ابراهیم ورسجی
افغانستان؛بهشتِ تمساح ها
ابراهیم ورسجی
25-12-1392
درشرایط کنونی که بازارانتخابات ریاست جمهوری دردموکراسی ای صوری وموبوکراسی واقعی، یاحکومت اراذیل واوباش درافغانستان،گرم شده است؛نمی خواستم درباره ی پرسمان هایی بیرون ازانتخابات وملزومات ودشواری های آن دست به قلم بزنم.امادوپرسمان زیرباعث شد که زیرعنوان درج شده قلم فرسائی نمایم:نخست،بتاریخ8ژانویه-18ماه جدی،ازآقای کاشف احمدخان،نویسنده ی پاکستانی،نوشته ی زیرعنوان"پاکستان؛بهشت کروکودیل ها/تمساح ها" درسایت"آسیاتایمز"به نشررسیده بود که برایم بسیارجالب تمام شد.دوم،کرزی،سردسته ی کروکس کراسی/ تمساح کراسی ای افغانستان،دوماه پیش ازنشرمقاله ی کاشف احمدخان،لب به اعتراض ها علیه امریکاکشوده بود که ازدونگاه خنده آوروقابل بررسی می باشد:نخست،چرانوکرزرخرید علیه بادارِخود لب به شکوه واعتراض کشوده است؟دوم،کرزی ونوازشریف،هردواین روزهابازارگفت وگوهای صلح باطالبان راداغ کرده اندتاآش شوروروده سوزخود رابه بازارعرضه نمایند.درمقاله ی کاشف احمدخان،دلیل بهشت تمساح هاشدن پاکستان، دومطلب زیرپیش کش شده بود:درماه دیسامبر2013،داکترترین،دکترمتخصص استخوان درکویته، توسط طالبان غرض پول ربوده شد ومدتی بعدباپرداخت50میلیون روپیه رهاشد.دوم،نوازشرف،نخست وزیرپاکستان، دستورداده است که هرکسی که با25میلیون روپیه یابیشترازآن درپاکستان دست به سرمایه گذاری بزند،ازمنبع درآمدِ مبلغ یاد شده پرسان نمی شود! ازاین رو،کاشف احمدخان درنوشته ی خود یاد آورشده است که، آن های که 50میلیون روپیه ازدکترترین گرفته اند،می توانند به گونه ی دلخواه درپاکستان،سرمایه گذاری نمایند وازمنبع پول شان هم پرسان نمی شود.بنابراین،پاکستان به بهشت کروکس یاتمساح هامبدل شده است.(1) باتایید سخن کاشف احمدخان،می خواهم بگویم که ازحال وهوای افغانستانِ گرفتاردرچنگان کروکس / تمساح ها خبرندارد که میلیارد هادلاروافغانی ازجیب مردم بدبختِ سرزمین مابازوروشیطنت ربوده شده است.دررابطه به اصل دوم یاپرخاشگریی کرزی دربرابرامریکا،می توان گفت که این آقاکه توسط امریکابرشانه ی مردم افغانستان بارکرده شد و12سال وچندماه باتمساح های تکنوکرات جازده شده وتمساح های جهادی- طالب نما،حسابی کشورراچاپیده است؛ازنهایت آبروریختگی، باپرخاشگری های لفاظانه وبی معنامی خواهد که ازخود درمیان مردم اعاده ی حیثیت نماید.بهرحال،ازکرزی می خواهم که درکنارشعارهای توخالی علیه امریکا،ازمقدارپول های که علنی ومخفی ازآن کشورگرفته است نیزسخن بگوید.
