عبدالواحد سیدی
یورش فرهنگی «نظم نوین جهانی» درکشورهای اسلامی
پیش در آمد
امروز در دنیا بیش ازهزاران ملیون مردمی زندگی دارند که پیرو عقاید یکتا پرستی از قبیل دین های توحیدی مانند اسلام ، مسیحی و یهود هستند که باور مندانه خداوند را می پرستند. که این ادیان پیچ و تابهای تاریخی زمان خود را دریافته اند، در هر عصری زمانیکه یک دین توحیدی سر فراز مینمود در مقابله با آن، یک جابر تاریخی در برابرآن قد بلند کرده وصف آرایی میکرده است، که مبارزات حضرت موسی با فرعون زمان خودش و قبل بر آن نیرو های شیطان پرستانی که در برابر ابراهیم ، عود و یعقوب و یوسف زکریا عیسی ودیگر پیامبران الهی سر بلند کردند و قدرت نمایی شان را بمردمان توجیه نموده اند که نتیجتاً این مبارزات خونین بین خدا شناسان وشیطان پرستان در هرمهای قدرت تاهنوزنمایش داده میشود.
از آنجاییکه خاور میانه نقطه شروع و تقاطع تمدن های تاریخی نظیر بابلیها ، آشوریها، کلدانی ها ،مصریها ها و ماد ها وفارس ها، در بین شرق و غرب میباشد، و نیزاین مدنیتها ،همیشه در این سرزمینها دستخوش رقابتهای منطقوی شده ، چند چارچگی های سیاسی و نظامی تمدن های کمی ضعیف تر را بخاک و خاکسترتبدل نموده است که نشانه های آن در تمدن مشرق زمین بار بارتکرار شده است مخصوصاً تموچن یا چنگیز خونخوار بی تمدن وحشی زمانیکه در برابر تمدنهای باختر (بلخ) سمرقند و بخارا و فرارود قرار میگرفت برای نابودی آن رو بمردم، نعره می زد که : من شیطانم و قهر خداوند هستم که بشما نازل شده ام سپس همه انسانها را قتل عام میکرد و شهر ها را به آتش و در زیر پای اسپان هموار مینود .
این مبارزه و تعاطی بین ملحدین وصاحبان باور های دینی در طول تاریخ ادامه داشته است که برای از بین بردن الهی باوران از هر گونه هرمهای قدرت نظیر مهاجرتهای جبری حتی قتل عام ها کار گرفته شده است . داستان ادیان داستان دردناک بشر است که حقیقت خدا پرستی را در روال تاریخ در برابر اهریمن پرستان نشان میدهد و قرآن مجید داستان فرعونهای مصر را و داستان قوم لوط (هم جنس بازان) را با جنگ های داوود در مقابله با جالوت و همچنان از قدرت مندی داوود وسلیمان در مقابله با اهریمن پرستان را در سوره های قرآن بیان فرموده و همواره بشر را به نیکی و پاداش به نیکو کاران و سخت کوشی در برابر اهریمنان و مجاهده با ظالمان را تأکید کرده است.
اما داستان دین اسلام و پیامبرمان حضرت محمد (ص) از دیگران فرق میکند:
زمانیکه در جزیزة العرب حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام در محیط پر از نیرنگ شیطان پرستان دعوت خود را شروع نمود پیش از فتح مکه بدست پیامر اسلام چند صد بت تراشیده از سنگ ٌ گچ و چوب وجود داشت که کلانترین آن بنامهای (هبل [1] لات وعزی [2] )یاد میشد که سمبول شیطان پرستی در شهر مکه و تائف بود. زمانیکه پیامبر اسلام پیامهای خداوند را به پیروان انگشت شمارش در شهر ملکه آغاز کرد با دشواری های سخت و توانفرسا یی مقابله نمود که منجر به تجرید خانواده پیامبر (شعبه هاشمیان قریش) در شعب بنی هاشم که وادی سخت سوزنده وخشک بود جبراً تبعید گردیدند که این تبعید اجباری که باقحطی وقطع ارتباط با خویشاوندان شان و دیگران نیز میشد سالها ادامه داشت ، کمبود مواد ابتدائیه این سالهای دشوار را با سختی زاید الوصف که تاریخ نویسان راجع به آن کمتر پرداخته اند که پیامبر(ص) و خانواده اش هاشمیان ان را باصبر و شکیبایی بسر رساندند .در قدم بعدی قصد جان رسول خدا را نمودند که ناگزیر آن حضرت در بستر حوابش ، علی بن ابی طالب را گذارید وسرزمین اصلی خود مکه را به عزم مدینه بهمراهی ابابکر ترک گفتند در 622 مسیحی در راه هجرت به مدینه منوره رسیدند که این حرکت پیامبر خدا نقطه آغازین تقویم اسلامی وحرکت های سیاسی او گردید که در مدینه از اثر پیان بندی های سیاسی و همچنان نبرد های خونین در تاریخ حیات پیامبراسلام در جرکت های نظامی وی ، در وادی بدر و کوه احد در نزدیکی مدینه و جنگ احزاب که نتیجه قطعی برای مسلمین داشت با دها و بلکه اضافه تر جنگهای کوچک و بزرگ که در اکثر آنها پیامبر اسلام اشتراک داشته اند نقطه عطف در تاریخ زندگانی پیامبر اسلام و ره گشایی مسلمانان بسوی مکه گردید.
