سنجر غفاری
معمای2013 حل ناشده
برای 2014باقی ماند
سرنوشت کشوری مردم افغانستان گره خورده با استحصال منافع قدرت های بزرگ جهانی و منطقوی رقم خورده وامپراطوران جهانی شکست بال پرقدرت و پرواز بلند خویش را دراین سرزمین به آزمایش قرارداده است . این که دولتمردان افغان موفق نگردیدند تا ماجراهای وارده برسرنوشت کشوری شان را دفع و طرد نمایند واضع است « چیزی ای که عیان است چه حاجت به بیان است » خرید وفروش ؟ ناباوری های گسترش یافته کنونی و انگیزۀ عوامل پیدایش آن ناشی ازوجود مداخلات بیرونی و نظام سازی قدرت های بزرگ جهانی ، مداخلات اقمارمنطقوی شان درسرنوشت سیاسی ، اقتصادی و نظامی مردم افغانستان را میتوان خلاصه نمود .
یدون شک آغاز بازی بزرگ و استراتیژیکی قدرت های جهانی و اقمار شان در دهه 70 باعث آن گردید تا افغانستان و مردمش در دام اهداف تاکتیکی قرار بگیرد ، تا به بهای اشغال پنهان و اشکار کشورو مردم افغانستان تن دربدهند. افغانستان پس از دهه هفتاد شامل مراحل مختلف نظام سالاری پرورده قدرت های بزرگ جهانی گردید . آغاز دهه دیموکراسی به وسیله نظام شاهی درافغانستان سنگ بنای طرح های بود که بلوک ناتو درآن وقت خویش رادرآهینه ایجاد یک حرکت ملی در قلب آسیا به نفع استراتیژی شان از طریق افغانستان در منطقه مشاهده نموده بودند .
نظام شاهی در ایران و افغانستان ، ایجاد سیستم آزاد و مترقی درترکیه، استحکام مواضع ناتودر کشور های عربی به خصوص کشورمصر عراق و سعودی ،وتنش ایجاد شده میان هندو پاکستان تآ مین کننده خواست ها و اهدافی بود که دو پیمان « ناتو و وارشاو » در برابر خویش قرار داده بودند . و افغانستان کشورآسیب پذیری را جهت رسیدن به اهداف شان انتخاب نمودند .
در دهه هفتاد نظام شاهی درافغانستان جایش را به جمهوری تبدیل نمود و پاکستان وارد جنگ با هندوستان گردید ، درکشور مصراخوان المسلمین موفق شد تا قدرت سیاسی و نظامی رادرمنطقه به نفع استراتیژی ناتو علیه نفوذ پیمان وارشا حفظ نماید ، کشور ایران نیزدراستحکامات نظام سلطنتی بیداری خویش را حفظ نمود وجنگ های خونین درلبنان ،اسرائیل وفلسطین گرمترنگهداشته شد وبلاخره بنگله دیش از بدنه پاکستان تشکیل گردیدو زمینه نفوذ بیشتربرای ناتودرپاکستان فراهم آوری شد و ضرورت دیده شد تا پاکستان به ژاندارم منطقه علیه افغانستان وهند که خطرحضورحتمی پیمان وارشا درمنطقه از این دوکشور حتمی بود مبدل گردید . دوپیمان ازاهداف همدیگر شان در منطقه درک دقیق داشتند . 1972سالی بود که در کشور پاکستان ، افغانستان ، هندوستان ، بنگله دیش ، ترکیه ، مصر ، عراق و سوریه تحولات شگرفی بوجود آمد که دوراز تصور نخواهد بود تادرسال 2014 نیز تحولاتی دراین کشورها به شمول ایران بوجود می آ ید که شگرف انگیز خواهد بود .
افغانستان ومردمش چهاردهه به وسیله قدرت های بزرگ جهانی و اقمار منطقوی شان در دام مصیبت های داخلی وخارجی کشانیده شد، همه میدانند که بعد ازختم تجاوزانگلیسها ، اشغال پنهان واشکار به اشکال مختلف آن الی امروزدرافغانستان ادامه دارد و مردم ما مزایای تلخ و شرین نظامهای دموکراسی جمهوری ، انقلاب دیموکراتیک ،انقلاب اسلامی ، امارت اسلامی ، ایجاد نظام دموکراسی وبازسازی آزادی بیان وختم خشونت ها علیه زنان واطفال شان را چشیدند وتشخیص کردند که روشنفکر، روحانی بزرگ قوم و رهبران شان طی گذشت این چهارمرحله تراژیدی ملی چه کردند واز کدام کشور ها الحام گرفتندو کدام قدرت جهانی واقمار منطقوی دربرابرارزشهای ملی و کشوری مردم افغانستان چه خواست ها و اهدافی رادنبال نموده و می نمایند .
