیتهای جغرافیائی, و فقدان سیستم ترانسپورتی مؤثر.

                 خدمات صحی بی کیفیت.

                 فقدان امنیت که تطبیق پروگرامها را مشکل میسازد.

نبودن منابع پولی موثربرای فامیلهای بی بضاعت که باید بدون فشارپولی واقتصادی تداویهای

                                   لازمه برایشان  میسرباشد.

                 فقدان میکانیزم موثر برای  انتظام و کنترول سکتور کلینیکهای شخصی و دواخانه ها.

 

علاو تأ مملکت به چلنجهای وخیم, که شامل دشواریهای متعدد برای انکشاف بشری است, روبرو میباشد که  عوامل مهم آنها قرار ذیل اند152:

 

                 1-  فقر و بینوائی سر تاسری.

                 2-  محدودیتهای منابع بودجوی که  بالنوبه خدمات صحی را بمردم محدود میسازد.

                 3-  فقدان امنیت که از اثر فعالیتهای بنیاد گران, تروریستها و جنایتکاران بمیدان آمده است.

                 4-  حکومتداری ضعیف وفساد اداری.

                 5-  محیط نا مساعد برای سرمایه گزاری سکتور های شخصی.

                 6-  تاثیرات تباه کنندۀ و گستردۀ زرع کوکنار وتهیۀ نرکوتیک.

                 7-  محدودیت ظرفیت قوای بشری در تمام سکتورهای شخصی و عمومی.

 

وزارت صحت عامۀ افغانستان  برای تورید و میسر ساختن خدمات صحی برای شهریان افغانستان دو سیستم خدمات صحی را تدوین کرده است152:

                 اول: جعبۀ اهتمامات صحی اساسی یا Basic Package of Health Care (BPHC) که به اصطلاح

امروزی یا  ساده تر بگوئیم  عبارت از Primary Care  میباشد که در امریکا و دیگر ممالک جهان رایج است و چهارمرحلۀ خدمات صحی  ستاندرد (؟) ضمن سیستم صحی کنونی (؟) مملکت تقدیم میدارد که عبارت اند از:

1-  قرار گاه صحی یا(HP) Health Post: که دارای یکمرد ویکزن ازکارکنان

صحی داشته, دارای ساحۀ نفوس یکهزار (1,000) تا یکهزاروپنجصد (1,500) نفرکه معادل یکصد (100) تا یکصدو پنجاه (150) خانم است, میباشد152.  ممکن در حدود شش هزار (6,000) پوست وجود داشته باشد153.

              2-  مرکزصحی اساسی یا Basic Health Center (BHC) : که کارکنان صحی آن

متشکل است از یک نرس, یک قابله, و یک واکسیناتور و یک ساحۀ حاوی پانزده هزار (15,000) تا سی وپنج هزار (35,000) نفوس را در بر دارد152. ممکن درحدود ششصد وشصت و شش (666) مرکز وجود داشته باشد153.

                                                    3-  مرکز صحی فراگیرنده یا Comprehensive Health Center(CHC) که نظز

                                                                      به دومرکز فوق ستاف بیشتر داشته دارای دو داکتر مردانه و زنانه                 

                                                                      بوده  , دونرس مردانه و زنانه داشته, قابله ها و تکنیشنهای فارمسی و

                                                                      لابراتوار دارد. این مرکز یک ساخۀ نفوس سی هزار (30,000) تا

                                                                      شصت هزار (60,000) نفر را با خود دارد152. ممکن چهارصد وسیزده

                                                                      (413) مرکز وجود داشته باشد153.

                                                    4-  شفاخانۀ حوزه ای (ناحیوی): با District Hospital (DH) که این اولین

شفاخانه برای فرستادن مریضان برای بستر شدن بوده, چهار حوزه یا ولسوالی را که دارای نفوس یکصد هزار(100,000) تا سه صد هزار

(300,000) میباشد در بر میگیرد. ستاف این شفاخانه شامل دوکتوران

جراحی, نسائی ولادی (خانم), انستیزی و اطفال بوده, قابله ها, تکنیشنهای لابراتوار-اکسریز, فارمسیست و داکتر دندان و تکنیشن دندان هم دارند152. تعداد این شفاخانه ممکن در حدود شصت و شش (66) شفاخانه باشد153. (این شفااخانها جراح دارد اما از پتولوجست نامی نیست)

                                   برای افغانهای بی بضاعت ستراتیژی اهتمامات صحی رایگان (؟) در سر تاسر مملکت

                                   از طریق یک میکانیزم مختلف (؟) تطبیق شده است. درعین زمان, تدارکات کلینیکی ذیل

برای همه شهریان افغانستان بصورت رایگان مهیا گردیده (؟) که مشتمل اند بر:

واکسینها جهت وقایۀ امراض, تولد طفل, اهتمامت صحی قبل از ولادت, رهنمای خانواده (فامیلی پلانینگ), تداوی توبرکلوز و تغذی جهت جلوگیری ازامرهض فقدان غذائی152. علاوتأ, صحت دماغی,  خدمات لازمه برای معیوبین و تادیۀ منظم ادویۀ ضروری نیز تذکر یافته 153 و اما درهرکلینیک یک فیس پنج (5) افغانی ازطرف هرمریض نیزتجویز شده است.

بمرور زمان از سال 2000م به این طرف تعداد مردمانیکه از امکانات صحی اساسی استفاده کرده اند قرار ذیل راپور داده شده152:

 

                در سال 2000م در حوال 9% مردم از امکانات صحی استفاده کرده اند وتا سال

                2006م این رقم به 65 %, درسال 2010م به 90% ودرسال 2013م از طریق

                ستراتیژی صحت و تغذی 90% مردم مستفید شده اند. اما متأسفانه شعبۀ

                انکشاف بین المللی امریکا (USAID ) قرارراپوریکه مفتش عمومی مخصوص

                افغانستان به کانگرس امریکا ارائه داشته متواتر وانمود ساخته است که این شعبه

                معلومات لازمه را دربارۀ طرز فراهم آوری واجرآت مربوطۀ شان به آنها نداده

                است.

قرار راپورمفتش عمومی مخصوص افغانستان که بتاریخ 30 اکتوبر 2013 به کانگرس امریکا154  ارائه داشته حاکیست که: امریکا از سال بودجوی 2000م تا سال بودجوی 2012 در چوکات بودجه و یا خارج از چوکات بودجه به سکتور صحی افغانستان مجموعأ 1.06 بلیون دالر یا در حدود 50 بلیون افغانی کومک کرده است154.

 دونورهائی که قرارداد کومکهای پولی برای خدمات BPHS  بعمل آورده اند, عبارتند از: بانک جهانی یازده (11) ولایات , انجیوهاهشت (8) ولایات و سه (3) ولایات دیگر هم با میکانیزم وزارت صحت عامه تذکر داده شده. USAID, قرارداد سیزده (13) ولایات را بصورت گروهی یا دسته جمعی به عهده گرفته  و ممالک اروپائی (EC) قرارداد 10 ولایات دیگررا حمایت کرده اند. برای مقایسه و درک تحمل, سه (3) ولایات کاپیسا, پروان و پنجشیر به بانک جهانی داده شده تا برای یکدورۀ مطالعوی خدمات BPHS آنها را به میکانیزم وزارت صحت عامه قرارداد کند. ستاف برای این ولایات ازطرف وزارت صحت عامه به اساس لیاقت وپروسۀ ریفورم و قدامت بازسازی استخدام شده اند. معاش این کارکنان سه چند معاش کسانیست که درخود وزارت صحت عامه کار میکنند.  موسسۀ صحی جهان, تجربۀ خود را با قراردادی های انجیو بطوراوسط ارزیابی نموده خاطرنشان ساخته است که: درچندین موارد بیکفایتی درپشتوانه, کیفیت خراب, بیعدالتی وعدم تحمل دراین قرار دادهای مربوط دونورها به نظر رسیده است. بأنهم, وزارت صحت عامه ارزومند است که این قرار دادها برای پنج سال دیگر دوام پیدا کند152. اعزامی های امورستراتیژی کومکهای موسسۀ ملل متحده برای افغانستان یا

 CCS ( Country Cooperation Strategy) موقع یافتند تا همرای بعضی انجیو های قراردادی BPHS دربعضی از ولایات افغانستان ملاقات نمایند. بعضی موضوعاتیکه در اثنای این ملاقات پر گفت و شنود به میان آمد, قرار ذیل است:

                                                    1 - موسسۀ صحی جهان, باید بصورت فعال با همه انجیوها یکه  تجهیزکنندۀ

                                                                      پروگرام BPHS درتمام ولایات بجزسه ولایت مربوط وزارت صحت

عامه است, بتماس باشد و ظرفیتهای مناسب شانرا درساحه های صحت دماغ, در بارۀ معیوبین, شیوع امراض بلند برده, درحوادث و بحران  بشری که درساحۀ جغرافیائی تحت خدمات صحی BPHS است, حصه بگیرد.

                                                    2-  موسسۀ صحی جهان, باید درقسمت کیفیت خدمات صحی ومیسر بودن

                                                                      عادلانۀ ان برای همۀ مردم, سهیم گردد.

                                                    3-  موسسۀ صحی جهان, باید مواد تعلیمی و پیشرفتهائی صحی را که توسط آن                 

                                                                      موسسه بمیان آمده دراختیارانجیوها گذاشته آنها را درفعالیتهای مختلف

                                                                      تربیوی که توسط WHO بعهده گرفته شده, دعوت نمایند.

                                                    4-  در موقعیتهای دور وجاهیکه رسیدن به آنها دشواراست, باید تربیۀ دایه ها

                                                                      برای زایمان و تولد نوزادان مد نظر گرفته شود.

                                                    5-  مصارف خدمات BPHS باید دوباره محاسبه شود.

                                                    6-  واضحأ, بین انجیوها ودیپارتمنتهای صحی ولایتی یک اندازه کشیدگی

                                                                      احساس میشد. موسسۀ صحی جهان میتواند که با وزارت صحت عامه

                                                                      درقسمت جلب همکاری  طرفین کومک  کند, تا رول و مسؤولیت

                                                                      دیپارتمنت های ولایتی توضیح شود.

 

مفتش عمومی154, به گانگرس امریکا بتاریخ فوق اطلاع داد که نتیجۀ دوتحقیق (Audit) خود را, راجع به  وضیعت وزارت صحت عامۀ افغانستان دربارۀ حسابدهی کومکهای مستقیم امریکا دراپریل و سپتامبر 2013 منتشر ساخته است. در اثر این تحقیقات دریافت گردید که: با وجود بیکفایتی ها در روش اداره ای مالی وزارت صحت عامه, USAID بازهم ملیونها دالرپول تکس دهندگان امریکا را منحیث کومکهای مستقیم امریکا به وزارت صحت عامه دوام داده بدون اینکه اندک اطمینان داشته باشد که آیا وزارت این پول گزاف را برای پلانهائی که گماشته شده بمصرف رسانده میتواند  یانه.

پلانهای سکتور صحی  USAID که دراین کوارتر برتری داده شده مشتمل اند بر:

 

                 1- قراردادهای پارتنرشپ خدمات صحی یا Partnership Contracts for Health Services (PCH)

                      2- پروژه پالیسی صحی یا Health Policy Project (HPP)

                      3- پروزۀ لیدرشپ, انتظام (منجمنت) و مدیریت یا:

                                     (LMG) Leadership, Management, Governance Project

                      تمام سه پروژه های فوق تا اکتوبر 31 سال 2014 تمدید یافته است.

 

قراردادهای پارتنرشپ خدمات صحی154:

قرارداد پنج سالۀ (2009- 2014) زیر عنوان "پارتنرشپ ممالک میزبان" پروگرامهای BPHS  و EPHS وزارت صحت عامۀ افغانستان را درسیزده (13) ولایت حمایت میکند. گفته شده که: امریکا, پنجصد و چهل و هفت(547 ) چنین تسهیلات صحی را قرار ذیل حمایت کرده است:

 

                                   پنج (5) شفاخانۀ ولایتی

                                   بیست و هفت (27) شفاخانۀ حوزوی یا ناحیوی

                                   سیزده (13) مراکز صحی فراگیر (Comprehensive)

                                   باز, یکصد وپنجا وهفت (157) مراکز صحی فراگیر دیگر(اینکه چرا هردو یکجا ذکر نشده

                                                                  یعنی مجموعأ 170 مراکز, دلیلش نزد من پیدا نیست ).

                                   دوصد وهفتاد ویک (271) مرکز صحی اساسی (Basic)

                                   شصت وچهار(64) مراکز صحی ثانوی یا فرعی (Sub-Centers)

                                   ده (10) تسهیلات صحی محابس

                                   ششهزار و دوصد و هفتادونه (6,279) پستهای صحی رانیزامریکا بدوش گرفته است.

                                   نوت: قسمیکه دیده میشود دریکجای 547 تسهیلات صحی حمایت میشود ودر محل دیگر

                                                    6,279 تسهیلات صحی؛  اینکه کدام صحیحتراست ویاارقام مضاعف تقدیم شده

                                                    است, توضیح نگردیده.

 

بودجۀ که برای پروژۀ "پارتنرشپ  خدمات صحی" اختصاص داده شده دوصدوسی وشش (236) ملیون دالر است. تا به تاریخ 30 سپتامبر2013, یکصد و نود (190) ملیون دالر به این پروگرام تعهد شده که از کوارتر قبلی تفاوت ندارد؛ ازجمله یکصد و چهل وشش ملیون و هشتصد هزار (146.8) که تقریبأ یازده ملیون دالراز کوارتر قبلی زیادتر است توضیح گردیده است154. چهل وشش(46) ملیون دالرباقیمانده در خزینه موجود بوده در صورت ضرورت ازآن استفاده شده میتواند157.

از تحقیق مفتش عمومی که به کانگرس هم راپور داده شده چنین بر میآید که بیکفایتیهای داخلی وزارت  صحت عامه افغانستان, پولی راکه امریکا برای پروگرام PCH اختصاص داده معروض به خطرتقلبکاری یا (Fraud), ضایعات و سوء استفاده میسازد. متصدیان امور USAID, خاطرنشان ساخته اند که آنها تا هنوزنمیدانند که وزارت در بارۀ این بیکفایتیها  کدام فیصلۀ گرفته است یانه154.

دفتر(واحد) ادارۀ قراردادها وعطایا158 یا Grants and Contracts Management unit (GCMU)  که در سال 2003 درتشکیل وزارت صحت عامه داخل شد؛ مسؤول تدارک تمام مراحل مربوط قراردادها, پرداخت پول (Fund), مبصر مالی قراردادها و حمایت سه ولایاتیکه توسط وزارت صحیحه تقویه میشود, میباشد.

 

پروژۀ پالیسی صحی154:

این پروژه یک پروگرام بیست وهشت (28) ماهه ایست که ازجون 2012 تا اکتوبر 2014 مد نظر گرفته شده است.  این پروژه جهت بلند بردن ظرفیت وزارت صحت عامه دردریافت ضروریات اساسی صحی از طریق دیزاین, مذاکره و ادارۀ پارتنرشپ شفاخانهای عمومی و شخصی, بمیان آمده است. همچنین,این پروژه متمنی است که که ظرفیت موسسات سکتور های شخصی را که با حکومت افغانستان پارتنر شده, درتولید تقاضا یرای به کار انداختن خدمات صحی پر کیفیت از طریق بازار Social Media یا اوساط اجتماعی (ویبسایتها شبکات اجتماعی) ایجاد نموده, بلند ببرد. پول اختصاصیه برای پروژۀ پالیسی صحی درین کوارتر بیست و هشت ملیون (28) ملیون است که نظربه تطویل پروژه برای یکسال دیگر ده (10) ملیون اضافه تراز کوارتر قبلی میباشد. USAID, تا سپتامبر 30 سال 2013 , پانزده ونیم (15.5) ملیون دالر به این پروگرام تخصیص داده که ازکوارترقبلی تفاوت ندارد؛ و تا حال سیزده ملیون وهفتصد هزار (13.7) دالرازطریق بودجۀ حمایت اقتصادی یا Economic Support Fund (ESF) وحساب بودجۀ صحی جهانی یا Global Health Funding Account (GHFA) به این پروژه تادیه نموده است.

نظر به عدم دسترسی متصدیان پروژۀ پالیسی صحی, اینها نتوانسته اند تا کانسلتانت ها یا مشاورین بین المللی که از پارتنرشپ عمومی و شخصی یا Public – Private Partnership (PPP)حمایت نمایند, جلب نماید. و هم عدم موجودیت یک یونت مرکزی PPP در وزارت مالیه (MoF) به تاخیر فعالیتهای PPP انجامیده است. بآنهم, متصدیان پروژۀ صحی درزمینۀ استخدام مشاورین فعالیت زیاد بخرچ داده اند. علاوتأ, نا امنیتیهای چندین ولایت فعالیتهای توسعوی  پذیرش تولیدات مارکیت اجتماعی را محدود ساخته است. باو جود آنهم, پروژۀ پالیسی صحی یا HPP توانسته است که: یک پروگرام ترینینگ را برای کارکنان صحی درساحۀ استعمال موفقانۀ معلومات صحی دراجتماع, که هدف اساسی آن تنقیص وفیات مادر, ضد تشدد به اساس جنسیت  و چندین ورکشاپهای HIV میباشد, درین کوارتر براه اندازد. پروژۀ پالیسی صحی مطالعۀ امکانیت (Feasibility) را دردو شفاخانه تکمیل نموده ودرتاسیس یک سیستم جمع آوری ارقام ازشفاخانهای شخصی وراپورآن به وزارت صحت عامه کومک نموده است. USAID, معلومات لازمه و اختصاصی را درقسمت ستاندردهای ارزیابی و اجرائیوی HPP  به مفتش عمومی مهیا نساخته است.