خوشبختانه،مردم افغانستان به اندازه ی به پختگی ای سیاسی رسیده اند که می توانند تشخیص بدهند که "کرزی کی بود،چه شد،چه کرد واکنون ازسردرماندگی،به آدرس بادارخود چه درفشانی می نماید؟" بهرحال،تجربه ی تلخ حکومت داریی کرزی درافغانستان باوجودهزینه های بی شمارمالی وجانی افغان هاودوستانِ بیرونی حکومت او بویژه امریکا،به شکست انجامیده است؛و احتمال رفتن دوباره ی افغانستان به سوی فاجعه هم دوعامل زیرمی باشد:نخست،موقعیت جغرافیائی افغانستان.دوم،زمام دارِ نادان،نوکرمنش،پس مانده ومتعصبی مانندکرزی.نوع زمام داریی که دردوسده ی گذشته نتوانست گامی درجهت تشکیل کشور- ملت برداشته حداقلِ نوسازی وتوسعه ی اقتصادی- اجتماعی ازبالابزیررادرجامعه ی افغانستان، به مردم پیش کشِ نماید.بهرصورت،تجربه ی تلخِ سیاسی- تاریخی درافغانستان نشان می دهد که این کشورنگون بخت، قربانی موقعیت جغرافیایی ،ناتوانی،فساد وقبیله گرائی سیاست مدارانِ دیروزوامروزخود شده است.درواقع،موقعیت جغرافیائی وناتوانی سیاست کاران افغانستان دوواقعیت تلخ ودرهم تنیده شده ی می باشد که ازدوسده ی گذشته بدین سو دست بدست هم داده منافع کهنه ونواستعمارگری رابرخلاف منافع مردم تامین نموده است.دوعاملی سرنوشت سازی که وضع ناگوار کنونی افغانستان،دستاوردِ آن می باشد.درحقیقت،موقعیت حساس جغرافیائی وناتوانی وخود فروشی امیران ورئیس جمهوران، باعث شد که افغانستان تاکنون دردورباطلی بازیی قدرت های استعماری دست بدستِ آن هاشده به حالت کنونی اش برسد.بطورنمونه،وابستگی حکومت های کابل ازسده ی نزدهم تانیمه ی نخست سده ی بیستم به هندِ بریتانیا،وپس ازهندبریتانیاکه حکومت افغانستان بی بادارشده بود، اتحادِ شوروی رابه حیث باداربرگزید.باداریکه سلطه ی آن تافروپاشی کمونیسم وپایان جنگ سرد درسال1991،برافغانستان ادامه یافت؛وهمین که شوروی فروپاشید، دولت افغانستان هم متلاشی و جنگ های گروهی جهادی نماها وجهادی نماها وطالبان نماهازیراثرپاکستان براه افتاد.درادامه ی جنگ های یادشده،ازدواج طالبان والقاعده زیراثرپاکستان صورت گرفت.ازدواجی باعث رخداد یازدهم سیپتامبردرامریکاو پیاده شدن سربازان امریکائی- انگلیسی به بهانه ی جنگ علیه تروریسم درافغانستان وشکل دهی حکومت ننگین کنونی به ریاستِ کرزی شد.حکومتی درمانده وفاسدی که بجای حل دشواری های کشور به تعمیق بحران وجاده سازی برای بازگشت طالبان کمک کرده است.
وقتیکه پرسمانِ موقعیت حساس جغرافیائی ونابکاریی سیاست مداران وادامه ی دورباطل رهائی ازسلطه ی یک قدرت استعماری ورفتن بزیرسلطه ی قدرت استعماریی دیگربه میان می آید،نباید بریک واقعیت دیگر،یعنی نقشِ انفعالی یاغیرسنجیده ی توده های مردم درروندهای سیاسی ای پرفرازوفرود کشورچشم بست.واقعیت این است که، مردمِ متحد ویک دست وسیاست مدارانِ آگاه وهمسوراهیچ قدرت بیرونی هرچند بزرگ شکست داده نمی تواند.ازاین رو، درکنارموقعیت جغرافیائی وسیاست مدارانِ نابکار،غارتگرومزدوربیگانگان، نباید مردم را درادامه ی دورباطل ودستاوردِ آن، یعنی بحران جانکاه وتوان فرسائی کنونی، بی تقصیربرآورد نمود.البته که، هرسه عامل؛ به نوبه ی خود، به گونه های متفاوت کوتاهی بدوش دارند.ازاین که،موقعیت جغرافیائی، دیگرگونی ناپذیرودوام دارومنافع قدرت های دورونزدیک هم درآن متناقض است؛پس برای ماست که درایجاد وضع درد ناک کنونی،بیشترازجغرافیا،برنقش منفی ای سیاست مداران درتاریخ سیاسی دورونزدیک مان،تاکید نمائیم.دراین راستا،برای همه آگاهان کشورماروشن است که، حکومت داریی خوب وحمایت مردم درپشت سرِ آن می توانست ومی تواند سیاست های قدرت های بزرگ ودرمیانی ای دورونزدیک رابایک سیاستِ خارجی هوشمند وواقع بینانه به گونه ی سمت بدهد که فایده رسانی آن هابرزیان رسانی هایشان غلبه داشته باشد.پرسمانی که سیاست مداران افغانستان به گونه مرگباری درآن ناکام وحکومت کرزی فاسدترین وناکام ترین آن هاه شمار می آید.
