خالق بقايی

 

فابل توجه سازمان ملل

ما عيد نداريم ، و کشور سوگوا ر و توهين شده هستيم

روزهای عيد و ديگر روزهای شادی آفرين از سالهاست برای ملت ستم ديده و مجروح و زخمی و خون چکان و تکه تکه افغانستان مفهوم واقعی خود را از دست داده و کاملا جنبه تصنعی را بخود اختيار کرده است. چهار دهه است که از آسمان وطن خون می بارد و پيکر مطهرش بدست بی دردان روزگار آزرده است.

ما ملت توهين شده استيم. بار بار مادران ، زنان ، دختران و کودکان پسر و دختر ما بدست ابليسها در قرن 21 در زير چشمان ما مورد تجاوز و اهانت قرار گرفته وميگيرند وبازخواستگری نيست که نيست.

ملاهای ما در مساجد به شاگردان شان تجاوز جنسی کردند و با پوشيدن چادری به صف تروريزم پيوستند. درين مورد مثال ها بسيار است ولی قلم  يارای به تصوير کشيدن آنهمه جنايات را ندارد. هيچ مجرمی محاکمه و مجازات نگرديد. هرروز نخبگان ما شامل علما ، دانشمندان ، نويسندگان ، معلمان و استادان و مردم بيگناه بدست جلادان خون آشام کشته ميشوند و آبادی ها به ويرانه مبدل ميگردد. دولت مردان ما نه برای جنگ و نه برای صلح اجندای مشخص ، کاری و مدون ندارند ، 11 سال با کشتار بيحد و حصر هموطنان ما سپری شد و شرايط مساعد با سرازير شدن ملياردها دالر به کشور مفت و رايگان از دست رفت و ملياردها دالر ديگر حيف و ميل گرديد. در 11 سال گذشته هزاران پوليس ملی ، اردوی ملی و منسوبين امنيت ملی بدست نظاميان پاکستان جام شهادت نوشيده اند. هنوز هم راه پرخم و پيچ و شب تاريک است ، هيچ اميدی برای رهايی ازين بن بست وجود ندارد مگراينکه " دستی از غيب برون آيد و کاری بکند"

بلی ، ما ملت توهين شده استيم ، حق داريم از سازمان ملل ، از امريکا ، از ناتو ، از ساير کشورهای دوست ، خاصتا از کشورهای اسلامی در راس از عربستان و ترکيه گله کنيم که چرا کشتار مردم وطن ما را بدست نظاميان پاکستان ناديده گرفتند و فقط دراين 11 سال بحيث تماشاچی عمل کردند. چرا برای قلع و قمع تروريزم بالای پاکستان فشار لازم را بعمل نياوردند. در حقيقت با اين بی تفاونی خود اينها دراين کشتارهای مردم مظلوم افغانستان شريک و سهيم اند.

نبود زعامت واقعی و سياست دوگانه امريکا در قضاهای افغانستان و پاکستان

امريکا بعد از سقوط برجهای نيويارک بدست القاعده در سال 2001 وارد افغانستان شد ، مگر بجای اينکه قوتهای خود را در آنطرف خط منحوس ديورند متمرکز سازند و اردوی پاکستان را مجبور نمايد تا مشترکا لانه های گرم تروريزم جهانخوار را از بين ببرند و ريشه آنرا خشک گردانند ، برعکس در اثر ضعف تدبير زمامداران افغانستان ، جنگ را در سرزمين خورشيد تا نوار آمو دريا کشاندند ووطن داغ ديدهً ما را نا آرام تر گردانيدند.

دراينجا وظيفه کرزی بود تا به سازمان ملل مراجعه ميکرد و نمی گذاشت افغانستان به صحنه های جنگ مبدل گردد و مردم مظلوم ، بی دفاع و بی روزگارش کشته شوند و تروريزم در خاک پاکستان دست نخورده باقی بماند.

دراين قسمت امريکا نيز مقصر است که با پاکستان مدارا کرد ، درحاليکه فرزندان مردم امريکا در افغانستان قربانی ميشوند ، فقط بحيث نظاره گر عمل نموده و دلش بحال ملت بيچارهً افغانستان و مادران امريکا نسوخت.

