تمیم شمال
چندگرای و تنوع فرهنگی احترام باید شود
نویسنده: تمیم شمال
فعال جامعه مدنی
چندگرای و تنوع فرهنگی یکی از ویژه گی های بسیار قابل محسوس و پویا در روند های زیربنای، توسعه و به عنوان بزرگترین سد و مانع در مقابل انحصار طلبی و خودکامگی به ویژه در نظام نو پای دموکراتیک قرار می گیرد. در بعضی روند های نو پای نظام دموکراتیک مانند؛ انتخابات و انتقال قدرت از یک شخص به شخص دیکر توسط قانون، در جنین شرایطی بعضی از نامزدان انتخاباتی می کوشند تا برای رسیدن به قدرت از تبعیض، استبداد و شگرد های جدا سازی اقوام به نفع خود استفاده کنند. به قومی که تعلق می گیرند می کوشند آنها را به طرف خود کشانده تا باشد به نوحی به هدف خود برسند. در صورتیکه شهروندان یک کشور از فرهنک سیاسی والای برخوردار باشند چنین افراد در برابر تبعیض و استبداد مقاومت میکنند، از همین روست که بخش عمده تلاش های خودکامگان بر یکدست ساختن قدرت بی نتیجه و میان خیالی می شود.
یکسان سازی فرهنگی، زبانی و پوششی با گفتن حرف های چون "همه خورده فرهنگ ها باید زیر یک فرهنگ درآیند" از مهمترین ابزار سرکوب هر گونه تفکر و صدای متفاوت است. مستبدان، فاشستان و مریضان می کوشند تا ماشین همگون سازی جامعه را در دست داشته باشند تا ایدیولوژیهای منکر فردگرایی و حقوق شهروندی را در مغز دیگران تزریق کنند که اینگونه تفکر فاشستی و مریض در روند نهادینه شدن نظام دموکراسی جای برای "تحول و تداوم" ندارد.
بزرگترین آسیب استبداد، ایجاد جامعه تکصدا و بی تنوع است که بدبختانه این روند بیشتر در افغانستان قابل محسوس است. جامعه تکصدا، عمدتا دچار واماندگى و ایستادگى فرهنگى و علمى شده و توان انطباق با تغییر را از دست میدهد آنچنانیکه تاریخ درباری افغانستان که نیز این موضوع را بطور بسیار واضح بیان کرده است. از همین روست که مستبدین نیرومند به دست خود افول و انحطاط جامعه خویش را رقم میزنند.
بنا شهروندان افغانستان امروزی بخصوص جوانان کسانی نباشند که علاوه بر جنبه های قومی و ملی می بایست به جنبه های جهانی نیز توجه داشته باشند ، توجه به جنبه های ملی و داشتن هویت ملی بدون شک مسوولیت های ملی را بوجود می آورد. شهروندی که در قرن بیست و یکم زندگی می کند، دیگر مثل شهروند عهد عتیق نباید باشد؛ او به محافظت از محیط زیست، کاهش نابرابری، مبارزه با فقر، تبعیض و تعصب و جلوگیری از جنگهای خانمانسوز هم به عنوان مسئولیت های ملی خود توجه کند.
شهروند امروزی ما کسی باشد که نه تنها به وضعیت خودش و قومش حتا باید به جامعه ی که در آن زندگی می کند آگاه باشد. امروزه ما در دنیای زندگی می کنیم که پیش از پیش جهانی شده است. لازمه پیشرفت در دنیای امروز، ورود به فضای تخصص و تعامل، تساهل و همدیگر پذیری و چرخه ی نوآوری، می باشد. زدودن مرزها و تلاش بر ایجاد اتحادیه های سمتی و منطقه ای یعنی در یک چهار چوب دمکراتیک نه تنها امنیت کل کشور را ارتقا میدهد، بلکه با ایجاد بستری مناسب برای حفظ و شکوفایی تنوع قومی، دینی و زبانی فضای مناسب جهت رشد و برخورد اندیشه های گوناگون را نیز فراهم می آورد.
فرهنگ در یک محیط چندگرا و متنوع رشد می کند
خرد جمعى در یک محیط چندگرا و متنوع است که مجال رشد و یافتن راههاى بهتر را دارد. برترین راه دستیابی به زندگی بهتر برای شهروندان، همزیستی مسالمت آمیز و بدون تبعیض تمامی افراد یک جامعه است. برای دوام چندگرایی، خرد ورزی و تعامل، نخست بایستی ساز و کار یافتن میانراهکار و حل مسالمت آمیز و بدون خشونت اختلافات را یافت و بر پا کرد.
نبود ساخت و ساز مناسب برای حل و فصل اختلافات و رسیدن به میانراهکار یکی از بزرگترین موانع پیشرفت سیاسی و اجتماعی جامعه افغانستان است، از این رو است که فعالین سیاسی، مدنی و احزاب سیاسی و بخصوص نامزدان ریاست جمهوری میباید توسعه فرهنگ خشونت پرهیزی، همدگر پذیری، تحمل و تساهل و گفتگو را به عنوان مهمترین رسالت خود تلقی کنند.
اندیشه ی مدنی ما باید به این امر واقف شود که اصل مبارزات مدنی هیچ وقت در سطح خیابان صورت نمی گیرد، شالوده مبارزه مدنی باید بر کمک به بلوغ فکری، توسعه پرسشگری انتقادی، رواج نو اندیشی در میان شهروندان و توسعه و ارتقا اخلاق مدنی و مسوولیت پذیری استوار باشد، آنگاه میتوان به بلوغ اخلاقی و پرورش و بالندگی جامعه مدنی و در نهایت به مهار قدرت امید بست.
