ــــ

سیدموسی عثمان هستی

سیدموسی عثمان هستی

   ۰۱/۲۳/۲۰۱۴

سوالات مطرح کردۀ خبرنگارماندگار و تبصرۀ خبرنگار بینام

زمانی آن  ملت گردید  سر افراز

که ملیت ها به هم  گردید دمساز

طبعیت ملتی  را  سرنگون  کرد

که رهبراش به دشمن شد همراز

شاعربی وزن وبی ترازو

وقتیکه مصاحبۀ سیاف با آقای نظری پریانی را خواندم، آنچه توجه مرا به این مصاحبه جلب کرد، نکات ذیل بود:

جناب استاد؛ سپاس فراوان از این‌ که حاضر به یک گفت‌وگوی ویژه با روزنامۀ ماندگار شدید. شکی نیست که شما راهمۀ مردم می‌شناسند؛ اما می‌ خواهم یک ‌باردیگر خودتان رامعرفی کنید؟

نام من عبدالرب الرسول سیاف است. پدرم فقیرمحمد نام داشت

صاحب این قلم او را به نام عبدالرسول سیاف می شناسد، نه تنها من، بلکه تمام همدوره های عبدالرب سیاف امروز را به نام عبدالرسول سیاف می شناختند و درسوانح قلمی او که به قلم خوداش نوشته شده، در پوهنتون کابل موجود است، نه عبدالرب سیاف، بلکه عبدالرسول سیاف است. خبرنگارسایت ماندگار باوجودیکه می دانست این نام توسط عرب های القاعده  و نه توسط سیاف بخاطریکه نام  اول او از نگاه معنی درست نبود و سیاف هم به این غلطی سالها حتی در جامعۀ ازهر، پی نبرده بود. وقتیکه به پشاور رفت او را خرفهم کردند، کسی که ادعای دین ودین داری می کند و دانشمند خود را قلمداد می کند، او حتی نمی داند که نام اوهم از نگاه دینی و مذهبی نادرست است. بنیادگرایان که موی از خمیر دین جدا می کنند، او را متوجه کردند که نام خود را استاد ماندی ومیگویی که من در زبان عربی ید طولا دارم و استاد فاکولتۀ شرعیات بودم، فرق عبدالرب وعبدالرسول را کرده  نتوانستی.  او امروز می خواهد به حیث یک دانشمند دینی و سیاسی خود را قلمداد کند و در انتخابات برنده شود.

خبرنگار کنایه آمیزمی گوید (همه ترامی شناسند).

روزی پسربچۀ را به دربارخلیفۀ بغداد آوردند. وزیر دربارخلیفۀ بغداد به خلیفه گفت که این پسربچۀ شش ساله نابغه است. خلیفۀ بغداد به خاطریکه تیزهوشی پسرشش ساله را امتحان کند، گفت چیزی را که تمام ادیان می شناسد و برابر به خدا شهرت دارد، چیست؟

 گفت: شیطان

گفت: به کدام منطق میگویی شیطان؟

 طفل نابغه گفت خدا را باسواد و بی سواد می شناسد و شیطان را هم با سواد و بی سواد می شناسند و برتری شیطان درشهرت اش این است که مردم او را زیادتراز خدا می شناسند و ترس از او دارند، ولی مقصد خود را خبرنگار واضع نکرده در لابلای سوالات خود، چلوصاف شیطان را از آب بیرون کرده  و هزار آفرین به این خبرنگار باهوش.

سیاف گفته مکتب ابتدایه را در پغمان خواند، متوسطه را در کابل و بعد به مدرسۀ دینی رفت.

