محمد آجان غلجی
دیده درایی عریان استاد سیاف
اخیرا طی محفل یادبود از دوازدهمین سال درگذشت قوماندان احمدشاه مسعود در کابل ؛ جناب سیاف سرکرده تنظیم اتحاد اسلامی مجاهدین سابق ؛ وکیل فعلی ولسی جرگه و مدعی ریاست جمهوری اینده که در لفاظی های عوامفریبانه مهارت منحصر به فرد خود رادارد ؛ بویژه در فریفتن مجاهدین عادی و بی امتیاز تا الحال موفق بوده ؛ ضمن صحبتی در ان جمع افسانه های بی مزه و تاریخ گذشته ای را تکرار و نشخوارنمود که بدون مجاهدین هیچ کاری بسر نمی رسد ؛ دولت و ریس جمهور اینده باید از مجاهدین باشد ویا باشرکت و حمایت فعال مجاهدین شکل گیرد ؛ در غیر اینصورت اسمان به زمین خواهد خورد گویا به نظر شان مردم کور؛ کر و بی هوش اند و از مجاهدین ؛ عملکرد ایشان ؛ مظالم انها و مصیبتهای را که بر جامعه روا داشته اند نمیدانند و اقای استاد ؛ یاران و هم مسلکانش در شرف انتخابات مجاهدین و تنظیمها را با چنین لفاظی ها منحیث فرشته های نجات از نو به معرفی گرفته ؛ یک بار دیگر در تلاش مذبوحانه و ناکام اغوای ذهنیتهای عامه و رویای حمایت مردمی برامده اند که در خوبترین حالت جز اذیت و مزاحمت هیچ مرحمت و شفقتی از ایشان ندیده اند ؛ تا بار دیگر با فتنه و تذویر سهم فربه و بالایی در قدرت اینده را حفظ و گرنتی نمایند ؛ استاد ضمن درفشانیهایی از این دست ؛ ایرادات شدید و بیسابقه بر شاگردان و تربیت یافته هایشان یعنی طالبان به این الفاظ و محتوا ی وارد نمود ( طالبان دشمنان دین و نوکران بیگانگان هستند که میخواهند اسلام را بدنام سازند ؛ سیاف بیان داشت که طرفدار صلح است ؛ مگر صلح باید با افراد ونیرو های ازاد و مستقل صورت گیرد نه با طالبان که مزدور بیگانه ها اند و از خو د اختیاراتی ندارند بنا صلح کردن با انها ناممکن است ؛ سیا ف فراتر از این رفته و در اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم ص متذکر شد که حضرت پیغمبر در حدیثش از بوجود امدن گروهی پیشگویی کرده بود که مردم را مورد اذیت و لت و کوب قرار میدهد ؛ که این گروه برای همیش مورد غضب خداوند خواهد بود ؛ طالبان همان گروهیست که پیغمبر اسلام انرا پیش بینی کرده بود ؛ سیاف در این سخنرانی از طالبان خواست که از نوکری بیگانگان دست بردارند و افراد ملکی مخصوصا زنان و کودکان را نکشند ؛ زیرا در اسلام نگفته است که زنان و کودکان را به خاک و خون ـبکشانید
یک ــ بخش صحبتهای تکراری استاد در دفاع از پیروانش زیر نام مجاهدین و ناجی و قهرمان جلوه دادن انها بجز بین پیروان محدود شان دیگر میان مردم و افراد با هوش جامعه با توجه به عملکردهای ظالمانه و جفاکارانه انها در حق مردم مسلمان افغانستان طی تمام دوره های حاکمیت شان در محلات و سطح کشور شنونده و خریداری ندارد ؛ ولی حرفهایش به ادرس طالبان درخور تامل و موشگافیست ؛ اینکه سیاف چرا ؛ به چه منظور و درین برهه زمانی بعد از سالها سکوت با صراحت در مورد طالبان ؛ هویت و اصلیت شان بی پرده سخن به زبان میاورد و کاملا راست هم میگوید ؛ زیرا طالبان دقیقا همان اند که استاد میفرماید ؛ چون کمتر کسی شناخت دقیق از استاد نسبت به نهضت طالبان