مهرالدین مشید
رابطۀ طالبان و القاعده ناشکستنی است
رابطۀ طالبان با القاعده رابطه یی نیست که با پیروزی رسیدن طالبان در افغانستان پیوند داشته باشد ؛ بلکه این رابطه خیلی پیشتر و عمییق تر از آن است . این رابطه به نحوی بر میگردد بر زمان تشکیل طالبان در پاکستان که هسته های آن در مدارس پاکستانی نهاده شد .
مدرسه های دینی در پاکستان در زمان جهاد بنیاد نهاده شد که در بنیانگذاری آنها استخبارات پاکستان با همدستی گروههای مذهبی پاکستان و تنظیم های جهادی افغانستان دست داشتند . این مدارس بصورت عموم بوسیلۀ کشور های عربی بویژه عربستان سعودی تمویل میشدند . در این زمان داوطلبانی از کشورهای عربی جهت اشتراک در جهاد افغانستان وارد پشاور میشدند و این گروهها به تدریج صفوف فشرده ییرا در میان مجاهدین تشکیل دادند . کشور های عربی برای حمایت از جهاد افغانستان نه تنها در اعزام داوطلبان به پاکستان مجاهدین افغان را یاری رساندند ؛ بلکه با سرازیر ساختن ملیون ها دالر بنیۀ مالی جهاد افغانستان را نیز تقویه نمودند که تمویل مدرسه های دینی در پاکستان را به مثابۀ مراکز سربازگیری برای جهاد نیز در دستور کار خود قرار دادند .
سیا برای رهبری این ها به دنبال یک شهزادۀ سعودی افتاد تا اسامه فرزند یکی از خانوادههای معروف و ثروتمند راپیدا کرد . او که در دانشگاههای هارورد و ویل امریکا تحصیل کرد . شاهزاده ترکی الفیصل با مواقفت امریکا اسامه را برای رهبری جهاد افغانستان برگزید .( احمد رشید) . او طی دوسال به دفعات جهت اخذکمک ها به سعودی رفت و در سال 1982 تصمیم گرفت د رپیشاور مستقر گردد . اسامه به حمایت مالی امریکا برای ساختن زیر زمینی در خوست در زیر رشته کوهها میان افغانستان و پاکستان آغاز کرد که سیا نقشۀ آنرا آماده کرده بود . بیل کلنتون در سال 1986 با راکت این مجتمع را مورد حمله قرار داد. سیا برای نفوذ در نهاد های دینی با جماعت تبلیغی وارد همکاری شد . این موسسۀ خیریۀ اسلامی در خدمت سیا در آمد . به اساس تحقیقات "جان کوولی " این موسسه درسال 1926 بوسیلۀ مولان الیاس دیوبندی تاسیس شد . هدف آن پاک کردن مسلمانان بینا بینی است که بسیاری آداب هندویی را حفظ کرده اند. در یک کنفرانس این موسسه در سال 1988 یک ملیون حضور یافت . در همان سال کنفرانسی به اشتراک شش هزار در شیکاگوی امریکا از سوی این گروه تشکیل شد . هنگامی که یک معلم مهاجر از فرانسه به نام شیخ عبدالحمید به جرم جلب جنگجویان برای مجاهدین به سه سال حبس محکوم شد . به گفتۀ کوولی "مرکز پناهنده گان افغان الکیفه" به مرکزی برای جلب داوطلبان و جمع آوری کمک های مالی مبدل شده بود که به مرکز الجهاد معروف شد . دو شیخ معروف عبدالله عزام و شیخ عمر عبدالرحمان دو روحانی معروف از جمل مبلغان این مرکز بودند که با سیا همکاری داشتند .