 رسول سیاف تا صنف 9 در ابن سینا به کمک حفیظ الله امین خواند و چرا از ابن سینا خارج شده و به مدرسۀ دینی رفته، از شرم  نام از ابن سینا نبرده و هم عبدالرسول سیاف  گفته چند وقت را در زندان سپری کردم، بعد به پشاور رفتم و تا سقوط حکومت داکترنجیب الله درپشاورمجاهد بودم، ولی نگفته که چرا دیگر همسنگران او را از قلعۀ کرنیل دهمزنگ به پلچرخی بردند، ولی عبدالرسول سیاف را به پلچرخی انتقال ندادند، بلکه او را در توقیف کابل بردند و تا روز کشتن حفیظ الله امین از دربار به سیاف نان داده شد. حفیظ دره و باعث را در زندان کشتند و تا آمدن ببرک کارمل، سیاف در توقیف کابل زندانی بود. کارمل درجملۀ دیگر زندانی ها، خلیل زمر را رها نکرد، ولی عبدالرسول سیاف را  به دستور روس رها کرد وعبدالرسول سیاف توسط زنده یاد قاضی حبیب الله رامین از ولسوالی خوست و فرنگ ولایت بغلان که ازهمصنفان عبدالرب سیاف بود، عبدالرسول سیاف را به پاکستان درهمان روز انتقال داد و آی اس آی از سالها منتظر او بود و این زنده ماندن هم ازخیرات حفیظ الله امین بود و حفیظ الله امین هم در جهاد عبدالرسول سیاف شریک است .

خبرنگار با زرنگی خاص سوال می کند ما دقیقاً درسالی قرار گرفتیم که مردم از آن نگرانی‌ هایی داشتند و تبلیغات زیادی هم  پیش از این در مورد این سال وجود داشت و انتخابات هم درهمین سال برگزار می‌شود؛ نگاه شما به سال ۲۰۱۴ چیست؟
من بسیار نگران نیستم؛ فقط چیزی که یگان وقت اسباب نگرانی ‌ام می‌شود یک نوع پراگندگی و تشتتی ا‌ست که درخود ملت وجود دارد.

اگرتلاش صورت بگیرد تا ملت باهم نزدیک باشد، یک وحدت ملی دقیق و درست تأمین شود، این موارد به توفیق خداوند ج ما را در ایستاده ‌شدن در مقابل چالش‌ها یاری می‌رساند.

زمانی که درمیان ملت درزی ایجاد می‌شود، دشمنان بیشتراستفاده می‌برند.

مقصد از درز در بین ملت، اعتراف غیر مستقیم سیاف به جنگهای افشار توسط سیاف و شورای نظاربوده  که در افشارقتل عام کردند، زنان و دختران جوان را به پنجشیر بردند ، به اوباشان جهادی دخترک های نوجوان بیگناه هزاره را دادند و از آن روز تا امروز نه تاریخ  و نه  هم اقوام افغانستان آن جنایات عبدالرسول سیاف و احمدشاه مسعود را فراموش نکره اند و تا این دنیا است، تاریخ فراموش نمی کند، وقتیکه از آن جنایت ها یاد می شود، اینها یادآوری آن جنایت ها را غیرمستقیم درز انداختن می پندارند.

پدرکشتی تخم کین کاشتی

پدرکشته راکی بُـــودآشتی

 

نگاه شما به آزادی ‌های فردی و آزادی بیان چیست؟

به تمام معنی به آزادی‌ بیان و آزادی فردی هم معتقد و هم متعهدهستم؛ به شرطی که در چارچوب ارزش‌های اسلامی وانسانی باشد.

این تصویرممثل جواب سیاف است که درلابلای کلمات با زرنگی خاص بازی کرده و نیاز به تشریح  و تبصرۀ بیشتر ندارد.

 

 

JJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJJ

 

اســـتاد ســیاف نامــزد انتخــابــات ریــاست جمــهوری: در فکــر رقــابت با کســی نیســـتم! خطــوط اصــلی برنامــۀ مــا و آجنــدای مـــلی باهــم نــزدیک اند.

