عجــایب خلقــت در افغــانســتان

ظاهـــر قـــدیرعضـــو مجـــلس نمـــاینـــدگـــان گفـــت کـــه فـــرزندان خـــوانیـــن پشـــتون با انبـــاری از دالـــر و دینـــار بدنیـــا می آینـــد

 

در سالهای هشتاد میلادی یک خبرنگار انگلیسی در پشاوراز مولوی خالص جویای علت تعدد زوجات در مردان مسلمان گردیده بود مولوی صاحب با نگاه حقارتباری بسوی خبرنگار دیده و به ترجمان میگوید به این احمق بی دین بگو که زنان مسلمان ماه یکبار عادت ماهانه دارند
که برای سه چار روز شوهران شان از همخوابی با آنها محروم میگردند اما اگر مردی صاحب دو یا سه زن می باشد دیگر خطر این محرومیت از بین رفته و او همیش از حقوق حقه اش برخوردار می باشد.

آن زمان من بر حماقت مولوی خالص می خندیدم که گمان می برد قانون طبیعت برای زنان مسلمان طوری دیگر وضع شده ولی حالا با این اظهارات آقای ظاهر قدیر دچار شک وتردید می گردم که شاید قانون طبیعت در افغانستان طوری دیگر باشد ورنه اینهمه سرمایه قارونی تنها حدود نیم ملیارد دالر پول نقد را او از کجا بدست آورده !؟

اگر این ادعای آقای ظاهر قدیر را قبول نکنیم و او با اینهمه پول بدنیا نیامده باشد پس امکان دارد که وی این سرمایه را از پدرش به میراث برده باشد اما باز همان سوال در مورد پدرش هم مطرح میگردد که او این مقدار پول را از کدام راه بدست آورده بوده ؟

از راه دهل یا از راه سرنی ، از منبع حلال یا از مجرای حرام ؟
برای بدست آوردن آنهمه سرمایه در کشور فقیر مانند افغانستان باید پدر ایشان عمر حضرت نوح را داشته و همیش شب و روز بیل می زدند تا نیم ملیارد دالر را جمع آوری میکردند ولی همه میدانیم که او حتی همین عمر کوتاهش را هم تا آخر طی نکرده و بطور مرموزی کشته شد.

پس امکان دوم کسب سرمایه از راه سرنی می باشد ولی از آنجائیکه مادر ظاهر قدیر به فرزندش گفته :
" اگر تو این اتهام نا حق دزدی و قاچاق زاخیلوال را از پیشانی فامیل قدیر پاک نکنی من شیرم را به تو نمی بخشم ! "
قبول اینکه پدر ظاهر قدیر این سرمایه را از راه حرام با قاچاق تریاک بدست آورده باشد هم از امکان بدور است چون در آنصورت هم مادرش با آن کار خلاف مخالفت کرده و مانع آن می شد.

پس در نتیجه باید قبول کرد که در بین زمین و آسمان خداوند چیز های وجود دارد که نمی توان آن را فقط با عقل خشک انسانی فهمید و درک کرد که شکستن قانون طبیعت در داشتن عادت ماهوار زنان مسلمان و بدنیا آوردن کودکان همراه با دالر و دینار در بین خوانین پشتون از همین جمله چیز هاست ولی من فقط از خداوند همینقدر گله مندم که قانون طبیعت را زمانیکه او شکستانده و کودکان خوانین پشتون را همراه با دالر و دینار درین جهان فرستاده پس چرا کودکان مهاجرین هلمند در چار راهی قمبر شهر کابل را لا اقل با یک جوره موزه زمستانی بدنیا نیاورده تا بیچاره ها در سرمای زمستان با چپلق های پلاستیکی بالای برف ها قدم نمی زدند !؟
یا این که رحمت خداوند مخصوص خوانین پشتون است و فقرا و مساکین پشتون حتی لیاقت یک جوره موزه زمستانی را هم تدارند !؟

با تقـــــــــديم حــــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی

http://haqani.funpic.de

 

 


بالا
 
بازگشت