 

HIV/AIDS:

پروژۀ پالیسی صحی, قسمت ,طرفداری,ازپروگرام National AIDS Control Program (NACP) یا پروگرام ملی کنترول هیدز را از طریق HIV & AIDS Coordination Committee of Afghanistan (HACCA)   یا کمیتۀ هم آهنگی هیدز وHIV حمایت میکند. HACCA, برای موفقیت پروگرام ملی کنترول هیدز یا NACP یک نیروی چندین سکتوری ملی میباشد. قرارمعلوماتیکه از NACP بدست آمده به تعداد یکهزارودوصد و پنجاه (1,250) واقعات HIV رسمأ در اافغانستان وجود دارد. امشب شام روز یکشنبه اول دسمبر 2013 درخبرهای ساعت شش (6) تلویزیون شبکۀجهانی آریانا160 (ATN TV) راپوری پخش گردید که وزارت صحت عامه از ازدیاد 38% ا دروقایع مصابین جدید HIV نسبت به سال گذشته خبرداده است؛ گوینده اخبارهمچنین اظهار داشت که: قرارمحاسبۀ موسسۀ صحی جهان تعداد مصابین این ویروس در افغانستان به پنجهزار (5,000) نفر رسیده است. علاوتأ, روز دوم اکتوبر روز جهانی هیدزاعلام شده وپرزیدنت اوباما در قدم نخست یکصدهزار(100,000)  دالر را برای ریسرچ و کشف ادویۀ جدید برای تداوی هیدزکه ضمن گفتار روز دوم اکتوبر سال 2013 خود به ارتباط این روز ایراد کرده بود, اعلان کرد159.

 لیدرشپ, تنظیم و مدیریت154:

در طی بیست وشش (26) ماه ازسپتامبر 2012 تا اکتوبر 2014, به مصرف بیست و شش (26) ملیون دالربرای Leadership,Management, Governance Project (LMG) با وزارت صحت عامه و وزارت معارف درمواضع مرکزی و ولایتی  این پروژه سردست گرفته شد.تا توسط این پروژه سویۀ لیدرشپ, تنظیم ومدیریت در سیستمهای صحی و تعلیمی  افغانستان بظرفیت عالی, بلند برده شود. هدف دیگر این پروژه  بهبودی درشفافیت وجوابگوئی درخود وزارت صحت عامه است. همچنین, این پروژه درتنظیم بودجوی هر دو وزارت,کومک میکند.

تا به سپتمبر 30 سال 2013, USAID بیست ملیون و ششصد هزار (20.6) به این پروژه اختصاص داده که از آن جمله ده ملیون و ششصدهزار (10.6) ,که از کوارتر قبلی کدام تفاوت ندارد ,از طریق بودجۀ حمایت اقتصادی (ESF) و حساب بودجۀ صحی جهانی (GHFA) برای این پروژه تادیه نموده است.

دراین کوارتر, از طریق کومکهای LMG وزارت صحت عامه سه (3) سیستمهای ارزیابی معلوماتی را بشمول سروی خانواده ها و سرشماری و ارقام باکیفیت و ارزیابی استعمال آن, درسی و چهار (34)  ولایاتی که مصارف آن  توسط  USAID و EC تهیه شده بود, براه انداخت . هکذا, وزارت صحیحه مسودۀ  تمام In Service Training (IST)  را که عبارت ازتعلیم وتربیه درهنگام وظیفه کارکنان صحی است تکمیل نموده تا بوسیلۀ دانشی که شرکت کنندگان میآموزند درتهیۀ رهنمائیها وستاندردها برای تمام فعالیتهای IST درBPHS و EPHS, کومک نمایند. علاوتأ, وزارت صحت عامه برای اولین بارترینینگ های ستاندرد (؟) را برای هفتصد (700) نفرآمرین صحی محلات (کمیونیتی) تهیه نموده است. USAID, معلومات لازمه و اختصاصی را در بارۀ ابن پروگرام به SIGAR تهیه نه نموده است.

با وجود پیشرفت دراتونومی چهارده (14) شفاخانها؛ USAID, راپورداده است که: مساعی LMG برای کومکهای تکنیکی شفاخانها دراستعمال منطقی منابع بشری قدم مابعد پروسۀ اتونومی را با چلنج فکتورهای سیاسی و اجتماعی روبروساخت که درین کوارتر یرفیصلۀ امورمامورین داخل شفاخانه موثربود.

علاوتأ, تا اکنون  دیپارتمنت  رابطۀ ولایتی یا Provincial Liason Department وزارت صحت عامه نتوانسته است که رول این دیپارتمنت را توضیح و تعریف نموده نشان دهد که در تقویۀ سیستم صحی ولایتی چه رول مهم بازی کرده میتواند. به اینصورت تا حال, تطبیق پارتنرهای LMG به جواب ضروریات اهتمامات اساسی صحی کمیونیتی  در تمام افغانستان ظرفیت و توانائی محدود داشته برای LMG این یک چلنجیست تا وزارت صحت عامه را متقاعد سازد که مداخلات انتظامی خود را درسرتاسر مملکت  ازدیاد بخشد.

نگفته نباید گذاشت که: چلنج فکتور های اجتماعی و سیاسی ناشی از فساد اداریست. امروز سوم دسمبرسال 2013 , طلوع نیوزهنگام پخش اخبار بساعت یک بعد از ظهر و قت کولورادو خبرداد که در اثر تحقیقات سازمان شفافیت جهانی ؛ افغانستان با سومالیا و کوریای شمال از فاسد ترین کشور های جهان از نظر قضائی, اقتصادی و اجتماعی قلمداد شده که این فساد اداری عین سال گذشته بوده با وجود مساعی زیاد نتایج مفیده حاصل نشده است. این راپورزجردهنده, تخیلات کارتونیست های افغان را بکار انداخته و آثاری خلق کرده اند که یک مثالش که در فیسبوکها ظاهرشده,حضور تان تقدیم میدارم:

 

                              

 

                 دوم: جعبۀ اهتمامات ضروری صحی152 یا The Essential Package of Hospital Care (EPHC)  

که بنام 153Hospital Services (EPHS) نیز یاد شده است عبارت از تداویهای تخصصی در شفاخانها میباشد. در سال 2003م وزارت صحت عامه از شفاخانهای مملکی ارزیابی بعمل آورد که در نتیجه نکات عمدآ ذیل شناخته شد:

 

1- تناسب یک (1)  بستربرای هر هزار(1000) مریض در هیج یک از

      شفاخانهای ولایات بشمول کابل, برخورد نشد. و هم توضع شان

      غیر مساوی بوده تعداد زیاد مردم به شفاخانهای که دارای

      متخصصین بودند, رسیده نتوانسته اند152. در کابل 1.28 بستر برای

      فی هزار مریض میسر بود درحالیکه درولایات 0.22 بستر برای

      فی هزار مریض موجود بود153.

2- ساختمان فزیکی شفاخانها فابل پذیرش بود. اما, شفاخانها فاقد آب و برق بوده

چند لوزام قلیلی که داشتند دیده بانی لازمه نداشت152. و بی کفایتی در عملیات انتظامی شفاخانه ها دیده میشد153.

3- از شفاخانها استفادۀ لازمی بعمل نیامده تنها پنجاه فیصد (50% ) بستر مریض

      داشت152. مامورین مستعد و با کفایت دیده نشد153.

4- اکثر شفاخانها, مخصوصأ در شفاخانهای کلان شهری مامورین  (ستاف ) از

      حد بیشتر استخدام گردیده  مامورین زنانه کمتر شامل بود. عدم انتظام و

      مهارتهای سریری در بین کارکنان صحی شفاخانه واضحأهویدا بود.

5- دسترسی به واقعات عاجل ولادی مخصوصأ نا کافی بود وسیستم مراجعه وی     

      ضعیف بررسی شد152. کدام سیستم Referral  برای دوکتوران موجود

      نبود153.

 

                                   بناء, برای اصلاح وبهبود کمبودیهای فوق EPHS آماده گردید تا بهدف ستاندرد(؟) سازی

                                   خدمات شفاخانها شروع بکار نماید. اکنون اکثرشفاخانهای دومی (Secondary) وسومی

                                   یا Tertiary)) توسط وزارت صحت عامه تنظیم گردیده درحالیکه پنج (5) شفاخانۀ ولایتی

                                   توسط USAID و چهارشفاخانۀ ولایتی یامنطقویRegional)) توسط اروپائیها یا موسسات

غیر دولتی انجیوها تنظیم و اداره میگردد.

