محمدعوض نبی زاده
تداوم تشدید تنش و چالشها میان کابل - واشنگتن
تنش وچانه زنیهای کابل بر سر امضای موافقتنامهی امنیتی با واشنگتن به خاطر گرفتن امتیازهای بیشتر از امریکا،تشدید یافته و ظاهرامقامات کابل آماده نیست که این موافقتنامه را امضا کند، تعلل وخودداری رئیس جمهورکرزی از امضای پیمان امنیتی با امریکا پرسش های زیادی را بر می انگیزد؛ و تهدید امریکا برای خروج زود هنگام از افغانستان بر زندگی مردم ا فغانستان سایه انداخته وبه شدت مردم را مضطرب و پریشان ساخته است .تیم حاکم ارگ به دنبال راهی است تا در اینده، مورد قضاوت منفی قرار نگیردو قصد دارد در یک بده وبستان با غرب، با پیروزی ، در انتخابات ریاست جمهوری،اینده به جایگاه ویژه ای در قدرت سیاسی دست یابد. رئیس جمهور کرزی در صدد آن است تا از این پیمان بمثابۀ کارت بازی با امریکایی ها برای رسیدن به مطالبات خود استفاده کند. که ظاهرا برخی از مطالبات او را میتوان بدینگونه برشمرد:
بازرسی نکردن خانههای شهروندان افغانستان ازسوی نیروهای امریکایی و دادن ضمانت امنیتی ازجانب امریکا درهنگام مداخلهی کشورهای همسایه به ویژه پاکستان در خاک افغانستان ، در صورتیکه همه ی این شروط بهانههای پنداشته می شوند، در حالیکه مهمترین هراس تیم حاکم ارگ ، نگرانی از سرنوشتی است که ، پس از پایان دورهی کنونی ریاست جمهوری ,انها را تهدید می کند؛ اقای کرزی ازامریکایی ها مبنی بر حمایت از نامزد مورد نظرش در انتخابات ریاست جمهوری و صعود آن نامزد به کرسی ریاست جمهوری,تضمین نفوذ سیاسی وی در دورۀ بازنشستگی و مصونیت اقتصادی او وبرادرانش,را مطالبه دارد و در ضمن زدودن تصویر دست نشاندگی و وابستگی اوبه امریکایی ها و تبدیل شدن وی به "بابا" و "مُشر" به ویژه در میان قبایل و جامعۀ پشتون تا,از طریق اجتناب از امضای پیمان امنیتی این القاب را کمائی نماید. قرار معلوم بازی تیم حاکم به شیوه تخته چرخان قمار روسی، با گذاشتن تفنگچه به شقیقه کشور، را می ماندکه برای افغانستان خیلی خطرناک تمام خواهد شد ، اگر اقای کرزی بازی خطر ناک بر سر پیمان را ببازد که کارت بازی در دستان خالی او باقی مانده و سپس آویزۀ ی گردنش خواهد شد.
رئیس جمهور کرزی با خود داری از امضای پیمان امنیتی، میخواهد در انتخابات ریاست جمهوری ماه اپریل، سال اینده دربرابر واشنگتن این وسیله نفوذ را در دست داشته باشد اما، دسترسی به آن دشوار معلوم میشود چون درحال حاضر تمامی مصارف نظامی و بودجه توسعه ای افغانستان از کمک امریکا و متحدان غربی تأمین می شود. اگر امریکا با خروج از افغانستان و قطع کمک ها اقدام کند؛ نتیجه آن سقوط کشور واردوی ملی آن است؛افغانستان مانند سال 1992میلادی در وضعیت هرج ومرج سقوط کرده ونیروی طالبان وارد صحنه خواهدگردید. حتی مخالفان امضای پیمان راهبردی واشنگتن و کابل خواستار حضور نظامیان آمریکایی به شکل قانونمند هستند و نمی خواهند تا افغانستان گرفتار جنگ داخلی باشد.