دراين 11 سال ملت شريف ما پيوسته فاتحه شهدا را خوانده و در سوگ و ماتم شان فرورفته و کار ديگری انجام داده نتوانست. بلی ، ما ملت توهين شده استيم. به کرامت و حيثيت و عزت ما شديدا حمله صورت گرفته که در هيچ کشور جهان نظير ندارد.

کشور ما دراين 11 سال در توليد و قاچاق مواد مخدر و در فساد اداری در جهان پيش قدم است و جای فرهنگ   ما را مافيا اشغال کرده است. اين توهين ديگريست بر حيثيت و آبروی مردم ما.

مليونها انسان مستعد به کار از بی کاری و بی روزگاری راهی کشور های ديگر شدند ولی در سرحدات بدست پاکستانی ها و ايرانی ها جان باختند و بدار آويخته شدند.

هزاران هموطن پير ، جوان ، زنان و دختران در کشورهای پاکستان ، ايران ، ترکيه ، يونان ، ايتاليا ، اندونيزيا و آستراليا در اثر غرق شدن کشتی های حامل شان به بحر ، طعمه حيوانات بحری گرديدند. هيچ صدايی از وزارت  های خارجه و امور مهاجرين بلند نشد. گويی کشور ما بی صاحب است.هزارن تن جوانان ما همين اکنون در کشورهای فوق الذکر بحال بی سرنوشتی بسر ميبرند. فريادرسی ندارند ، همه به مواد مخدر پناه برده اند. سفرای افغانستان وظايف اصلی شان را که حمايت از اتباع کشور است فراموش کرده اند.

افغانها در کشورهای بلژيک و هالند در حالت بدی قرار دارند و اخيرا دست به تظاهرات زدند. مليونها انسان مستعد به کار در داخل وطن بيکار اند و قسمت زياد شان به مواد مخدر معتاد گرديده اند و در ويرانه ها و جوار زيارتگاهها و در زير پلهای دريای کثيف کابل در بين چتلی ميلولند. دراين 11 سال دولت هيچ کار موثری برای اين قشر  انجام نداده و اگر انجام داده ناچيز است. شهريان با فرهنگ و شريف کابل از موجوديت کثافات در بستر اين دريا که روزگاری آب  نقره فام داشت رنج ميبرند و نزد خارجيان از خجالت سربالا کرده نميتوانند. محيط زيست کابل چنان آلوده به مکروبهاست که شايد بزودی شهريان کابل  و هر باشندهً آن ازپوزبند استفاده کنند. مليونها انسان بانواع مريضی همين اکنون مبتلاست. صدای مردم و داد فرياد شان به گوش  زمامداران مجاهد ما نمی رسد.

دولت نام نهاد ما درين 11 سال هيچ وزير ، معين ويا رييس را در اثر ندانم کاری ها و غفلت کاری های  سنگين مجازات نه نمود و از قضايا با چشم پت عبور نمود و مورد انتقادات شديد جامعه ی مدنی ما و نهاد های بين المللی واقع گرديده است.

آقای داکتر عزيزالله لودين رئيس اداره عالی مبارزه با فساد اداری در مصاحبه های اخير خود در امريکا و رسانه های داخلی گفت که در دوران سه ساله وظيفه داری اش دراين اداره 243 دوسيه فساد اداری را  بررسی کرده و برای بازخواست نهايی به دادستانی کل سپرده است ولی اين دوسيه ها مفقودالاثر اند ، شايد در تاق نسيان گذاشته شده باشند. لازم بود حکومت سريعا وارد عمل ميشد و از آقای الکو می پرسيد که اين دوسيه ها در چه مراحلی قرار دارند؟ ولی همه از ته تا بالا خاموشی اختيار نمودند. بدين صورت آيآ لوی سارنوالی مرکز فساد نيست؟

هرگاه اين دوسيه ها ضبط گردد ويا طور بيروکراتيک به دوران بيفتند و پول های غصب شده تحصيل نگردد ، در آنصورت آيآ مصارف اداری و لوژيستيکی اداره عالی مبارزه با فساد اداری با تشکيلات متورم شان در مرکز وولايات طی سه سال گذشته بالای دولت تاوان نيست؟

