به مناسبت سالگرد وفات زنده یاد جليل پرشور
سال قبل ، جامعه روشنفکری افغانستان يکی از فرزندان مبارز ، صديق و خوش نام و يک کادر برجسته خود را که از بستر درد و رنج قامت برافراشته بود و حدود شصت سال عمر گرانبهای خود را در بدترين و تاريک ترين شرايط زمان در راه آموزش دانش نوين بخاطر آزادی انسان از يوغ اسارت و بردگی و نيل به يک جامعه مرفه ، عدالت اجتماعی ، برابری و برادری به مصرف رسانيده بود از دست داد و اينک ما همه در نبود او در ماتم نشسته ايم.
اعضای فامیل ،رفقا ودوستانش ماه گذشته در محل آرامگاه آن مرحوم ضمن گردهمآئی وگذاشتن گل برمزارش ،اتحاف دعا برروح زنده یاد پرشور نمودند،خاطراتش راگرامی داشتند وازدربارایزد متعال روحش راشاد و بهشت برین برایش آرزونمودند .
پرشور رفيق صميمی ، دوست خوب و يار ياور مهربان بود ، جبين گشاده و لبان پرتبسم داشت. او انسان متعهد بود ، متعهد و باشرف زندگی کرد و شرافتمندانه مرد. ولی افسوس نابهنگام و در ديار غربت مرد ، فاميل و دوستان را داغ دار گردانيد.
جليل پرشور انسان عالم ، دانا ، سياستمدار توانا ، يک فرهنگی شايسته و دارای اخلاق عالی بود و به حيث الگوی حزب از اهداف انسانی حزب هميشه دفاع ميکرد. او يک کادر شجاع ، مردم دوست و وطنپرست بود و در بين مردم محبوبيت خاصی داشت.
پرشوردرشرایط مهاجرت و غربت نیز پیوسته با اندیشه های آزادی خواهانه و ترقیخواهانه زیست و دراین راه تا آخرین لحظات زندگی وفادار باقی ماند و به یاد مردم رنجدیده ،آرزوی صلح وثبات و خدمت به انسان مظلوم وستمدیده کشور داعیه اجل را لبیک گفت و به ابدیت پیوست . مرگ پرشور به یقین یک ضایعه بزرگ برای مردم وکشورما میباشد. به امید اینکه هموطنان عزیزکشور بخصوص جوانان آینده ساز افغانستان با پیروی از افکار انساندوستانه ،صداقت وپاک نفسی این شخصیت وسایر رهروان مکتبش که فارغ ازامراض تفرقه ( قومی ،سمتی ، لسانی ،مذهبی و..) بودند درجهت ایجاد وحدت ملی ،ایجاد صلح وآبادی افغانستان اقدامات عملی نمایند.
آريايی
-----------------------------
به بهانه یک سالگی در گذشت پرشور
تقریبا یک سال قبل عبدالجلیل پرشور فرزانه مرد انقلابی در اثر بیماری مهلک سرطان پدرود حیات گفت ؛ خبر مرگ نابهنگام وی رفقا و دوستان بسیارش را بر گلیم غم شاند ؛ اشکهای هزاران قریب ؛ رفیق ؛ دوست و هواخواهش در ماتم نبود او جاری گشت ؛ اندوه سنگینی بر قلبهای هزاران عزیز هم وطن ؛ مقیم وطن و پراگنده روی کره ارض مستولی گردید و هریک از یاران و پیروانش را شوکه ساخت ؛ این همه بخاطریکه پرشور از بسا جهات نسبت به سایرین یک انسان متفاوت بود ؛ چرا و چگونه ؟
پرشور کسی بود که هم در دوره دانش اموزی نسبت علاقه به دانش و زحمتکشی شباروزی او را در قطار دانش اموزان ممتاز قرار داد ؛ هم در تمام دوره های کاری اش با وصف مصروفیتهای دشوار و بسیار و همچنان در محیط غربت با استفاده از هر امکان و لحظه ای مصروف مطالعه اثار مفید علمی شده ؛ بر معلو مات خویش در عرصه های گوناگون افزوده ؛ بدین ترتیب با گذشت هر روز بسوی تکمیل شخصیت علمی ؛ سیاسی اش گام بر داشته و بسوی استثنایی شدن پیش میرفت ؛ او در وظایف مختلف اداری سیاسی خویش همواره لیاقت ؛ کفایت و مدیریت برجسته و کامیاب را به نمایش گذاشته ؛ صداقت ؛ پاکی و دلسوزی به مردم و منافع وطن را عملا ازخود نشانداده و در تمام عهده ها جسارت ؛ پابندی به اخلاق و وفادار ی به ایدیال ها را پیشه کرده بود