اگرتشدید تنیش و چالشها میان کابل – واشنگتن تداوم پیدا نمایدوواشنگتن نقش نهایی را برای حل تنش وچالش های کنونی به عهده نگیرد؛ برای افغانستان یک فاجعه خطرناک بوده وضربه ی بزرگی به حیثیت امریکا اززمان سقوط سایگون درویتنام وارد خواهد آورد.تیم حاکم درتلاش جلب حمایت ملی میان طالبان ودیگر گروه های مخالف دولت وبازگرداندن طالبان به قدرت سیاسی در جهت اعادۀ نظام سنتی قبیله ای و پایان دادن به نظام سیاسی کثرتگرا و مردم سالار است در حالیکه ، اقای کرزی فراموش کرده که در اکتوبر سال 2001 عیسوی بیاری تفنگداران امریکایی وارد افغانستان گردید و با حمایت امریکایی ها بر کرسی اقتدار تکیه زد، که ارتش امریکا بعد ازسقوط طالبان، با چمدان های بدنام دالر به استقرار دو باره جنگ سالاران و بخاطر از بین بردن حریفان جنگ سالاران با آن ها کمک کرد و با این کار خشم ساکنان محلی را برانگیخت که به بازگشت مجدد طالبان شرایط فراهم شد.
با این حال اکثریت قاطع مردم افغانستان اشتیاقی برای تکرار تجربه وحشی گری حکومت طالبان نخواهند داشت. تامین ثبات و ختم بحران در افغانستان منوط به رسمیت شناختن هویت های قومی و اعتراف به واقعیت های تاریخی در این کشور می باشد. همانگونه انکار تاریخی این هویت ها در زمان حکومت قومگرا و افراطی گروه طالبان سبب نا امنی و بی ثباتی گردیده بود، بناءبه رسمیت شناختن هویت های قومی یکی از راهکارهای تامین صلح و ثبات سیاسی در این کشور دانسته می شود. در صورتی که این توافق صورت نگیرد ,کسانی که قرارداد امنیتی را به نام منافع و امنیت ملی گروگان گرفته اند، کسانی اند که میلیون ها دالر را در مدت ۱۲ سال اندوخته اند؛ اما مردم افغانستان را هرروز به طرف زیر خط فقر سوق می دهند.
ممکن است امضای پیمان امنیتی میان کابل – واشنگتن آثار زیانباری برای ایران نداشته باشد ولی زمانی که گروه طالبان در افغانستان تقویت شود آثار خود را درناامنی ها بر ایران خواهد گذاشت، بنابراین مسافرت اقای کرزی به ایران ، افروختن چراغ سرخی در برابر امریکا است؛ زیرا ایران با امضای موافقت نامهی امنیتی کابل – واشنگتن مخالف است؛اما سفر اقای کرزی به هند و در خواست جنگافزارنظامی از آن کشور ، در واقع ، تلاش های تیم حاکم برای نشان دادن به منابع دیگر اکمالات تجهیزات نظامی افغانستان برای امریکا است؛ اقای کرزی در جهت امضای پیمان، پیوسته از یک شرط به شرط دیگر می رود و با زبان تهدید با امریکا سخن میگوید. پشت پا زدن به خواستِ لویه جرگۀ ، یکی از شگفتی های رفتار غیر قابل پیش بینی او در پرهیز از امضای این پیمان است. اقای کرزی تلاش دارد تا امریکایی ها را به پذیرش تعهدات بیشتر وبیرون راندن امریکایی ها و متحدین غربی شان از افغانستان وادار نماید و در بدل حمایت و کمک قدرتهایی جدید خارجی دیگر، چون: سازمان همکاری شانگهای، جمهوری اسلامی ایران، هندوستان و پاکستان و عربستان سعودی را به نمایش بگذارد.
امریکا می داند در صورت پذیرش این شروط، قرارداد امنیتی امضا می شود اما نتواند آنها را عملی کند با پشتوانه قانونی ، زمینه فسخ قرارداد از سوی کابل را فراهم آورده است. اقای حامد کرزی در حالی برادران ناراضی خود یعنی طالبان را فرزندان افغانستان می خواند و آنها را دعوت به مهمانی لویه جرگه می کند گویا جناب اقای کرزی بعد از سیزده سال هنوز نمی خواهد بفهمد که تمام حملات انتحاری و جنگی طالبان از پیش برنامه ریزی شده و با اهداف خاص صورت می گیرد. تردیدی وجود دارد که در صورت خروج کامل نظامیان آمریکایی از افغانستان، طالبان از نیروی لازم برای تصرف کابل و دیگر مناطق کشوربرخوردار بوده و نظامیان افغانی نیز سلاح های پیشرفته را در اختیار ندارند که در مقابل طالبان مقاومت کنند.
بیست نهم - ماه – دسامبر- سال -2013