برای این کار باید دستور زبان اجتماعی جدیدی را تبیین و تدوین کرد که با تک اندیشی و تک گفتاری که نمودارهای قدرت مطلقه و خشونت عریان هستند مبارزه کند. هم اکنون خشونتی که جامعه افغانستان و به خصوص تعصب قومی آن را گرفتار خود ساخته است فقط محدود به حوزه سیاست و قدرت نیست، بلکه در سطح فرهنگی و فکری هم فشار خفقان خود سانسوری و تک پنداری ظرفیتهای جامعه و شهروندان را زمینگیر و تلف کرده است. این روند خفقان و تزریق تعصب همیشه از رده های بالا به اهرم قومی و فرهنگی مردم حمله ور شده است.
مهمترین ویژگی جامعه مدنی بیان کردن و پیاده کردن برنامه های شفافیت سازی و پاسخ گویی حکومت ها در مقابل ملت است که این گونه برنامه های حیاتی و توسعه طلب در برنامه های هیچ یکی از حکومت های گذشته و کنونی نبوده و همچنان در برنامه های نامزدان ریاست جمهوری نیز به نظر نمی رسد با وجود آنکه خود را مغزهای متفکر نیز تبلیغ می کنند. یکی از مهمترین جنبه های سیاست در یک جامعه پیشرفته، مهار قدرت و به کار گیری آن برای از میان برداشتن موانع پیش روی شهروندان برای دستیابی به سعادت است، متاسفانه که در افغانستان سیاست را با گفتن اینکه یک پدیده ی پلید است نام بد ساخته و می کوشند تا به خواست های شخصی و قومی خود برسند.
تنوع قومی، فرهنگی و زبانی باید مراقبت شود
مراقبت از تنوع قومى در وحله نخست از دیدگاه حقوق فردى است که اهمیت دارد، سخن گفتن و آموزش به زبان مادری حق انسانی هر شهروند است، ورود به توافقهای اجتماعی نبایستی موجب خدشه دار شدن هویت قومی و فرهنگی بخشهایی از جامعه شود.
نبود آزادى و امنیت فردى موجب ایجاد هسته هاى تنش قومى می شود، از همین رو، باید پذیرفت که هیچ قرارداد اجتماعی که موجب پایمال شدن حقوق فردی و یا اجتماعی افراد شود پذیرفتنی نیست.
افغانستان کشوری است متشکل از اقوام مختلف، حکومت به عنوان ساختاری قراردادی میان شهروندان و فارغ از شکل آن (جمهوری، فدرال، مشروطه،...) میباید متضمن آزادیهای فردی و اجتماعی بوده و با تمامی اشکال انحصار و تبعیض مبارزه کند. کلیت فرهنگی کشور وابسته به بالندگی تمامی بخشهای متنوع آن است، چیرگی فرهنگی و برتر دانستن گروهی بر گروه دیگر بی معنی، مضر و بی فایده است.
اکثریت قومی و زبانی در یک کشور ممکن است تغییر کند، همانگونه که در آمریکا مهاجران و اسپانیایی زبانها بر دیگر اقلیتها از لحاظ جمعیت پیشی گرفته اند. مرکز آمار آمریکا پیش بینی میکند که طی چند دهه آینده در آمریکا، سفید پوستان از لحاظ جمعیتی در اقلیت قرار خواهند گرفت.
بنابراین به جای چانه زنی برای چنگ و دندان زدن به قدرت، نخست باید برنامه های برای تقویت مبارزات مدنی بر پایه احقاق حقوق شهروندی، رفع تمامی اشکال تبعیض و انحصار و ضمانت برای پاسداری از حقوق تمامی شهروندان، مبارزه با تروریزم نه حمایت از آن، رشد و توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی قرار داد. جدایی طلبی و قومی ساحتن قدرت، برنامه ای برای بهروزی و ترقی جامعه نیست، در بسیاری از موارد تحقق آنچه که جدایی طلبان ادعا میکنند حاصلی جز بازتولید خودکامگی، استبداد و فاشستی چیزی دیگری نخواهد بود.
جامعه خوشبخت جامعه ای است که حکومت حق دسترسی همه شهروندان به بهروزی را پاس بدارد، کسانی که با پوشاندن لباس قومی و زبانی بر تن بخشی از جامعه و کوس جدایی زدن، نوید آینده بهتری را برای پیروان خود میدهند آن ها را گمراه می کنند. از آن سوی کسانی که تلاش میکنند منکر وجود تنوع زبانی و قومی در جامعه ما شوند یا آنرا کمرنگ و بی اهمیت جلوه دهند نیز در عمل به رشد تکصدایی و ایجاد فاصله میان اقوام مختلف کمک میکنند. تنوع قومی، زبانی و مذهبی بزرگترین سرمایه افغانستان است و مراقبت از آن و رشد و بالندگی تمامی اقوام و اقلیتها متضمن پیشرفت کشور می باشد.
مبارزه تمامی فعالین مدنی، سیاسی و اجتماعی باید بر برچیدن موانع ترقی و رشد تمامی افراد جامعه و اقوام تشکیل دهنده کشور استوار باشد. راه نجات کشور توسط ایدئولوژیها و شخصیتها شکل نمیگیرد، این راه با کوشش اخلاقی همه شهروندان و گفتگو و همکاری تمامی فعالین مدنی، سیاسی و اجتماعی است که ساخته میشود.