نصيرمهرين
پیرامون موضع جناب حامد کرزی
در قبال ترور
ملاعبدالرقیب تخاری
پس از ترور ملاعبدالرقیب، جناب کرزی واکنشی نشان داد که می شود آن را یک سند دیگر از رویکرد های " طالبان" دوستی وی برشمرد. رئیس جمهور او را " شهید راه صلح " نامید. " تحریک اسلامی " یا نهادی را که طالبان در آن تجمع یافته اند، به همان نامی یاد نمود که خود آنها آنرا علم نموده اند. درعمل نیز به تشییع جنازۀ او از طرف حکومت چنان رنگی داده شد، که مراتب دوستی را به اثبات رسانید.
انتقال او به کابل واز کابل با طیارۀ هلیکوپتر به تخار.در آنجا هم گرفتن امنیت مراسم تدفین رسمی همه وهمه حاکی از چنان موضع گیری اند.
ایرادی که بر جناب کرزی وارد می شود، این هم است که : " تحریک اسلامی طالبان " هرگز، دولت کنونی، قانون اساسی و پارلمان و قوانین مختلفۀ دیگر آن را نپذیرفته وبا یک صدا آلرتانیو" شرعیت " طالبانی را سرداده است. در قبال صلح خواهی های دولت نیز از همین پایگاه موضع گرفته و در عمل با توسل به سلاح مرگبار انتحاری مقابله نموده است. پس درست نیست که مقتولین آنها را شهدای راه صلح بنامد. ممکن است او قربانی اختلافات داخلی شده باشد. ممکن است، یک تن از مخالفین پیشینۀ او فرصت را مناسب یافته و دست به قتل او زده است. راه درست این بود که جناب کرزی ( البته درمقام رئیس جمهور) از چنان موضعگیری های شتابناک حذر می نمود. چنان موضعگیری مانع این نمی شد که به محکومیت کلیه اشکال ترور بپردازد.
اما، دیدار با سیری ازموضعگیری های رئیس جمهورکرزی نشان می دهد که در مقام رئیس جمهور در کشوری که بزرگترین چالش در آن بی امنیتی های حاصله از مواضع تروریستی است، با کانون چنین درد سر آوری های خطرناک ومرگبار، همسویی وهمنوایی داشته است. حادثۀ انفجار در وزیر اکبر خان را که چندی پیش رخ داد به یاد بیاوریم. در آنجا رئیس جمهور تعلل معنی دار را به نمایش گذاشت. به آزادی لجبازانۀ زندانیان خطرناک تشخیص شده، مبادرت ورزید. واین همه، نارضایتی بسیاری را در بر داشته است که در چهرۀ محکوم نمودن برادر خوانده گی اش با طالبان همه جا ورد زبان است.
هنگامی که رئیس جمهور کرزی مدعی می شود که ملا عبدالرقیب رویکرد صلح آمیز داشته است! چرا به عنوان رئیس جمهور چنین کشوری داغدار از خشونت و انسان کشی های روزمره، برای مردم از جزییات اطلاعات خویش به موقع سخن نگفت. و این درحالی است که همه روزه سرزنش می شود که کجای طالبان مظهر حد اقل صلح است که به ستایش آنها می نشیند.
در این محدوده، سخن دیگر با او این است که این همه بیگناهانی را که طالبان کشتند، چه می نامد. آیا آنها شهیدنیستند؟ واگر ملارقیب قربانی اختلافات درونی شده است، آن نیروی شهید ساز کدام است؟ اگر همانگونه که شنیدیم ،در لحن سخن کرزی، تحریک اسلامی طالبان نهادی است که ملارقیب وابسته به آن و خواهان صلح بود!! پس تکلیف شناخت از آن تحریک اسلامی طالبان که با نام ملاعمر وصدها بدبختی ، تحجر،آدمکشی وضدیت با ترقی وتحول، ولی وابستگی به سازمان امنیت پاکستان ،گره خورده است، چیست؟
واقعیت این است که مواضع ناشفاف و بحران آمیز جناب کرزی به عنوان فردی که آرزوی رسیدن به قدرت را از طریق تکیه به نیروی خارجی داشت، در دل جریانات بیش از یک دهۀ پسین بحرانی تر شد. تا آنجا که خارجی ها را نیز شاید " به بینی رسانیده " باشد. موقف اخیر وی، در قبال ملارقیب، مظهر وضاحت یافتن چهرۀ طالب دوستی وی است که محکومیت ها وسرزنش های بسیاری را توجیه می کند.