بنابرآن،دراین نوشته،بیشترازدیگرعامل های اثرگذاردرایجاد اوضاع کنونی،به نقش غیرسازنده ی سیاست مداران وکارکردضدمردمی شان توجه می شود.واقعیت این است که، سیاست به معنای یونانی اش هنوزدرجامعه وفرهنگ مسلمان هابویژه جامعه ی افغانستان جاپیدا نه کرده است.بطورنمونه،سیاست به معنای یونانی اش نظم وسامان بخشیدن جامعه یاکشوربه سودهمگانی است که دموکراسی،سامان بخشیدن کشوربه سودیک نفرکه پادشاهی،وسامان دادن جامعه به خواست چند نفرکه آلیگارشی،یاچندکسی نامیده می شود.درواقع،هرچه حکومت داریی خوبی که اکنون کشورها دارند،ادامه ی حکومت داریی دموکراتیک یونانِ باستان می باشد که درکشورهای شمال اروپابویژه سویس،سویدن وناروی نماد یافته است.برخلاف،درفرهنگ مسلمانی- افغانی ما، سیاست ازنظرواژه شناسی وکارکردی به معنای زدن ،بستن،کورکردن،کشتن وغصب دارای های منقول وغیرمنقول دولت ومردم می باشد که بدترین نمونه ی آن حکومت کرزی به شمارمی آید.وقتیکه سیاست درفرهنگ سیاسی مابه معنای زدن وبستن وکشتن تعریف ونماد یافته است،حق داریم که سیاست مداران را،مردانِ زدن، بستن ،کشتن ،غارت گروتباه کاری معرفی نمائیم.سیاستی که چنان کارکردی ازخود به نمایش گذاشته و وضع کنونی یاموبوکراسی / حکومت اراذیل واوباش دستاوردِ آن می باشد.وقتیکه تروریسم طالبانی وتباه کاریی جهادی نما ها را که کشتن،زدن ،بستن وغصب کردن بود ومی باشد،سیاست تعریف کنیم که چنین هست،چیزی که بدست مان می آید؛به گونه ی دستاورد،موبوکراسی به معنای حکومت اراذیل واوباش می باشد که زیررهبریی حامد کرزی درافغانستان دست بالاپیدانموده است.(2)
دراین باره که، چرا افغانستان به این روزسیاه افتاد؟ به روشنی می توان ابرازنمود که،دوعامل زیر،یعنی موقعیت جغرافیائی وسیاست مداران نادان وپس مانده دارائی نقش عمده می باشند.ازاین سبب که،موقعیت جغرافیائی راعوض کرده نمی توانیم؛اما وضع سیاسی- اداری- اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی- نظامی- امنیتی مان رامی توانستیم ومی توانیم به گونه ی سروسامان بدهیم که ازاثرمنفی موقعیت جغرافیائی ورقابت های دیگران بالای آن بکاهد.پرسمانی که سیاست کاران دیروزوامروزافغانستان درآن به طورجانکاهی شکست خورده اند.بطورنمونه،سیاست مداران می توانستند ومی توانند باسیاست های خوب وجلب حمایت های مردمی برای خود،ازبسیاری فشارهای جئوپالیتیکس بکاهند.مثلن،فیدل کاسترو،توانست یک حکومت مخالف امریکا رادرزیرریش آن قدرتِ بزرگ،بیشتراز نیم سده نگاه بدارد؛بدون اینکه،قدرت نامبرده زیانی برای حکومت ومردمش عاید کرده بتواند.نقشی که سیاست مداران افغانستان بخاطرضد مردمی بودن درآن شکست خوردند.اگرچه شماری ازکارشناسان منطقه می گویند که دشمنی کاستروباامریکا،باعث خرابی وضع اقتصاد کوباشده است،امابحران مهارناپذیراقتصادی دریونان،ایتالیا،اسپانیا،بحران سیاسی- اقتصادی درمصر،پاکستان ،بنگله دیش،جنگ داخلی درعراق وتروریسم درافغانستان،درسایه ی دوستی بامریکا،خود نمائی کرده است نه دشمنی با آن.