از آن تاریخ به بعد چه در حیات پیامبر اسلام و چه در زمان خلقای چهارگانه شان دور ترین نقاط بیرون از خاور میانه کشوده گردید که جهان گردان و بازرگانان مسلمان با مبلغین اسلام در آبهای شرق بنگال ، جاوه ، اندونیزی و شرق دور گردیدند که این مناطق اکثراً با شناخت جهان بینی اسلام بدون جنگ کشوده شد که امروز بزرگترین کتله های شمار مسلمین تا شرق چین گردیدند. اسلام در خراسان کبیربا دشواریهای زیادی روبرو گردید ، کابل و غزنه ، بلخ و فرا رود و مرو در زمان حضرت عثمان کشوده شد که تاریخیست مفصل که در این مختصر نمی گنجد.
در دورانهای بعدی اسلام در آسیای وسطی(خراسان کبیر) در گیر یورشهای ترکمانان و ترک ها که از صحراه های شمال و استیپ ها بر خاسته بودند باعث فرو پاشی امپراطوریهای بزرگ سامانی ،غزنوی و سلجوقی و تیموری گردیند . جنگ ها و قتل عام به رهبری چنگیز خان جویهای خون را در بلخ ، بامیان ، پروان ، بغلان ، بدخشان ،قندز،در هیئت سیاسی جغرافیای موجوده افغانستان گردیدند که نتیجتاً هلاکو یکی از نواده های چنگیز به حیات آخرین خلیفه عباسی به مشوره خواجه نصیر الدین طوسی او را در نمد مالیدند و بدون اینکه خونش بر روی زمین بریزد بحیاتش با ساعتها مالیدن سربازان هلاکو خاتمه دادند . بعد از آن شخصیتی دیگری که ظاهراً خودش را از خانواده چنگیز نمیدانست و لی نسب از نژاد مغلی (جغتای- گورکان) داشت بنام تیمور تمام سرزمین های خراسان کبیررا باسیستان و ماورای آمو و شرق روسیه و آذربایجان و شروان و انقره و سند و هند را با نبرد های هولناک کشود که بگفته مورخین دو سوم عمر تیمور لنگ در بالای زین اسپ به جنگ گذشته است که کالبد شناسی از چسد او نشان میدهد که هیچ جا از بدن او سالم نبوده و بگونه ای زخم برداشته بوده است.
با اینهمه تهاجمات اسلام موجودیت خودش را در سرزمین ها واستپ های آسیای وسطی، وشرق میانه و کشور های ماورای بحار ادامه داد.این در حالیست که چندین مراتبه تمدن های اسلامی در زیر پای جنگ آوران فرو پاشیده شده است که در اواخر قرن نزده و اوایل قرن بیستم شهر های بخارا و سمر قند که ازحیث فرهنگ بزرگ اسلامی بزرگترین گنجینه های دینی و عرفانی و مدنی را در خود داشت با حملات روسها از هم گسست و عدۀ از معاریف و دانشوران جهان اسلام از بخارا به افغانستان و بعداً به هند و عربستان مهاجرت کردند .
در اصل نوشته ما بر سر یورش شیطان پرستان بنامهای حرکت های تمدنی که بتوسط صهیونست ها برهبری امریکا این بازی شیطانی آغاز گردیده است و برای اینکه از مآخذ و مآخذ بازی دور باشیم تا بتوانیم صاف و پوست کنده به این مسایل جنگ دیانت با لا دینی را به نمایش گذاشته باشیم در بحث های آینده این قلم تشریف داشته باشند تا سناریوی شیطان پرستی و مبداء آن را بنمایش های جهانی در بحث خود شامل سازم
[1] دایرة المعارف فارسی،ص 3251 ، نامی از بتهای بزرگ عربستان بود که در خانه کعبه حای داشت که پس از فتح مکه به دستور پیامبر اسلام توسط علی بن ابی طالب شکسته شده و در باب بنی شیبه در کودالی مدفون گرردید که غرب در زمان قبل از اسلام به آنه درود می فرستادند و از آنها استعانت میخواستند و می پرستیدند.
[2] نام بتی از بت های عرب جاهلی که نام آن در قرآن همراه با عزی ذکر شده است .بموجب روایات عربی کسی که لات را بعرب معرفی کرد ه و بعنوان بتی از بتهای ایشان قرار داده است ، امر و ابن نحیخزاعی بوده است. گویا لات نام مردی بوده است که هنگام حج بر سر سخره ای می نشسته و در آن آرد و سویق برای مردم خمیر میکرده است . عمرو ابن احی، پس از مرگ این شخص، گفت : او نمرده است ، و به درون آن سخره فرو رفته است، بهمین جهت مردم را به پرستش آن سخره دعوت کرد، و نام آن سخره سخره الات شدو برای عبادت بتی هم در آنجا نصب کردند .گویند دو شیطان در درون لات و عزی قرار داشته که با مردم سخن میگفته اند . چون این سخره در درون درۀ واج (Vajj)در طائف بود که قبیلۀ ثقیف آنرا طاغوت خویش قرار دادند ، بر آن خانه ای بنا نهادند و خدمتگارانی برای ان تعیین کردند و بدین ترتیب لات مورد عبادت مردم قرار گرفت .در صفت این سخره گفته اند که سنگ سفید چند گوشه ای بوده است.