دارد ؛ زیرا استاد وهمراهانش سالها قبل در همان جغرافیای منحط که امروز طالبان حمایه ؛ تربیت ؛ تسلیح ؛ تمویل و دیکته میشوند عین مراحل را به وسیله همان ای . اس . ای پشت سر گذشتانده و از همه فلتر هایی که طالبان در انجا گذشته و میگذرند جناب استاد و همرزمانش نیز به همان پیمانه وشاید هم بیشتر و دقیق تر ازهمان فلترها قبلا گذشته و حلاجی شده تجارب فراوانی در زمینه دارند ؛ گذشته از سایر منابع معلوماتی استاد و همراهانش ؛ به همین دلیل گذشته ثابت و معلوم شان منطقا میتوان بر صحت اتهامات استاد در باره طالبان بی شبهه صحه گذاشت ؛ مگر انچه تا کنون از جانب استاد بدان اشاره یی هم نشده که باید مدتها قبل روشن میساخت به قول خود شان باداران طالبان اند ؛ ایا از نظر استاد کیها باداران طالبان هستند ؛ پاکستان ؛ فوج و ای . اس . ای شان ؛ یا عربستان و کشور های حاشیه خلیج فارس ؟ اگر از نظر ایشان این کشور ها وسازمان های استخباراتی انها باداران طالبان باشند ؛ چنین گذشته را با همین ادرسها استاد و یارانش نیز پشت سر گذاشته اند ؛ که همین کشور ها اسناد انکار ناپذیر فراوان استخباراتی را از شخصیت و عملکرد های درخشان ذوات عالی دارند که هر ازگاهی و حین ضرورت خویش به رخ انها بکشند ؛ شاید همین هراس و اگر شمه یی از ضمیر و وجدان در وجود شان زنده و بیدار باشد انها را در زمینه ساکت نگه میدارند ؛ ورنه عجیب است که فرع را میکوبد و به اصل که بادار باشد اشارتی هم نمی کنند .
اگر مقصد استاد از باداران طالبان امریکا ؛ انگیس وشرکای ایتلاف شان باشد نیز شکی در ان وجود ندارد ؛ لیکن حد اقل این رابطه باداری و نوکری اگر هم باشد پنهان و از انظار به دور است ؛ و این اتهام همچنان بیشتر و مستند تر به استاد و همرزمانش باز میگردد که رابطه بسا محکم وعیان با امریکا و همه بیگانگانی که در کشور ما دارای نیروی نظامی اند دارند ؛ بخاطریکه بعد از سقوط حکومت طالبان و راندن شان ذریعه نظامیان ایتلاف از صحنه ؛ به اتکا و حمایت ایتلاف تحت رهبری امریکا استاد و همردیفان جهادی اش از گوشه انزوایی توانستند به کابل بیایند و زمام امور را نصیب دوباره شوند ودر سایه حمایت و نوازش ایتلاف تا الحال درشراکت با فرستاده های غرب بنام تکنوکراتان بر سرنوشت مردم مظلوم ما تحمیل و حاکم هستند ؛ ازبرکت یاری و گوش به فرمانی غرب هرکدام ضمن تصاحب و حفظ کرسیهای مهم و پر درامد ؛ هر یک اکنون مالک ملیونها تا ملیاردها دالر نقد و جایداد اند ؛ که سی سال پیش انها و خانواده های شان به شمول استاد در مبالغه حالت ؛ مالک ده هزار دالر نبودند ؛ هر انسان بالغ و عاقل به خوبی میداند که حاکم اصلی و واقعی در افغانستان نیروی ایتلاف و در راسش امریکاست ؛ دولت ما جز روپوش بی صلاحیت در اختیار انان برای اجرای دساتیر و گردانندگان امور بغیر دلقکان مجری هدایات چیزی بیش نیستند ؛ رابطه ایتلاف و امریکا با شاملین نظام از قماش استاد چنان صمیمی است که با زیر پاگذاشتن همه معیارها ؛ قوانین ؛ اصول و اخلاق در اذیت و تاختن بر شهروندان افغان معافیت عام وتام داشتند و دارند ؛ که تا هنوز نه غصب زمین ؛ نه فساد بی حد