الحاج عبدالواحد سيدی
موضوع : اتحاد ایالات متحده امریکا در
جنگ علیه تروریزم وپا کشیدن فوری آن
تبصره در مورد مقاله پژوهشی پروفیسور پیتر دال اسکات دپلومات قدیمی کانادایی - استاد دانشگاه بورکلی کلیفرنیا
ارائه شده : مرکز مطالعات جهانی سازی ، 6 نومبر 2012
تعلیق واضافات: عبدالواحد سیدی
بخش پنجم
این موضوع را می توان در پاکس امریکانا مورد دقت قرارداد. عربستان سعودی امروز قوی ترین مهره و مهرک برنامه های پشت پرده در ارتباط با تروریزم از طریق قدرت بخشیدن به پاکستان و گروههای سیاسی ایکه تحت پوشش آن در آنجا قراردارند ،همواره درسه دهه آخر سده بیستم و شروع سده بیست ویکم مورد دقت در فعل و انفعالات سیاسی در شرق اسیا (ویتنام و کامبوج، لاوس) وبعداً، در کشور های اسلامی نظیر افغانستان ، عراق ، یمن ، ....
امروز در یکی از تلویزیونهای که از کابل پخش میگردد نمایه ای را دیدم که کشور های را که به صلح جهانی تهدید هستند نشان داده بود که امریکا در رتبه اول،چین در رتبه دوم و افغانستان رادر مرتیه سوم و همینطور سایر کشور ها را ردیف و طبقه بندی و نشان داده بود . ولی واقعیت امر چیزی دیگری است . در نظام جدید جهانی که ایالات متحده امریکا خود را از جمله اربابان درجه اول جهان در نظم نوین و یورشهای جهانی میداند ، به تجربه ثابت کرده است که بعد از جنگ جهانی دوم اولین کشوری است که نظامها و حالات صلح را در جهان مخصوصاً در کشور های دیموکراسی و انتخابی بخطر روبرو ساخته و در بسا اوقات باعث سقوط آن نیز گردیده است که نظیر آن را میتوان در ویتنام ،کامبوج ، عراق در دفاع از دینار و نفت کویتی و جنگ افغانستان و عراق و پشت پرده با سوریه دید.
امروز، فوری ترین موضوع سیاسی جهان، جلوگیری از به اصطلاح «صلح آمریکائی – پاکس آمریکانا» (در اصل یعنی حاکمیت آمریکائی) می باشد که به تدریج ممکن است به جنگ جهانی بیانجامد. به همان شکلی که در قرن نوزدهم در مورد به اصطلاح «صلح بریتانیائی» روی داد. من در اینجا از اصطلاح «به اصطلاح» استفاده کردم، زیرا هر یک از این قراردادهای صلح («پاکس»)، در آخرین مراحل خود، بیش از پیش کمتر صلح طلب و حافظ نظم بوده، ولی بیش از پیش روی تحمیل قدرت رقابتی جنگ طلب و طبیعتا غیر قانونی و نابرابر تمرکز داشته است. ( پیتر دال اسکات استاد دانشگاه برووکلی کلیفورنیا) ؛ از همین سبب است که زعیم افغانستان با درک این موضوع و از موضوعاتی که زعیم افغانستان در قاطی بودنش با امریکائیان در طول یازده سال گذشته شناخت حاصل کرده است میداند که این به اصطلاح ( فاکس امریکانا)در تعاطی با مسأله افغانستان چقدر میتواند سرزمین و حتی منطقه را به درد سر های جدی مواجه بسازد. من بخاطری از فاکس « امریکانا» حرف زدم که کشور هایی که در حوزه جغرافیایی وجه تمدنی مشترک با ایرانی یا خراسانی ماواءالنهری وسندی دارند، همه از آن متأثر خواهند شد چانیکه می بینیم دولت پاکستان که قرارد داد کاربردی(فاکس امریکایی) را چندین سال پیش با امریکا انعقاد کرده در حال حاضر قادر نیست جلو پرواز های هوا پیماهای بی سرنشین ایالات متحده را که از پایگاههای امریکایی در داخل پاکستان بمقصد اهداف جنگی پرواز میکند ومهره های مخالف خود را در حدود سیاسی پاکستان از بین می برد و پاکستان بجز اینکه آن برنامه ها را ناقذ حاکمیت سیاسی خود بداند ، کاری از دست شان شاخته نیست .چه تضمینی وجود خواهد داشت که از خاک ما به کشوری ثالثی از این پایگاه ها استفاده نگردد. اگر در مسأله توافق برنامه کار بردی امریکا و افغانستان تضمین های مؤید و پخته وجود نداشته باشد شاید ما سرنوشت بد تر از پاکستان را داشته باشیم ؛ چه تضمینی وجود خواهد داشت که پایگاه های نظامی امریکا که در چهار حوزه شرق و غرب وشمال و جنوب افغانستان مستقر شوند چنین کاری را نکنند و این حرف تاریخ است که با سرنوشت افغانستان بازتاب خورده است.