ریفورم در سکتور شفاخانها توسط EPHS درهشت (8) شفاخانهای ولایتی آغاز گردیده

برای بهدف رسیدن این ریفورم و بهبود شفاخانها دولت ده (10) ملیون دالر اختصاص داد. وزارت صحت عامه ملکیت تام این پروژه را دارا بوده روش شان دیگردونورها را

تشویق خواهد کرد که در پروسۀ ریفورم شفاخانها شرکت نمایند.

جواب برای چلنجهای رسیدن بیک سیستم بهترصحی برای مردم افغانستان مربوط به بهبود اجرائیوی سیستم صحی است. ستراتیژی سکتورصحت وتغذی 2008-2013 وزارت صحت عامه یک رهنمائی ستراتیژیک برای مقابله با چلنجهای فوق بود. قبلأ,

وزارت صحیه با مشورۀ امرای دولت افغانستان, دونورهای خارجی, ملل متحد و دیگر علاقه مندان هژده تا بیست ستراتیژی ذیل را اداپت کرده اند:

 

                الف: تنقیص دروفیات و مریضی:

                                 BPHS تطبیق شده بکار بیفتد.

                                         EPHS تطبیق شده بکار بیفتد.

                                 کیفیت خدمات صحی مادروولادی بهبود یابد

                                         قریحۀ کیفیت صحت طفل بهبود یابد.

                                         پروگرام هم آهنگی کنترول امراض ساری بصورت ارزان تقویه یابد

                                         پروگرامهای وقایوی وبهبودی بمیان آید.

                                         حصه گرفتن زیاد مردمان محله یا جامعه تشویق . پیریزی شود

                                         هم آهنگی ساختن خدمات اهتمامات صحی بهبود یابد

                                         حمایۀ پروگرامهائیکه کیفیت عالی دارند, تقویه شود

                                         شیوع فقدان و سوء تغذی تنقیص یابد و استفاده ازویتامینها زیاد شود

                ب: انکشاف خود موسسه:

                                 انکشاف خود موسسه و انتظام آن بهمه سویه ها بهبود یابد

                                         پلانهای صحی تقویه شده, ارزیابی ودیده بانی بهمه سویه ها اجرا شود

                                         انکشاف منبع پولی اهتمامات صحی و حسابها برای نشنل هلت یا صحت مردم

                                         انکشاف منابع بشری مخصوصأ طبقۀ اناث تقویه شود

                                         هم آهنگی و انتظام در سویۀ ولایتی تقویه گردد

                                         ریفورم و باز سازی دوام داده شده, تطبیق آن از دیگرموارد مقدمتر صورت گیرد

                                         خاطر جمعی با کیفیت یا Quality Assurance بمیان آید.

                                         قواعد وقوانین برای سکتورهای شخصی وعمومی (دولتی) تدوین شود

                                                                               

وزارت صحت عامۀ افغانستان  به اساس احصائیۀ  2011 , دارای 6162 داکتر بود و پلان است که تا سال 2016 به 9850 داکتربلند برود, 5197 نرس دارد و پلان است که به11868نرس تزاید یابد, 2605 قابله دارد وپلان است که به 6303 قابله وفرت پیدا کند, 484 داکتردندان دارد و پلان است که به4019 دینتیست ازدیاد یابد, 1360 فارمسست و تکنیشن فارمسی دارد و پلان است که به 4914 نفر کثرت پیدا کند, 1734 تکنیشن لابراتوار و اکسزیز دارد و پلان است که 5939 نفر برسد153.

 

17- وما دوکتوران افغان در امریکا.....

ناگفته نباید بگزریم که درطول جهاد و پسانها یکتعداد دوکتوران و استادان سابق فاکولته های طب کابل و ننگرهار بازحمات مترافقه و مصارف هنگفت به پشاور و دیگر نقاط  افغانستان               سفر ها داشتند, عملیاتها کردند و لکچر های تقدیم کردند. از جمله اسمای ذیل قابل یاد دهانی است:

پروفیسورولی عصیم سابق شف جراحی فاکولتـۀ طب کابل, پروفیسور قدرت الله مجددی متخصص امراض ولادی و نسائی در قسمتهای مختلف مملکت با زحمات مترافقه و مصارف هنگفت توانستند سفرهائی داشنه باشند و لکچرها دهند و عملیاتها انجام دهند. پروفیسور مجددی پزوگزام متخصصین نسائی و ولادی را در شفاخانۀ Cure را افتتاح و چند نفر متخصص تربیه نموده است و هم یک مرکز تداوی فستولهای نسائی را درکابل بکار انداخته است که از طرف یکی از شاگردان متخصصش اداره میشود. پروفیسور محمد اکرم بابری متخصص داخله و امراض ریوی و critical care با همکار توانایش داکتر ناصر اوریا متخصص امراض داخله در تکساس امریکا و دیگر همکاران شان سایت تدریسی Doctors for Adfghanistan  را بنیاد گذاشته اند که فوق ا لعاده موثر واقع شده است. پروفیسورعبد الواسع لطیفی سابق رئیس فاکولتۀ طب کابل و شف کرسی دیپارتمنت مایکروبیولوژی و پرازیتولوژی و نویسندۀ بالغ برهزار مقاله درهفته نامۀ امید بوده, درامریکا انجمن صلح و دیمو کراسی را که در سندیاگوی امریکا توسط مرحوم غلام علی آئین, داکتر حبیب انور, داکتر سید حبیب بها, داکتر سید حسن بها,مرحوم داکتر عرفان فطرت وداکتر غلام محمد دستگیر بنیاد گذاشته شده بود و درویرجینیا توسط داکتر سید مخدوم رهین و داکتر فطرت دوام یافت تا حال بحیث رئیس آن انجمن تصدی امور آنرا بعهده دارند.

 داکتر غلام محمد دستگیر متخصص امراض جراحی و سابق عضو تدریسی دیپارتمنت جراحی فاکولتۀ طب ننگرهار و کابل درامریکا انجمن دوکتوران افغانی یا APAIA را در اپریل 1989م در مسهچوستس

 

                     

                                                                 APAIA                                                                                                 AMPAA

 

بنیان گذاشته تاسیس نمود که در وران جهاد و پسانها ادویه و سامانها برای استفادۀ وطنداران تهیه شده بود ازطرف انجمن فرستاده میشد. اولین دوکتوریکه بامن از کالیفورنیا بتماس آمد و از تاسیس انجمن  بمن تبریک گفت و مو فقیت مارا تمنا داشت مرحومه داکتر عارفه آزاد متخصص نسائی و ولادی بود که با ما از هیچگونه همکاری دریغ نکرد اما اجل باوی یاری نکرد ودر اثر کانسر ثدیه بحق پیوست که جایش در جنت برین باد. برای مدت سیزده سال مسؤولیت دورۀ تصدی انجمن بدوش من بود. با وجود عدم همکاری یکدسته ماجراجوها و تفرقه اندازها توانستم که اساسنامۀ APAIA, ابن سینا اورگان نشراتی انجمن را با خوشنویسی خود بصورت مسلسل به نشر رسانده به اعضابرسانم برای عیدها کارت های عید مبارک دیزاین میکردم و به اعضا و رفقا میفرستادم , کنفرانسهای علمی سالانه بهر ولایت محتلف امریک حتی Menz جرمنی در جریان بود, برای مهاجرین افغان در پاکستان اضافه از سی صندوق

و یتامینهای قیمتی  Silver Centrum فرستادیم  ,ادویه و کمپلها فرستدادیم که یعضی ار آنها بعوض استفاده مهاجرین زیر حبمه ها یه دوکانها دوا فروشی پشاور راه یافته بود. بیک مریضی که آقای حبیب مایار بما معرفی نموده بود برای پروستیز وی کومک مالی نمودیم و برای یک معلمی که محترمه ثریا سدید بما معرفی کرده بود و رویش سوختگی وخیم داشت گفته شد که برای تداوی آن به توسعه کننده های جلدی یا  Tissue Expanders ضرورت داشت برایش فرستادیم و بلا فاصله تداوی وع آغاز گردیده بود. همچنین توانستم که ده فصل کرستوفر ایدیشن پانزدهم سال 1997م را درده جلد به استفاده از مصافۀ معاینۀ مریضان, توقف صرف کافی و نان چاشت و سفرهای دورو درازجلد, ترجمه کنم. در سفر 2002م به کابل وملاقات با رئیس انستیتوت طب در محضر وی به شف جراحی فاکولتۀ طظب کابل اهدا شد تا ازآن در تدریس جراحی استفاده نماید. متاسفانه بعد از یک سال از کتایبخانه هرده جلد آن که به چه زحمات تهیه شده بود نا پدید گشت.

