محمد آجان غلجی
عذرخواهی جنرال دوستم از مردم نسبت اعمال گذشته اش قابل تمجید است
انسانها موجودات سره وکامل عاری از خطا و اشتباه نیستند ؛ هر کسی و در هر اقلیمی طی مراحل زندگی کم و بیش ضمن عملکرد هایش مرتکب خطا میشود ؛ که بیشتر از عدم تجربه و غلبه احساسات بر تعقل ناشی میگردد ؛ اشتباهات افراد در زندگی شخصی یا کاری بطور غیر عمد که بیشتر به خود و نزدیکانش صدمه میرساند اکثرا قابل جبیره بوده که با ملطفت شدن از ان میتوان تصحیحش کرد ؛ ولی خطا های به عمد و پلان شده ؛ بویژه طور تکرار و پیهم به گناه انجامیده قابل بازپرس ؛ تعقیب و مجازات میباشد ؛ ولی جنایات عمدی و برنامه ریزی شده که بیشتر در نظامهای استبدادی ذریعه قدرتمندان و مقربین شان برای حفظ سلطه یا بدست اوردن ثروت وامکانات مادی ناجایز بر زیردستان و عوام تحمیل میشود ؛ یا ذریعه گروه های مافیایی به منظور اهداف معین مادی و منفعت جویی عملی میگردد ؛ یا در جریان جنگ و کشمکش های گوناگون بازیر پاگذاشتن قوانین و معیارها بشکل خشن و قهر امیز چون کشتار های بی محاکمه ؛ اسارت ؛ مجروح و معیوب ساختن ؛ زندان کردنهای غیر موجه و انواع دیگر شکنجه های غیر انسانی نمایان میگردد که مصونیت ؛ ارامش و روال عادی زندگی اجتماع را به چالش میکشد ؛ چنین مجرمین و جنایتکاران در هر ایین ؛ همه قوانین و هر سرزمینی به منظور تامین عدالت و عبرت دیگران زود یا دیر مورد بازخواست و محاکمه قرار میگیرند والی قانون جنگل بر بشریت حاکم و تطبیق خواهد شد ؛ مگر وقتی سیاسیون و نظامیگران درصحنه به مقاصد مختلفی از راه های نامشروع برای رسیدن به اهداف ناجایز قوانین بین المللی ؛ حقوق بشری ؛ قوانین کشور خود و حتی دساتیر و رهنمود های مذهبی و اخلاقی را نه تنها نادیده گرفته که فهمیده و قصدا زیر پا گذاشته مرتکب جنایات هولناکی که در فوق اشاره به پاره یی از چنین جنایات رفت میگردند گه مثالهای همین جنایات خشن در تاریخ بعید و قریب بشرت متاسفانه زیاد است مانند جنایات چنگیز ؛ تیمور لنگ ؛ هتلر ؛ امیر عبدالرحمان خان ؛ رژیم صهیونیستی و صدها نمونه از این دست که مصیبتهای بیشمار و غیر قابل جبران را بر جامعه بشری در مقاطع مختلف و مکانهای متفاوت وارد نموده است
با دریغ جامعه و سرزمین ما از چنین مصیبتها و جنایات در امان نبوده که بیشتر از سایر ملل هم در گذشته و هم در تاریخ متاخر خویش به خصوص طی چند دهه اخیر قربانی انواع جنایات عمدی ؛ پلان شده ؛ خشن و قهر امیزی بوده و عواقب چنان زیان باری در کلیه عرصه های زندگی ببار اورده که جبیره ولو نسبی انها در سنجش ؛ تدبیر و عقل نمی گنجد و راه برون رفت اینده از وضع ناهنجار حاکم بر جامعه و کشور مارا به جای امید در عالمی از ابهامات قرار داده است ؛ مثببین جنایات وسرخیلان کشتار و ویرانی معلوم اند ؛ در دهه های اخیر با توجه به اعمال ضد بشری و اسلامی افراد معلوم الحال زیر هر عنوانی ؛ ماهم عملا چنگیزها ؛ تیمورها ؛ هتلرها عبدالرحمانها و مستبدین و جنایتکاران زیادی داشتیم و داریم هنوز ؛ که حضور نامیمونشان باعث تداوم جنگ ؛ بی نظمی ؛ جنایات ؛ بی عدالتی ؛ تقویت تروریزم ؛ فساد وانواع مصیبتها و مشکلات گردیده ومیگردد ؛ با این همه ایشان با پر رویی و دیده درایی البته با حمایت عریان مدعیان عدالت و دموکراسی جهانی حاضر در افغانستان ؛ خود ها را بیگناه ؛ ناجی کشور و قهرمان معرکه ومیدان میدانند ؛ که جز تاسف به حال شان و طلب شرم برای شان نمیشود چیز بیشتر ارزو کرد . از این میان عذر خواهی جنرال دوستم منحیث یکی از قهرمانان معروف این جمع قابل دقت و تایید است
