داستان عبرت انگیز
اصحاب فیل دروادی مُحسِّر


 

تتبع ونگـارش :

الحاج امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

مــدیـــر مطـالعات سـتراتــــیـژیک افـغـان و

مسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره- جرمنی

 محسر منطقه است که  در میان مزدلفه و منی موقعیت دارد ومطابق  روایات تاریخی ، اصحاب فیل و سپاهیان ابرهه که قصد تخریب بیت الله ( کعبه ) را داشتند ،در همین وادی  به هلاکت رسیده اند. بعد از هلاکت ، شکست تاریخی وفرار  نیروهای ابرهه ، این وادی در بین قبایل اعراب  بنام  وادی  مُحَسّر  شهرت یافت . این وادی در منطقه ای قرار دارد که نه جزو منطقه منی و نه جزمنطقه  مشعر  میباشد .
مطابق طول وعرض که توسط علماء صورت گرفته است ، طول وادی  مُحَسّر  تقریبآ به 3812 متر  میرسد.

نقطه پايان وادی محسر ،بنام مأزمين (دو کوهي که در خط السیر  حجّاج ازمنطقه  مزدلفه به مني قرار دارد) است. بخش وسيع و اکثریت   وادی محسّر، مزدلفه ناميده مي شود، و تقریبآ  2548 متر طول دارد و از مشعر الحرام يا منطقه قُزَح  آغاز ميابد  و علامت آن دو ديوار است که يکي آن در راست و ديگري آن در  چپ موقعیت دارد .

ناگفته نباید گذاشت  رودخانه (محسّر) در پايان سرزمين مزدلفه، باريک مي شود و عرض آن به 50 متر مي رسد و تا مسافتي در حدود 4372 متر يعني تا العلمين که مرز حرم از سمت عرفه است; امتداد پيدا مي کند. اين دو ساختمان، مانند دو ساختمان موجود در مشعر (ستون سنگي) ولي کوچکتر هستند و فاصله ميان آندو، 100 متر است. اينجا رودخانه را مأزَمين ، يا طريق المأزمين يا تنگه ميان مزدلفه و عرفه مي نامند. زيرا دو کوهي که در دو طرف آن است مأزمين نام دارند، و مأزم به معناي راه باريک ميان دو کوه است.
فاصله ميان جمره عقبه تا وادي محسر (طــول مــني): 3528 متر میرسد .

همه ای علماء اسلام در مورد متفق القول اند واین را بر کسانی که توانمندی آنرا داشته باشند ، مستحب میدانند که :
حجاج  باید در وقت حج وعمره  از این منطقه کمی بسرعت بگذرند .
 امام نووی  رحمه الله  میفرماید ،؛ به سرعت گذشتن از این منطقه کاری مستحب بوده ، فرق نمی کند اگر حاجی پیاده باشد ، در سرعت خویش به افزاید واگر سوار بر شتر ویا سایر وسایل حمل نقل باشد  ، باید از این منطقه به خاطر متابعت از حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم  به سرعت بگذرد.
در حدیثی که از جابر  ( رضی الله عنه ) در مورد صفت حج پیامبر صلی الله علیه وسلم در حج الوداع روایت گردیده است آمده است :  «
حَتَّى أَتَى بَطْنَ مُحَسِّرٍ فَحَرَّكَ قَلِيلًا » راوی حدیث امام  مسلم (2137) .

همچنان در حدیث  که از حضرت علی کرم الله وجهه روایت گردیده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم از وادی محسر به شتاب گذشته وسرعت خویش را در این منطقه کمی سرعت بخشیده است .
 حضر ت علی کرم الله وججه میفرماید : « ثم أفاض حتى انتهى إلى وادي محسر فقرع ناقته، فخبت حتى جاوز
الوادي »  . (راوی حدیث امام  الترمذي شماره حدیث  (885 )، وشیخ  الألباني این حدیث در جمله حسنه بحساب اورده)
غرض معلومات بیشتر میتوان به احادیث ( شماره  (886)  امام ترمیزی ، وحدیث شماره ، النسائي (3053) امام النسائي ، که  همه ای این حادیث  از جانب شیخ الألباني  البانی صحیح خوانده ، مراجعه فرماید ).