گفتگو با نظری پریانی

ماندگار : جناب استاد؛ سپاس فراوان از این‌که حاضر به یک گفت‌وگوی ویژه با روزنامۀ ماندگار شدید. شکی نیست که شما را همۀ مردم می‌شناسند؛ اما می‌خواهم یک‌بار دیگر خودتان را معرفی کنید؟
نام من عبدرب الرسول سیاف است. پدرم فقیر محمد نام داشت. از ولسوالی پغمان هستیم. درس‌های ابتدایی را در پغمان خوانده‌ام و مکتب متوسطه را در شهر کابل و دوباره دورۀ لیسه را در مدرسۀ علوم شرعیۀ پغمان به پایان رساندم.
بعد از فراغت از پوهنتون (دانشگاه) کابل، دوسال را در پوهنتون (دانشگاه) الازهر درس خواندم و بعداً در پوهنتون (دانشگاه) کابل به صفت استاد بودم. در همین زمان، چند وقتی را در زندان سپری کردم و بعد از زندان، متباقی عمرم را تا سقوط نظام داکتر نجیب در صف جهاد سپری کردم.
ما دقیقاً در سالی قرار گرفتیم که مردم از آن نگرانی‌هایی داشتند و تبلیغات زیادی هم پیش از این در مورد این سال وجود داشت و انتخابات هم در همین سال برگزار می‌شود؛ نگاه شما به سال
۲۰۱۴ چیست؟
من بسیار نگران نیستم؛ فقط چیزی که یگان وقت اسباب نگرانی‌ام می‌شود، یک نوع پراکنده‌گی و تشتتی ا‌ست که در خود ملت وجود دارد.
اگر تلاش صورت بگیرد تا ملت باهم نزدیک باشد، یک وحدت ملی دقیق و درست تأمین شود، این موارد به توفیق خداوند ج ما را در ایستاده‌شدن در مقابل چالش‌ها یاری می‌رساند. زمانی که در میان ملت درزی ایجاد می‌شود، دشمنان بیشتر استفاده می‌برند؛ این ملت نشیب و فرازهای زیادی را دیده است، تلخی‌ها و شیرینی‌های زیادی را تجربه کرده‌اند، اگر ما باهم نزدیک باشیم، باور دارم که به توفیق خداوندج و یک وحدت ملی مخلصانه، از این مرحله به سلامت عبور خواهد کرد.
چه‌گونه شد که شما به یک‌باره‌گی وارد میدان رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری شدید؟
این قصه بسیار دراز است؛ اما باید بگویم، کسی که در این فرصت در این میدان می‌آید، باید فکر ایثار و قربانی همراهش باشد و تصور تفوق‌جویی و ریاست‌طلبی در این مرحله مجال ندارد. فقط در این وضعیت که کشور با چالش‌های زیادی روبروست، تنها همین تصور می‌تواند انسان را امیدوار سازد تا در این میدان داخل شود.
مثلی‌که در سال‌های گذشته در تمام اوضاع و حالات، با ملت خود بودیم، در این مرحله نیز با ملت خود هستیم. اگر در این نقش، زمینۀ خدمت مساعد شد، آرزو داریم تا خدمتی برای‌شان کنیم.
پیش از این‌که شما خود را به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری ثبت نام کنید، گفته می‌شد آقای کرزی شما را تشویق می‌کرده است تا خود را منحیث یکی از نامزدان ریاست جمهوری ثبت نام کنید؟
در این شکی نیست که دوستان طرف‌دار این بودند که من به حیث یک کاندیدا در میدان درآیم…
منظور از «دوستان» آقای کرزی است؟
دوستان طرفدار بودند؛ اما تصمیم آخری را خودم گرفتم که وارد میدان شوم؛ البته با مشوره با شمار زیادی از دوستانِ دوران جهاد، مقاومت و بعد از آن.
آن
ها از من بسیار با تأکید خواستند تا خود را کاندیدا کنم. به هر صورت، انگیزه‌ها هر چه که بوده، نیت ما همین است که اگر فرصتی مساعد شود تا برای ملت خود خدمت کنیم.
بیشتر فکر می‌کنید با کدام نامزد رقیب هستد؟