شیخ عبدالرحمان به جرم انفجار مرکز سازمان تجارتی جهانی نیویارک درسال 1993 زندانی شد . ایمن الظواهری یکی از مریدان او بود که به این مرکز رفت و آمد داشت . کوولی به برخی پایگاههای نظامی مانند" فورت برگ" در کارولینای شمالی و مرکز آموزشی به نام "کمپ پری" در ویلیامز برگ در ایالت ویرجینیا، مراکز آموزشی نیروهای سیا در "هاروی پوینت " در کارولینای شمالی ، "فورت هیل " د رویر جنیا و "کمپ پیکت " درویرجینیا قرار داشتند .
بعد از ورود عزام و اسامه به پشاور دست به تاسیس مکتب خدمات زدند . بعد تر اختلافاتی میان عزام و اسامه روی داد که اسامه فعالیت های خود را به شکل مستقل از مکتب خدمات آغاز نمود . اسامه و عزام در حمایت از جهاد افغانستان مجاهدین عرب را بسیج و تمویل نموده و به داخل افغانستان در جبهات جهاد می فرستادند . در اول مجاهدین عرب در گروپ های کوچک بصورت مشترک با مجاهدین بر ضد ارتش سرخ می جنیگیدند . به تدریج دارای پایگاههای مستقل شدند که اکثر پایگاههای نظامی آنان در خوست ، پکتیا ، جلال آباد و کنر قرار داشت .
"دیلیپ هیرو" روزنامه نگار هندی نوسته است که سیا انقلاب اسلامی در افغانستان را پیش در آمدی بر انقلاب های اسلامی در کشور های که اکثریت جمعیت آنها مسلمان هستند ، تلقی میکرد . مدارس دیوبندی در سال های دهۀ هشتاد داوطلبان را از آسیای میانه فراخوانده و تمامی مصارف آنان را می پرداختند که طالبان از میان همین داوطلبان بوجود آمدند . دگروال یوسف که 4 سال مسؤولیت بخش مربوط به افغانستان را داشت ، می گوید : طی 4 سال در حدود هشتادهزار مجاهد آموزش دیدند . (احمد رشید ) در حدود 35 هزار مسلمان افراطی از 43 کشور اسلامی از 1982 تا 1992 در کنار مجاهدین افغان جنگیدند . از زمان خروج نیرو های شوروی در سال 1989 تا سقوط نجیب در سال 1992 در حدود 2500 داوطلب دیگر در این مراکز آموزش دیدند. خبرنگاران لاس انجلس تایمز که پی آمد های جهاد افغانستان را در "چهار قاره " بررسی کرده است می گوید از تمامی کشور های اسلامی داوطلبان در اردوگاههای سیا آموزش دیدند . جنرال جی اچ بینفورد " که رویداد ظهران را بررسی میکرد گفت : عاملین این حادثه از داوطلبانی است که برای جهاد افغانستان در مراکز سیا آموزش دیده بودند . چنانکه "مهفود بنون" خبرنگارلاس انجلس را گفت : خود شما این هیولا را آفریدید .
مجاهدین عرب با آنکه در آنزمان بر ضد نیرو های شوروی در افغانستان می جنگیدند ؛ اما شمار زیاد آنان مخالف هرگونه دخالت امریکا در جهاد افغانستان بودند . چنانکه . چنانکه در کتاب "جنگ اشباح " آمده است که در زمان سقوط فرقۀ علی خیل در جاجی د رسال 1986 دو امریکایی "فرانک اندرسن" مسؤول عملیات سی آی ای در افغانستان و" بیردن "به کمک استخبارات پاکستان به دیدن این فرقه رفتند که در هنگام بازگشت در مسیر راه از سوی یک مجاهد عرب موتر آنان توقف داده شد و بین آنان مشاجرۀ لفظی درگرفت که مجاهد عرب برای او گفته بود : امریکایی ها نباید به افغانستان بیایند . اندرسن با ابراز این حرف : دیگر آنان به افغانستان نخواهند آمد . این مشاجره پایان یافت
اسامه تا زمان سقوط دولت نجیب در جبهات مجاهدین حضور نیرومند داشته و بیشتر با حزب اسلامی در تماس بود که پایگاهی در کنر مربوط حزب اسلامی بوسیلۀ اسامه اداره میشد و او تا زمان سقوط نجیب در همین پایگاه باقی ماند . اسامه بعد از سقوط نجیب و در گیری ها میان تنظیم های جهادی بویژه حزب اسلامی به رهبری حکمتیار و جمعیت اسلامی به رهبری ربانی بویژه شاخۀ شورای نظار به رهبری مسعود ، با جمعی از حامیان خود عازم سودان گردید و در آنجا مصروف پروژههای ساختمانی و سرک سازی بود .
