در ایران اسلامی ، انقلاب، سر « پدر» اش را خورد
کمباور کابلی
انقلاب اسلامی ایران، کم کمک از ارکان اصلی انقلاب و حواریون آیت الله خمینی، سلب صلاحیت میکند. تردید در صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری ایران بوسیله شورای نگهبان« ارگان زیر نظارت خامنه ای»، از شگفتی های روزگار است. اکبر هاشمی رفسنجانی، قبلا یک دوره رییس جمهور ایران بوده است و از همه عبرت آ موز تر این است که هاشمی، پس از مرگ خمینی، به هزار زحمت و مرارت ، سید علی خامنه ای ر ا به مقام والا و بلا منازع رهبری ایران و ولایت فقیه» رسانیده است
بهر حال در دوران ریاست جمهوری قبلی هاشمی، بسیار ی روشنفکران در خارج و داخل ایران، به دستور مستقیم یا تایید شخص وی ، « ترور» شدند .روزنامه نیویورک تایم ، پس از رد شایسته گی رفسنجانی٬ برای کاندیداتوری ریاست جمهوری میگوید، که این بار یک انقلاب ، سر پدر خویش را خورده است ! اما دادگاه نیکونوس آلمان سران طراز نخست رژیم تروریست ایران را چند سال پیش رسما محکوم کرد، بویژه خامنه ای، هاشمی و ولایتی را! به نظر اینجانب، هاشمی و خامنه ای ، هردو در تاسیس نظام ضد بشری« ولایت فقیه» نقشی چشمگیر داشتند و بخاطر سهم آنان در کشتار وحشیانه دیگر اندیشان و زندانیان بی پناه در سال های ۶۰ و ۶۷ خورشیدی برای این دو القاب « آدمخواران قرن بیست و یکم» زیبنده است وبس
از زبده ترین و مشخص ترین موارد خیانت رفسنجانی به جنبش آزادیخواهی ا یران و منطقه ، و حمایت از سرکوب اندیشه ورزان ، نشان دادن چراغ سبز برای « سپاه پاسداران انقلاب» در جهت ، ورود و دست بردن در حوزه اقتصادی و انحصار صادرات و واردات چند قلم عمده ارتزاقی و تولیدی بوسیله این لومپن های نو به منصب رسیده است که تا امروز ادامه دارد و این امر در دنیا سابقه ندارد که افسران ارشد ارتش و سپاه ،رسما به غول های بلامنازع اقتصادی و مالی ، مبدل شوند ....
دو آدمخوار قرن ما ،چه رسوا
به جنگ « زرگری» گردن نهادند
ز« خمس» و غارت اموال مردم
چنان خوردند تا از پا فتادند
ربودند کامیون های طلا را
و نفت و گاز را بر باد دادند
درخت عقل را از ریشه، کندن
امام» و بقعه ء مجعول ، زادند
کنون ، درا نتخاباتی دروغین
پی رنگریزی و نام و نمادند
تو گویی در جهان، یک دیده ور نیست
و یا ملت ، غلام خانه زادند
میان « اکبر » و « سید**» نه فرق است
که آنان چشمه ی فقر و فسادند
پانویس ** منظور سید علی خامنه ای است