جورج کنان متخصص انتظامی کار بردی امریکا اذعان دارد:«باید اعتراف کنم که کشور ها در نزد من ، مثل مهره های شطرنجی هستند که بر صفحۀ آن ، بازی بزرگی برای سلطه بر دنیا در جریان است .»[1]
جورج کنان گفته است:«ما با جمعی باربر 3/6 در صد از جمعیت جهان، 50 در صد از ثروت آنرا در اختیار داریم . در چنین وضعیتی ، کار اصلی در دوران پیش رو ...حفظ این وضعیت نا برابری است ، برای این مهم، باید احساسات را بطور کامل کنار گذاریم . ملاحظاتی چون حقوق بشر، اعتلای سطح زندگی ، و دیموکراسی را از سر بدر کنیم .» [2]
1. پروپاگندای امریکا علیه آینده افغانستان
قسمی که در صدر این نوشتار می بینیم که «پیتر دال اسکات» نیز جابه جایی قدرت های امریکایی را در بحبوحه ده اول سده بیست ویکم ناشی از پیروی از [فاکس بریتانیکا] میداند که همین اکنون توسط سیاست های امریکایی مخصوصاً در کشور های اسلامی احمال میشود و برای اینکه این جابجایی های قدرت نظامی به آسانی به دسترس شان قرار گیرد ما در ماه دسمبر 2013 شاهد براه انداختن پروپاکندای با عرض و طول دولت امریکا مبنی بر اینکه اگر سند کاربردی بین ایالات متحده امریکا از طرف دولت افغانستان به امضاء نرسد افغانستان به روزگار دهه اخیر قرن بیستم باز میگردد .
حال در نظام جهانی کسی و یا قدرتی نیست که پیشنهاد های دولت افغانستان را که حاکی از تضمین صلح و عدم مداخله در امور کشوری و عدم یورشهای نظامی بخانه های اتباع افغانستان ، مخصوصاً دفاع این کشور در برابر تهدید های همسایگان نیز شامل آن میباشد بپذیرد و این پیش نهاد ها را نهایی ساخته در اجراء قرار دهند. اما قسمیکه دیده میشود امریکا بدون اینکه خواستهای بر حق زعیم افغانستان (حامد کرزی) را بپذیرد ، ماشین های پر قدرت تبلیغانی ایالات متحد در بی ثبات شمردن حالات افغانستان را در بیرون رفت قوتهای ایالات متحده در رأس و ناتو در ضمن ، هر روز از تربیونهای اطلاع رسانی و گسیل نمایندگان بلند رتبه آمریکایی بکابل این اطلاعات تخریش کننده آرامش در افغانستان را دامن و برهم میزنند. هیولای سال 2014؟ آیا این ببر کاغذی که امریکا آنرا 2014 نامیده است میتواند در عدم خود واقعیت یک ملت را یا یک کشور را ویا کشور هایی را در منطقه صدمه زند؟
حالا کسی و مرجع ای وجود ندارد که به ایالات متحده و همرهانش بگوید : به چه منظوری در مدت بیشتر از ده سال در افغانستان حضور یافتید واز شما که دعوت نموده بود که بیایید؟ لابد خواهید گفت ما برای قلع و قم تروریزم به اینجا آمده ایم . ولی بدون اینکه این بازی را با تروریزم ختم کرده باشید و یا لا اقل بهبود بخشیده باشید، این سرزمین را رها کرده و می روید؟ تاوان اینهمه بربادی ، از بین رفتن جانهای مردم افغانستان زیر ضربات نایره جنگ و حملات تروریستی ، فقر گسترده ناشی از تراکم سرمایه بدست زور مندان ، فراز قیم کالا ها در بازار ، نبود صادرات از کشور و ورد کالاهایی به پیمانه بزرگ و با ارزش سرسام آوراز خارج ، مفلوج نگاه داشتن کشاورزی افغانستان ، حراج بیدریغ زیر بنا های افغانستان فلج نمودن و از بین بردن بانکها (بانک انکشاف صادرات افغانستان – بانک رهنی و تعمیراتی – بانک انکشاف زراعتی و در اخیر کابل بانک را که در بین تمام بانک ها کشش داشت) . آیا این مزاحمت های سیاسی و اقتصادی را به خانواده های ناتوان و تاوانی از جنگ را که میدهد؟
بیایید دکتورین سیاسی منظر جنگ طلبانه امریکا را که تاریخ حکایت گر آن است، از زبان وقلم خود شان بشنویم:
روز نامه لیبرال ایندپندت یکشنبه ها در زمان جنگ در سال 1991 خلیج فارس نوشت :«جنگ هیچگاه خوش آیند نیست»، اما بلا فاصله در پی آن افزود:، اعمالیست که هیچگاه به مخیله ی جوامع متمدن حتی خطور هم نمیکند . از جمله بمباران یک پارچه کنونی عراق توسط امریکا بی تردید اقدامی هولناک است. اما به صرف هولناک بودنش ، نمی توان آنرا خطا انگاشت.» (توماس فریدمن)
او اذعان دارد :در جنگ دیگری ، در میان برنج زار های به فاصله اندک از سایگون سه نردبان کمانی شکل را در آسمان مشاهده کردم که به اصابت هر نرده شان به زمین ، ستونی از آتش به هوا برخاست .اینها انفجار بمب های سه فروند هواپیمای ب -52ارتش امریکا بود ، بدون آنکه دیده شودند بر فراز ابر ها در پرواز بودند .این هوا پیما ها جمعاً هفتاد تن مواد منفجره را بر اساس طرحی موسوم به جعبه دراز .اصطلاح جعبه دراز واژه نظامی برای بمباران یک پارچه است که هرچه در مسیر آن هدف قرارداشته باشد نابود میکند .در این دست انفجارات حتی توته های سوخته انسانی و حیوانی نیز ریز ریز شده بودند که قابل تشخیص نبود ومن ازبالای لاشه گاومیشی گذشتم که تکه تکه شده و به اطراف پرتاب شده بود. این هوا پیما ها به علاوه خلبانان توسطی مردان بزرگی نظیر توماس فریدمن مدیر روزنامه اندپندنت که حتی درزمین و در بین شالی زار های سوخته ناشی از این بمباردمان پا نهاده بود تا بتواند ودهشت افگنی هواپیماهای نظامی ایالات متحده را با نیروی آتش قوی و بخریب بی مثال آن آنجا را خیلی وحشتناک و بی نظیر به دنیا توصیف کرده باشد.
نوع دیگر از سلاحهایی کشتار جمعی که از طرف ایالات متحده امریکا طراحی و تولید شده است بمب های خوشه ای است، که در ایالات متحده راکی Rockeyesنامیده می شود ، در همان سالها در لائوس همسایه کشور ویتنام آزمایش و استعمال شد. این بمب ها ، هر کدام به تقریباً 160بمب کوچک تقسیم میشدند، که نیمی بحال خفته در روی زمین بجای می ماند ، تا وقتی که حیوان یا انسانی روی آن پا می گذاشت ، یا بنا بر عادت کودکی آنرا از زمین بر میداشت ، آنوقت بود که منفجر میشد..بر آورد شده است که پس از سی سال این بمب ها هنوز سالی 20 هزار نفر را در لاؤس کشور کوچکی که هرگز با امریکا در جنگ نبوده است ، به کشتن میدهد .لاؤس از «صدمات جانبی »ویرانگری امریکا در ویتنام و کمبودیا بود . این بمب های خوشه ای بخاطر ویژگی مرگباربودن دراز مدت شان ، بعنوان سلاح «ضد نفرات» و صرفاً بخاطر ترور ساخته شده اند .
مطبوعات جهان هنوز فراموش نکرده است روزی که وزیر دفاع بریتانیا گفت:«بمب های خوشه ای بهترین و کاراترین سلاحی است که در اختیار داریم»
(گالدز) شاید مراد کندز باشد ، شهر کوچک و گلساخت و فلاکت زده ای در افغانستان، که مدتها پیش بدست نیرو های ضد طالبان افتاده بود ،(به سببی که تعداد زیادی از طالبان در آن شهر تجمع کرده بودند و راه های فرار نیز بسته بود ، توسط هوا پیما های امریکایی به شدت) بمباران شد . از میزان تلفات دقیق آگاهی نیست و لی به یقین میدانیم که در محلهای رهایشی دست کم هفت نفر از اعضای یک خانوانوار کشته و سه نفر بشدت زخمی شدند ، این مردم که ساختمان زیر سر شان ویران شد ، پناهندگانی بودند که به ساختمانی متعلق به «آژانس پاکساری مین های زمینی سازمان ملل متحد پناه گرفته بودند .اما رسانه ها انفجار ساختمان نهادی را که برای «پیشگیری از تلفاتی ناشی از بمب های انفجاری » فعالیت میکنند را نادیده گرفتند«کار کرد بمب های خوشه ای عین مین های زمینی است ، فرق اصلی بین این بمب ها و مین های زمینی که معاهده بین المللی آنرا منع کرده است ، صرفاً در این است که مین ها را در زمین جاگذاری میکنند ولی این بمب ها را از هوا پیما پرتاب میکنند.«در زمان نوشتن این ستور ، طبق بر آورد ، هفتاد هزار بمب کوچک منفجر نشده ی امریکایی در افغانستان وجود دارد افغانستانی که بیشترین ماین های زمینی نیز در خاکش را از قبل نهفته داشته است [همان خبر گذاری]
