سنجر غفاری
آن جای ای که ما نیستیم !
بازارانتخابات و رقابت های انتخاباتی گرمتر و فریبنده تر از هر روزی دیگرآن می گردد اما برای مردم و قشر منور جامعه افغانی نه کارتی و نه حق رای درنظر گرفته شده است چرا ؟
بیان دموکراسی در افغانستان واقعیت سرچپه ای است که همانند پرنده حق دوست ازیک پای در شاخه های امید و آرزوهای خواسته و برحق یک جمعیت ملیونی فرزندان این کشور آویخته و حقوق شان را طلب دارند مگر چشم بینا و گوش شنوای که نیست و نیست .
بیش از یک دهه لشکر بزرگ جامعه جهانی به منظور استقرار دموکراسی و نظام قانون و در آخرین بیان برای ختم خشونت و ناباوری ها در افغانستان مسولیت های را عهده دار گردیدند که با ریزش خون و طوفانی از تعهد و تبلیغات جهت استقرار نظام متکی به قانون اساسی و دموکراسی شتافتندو چیزی ای که باید بدان توجه و مراجعه می نمودند همانا قشر روشنفکر و کادر های ملی و مسلکی بود که همه سرمایه های معنوی و افتخارات ملی کشور و مردم افغانستان محسوب می گردید .
صدور اید یالوژی های مختلف درکشورما اهداف و کتگوری های خاصی رادر کشور ما به خویش بلعید منجمله روشنفکران کشور وروحانیون را درتضاد علیه همدیگر شان قرار دادو مسلح نمود و جنگانید . دهه دموکراسی خون آلود از افتخاراتی محسوب می گردد که کشور های متحد به دموکراسی برای مردم ما نظام سازی نمودند و تخم ناباوری ها و فرار مغز هارا تشدید بخشیدند و کار به اهل کار سپرده نشد و همه بنیاد های اصیل ملی ما همانند قوت های نظامی « دی . دی . آر » شد ند و کادر های عرصه های مختلف کشور مجبور گردیدآ تا ترک مسلک و فراراز کشور را انتخاب حتمی و تحمیلی شان بدانند بیاد دارم سخنان تونی بیلر صدراعظم انگستان راکه در مصاحبه ای با یک خبرنگار گاردین بعد ازاین که افغانستان وارد نظام موقت و عبوری گردیده بود گفت « مناسب این است تا کادر های مسلکی نظام گذشته در افغانستان مرحله گذار بسوی دموکراسی و باز سازی را عهده دار گردند مگر این که این کادر ها عقیده های مختلف سیاسی دارند دشوار است تا همه بدان هماهنگ گردند » .
نقص کار این بود که آزادی بیان در کشور ما نتوانست تا ذهنیت های را باز سازی نماید که تاریک اندیشی را پیشه داشتند و ندانستند که کادر های مسلکی در خانه افغانها سرمایه های ملی و متعلق به مردم افغانستان هستند و نباید با عقده وکدورت بخاطر رضامندی بیگانه ها همه را منسوب به این و آن کشوری ویا نظامی دانست که ثبات قانون و نظام سازی جایش را به انارشیزم و فساد اداری ، خلای قانون و زمینه ساز چپاولگری ها و غضب دارائی های ملی به نفع دشمنان آرامش ملی ما گردید .
واقعیت این است که کار به اهل کار سپرده نشد و افغانستان وارد مرحله بحران های خونینی کشانیده شد که همه حیرت زده گردیدند و ریزرف های آماده داشته کشور های اروپائی و امریکائی ، پاکستانی و ایرانی همه وارد سیستم ایجاد شده نظام کشوری گردیدند که باهم در تضاد و هریک سلیقه های خاص خویش رامبنی بر خواست اهداف کشور های شان که اسپانسر ایشان بود مد نظر گرفتند و کادر های مجاهدین که با ایبد یالوژی های نا آشنا وارد سیستم اداره و نظام گردیدند در تشاد با این پدیده های پیرونی قرار گرفته دهلیز تخریش و نفوذ استخباراتی بیگانه منجمله کشور ایران و پاکستان در پهلوی سایر رقبای منطقوی شان وسعت خویش را درعنق سرنوشت ملی و کشوری ما گره خورده یافت و این نقیسه باعث آن گردید که اپوزسیون مسلح « طالبان » باردیگر برای خویش توان خدمت و حمایت را برای خواست ها و اهداف بعدی به نفع هریک از شبکه های مطرح استحصال بدارد.
بازی جنگ و صلح ، بازسازی ، رشد اقتصادی ، ختم خشونت و آزادی بیان ، تقویت نظام امنیتی و بلاخره لویه جرگه استراری ، تصویب قانون اساسی کشور ، انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان افغانستان همه ناقص متولد گردیدند . محمد ظاهر شاه و طرفدارانش ، نیروهای ملی و مترقی ، کادر های صدیق و پاک دامن ، مجاهدین واقعی و سرمایه های مورد محاسبه برای مردم و کشور شان مورد ضربات قرار گرفتند و بعضی ها کشته شدند و بعضی دوباره فرار را بر قرار ترجیع داده ترک وطن کردند و همه امید ها و آرزوهای ملی در قبال حضور جامعه جهانی در افغانستان به واسکت های انتحاری ارسالی پاکستان مبدل گردید .
قابل تذکراست که در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برای افغانهای که در خارج از کشور شان قرار دارند حق قانونی شان را زیر پا نموده و مرحله سوم آن نیز این حق قانونی جوانان و فرزندان افغانستان که به ملیونها میرسند نیز مد نظر گرفته نشده است و نقشی برای آینده یک نسل مد نظرندارند که نمی دانیم به این غفلت و محروم دانستن یک تبعه افغانستان از حقوق ملی و کشوری شان را کدام نظام ، سیستم و رهبری در حال و آینده کشور ی عهده دار خواهد گردید .
در آن جای ای که ما نیستیم فردا به آن نظام چه خواهیم گفت که ازما و برای ما ا ست ؟
سنجر غفاری
مسکو 9 مارچ 2014