چگونگی وضعیت افغانستان بعد ازناتو
مارک سیمز
مورخ: فبروری 16، 14
پشگوئی های هفته گی از: Geopoliticalmonitor.com
برگردان از: خلیل
با خروج مد نظر گرفته شده نا تو دراخیرسال 2014، وضعیت امنیتی درافغانستان یک بار دیگر- و با دلیل موجه مورد بررسی دقیق قرارمیگیرد. عقد موافقت نامه طولانی مدت میان واشنگتن وکابل بطور روز افزونی نا محتمل به نظر رسیده، و(این امر) بیرون شدن کامل نا تورا افزایش داده، و افغانستان را برای ایستادن به تنهائی وبدون معاونت های امنیتی امریکا و اروپا به جای میگذارد. این مقاله دورنمای ثبات برای افغانستان را در صورتیکه ناتو این کشوررا بدون یک نوعی ازاستقراردایمی نظامی درعقب خویش بجای گذارد، مورد بحث قرارمیدهد.
نیروهای امنیتی افغان: آماده یا نه؟
ازبدوگرفتن مسئولیت بزرگتر کشورشان، نیروهای امنیتی افغان کا آرائی خوبی نداشته اند. هرچند آنها اکنون اکثریت قریب به اتفاق عملیات نظامی و امنیتی را به بدوش دارند، بالاثر ازدیاد در زخمی شدن ها، برای هردوی نیروی نظامی افغان وملکی هائیکه در بین جنگ با طالبان گیرمیکنند، مشهود است. آموزش ضعیف نیز درتعداد رو به ازدیاد ضرب وشتم ها، سرقت ها، ومجازات های خارج از صلاحیت قضائی مشهود واز سوی یونما گزارش شده است.
برعلاوه معضلات تربیوی، موضوعاتی درمورد استخدام وحفظ سربازان در صفوف نیزموجود
است. در حالیکه نیروی های افغان کنون در مجموع به 345000 تن بالغ می گردند،
ترک وظیفه و پایان دادن به خدمت درطی یک سال به از دست دادن حدود 30000 تن
سرباز بالغ می گردد. نیروی هوائی افغان نیز مشکلات قابل توجهی دربدست آوردن
پرزه های یدکی مورد نیاز و بصورت عمومی نبود طیارات مدرن نظامی دارد، که هردو
موانع مهم نظامی را برای عملیات آینده نشان میدهند. در وضعیت فعلی،
اگرناتو منابع هوائی اش را ازکشور بیرون کند،
نقش
نیروی هوائی به یک حمایه جانبی محدود خواهد شد.
حتی با درنظرداشت این محدودیت های مسلم، مسایل پرداخت حقوق چنین یک اردوی بزرگ
نیزموجود است. بودجه سالیانه افغانستان درحدود 1.7 ملیارد دالراست،
مگرمقدارنیاز پول برای حفظ پرسونل درحد موجود سالیانه درحدود 4 میلیارد دالر
می باشد. درحال حاضراین کمبود ازسوی ایالات متحده پرداخته میشود، اما روشن
نیست که واشنگتن چه طور می تواند حمایت معتنابهش را بدون آماده شدن پیمان
امنیتی ادامه بدهد- بخصوص با درنظرداشت موضوعات فسادی که در حکومت افغان
ادامه دارد. بدین ترتیب، اردوی امریکا بر آورد میکند که حکومت افغان فقط می
تواند تا 12 درصد عساکرش را معاش بدهد، مگر اینکه منابع جدید پرداخت های خارجی
در یافت گردند.
همچنان مناسب است تا خصوصیات اتنیکی ارتش افغانستان یاد داشت گردد. اکثریت کلان عساکر و به خصوص هیئات افسران دارای منشآ تاجیکی ازشمال کشوراند. این امردرتباین مطلق با قریب کلیت پشتون طالبان قرار دارد. با درنظر داشت خصلت سیاست های افغانستان ومولفه های قوی قومی اش، این امر یک انکشاف هراس انگیز میباشد، چونکه منازعه را ازلحاظ قومی با طالبان پیوند میدهد، وبا اجرای این کارد رعدم استخدام شدن پشتون کمک کرده و در امر رشد یک نیروی امنیتی ملی نماینده ممانعت می کند.
سناریو های محتمل
ستیزه جویان در جریان پروسه سیاسی باز سازی شدند
یکی ازنتایج خروج کامل اینست که می تواند دروازه برای آوردن گروپ های رادیکال
مانند حزب اسلامی وعناصر میانه رو طالبان در داخل حکومت باز شود، با این
پیش فرض که یک دور مذاکرات موفقانه صورت گیرد. چنین می نماید که، با در
نظرداشت مذاکراتش با طالبان و کارشکنی های ادعا شده درمورد معاهده امنیتی با
ایالات متحده امریکا، این راه برد فعلی آقای کرزی باشد. چنین یک رویکرد چندین
مفاد خواهد داشت، مانند تضعیف شورشگری درجنوب و شاید حتی متقاعد ساختن پاکستان
که به منافعش در کشورتوجه کافی مبذول خواهد شد(حمایت پاکستان ازطالبان می تواند
قسما به تشویش های منطقوی مرتبط کرده شود).