برخلافِ کاسترو،سیاست مداران دیروزوامروزافغانستان چنان فضول ونابکاربودند ومی باشند که تنها راه وشیوه ی نوکری به قدرت های بزرگ واداره ی کشوربه نفع آن ها وبزیان مردم را ازتاریخ سیاسی جهان آموخته بودند ومی آموزند.اگرافغانستان، درمبارزه علیه یک قدرت استعماری پیروزوبجای دست یابی به خود گردانی،بدامن قدرت رقیب آن فروغلطید؛وضعی که تاکنون ادامه دارد.برمی گردد به حماقت هاوفرصت طلبی های سیاسی زمام داران، تا تاثیرات منفی موقعیت جغرافیائی.ازاین رو،درادامه ی افت وخیزهابدامن این وآن کشورخارجی که اخیرین وتباه کارترین آن پاکستانِ مزدوروذلیل بود که بادامن زدن به تروریسم وطالبانیسم،وضعی رابرکشورماتحمیل کرد که جزدواختیار،چیزی دیگری پیش روئی مردم باقی نه مانده بود:نخست،تروریسم طالبان- القاعده.دوم،برای براندازیی آن ها،پیا ده شدن سربازان ناتووشکل دهی موبوکراسی کرزی.ازبدرخ دادها،امریکا وشاخه ی نظامی اش(ناتو) دربراندازیی تروریسم القاعده،طالبان ونظامی های پاکستانی وراندنِ آن ها به آن سوی مرز های افغانستان، موفق؛امادرایجاد نظم وسامان سیاسی ای درخورشرایط کنونی وبرآوردنِ نیازمندی های جامعه ی افغانستان، به گونه ی مرگ باری شکست خورده است.
دراقع،موفقیت امریکا دربیرون کردن تروریستان وپاکستان ازافغانستان وناکامی آن درنظام سازی و سامان بخشی کشورِ جنگ وتروریسم زده ی ما؛بدوعامل زیربرمی گردد:نخست،بالاکشیدن جاهلانِ باصطلاح تکنوکرات وجنگ سالارانِ جنایت کاربه قدرت آن هم زیراداره ی شخص بی پایه ونادانی مانندِ کرزی که نه در ولایت خود جای پای داشت ونه آگاهی ابتدائی ازمدیریت وسیاست رادارابود.دوم،غفلت ازدسیسه گری وبازیی دوگانه ی پاکستان که بازسازیی تروریسم به کمک مالی امریکاوصادرنمودنِ دوباره ی آن به افغانستان راسبب گردید.دررابطه به اصل نخست، باید گفت که، اداره سازی درجامعه ی جنگ دیده وتروریسم زده ی افغانستان توسط چنان ترکیبی ناجورونادانی ازهمان آغازروشن بود که ناممکن می باشد.ازاین رو،آن هانه تنهابدردنظام سازی نمی خوردند،بلکه مانع آن شده وبدوپرسمان زیرهم دامن زنند که بسیارخوب هم دامن زدند:نخست،بحران اجتماعی- سیاسی راگسترش دادند.دوم،وقتیکه بحران های سیاسی- اجتماعی دامن زده شد،فرصت برای پاکستان ودیگربازی گران منطقه ی مساعد شد تابرنامه وسیاست افغانی هرچند ناقصِ امریکا ومتحدان غربی وغیرغربی آن راناکام و افغانستان راباتقویت تروریسم وتندرویی مذهبی به دهه ی1990میلادی-1370خورشیدی بر گردانند.
