عبدالواحد خرم
چند گفتنی در موردانتخابات ریاست جمهوری 2014
نویسنده: عبدالواحدخرم ،دهلی جدید ،8 اکتوبر 2013
پروسه انتخابات گرم است، سیاست نوین با حکومت جدید آغاز می گردد نه با چهره های کهنه واز مد رفته درحقیقت سیاست جدیدبا کادر کهنه پیروز نمی شود موضوع عقد پیمان استراتیژیک کابل و واشنگتن وتحقق پروسه صلح در کشور که سیاست جاری حکومت را تشکیل میداد،جنبه عملی را بخود اختیار نکرد آزموده گان را آزمودن خطاست ، کاندیدان از جمله کسانی اند که ثبات سیاسی وعقیدتی ندارند وگذشته از ان در این حکومت به نوع از انواع سهم داشته،آنهارمز جامعه ما را خوب می دانند وبدین مناسبت مانور های خوب را اجرا می دارند. در حالیکه در کشور بیکاری، فقر، استعمال مواد مخدر و ترافیک آن توسط مافیا یکجا با فساد اداری توام با فعالیت های تروریستی بیداد میکند.
ازبیرون تازه مانند پروفیسور شهرانی وعبدالستار سیرت نیامده اند، هیچکس نمی تواند از ناکامی هاییکه حکومت در 12 سال گذشته داشته شانه خالی کند زیرا در پست های بزرگ اجرا وظیفه کرده وجوابگو می باشند زیرا وزیر ،والی وعضوپارلمان بوده تنها در این آواخیر استعفا کرده اند وبه قول عامیانه شرکای دستر خوان آقای کرزی بوده وچیزی اصلا برای گفتن که به مردم افغانستان نو باشد ، ندارند . تنها رمضان بشر دوست و جنرال علی احمد جلالی که به موقع از پست های خود استعفا داده اند قابل ستایش اند ودیگران نسبت ضعف کاری شان برطرف شده وهرگز داوطلب استعفا نکرده اند، در افغانستان رهبران تاشهید نشوند، کنار زده نشوند ، نسبت فساد بدنامی وناکامی حکومت استعفا نمی دهند وحتی به پارلمان پول داده اند تا دوباره ابقا گردند وحتی کاندیدای وجود دارد که چندین بار از طریق رسانه دوسیه های نسبتی شان اعلان ومنع الخروج بوده اند هیچ رهبربه رضایت خود کرسی را رها نکرده است تنها مجددی صاحب بود که فریب خورد بامشاهده لست 27 نفری کاندیدا تصورات مختلف در ذهنم خطور کرد ....... که کمتر آنرا باز می کنم در مورد استاد سیاف هیچ سوالی ندارم راه او مشخص است زور هرکه درکمر اش .
سوالم در مورد جنرال صاحب دوستم است که در جوامع غیر پشتون وبویژه ترک تبار افغانستان در حاکمیت کرزی اشرف غنی احمد زی منحیث یک چهره متعصب پشتون گرا تبلیغ می گردید چطور شد که آقای دوستم به یک باره گی معاونیت این جناب را پذیرفت پس از کودتای 8 ثور اش با اتحاد مجاهدین شمال بدون سنجش دور نما در حالیکه تا حدی برحق هم بود علیه داکتر نجیب ا لله قرار گرفت نیز باید معذرت بخواهد در آنصورت بهترین رهبر تاریخ نوین افغانستان خواهد گشت .
