مهرالدین مشید
هیاهوی نامزدان ریاست جمهوری شما را به فریب تازه نکشاند؛ در انتخاب تان جدی باشید
از چند روز بدین سو مبارزات انتخاباتی نامزدان ریاست جمهوری در کشور آغاز شده و نامزدان پیکار های انتخاباتی شان را با شور و هلهله آغاز نموده اند. هر یک از برنامه های شان سخن می گویند و وعده های چرب و گرمی برای مردم مظلوم افغانستان می دهند. یکی از ایجاد اصلاحات و تغییر، دیگری از ادامۀ تحول، دیگری هم می گوید، آرزوی های تان را برآورده می سازیم و بالاخره هر یک وعده های تازه یی برای مردم افغانستان می دهند. از همبستگی قومی، وحدت ملی، مردم سالاری و حکومت مردم بر مردم و قانونمداری و تامین امن و ثبات در کشور سخن می زنند. این در حالی است که مردم افغانستان از دادن این گونه وعده های زمامداران قبلی برای ایجاد اصلاحات و آوردن تغییرات بنیادی خیلی خسته شده و از رویکرد های بیش از حد شعاری آنان دلگیر و مایوس گردیده اند؛ زیرا اینه ها هرگز برای ایجاد اصلاحات و محو فساد اداری گسترده در کشور کاری انجام نداده اند و هرچه که بیشتر شعار داده اند،به همان میزان در عمل به عکس عمل کرده اند؛ فساد اداری افزایش یافته، ساختار های مافیایی غصب زمین و تاراج دارایی های عامه منسجم تر شده و تیغ های ستم شان تا استخوان های مردم مظلوم افغانستان رسیده است.
مردم افغانستان با بیشتر نامزدان آشنایی نسبی داشته و از کارکرد های آنان آگاهی دارند و خوب می دانند که بیشتر این ها در دامان این نظام فاسد پرورش یافته و رشد کرده اند. در زمانی که سکان قدرت را به پیش می راندند، نه تنها اراده یی برای ایجاد اصلاحات از خود نشان ندادند؛ بلکه در برابر فساد مالی و اداری گسترده در کشور سکوت نمودند و حتا فساد در گسترده در دستگاۀ حاکمیت را توجیه نیز نمودند. نه تنها این که در اختلاس های حتا دوصد میلیون دالری دست دارند؛ بلکه در یک سلسله زد و بندی های پنهان مالی نیز دخیل بودند و حالا با فریاد های بلند، گردن های کشیده و سینه های برآمده سخن از تحول و ادامه تحول و ایجاد اصلاحات در کشور سخن می گویند. شاید فکر کنند که رنج های فراوان و مصیبت های دیرپا مردم افغانستان را مبتلا به یاد فراموشی مزمن نموده است. در حالی که این طور نیست، مردم خوب می دانند که چگونه این عالی جنابان در زمان قدرت تن به توفان فساد سپرده و دل را کشتی رهایی بخش برای مفسدان گردانیده بودند. به فریاد های در گلو شکستۀ مردم مظلوم افغانستان بی اعتنا بودند و با فراافگنی های ناموجه از فساد گسترده در حکومت چشم پوشی می کردند. نامزد های عزیز خفه نشوند و امروز این واقعیت های تلخ نامسؤولیت پذیری های خود را بپذیرند. آینده های خویش را در آیینۀ تمام نمای گذشته های خود نگاه نمایند و به همان میزان به لطف و اعتماد مردم نسبت به خود باورمند باشند.