هرچند، یک چنین پیامد بدون ریسک نیست- به خصوص عناصر تند رو ضد طالبان درکشور،
به همراهی ارتش، چنین یک معامله را خارج از دسترسی خواهند یافت. ارتش عمدتآ
تاجیک برکرزی بخاطر سابقه پشتونی اش و سعی در جهت میانجی گری با طالبان با
بدگمانی می نگرد. با نمودارشدن قطع عملی کلان درمصارف نظامی، یک منبع بی ثباتی
می تواند خود نیرو
های امنیتی فوق العاده بزرگ افغانستان باشد، اینها شاید احساس نمایند که حکومت
علیه منافع ملی عمل می نماید. بخش های بزرگ مردم افغانستان طالبان را بطور مکمل
منحیث بازیگر سیاسی رد می نمایند، و بدین ترتیب مسیر برای باز توانی سیاسی بطور
قطع بدون ریسک نیست.
استقرار عساکر یا نه؛ شورشگری در حال شدت گرفتن است
محتمل ترین نتیجه چنین خواهد بود که،حتی درصورت متقاعد ساختن بعضی ازشورشیان
برای زمین گذاشتن سلاح ، نا آرامی در جنوب دوام خواهد یافت. این بخصوص درصورتی
صادق است که یک معاهده امنیتی بعضی ازعساکر خارجی را اجازه باقی ماندن در کشور
بدهد.
شاید بهترین رهنمود تاریخ طالبان درسالهای 1990 باشد. با بهره گیری از ضعف
سرحدی و تعقیب کردن دروس نظامی - مذهبی ازسوی تعداد زیاد شاگردان درمدارس
پاکستان، طالبان قادر بودند تا حملات شان را درسرتاسر جنوب و غرب کشور سازمان
داده، مآلا کنترول خود را بر قرا و قصبات مختلف استحکام بخشند.
به طورخاص، قندهارو ولایات همجوارهلمند و ارزگان درمعرض خطر قرار دارند.
قندهارخاستگاه سنتی جنبش طالبان بوده ، و درست در همین جاست که این جنبش قوی
ترین است. سرحدات مشترک قندهار با پاکستان برای نیرو های طالبان این فرصت را
میدهد که نفرات و مهمات را از راه سرحد عبور بدهند – یک تکنیکی که برایشان در
گذشته مفید بوده است، و خیلی سهل خواهد بود تا انجامش دهند اگر، انسان شک
نماید، که طالبان هنوزهم از
ISI
درپاکستان
کمک دریافت میدارند.
در نهایت، نیروهای طالبان سعی خواهند نمود تا کابل را تسخیر کنند،هرچند نه پیش
از تاسیس یک قدرت مصئون در جنوب غرب. درحالیکه طالبان قادر بوده اند تاحملات
تروریستی گوناگون را در منطقه انجام دهند، جنگ متعارف چالش های خیلی بزرگ
لوجستیکی را مطرح می سازد، وحکومت افغان قطعآ همه گونه منابع دردسترس را برای
نگهداری پای تخت بکار خواهد برد.
تریاک: "فاکتور- ایکس" جنائی
در عقب صحنه های جنگ بین بازیگران شناخته شده مانند طالبان و کابل، یک فاکتور
دیگری نیزموجود است، که ارزش مد نظر گرفتن را دارد: تجارت مواد مخدر. افغانستان
یکی از بزرگترین منابع تریاک برای تولید هیروئین است، که بخش زیاد آن قبل
ازیافتن مسیرش بسوی سایر نقاط جهان از راه پاکستان عبورمیکند. همه جوانب(جنگ)
درافغانستان برای دریافت فعالیت های شان مشغول تجارت مواد مخدر اند، و با یک
ازدیاد محتمل نا آرامی در آینده نزدیک، اینها فقط بیشتر مرتبط بر این منبع
خطرناک عایدات خواهند شد.
نتیجه:
درحالیکه چشم انداز برای افغانستان درحال حاضرتاریک می نماید، اماهنوزهم علایم
امیدواری محتاطانه وجود دارند. در صورت احتمال بیرون رفت کامل ایالات متحده
امریکا، هند، روسیه و چین دارند بحث می کنند که آنها چه نوعی کمک می خواهند
به افغانستان ارایه بدارند، استقرارعساکر خیلی نا محتمل می نماید(و، درصورت
استقرارعساکرهندی، که بطورغیر لازم چالش برانگیزاست)، این کشورها درموقعیتی
قرار دارند تا پول، سلاح، و پرزه جات تهیه بدارند، که موقعیت استراتژیک نیروهای
امنیتی افغان را بهتر خواهد ساخت.
فاکتورمهم دیگر در تعیین آینده افغانستان انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور
است. این اولین انتخاباتی خواهد بود که حامد کرزی واجد شرکت درآن نیست،
درحالیکه بدون شک او یکی ازچهره های تاثیرگذار درپشت صحنه باقی خواهد بود،
ابهام دراینکه کی جانشین اوخواهد شد و راه کارش در قبال معضلات عدیده افغانستان
تاثیرات مهمی در جریان ماه هائی که خواهند آمد، دارند.
مارک سمیز یکی از همکاران(Geopoliticalmonitor.com) است.