 

                                      

    جلد اول تا جلد پنجم جراحی ترجمۀ داکتر دستگیر                                         جلد ششم تا دهم جراحی ترجمۀ داکتر دستگیر

                      جلد اول: انکشاف و نموی جراحی                                            جلد ششم: اهتمامات مایع و الکترولیت مریض جراحی

                      جلد دوم: بیولوژی مالیکولی در جراحی                                      جلد هفتم: اساسات آماده ساختن قبل از عملیات

                      جلد سوم: نتایج سریری در جراحی                                                                 جلد هشتم: ترانسفوزیون خون و تشوشات نزفی جراحی

                      جلد چهارم: هومیوستاز                                                                                جلد نهم: استقلاب در مریضان جراحی

                      جلد پنجم:  شاک                                                                                         جلد دهم: موضوعات جراحی مرض شکر

 

همچنین در ماه فروری سال 1982 برای شفاخانه Infection Control Manual  ویک رهنما برای نرس پرکتشنر ها تدوین شد. ودرسال 1984 درکلاس کمپیوتریک دیپارتمنت جدید زیرنام "تشوشات جسمی درمریضیان عقلی" یا Somatic Services دیزاین شد.

 

                                   

                                                                    رهنما برای کنترول انتانها در شفاخانه

 

از روسای سابق انجمن دوکتوران افغانی در امریکا باید که از محترمه داکتر حمیرا بهسودی و محترم داکترمحمد هارون عظیم یاد کرد.  داکتر بهسودی اساسنامۀ انجمن را که در سال 1989 تدوین شده بود و بعد داکتر فیض محمد بهسودی آنرا با اشتباهات املائی و انشائی دوباره نشرکردند اصلاح نموده یک اساسنامۀ نسبتأ بهتری را بمیان آورد, اسم انجمن و نشان آنرا تغییر داده نامش را انجمن پروفیشنلهای طبی افغان درامریکا یا AMPAA نهادند و نیوز لیترابن سینا را نشر کردند. داکتر هارون عظیم در انجمن یک انسجام و تنظیم آورده دراتحاد اعضای انجمن سعی و جدیت ورزید, بکابل سفرکردند تا نمایندگی انجمن را در آنجا افتتاح نمایند وهم کلینیک صحی برای افغانها در ایام همآئی هایشان افتتاح کرد که تا امرور موفقانه دوام دارد. رئبس فعلی AMPAA,  محترمه ریحانه نورزاد است که یک نرس اکادمیک بوده کاندید دوکتورا درنرسنگ هستند, فعلأ بحیث آمرۀ اطاق عملیاتهای جراحی یکی از شفاخانهای مشهور نواحی واشنگتن دی سی, مشغول وظیفه اند.انتخاب شان بحیث رئیس انجمن امید مارا جهت همکاریهای اکادمیک وعملی با وزارت صحت عامه افغانستان دوچندان ساخته است. قبل از محترمه نورزاد, داکتر هوسی حشام که متخصص گوش وگلو در ویرجینا اند, رئیس انجمن بود. مساعی شان در قسمت قانونی ساختن موقعیت غیرانتفاعی انجمن قابل قدر است.

APAIA , دربازسازی صحت عامۀ افغانستان جدأ با نشریات خود حصه گرفت و مضامین پروفیسور قدرت الله مجددی162 و داکتر روف روشان163 را در ابن سینا نشر نموده علاوتأ پروفیسور مجددی165 و داکتر غلام محمد دستگیر164 مضامین جداگانه در قسمت اکادیمیک و سریریات اهتمامات صحی در جورنال مطالعات افغانستان به نشر سپرده اند. همچنین راپور فعالیتهای ده سال اول APAIA در ابن سینا

به نشر رسیده است166.

                   

                  مضمون پروفیسور قدرت الله مجددی162        مضمون داکتر غلام رؤوف روشان163

 

داکتر خوشحال ستانیزی متخصص امراض جهاز هضمی در امریکا انجمن داکتر های افغان را بنام Afghan Medical Association in America (AMA) بنیاد گذاشتند. آنها با یونیورسیتی لومه لیندا یکجا از گروپی بودند که به افغانستان سفر کردند و کتابخانۀ فاکولتۀ طب کابل را مجهز ساختند. مرحوم مغفور داکترمحمد عرفان فطرت پتولوژست وجنرال پرکتشنرعضو فعال انجمن دوکتوران افغانی با محترم پروفیسور حبیب الله انور متخصص یورولوژی یکجا به روم رفتند و با ظاهرخان پادشاه مخلوع افغانستان که پسانها مشهور به بابای ملت  شد از نزدیک دیدن کردند.

 

18- خلاصه اینکه....        

دیده میشود که طبابت در افغانستان تاریخچۀ بسیار قدیمی داشته از کانونهای تمدن قدیم که در حدود پنجهزار سال قبل ازمیلاد شروع شده, درحدود 1200 سال قبل از میلاد با طبابت زرتشتی بنیاد اخلاق یک طبیب اساس میگیرد, شروع شده است. یونانی ها طب یونانی و هندیها طبابت هندی را با حکیم جی های خود بما ارمغان داده اند که  امروز هزاران سال بعد از ورود شان دربیشه و کنارمملکت ما دوام دارد. اسلام با تعلیمات قرآنی و احادیث نبوی بر پاکی وحفظ الصحه  و تدوای امراض امرفرمود. ورود اعراب در سرزمین خراسان ازیکسو مارا بدین مبین اسلام  پایبند ساخت و از جانب دیگربا خرافات و مشروبات خود مردم معصوم مارا به بلای مبتلا ساخته اند که قرنها بعد هنوزهم درتاریکی آن راه گم کرده ایم. سال گذشته برادریکی از دوستان ما که شاگرد و پیروان اعراب قرن بیست و یک هست برای برادرش که به کانسر معده مصاب بود شویست وتعویذ آورد ومانع عملیات جراحی وی که ممکن حیاتش را نجات میداد گردید. آنمرد امروز با ما نیست اما اطفالش یی پدر وخانمش بی شوهر در دیاربیگانگان با مشکلات لسانی و پرورش اطفال خورد وریزه در تلاش است. سامانیان که از اجداد تاجکان بشمار میروند درتعلیم , تعمیم و تدوین حکمت, فلسفه, منطق, نجوم, ستاره شناسی و طب خدمات شایانی کردند. ابن سینا و فارابی از علمای متبحر زمان شان است. سلطان محمود غزنوی بجزتعصب مذهبی و جهان کشائی در نیم قارۀ هند به پیشرفت طبابت علاقه و دلچسپی نداشت. پسرش مسعود آثار گرانبهای ابن سینا را آتش زد. سلجوقیان هم درپیشرفت طب قدمی نگذاشتند  ولی درهمین دوره است که دماغ شاه و یا مشاورین امروزبرای حکمرانان آنروز و رئیس جمهورو زرای امروزخلق گردید , دانش وفرهنگ تحت ا لشعاع تعصب مذهبی سلجوقیان قرار گرفت و سیاستنامه و تاریخ جلالی پا بعرصۀ وجود نهاد.  پیشرفتهای علمی و طبی قرن دهم ویازدهم افغانستان باستان را درجهان علم ودانش درقطاراول قرارداد. علاوالدین جهانسوز مؤسس حسابی غوریان غزنی زیبا را برای هفت شب و روز به آتش کشید  ؛ در همین دوره است که تذکرۀ لباب الباب و تاریخ طبقات ناصری نشر یافت. در قرن دوازده خوارزمشاهیان که کیخسرو مؤسس آنهاست ابن سینا را محنرم داشت و ازکیفرسزای محمود غزنوی نجاتش دادند. چنگیزیان آن عصر نیز بقدرتوان کشتند وسوختند وتاراج کردند و چنگیزیان امروز, طالبان و کمونستان دیروزنیز کمتر از آنها نیستند و نبودند. چنگیز, هنگام حمله درهرات یک طبیب مشهور را بقتل رسانید وکمونستان صدها طبیب و کارکنان صحی را کشتند و زنده بگور کردند. زن چغتای بعد از وفات شوهرش داکتر اورا با تمام فامیلش از دم تیغ کشید. با سقوط مغلیان و پیدایش ملوک کرت  هرات کانون بزرگ فرهنگی و طبایت گشت اما طولی نکشید که تیمور گرگانی آن فرهنگ و آن طبابت را تباه کرد.شاهرخ و خانم او گوهر شاد دوباره درآبادی و فضیلت درهرات کوشیدند ودر همین وقت است که طاعون بر هرات چیره میآبد. در زمان ساطان حسین بایقرا طبیبان متعدد در هرات میزیستند و مردم را با صداقت تام که شایستۀ یک طبیب است مداوا مهیا میساختند. تشریح منصور بمیان آمد. نوربخش بهاؤالدوله با طبابت سیک هند مشهور گشت وکتاب خلاصة التجارب را نوشت. سیاه سرفه را طوری تشریح کرد که تا امروز بیانات او تغییر ناخورده باقی مانده است ومصداق میکند و تداوی آنرا با استعمال  زنجبیل در آب بیان کرده است. در دوران صفویان, طب هندی و اطبای هندی توجه دانشمندان راجلب نمود, یوسف ین محمد بن یوسف کتاب جامع الفواید  و "ریاض الادویه" رانوشت ؛ درحدود یکصد سال بعد از وی خوشحال خان ختک " ذکر د ادویات " را بعین روش منظوم بقلم در اورد که در ارمغان خوشحال درج است.