ازاین رو،لازم است که نوشته را بابحث درباره ی این پرسمان ادامه دهم که سیاست افغانی امریکابجای تامین وصلح وآرامش درافغانستان،این کشوررابه بهشت تمساح هامبدل کرده است.واینکه چراسیاست افغانی امریکابه تبدیل افغانستان به بهشت تمساح هاانجامید؛بهتراست که به عامل های زیرتوجه کرده شود:نخست،نابکاری وبی تقوایی کرزی به حیث نفراول حکومت دست نشانده ی امریکادرکابل.دوم،نادانی وفسادپیشگی ای جاسوسانی نادانی که بنام تکنوکرات ودراصل بی خبرازبروکراسی واداره ی پیشترقبیلگی افغانستان که درزیرسایه ی ظاهرخان،پادشاه پیشین گردآمده بودند.سوم،تفنگ بدستان غارتگرجهادی نما.چهارم،طالبانی کم سوادِ کوت وشلوارپوش که برای پاکستان،امریکاوانگلیستان جاسوسی وبا ظاهرخان،پادشاه پیشین افغانستان هم منافقانه سروکله نشان می دادند.پنجم،نهاد کاران باصطلاح غیردولتی ودراصل جاسوس،استفاده جوووطن فروش بویژه کارمند درشبکه ی استخباراتی پاکستان.ششم،قاچاقبران مواد مخدروزمین.اگربه ترکیب حکومتِ پس رخ داد یازدهم سیپتامبر2001،نگاهی انداخته شود،نشان میدهد که شش دسته ی ردیف بندی شده درآن جای گرفته اند.ازاینکه درحکومت نامبرده برخی کرسی هاومقام های مهم راشورای نظاری هایاهسته ی مرکزی جبهه ی بنام متحدِ مخالفِ طالبان ازخود کرده بودند،کرزی وتکنوکرات های نادان این گمانه زنی رادامن زدند که عامل بسیاری نابسامانی هاهمان هامی باشند؛به گونه ی که رابرت گیست،وزیردفاع سابق امریکا ازآن درخاطرات خودیادآورشده است.درحالیکه،واقعیت خلاف گفته های کرزی وتکنوکرات های ناآگاه ازبروکراسی می باشد.
بطورنمونه، درآغازحکومتِ تمساح سالارِکرزی، برپایه ی فتنه گریی زلمی خلیلزاد وحماقت سیاسی شورای نظاری ها، وزارت های مهم دردست پنجشری هاافتاده بود؛امامنابع مالی دولت،کاملن دردست تکنوکرات های نادان واوباشی بود که جاسوس دوگانه ی امریکاوپاکستان بودند.مثلن،ملافهیم، معاون اولِ طالب کرزی ووزیردفاع بود.ازاین رو، وزارت مالیه ی زیراداره ی تکنوکرات های امریکائی-آی اِس آئی، دربود جه ی وزارت دفاع مشکل تراشی وآن رابه کمترین سطح کاهش دادند؛تااینکه، رحیم وردک،ازخودشان وزیردفاع شد.همین برخورد، دروزارت داخله وریاست امنیت ملی هم که زیراداره ی باندِ شورای نظاربود،بکارگرفته شد.پاکستان که ازوضعیتِ سردرگمِ حاکم بردولت تمساحی- تکنوکرات- جنگ سالاری- مافیایی- کرزیی ازنزدیک آگاهی داشت؛ وامریکاهم پیش ازاداره سازی درافغانستان؛ عراق را اشغال ودر آنجادرگیرشده بود،وقت راغنیمت شمرده طالبان راباکمک های کلان جورج بوش، بازسازی کرد.پس ازاین است که،تمساح های حکومتی وتروریستانِ طالبی به جان مردم افغانستان می افتند! ازنظرکارکردی،گام های نخستین حکومت تمساح سالارکرزی روشن ساخته بود که افغانستان آینده درچه سمتی تاریکی حرکت می نماید.