سوال دیگر اینست که از یک قبیله کوچک اشرف غنی احمد زی، حشمت غنی احمد زی برادرش ونادر شاه احمد زی سه تن باهم در رقابت اند پس چگونه رای آرا را جمع آوری می دارند در حالیکه 2 برادر موضع مشترک ندارند . سوال دیگری از محترم احمد ضیا مسعود شده می تواند که در قرا وقصبات افغانستان وبه خصوص در شمال افغانستان رفقای هم مفکوره وحزب جمعیت اسلامی همه را از دیدگاه مراعات شریعت اسلامی، پوشش حجاب، روزه ، نماز وادای حج می بینند وچنین ایدیالوژی د ارند پس اگر پرسیده شود که آیا آقای زلمی رسول همیشه نماز می خواند، روزه می گیرد با وجود امکانات فراوان به زیارت بیت الله رفته است وشراب نمی نوشد آیااو تا اخیر وزیر برحال نبوده وشریک کرزی از شورای امنیت تا وزارت خارجه نمی باشد واقای مسعود رییس جبهه ملی مخالف آنها در 5 سال آخیر قرار نداشت ومعاونان اش جنرال دوستم واستاد محقق .آیا اقای دوستم ومحقق به اجازه رییس شان با اشرف غنی وعبدالله عبدالله پیوسته است از دیدگاه من چرا همه دور داکتر عبدالله جمع نمی شوند که در انتخابات دور گذشته نمبر دوم بود، استاد سیاف منحیث یک دانشمند اسلامی وسید قطب افغانستان ودوست احمد شاه مسعود مانند داکتر عبدالله که به گفته خودش پیر شده است چرا از موقف خود به داکتر عبد الله نمی گذرد در حالیکه همه رفقای دوره جهاد اند، چرا احمد ضیا منحیث رییس کمپاین عبدالله قرار نگرفته اورا حمایت نمی کند وتشکیل دیگری ساخت از این معلوم می شود که جهاد اش در راه خدمت گذاری به سلطنت بوده که زلمی رسول از خانواده پادشاه بی کفایت افغانستان که لقب بابای ملت را گرفت ،می باشد . خلاصه کلام تمام مبارزات، تلاش ها ، چیغ وفریاد ها زیر نام اسلام، قوم ،زبان ،محل وحزب سیاسی بخاطر کرسی، شهرت وپول بوده است وبس . اکنون به چیز های دیگری باور ندارم ، برخی رهبران دو چهره ودو روی دارند هدایت امین ارسلا را ببینید دگرجنرال خداداد قوماندان برجسته دورا ن کمونیسم را که سالها علیه اش جهادکرده وملحد اش خوانده بحیث معاون اول پذیرفته است که باهم زمین وآسمان فرق دارند گویا پیروز شوند چه خواهند کرد .آیا حمید الله قادری دوسیه نسبتی نداشت پس ار گانهای عدلی وقضایی ومیدیا علیه او پروپاگند کرده است باید نیزمعذرت بخواهند، آیا این همه کاندیدا تناسب قومی را که ورد زبان در افغانستان گشته مراعات کرده ومساویانه به زنان که 54 % جامعه را تشکیل میدهند حقوق قایل شده اند وآ یا این کاندیدا برخی شان جنایات جنگی نداشته ومحکوم عدالت انتقالی و الوده به فساد به تحلیل گروه بحران نیسستند رحیم وردگ مرد کهن سال در وزارت دفاع چه دست اورد داشت که می خواهد رییس جمهور شود مبالغ هنگفتی دالر از منزل اش سرقت نشد آیا حسابات تمام پروژه های وزارت دفاع که پسر وی رول عمده داشت تصفیه شده است، اوهرگز در مدت زمامداری اش با افسران صحبت نکرده وکمتر به دفتر سر می زد وامور اداری را جنرال عزیز الله امرخیل در منزل اش امضا می گرفت هفت سال در زمامداری موصوف بیکار ماندم او افسران را نمی شناخت واز وزارت بیخبر بود اگر رییس جمهور شود تمام مملکت را به چهار اوباش واگذاری خواهد کرد نسبت غفلت از سوی پارلمان سلب صلاحیت گشت، ادم بی کفایت چطور می تواند رییس جمهور گردد پس پارلمان نیز از عملکرد اش نسبت به رحیم وردگ باید معذرت بخواهد ده سال کامل معاون اول ووزیر دفاع بود در اصل بسم الله خان که اکنون وزیر دفاع است وزارت را اداره میکرد که نسبت به وردگ به افسران نزدیک است رحیم وردگ محبوبیت وشهرت در افغانستان ندارد اما بی دانش نیست او نمی داند که در افغانستان افراد دانشمند رییس جمهور شده نمی تواند تا چال باز ومکار نباشند واو این مهارت را ندارد بهترین وظیفه به وردگ صاحب استادی در پوهنتون کابل است ویا رییس پوهنتون کابل که محصلین را اموزش بدهد .