انگریزها در قرن شانزده با شرکت نام نهاد شرق الهند یک پوستین جای گرفتند و زود بفعالیت سیاسی تبدیل و تخم حکمروائی انگربز ها را درنیم قارۀ هند بذر نمودند. پسانها این انگریزها به چهرۀ دشمنان عنعنوی ما پاکستان باز به صحنه های خون آلود وطن و وطنداران ما ظاهرشدند. پاکستان چون زخمی در پهلوی ما روئید که امروز به کانسرمنطقه تبدیل شده وچه نا بکاریهای نیست که بمقابل مردم ما انجام نداده ونمیدهد. برای درک بیشترتوطئه های انگلیس باید کتاب داکتر عبد الرحمن زمانی را از نظر کذشتاند. علاوتأ, انگریزها برای تروراشخاص ولیدران غیرمطلوب افغانی خود از طبیببان بی مسلک برای ترورآنها کار میگرفتند. ای ترور لیدران امرور هم توسط امریکا و انگلیس دوام دارد؛ احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانها مثال انهاست.

امیر عبدالرحمن خان به طبیب خارجی اعتماد نداشت و طبیبان وطنی بطریق یونانی اورا تداوی میکردند. امیز حبیب الله خان برای خود وفامیل خود دوکتوران هندی استخدام کرد. شاه امان الله غازی که زیادترملت گرا ومردم دوست بود اساس طبابت عصری را با متخصصین ترکی درمیان گذاشت و هیأت هایشان را برای تاسیس فاکولتۀ طب پذیرفت. این غازی امان الله خان است که مؤسس حقیقی فاکولتۀ طب کابل است نه نادر شاه که به غدارمعروف است وی همچنین که پادشاهی را ازامان الله خان بسرقت گرفت بعضی از نظریات و پلانهای اورا نیز ینام خود تاپه زد. خطبه های تاریخی روز جمعه 7 عقرب سال 1304ش وروز جمعه 14 عقزب 1304امان الله خان درقندهار توجه جدی اورا دربارۀ صحت مردمش هویدا میسازد. بالآخره فاکولتۀ طب تاسیس شد اولأ معاونین داکتر و بعد دوکتوران طب به جامعه تقدیم گردید.

شفاخانۀ علی آباد ورفقی سناتوریم بنام اولین رئیس و بنیان گزار کوریکولوم طبی فاکولتۀ طب افتتاح شد و هفده پروفیسوران ترکی و یک متخصص کیمیا افغانی و یک معلم بیولوژی هندی از لیسۀ عالی حبیبیه مدرسین و استادان دوره های اولیه این فاکولته بودند. بعد ها پروفیسوران فرانسوی شروع بتدریس نمودند و شاگردان مجرب در پراکلینیک و کلینیک تربیه کردند و فاکولته طب با فاکولتۀ طب لیون فرانسه رابطۀ علمی برقرارساخت . در عین زمان بفرمان سردار داود صدراعظم وقت فاکولتۀ طب ننگرهار با سه نفراز فارغان عسکری فاکولتۀ طب کابل تحت ریاست پوهاند داکترسید غبدالقادربها افتتاح شد وبزودی داکتران امریکائی بتدریس آغاز وفاکولتۀ طب جلال آباد از طرف WHO شناخته شد.

رژیم کمونستی بر اریکه قدرت نشست. کوریکولوم فاکولتۀ طب بقرارمذاق روسها تغییر یافت, آثار استادان فاکولته که به اثر زحمات شباروزی و مصارف هنگفت نهیه شده بود, بحریق کشیده شد و یادی از آتش سوزی آثار ابن سینا توسط مسعود غزنوی بخاطر آورد. طبیعی علوم جای افغان طبی مجله را گرفت ونام فاکولتۀ طب به انستیتوت طب تبدیل گردید. ازشاهکاریهای این رژیم نام نهاد مردمی کشتار کارکنان صحی, نرسها, محصلین طب و فارمسی, دوکتوران طب واستادان و پروفیسوران طب بود. با این جنایت نه تنها فرد از بین رفت بلکه فامیلها بخاک وخون کشانیده شد و سرمایۀ علمی که بعد از ده ها سال زحمت و مصارف هنگفت نو نوه گرفته بود بر باد و تباه ساخته شد؛ که کمتر از تباهیهای چنگیز و علاؤالدین جهانسور و تبمور گورگانی نبود.

با آمدن مجاهدین, یک اندازه آبادی هائی که توسط رژیم کمونستی و رژیمهای سابق رخ داده بود دراثر برادر کشیها و راکت پرانیها بر شهر کابل توسط صدراعظم شان ودیکران آن کابل زیبا را به ویرانه هائی مانند جنگ جهانی دوم درجرمنی و جاپان وغیره مبدل ساخت. صحت مردم از خراب خرابتر و از بد به بدترشد وزارت صحیحۀ شان تنها بنام بود و فقط برای خدمت خویش وقوم مجاهدین فعالیت داشت. شفاخانۀ علی آباد مرکز تاریخی تعلیمات صحی در افغانستان ویران شد, رفقی سناتوریم تا چند وقت فبل همانطور ویران باقی بود. همچنین , دارالامان جانیکه اولین دسته شاگردان طب در آنجا درس فرا گرفتند تا حال با وجود بلیونها دالریکه بوطن سرازیرشد به حالت رقتبارایستاده است. پسانها بعضی ازین مجاهدین که جهاد فی سبیل الله را فراموش کردند و دست به خیانتها وقاچاقبری و فساد اداری زدند منفورجامعه قرار گرفتند وبه لقب  "وارلارد" سزاوارسزای دنیوی واخروی گردیدند.  هزاران بیگناهان را بخاک و خون غلطاندند, کابل زیبا و مزدحم را ویران و خالی از زنده جان ساختند و بازدرب فرار مجدد را بر قرارکابلیان رنجدیده و ستم کشیده باز نمودند.

طالبان, که با پلان انگریزها و امریکا, پول عربستان سعودی و تعلیم و استخدام ملیشه های پتانی توسط شبکۀ استخبارات پاکستان آنچه باقیمانده بود ازبین بردند, سوختاندند, ریشه کن ساختند, بر ناموس مردم تجاوزها کردند برمردم خلاف تعلیمات قرآنی ظلم و جبر روا داشتند, هزاران مادر وطفل دراثر پروگرام های نا بجای قطع خدمات قابلگی و متخصصین نسائی جان بحق تسلیم کردند. فاکولتۀ طب بلخ و پوهنتون کابل را قرار گاه نظامی خود ساختند. ریش گزاشتن و نماز های بزور رونق یافت و طبقۀ اناث از سواد و تحصیل بی بهره ماند ومردم اضافه تر از زمان کمونستها مجبور به ترک وطن شدند. طالبان اکثر نقاط وطن را با کومک عساکر پاکستانی و حمایت امریکا بتصرف در آورئند. احمدشاه مسعود شهید شد و بلند منزلها و پنتاگون امریکا توسط القاعده با طیاره ها و انتحاریون مورد حمله قرار گرفت و بجواب امریکا به افغانستان جهت از بین بردن تروریستها حمله ورشد و آنهائی راکه توسط گروپهای استخباراتی خود تربیه کرده بودند آوردند و کرزی را بر اریکۀ قدرت نشاندند. بلیونها دالر ریختند و بازار قاچاق تریاک

 

         

                   کرزی هنگام ورود به افغانستان (فیسبوک)                            کرزی با محافظین امریکائی وی (فیسبوک)

 

