خوشه چين

 

باغ«عیاران»

زمانیکه درباغ گل عیاران داخل شوید بوی گلهای رنگارنگ به مشام تان میرسد.خداوند بزرگ شمارا ازتماشای باغ گل زیبای عیاران محروم نسازد.باغ گلهای«عیاران»زیبا تر ازباغ گل های دیگران است. درباغ دیگران،درختان کینه ونفرت فردی گروهی،زیاده تربه نظرمیرسد نسبت به درختان محبت.بارها دیده شده است که درختان کینه چون درختان کهنه بید،ازدرون کهنه وفرسوده میگردند.

ازتوزیع محبت،حیوان وحشی اهلی می گردد،پرندۀ بلندپرواز،لایق دست آموزانسان میشود،دشت های بایر به سبزه زار مبدل میگردد.

ازکینه کینه میروید

کینه چون آتشی است که خرمن هستی خانواده ها ملتها وکشورهارا درکام خود فرومیبرد.

درباغ گل«عیاران» انواع درختها چون درخت وجدان،درخت شرافت،درخت صداقت، درخت عفت وپاک دامنی،درخت غریب نوازی،درخت خود آگاهی  ملی وخرد ورزی،درخت جسارت ودلاوری،درخت آزادی وآزاد اندیشی وغیره درختهای خورد بزرگ اخلاقی وجود دارد.که انسان را به کنۀ مسایل درمورد شناخت انسان آشنا می گرداند. منظرۀ باغ گل عیاران،دو مرحله را برای انسان به تعریف می گیرد.   

مرحلۀ اول:درین باغ هوای تازۀ بهاری«عیاران»،منزل طولانی،تاریکی شب وحشت قرن وفضای سرد یخ بندان دیکتاتوریها رایکی از پی دیگرازطریق دشتها دره ها ووادی ها پشت سرگذاشته است.چون دم عیسی درکالبد بی جان((مناسبات نیک انسان با انسان)) دمیده وجان تازه بخشیده است.فقط انسان است كه مي‌تواند از خويشتن گامي فراترنهد و به مطالعه و شناختن همه چيز،حتي خودش بپردازد،يعني مي‌تواند حتي خودش را موضوع مطالعه قراردهد.»((خود شناسی،خدا شناسی))زمانی که آماده میشود خودرامطالعه بکند.وازخود بپرسد که من کی هستم وبرای چه خلق شده ام.ودرجهت شناخت خودش گام برمیدارد.

."همين انگيزه سبب شده است كه بشربه منابع معرفتي علم وفلسفه دست يابد،معرفت خود را منظم كند وبه قانون‌مندي جهان وانسان برسد.اين همان چيزي است كه ما به آن، در عصر حاضر، علم (Science) مي‌گوييم كه به كشف قوانين منظم درروابط موجودات مي‌پردازد، چه درجهان هستي كه جهان شناسي (cosmology) ناميده مي‌شود و چه درمورد خود انسان كه انسان شناسي (Anthropology) ناميده مي‌شود."  

 مرحلۀ دوم:زمانیکه درباغ جنبش عیاران داخل میشوی،گلهای رنگارنگ مقبول وزیبا،جلب توجه می کنند.ازیک طرف وازطرف دیگر،درباغ عیاران،بوی عشق به انسان ومحبت به انسان چون اوکسیجن،به شش، دل ها را شاد می گرداند.درباغ گل عیاران،آثار ازبوی گند،کینه ونفرت انسان علیه انسان احساس نمی گردد. گویا که باغ گل عیاران،نمونۀ ازبهشت باشد که خداوند متعال برای بنده گانش وعده داده باشد.هریک بندگان خدا درمقابل انجام اعمال نیکو،جایگاه ابدی تان درآخرت بهترتر ازین باغ خواهد بود.اول میرویم نزد درخت وجدان ببینیم که ازشاخه های درخت وجدان چه مقدارمیوه می چینیم. بلی! ازشاخۀ درخت وجدان میوۀ تمایلات عالی انسانی راچون،فداکاری،ایثار وقربانی وکسب معرفت را به دامن چیدیم،وبعد ازان رفتیم به سوی درخت شرافت،ازدرخت شرافت شنیدیم:

شرافت انسان درانسان بودنش است

شرافت انسان درخوب فکر کردنش است

شرافت انسان درخوب بیان کردنش است

شرافت انسان درپاکی دستان وخوب عمل کردنش است

شرافت انسان دردوست ساختن دشمنش است

شرافت انسان دربا سواد ساختن هموطنش است

شرافت انسان درتوزیع کردن محبتش است

ازدرخت صداقت شنیدیم:

صداقت یعنی ظاهروباطن یکی بودن است

صداقت یعنی پرهیز ازدروغ ولو اگربه نفع هم باشد

صداقت یعنی پرهیز ازریا وخیانت وپرهیزازظاهرسازی،

صداقت یعنی پرهیز ازتملق،برای خوشی ارباب قدرت نه حرفی بزنیم ونه کاری انجام دهیم.