و حصر ؛ نه ملوث بودن در تولید و قاچاق مواد مخدر ؛ نه تجاوزات پیهم ومکرر به نوامیس مردم ونه ده ها جنایت همانند دیگر باعث حتی بازپرس از ایشان نشده است چه رسد به جلگیری و مجازات شان ؛ این در حالیست که مجاهدین عادی و غیر وابسطه معتقد به اسلام و دارای وجدان که اکثریت مطلق مجاهدین را تشکیل میدهند به حاشیه رانده شده و مانند مردم عادی کشور در تصمیم گیریها ؛ امتیازگیری مادی و سیاسی و وطنفروشی غایب و از بار مسولیت شرم اور رهبران و کادر های قدرت وثروت اندوز در صحنه شان انصافا فارغ هستند ؛ در حالیکه طالبان از دوازده سال بدینسو از شرکت در قدرت محروم و زیر رگبار و ضربات ایتلاف قرار داشته و در زندانهای مختلف ایتلاف و افغانستان شکنجه میکشند ؛ ایا اصطلاح مزدور بودن امریکا و انگلیس در چنین وضعیتی بیشتر به کی ؛ طالبان یا استاد و یاران صاحب اقتدار شان صادق است ؟ منظور من در اینجا به هیچوجه دفاع از طالبان نیست چون دلایل فراوان وابستگی انها به همسایگا ن و عملکردهای تمدن ستیزانه شان قابل دفاع نیست ؛ منظور مقایسه موجز دو نوع وابستگی ؛ یا صدق همان ضرب المثل عامیانه میان طالبان و استاد است که ( یک بلا ؛ بلای دیگری را ببو خطاب میکرد ) .
دو ــ جا دارد به بخش دیگر اتهامات جناب استاد بر طالبان طور مقایسوی با اختصار مکثی داشته باشم ؛ بسیار خوب و منطقی میبود ؛ اگر استاد در مورد حدیثی که بیان داشت روشنی بیشتر میانداخت مخصوصا بر اینکه فرمودند طالبان همان گروهیست که در حدیث پیغمبر پیشبینی شده بر کدام استناد شرعی و منطقی استوار است؛ زیرا ثبوت این امر طالبان را خلع سلاح و رسوا ساخته ؛ خیلی گره ها را میکشاید ؛ همچنان استاد نیک فرمود که طالبان باید قتل و کشتار مردم بیگناه بویژه زنان و کودکان را خاتمه دهند زیرا در اسلام نگفته که زنان و کودکان را به خاک وخون بکشانید ؛ شاید استاد فراموش کرده باشد ولی مردم خوب به یاد دارند که زمانی استاد و شرکای تنظیمی و جهادیش در پاکستان زیر حمایت کامل همان ای . اس . ای و تحت فرمانش مانند طالبان در افغانستان مردم بیگناه وزنان و کودکان را برای سالها کشته و به خاک و خون میکشاندند ؛ در سالهای دهه نود میلادی حین حاکمیت شان نیز همین کار خلاف اسلام را ادامه دادند ؛ در وقت حکومت تحت رهبری ح. د . خ . ا وقتی بر شهر ها و محلات مسکونی راکت پرانی های همیشگی داشتند قربانیان اصلی جز مردم عادی ؛ زنان و کودکان کس دیگری بود ؟ در ایام حاکمیت مجاهدین و جنگهای بر سر قدرت که تنها در شهر کابل طبق امار رسمی بیش از شصت هزار باشنده عادی شامل زن و کودک مظلومانه جان دادند و صد ها هزار دیگر به ترک وطن مجبور شدند ؛ عین حوادث دلخراش در گوشه گوشه سرزمین ما بوقوع پیوست که بی تردید استاد و شرکایش مسول درجه یک ان فجایع اند ؛ ایا حدیث و قول پیغمبر اسلام ص را که در فوق خود بدان استناد کرده که عاملین چنین فجایع و قتل مسلمین مورد غضب همیشگی خداوند ج قرار میگیرند و این چنین اعمال از اسلام بیگانه است را در مورد کرده های گذشته و امروز شان میپذیرند یا اینکه در احکام دینی و اسلامی هم به خود استثنا قایل اند .