دراین زمینه،بهتراست که ازغصب کاری هایی نخستینِ تمساح های باصطلاح تکنوکرات بیاغازم.تمساح ها درنخستین گام،درشهرویران شده ی کابل،محله ی شیرپوررابرای خود نقشه کشی وتقسیم وشهرک اشرافی ودرواقع تمساح خانه درست کردند.درواقع،پیش ازپرداختن به دشواری های اقتصادی،اجتماعی،بهداشتی،زیرساختی،زیست محیطی و...مردم افغانستان،تمساح هابرای خود درزمین های مردم قصردرست کردند.ازهمه جالب تراین که،پیش ازساختن شهرک شیرپور،اکثرِتمساح های تکنوکرات وتفنگ- تریاک – اِن جی اوسالار،درشهرکابل خانه های داشتند.چون،به بهانه ی جنگ علیه تروریسم ودموکراسی نمائی جورج بوش وتمساح های افغانِ دست پروده اش،سفارت هاوخارجی های بسیاری به کابل روآورده بودند،تمساح هاخانه های قبلی شان را به کرایه های بالااجاره وخانه سازی،هتل سازی و...راروی دست گرفتند تاازموقع بهره برداری کرده به قیمت بدبختی مردم افغانستان هرچه بیشترپول کمائی نمایند.ازسوی دیگر،صدهاجاهل ونادان دیگرکه درپس کاروان تمساح سازیی جورج بوش جای گرفته بودند،بنام کارشناس درامورمالی،اداری،عدلی،بانکی،زیرساختی،دموکراسی سازی،جامعه ی مدنی،سرمایه گذاری و...بامعاش های آسمان خراش درکابل جای گرفتند که هم کرایه ی خانه ها رابه آسمان بردند وهم خروارهاکاغذراهزینه وسیاه کردند که گویابابرنامه ریزیی نو،افغانستان رابه سوی جهان نو ودمکراتیک سوق می دهند!
درچنان شرایطی که، تکنوکرات های نادان برمنابع مالی باد آورده ازکشورهای غربی مسلط شده بودند وازبد یاخوب رخ دادهابه بیرون خانه هاودفترهای خود هم رفته نمی توانستند،فاجعه ی دیگری توسط تمساح های جهادی نما،طالب های کوت وشلوارپوش،تکنوکرات نماها،نهاد کاران غارتگرغیردولتی وقاچاقبران مواد مخدر،راه اندازی شد که بازارسیاه کردن زمین می باشد.دراین راستا،غصب زمین؛ اول، توسط تکنوکرات های شکم پرست وتفنگ سالارانِ غارتگر- فراری - جاده صاف کن طالبان،باغصب محله ی شیرپوردرکابل؛ودرگام دوم،توسط خانواده ی کرزی درقندهار،با راه اندازیی پروژه ی"عینو"آغازشد.درعین زمان،یک تمساح ازقندهاربه ننگرهارفرستاده شد تازمین های آن ولایت رابامافیای زمین معامله وپیداوارگمرک تورخم رابخورد؛اما رفع زحمت ازخانواده ی کرزی درقندهارنماید.درواقع،پروژه های خائنانه ی شیرپوردرکابل وعینو،درقندهار،غصب زمین های جلال آباد،توسط فرزندحاجی قدیر،سیداسحق گیلانی وچندسیاه کاردیگربه کمک والی،گام های نخستِ تجارت تمساحی- زمین خوارگی درافغانستان می باشد.پس ازآن است که،غصب کاری های زیربراه می افتند:غصب وفروش زمین های پشت کتلِ خیرخانه تانزدیک قره باغ توسط رسول سیاف وامان الله گذر؛همچنان،سیاف زمین های زیادی دولتی وشخصی رادرپغمان ومسیرکابل- میدان شهرغصب،پروژه سازی وبازراسیاه کرد.اینکه برسرِزمین های دشت برچی چه گذشت،همه می دانند.زمین های مسیردارالامان- لوگرراکریم خلیلی وبرادرش حاجی نبی غصب وفروختند.پروژه ی ده سبزرا یک دسته ی وابسته به جمعیت اسلامی،ازخود کرد.درمسیرارزان قمیت به سوی بت خاک،دارودسته ی سیاف واحمدشاه احمدزی وچند دسته ی جنایت کاردیگری،همه زمین های دولتی- شخصی راپروژه سازی وپیسه کمائی کردند.ازساحه ی رحمن به سوی چهارآسیاب تالوگررا زورمندان موبوکراسی کرزی ازخود کردند؛ودراین باره که،طالب کرزی و ملافهیم که هفته ی گذشته درگذشت،برسرساحه های تجارتی شهرکابل چه آوردند،نیازبه بیان بیشتری ندارد.ناگفته نماند که، عین دزدی وبازارسیاه زمین که درکابل وکناره های آن صورت گرفت؛مانند آن یابدترازآن،توسط جهادی نماهایی شکست خورده دربرابرطالبان وزورمندشده پس ازجنگ علیه تروریسم وتمساح سالاری کرزی،درولایت هاهم صورت گرفته است. حیف که جای گلبدین حکمتیار،دراین بازارسیاه زمین،معادن،کالا،موادمخدروآثارتاریخی که زیرسایه ی دستگاه تمساح سالارِکرزی،توسط دوستان وهمتایان جهادی- طالبانی اش درکابل وکناره های آن وولایت های کشورراه اندازی شد؛خالی می باشد!