پرشور از اوان پیوستن به سیاست و پذیرفتن اگاهانه و داوطلبانه عضویت ح . د . خ . ا تا فرجام زندگی نیکویش منحیث سپاهی بیدار و وفادار به آرمانها و ایدیالهای پیشتاز حزب مترقی خویش جسورانه باقیماند ؛ از اصول و ضوابط در هر شرایطی پیروی کرد ؛ در برابر منحرفین منفعت جوی سیاسی در قبل و بعد قدرت و ایام پس از فروپاشی حزب کوتاه نیامد ؛ باتوجه به فداکاری ؛ ایستادگی در برابر کجرویها و مقابل شدن با حیله ؛ زر و زور ؛ وی به یکی ازسمبول های شجاعت و صراحت درحزب مبدل گردید ؛ در کشاکش و مبارزه درون حزبی به مقصد تامین دموکراسی ؛ تحکیم بیشتر اصول و موازین اساسنامه وی و مرامی و تحقق وحدت واقعی بدون تردد و شجاعانه رزمید ؛ با مشکلات زیاد در این راه دست و پنجه نرم کرد و چون سد استوار مقابل منحرفین ؛ حیله گران و زورگویان به مقابله بی امان پرداخت ؛ در سالهای پسین حیات بیشتر از هرکس دیگر برای برگشت وحدت حزبی و عمل یکپارچه نیرو های مترقی منحیث نیاز مبرم زمان زحمت کشید ؛ به پیمانه وسیع و غیر قابل تصور با توده های حزبی ؛ عناصر مترقی ووطندوست روابط گسترده داشت که از ان برای روشنگری و تشکل میهن پرستان و عدالتخواهان سود برد
در نتیجه مطالعات سیستماتیک علمی از اصول و تعالیم دین مبین اسلام و سایر ادیان ؛ عنعنات و فرهنگ گوشه گوشه سرزمین ماو کشورهای منطقه در حد ممکن و لازم او را توانایی برقراری روابط وسیع و نزدیک با اقشار مختلف ساکن وطن میداد ؛ بویژه فصاحت ؛ صراحت و جسارت خداداد از امتیازات برجسته اش به شمار میرفت . وی در این راستا از توانایی خارق العاده ای برخوردار بود که در مواجهه با افراد و اقشار متفاوت ؛ با عقاید و طرز دید های گوناگون ؛ حتی سنین مختلف با سرعت و سادگی از طریق دیالوگ سازنده و منطق پذیرفتنی زبان مشترک پیدا کرده به تفاهم میرسید
در زندگی خصوصی نیز از خیلی ها فرق داشت ؛ به نظریات اهل خانواده ؛ دوستان و رفقایش حرمت میگذاشت ؛ ضمن روابط شخصی با همه صمیمی ؛ متواضع و دلسوز بود ؛ به حقوق زنان و اطفال عقیده راسخ داشته ؛ خود در خانواده و محیط پیرامونش نمونه عملی تحقق این باورها شد ؛ حین فداکاری و مبارزه در صف مقدم قرارداشت بدون آنکه توقع امتیاز و پاداشی داشته باشد ، به مستضعفان دست یاری میداد و در غم وشاد یاران و عزیزان حاضر میبود ؛ در رابطه منافع مردم ؛ کشور و اصول قبول شده حزبی سیاسی طی هیچ شرایطی به منظور کسب منافع شخصی حاظر به معامله نشد و تا آخر منزه و پاکیزه زیست ؛ او به زبانهای دری و پشتو تسلط کامل داشت ؛ زبانهای عربی ، انگلیسی و سویدنی را در حد رفع نیازمندی های نوشتاری ؛ خواندنی و گفتنی میدانست
پرشور علاوه از سجایای ذکر شده شایستگی های متعدد دیگری هم داشت که این همه او را متفاوت تر از دیگران میساخت ؛ همین تفاوتها و داشته های ارزشمند؛ حسادت برخی را نسبت به شخصیت موفق و والای او وامیداشت و باعث ایجاد درد سرها ومشکلاتی در زندگی حزبی ؛ سیاسی وحتی شخصی اش میشد ؛ که با استقامت و پایمردی در برابر همه ناملایمات و ستیزه جویی هایی از این دست با حوصله مندی و متانت به مبارزه عادلانه پرداخت
رحلت بی وقت پرشور نه تنها خانواده ؛ قریبان ؛ رفقا و عزیزانش را عمیقا اندوهمند نمود ؛ بلکه با نظر داشت خصوصیات نیکو وشایستگی هایش همه آنانی که او را میشناختند کاملا متاثر ساخت ؛ با آنکه او دیگر میان ما نیست ولی خاطرات زیبا و بهادارش ؛ میراث سیاسی ؛ فرهنگی قیمتدارش و سجایای اخلاقی ؛ هومونستی معنی دارش در اذهان و حافظه های همگان زنده و تداوم
خواهد داشت