را مخصوصآ انگربزها گرمترساختند و به تعداد معتادین که درافغانستان از آنها خبری نبود ازدیاد معتنا به رخداد و مرض خانمانسوز هید را پخش ساخت. به انجیوها که قسمت اعظم بلیونها را به جیب خود انداختند موقع دادند و به متخصصین وطندوست لقب دو پاسپورته دادند وموقع  خدمت بوطن را از ایشان ربودندو همکاری نکردند که بوطن برگردند و خدمت بجا آرند. انجمن دوکنوران افغانی در امریکا از مسهچوستس و انجمن طبی افغان از جنوب کالیفورنیا پلانها و نشزیه هائی را برای بازسازی صحی افغانستان تهیه دیدند اما ازطرف دشمنان نامرئی وطن موانع ایجاد شد و بنام دو پاسپورته ها عقب زده شدند. طالبان حملات انتحاری  دوزخ مکان خود را شدت بخشیدند وهر روز صدها پیر و جوان معصوم با انفجاربمب های انتحاریون توته و پارچه به فضا تیت و پاشان میشدند. وزرای صحیحه یکی پشت دیگر عوض اینکه شفاخانهای تروما و صحت طفل و مادر بسازند عقب جراحی قلب و موسسات کانسر و صدها شفاخانها و کلینیک های شخصی که پرکتس شان به هیچ ستاندرد برابر نیست ایستاد شدند. عجب اینست که از ستاندرد گفته میشود و اما ستندارد شان نه نعریف دارد و نه پلان شفاف. درست است که ما به سوپرسپیشلتی ضرورت داریم اما فعلا حق اولیت ازمریضان ترضیضات گوناگون است که چانس تداوی و طول حیات شان بیشتر ازمریضان کانسر و امراض مزمن است. وزارت های صحیحه برای مردم علیل خدمت نه بلکه بخواهش زور مندان و "وارلاردها" قدم میزدند وبه وابستگان تجارت پیشۀ شان اجازۀ پرکتس طبابت و دواخانها دادند. از پیشنهادات و پلانهای انجمن های افغانی در امریکا که یه مفاد مردم و به بودجۀ کم به پا می ایستاد و خدمت میکرد روگردانیدند . برای جلب کومکهای امریکا, دونورها احصائیه های غلط که ازطرف جهانیان تقبیخ شد ارائه کردند. حودکشیهای خانمها با خود سوزیها ازدیاد کسب کرده و معتادین مخدرات درهرکنج و کنارخزیده اند. فاکولته های متعدد طب افتتاح شد اما بدون تدریس بیزیک ساینس, شفاخانهای درسی و استادان مجرب. پوهنتون خوست, که دارای فاکولتۀ طب هم است تعمیر زیبائی درج ویب سایت خود کردند که با مرور دوباره وجود نداشت. تکنالوژی و تیلفونها در هر کنج وکنار کثرت یافت و بیکاری بحد اعلای خود رسید تا جائی که جوانان ما با خطرات و مشقات خود را برای کار و پیدا کردن نفقه فامیل به همسایۀ مسلمان ایران میروند تا به دار آویخته شوندو یا حوالۀ قاچاق برها  گردیده در میانۀ آبهای گرم و سرد غرق شوند ودر آفتاب سوزان دشتها و یا داخل کانتینر ها جان دهند  ویا نعش شان خوراک حیوانات وحشی و پرنده های گوشتخوار گردد. خلاصه اینکه  اکنون در مملکت ازعقل سلیم و صحت سالم سراغی نیست .هوای ملوثٍ و کثیفش همه را مریض ساخته حیات شان را کوته ساخته است. نه امریکا بدرد مردم ما خورد و نه زمام داران شان. پولهای هنگفت به مملکت آمد اما بجیب فساد پیشگان اداری و وابستگان آنها فرو ریخت و بانکهای دوبای و غیره از مفاد آن مستفید شد. خدا کند که این خائنین ملی برای روز دادگاه  درمحضر الهی آمادۀ پرسش و سزای خود باشند! و من این نوشتۀ خودرا برای خیر, سلامت, صحتمندی, داشتن دوکتوران مجرب, زمامداران پرکار, وزرای صادق و دانا که بتوانند بودجۀ انکشافی خودرا عالمانه و تا آخرین پول استفاده کنندو شفاخانهای مجهز درسرتاسر مملکت از واخان تا چخانسور؛  دست دعا بلند کرده با سرودۀ اشک تأثراز عبدالله پرتو که در جنتری سال 2001 انجمن دوکتوران افغانی در امریکا بچاپ رسیده است پایان میبخشم :

 

                 بنگرا,هر چهرۀ که زرد شده همچون خزان از عزیزان وطن, گشت چهره ها چون زعفران

                 آفریدیم ما, به دست خویش رنج و غصه را حالیا  زار و پریشان , در بدر  هر  سو   روان

                 از بهشت  آن  وطن, ساختیم  ما    دوزخی در عجب  آمد,  تموچین   مغل      چنگیز خان

                 راکت و آتش  زدند  بر  شهرک  زیبای ما  خفته  اندر خاک, بس  پیر و جوان  و  کودکان

                 جوی خون جاری نمودند  و بنوشیدند  بجام کو  قلم  را قدرتی؟  تا  که   کند   تحریر    آن

                 غارت  و قتل و تجاوز شد   شعار  ناکسان  تا  که بر مسند   نشینند و شوند  با   عز و شان

                 ناله  و فریاد  ما را  کس  نمی خواهد شنید  من  ندانم, این فلک  با ما  چرا؟ کردست  چنان

                 پرتوا,  اشک تأثر  را   بریز از   دیده ات  یاد کن   از   سرزمین    کشور   افغانستان

 

 

مآخذ:

1- پوهاند رجبعلی طاهری, ارمغان امید, جلد اول,صفحه 257, گرد آورنده سید عزیزالله مرموز,1998

2- پوهاند ابراهیم مجید سراج:http://www.afghanmed.org/archives-past-history-healthcare

3- پوهاند عبدالحی مومنی,تاریخچۀ طبابت و فارمسی و سیر تکاملی آن در افغانستان, اکادمی علوم,

                 مرکز علوم طبی, 1384.

4- میر غلام محمد غبار, افغانستان در مسیر تاریخ, جلد اول, صفحه 32 طبع سال 1362.

5- پوهاند عبد الحی حبیبی, تاریخ مختصر افغانستان, صفحه 11-23 چاپ سوم سال 1377.

6- پوهاند مومنی, صفحه 233.

7-  همانجا, صفحه 119.

8- همانجا, صفحه 66.

9- حبیبی, صفحه 14.

10- مومنی, صفحه 69.

11- همانجا صفحه 73.

12- همانجا, صفحه 74-76.

13- همانجا, صفحه 80.

14-  الطب النبوی, امام ابن قیوم الجوزیحه, مترجم جلال عبدالرب به انگلیسی 2003.

15-  تاریخ اسلام, مسعود الحسن, جلد اول, صفحه 670 طبع 1987.

16-  مومنی صفحه 113

17- Masudul Hassan, History of Islam, Vol. 1-xi-page 660-750, May 1987

18-  مومنی صفحه 81

19- غبار, جلد اول, دولت عباسی, صفحه 65

20- حبیبی, تاریخ مختصر افغانستان, صفاریان صفحه 116 چاپ سوم , دانش کتابخانه, 1377

21- غبار, جلد اول, صفحه 66

22-  حبیبی, صفحه 82

23- سیستانی, باور های مردم کابلو کابلشاهان مقیرن ظهور اسلام:

                 http://www.kabulnath.de/Schankar%20Dara/Minare%20Chakari/Azam%20Sistani/Ba...

24- مومنی صفحه 82

25-  غبار , جلد اول, صفخه, 97

26-  همانجا, صفحه 107

27-  یاد داشتهای شخصی که از پدر جنت مکانم  مروح صوف غلام دستگیرشنیده ام.