درجریان این همه بازارسیاه کردن زمین های حکومتی وشخصی درکابل وکناره هائی آن،نقش شهرداری/ شاروالی ای این شهرنگون بخت ووزارت شهرسازیی حکومتِ تمساح سالارِ کرزی، جالب وخواندنی می باشد.روشن است که وزارت شهرسازی،برنامه های شهری رامی سازد وشهرداری آن راتطبیق می کند؛البته باتوزیع زمینِ جای خانه به نیازمندان.اطلاعاتی که نویسنده دارد،نشان میدهد که وزارت شهرسازی، شهرنمی سازد وشهرداری هابویژه شهرداریی کابل،زمین برای خانه ندارد که به متقاضیان بدهد.اگرشهرداری زمین برای خانه سازی ندارد ومحیط زیست شهرهم مرگبارشده است،نمی دانم وجود شهرداری ووزارت شهرسازی برای چیست؟ همین که، قیمت یک نمره زمین دردورترین کناره ی کوهستانی کابل،به صدهزاردلاردربازارسیاه رسیده است،نشان میدهد که تمساح هاچقدرفربه ومردم چقدرلاغرشده اند! شایان ذکراست که، تنها درافغانستان، زمین توسط تمساح های مسلط برحکومت کرزی بازارسیاه نشده است،بلکه زرع تریاک توسط تمساح هاتشویق وقاچاق موادمخدر،درکناربازارسیاه زمین،پول های کلانی رابه جیب تمساح هاواریزوبه شمارمعتادان افزوده است.افزون بربازارسیاه زمین وزرع تریاک وتولیدهیروئین،معادن،آثارتاریخی وبسیاری چیزهای ارزشمندافغانستان هم توسط تمساح هابه غارت برده شده است.ازهمه جالب تراین که،درگذشته هم افغانستان حکومت های تمساح گونه داشت که برزمین وجان مردم افتاده بودند؛اماآن هابرابربه صدهزارم اندازه ی تمساح های کنونی بازارسیاه زمین نکردند وکمک خارجی بزرگی مانند حکومت تمساحی کرزی برایشان میسرنبود.ازاین رو،به صراحت می گویم که غارت وتجاوزی که دردوره ی تمساح سالاری کرزی به حقوق اجتماعی واقتصادیی مردم شده است،ازهجوم چنگیزتااداره ی طالبان نشده بود!