    صداقت یعنی دربیان حقیقت کمک کردن و کوشا بودن است.سری زدم درپای درخت شهامت: ازدرخت شهامت شنیدم.

خدا یا !ً

بگذاربه جای اینکه دعا کنم تا ازخطرمحفوظ ودرامن باشم.

بی مهابا به مصاف آن بروم

بگذاربه جای اینکه برای تسکین درد های خودی وملی،التماس نمایم.

توانای غلبه برآن را داشته باشم

بگذار به جای اینکه درجبهۀ نبرد زنده گی دنبال متحد بگردم

به توانمندیهای خود متکی باشم

بگذار به جای اینکه نگران خود باشم

صبر را پیشه کنم که آزادی موعد مقررش فرا می رسد

عطایی کن که ازترس فاصله داشته باشیم،رحمت تورا ،نه درپیروزی وموفقیت،بلکه درشکستهایم احساس کنم.

آنطرف تر به دیداردرخت ناموس وناموس پرستی رفتم، درخت ناموس برایم گفت آنطرف باغ درخت کینه ونفرت روییده است هرچه زود تر این بتۀ کینه را دورکنیدکه((ازخاطر یک شوم می سوزد شهر روم)) بعدازان ازمیوه اش چیدم وچشیدم ودرک کردم بدین شرح: تابونگری ها رالگدمال مینماییم.بخاطری که بازهم انسانیت درکشورمان شکست تاریخی نخورد.اخلاق ومناسبات نیک انسانی راکه شایستۀ زن ومردا ست.پاس بداریم.اخلاق نیکوهم به آدرس مرد گفته میشود وهم به آدرس زن.اخلاق رویه های خلاف اخلاقی وانسانی را هم به آدرس مرد بد اخلاق میگویند وهم به آدرس زن بد اخلاق ،طبعاً که قوانین شرعی درکشورهای اسلامی جاری است. وعدول ازمقررات وشریعت گناه بزرگی است که حاکمیت ها ازکنارتمامی،وقایع ضدبشری واخلاق انسان،به نفع سرکار واجانب،چشم بسته عبور مینمایند ودرمورد مردمان بی وسیله برعکس بگونۀ غیراخلاقی برخورد صورت می گیرد.درین جا ننگ وناموس چنین تعریف میشود.همه دارای های شخصی،فردی،ملی ودولتی،آزادی،بنام ناموس وطن یاد میشوند.بدست آوردن آزادی حفاظت وحراست ازآزادی وناموس وطن بالای فرد فرد باشنده گان کشورفرض است. 

  به نزد درخت جسارت رفتم:ازرنگ وبویش به من احساس پیدا شد که جسارت ودلاوری،برای نوآموزان وعلاقه مندان به آموزش ویاد گیری این امکان را میدهد که به روشهای مختلف،درایجاد گریها وخلاقیت دست به عمل بزند.به نزد درخت خود آگاهی ملی رفتم: خودآگاهی ملی خودرا به من این گونه معرفی کرد: يعنی خودآگاهی به خود وبعد رابطه داشتن نیکو با مردمی كه با آنها پيوند قومی ونژادی،محلی،شهری،کشوری وملی داشته و دراثر زندگی مشترك با مردم طبق قانون مشترك ، آداب و رسوم مشترك ، تاريخ مشترك ، پيروزيها و شكستهای تاريخی مشترك ، زبان مشترك ، ادبيات‏ مشترك ، و بالاخره فرهنگ مشترك ، نوعی يگانگی با آنها پيدا می‏كند ، بلكه همان طور كه يك فرد دارای يك " خود " است ، يك قوم و يك ملت‏ به علت داشتن فرهنگ، يك نفر " خودش "جمع افراد وخانواده ها ،هویت ملی پيدا می‏كند ، هم فرهنگی ازهم‏ نژادی شباهت و وحدت بيشتری ميان افراد انسانها ايجاد می‏كند ، مليت كه‏ پشتوانه‏ء فرهنگی داشته باشد ، از " من " ها يك " ما " می‏سازد ، احيانا برای اين " ما " فداكاری می‏كند ، ازپيروزی " ما " احساس‏ غرور و از شكست آن احساس سرافكندگی می‏كند. درنتیجه خودآگاهی ملی يعنی آگاهی از فرهنگ ملی،خو ش آیند تر ازهمه خود آگاهی  ملی صفحۀ مدوری است که عقربۀ ساعت زمان را تا به((مرحلۀ گذار ازناسیونالیزم))درآتیه به خود آگاهی طبقاتی کمک مینماید. درفرجام خبری گرفتم ازدرخت آزاد اندیشی،ازان آموختم به این شرح:درآزاد اندیشی، گفتمان ها ی سیاسی پیرامون اوضاع واحوال کشورهمه وهمه برمداربینش،آزادی واستقلال سیاسی،حاکمیت سیاسی قانون مند وایجاد اقتصاد ثابت وپایه دار،باحفظ ارزشهای علمی،اخلاقی بروضعیت معشیت وزنده گی مردم،دورمیزند.

بااحترام

عبد الشکور((خوشه چین))

 

 

 


بالا
 
بازگشت