محمدعوض نبی زاده

 

نفرین ابدی برعاملان اصلی قتل عام در یکاولنگ

یازده سال قبل دراوایل ماه جنوری سال ۲۰۰۱ میلادی گروه جنایت پیشه ی طالبان به کشتارجمعی مردم  و زمین سوخته در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان دست زد ودرهنگام تلاشی خانه های مردم محل منازل انهارا حریق واتش زدند ، در جریان قتل عام افراد غیر نظامی,اجساد قربانیان قتل عام شده اکثرا تا ۲۲ ماه جنوری همان سال در قربانگاه هاباقی مانده و به اثر یخ‌زدگی و سردی هوا ، اجساد بر زمین چسپیده بودند. ساکنان محلی ووارثین قربانیان نسل کشی قومی وجنایات غیرانسانی طالبان را در یکاولنگ هرگزفراموش نمی‌کنند وخواستار تطبیق عدالت در باره عاملان اصلی قتل عام یکاولنگ بوده وهمواره نفرین ابدی را برعاملان نسل کشی مردم بیگناه یکاولنگ میفرستند.

طالبان نه تنها در یکاولنگ بلکه در بخش‌های دیگری از این سرزمین از جمله در مرکز بامیان , مزار شریف , شمال کابل  و تخار نیز تصفیه ی قومی را  بشکل وحشیانه ی ان انجام داد ه است.چنانچه بعد از اينكه طالبان كنترول شهرمزار شریف  را بدست گرفتند، ملا منان نيازي والي طالبان خطبه ي را در مسجید روضه ی شریف ايراد وهزاره ها را به خشونت وانتقام گیری از كشتار طالبان در سال 1997 میلادی تهديد نمود و اخطار داد كه بايد هزاره هابه مذهب سني حنفي روي آورند و يا شهر را ترك نمایندو ملا نیازی هزاره ها راغیر مسلمان و كافراعلان نمود.از سوی دیگر حکومت طالبان در ان زمان ، تحریم شدید اقتصادی را درمناطق هزاره نشین مرکزی و شمال و درمناطق خارج از کنترول این گروه اجرانمود.

در قالب این برنامه هرگونه مراوده تجاری با مردمان ساکن در این مناطق منع و این موضوع سبب شد که نرخ مواد خوراکی در ین مناطق کشور چند برابر شودومردم این مناطق در قحطی مواد غذائی و زیرخط فقر بسر می بردند .اعمال سیاست دوگانه و وضع محدودیت اقتصادی از سوی طالبان ، سبب گردید که شیرازه‌های به هم پیوستگی ملی در کشور خدشه دارگردد. اگرچه براساس احصائیه رسمی مقامات دولتی مجموع کشتارجمعی گروه طالبان در یکاولنگ در حدود  دو الی سه صد نفر محاسبه و اعلام  شده اند اما احصائیه ی دقیق افرادیکه بشکل دسته جمعی در محلات مختلف  دستگیر و بعدآ به قتل رسیده بخاطر نبود منبع قابل اعتبار در ان زمان غیر ممکن بوده است.

ولی نظر به شواهد عینی موجود در محل , گروه طالبان در جریان اشغال یکاولنگ هنگام گرفتاریهای دسته جمعی و توقیف کردن افراد غیر نظامی ازکنار جاده ها وراه های پور رفت وامد ودر جریان تلاشی خانه بخانه در قریه های بزرگ و مناطق مشهور,چون قریه های بید مشکین ,آخندان، کته خانه ,کشکک ,قرغان ,دره علی ,مندیگک وغیره افراد غیر نظامی محلی را از قریه های متذکره واز برخی قریه های دیگربشکل گروپ های پنجصد الی یک ونیم هزار نفری  بطوردسته جمعی در یک محل ثابت و یا در یک جایگاه کلان ومنازل بزرگترویا در سالونها ی محلی , گرفتار و محبوس مینمودند.