28-  مومنی, صفحه 84

29-  حبیبی, صفحه, 144

30-  غبار, جلد اول,صفحه ,86

31-  حبیبی, صفحه, 113

32-  غبار, جلد اول, صفحه, 86-87

33-  مومنی, صفحه, 91

34-  غبار, جلد اول, صفحه, 129

35-  حبیبی, صفحه, 153

36-  غبار, جلد اول, صفحه , 127-128

37-  حبیبی, صفحه, 151

38-  غبار, جلد اول, صفحه, 129

39-  حبیبی, صفحه, 167

40-  غبار ,جلد اول , صفحه, 137

41-  مومنی, صفحه, 86-87

42-  همانجا, صفحه, 93

43-  Percentage: http://en.wikipedia.org/wiki/percent

44-  مومنی, صفحه, 92

45-  غبار, جلد اول, صفحه, 191

46-  فرهنگ داکتر معین

47-  مومنی, صفحه, 94

48-  فرهنگ داکتر معین

49-  مومنی, صفحه , 98

50-  مومنی, صفحه, 95

51-  غبار, جلد اول, صفحه 226

52-  غبار, جلد اول, صفحه, 247

53-  همانجا, صفحه 267

54-  همآنجا, صفخه, 271

55-  مومنی, صفحه 97-98

56-  همانجا, صفحه 101

57-  فرهنگ داکتر معین, صفحه 1713

58-  غبار, جلد اول, صفحه 287

59-  مومنی, صفحه, 105

60-  فرهنگ داکتر معین, صفحه, 1890

61-  همانجا, صفحه, 1261

62-  همانجا, صفحه, 3299

63-  Khushal Khatak:  http://en.wikipedia.org/wiki/Khushal-Kha-i Khatak

64-  مومنی, خوشحال حتک, صفحه, 162

65-  ارمغان خوشحال, با مقدمۀ میان سید رسول رسا, صفحه,930-947 طبع, یونیورسیتب بک ایجنسی

66-  مومنی, صفحه, 106

67-  غبار, جلد اول, صفحه,293

68-  همانجا, صفحه,393

69-  داکترعلی محمد زکریا, کرونولوژی رویداد های مهم افغانستان, صفحه, 42, انتشارات بامیان,2002

70-  داکتر غلام محمد دستگیر,ازآن عصز تا این زمان:http://www.ariaye.com/dari9/diasi/dastgir.html

71-  مومنی, صفحه, 109

72-  داکنر عبدالحمن زمانی, بازنگری دورآ امانی و توطئه های انگلیس, انتشارات مسکا, 2013/1391

73-  مومنی, صفحه, 106

74-  همانجا, صفحه, 1 و 6

75- غبار, جلد اول, صفحه, 576

76-  مومنی, صفحه, 106-110

77-  غبار, جلد اول, صفحه, 696-699

78-  مومنی, صفحه, 11-112

79-  همانجا, صفحه, 112

80-  همانجا, صفحه, 181-182

81-  همانجا, صفحه, 234

82-  همآنجا, صفحه,234

83-  غبار, جلد اول, صفحه, 705

84-  مومنی, صفحه, 183

85-  همانجا, صفحه ,236

86-  فضل غنی مجددی, افغانستان درعهد اعلحضرت امان الله خان از 1919- 1929, صفحه 112,

87-  مومنی , صفحه, 185-185

88-  همآنجا, صفحه, 187-189

89-  همآنجا, صفحه, 190

90-  غبار , جلد, دوم, صفحه, 46

91-  داکترعلی محمد زکریا, کرونولوژی رویدادها, صفحۀ 13

92-  همآنجا, صفحه, 14

93-  غبار, جلددوم, صفحه, 60

94-  مومنی, صفحه, 238

95-  همآنجا, صفحه, 243

96-  میر محمد صدیق فرهنگ, افغانستان در پنج قرن اخیر, جلد اول قسمت دوم, چاپ جدید 1371

97-  مومنی, صفحه, 202-204

98-  همآنجا, صفحه, 206

99-  همآنجا, صفحه 205

100-  http://www.doctorsforafghanistan.com

101-     سلطانعلی کشتمند, یاد داشتهای سیاسی و رویداد های تاریخی, جلد سوم,صفحه 860 طبع 2001

102-  Kabul Times, No. March 8, 1968

103-  داکتر علی محمد زکری, کرونولوژی..., صفحه 41

104-  داکتر غلام محمد دستگیر, طبیعی علوم, پیوند قلب (ترجمه) , صفحه,79-84, 1358

105-  داکتر غلام محمد دستگیر, التیام جروحات ازنظرسریری,طبیعی علوم,صفحه, 195-204 ,1358

106-  داکتر علی محمد زکریا, کرونونلوژی....صفحه, 181

107-  پوهنتون بلخ: http:bu.edu.af/fa/pages851

108-  داکتر علی محمد زکریا, کرونولوژی.... صفحه, 186

109-  همآنجا, صفحه, 185

110-  همآنجا, صفحه, 193

111-  همآنجا, صفحه, 191

112-  همآنجا, صفحه,205

113-  همآنجا, صفحه,207

114-  همآنجا, صفحه, 221

115-  Herat University:  http://hu.edu.af/en/page/8213

116-  Kandahar University:  http://en.wikipedia.org/wiki/university_of_ Kandahar

117-  Al-Beroni University: http://en.wikipedia.org/wiki/Al-Berroni_University

118-  Khost University: www.mohe.gov.af/?lang=en&p=gov&nid=40

119-  Kabul Medical university: en.wikipedia.org/wiki/Kabul_Medical_University

120-  مومنی, صفحه, 192

121-  همآنجا, صفحه 193

122-  8صبح: http://8am.af/1392/01/04/afghanistan-health-who-ntp/

123-  خبر گزاری بخدی  : http://www.bokhdinews.com/health/8880

124-   New Drugs against Tuberculisis: Problems,Progress, and Evaluation of Agents in Clinical Development:  Http://aac.asm.org/content/53/3/849.full   

125-                مومنی, صفحه,                           208-209                                                                

126-  همآنجا, صفحه, 219

127-  همآنجا, صفحه, 227-228

128-  همآنجا, صفحه, 210

129-  همآنجا, صفحه, 223

130-  همآنجا, صفحه, 231

131-  همانجا, صفحه, 224-226

132-  همآنجا, صفحه, 262-355

133-  روزنامۀ 8 صبح, سال هفتم, شماره 1733 چهارشنبه 27 سنبله 1392

134-  داکتر محمد هیثم خیاط, فقه صحت, صفحه 1 ناشر سازمان صحی جهان 2005

135-  همآنجا صفحه, 5.

136-http://www.themathlab.com/Algebra/algebra%20lessons/section3proportions/a340%20hist

137-  فرهنگ فارسی عمید, تایف حسن عمید, صفحه 1032

138-  http://khostuniversity.blogspot.com/

139-  http://szu.edu.af/en/page/8270

140-  مومنی , صفحه, 264

141-  سایت 8 صبح, کشتار های سازمان "اگسا", افشای نام پنجهزار قربانی

142-  سلسلۀ سامانیها, ویدیو در www.Tajik.com

143-  داکتر غلام محمد دستگیر,تبصره بر آخرین نامۀ امیر حبیب الله خان به حکومت برطانیه

                 http://www.ariaye.com/dari8/siasi/dastgir3.html

144-  مومنی, صفحه, 113

145-  جمیل حنیفی, برگرداننده از انگلیسی:  داکتر لعل زاد, هفته نامۀ امید,صفحه پنجم, شماره 960, سال 2013

146-  صحیح بخاری, جلد ششم, ترجمۀ عبد العلی نوراحراری, صفخه 344- 409 ,

147-  ابوعبید الله محمد بن اسماعیل بخاری, ادب المفرد, مترجم عبد العلی نوراحراری, صفحه 332- 360

148-  حبیبی,تاریخ مختصرافغانستان, صفحه 52

149-  همآنجا, صفحه 62- 65

150-  غبار, جلد اول, صفحه 53-55

151-  World Health Organization, Afghanistan Profile, 2010

152-   WHO, Country Cooperation Strategy (CCS) For WHO & Afghanistan, 2009-2013

153-             Uniformed Services University, Lecture #2, July 2011

154-  SIGAR Report to US Congress, October 30, 2013 page 173

155-rises - past-60-years    http://www.pajhwok.com/en/2011/11/30/life-expectancy-afghanistan-

156-  http://en.wikipedia.org/wiki/health_in_Afghanistan.

157-    SIGAR,Audit 13-17/Health Services in Afghanistan

158-  WHO, CCS for WHO & Afghanistan, 2009-2013, page33

159-  CNN, Wolf Blitzer at News Room 1:00PM EST, 10.02.2013

160-  تلویزیون شبکۀ جهانی آریانا, 38% ازیاد در واقعات هیدز,اول دسمبر2013 ساعت 6 شام وقت کولو رادو

161-  طلوع نیوز, افغانستان فاسد ترین ممالک جهان, ساعت یک بعد از ظهر, سوم دسمبرسال 2013 وقت کولورادو

162-  قدرت الله مجددی, پیشنهاد یک سیستم تدریسی مؤثر طب برای افغانستان جدید و اسلامی: ابن سینا,جلد1, شماره3, 1993

163- داکترغلام رؤوف روشان: پیریزی حدمات صحی در کشور جنگزدۀ افغانستان, ابن سینا, جلد2, شماره 2, 1994

164- Ghulam M. Dastgeer, Future Health Care System in Afghanistan, The Afghanistan Studu Journal

 Center for Aghanistan Study, University of Nebraska at Omaha,1993, Vol:4:43-46.

165- Qudrat Mojadidi, Areview of Health Care System. Ibid, 47-50

166-  داکتر غلام محمد دستگیر, در ده سالیکه گذشت...ابن سینا, جلد7, شماره 1, صفحه 3-4, 1999

167- Prof.Dr. S.M. Yusuf Elmi, A brief Look at Sovietization of Afghan Education, 1987

 

 


بالا
 
بازگشت