این در حالی است که مردم افغانستان صف آرایی های انتخاباتی را در موجی از قوم گرایی منحط و با گزینه های خیلی مردود به تماشا گرفته اند و می بینند که نامزدان گرامی برای رسیدن به قدرت با چه ابزار های غیر منطقی متوسل شده اند. در عقب این برخورد های ابزاری نامزدان نیات واقعی آنان را به تحلیل گرفته اند که هدف از رسیدن به قدرت نه خدمت به مردم؛ بلکه به دوران آوردن چرخ ظلم برسر و سینۀ مردم افغانستان است. مشروعیت قدرت زمانی قابل اعتبار است که به گونه مشروع بدست آمده باشد و برای دست یابی به آن از ابزار های فاسد، بدنام و نادرست نباید استفاده شده باشد. مشروعیت قدرت وقتی ثابت می شود که از طریق رای و ارادۀ مشروع مردم بدست آمده باشد تا حکومت مردم بر مردم را به شکل واقعی آن تمثیل نماید. مشروعیت عینی جلب آرای مردم بصورت آگاهانه و با ارادۀ عاقلانه است. یعنی مردم بدون جبر و اکراه با اراده و اختیار خود رای شان را به مثابۀ بزرگترین امانت الهی در اختیار یک نامزد می گذارند تا باشد که آن شخص به این امانت بزرگ خیانت نکرده و به گونۀ درست از آن پاسداری نماید. در حالی که نامزدان کمتر به مشروعیت رای مردم باور دارند. از همین رو است که برای به چنگ آوردن رای یه شیوه های بد ابزاری قومی، زبانی و سمتی متوسل شده اند. این خود خیانت بزرگ به اصول دموکراسی و نظام مردم سالاری است. دموکراسی واقعی زمانی در یک جامعه به گونۀ واقعی تمثیل می یابد که رییس جمهور با اراده و آرای واقعی مردم قدرت را بدست بگیرد نه با مکر و فریب سیاسی و بازی های قومی و زبانی .
این در حالی است که هنوز در کشور ما ارزش های دموکراسی نه تنها نهادینه نشده است؛ بلکه مردم هنوز به قدرت رای خود نفهمیده و طرق استفاده از آن را نیز به گونۀ درست نمی دانند. این ها نمی دانند که یک رای قدرت را عوض می کند و از میان چندین گزینه یک گزینه را به پیش می کشاند و بالاخره یک آدم را به اریکۀ قدرت می نشاند. اگر مردم به اهمیت رای خود پی برده باشند و از آن بحیث امانت بزرگ پاسداری کنند؛ در این صورت هرگز قادر نخواهند بود تا رای شان را بدون توجه به اهمیت آن به گونۀ گله وار در اختیار یک آدم قرار بدهند. از همین رو است که رای از یک شخص به عنوان عقل فعال، تصمیم گیرنده و با اراده در افغانستان صدور نمی یابد؛ بلکه به گونۀ گله وار بر بنیاد رابطه ها داده می شود. در حالی که رای باید بر بنیاد ضابطه ها و بدون در نظرداشت روابط قومی و قرابت های زبانی، سمتی و حتا گروهی بحیث امانت بزرگ باید برای یک شخص داده شود؛ البته شخصی که هیچ گاه به آن خیانت نکند و از آن استفادۀ ابزاری ننماید. با تاسف که بیشتر نامزدان در امانت داری رای و اعتماد مردم گذشتۀ خوبی ندارند و در بسیاری موارد متهم به فساد و اختلاس و ده ها مورد دیگر هستند. مردم ما شناختی که از اکثر نامزدان دارند، شاید کمتر به هیاهوی انتخاباتی شان فریب بخورند و شکار اهداف غیر ملی و اسلامی آنان شود. هرچند نامزدان از همین اکنون تلک های خطرناکی را زیر نام قومیت، سمت و زبان بر سر راۀ رای دهنده گان نهاده اند تا با از خود بیگانه گردانیدن آنان به سرعت در تلک های آنان به دام افتند. شگفت آورتر این که شعار شماری نامزدان با اندام انتخاباتی شان بریده نشده است. به گونۀ مثال یکی از نامزدان در لوحۀ تبلیغاتی خود نوشته است : تامین امنیت و مبارزه با فساد در اولویت های کاری اش قرار