یاد خاطره هایش گرامی و راه ورسمش سبز و جاودانی باد
محمدآجان غلجی
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
پیام بمناسبت یاد بود جلیل پرشور
ياسين برومند
یکسال شد که جلیل پرشور با تمام ارمانهای وطنپرستانه ومردمیکه داشت دربستر خاک برای ابد ازتمام جنجال های روزگار ومسولیت های فردی واجتماعی خاطر جمع شد. وتنها خاطرات تلخ وشیرنش که در زندگی با دوستانش داشت،برای همیشه به ماندگار گذاشت . پرشورانسان باعطفه؛ مهربان و بسیار جدی وپشتکار بود. شوخی های رفیقانه اش از محبت واعتماد خوب برخوردار بود، پرشور برمبنای تحلیل از جامعه، ستم وبی عدالتی رااز استقرار طبقات حاکمه ؛ استبداد واستثمار را تا استخوان احساس کرده بود. فقر وعقبماندگی در جامعه محرک و جدان واحساس شور انقلابی مدرسه سیاسی پرشور محسوب میشد. اوعاشقانه و داوطلبانه در صف مبارزه در امر ترد فقر جهل و عقب مانده گی پیش قدم واستوار گام برمی داشت ، اوباور داشت هبستگی ووحدت در صف مبارزان صدیق زحمتکشان راهیست محکم ومنطقی. وی به زبان ساده اوضاع نه باسامان افغا نستان را که عامل اصلی نظام فیودالی وطبقات حاکمه در کشور است؛در بین گرو های وسیع از کارگران ، دهقانان وروشنفکران توضیح میداد . به خاطر دارم که در سال های ۱۳۴۹ ------- ۱۳۵۰ اوضاع سیاسی کشور در اثر تحرکات ارتجاع و دولت علیه مبارزات ح. د. خ ا. بنا بر شعر بارق شفیعی به نام ( شیپور انقلاب )بهانه بود برای ضربه وارد کردن در بدنه حزب و روشنفکران جامعه، سلطنت و ارتجاع در برابریش نهضت دموکراتیکا.که در امر مبارزات دادخواهانه در کشور بسیج شده بود، هیج بهانه ای جز کلیمه (( درو د )) که در شماره فوق العاده پرچم نشر شده بود نداشتند.سلطنت به استفاده چند ملاه مرتجع ونوکر سلطنت از عدم فهم وبی سوادی جامعه کلیمه درود را صبغه ای مذهبی برایش تراشیدند وتحرکات ملاه ها را بر انگیختند.من و پر شور در اوج این غوغای ارتجاعی روز ها تا شام ها با یکجلد فرهنگ مفهوم ومعنی کلیمه درود را خانه در خانه محل به محل برای کارگران دهقانان واهل کسبه تشریح می کردیم؛که درود معنی ( ستایش ، سلام وافرین بر تو با د ) معنی دارد . این موضوع به ماه ها طول کشید . ازاین جدوجهد وطنپرستانه پر شور در می یابیم که جلیل پر شور مرد ساده ای نبود او شخصیت مطرح در روند مبارزات داد خواهانه بود روحش شاد وخاطراتش به جاویدان.
´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´
پرشور مردى از
تبار دلاوران.
شصت و چند سالى پيش در درهء زيباء غوربند خانوادهء تهى دستى به سعادت داشتن
فرزندى رسيدند كه اسمش را جليل گذاشتند.
فقر، تنگدستى ، فشار هاى روزگار و غريضه تداوم حيات اين خانواده را براى كسب
اشتغال ويافتن درامد مشروع به ترك آن درهء زيبا واداشت!
پدر خانواده در شهر پلخمرى شغلى براى خود دست وپا نمود و جليل با گذشت چند سالى
به مكتب راه باز كرد. او به عنوان استعداد استثنايى در مكتب درخشيد و در كوتاه
مدت به شاگرد ممتاز مبدل گرديد. جليل كه آرام آرام به دوران جوانى ميرسيد
تاثيرات خشن فقر ونا برابرى اجتماعى را لمس ميكرد،مظالم حاكم بر جامعه را ميديد
و فشار سنگين بى عدالتى هاى اجتماعى را احساس ميكرد و همواره به فكر يافتن راه
بيرون رفت از اين برزخ بود. ثمره اين كنجكاوى و تلاش رسيدن به روزنهء اميدى
بود كه باعث آشنايى و پيوندش با حزب ديموكراتيك خلق شد. او با كسب عضويت اين
حزب به فانوسى مبدل گرديد كه روشنى اميد درقلب ساير جوانان خسته از اختناق در
آن شهر را موجب ميشد.