نورمها ی بین المللی وارزش های بشری این حکم رادرخویش نهفته دارد که مردم افغانستان هرگز جدا ازجامعه جهانی وکشورهای همسایه ومنطقه نمی توانند در پیوند های مشترک باهمی زیست نمایند، افغانستان زمانی یک کشور آزاد مستقل و توانمند خواهد بودکه درکنارهمه کشورهای جهان ازحقوق وارزشهای بین المللی برخورداربوده عضوفعال، وفدار ومتعهد به کانوا نسیون های بین المللی ،با رعایت حقوق بشری و مکلف به تآمین حقوق مدنی اتباع خویش در روشنی همه قوانین و میثاق های بین المللی بوده بدین منظور توقع چنان است تا کشور های جهانی وهمسایه های افغانستان نیز تلاش و ابتکارعمل نمایند تا در برگشت ثبات و تآ مین نظم و قانون درخانه افغانها از حتمی بودن وعملی نمودن شرایط خاص خویش بر مردم ما انصراف را پیشه نمایند وازعجزو ناتوانی های اقتصادی ، سیاسی و نظامی کشور و مردم افغانستان پل عبوری بسوی اهداف شان در منطقه علیه همدیگربوجود نیاورند .
مردم ونظام موجوده ، مخالفین مسلح وغیرمسلح نظام « طالبان ،مجاهدین ، تکنوکراتها ، وحزبی ها » خلاصه دریک کلام گفته شود که چپی ها و راستی ها همه فرزندان فریب خورده و تسلیم شده اهداف دورونزدیک عوامل خارجی و داخلی بحران در کشور شان نمی باشند و نمیتوان همه را دشمنان مردم افغانستان ساخت و قلمداد نمود و نمی توان همه را دوستان حتمی و دایمی عوامل خارجی بحران برای فردای کشور محاسبه داشت ،افغانستان خانه مشترک همه افغانها است ، هرکه افغان است فرزند واقعی مردم افغانستان است پس چگونه میشود که باید معمای را برای همیش ایجاد نمود و به اغوا و فریب همگان خودرا گول خورده محاسبه نکرد ؟
ضرورت این است تا سا ل 2014 را گره گشای مشکلات و معماهای دانست که همه به آن نیاز دارند . انتخاب حق مردم افغانستان است که با جامعه جهانی وکشورهای منطقوی به کدام شکل و شیوه آن تآمین مناسبات سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی نیک وحسنه داشته باشند . نباید با شیوه های تعدید آمیز و تعین ضرب العجل ها ، پیش کش نمودن تعذیرات مختلف ، وتعین زمان پیش جست .
نباید بازی ها و معما های را دنبال نمود که وحشت و دهشت را در آینده سیاسی و نظام سازی مردم افغانستان حتمی دانست . افغانها به دوستانی ضرورت دارند که برای شان به اصطلاح بین المللی ماهی گرفتن را بیاموزانند نه ماهی خوردن را ، باید در خود کفاهی و نظام سازی به اراده خود افغانها دقت و توجه صورت می گرفت و نباید همه داروندارملی و توانادی های دفاعی ما را موقتی ساخت .
2014 آزمون خوب و انتخاب بزرگ سرنوشت مردم افغانستان را به همراه دارد . جنگ ها نهایی و سرنوشت سازمیگردد و نظام اسلحه و زبان گنگ بی قانونی و استبداد از حرکت باز می افتد، آنانیکه باد گشت نموده بود ند انشا الله طوفان درو می نمایند . و در فرجام یقین این است که معمای سال 2013 به 2015 باقی نخواهد ماند .
همه افغانها باهم برادر بودند و هستند ، خشت و دیوار خانه آینده و نظام کشوری ما همانآ نیروهای مطرح و ملی « حزبی + مجاهد + طالب مساوی به افغان و اففانستان واحد خواهد بود » .
الترناتیف دیگری هرگز نخواهد توانست تا به عامل صفا و محبت واقعی ، ملی ،افغانی و اسلامی در خانه افغانها مبدل گردد .
نجات حتمی ما « در وحدت ملی ، عفو، محبت و پذیرش همدیگر است »
سنجر غفاری
28 دسامبر 2013 مسکو