 که بعد از تصفیه  برخی افراد محدود,  طالبان بالای  اکثریت  دستگیر شدگان  وقربانیان قتل عامها اول شکنجه و لت و کوب را همراه با قتل مدغم کرده وهر نفر را تا دم مرگ لت و کوب وبرخی دیگر را زنده  به اتش  میسوختاندند. تمامی این کشتارهای جمعی درمحدوده ی نزدیک به دفتر ساحوی CCA صورت میگرفت که بطور نمونه میتوان از نگهداری تقریبا بیش از۱۷۰۰ نفر در قلعه ی محمد حسن خان در مرکز ولسوالی نیک  نزدیک در مرکز عملیاتی طالبان در مقر موسسه آکسفام راکه  قبل از کشتن  دستگیر شدگان در نزدیک محل کشتارجمعی یاد اوری کرد. همچنین  بنابر گفته ی یکی از شاهدان عینی ,طالبان تعدادی ازمردم را از داخل سالون نماز قریه ی کته خانه جائیکه مردم در آنجا پناه برده بودند گرفتار و در حدود ۱۳ نفر از ریش سفیدان قریه کته خانه  راکه  به مرکز ولسوالی درنیک آمده بودند بطور جمعی  بقتل رساندند.

عاملان و قاتلان اصلی قتل عام مردم غیر نظامی در ولسوالی  یکاولنگ  بامیان, طالبان بلند رتبه و فرماندهان نظامی مشهور طالبان هریک ملا عبدالمنان حنفی، قوماندان خط اول، امین الله امین، معاون وی، ملا عبدالستار لنگ، یکی از قوماندانان ارشد نظامی، ملا ولی جان، والی و ملا عبدالغفار قندهاری قوماندان پیاده در دره علی علیا  و ملامنگل قوماندان محلی در یکاولنگ  وملا عبدالستار قوماندان عمومی طالبان درهزاره جات و یکاولنگ ومعاون اول وی ملا شهزاده که  در آن زمان قوماندان نیروهای ضربتی طالبان در یکاولنگ بودند  که همه این افراددر قتل عام ودستگیریهای دسته جمعی و کشتاربی رحمانه ی  غیر نظامیان در یکاولنگ نقش و سهم فعال داشتند و بخاطر اجرا عملیات نظامی در یکاولنگ نیروهای طالبان  درتعمیر شفا خانه، تعمیر ولسوالی کهنه، دفتر UNOCHA، مکتب دخترانه درمرکزولسوالی در نیک چندین قرارگاه مرکزی جهت قتل عام مردم محل ایجاد کرده بودند.  

 یک ونیم دهه پیش گروه طالبان میخواست حکومت همراه با ترس وحشت را که از لحاظ تفکر و شیوه ی حکومتداری  شباهت های زیادی با حکومت امیرعبدالرحمن، داشت در کابل ایجاد نماید. در زمان حکومت طالبان قتل عام ها  و تصفیه قومی علیه اقوام غیر خودی در مناطق مختلف کشور و  تطبیق سنگ سار کردن  و شلاق زدن زنان و بسته نمودن دروازه های مکاتب دخترانه و جلوگیری از کار زنان در ادارات حکومتی صورت میگرفت درین دوره  زن نه‌تنها ملک شوهر خود بود ؛ بلکه ملک تمام خانوادۀ شوهرش از قبیل برادرها و اقوام دیگر بوده است. مجازات‌های افراد متهم درین ایام  تابع خواست و میل شعبه ی امر به معروف ونهی از منکر طالبان بوده است.

