هـــوای بهشـــت به دمـــاغ کـــرزی زده
انگـــیزه اصـــلی لجـــاجـــت کـــرزی در معضـــله توافقـــنامه امنیـــتی با امـــریکاهـــوای بهشـــت اســـت کـــه به دمـــاغـــش زده
آدمی توان تحمل خیلی مشکلات و مشقات را در زندگی دارد اما زجر وجدانی چیزیست که فیل را از پا می اندازد.
در تاریخ جنایات بشری خیلی موارد وجود دارد که یک قاتل یا جنایتکار بعد از گذشت سالها خودش را بدست خود به پولیس تسلیم کرده و خواهان مجازاتش شده چون دیگر توان تحمل زجر وجدانی را نداشته.
درست همین زجر وجدانیست که کرزی را درین مدت دوازده سال همیش وادر به اعمال و حرکات غیر منطقی کرده که تا عقل سلیم انسانی قابل فهم و درک نیست ، او چنان مرز میان دوست و دشمن و صداقت و خیانت را به گفته خودش گد و د کرده که دیگر هیچ کسی نمیداند کی دوست و کی دشمن این کشور است.
دشمنان وطنش را برادر خطاب کرده و قاتلین فرزندان این کشور را از زندان ها رها کرده و آنها را نزد برادر بزگش ملا عمر فرستاده تا مگر دل سنگ ملا عمر نرم شده و خیانت را که کرزی دوازده سال پیش به برادران ناراضش مرتکب شده مورد عفو قرار داده و پابوسی او را قبول کند.
اما ملا عمر درین مدت به عذر و ناله کرزی همیش بی اعتنا بوده و حتی شنیدن آن را برایش ننگ و عار میدانست.
حالا بعد از سپری شدن دوازده سال برای اولین بار رویا های طلایی کرزی به حقیقت پیوسته و شب هجرانش به پایان می رسد و ملا عمر پیام تبریکی به مناسبت بازگشت به خویشتن اسلامی و افغانی کرزی عنوانی او می فرستد
کرزی در همین مدت دوازده سال میدانست که اشتهای ملا عمر خیلی کلان است و با رهایی یکی دو طالب انتحاری از زندان عاروق او نخواهد شکست اما حالا برای اولین بار چنین شانس طلایی برای او میسر گشته که می تواند جهت کسب رضایت خاطر برادر ناراضش با قربانی کردن سرنوشت سیاسی و آینده کشور به آرزوی دیرینه اش دست یابد.
پس کرزی چون طفلک که از شوق رسيدن عيد و پوشيدن کالای نو در لباس نميگنجد او نيز در آرزوی به پايان رسيدن شب فراق و رسيدن روز وصال و کسب سعادت پای بوسی استاد بزرگوار دقيقه شماری ميکند تا اميرالمومنين بعد از يک عمر هجران دوباره به وطن برگشته و کرزی به جای قالين سرخ دست آورد های ده ساله جامعه مدنی از حقوق بشرو حقوق زن گرفته تا آزادی بيان و قانون اساسی کشور را زير پايش فرش کرده و با ريختاندن خون کبوترصلح کفش های او را رنگين کند و کلید ارگ را دو دسته به او تسلیم کرده در مقابل کلید جنت را از او بدست آرد.
اينهمه عشق و علاقه کرزی به اميرالمؤمنين آدم را بياد عشق آتشين مولانای رومی به شمس تبريزی می اندازد ، آيا انگيزه اين عشق واپسين واقعا تنها نا آرامی وجدانی کرزی از نمک حرامی او نسبت به استادش است ؟
کرزی که در مقابل کسان ديگر که او را برای رسيدن به قدرت بسيار ياری و مددگاری کرده بودند نيز ازين نمک حرامی ها زياد کرده ولی هرگز اثری از زجر وجدانی و ندامت دراو ديده نميشود پس بهتر خواهد بود علت اين اخلاص و محبت را در جاهای ديگر جستجو کرد.
کرزی که انسان خيلی زرنگ و نراديست حالا که هست و نيست کشور را با برادرانش قند و قروت کرده و ديگر چيزی برای خوردن و بردن باقی نمانده و اوباما به صراحت گفته که تمدید ریاست او را به هیچ وجه نمی پذیرد پس کار دنيا که تمام است چرا به فکر آخرت نباشد ، خزان عمر هم که رسيده و اگر واقعا آخرت و سوال و جواب و پل صراط وجود داشته باشد نبايد بی احتياطی کرد و بی پير به خرابات رفت.
اينست که کرزی باز هم از همان نرادی های هميشگی اش استفاده کرده يک تيرو دو فاخته ميکند ، با پناه بردن به زير ريش اميرالمومنين هم خودش را در دنیا از سرنوشت فلاکتبار داکتر نجیب می رهاند وهم در آخرت خود را ازلهيب آتش جهنم نجات ميدهد ، نه تنها خودش را از آتش جهنم نجات ميدهد که حتی در فکر انتقال سرمايه های بباد آورده و دست نخورده اش دران دنيا می باشد.
همين حالاهم يک قسمت زياد آن پول ها را توسط بانک های سرزمين حرمين شرفين به جهان ابدی انتقال داده که قرار گفته خودش فقط ده هزار دالر در يک بانک فرانکفورت دارد و بس ، پس اين پنجا و پنج مليارد دالر کمک های جامعه جهانی به افغانستان کجا شد ؟
درسرک های کابل که هنوز در هنگام بارندگی يک متر آب و گل ايستاده ميشود!
ولی غم بزرگ کرزی حالا بکار انداختن آن سرمايه ها درانجاست که اگرخواست خدا باشد و اميرالمومنين از خر شيطان پائين آمده و پابوسی کرزی را قبول کند شايد وی بتواند از طريق او به خريد زمين بهشت و غرس درخت های زيتون و خرما درانجا اقدام نمايد.
حتی اگر شانس ياری کند و آب و هوای آنجا مساعد باشد او خواهد توانست به کسب پدری اش کشت خشخاش مبادرت ورزيده درمدت کوتاهی سرمايه هنگفت بدست آورده و با عزيزی بانک در خريد و فروش اسعار و معاملات بانکی رقابت کند.
بهر صورت ما توفيق و کاميابی هرچه بيشترشانرا در هدف که پيشرو دارند از خداوند آرزو ميکنيم ، درين جهان که مصدر خدمت به مردم شان نگشتند شايد در جهان ديگر درين امر توفيق بيشتر داشته باشند !
با
تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی