سید احمد ضیا نوری
روان مطهر و بزرگ استاد ( بیسد) شاد
پیشگفتار:
تئاتر یا نمایش شاخهای از هنرهای نمایشی است که به بازنمودن داستانها در برابر مخاطبان یا تماشاگران می پردازد. به جز سبک معیار گفتار داستانی، تئاتر گونه های دیگری نیز دارد مانند اپرا، کابوکی، خیمه شب بازی و پانتومیم.
اُپرا: آميزهای از موسيقی و نمايش است تا حقيقت به تصوير كشيده شود.
کابوکی: به ژاپنی نام گونهای از تئاتر سنتی ژاپنی است که شهرتش به دلیل سبک درام آن و نوع لباس زینتی بازیگرانش می باشد.
نمایش عروسکی یا خیمه شب بازی : در زمان ترکهای عثمانی به ترکیه رفته و در آنجا قوت گرفته و معروف گشته است. برخی خیمه شب بازی را به کمدی منسوب میدانند و گروهی بر این عقیده اند که از کشورهای کهن چین، هند، ژاپن و نواحی جنوب شرقی آسیا به اروپا نفوذ کرده است.
نمایش پانتومیم ( بی کلام) است محققان سرآغاز آن را باید از روم باستان میدانند.
تیاتر
تئاتر واژهای است یونانی در لغت به معنای چیزی که به آن نگاه می کنند. در فارسی به تئاتر (نمایش) میگویند. دراصل تعریف دقیق تئاتر یعنی بیان مشکلات مردم ومسائل اجتماعی، سیاسی وفرهنگی یک جامعه به زبان تئاترومهمترین فنی که باید درتئاتراستفاده شود فن بیان میباشد. وتاریخچه رشته پرطرفدارتئاترمربوط به یونان باستان ورم درقبل ازمیلاد حضرت عیسی مسیح میباشد.
انسان از راه پتیاره مرگ گریزی ندارد و مرگ سرنوشت محصول انسانیست. با تآسف فراوان در یک روز غم انگیز زمستان سال روان 1392 خورشیدی مرگ با سرانگشتان سیاهش راه منزل استاد عبدالقیوم بیسد را در پیش گرفت گلوی که هفتاد سال به مردمش حکایت های گوناگون تلخ و شیرین را به نمایش می کشید فشرد و جانش را گرفت و آن بزرگ مرد و استاد تاریخ هنر نمایش جان را بحق تسیلم نمود و ندای پروردگارش را لبیک گفت.
استاد عبدالقیوم بیسد یا ( اساس گذار تیاتر افغانستان) را را از صفحه تلویزیون کابل افغانستان شناختم و درست زمانی بود که نو جوان بیش نبودم و از هنر نمایش (تیاتر) آنچنان نمی دانستم. استاد فقید را دقیقآ بیاد دارم که در نمایشنامه که اگر اسم این پارچه را اشتباه نکرده باشم بنام ( ارباب ) تماشا میکردم که چگونه با مهارت و حرکات موزون نقش اش را ایفا می کند، بدون آنکه مبالغه را چشمی کلام نمایم من مات و مبهوت مانده بودم و لحظه ای چشم از صفحه ی تلویزیون بر نمی داشتم. پس از آن استاد بیسد جایگاه رفیعی در قلب من بدست آورد که بدون تردید لیاقت و شایستگی آنرا داشت. استاد بیسد یکی از ستاره های تابناک، سرشناس، در نایاب و مشعل فروزنده ی هنر تمثیل بود که جایش تا صبح قیامت خالی خواهد بود لکن نه یادش و کارنامه های شریف و سترگ هنری اش.
سعدیا مرد نیکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نیکویی نبرند.
استاد بیسد سرا پا از عاطفه، عشق، جذبه، احساس نیک و میهن دوستی بود که عمری بر سکوی افتخار تکیه زد. مردی بود از تبار آزادمنشان و آزاد اندیشان، شخصیت بود که نامش بر فراز آزادگی و قله های دانش تدبیر، خرد، ترقی و آزادی باقی خواهد ماند. بدون تردید مردم افغانستان و تاریخ هنر تیاتر ( نمایش) افغانستان بنامش فخر مباهات میکنند. چنین ضایعه ی بزرگ فرهنگی را به چه مانند کنم.
نبودش را باور نادریم، یاد سبز و روشن اش باقیست، خدایش بیامرزد خلد برین منزلش.
نمونه ای از چکیده های استاد فقید عبدالقیوم بیسد به قلم و بیان خودش:
کشـور ما گشتـه اکنـون کشور ويرانه هـا
يارب اين ويرانه هارا بيش ازين ويران مکن
ميـداوند هر کس و ناکس سمـند خويش را
رخش رستـم را به زير پاي نامردان مکــن
...................................................
به قدم ـ قدم جنايت ـ به نفس نفس خيانت
به کجا برم شکايت ـ به کي من جواب گويم
به سخن فرشته صورت به عمل در زره سيرت
نه خرد و نی بصيرت ، زکی هـا حساب گويم
سید احمد ضیا نوری
دسمبر 2013 م سویدن