! نگاه موجز به پیشینه زندگی جنرال دوستم
----------------------------------------------------------------
تا جاییکه من مطلع ام جنرال دوستم در قریه خواجه دوکوه مربوط شهر شبرغان مرگز ولایت جوزجان که تازه به ولسوالی ارتقا کرده در یک خانواده عادی مانند سایر افغانان بدنیا امده ؛ تعلیمات ابتدایی را در انجا بسر رسانیده ولی تحصیلات ثانوی وعالی را شاید نسبت مشکلات اقتصادی تعقیب نتوانست ؛ بعدا منحیث کارگر در مربوطات موسسه تفحص نفت و گاز جوزجان کار کرده ؛ طی همین زمان عضویت ح . د. خ . ا را پذیرفته و بعد تحولات سال ۱۳۵۷ ه ؛ ش؛ منحیث کارمند خدمات و اطلاعات دولتی وقت در شبرغان استخدام گردیده و اوایل دهه هشتاد میلادی غرض فراگیری مسلک استخبارات برای تعقیب کورسی به شهر تاشکند مرکز ازبکستان اتحاد شوروی وقت ؛ اعزام گردید ؛ بعد از ختم کورس به شبرغان برگشت و در اداره خاد انولا به صفت کارمند گماشته شد ؛ او در جنگ با مجاهدین و وظایف نظامی همواره از خود جسارت نشانداده مورد توجه مقامات ولایتی قرار گرفته مراحل رشد و ارتقای سریع را پیوده و به سرکردگی افراد و لشکر خود در جنگهای اطراف کابل و سایر ولایات سهم فعال ادا کرده بدین ترتیب به شهرتش در جنگ ومقابله صریح وقاطع با دشمن افزوده شده ؛ اهسته اهسته توجه دولتمردان انزمان را جلب وراه ارتقایش را تا کسب ډگر جنرالی و عضویت کمیته مرکزی حزب حاکم با سرعت بینظیر پیموده لقب عالی قهرمان دو مرتبه یی جمهوری افغانستان را از ان خود ساخت ؛ البته چنین لقب به نظامیان دیگر نیز داده شده بود مگر قهرمانی دو مرتبه یی را تنها و فقط جنرال دوستم به پاداش مقابله فوق العاده و بی امان با گروه های مجاهدین وقت توانست بدست اورد ؛ جنرال دوستم با لشکرش علاوه از جوزجان در سایر نقاط افغانستان با دشمن انزمان جنگیده بود که جنگ او در پغمان ؛ تنگی واخجان لوگر ؛ سالنگها ؛ قندهار ؛ خوست ؛ ولسوالی خواجه غار تخار و برخی ساحات دیگر نسبت شدت جنگ و تلفات فراوان هردو جانب ؛ بویژه تلفات بالای افراد ملکی ؛ از جمله زنان و اطفال و حجم وسیع ویرانی ها به شهرت ملی و جهانی رسید ؛ جنرال صاحب در این جنگها به کشتار بی رویه وعمدی مردم ملکی ؛ تخطی های فراوان از رعایت حقوق بشر و انجام جنایات جنگی از سوی مردم و سازمانهای مختلف مدافع حقوق بشری بین المللی متهم گردید ؛ او در اوج قدرت ؛ شهرت و حمایت همه جانبه و بی چون وچرای مقامات ارشد دولتی ؛ ازجمله داکتر نجیب الله ریس جمهور وقت ؛ به یکبارگی تغیر جهت و وفاداری داده در همکاری با تنظیمهای جهادی که او طی مقابله گویا صادقانه و شایسته با انها به مراتب عالی و غیر معمول رسیده بود در براندازی نظام خویش به نفع دشمنان قبلی اش نقش محوری را ادا و افتخار شرکت در تاسیس دولت مجاهدین را کمایی کرد ؛ جنرال با ایجاد جنبش ملی اسلامی تحت رهبری خود بر بخشهای اعظم صفحات شمال کشور مسلط گردید .