این است ماهیت «جنگ با تروریزم » در پیشینه تاریخی این مطلب هیچ تردیدی نیست ، همان هوا پیمای«ب- 52» ایکه قسمت اعظم هندو چین را نابود کردند ، شهروندان گریزان از کندز را بخاک در افگندند. سپس نویسنده از محاصره قندور که بعداً اسیران در حومه شهر مزار شریف به قلعه گلی به نام «قلعه جنگی» ختم شد نامی که شایسته است در ذهن انسانهای «متمدن » طنین افگند؛ متمدن واژه ای است که با جامعه مدنی در این روز ها در افغانستان خیلی از آن استفاده می شود .در آن روز نیرو های امریکایی و بریتانیایی برای پشتیبانی از ژنرال دوستم رهبر جنبش شمال ، بمب افگن های امریکایی را بکار گرفتند . مردمان داخل سرای جنگی از طالبان بودند که با بمب های خوشه ای بمباران شدند ، آنهایی که از بمباران در دخمه های داخل قلعه پناه برده و جان بسلامت کشیده بودند،همه، شان در دخمه ها تیر باران شدند و...که به این طریق صد ها اسیر جنگی داخل قلعه نابود شدند.
(در همان روز های حمله به افغانستان هوا پیما های ب-52 که در وطن ما به خط کش معروف است در داخل شهر مزار شریف مانور های دو خوشه ای و سه خوشه ای را بالای مدرسه دخترانه سلطان رضیه شهر مزار شریف آنجام دادند که واقعاً مهندیسی شگفت انگیز فنون نظامی را که ما در طول بیست سال جنگ در افغانستان تا آن روز ندیده بودیم به نمایش گذاشت به قسمیکه طالبان پاکستانی را که شاید تعداد آن حدوداً سه صد نفر ، زیادتر یاکمتر در آن مدرسه بکلی از بین برد و این در حالی بود که به ساختمان اصلی مدرسه و خانه های مجاور که پر نفوس ترین منطقه شهر است ظاهراً آسیبی نرسانده است. من در آن شامگاهها توسط دستگاه ستلایت که در مزار شریف بسیار معمول بود و به اصطلاح (تابه دیشی) میگفتند حملات هوایی امریکا را که شبانه از طریق بی بی سی و صدای امریکا پخش میگردید میدیدم که به مجرد اصابت موشک به قلعه های مستحکم فقط آتش و دود را که شکل سمارقی داشت می دیدیم که چیزی دیگری در منطقه دیده نمیشد و ظرف ثانیه های محدو همه چیز ختم میشد .(مؤلف))
ایزابل هلتون ، مقاله نویس روزنامه گاردین ، می نویسد : « بی تردید ویژه گی اصلی تمدن این است که به آسانی به ترور و بربریت سقوط کند... بما میگویندافغانها خشونت گرا هستند، بنا بر این این توقع که بتوان در افغانستان با قواعد انسانهای متمدن جنگید توقع بیهوده است. اما این جنگ چه کسانی است؟ ...آیا امریکائیان وانگلیسی ها طبق قوانین دوستم می جنگند؟یا طبق قواعد خود شان ؟» [ایزابل هلتون]
اما حقیقت این است که هیچ چیز عوض نشده است ، نه بمب های خوشه ای (که قبلاً در ویتنام آزمایش می شد ) نه وارد شدن شوک به وجدان لیبرالی بشر.هنگام مجبور شدن به اذعان این حقیقت که کشتار های جمعی و(ترور وبربریت ) روال خود ما غربی ها است ، نه کتمان اهداف واقعی مستتر در پس اوهام اخلاقی توسط غنی ترین کشور روی زمین که بنام تمدن «نیروی هراس آفرین نظامیش را علیه فقیر ترین کشور ها نظیر افغانستان بکار می گیرد ». نه به جز فن آوری پیشرفته تر ، در اینجا هیچ چیز عوض نشده است .[3]
این مقاله در بخش های آینده ادامه می یابد
[1] لرد کروزون ، نائب اسطلطنه امپراطوری بریتانیا در هند مستعمره ، سال 1898م، اربابان جدید جهان ،ص133.
[2] جورج کنان ، طراح راهبرد های ایالات متحده در سال 1966.رک: اربابان جهان ،همان.
[3] اربابان جدید جهان ،جان پیلجر ، برگردان به فارسی مهرناز شهابی و مهرداد خلیل شهابی .تهران: 1388نشر اختران ، «بازی بزرگ» ،صص132-139.