ا گر ساده حرف بزنیم این کاندیدان هر گز نه پرسیده اند که جامعه جهانی در ده سال گذشته در حدود 60 ملیارد دالر را از 90 ملیارد وعده کرده که به افغانستان کمک شده ودر تاریخ افغانستان چنین کمک ها سابقه ندارد واینکه این پول ها در کدام راه ها وچگونه مصرف شده است آنهارا علاقه مند نمی سازد واز این مسایل حیاتی سخن نمی گویند زیرا شریک اند فقط بالای تنظیم ، جهادی وغیر جهادی، قوم ، محل ، زبان ونژاد وغیره تکیه کرده مردم را خوش ومصروف نگاه می کنند طور مثال شاهراه کابل –سالنگ وبلخ با وجود سرازیر شدن میلیارد ها دالر وضعیت بد تر از هر زمانی دارد، نسبت نبود امنیت مدت هااست بند برق سلما هرات قرار دادشده با هندوستان تکمیل نمی گردد وامثالهم.........
ولی همیشه انانی را که مردم افغانستان رهبران می خوانند مستقیم وغیر مستقیم از خود می گویند، گریه می کنند که چرا در قدرت نیستند واز هر گونه تلاش وروش های ماکیاولیستی برای رسیدن به اهداف شخصی ، قومی ، محلی ، گروهی وتنظیمی وغیره ....... زیرنام خدمت به مردم افغانستان وعناوین گوناگون دیگری دریغ نمی ورزند .
دراین پروسه افراد خیلی کهن سال که توانایی کاری ندارند وباید در تقاعد زنده گی کنند وراه را به یک جوان نیرومند و آگاه که در سطح افغانستان به اندیشد باز نمایند واورا کمک ومشورت دهند تا رییس جمهور گردد مثل اینکه ایلسن دید که دیگر پیر شده راه را به پوتین باز کرد یک کشور کوچک وصد ها رهبر وحزب نسازند مانند یک دره پنجشیرکه تنها شیر پنجشیر رهبر بود ومعاونش مارشال ، اکنون ده رهبر دارد که هرکه خود را مطرح می کند. مردم افغانستان را سفرهای متعدد خارجی آقای کرزی به کشور های دنیا وخصوصا 20 بار به پاکستان که همیشه بدستان خالی برگشته است و70 سفارت خانه و نماینده گی سیاسی دارد هیچ علاقه مند نمی سازد حتی که در 7 اکتوبر خودش گفت که ناتوباعث رنج وزحمت مردم ما شده واشتباهات آنها باعث کشته شدن هزاران انسان بیگناه کشور ما گردیده ا ست چرا کرزی صاحب به وقت اش نگفت واگر مردم اش را دوست دارد چرا استعفا نداد حال پایان کار شان است این حقایق را می گوید وافشا می کند که ناتو مصروف وظایف اصلی خود در افغانستان نبوده وپول های مصرف شده بیجا وبخاطر خرید وفاداری رهبران افغانستان بوده است و اظهار میدارد که حکومت مشترک با طالبان ساخته شود وزنان افغانستان از امدن طالبان تشویش نداشته باشند 131 هزار لشکر بیگانه که 90هزار آن را امریکایی ها تشکیل می دهد در مدت 12 سال نتوانستند صلح وثبات را به افغانستان بیا ورند وزمانیکه خروج می شوند نمی دانم چه پیامی را به مردمان کشور شان می برند . پروسه صلح در کشور تحقق نیافت رییس آن استاد ربانی به شهادت رسید ولی کرزی صاحب در سخنرانی اش هنگام تدویر لویه جرگه مشورتی از داشتن سرمایه 180 ملیون در 2002 و6000 ملیون در 2011 که مردم انرا لمس نمی کند خوشحال بود .