جنرال دوستم در براندازی دولت تحت رهبری نجیب الله و بعداز ان ؛ موتلف اصلی بخش شورای نظار جمعیت اسلامی به رهبری احمدشاه مسعود و حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری بود ؛ مدتی را در ایتلاف انها با رقبای مسعود یعنی نیرو های حزب اسلامی به ریاست گلب الدین حکمتیار در شهر کابل و شمال افغانستان مصروف نبرد خونین گردید ؛ بعد چند ماه بار دیگر تغیر جهت و وفاداری داده به همراهی حزب وحدت با حزب اسلامی و حکمتیار یکجا شده علیه موتلف قبلی اش مسعود و حکومت جهادی داخل جنگ گردید که در همین جنگها شهر کابل به ویرانه مطلق تبدیل ؛ طبق ارقام رسمی بیش از شصت هزار مرد وزن وکودک ملکی و بیگناه کشته و صدها هزار دیگر به ترک خانه و دیار مجبور شدند ؛ این وضعیت الی تقرب طالبان به کابل دوام یافت ؛ دوستم در تفاهم با طالبان از پیشروی های طالبان بسوی کابل از انان حمایتهای را انجام داد ؛ از جمله عملیاتهای ایشان را در پیشروی جانب کابل و تحت فشار قرار دادن دولت جهادی و قوتهای وفادار به مسعود بارها با بمباردمان های نیروی هواییی که در اختیار داشت پشتیبانی نمود ؛ این وضعیت الی سقوط کابل بدست طالبان ادامه یافت ؛ به تعقیب ان باز با دولت جهادی و احمدشاه مسعود که به شمال کشور عقب نشینی کردند پیمان بسته وشریک ایتلاف شمال شده به نبرد علیه طالبان ادامه داد ؛ وی دوبار در دو مقطع زمانی در شمال از طالبان شکست خورده مجبور به فرار و ترک وطن شد ؛و اما بعد از وقوع حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و به همین علت ایتلاف جهانی مبارزه با تروریزم تحت رهبری ایالات متحده امریکا تشکیل و امارت طالبان را سرنگون ساخت ؛ در این عملیات براندازی جنرال دوستم نیز مانند سایر قوماندانان و گروه های مخالف طالبان به وطن بازگشت و منحیث نیروی زمینی در این عملیات سهم گرفته شریک اداره جدید به رهبری حامد کرزی شد ؛ بعد ساقط ساختن طالبان فلمی در تلویزیون های غربی انتشار یافت که افراد جنرال حدود چند هزار اسیر طالبان در شمال را بدون کدام محاکمه تیر باران و به شکل دسته جمعی در دشت لیلی دفن مینمایند طی این دوره جنرال دوستم چون سایر قوماندانان از جنگ گرم فاصله گرفته و به مبارزه سیاسی روی اورد ؛ در میدان سیاست نیز او بار ها تغیر جهت داده گاهی با حاکمیت یکجا و موتلف گشت و گاهی با اپوزسیون ؛ اینک در این روزها با اقای اشرف غنی احمدزی یکجاشده منحیث معاون اول او در انتخابات پیشرو بختش را خواهد ازمود
! عذر خواهی جنرال دوستم از مردم افغانستان
-----------------------------------------------------------------------