چون گروه طالبان میخواست  نظام سیاسی‌ مبتنی بر وحشت و دهشت را ایجاد  نماید که روح آن را ترس وهراس  در میان مردم تشکیل دهدو ترسیکه تا  عمق جان انسان‌های این کشورراه یافته باشد.در ان زمان  ترس از حکومت طالبان مانند زمان حکومت امیر عبدالرحمن  به یکی از یگانه‌ ترین واقعیت ملموس و تردیدناپذیر زندگی انسان افغانستان مبدل‌ شده بود . خلاصه اینکه  حکومت طالبان کشوررا به زندان بزرگ مبدل و هر‌گوشۀ ی این سرزمین قتلگاه های  لبریز از جسدانسان در زیر خاک‌ها شده بودند. هیچ‌چیزی در این دوره، به اندازه ی  «تعذیب»  بدن انسان مورد توجه و التفات حکومت طالبان نبود.

اگرچه درقالب برنامه های رسانه ی وتصویری, توزیع قدرت از سوی دولت کنونی تلاش شده است تا نوعی اشتراک در امتیازات از آدرس‌های اقوام متعدد وجود داشته باشد، اما این اشتراک مصنوعی  نتوانسته است هم پیوستگی  و وحدت ملی را در جامعه نهادینه سازد.با توجه به این سیاست‌ها چگونه می‌توان بر سخنانی که در ستایش از طالبان از جانب تیم حاکم  بر زبان‌ها رانده شده واین تروریست ها را برادران ناراضی  خطاب می کند باورنمود و ازبازگشت مجددطالبان نگرانی نداشت. کردارهای خشونت‌آمیز و خصمانه‌ای که حکومت طالبان در برابر بسیاری از مردم این سرزمین در گذشته  داشته ، به آسانی فراموش‌شدنی نیست و اذهان عامه و به‌ویژه بخش‌های که از این خشونت‌ها متضرر شده‌اند، نمی‌توانند این جنایات نا بخشودنی طالبان را تقبیح نکنندو بخصوص جنایات ضد بشری و تصفیه ی نژادی که یازده سال قبل دریکاولنگ بامیان توسط جنایت کاران طالب انجام شد فراموش گردد.

حالا که تیم حاکم  ارگ به بهای پریشانی روز افزون روانی واقتصادی مردم بازی های سیاسی خطرناکی را با قدرت های بین المللی به راه انداخته و از نتایج چنین خیمه شب بازی به نفع خود بهره میبردو ازمدتی به این سو،تلاش دارد تا از طریقبرخی از مهره های با نفوذ طالبان که از زندان بگرام رها شده و یا در آستانه رهایی قرار دارند؛ تماس های سری باارسال پیام های سرراست به «شورای کویته» برای انجام معامله  برقرار کرده اند. بنا برین آزاد کردن قصدی وتحریک آمیز فعالان مرگ وترور تفسیر دیگر خود را به دست میدهد. ممکن است تیم حاکم  فعلی تجربه حکومت پشین در دهه نود میلادی را فراموش کرده باشد که در ان زمان رئیس دولت اسلامی وقت درکابل , گروه طالبان را  بنام پیام اوران و کبوتران سفید صلح ستایش و تعریف میکرد ولی باالاخره این پیام اوران صلح  باعث فرار انها از شهر کابل وازبرخی ساحات دیگر برای نابودی حکومت شان گردیدند.

 اما اکنون تیم حاکم ارگ با برائت دادن انتحاری ها میگوید که میان قربانی و هراس افگن باید تفاوت قایل شد که ازدادن تعریف جدید با واژه های «قربانی» و«هراس افگن» افراد انتحاری را که جنایت بزرگی را انجام داده، ، قربانی لقب داده وحکومت کنونی انها را برائت داده و خارجیها را هراس افگن تعریف میکند. در حالیکه طالبان تلاش دارد تا وضعیت باثبات نسبی درافغانستان را دگرگون و برای تشدید بحران امنیتی در تماس با برخی از حلقات حکومتی زمینه ی ناامنی و بی ثباتی بیشتررا در کشور فراهم نماید.

 

 هجدهم   - ماه –جنوری- سال- 2014


بالا
 
بازگشت