ضرور نبوددر سفر اخرین اش به دست بوسی مولانا فضل الرحمن،سمیع الحق که به ملاقات اش حاضر نشد وهمچنان مولانا محمد خان شیرانی 52 ک م دور از اسلام آباد برود وبا دستان خالی برگشته و شرایط پاکستان را بعد از آن سخت ساخته وخودر ا خیلی ضعیف نشان دهد. کرزی صاحب مرگ با افتخار بسیار شرف دارد نسبت به عذر وزاری به دشمن.
در قوت ضعیف وحکومت ناتوان صلح هر گز بوجود نمی آید، صلح در تاریخ جنگ های نظامی پس از فتوحات مناطق میسر است.
ازچپ به راست:نگارنده ، دگروال مسعود ستانکزی آتشه نظامی افغانستان در دهلی، دگروال ریچارد لونگ از کشور سنگاپور و دگروال حکیم بای از نایجریا19 اگست 2013
55 ساله هستم،فکر می کنم از ما گذشته باید به جوانان در سنن 40 تا 50 چانس داد عمر کاری در افغانستان نسبت مشکلات جنگ ،تکالیف روانی والوده گی محیط زیست از 40 تا 50بهتر وظیفه اجرا شده می تواندومتباقی عمر را باید در خانه ، در مسجد ، با نواسه گان وشوراهای قومی سپری نمود هیچ رهبر در نماز های جماعت نمی رود ودلیل آنرا بی امنیتی می حسابند در صورتیکه از مردم می ترسند پس چگونه خود ها را کاندید می کنند
با شکست هاییکه درسیاست خورده ام، دیگر به پا نمی ایستم وزمانی در جوانی بار دوش خانواده شدم ودیگر علاقه ندارم در سیاست داخل شوم ومتحیر بر آنم که در افغانستان تمام مسایل، کمپاین ها وتشکل وفعالیت احزاب سیاسی به پول ضرورت دارد، لیدران این پروسه ها نمی دانم پول ها را از کجا بدست می آورند، حق العضویت ها وحق الشمول ها هم چندان پولی نیست ودر صورتیکه راز ها از اعضای احساساتی شان پنهان باشد پس کشور های خارجی به کدام مقصد پول می دهد واین احزاب در مقابل چه وظایف را انجام می دهند وده ها سوال دیگر....چرا رهبران بنیاد خیریه بجای این قدر تنشها وچالشها تاسیس نکرده وبه شهدا ، معلولین ومعیوبیین وهزاران خیرات طلبان ایکه از دست شان در بازار های کابل گردش صورت نمی گیرد ویا به بیوه زنان، اواره گان ومهاجران افغانی در پاکستان وایران وسوریه که وضعیت بدی دارند کمک صورت نمی گیرد ویا چرا سرک ، راه وپارک وغیره که مانده گار می ماند احداث نکرده تاهم ثواب بدست اید وهم خرما .