جنرال دوستم طی تحولات سه دهه اخیر به عنوان نظامی فعال و تاثیر گزار در پهلو وعلیه ؛ جوانب مختلف منازعات ؛ مطرح و حاضر بوده است ؛ در همین سه دهه مکرراحوادث غم انگیز وفجایع دردناکی اعم از کشتارهای بیشمار تا شکنجه های غیر انسانی ؛ اسارت و زندانهای بدون جرم وتقصیر ؛ ویرانی و نابودی صدها روستا؛ شهرو دارایی عامه ؛ غارت بیت المال و داشته های مردم و انواع جنایات ضد بشری و انسانی بوقوع پیوست ؛ که دوره های متفاوت این حوادث ؛ بازیگران مختلفی داشت ؛ جنرال دوستم تنها فرد معروفیست که تا کنون در همه این دوره ها طور اکیتف مطرح بوده و در هردوره انگشت اتهام تخطی ها بسوی او بدلیل حضورش در صحنه نشانه رفته است ؛ یقینا برخی اتهامات وارده بر دوستم انگیزه های سیاسی خواهد داشت ؛ و در مواردی هم مبالغه امیز شاید باشد ؛ اما بدون تردید همه اتهامات میان تهی نیست و دوستم هم طوریکه خود در معذرت نامه اش گفته کبوتر صلح نیست ؛ او طی دوره های ذکرشده مرتکب گناه های کبیره زیاد و جنایات جنگی وضد بشری متعددی شده که بار سنگین گناهان و جرایم جنگی را بدوش دارد ؛ مگر تنها دوستم نیست که جنایت کرده ؛ متاسفانه صد ها تن همردیف و همسطح دوستم وحتی گناه کاران بیشتر و بد تر ازدوستم نیز موجود اند که عده قابل ملاحظه شان طی همین ده سال اخیر گردانندگان اصلی امور کشور بودند و هستند ؛ که انصافا همه به شمول دوستم قطعا سزاواربازپرس ومحاکمه اند ؛ ولی این حق مسلم از مردم وقربانیان عملا صلب گردیده ؛ زیرا بازپرس و محاکمه مجرمین به منظور تامین عدالت کار و مسولیت یک دولت ونظام مردمی که مشروعیت خود را از ارای واقعی ملت گرفته باشد ؛ نظامی که واقعا پاسخگو بوده در ترکیبش افراد اهل ؛ دلسوز و وطندوست مسولیت داشته باشند و بالاخره نظامیکه قانون را حرمت گزاشته وانرا بر همه گان یکسان تطبیق نماید را میطلبد که با تاسف نظامی با چنین سجایا غایب است ؛ و محال مینماید که ما در اینده های قریب صاحب چنین نظامی باشیم که با محاکمه جنایتکاران درد های مردم و قربانیان را التیام بخشد و افغانستان را بسوی وفاق ؛ همدلی ؛ تامین برادری ؛ صلح ؛ پیشرفت؛ انکشاف ؛ ترقی و رفاه همگانی رهنمون گردد . این بخاطریکه مدعیان دموکراسی جهانی و حقوق بشر به سردمداری امریکا عملا در افغانستان در دفاع جنایتکاران جنگی قرار داشته ؛ از موقف انها حمایت نموده ؛ بدینترتیب حد اقل تا کنون مانع ایجاد و قوام یک نظام ملی ؛ مسول ؛ پاسخگو وشایسته گردیده و با ایجاد سیستم معافیت مجرمین و تحکیم این سیستم در جهت نهادینه کردن جنایات و تداوم ان کار کرده اند تا زمینه سازی برای ایجاد نظام شایسته و مردمی .