در مورد گذشته و عملکرد های زشت و مردم ستیزانه خویش استاد و شرکای شرکت جهادی اش به رغم عادت اهنگ کهنه جهاد ؛ ایستادگی و مبارزه در برابر تجاوز اتحاد شوروی و نجات کشور از اشغال را استد لال خواهد کرد ؛ این استد لال در جایش بجا ؛ مگر موضع شان در مورد اشغال کنونی چیست ؟ اگر امدن قوای شوروی را اشغال بوسیله یک کشور کفری میدانند ؛ اینبار از برکت و شراکت استاد و خیل همراهش بیش از چهل کشور کفر ی با قوای نظامی اش در خاک ما تشریف دارند و پیوسته با بمباردمانهای بی وقفه و عملیاتهای نظامی هر لحظه باعث کشتار هزاران بیگناه و طفل و زن افغان شده قرا و قصبات بی شمار را به خاک و خون و نابودی میکشانند ؛ در حالیکه استاد معظم و یاران جهادی شان منحیث شرکا و گردانندگان ارشد امور مملکت نظاره گر این همه خونریزی ؛ و مصروف مسابقه اندوختن ثروتهای حرام قارونی بوده مهر سکوت ذلالت بار را بر زبان زده و در تلاش ریاکارانه توجیه وضعیت اسفبار کنونی اند ؛ اگر دیروز راست میگفتند که مخالف اشغال اند و به همین جهت جهاد و مبارزه میکنند ؛ پس امروز چرا همراه و همرزم و حمایتگر یک تجاوز و اشغال بزرگتر و وسیعتر هستند ؛ به گفته عوام ( اگرکاسه یی زیر نیم کاسه نیست ) .
برای مردم افغانستان عملکردهای خرابکارانه تنظیمهای جهادی و گروه طالبان فرقی ندارد ؛ چون شباهت های فراوان قریب به اتفاق را در هویت و عملکردهای شان در دو برهه زمانی بو ضاحت میتوان دید ؛ زیرا اقامتگاه و پایگاه های هردو در پاکستان بود و هست ؛ هر دو از سوی ای . اس . ای حمایت و مدیریت شده و میشوند ؛ هردو با پلان و هدا یات ای . اس . ای وسایر ارگانهای پاکستانی در داخل افغانستان داشته ها و منافع کشوررا نشانه گرفته ؛ از طریق ازار و کشتار مسلمانان ؛ انفجارات ؛ راکت پراگنی ؛ مکتب سوزی ؛ ویرانکردن شفاخانه ها ؛ راه ها ؛ پلها وسایرتاسیسات عام المنفعه در تخریب و نابودی توان مادی و معنوی میهن و تضعیف مردم و سرزمین ابایی مان درمطابقت کامل با پروگرام و اهداف پاکستان و ایران نقش شرم اور محوری را ادا گرده و میکنند ؛ حامیان و تمویل کنند گان جهانی شان نیز یکی اند ؛ هر دو ازجهاد و مبارزه با اشغال دم میزنند و . . . ؛ بهر صورت گپ به درازا نکشد ورنه دلایل زیادی در زمینه وجود دارد ؛ انکه اینها در مورد اهداف و عملکرد هایشان چه توجیهاتی ارایه میدارند به خودشان تعلق دارد ؛ انچه در روشنی کرده های دور و نزدیک و امروزشان مربوط میشود به قضاوت مردم عمدتا عاری از هر نوع مبا هاتیست که ادعایش را دارند .
بهتر و واقعبینانه تر انست که هر دو جانب از خداوند بترسند و از پیامبرش بشرمند به حقیقت تن در دهند و مشترکا به نوکری و اطاعت از بیگانگان فتنه جو و منفعت پرست خاتمه دهند ؛ اگر بیگانگان هر کسی از همسایه ها گرفته تا غربیها و شرقیها باشند تفاوتی ندارند و برای ما بیگانه اند ؛ بدین ترتیب میتوانند گذشته تاریک اعمال شانرا تا حدی جبیره ؛ از گمراهی به جاده سراط المستقیم عبور نموده و در همراهی با هم میهنان در راه رفع دسایس اجانب و ابادی وطن سهیم گردند . و من الاه توفیق .