روی همین ملحوظ مدتی چندی می خواهم در اردو خدمت نمایم ولی دست از قلم نمی بردارم، همین نگارش های واقعبینانه بود که 7 سا ل در حکومت دموکراسی آقای کرز ی بیکار وبدون معاش ماندم،رتبه جنرالی اعطا نموده پروفیسور ربانی را نیز از من گرفتند وپیروانش حد اقل آنرا دو باره احیا نکردند با وجودیکه در انتخابات دور دوم جانب مارشال صاحب را گرفتم وایشا ن در منزل شان به حضور داشت مولوی صمیم وعده جدی در مورد احیا دوباره ان پس از آنکه درکرسی معاونیت اول بنشیند داد واز آن نیز 5 سال گذشت واینها همه می گذرند وبا وجود تلاش های فراوان واظهار مطلب میان نگارنده ومارشال به یوسف اعتبار در مورد رتبه که دیگر مارشال را ملاقات نتوانستم با وجود تلاش های مثبت جنرال زلمی اعتبار بی اعتبار راه ما ر ابست ونخواست مار شال را ببینم وهکذا اعتبار برایم گفت دگروال رتبه خوب است وشما هر وقتیکه کله ملاعمر را آوردید جنرال می شوید فکر می کنم تمام کسانیکه جنرالان یک ستار ، دو ستار ، 3و4 ستار شده اند سر ملاعمر را به اعتبار آورده اند دلیل اش شاید این باشد که جرات اخذ شیرینی را از من نکرد کار من که در افغانستان پیش نمی رود از من رشوت اخذ نمی کنند اعتبار حکم 13 ماه معاشات باقی مانده ام را در وزارت دفاع که مبلغ 65000 افغانی می شد ، نوشت تا پس از اخذ امضا مار شال برایم بسپارد وامید واری داد تا دو روز بعد از رسولی تسلیم شوم این اوراق تاحال مفقود اند طوریکه اصل حکم استاد ربانی وهدایت تحریری کرزی را به حضور داشت خودم جاوید لودین که در مورد رتبه جنرالی ام بود به رحیم وردگ سپرد این اسناد نیز مفقود گشت من یک مدت کوتاه با لودین کار کردم مشوره اولی اورا نگرفتم بعد ها خیلی عذاب شدم وگذشته از آن ازاپریل 1989 تا حال دگروال هستم که چنین مدت در اردو دنیا سابقه ندارد، سوال در این جاست که آیا افغانستان به قحطی کادر هامواجه است که 2000 تن که اقلیت کوچک ونیم فیصد هم نیستند 12 سال است بالای 35 ملیون حکمروایی دارند ؟ 12 سال است یک رییس جمهور، یک والی، یک وزیر وده سال یک عضو پارلمان بدون کدام دست آورد . در حالیکه28 سال تحصیل دارم، 10 اثر وهزار مقاله وشش دیپلوم اما برنده انتخابات نشدم وچرا ؟ زیرا پول نداشتم مردم معنویت را دوست ندارند،حزب سیاسی نداشتم ، با خارج وخارجیان نداشتم ودرتنظیم ها نبوده وکدام رهبر تنظیم وقومی را از نزدیک نمیشناختم ،پس ناکام شدم . باکی ندارد در عقب هر تاریکی روشنی ها وجود دارد انانیکه رتبه گرفتند، قصر ها در هر ولایت ساختند فرمایشی بدون معیار ها به تحصیلات خارج رفتند وقتیکه از این دنیا که مزرعه خوب ندارند رحلت کنند باخود چه می برند عاقبت الامر همه می میریم ودر نصیب ما دوگز کفن است ، پس این قدر کشمکش ها بخل وحسادت ها وجارو جنجال همه برای چه وچه آینده دارد، دیدیم که چه در حاکمیت خلق وپرچم وچه در دوره جهاد و جنگ های داخلی میان تنظیم ها دومیلیون انسان به شهادت رسید ویک میلیون معلول ومعیوب گشت اگر بخاطر جمع آوری رای هم باشد باز هم جنرال دوستم که تربیت یافته یک سازمان مترقی بود برای نخستین بار وبا جرات بادلسوزی نسبی که به مردم وطن اش دارد در برابر رسانه حاضر شده از ملت معذرت خواست ولی سایر دانشمندان بی عمل هر گز این کا ر را نکرده وتما م عملکردها منفی واشتباهات شان را درست جلوه داده مطابق شریعت واسلام دانسته وحتی در حالت به شهادت رسیدن شمار از اهالی بیگناه توسط تروریستان در حاکمیت کرزی نیز خاموش ماندند.