در سال 1996 گروهی از فرماندهان جهادی افغانستان مانند قوماندان فضل حق مجاهد از حزب اسلامی حکمتیار ، سازنور قوماندان اتحاد اسلامی ، انجنیر محمود از حزب اسلامی مولوی خالص برای اشتراک در جشن پیروزی سودان عازم آن کشور شدند . اولی در حیات آباد پشاور کشته شد و آخری هم بوسیلۀ برادر قوماندان شمالی از سوی طالبان در جلال آباد کمین زده شد . این ها در این جشن با اسامه ملاقات کردند و از وی دعوت کردند که به افغانستان بیاید . اسامه به دلیل بد قولی ها وبد عهدی های رهبران مجاهدین حاضر به بازگشت به افغانستان نبود و بالاخره به دلیل خرابی اوضاع سودان و تحت فشار بودن این کشور از سوی امریکا ، اسامه به افغانستان بازگردانده شد . برای بازگشت اسامه به افغانستان مسعود و ربانی به دلیل خشم امریکا نسبت به او راضی نبودند ؛ اما سیاف به امید ایجاد آشتی میان محاهدین به بازگشت اسامه ابراز آماده گی کرد و تصمیم بر آن شد که اسامه به جنوب و شرق کشور جا بجا گردد . عبدالرحمن که در آنزمان وزیر ترانسپورت بود . ترتیبات آوردن او را بوسیلۀ دو بویینگ آریانان آماده نمود و هر دو طیاره عازم شارجه شدند و طیارۀ اول در میدان ماند و طیارۀ دومی از سودان اسامه و یاران او را به شارجه منتقل کرد و سرنشینان آن شامل اسامه و خانمش به شتاب سوار بر طیارۀ اولی شدند . طیاره به سوی افغانستان به پرواز درآمد و به میدان هوایی جلال آباد فرود آمد و روز مهمان فضل حق مجاهد و شب در منزل ساز نور مهمان شدند که در این مهمانی جمعی از عربها مشمول شوقی که در گذشته در افغانستان بودند ؛ نیز حضور داشتند . هدف از بازگشت اسامه به افغانستان بوسیلۀ دولت مجاهدین انتقامگیری از امریکا و استفاده از امکانات او برای بازسازی افغانستان جنگ زده بود . چنانکه او در سودان به کار های سرک سازی و بند و نهر سازی مصروف بود . او زمانی در سودان کار های بازسازی را به پیش میبرد که سودان مورد خشم امریکا قرار داشت . با ترک سودان از سوی اسامه از فشار امریکا هم بر این کشور کاسته شد . درست این برابر به زمانی بود که دولت سودان تحت فشار امریکا قرار داشت . زیرا اسامه که به اتهام بمب گذاری در سفارت خانه های امریکا در تانزانیاو اوگندا مورد تعقیب امریکا بود ، در سودان به سر مییرد ؛ گرچه هدف از این تلاش ایحاد زمینۀ آشتی دولت با طالبان خوانده شده بود ؛ اما این بک اقدام هوشمندانه بود ؛ البته به این امید که دشمنی اسامه با امریکا توجۀ این کشور را به دولت مجاهدین جلب نماید که از چشم امریکا افتاده بود تا باشد که امریکا در حصۀ آن گوشۀ چشم لطفی نماید .