دارد. گذشته از این که خود این جناب در غصب زمین دست دارد، معاون این جناب چند دوسیۀ غصب و اختلاس در سارنوالی دارد و در سایۀ لطف رییس جمهور کرزی از تعقیب قضایی معاف شده است. به همین گونه نامزد دیگری که شعار برضد فساد و ایجاد اصلاحات سرداده است. افزون بر آن که دوسیۀ غصب زمین خود اش موجوداست، فرزند دلبنش درزمان وزارت اش بر روی تمامی قرار دادی های وزارت دفاع شکم افگنده بود و شاید تا هنوز هم ادامه داشته باشد. به همین گونه بیشتر کاندیدای ریاست جمهوری افغانستان به قول معروف "سر و تۀ یک کرباس اند" هر کدام به نوبۀ خود داستان درازی افساد، اختلاس، ناکارآیی، ضعف مدیریت، استفاده جویی از قدرت و دهها ناروایی دیگر دارند. حالا به مثابۀ سیما های خوشنام، مبارزان خستگی ناپذیر با فساد و موسسان تغییر و تحول و ایجاد اصلاحات بنیادی و برابری در کشور عنوان کرده اند. به قول معروف این عزیزان هرچند گندم نمایی دارند و اما با تاسف که بیشتر جوفروش اند و آرزو دارند تا با گندم نمایی ها بار دیگر بر مردم مظلوم افغانستان جو بفروشند.
این در حالی است که مردم افغانستان آینده مبهم و دشوار را در گذشتۀ دردناک و رنجبار خود به تماشا نشسته اند و با توجه به کارنامه های گذشتۀ آنان تصمیم می گیرند. رنجی که طی سال های متمادی بر روان شان سایۀ سنگین افگنده است و از دولتمردان حالیه و گذشته دل های پر درد و گلو های پربغض دارند. کمتر امید برای ایجاد اصلاحات و تحولات بنیادی پیس از انتخابات ریاست جمهوری را دارند. بویژه زمانی که تصویر های کلان غاصبان زمین، اختلاس کننده گان بیت المال، چپاولگران نامدار، دزدان دریایی و شرکای مافیایی را در گوشه و کنار شهر به چشمان شان سیاهی می نماید. بدون تردید تکان خواهند خورد و هرگز فریب شعار های انتخاباتی آنان را زیر عبای روحانیت و قبای اسلامیت نخواهند خورد؛ زیرا مردم ما دریافته اند، آنانی که سال های گذشته بیشتر شعار اسلامی داده اند و مدعی حکومت اسلامی و حاکمیت شریعت بوده اند. بیشتر از دیگران به اسلام خیانت کرده اند و تنها زیر نام اسلام غصب و تاراج های شان را کتمان کرده اند. حتا در شماری موارد به بلندای ریش های مبارک شان دست به غصب و تاراج دارایی های هموطونان شان زده اند. هرچند تلاش کرده اند تا زشتی های شان را زیر ریش های بلند و قیافه های فیشنی پنهان کنند و اما حالا مصرف این گونه مکاره گی ها سپری شده است.
هرچند فرار از فساد به کلی ممکن نیست، دست کم سعی کرد تا در گزینش بد و بدتر در لجنزار بدتری نیفتاد که تا گلو در فساد و ناروایی ها غرق است. با این حال مردم ما در دو راهۀ تصمیم قرار گرفته اند تا از میان بدتر ها ناگزیر دست به یک بد بدهند و با گزینش بد از بدتر تکلیف دینی خود و تکلیف حکومت را رفع نمایند؛ زیرا تشکیل حکومت و سهم گیری برای تشکیل آن یک مکلفیت الهی است و باشندۀ هر کشور ناگزیر است تا دین خود را در برابر آن ادا نماید؛ اما باید توجه کرد تا در این گزینش راۀ خطا را نپیمود و بجای بد، بدتر را گزید. حال که نامزدان به تبلیغات پرسر و صدا پرداخته و وعده های کلانی برای مردم می دهند و هر یک خود را خادم مردم و کشور حساب می کنند. در ضمن پول های باد آورده را هزینۀ انتخاباتی خود می نمایند و حتا می توانند تا آرای مردم را به کیلو و چاریک بخرند. این مسآله انتخاب اصلح را چه که گزینش بد از بدتر را نیز به چالش رو به رو نموده است.