پارتی 5 اکتوبر 2013 در کالج از چپ به راست :نگارنده ،جنرال ویکی سنگ،جنرال پونیت، جنرال چولا وسری شیواستا از هندوستان
درگذشته ها دنبال انتقادات در مورد رهبران اعم چپی وراستی بودم ولی پس از انتخابات پارلمانی 2004 میلادی تغیر مفکوره نموده ام در دهلی راحت تر هستم وبدین خاطر بسیاری چیز های فراموش شده خود به خود یادم می آید،آنقدر رهبران هم تقصیر ندارند که سازنده گان واقعی تاریخ که سالها برایشان گریبان پاره کردیم ودر وصف شان شعر وشاعری ،مضمون ومقاله نوشتیم وآنها را مردمان زحمتکش وستمدیده، خلق کبیر، توده های عظیم وامت مسلمان نا میدیم متاسفانه تاهنوز به یک ملت واقعی مبدل نشده اند وعجیب وغریب اند. جوامع همسایگان چه پاکستان وچه ایران ومردمان آسیای میانه افراد 80 ساله اش اخبار ومجلات می خواند اما جامعه افغانی در بستر افتخارات تاریخ 5000 ساله خشک وخالی شان در خیالات بسر می برند و80 فیصد بیسواد اند، در حالیکه مردم بیسواد اصلا در سیاست شامل نبوده ولی متاسفانه 4 دهه می گذرد که افغانستان کاملا سیاسی شده وحتی جوانان دربین سنین 18 و20 که تاهنوز ازدواج نکرده اند، لذت زنده گی را درک نمی کنند، تحصیلات شان را تمام نکرده اند وخانواده تشکیل نداده اند که معیار شخصیت شدن شان است ویا حد اقل یکسال ماموریت نکرده اند می خواهند والی باشند ویا اینکه والی نبوده ،ولسوال نبوده ،معین ووزیر نبوده می خواهند رییس جمهور شوند باز هم عجیب است در صورتیکه یک شخص قوماندانی تولی را اجرا نکرده باشد برایش کندک مشری، غند مشری رهبری لوا، فرقه ، اردو وزارت مشکل است اما در کشور ما مشکل نیست مامور وزیر می شود، کاتب والی ومهاجر رییس جمهور زیرا انتخاب ازماسکو ، کویته ، پشاور، لندن واشنگتن وبن صورت می گیرد . در افغانستان همه از سیاست حرف می زند،سنگ وچوب، کوه ودره وخلاصه دشت ودامان کشورم سیاسی شده است . از خواننده گان محترم خیلی معذرت می خواهم که راجع به خود نوشتم منظورم ارایه مثال بود نه باکس دعوا دارم ونه حق خود را خواسته می توانم در حالیکه حق داده نمی شود بلکه حق گرفته می شود لیکن حق مرا نمی دهند پس چه کنم. یک معاش نا چیز و بخور ونمیر را که هنگام اجرای وظیفه بدست آورده ام در گذشته وحال گذاره کرده قوت ولایموت نموده ام وهر گز برای اجرای کدام کاری پول کسی را نگرفته ام به زحمت خود پیشروی وعقب روی کرده به اراده خود استوار بوده ام در سی سال گذشته هیچ کس در گمارش وظیفه یاری نکرده وهمیشه توکل ام به خدا بوده وفرزند معصوم روستا زاده سمنگان زمین ام من تاحد توان بسیاری ها را کمک ومنت گذاری ندارم ومنت گذار کسی نیستم انگیزه نگارش سطورفوق باربط ویا بی ربط به قضاوت خواننده گان تعلق دارد اینست که چند یوم محدود می گردد برای خود فیس بوکی افتتاح کرده ام که در این مدت به گفته فیس بوکی ها با 170 تن رفیق شده ام واین دوستان بعضا بدون اینکه بخود ببینندویا کسانی را که دوست دارند وبرای انها خوشبین هستند وکمپاین می کنند نقایص انهارا نمی بینند فقط به علاقه مندی قومی وتنظیمی قضاوت می دارند این نوع بینیش مملکت را آباد نمی سازد در هر کار پلان ومعیار باید وجود داشته باشدطور مثال اگر بگوییم که همه کاندیدان خوب هستند درست نخواهد بود معیار مطابق قانون اساسی و بین المللی باید چنین باشد که این محترم دارد واین محترم