در فکر رقابت با کسی نیستم. من صاحب یک برنامه هستم و این برنامه را برای ملت خود پیش می‌کنم، ملت تصمیم خود را خواهد گرفت. در این میدان با کسی کشمکش ندارم و فیصله کرده‌ام که در گردِ کمپاین خود یک حریم اخلاقی را می‌سازم؛ به این معنی که من در کمپاین خود از وسایل ناجایز و ناروا استفاده نمی‌کنم. بر ضد کسی تبلیغ نمی‌کنم و در ارتباط به خود هم بیشتر از آن‌چه هستم سخن نخواهم گفت. برنامه‌های خود را برای ملت تشریح می‌کنم و ملت در این زمینه تصمیم خود را خواهند گرفت.
اگر زمینۀ برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه برای ملت مساعد شد و آن‌ها هر کسی را قبول کردند و پذیرفتند، من هم می‌پذیرم.
امکان یک نوع تفاهم و کنار آمدن با نامزد دیگری در ذهن شما وجود دارد؟
خوب. من این تصمیم را پیش از ثبت نام کردن گرفته‌ام. شخص خودم اگر فکر تفاهم و گذشت با دیگری را می‌دیدم، در همان زمان این تصمیم را می‌گرفتم و برای ثبت نام نمی‌رفتم. حالا که ثبت نام کرده‌ام، در فکر رها کردن در نیمۀ راه نیستم.
تصور شما چیست؛ آیا انتخابات در دور نخست نتیجه خواهد داد یا به دور دوم خواهد رفت؟
اگر انتخابات شفاف و عادلانه برگزار شود، این احتمال وجود دارد که در دورِ اول کار یک‌طرفه شود؛ اما این احتمال یک‌مقدار ضعیف است و غالباً انتخابات به دور دوم خواهد رفت. قرار پیش‌بینی قانون اساسی کشور رفتن به دور دوم انتخابات کدام چیز جدید و بیگانه نیست.
اگر انتخابات میان دو کاندیدا به دور دوم برود و در این میان شما نباشید، تصمیمِ‌تان چه خواهد بود؟
تصمیم به مردمی ارتباط دارد که از من حمایت کردند، مطالعه‌یی که از کشور و مردمم دارم، طرف‌داران من با اکثر کاندیداها شریک هستند.
یکی تصمیم شخصی خودم است که در آن زمان رای‌ام را به کسی خواهم داد؛ اما نظر خود را بالای کسانی که از من حمایت کردند، تحمیل نمی‌کنم.
گرایشِ شما در این روند بیشتر به نامزدانی است که از آدرس مجاهدین وارد میدان شدند، یا چهره‌هایی که از غرب آمدند و نامزد هستند؟
طبعاً خودم یک مجاهد هستم؛ یکی از افراد زمانِ مقاومت هم هستم، اما به نظر من، افغانستان در مجموع یک ملت مجاهد و مسلمان است و بازهم مثلی که پیشتر گفتم، انسان طبعاً بیشتر هم‌صنف‌ها و هم‌سنگران خود را دوست می‌داشته باشد. اما در مورد انتخابات من نظر و رأی خود را بالای مردم تحمیل نمی‌کنم؛ چون هرکس حق رأی دارد و رأی خود را باید آزادانه استعمال کند؛ به همین خاطر در قسمت تصمیم دوستان و طرف‌داران خود تشبث خاص نمی‌کنم.
اگر شما در دور اول و یا دوم انتخابات به پیروزی برسید، اولویت‌های کاری شما چیست؟
اگر شانس یاری کند، در قدم اول در صددِ تأمین امنیت خواهیم بود؛ به‌خاطر این‌که امنیت اساسی‌ترین و مهم‌ترین بستر برای انجام کارهای دیگر است؛ اگر امنیت نباشد انسان عبادت درست هم کرده نمی‌تواند؛ شما می‌ببینید که بسیاری‌ها در نمازهای خفتن به جماعت رفته نمی‌توانند و از بیست و شش یا بیست‌وهفت درجه اجر محروم می‌مانند. اگر امنیت نباشد در معارف کاری را انجام داده نمی‌توانیم؛ چون مکتب را می‌سوزانند و معلم و مدیر مکتب را اذیت می‌کنند؛ شفاخانه و کلینیک ساخته نمی‌توانیم به‌خاطری که آن را آتش می‌زنند. به همین حساب اولویت کاری ما توجه به امنیت خواهد بود که بعد از امنیت موضوع حاکمیت قانون مطرح می‌گردد.