بهر صورت اقدام اخیر جنرال دوستم در اعتراف به خطاهایش و معذرت خواهی از مردم افغانستان نسبت اعمال گذشته خویش بدون شک یک اقدام شجاعانه اخلاقی و ستودنیست ؛ که حد اقل به تسلیت و ارامش نسبی قربانیان ان همه حوادث ناگوار خواهد انجامید ؛ عده ای از اگاهان و تحلیلگران عذر خواهی دوستم را عمل سمبولیک در استانه انتخابات برای جلب ارای بیشتر به تیم انتخاباتی او تعبیر و تفسیر مینمایند تا عذر خواهی حقیقی ؛ ولو همین طور هم باشد در نوع خود باز هم قابل تایید و تحسین برایست که رسم وراه نوین در رابطه را گشوده است ؛ هرچند فرهنگ معذرت خواهی از اشتباهات و غلطیها در جهان و خاصتا کشور های متمدن سابقه دیرینه داشته و کاملا نهادینه شده ؛ میان همه اقشار بویژه سیاسیون ؛ بارها سیاستمداران بلند پایه به خاطر اشتباهات از مردم شان عذر خواسته ؛ از سمتهای شان داوطلبانه کنار رفته اند و به محاکمه حاضر شده اند؛ این روش نه تنها شخصیت انها را پایین نیاورده که بر محبوبیت شان می افزاید ؛ مردم ما ؛ سیاسیون و حتی اهل علم وفرهنگ تا کنون با این فرهنگ پسندیده بیگانه و نا اشنا اند ؛ عذر خواهی از خطا و اشتباه را کسرشان و کم امدن تلقی نموده بر صحت خطا و گناه حتی جنایت پافشاری نموده ؛ توجیهات بیجا و غیر اخلاقی را دست وپا میکنند ؛ امید اقدام اخیر جنرال دوستم بابت عذر خواهی از مردم نسبت اعمال کذشته خود که به باور من درست ترین وعاقلانه ترین تصمیم او در حیات سیاسی نظامی اش تا الحال است به اغاز نیکی در این راه تبدیل شده ؛ در اینده تداوم یافته منحیث فرهنگ شایسته نهادینه گردد ؛ با انکه اعتراف و عذر خواهی جنرال و سایرین از جرمهای انجام شده بوسیله انها نمی کاهد ؛ مگر انصافا پافشاری بر صحت جنایات و گناهان انجام شده در گذشته امریست کاملا غیر اخلاقی و ضد بشری که تنها بار مسولیت مرتکبین جرم را سنگین میسازد ؛ باید همه مرتکبین جنایات جنگی و بشری با الهام ازدوستم از مردم و قربانیان پوزش بطلبند تا مرهمی ولو کوچک بر داغهای دیرینه انها شود ؛ با دریغ عده جنایتکاران معروف با سبکسری و بیشرمی عیر قابل وصف نه تنها که برای اعتراف و عذر خواهی حاضر نیستند بلکه بر جنایات خشنی که انجام داده اند واضحا مباهات نیز مینمایند ؛ یکی از مثالها درزمینه اسماعیل خان ؛ ادمخوار مشهور است که اخیرا در گفتگو با بی بی سی نه تنها حاضر به عذر خواهی از مردم نشد که با فخر فروشی جهادش بر مردم احسان گذاشت تا انها و ادم کشی چند ساله شان را پیوسته تحسین نمایند به این دلیل او نیازی به عذر خواهی از مردم نمی بیند ؛ اینست حد اعلای جنون خودخواهی و پر رویی واقعی که شامل حال هیچکس مباد