گفته می شود که اسامه به مشورۀ سعودی و امریکا در سال 1996 به افغانستان متنقل شد . هدف از این انتقال رهایی یافتن سعودی از حملات او بود ؛ زیرا به همان اندازه که خاور میانه برای امریکا مهم است و امریکا برای دور ساختن اسامه از این محل تلاش کرد . در این تلاش های امریکا منافع سعودی هم پنهان بود ؛ اما زمانیکه اسامه به افغانستان آمد . امریکا اوضاع را به گونۀ دیگری ارزیابی کرد ؛ زیرا امریکا بعد از هم پاشی شوروی سابق کشور های آسیای میانه را مال خود میدانست ؛ اما امریکا بزودی دریافت خطری که به نام تروریسم عربی خوانده میشد . منافع امریکا در کشو رهای آسیای میانه را به خطر مواجه خواهند کرد . از همین رو بود که امریکا خواست اسامه را از این منطقه نیز دور نماید که طالبان به خواست امریکا تن در ندادند .
اسامه در توره بوره پایگاههایی داشت که همرای شماری از حامیان خود در آنجا به سر می برد و در آنجا تا زمانی بود که کابل به دست مجاهدین سقوط نمود . بعد از سقوط کابل به دست طالبان وکشته شدن دو فرماندۀ نزدیک به اسامه انجنیر محمود و ساز نور جمعی از افراد نزدیک به طالبان مانند مولوی عبدالکبیر ، مولوی احسان ، و مولوی صدراعظم در جلال آباد با اسامه دیدار کردند وزمینۀ سفر او را به قندهار جهت ملاقات با ملاعمر مساعد گردانیدند . در حالیکه پیش از این ملاعمر یک شخص گمنام بوده ودر جمع صد ها مجاهد در کنار افراد مولوی محمد نبی محمدی مصروف جهاد بود . اسامه که در جلال آباد زنده گی میکرد و مرکز فرماندهی اش در توره بوره بود . با اعطای موتر های پیک اپ داتسون برای طالبان بیشتر دل آنان را به دست آورد . اسامه در جلال آباد جهاد با امریکا و سعودی را اعلام نمود و این پیام او که در آن خواهان خروج نیرو های صلیبی از سعودی شده بود ، بوسیلۀ ایمن الظواهری درآنزمان که در آنزمان در پشاور بود ، به رسانه ها داده شد . در آنزمان ابوحفص که مغز متفکر سازمان الجهاد به رهبری شیخ عمر عبدالرحمان نا بینا بود ، نیز با اسامه در جلال آباد به سر می برد . . عرب های دیگری مانند ابومصعب السوری نیر در آنزمان در افغانستان بودند که ادعای جانشینی عبدالله عزام را داشت و با اسامه مخالف بود . طالبان اندکی از تندروی های ضد امریکایی اسامه هراس داشتند و ملاعمر خواست برای تحت نظر قرار دادن بیشتر او را به ساکن شدن به قندهار دعوت کرد . اسامه هم که چنین خواستی داشت ، به دعوت او لبیک گفت . در حالیکه هدف رهبر طالبان محدود نگهداشتن فعالیت های اسامه بویژه دیدار های او باخبرنگاران خارجی بود . ملاعمر به ملا محمد حسن رحمانی والی قندهار دستور داد تا هر جایی که اسامه می خواهد در آن جا به جا شود ، تسهیلات را برایش آماده نماید. اسامه فارم "ترنک " را بر گزید و کار ساختمان خانۀ اسامه در فارم ترنک تا خزان سال 1996 تکمیل شد . بعد از آن حمعی از هوا دارانش مشمول شماری کشمیری ها نیز به قندهار رسیدند . در حالیکه قرار گاۀ اصلی او هنوز هم در توره بوره در جلال آباد بود .