مردم افغانستان باید بی تفاوتی را کنار گذاشته و فریب تبلیغات پرهیاهوی نامزدان را نخورند و در انتخاب خود جدی باشند و مسؤولانه عمل کنند. آگاهانه به نامزد مورد قبول خود رای بدهند و فریب دلالان فردی و رسانه یی نامزد های ریاست جمهوری را نخورند ؛ زیرا این انتخاب سرنوشت ساز است و مقدرات مردم دردمند افغانستان را رقم می زند. مردم کوشش کنند تا دست کم رای شان به صندوقی ریخته نشود که فردا آن امانت بزرگ به بازی گرفته شود. مردم افغانستان دو بار آزمون تلخ انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته اند و چیز های زیادی از آنها آموخته اند. خیلی بیرحمانه فریب تبلیغات نامزدان ریاست جمهوری را پذیرا شدند و زیاد چیز هایی را از دست دادند. پیامد هر دو گزینش شان فساد گسترده، غصب زمین وتاراج دارایی های مردم بود و است که هنوز هم شاهد آن هستیم. با تاسف که کنون هیچ نامزدی سخن از فساد گستردۀ گذشته و ناکارایی های زمامداران و کوتاه آمدن آنان برای محو فساد و ایجاد اصلاحات سخن نمی گویند و چه رسد به آن که از به محاکمه کشاندن آنان سخنی به عمل آورند . شاید دلیل اش به نحوی شریک بودن بیشتر نامزدان در فاسد حکومت طی دوازده سال گذشته بوده است و از ترس صدای خود را نمی کشند تا خود در شمار محکومین قرار نگیرند. در حالی که طی دوازده سال گذشته بیشتر از صد میلیارد دالر در افغانستان هزینه شده است و بیشتر آنان حیف میل شده است. گیریم بیشتر آن را خارجی ها حیف و میل کرده اند واما یک قسمت آن را زمامداران حکومت حیف ومیل کرده اند و از آن کاخ ها، مارکیت ها و باغ ها در کابل،دوبی، لندن، پاریس و... خریده اند .
هرچند پیمودن دراز راۀ انتخاباتی هنوز دشوار است و کوره راهها در پیش و دام های تذویر در راه است که برگزاری انتخابات را در آینده به چالش می کشد؛ اما با آنهم حال زمان آن فرارسیده است تا مردم از تجارب گذشتۀ خود استفاده کنند و در جال تبلیغات غلط نامزدان نیفتند. مردم افغانستان با توجه به شرایط حساس و سرنوشت ساز کشور باید جدیت به خرج داده و دست کم به انتخابی دست یازند که بار دیگر با وعده های دروغین سرنوشت شان را به بازی نگیرد تا با سازش با مافیای سیاسی، اقتصادی و غصب زمین آسیاب سنگ فساد را بر پیکرۀ نیمه جان مردم افغانستان به چرخ آورد. شاید شنیده باشید : "عاقبت گرگ زاده گرگ شود، گرچه با آدمی بزر شود" گرگانی که در وادی خونین افغانستان طی دوازده سال و حتا پیشتر از آن بزرگ شده اند. زمانی که از گرگ زاده ها هراس می رود، هراس از گرگ های حتمی و ضروری است. هرگز آدم نمایی های گرگان دردی را دوا نمی کند و چه رسد به آنکه از دشواری های دست و پاگیر و خطرناک افغانسان در حال جنگ و بدامنی چیزی بکاهند. خداوند لطفی کند و گلیم این مصیبت بزرگ را از کشور جمع نماید ورنه انتخابات آینده چندان برای تعیین سرنوشت آیندۀ مردم افغانستان آنقدر تاثیر گذار نخواهد بود. هرچند چنین است و نباید امید را از دست داد و دست زیر الاشه نشست و باید کاری کرد و تا باشد که با انتخاب تازه به سرنوشت تازه امیدوار بود.