در جایی‌که امنیت هم باشد و حاکمیت قانون هم، آن‌جاست که می‌شود راجع به انکشاف و توسعه دقیق فکر کرد و موارد ظرفیت‌ها، سپردن کارها به اهل کار و چگونه‌گی استفاده از منابع طبیعی افغانستان که ممدِ انکشاف در بخش‌های دیگر می‌‌تواند باشد را در نظر گرفت. برنامۀ ما در روزهای کمپاین به دست‌رسی دوستان قرار خواهند گرفت.
اخیراً طرحی از طرف آقای احمد ولی مسعود زیرِ نام آجندای ملی مطرح شده است. در این طرح، بحث دولت وحدت ملی با یک سلسله ویژه‌گی‌هایش مطرح گردیده است و قرار بر این‌ است که در فرایندِ انتخابات یک دولت وحدت ملی به وجود آید؛ نگاه شما به این طرح چیست؟
تقریباً از یک ‌و دو ماه بدین‌سو روی همین قضیه فکر می‌کنم، به بعضی دوستان هم این موضوع را مطرح کرده‌ام. با داکتر صاحب عبدالله، داکتر صاحب اشرف غنی، داکتر صاحب زلمی رسول، آقای قیوم کرزی، با عبدالرحیم وردک و اکثر دوستان و کاندیدای دیگر که باید افغانستان در آینده‌ها از کشمکش‌های سیاسی کنار باشد، وضعیت ملکِ ما ایجاب می‌کند تا همه یک‌جا کار کنند. برای‌شان گفته‌ام که بیایید روی این فکر کنیم تا ادارۀ آینده را چطور مشترک بسازیم؛ روی یک سلسله اصول و خط مش مشخص توافق کنیم تا همه ادارۀ آینده را از خود بدانند، در این‌جا تنها مسألۀ تعیین زعامت است که روی آن تصرف کرده نمی‌توانیم.
در آینده هم در نظر داریم تا این دوستان را یک‌بار دیگر هم دعوت کنیم و این موضوع را با آن‌ها شریک سازیم.
این همان برنامۀ «اجماع ملی» است که از جانب شما مطرح شده بود؟
آن برنامه بسیار جامع‌تر و شامل‌تر بود، ایکاش پیش‌روی آن برنامه مشکلاتی پیدا نمی‌شد. آن را من بسیار ترجیح می‌دادم نسبت بر این‌که روی انتخابات ریاست‌جمهوری فکر کنم.
آن برنامه تمام این موارد را در آغوش خود می‌گرفت و آسان می‌ساخت؛ لاکن قسمت نبود، در عرض راه به یک نوع رکود مواجه شد، اما این سخنان هم تقریباً به آن نزدیک است؛ یعنی همان مأمول و هدف را تا حدی برآورده می‌سازد.
طرح وحدت ملی‌یی که من اشاره کردم، تقریباً از دو سال بدین‌سو به صورت جدی روی آن کار جریان دارد. از سه ماه بدین‌طرف، این موضوع بسیار جدی گرفته شده است و شماری از نامزدان با طرح آجندای ملی که یکی از عناصر آن دولت وحدت ملی است، موافق هستند؛ شما دقیق با این طرح، در تماس هستید یا خیر؟
با من تا حالا مطرح نشده است. یک‌بار سال گذشته برادرِ ما احمد ولی مسعود، در نشستی که باهم داشتیم، روی آن صحبت می‌کرد، باز من هم در همان وقت موضوع اجماع ملی را همراه‌شان مطرح کردم و گفتم که من هم روی همین‌طور یک برنامه کار کرده‌ام؛ دیدم که خطوط اساسی باهم بسیار نزدیک بود و آن‌قدر تفاوتی نداشت؛ اما حالا ]طرح آجندای ملی[ همراهِ من مطرح نشده است، قراری که پیشتر هم گفتم، روی این موضوع با اکثر کاندیدان صحبت کرده‌ایم.
فعلاً کشمکش میان آقای کرزی و اوباما بر سر امضای سند امنیتی با امریکا جریان دارد؛ نگاه شما به این سند چیست؟
فکر می‌کنم چون نماینده‌گان ملت خواسته شده بود، لویه جرگۀ مشورتی به نماینده‌گی از ملت آمد و روی این موضوع طی چند روز بحث کردند و بالاخره مشورۀ خود را اعلان کردند. حالا برای ما منحیث افراد، مجال صحبت‌کردنِ مجدد نیست؛ ما افراد این ملت هستیم و نماینده‌گان ملت در این مورد مشورۀ خود را داده‌اند.