مثلن،تنهاکشورامریکا،در12سال ودوماه ونیم گذشته،100میلیارد دلارکمک درجهت بازسازیی اقتصادِ افغانستان کرده وپرداخت های پنهانی سازماسیا/سازمان جاسوسی آن کشوربدستگاه کرزی درردیف کارهای پنهانی می آید که تنهاکرزی ازمقدارآن می داند.پرسش بنیادی این است که کمک بزرگ یادشده وکمک های دیگرکشورهاکه ازمقدارآنها بانک جهانی ،سازمان ملل وحکومت تمساح سالار کرزی آگاهی دارند،چگونه هزینه شدند که اثری بسیارناچیزی ازآن هادیده می شود؟برای پاسخ به پرسش یادشده،بهتراست که به نوسازی شده هادرافغانستان توجه کرده آنگاه مقایسه نمائیم که درآمد چه اندازه بود وچگونه هزینه شد؟مجموعه ی هزینه های که درزیرساخت هاشده است،امیدی کمتری به مامی دهد.مثلن،سرک های کابل تافیض آباد،به شمول پل بالای دریای پنج،پلخمری تاحیرتان- ازحیرتان تاکتل سبزک درمرزبادغیس- فاریاب،کابل تاتورخم،کابل تاخوست،کابل تاهرات ونیم روز،بیشترازدومیلیارد دلارهزینه دربرنداشته است.درکابل،وضع سیلو/نان پزی وذخیره ی غله ی مرکزوقصردارالامان،ازبازسازی حکایت نمی کنند.بله،پخته سازیی سرک های میان میدان هوای وهتل انترکانت ومیدان هوای وریاست جمهوری به شمول میدان هوای وچندکیلومترسرک دیگردرکابل،به گونه ی تخمینی سه صد میلیون دلارهزینه دربرداشته است.اگربه هتل هاوسالون های عروسی ای بدساختی که درکابل ساخته شده اند، نگاهی انداخته شود،روشن می شود که اکثریت آن هاازپول بازارسیاه زمین،مواد مخدر،جاسوسی ودزدیی کمک های جامعه ی جهانی ساخته شده اند وصاحبان مستقیم وغیرمستقیم آن هاهم تمساح های بزرگِ مسلط بر تمساح کراسی کرزی می باشند.رسانش برق ازآسیای مرکزی تاکابل هم،به کمک هند صورت گرفته است که نه تنهانویسنده،بلکه همه شهروندان کابل ازآن کشورخوشحال وبه پاکستان که بجای کمک دررقابت باهند،به افغانستان طالب وتروریست می فریستد،نفرین نثارمی کنند!
دربخش آموزش وپرورش،زراعت،مالداری،جنگل داری،بهداشت ،درمان،آب نوشیدنی پاک،حمل ونقل یامسیررفت وآمد،معادن،گمرکات،دفاع،امنیت ،حکوت داری،حقوق بشر،بویژه حقوق زنان ،جامعه ی مدنی واحزاب سیاسی،کارنامه ی حکومت تمساح سالار،برای مردم روشن است.درهمین ماه جاری،وزیرمعارف/آموزش وپرورش ابرازنمود که 50درصد مکتب های افغانستان بدون ساختمان می باشند.برای کارکرد وزارت بهداشت،همین بس است که بازارافغانستان ازداروهای وقت گذشته ی پاکستانی پراست ومردم کم پول برای درمان ملاریابه پشاوروکمی پولدارترهابه هندمی روند.ازاینکه،درسرسفره ی مردم کشمش وپسته ی ایرانی موج می زند وگندم وبرنج برای شکم نیمه سیر مردم ازقزاقستان وپاکستان می آید،ونان پزی کابل/سیلوویران مانده است،کاروزارت زراعت رامحاسبه نمائید؛وبرای سرزنش کردن وزارت فواید عامه،وضع تونل سالنگ بسنده می کند.برگمرکات مافیاحکومت می کند.ازاینکه طالبان ازچهارآسیاب برکابل موشک پرتاب می کنند ودرکناردستگاه ریاست جمهوریی کرزی، بم می گذارند وازهمه خنده دارتراینکه،رئیس امنیت رادرمهمان خانه اش ترورمی کنند،نشان میدهد که تمساح هادرغارت سرمایه ی ملی موفق ودرتامین امنیت مردم که فکرنمی کنند؛درتامین امنیت خود شان هم درمانده اند.درواقع،تمساح هابه این هم بسنده نکرده بزرگترین سرمایه گذاری ها رادربیرون بویژه دردوبی کرده اند.یک تخمین نشان میدهد که مجموعه ی پول های دزدی وبیرون کرده شده توسط تمساح ها، تنهادردوبی به بالاتراز13میلیارد دلارمی رسد.
پانویس ها:
1-South Asia.Jan8,2014
Pakistan a Crook’s paradise,by Kashif Ahmad Khan
www.Ayimes.com/atimes/south_Asia/sou-01-080114.html
2-Iwarsajee.blogspot.ca/2014/03/blog-post.html
افغانستان؛ دموکراسی یا موبوکراسی