خواب شیرین و راه دشوار رسیدن به ارگ
ولی احمد شاکر
شماری از کسانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری 2014 میشوند، سالیان زیادی مبارزه و فداکاری کرده اند. البته، نه به منظور نجات مردم افغانستان از شر فقر و بلای جنگ، بلکه برای حفظ، افزایش، و رسیدن به قدرت بیشتر. سمت ریاست جمهوری بلندترین نماد از قدرت سیاسی به شمار میرود، و رسیدن به آن خالی از لذت و درد سر نخواهد بود — خصوصاٌ برای تشنه لبانی که حتی از ریختن خون انسان هم در راه حفظ منافع شان دریغ نورزیده اند. اینگونه اشخاص هم از جانب تعداد کثیری از مردم و هم از سوی سازمانهای حقوق بشر مسئول کشتار و جنایت دردوران خانه جنگی ها و مرتکب فساد و چپاول و خیانت در زمان دیموکراسی کنونی شناخته شده اند.
از اینرو، چنین به نظر میرسد که بعضی از آرزومندان مقام ریاست جمهوری راه دشواری پیش رو دارند. آنها باید اول به رد اتهام جنایت در حق ملت و خیانت به کشور بپردازند، و بعد از قناعت دهی مردم در آن موارد، پیگیر راهی برای اثبات درایت خویش در اخذ رآی شوند. به این معنی که باید پرده از کارنامه های گذشتهء شان بردارند و انگشت تآکید روی اعمال نیکو و دست آوردهایی که به سود ملت انجامیده باشد بگذارند. دیروز چه دردهایی را درمان کردند تا امروز مردم عهدهء درمان دردهای فردا را به آنها واگذار کنند؟ لیاقت کار ریاست را چگونه در عمل به نمایش خواهند گذاشت، و بینش و برنامه ریزی آنها برای فردایی روشنتر و بهتر چیست؟ مثلاٌ، با بی سوادی، فساد اداری، پس ماندگی اجتماعی، پامال شدن حقوق اطفال و زنان، و فقر فراگیر چگونه مبارزه خواهند کرد؟
برای اینگونه پرسشها، نامزدان انتخابات ریاست جمهوری 2014 باید پاسخها یی قناعت بخش فراهم کنند، ورنه دعوای استحقاق و درایت با ارائهء دلایلی چون "من زمانی جهاد کرده بودم،" "من پول و سلاح دارم،" یا "من ملا، داکتر، انجنیر، جنرال، و مارشال هستم" در حصول قناعت مردم بسنده نخواهد بود. به همین دلایل، هستند کسانی که در اثبات سزاواری نشستن بر چوکی ریاست به مشکلات مواجه خواهند بود.
ای وای که خواب رسیدن به قدرت شیرین است، ولی رسیدن به آن بسا دشوار— به خصوص برای آنانی که نه تنها کارنامهء قابل تمجیدی از گذشته و بینشی سازنده برای آینده ندارند، بلکه متهم به هزار جرم و جنایت نیز هستند.