کجاست بازخواست ، کجاست مملکت داری خوب ، کجاست عدالت و حقوق بشر ؟

نهاد های حقوق بين المللی چند بار دستگاه قضايی کشور ما را به بی کفايتی و کم کاری و رهايی مجرمين از حبس  ، به زور پول ويا به زور واسطه متهم کردند ولی آن اعتراضات با جواب های معمولی رد گرديد و صدايی برنخاست. دراين 11 سال ، قاضی القضات آقای عبدالسلام عظيمی و آقای الکو که بايد طبق قانون از شورای ملی رای اعتماد حاصل ميکردند ، هر بار رد صلاحيت شده اند ، مگر به کار خود به امر تولواک ادامه  ميدهند.

پيرامون مسايل افغانستان دراين 11 سال کنفرانس های متعددی در کشورهای دوست داير گرديد ولی عمدتا اين فيصله ها صد در صد تطبيق نگرديد. کرزی بايستی بازهم ملل متحد را واردار ميکرد تا اين قطعنامه ها را زمان بندی ميکردند و موضوعات را بصورت مشخص تحت کنترول و نظارت قرار ميدادند. چنين نشد و در کارها پراگندگی رخ داد و چالشها عرض وجود کرد و آقای کرزی و دولت متورم او نميتواند به ملت جواب  مقنع ارايه بدارند ولی تاريخ او و همکارانش را برائت نخواهد داد.

امروز بازهم بدون سنجش و دقت با امريکا و ناتو جدال را در پيش گزفته که با منافع افغانستان سازگاری ندارد. چون در سال 2014 کمک ها کاهش پيدا ميکند لذا سطح بازسازی و نو سازی نيز متوقف ميگردد و کشور ما بازهم از کاروان تمدن عقب می افتد. در حاليکه کشورهای همجوار در کمتر از هفتاد سال موجوديت شان صاحب بم اتم شدند ولی ما که تاريخ 7 هزار ساله داريم عقب مانده ترين کشورهای جهان بحساب ميرويم.

اين بود شمهً از فجايع 11 ساله در کشور ما که از جمله هزاران مواد بطور فشرده بعرض رسيد.

درپايان دليل ديگری را راجع به اينکه گفتم ما عيد نداريم و ملت سوگوار هستيم بعرض ميرسانم و آن افشای لست 5 هزار نفری شهدا ميباشد.

اين صدای مرگبار يکبار ديگر ملت مارا لرزاند و در سوگ عزيزان شان در سراسر جهان فرو برد. اشک ريختند و ختم های قرآن بعمل آوردند. من به ارواح آن رفتگان دعا ميکنم. چون چند جوان از فاميل های وابسته به ما نيز شامل لست هستند.

درفرجام انتخابات رياست جمهوری آينده کشور ما را با همه زد و بند های بی سابقه در تاريخ افغانستان بفال نيک ميگيرم و آرزومندم در پرتو وحدت ملی و تجارب گذشته و خرد سياسی و از خود گذری ، کانديد های مطرح ، ما صاحب يک دولت فراگير شويم که در آن حقوق همه مليت های کشور جدا رعايت گردد. مگر يک موضوع را پيش بينی ميکنم که در هر صورت ترکيب ها و قطب بندی ها قسمی است که نتيجه به نفع کانديدی پايان خواهد يافت که آقای کرزی از آن پشتيبانی نمايد زيرا که گفته بود " در فکر رياست جمهوری هرگز نبودم و حالا که مزه اش را چشيده ام ماندن والايش نيستم" يعنی که جناب شان به هيچ صورت ارگ را ترک نخواهد کرد.

گفتار پراگندهً خود را با بيتی که مرحوم داوود خان در بيانيه خود در آغاز نظام جمهوری  گفته بود به پايان ميبرم و از کمی ها و کاستی ها عفو ميخواهم.

مذهب زنده دلان خواب پريشانی نيست           از همين خاک جهانی دگری بايد ساخت

زنده با د وحدت ملی

پاينده باد افغانستان

 

 

 


بالا
 
بازگشت