پرشور در كوتاه مدت از شهرت و احترام قابل وصفى در حزب ، در ميان مبارزين و در
سطح جامعه برخردار گرديد. او بخاطر پيكار هاى عدالتجويانه اش بار ها مورد
غضب دستگاه ستم پيشه سلطنتى و اربابان قدرت قرار گرفت و در پهلوى تحمل شكنجه،
اذيت وآزار جسمى و فشار هاى روانى عذاب زندان را نيز به جان خريد!
پرشور در كوچه وبازار، در دهكده ومزرعه، در دفتر و زندان به كار روشنگرى، عدالت
جويى و مبارزه بر ضد اختناق حاكم ادامه داد و به مظهر درخشندهء از جسارت و
دلاورى، پايمردى و ظلم ستيزى و مروت و مردانه گى تبديل شد.
پرشور بعد از تحولات ثور عهده دار مناصب مهم و پُست هاى بلند مُلكى و نظامى
گرديد، او برخلاف انسانهاى معمولى همواره با ديو درونش در ستيز بود و با كسب هر
منصب ،لقب و پُست ومقام بر تقوا و تواضع اش افزوده شد. او در جايگاه والى،
ريس و جنرال بار ها وظايف يك سرباز معمولى را اجرا كرد!! آنجايكه مصالح حزب
ووطنش مطرح بود و اين مصالح ايجاب ميكرد ديگر او با همه القابش يك سرباز
معمولى بود و هيچ اثرى از آن القاب و عناوين را نمى شد در اوديد!
پرشور نماد مبارزه براى وحدت ويكپارچه گى حزبش بود، هر چند بعد از سالهاى
٩٢-٩٣ تلاش ورزيد تا اهداف بلند ترى را دنبال نمايد و بر اتحاد تمام نيرو هاى
چپ تاكيد ميورزيد.
او برخلاف عده اى از رفقايش به عنوان سپاهى حزب وفادارى به اصول و ظوابط حزبى
را بر پيروى از افراد ارجحيت ميداد و تمركز بر ترويج كيش شخصيت و پرستش
سكانداران حزب را پديده مضحك و خطرناك به حزب
ميپنداشت. او با جسارت و شجاعت در برابر اين پديدهء ننگين استاده گى كرد كه
متاءسفانه مورد كينه توزى تماميت خواهان فاشيست در داخل حزب قرار گرفت. و توسط
همين افراد بار ها موردحملات واتهامات نا جوانمردانه قرار گرفت ولى او با متانت
در برابر اين توطه ها استاد و در مقابل آنانيكه حزب را به گروگان گرفته و به يك
دستگاه نا كار آمد موروثى مبدل نموده و عدول از ضوابت مورثى متذكره را بدعت نا
بخشودنى ميپندارند به مبارزه برخاست.
پرشور در زمان مهاجرت وحتى در بستر مريضى از اين مبارزه دست نكشيد واز اتهامات
ناجوانمردانه آن اقليت منفور در امان نماند. وقتى كه در آخرين روز هاى حياتش
به عيادتش رفتم در بستر مريضى و در روز هاى كه منتظر مرگ بود داستانهاى عجيبى
از اين وارثين خلافت بر زبان آورد، او حتى در آن روز ها نگران و دلواپس آينده
حزب ورفقايش بود.
او همواره ميگفت( من نوكر حزب خود هستم ولى نميتوانم ننگ نوكرى فرزندان و ميراث
خواران" رهبران" را بر پيشانى ام حك كنم
او مرد قلم و شمشير بود، او از تبار دلاوران وپهلوانان
اسطوره اى گمنام سرزمين سوخته ماست!!!! روحش شاد و خاطره هايش گرامى باد
رزاق احمدزى
============
سپاسنامه مختصر خانواده پرشور
خانواده پرشور ؛ از جمله همسرش شکیلا پرشور و پسران او کاوه و سیاوش از ابراز همدردی متداوم اقارب ؛ رفقا ؛ همرزمان و دوستان پرشور از ایام بیماریش گرفته تا شرکت فعال شان در مراسم تدفین و فاتحه در داخل کشور ؛ یاری و سهمگیری اکتیف تدویر محفل یادبودش در سویدن ؛ شرکت و کمک در مراسم یک سالگی وفاتش وسیلتا ابراز سپاس بیپایان مینماید ؛ باید یاد اور شویم که طی این مدت ضمن روابط حضوری ؛ تیلفونی و پیامهای همدردی عزیزان ؛ پیوسته از حمایت شان برخوردار بودیم که مارا همواره تسلیت و قوت قلب بخشیده که بنوبه خود در زمینه از همه تشکر مینماییم ؛ به دوستان ؛ رفقا و همرزمان او اطمنان میدهیم که تا آخر زندگی یکجا با آنها در راه تحقق اهداف و آرمانهای انسانی و بی بدیل پرشور مبارزه خواهیم کرد.
عکس های يادگاری با زنده ياد پرشور
يک |