ندارد بنا ما از کاندیداتوری این محترم پشتیبانی می داریم مشکل اساسی در انست که روی معیار نمی پیچیم ما همیشه حرف ها ی دیگران راتحلیل نکرده تبلیغ می داریم بدون آنکه منافع داشته باشیم باید از سیاست گری انگلیس آموخت که زمانی صدر اعظم اش گفته است:برتانیا نه دوست دایمی دارد ونه دشمن دایمی ، بلکه منافع دایمی دارد. وگذشته از آنان دوستان فیس بوکی هم که اکثرا از یک منطقه ویک قوم هستند و170 تن با 170 نظریات گوناگون . برخی اوقات فکر می کنم افرین به ظاهر شاه که 40سال این ملت را بیسواد نگهداشت وچگونه توانسته اداره کند وپس از ظاهرشاه سلطنت آقای کرزی طولانی است که توانست به هر شیوه بوده 12 سال حکومت نماید . مشکل دیگراینست که ما در گرو اکثریت مذهبیون بیسواد( عوام ) وحتی روشنفکران بیسوادقرار داریم که در تار های خام مختلف بسته شده اند.اکثریت مذهبی احساساتی ودنباله رو نه اکثریت مذهبی پرتعمق، با اعتقاد وآگاه، مردم ما اکثرا عادتی مذهبی اند، رسوم وعادات پسندیده ویا نا پسندیده را انجام می دهند واسلام افغانستان برمبنای روش های سنتی استوار است ونه بر اصول شریعتی .
مردم هر گزاز قوماندانان ، رهبران،اعضای پارلمان وسیاست مدارا شان نمی پرسند که چرا طبق ارشادات دین مقدس اسلام عمل نمیکنند؟ ونباید بترسند زیرا رای سری است واگر راز حفظ انرا ندارند ، پس مردم شجیع نیستند وبرای قربانی حاضر نمی باشند همیشه محکوم خواهند زیست.
مردم باید از کاندیدان بپرسند که شمایان این همه جاه وجلال، شان وشوکت، املاک وجایداد های را که در خارج وداخل کشور ردیف کرده اید آیا از راه حلال است ویا حرام وپول مصارف کمپاین شما را که می دهد ، در امد ومعاش شما چند است واگر خارج کمک میدارد کدام کشور وچه چیز شما خوش خارج وخارجی آمده است.آیا اسلام میان حلال وحرام در تمام موارد فرق قایل نشده است ؟ مردم خوش دارند کباب ، پلو ، چلو وشوربا را نوش جان کند وپس از پرشدن معد ه شان در حق کاندید وفردایش در حق کاندید دیگر وبه سلسله به تمام پلو داران با صدق دل رنگارنگ دعا می دارند وپیروزی همین کاندید موجود دستر خوان را از در گاه خداوند تبارک وتعالی استد عا می کنند واین پلو خوری ها صرف در هنگام کمپاین هاست ودیگر کاندید که پیروز شد به این مردم پلو خور سلام نمی دهد زیرا پول هایش را مصرف کرده اند.
وهمچنان همین توده های ملیونی با اغوا چنین اشخاص واخذ یک لنگی صد افغانیگی، یک چپن 500 افغانیگی وغنیمت شمردن 1000 افغانی در دو دقیقه رای خود را اول به ارباب خویش وبعدا به نامزد مورد نظر می فروشند وبار ها دیده شده که این کاندید را در 5 سال دیگر یک بار هم دیده نتوانسته ومشکل اورا نه تنها که حل نکرده بلکه حداقل نشنیده است کاندید برحق است زیرا به او کم ویا کلان پول داده است واین شهروند 5 سال عمر سیاسی خود را ازدست داده است ابله در جهان باشد – مفلس در نمی ماند اگر به کاندید خوب رای بدهد در مدت 5 سال مفاد بیشتر می بردارند برخی ها از عدم آگاهی بدون در نظر داشت منافع شان حرکت می دارند وفکر می کنم چون افغانستان کشور جنگ زده ومردم اش اکثرا بیسواد است بنابرین در ده سال آینده کدام بهبودی در زمینه انتخابات درست، سالم وشفاف ریاست جمهوری ،پارلمانی سال 2015 میلادی ، 2020 میلادی وشورا های ولایتی بوجود نیامده وکشور بسوی دموکراسی نمی رود .