شما بارها در مقابل اعمال طالبان با تندترین الفاظ ایستاده‌گی کردید و سخن گفتید و مسلماً از این ناحیه تهدیدهایی هم متوجه شما بوده است؛ اگر بگویید که ادامۀ این تهدیدها بالای شما چگونه است و تازه‌ترین شناختی را که شما از گروه طالبان به‌دست آروده‌اید، چیست؟
تهدیدها تازه نیست. این راهی را که ما انتخاب کرده‌ایم، راهِ افغانستان مستقل، آزاد و نظام اسلامی و دینی است؛ این راه پُرخار و پُر تهدید است. در طول این راه با نشیب‌ها و فرازهای زیادی روبرو شده‌ایم، از یک زندان به زندان دیگر، از یک کوه به کوه دیگر و از یک دره به درۀ دیگر؛ این‌ها مشخصات راه ما بوده است که تا حال آمده‌ایم. تهدیداتی که همیشه وجود داشته شکل طبیعی را گرفته و جز زنده‌گی ما شده است، آن‌قدر زیاد رویش فکر نمی‌کنیم، تنها منحیث وجیبۀ دینی تا حدی که برای ما ممکن است، ترتیبات امنیتی خود را می‌گیریم؛ لاکن به این معتقد هستیم که مرگ و زنده‌گی به دست خدا است و این فیصله را خداوند در مورد هر کس کرده است. همین راه ما است و در آن روان هستیم، خیر و سعادت خود را در همین راه دیده‌ایم.
در مورد طالبان باید بگویم، من با کدام شخص و فرد معین دشمنی ندارم؛ لاکن عمل همین یک مجموعه، نظر و وابسته‌گی‌شان که از کجا نشأت کرده و به کجا روان هستند، همین چیزها انسان را وادار می‌سازد تا در برابرِشان موقفی را که انصاف و عدالت ایجاب می‌کند، باید گرفته شود.
ایکاش گروه طالبان روی افغانستان دقیق فکر می‌کردند، در روشنایی ارزش‌ها، اصول و مبادی اسلام فکر می‌کردند و تصمیم خود را می‌گرفتند؛ با وجودی که مسلمان هستند و در خانواده‌های مسلمانان پیدا شده‌اند و بزرگ شده‌اند؛ لاکن کارهایی‌را که انجام می‌دهند که اسلام از آن برائت دارد و کارهای‌شان در مخالفت با ارشادات اسلام قرار دارد. مردمان بی‌گناه را کشتند و آزار دادند، همین کارهای ناشایسته‌یی را که انجام می‌دهند، مخالف ارزش‌های اسلامی و انسانی است.
از طرف دیگر، تا حال این‌ها به اثبات نرسانده‌اند که یک تحریک افغانی هستند؛ چون نشأت این‌ها از بیرون است و تا حال کاری را که انجام می‌دهند، با مشوره و توجیه بیرونی‌ها است؛ به همان نسبت کدام شدت موقف هم که داریم در نتیجۀ همین حالات و اوضاعی است که برای‌تان تشریح کردم.
حالا هم توصیۀ من برای طالبان همین است، این‌ها باید منحیث مسلمان‌ها و افغان‌ها هم در مورد دین و هم در مورد کشور خود مستقلانه و بدور از تأثیر و اشارات بیگانه‌گان و بیرونی‌ها فکر کنند، مصالح و منافع ملک خود را سنجش کنند.
تا هنوز با کدام نامزدی صحبت کرده‌اید که آن‌ها به نفع شما کنار بروند و یا در نهایت شما ترجیح بدهید تا در دورِ اول و یا دوم با آن‌ها باشید؟
نخیر، با چنین مشخصات صحبت نکرده‌ایم؛ البته هرکدام کاندیداها برنامه و تصمیم مشخصی دارند، ما مزاحم تصمیم، فکر و اندیشۀ‌شان نمی‌شویم، آن‌ها هم برنامۀ خود را معرفی می‌کنند و ماهم. بگذارید ملت تصمیم خود را بگیرد. اگر یک انتخابات عادلانه و شفاف صورت بگیرد، ما به تصمیم ملت سر می‌نهیم.
نگاه شما به آزادی‌های فردی و آزادی بیان چیست؟
به تمام معنی به آزادی‌ بیان و آزادی فردی هم معتقد و هم متعهد هستم؛ به شرطی که در چارچوب ارزش‌های اسلامی و انسانی باشد.
بسیار زیاد تشکر جناب استاد از وقتی که در اختیار ما گذاشتید!
تشکر از شما هم!

 


بالا
 
بازگشت