احمد شاه سلامی
(طنز)
ترسیدن
کودک از عکس یک کاندید!
کودکی در خواب خود ترسیده بود
مادرش از طفل خود پرسیده بود:
هان بگو، در خواب خود، جن دیده ای؟
یا به دم شیر بازی کرده ای؟
یا ز پشت بام ، افتادی به سر
یا که گم گشتی به دشت پر خطر
یا معلم زد به دستانت به چوب
یا که قصاب محل با گوشتکوب؟
پس چرا در خواب ، وحشت کرده ای
جان مادر، از چه کس ترسیده ای!
گفت طفلک ، من بسی ترسیده ام :
از همان پوستر که بر پل بسته اند
رفت مادر، دید بالای ستون
عکس شیر آغای شیر زی،سر نگون!