 


 

 

 

 

 

 

معنای لغوی(محسّر)
محسّر از ريشه حَسَرَ و معناي آن خسته شدن و از پا افتادن  امده است .
خداوند متعا ل در قرآن عظیم الشان میفرماید :« ... ينقلب إليک البصر خاسئاً و هو حسير (سوره الملک: آیه 4 ) چشم، با خستگي به سوي تو باز مي گردد.
طوریکه قبلآ متذکر شدیم علت نامگذاري این منطقه به وادي محسّر آن است که ابرهه و لشکرآن که  با فيل براي نابودي وتخریب کعبه آمدند، زمانیکه بدین منطقه رسیدند ، مطابق روایت قرآن عظیم الشان ، با سنگريزه هاي سجيل از پاي افتادند ونابود گردیدند
.

نامهاي محسّر:
مورخین مینویسند که این وادی بنامهای دیگری بین مردم هم شهرت داشت که مشهور ترین آن عبارت است از :
1-  وادي النار:
اکثر مردم مکه این منطقه را بنام وادی نار می شناختند .ومیگویند در زمانهای قبل یکی از ساکنین منطقه مکه غرض شکار به این منطقه رفته بود ، و آتشي از آسمان آمد و او را سوزانيد.
محمد حسين هيکل بر طبق ديدگاه علمي ـ تجربي خود، اين نامگذاري را چنين توجيه مي کند که: آتش بيماري آبله در اين منطقه است که بعد ها ، سربازان  ابرهه را نیز سوزانيد ، قابل تذکر است که :این تحلیل  بر خلاف ظاهر فهم آیات قرآنی میباشد.
2- مهلل:
نامگزاری وادی محسر بنام مهلل  به علت است ، زمانیکه حجاج به این منطقه میرسند مطابق سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم  به سرعت از این منطقه تیر میشوند .
3- مهلهل:
 زيرا اين محل  نزد مردم مشهور است، و يا به دلیل که در فوق ذکر گردید .
4- بطن محسّر.
در روایت اسلامی آمده است که حضرت عمر (رض ) زمانیکه به این منطقه میرسید این اشعار را با خود زمزمه میگرد :
 اليک تسعي قلقاً وزينها        مخالفاً دين النصاري دينها
معترضا في بطنها جنينها        قد ذهب الشحم الذي يزينها
درحاليکه کمربندش مي جنبد به سوي تو مي آيد        و دين او با دين نصاري مخالف است
فرزند خود را در شکم، جاي داده است        وپيه وچربي که زينت بخش اوبود،ازدست داده است
همچنان عبدالله بن عمرهم زمانیکه به اين وادي مي رسيد نیز همين کار را مي کرد، وهمین حالا حجاج کرام  نیز سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم را مراعت مینمایند
.
 

 

داستا ن اصحاب فیل :
بسم الله الرحمن الرحيم 
 أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ (1)أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ(2) وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ(3) تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (4) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ
داستان اصحب فیل یکی از با عبر ترین داستانی در تاریخ بشریت میباشد ، مورخین  داستان ( ابرهه ) مسیحی  که در سال ( ۵۷۰-  ۵۷۱ ) میلا دی ، با قوای ۶۰ هزار نفری مجهز با فیل ها وساز وبرګ نظامی برای فتح مکه وتخریب کعبه  براه افتاد  چنین شرح داده اند .
مؤرخین مینویسند زمانیکه  قوای نظامی وحربی  ابرهه از کشور یمن  به منطقه ( المغمس  ) رسید ، ګروه سواره  را غرض تسلیمی  مردم  به مکه فرستادند، و طی نامه ای  به اهالی مکه خطاب نموده اعلام  داشتند :
( من قصد جنګ با اهالی مکه را ندارم ، آمده ام تا فقط کعبه را ویران کنم ، اګر با این خواهش من موافق هستید ، نمایند ه خویش راغرض مذاکره وجرګه نزدم  ارسال نماید .)
در این میان مردم مکه با هم جرگه مینمایند ودر مورد این اقدام تصمیم مشترک را اتخاذ مینمایند. سران مکه بعد از مطاله نامه تهدید آمیز ابرهه سردار مکه عبد المطلب را به منظور مذاکره  نزد  ابرهه میفرستند .
میګویند عبد المطب مرد قوی هیکل ، دارای ریش مبارک ، مرد چهار  شانه ، وسروصورت نورانی وجذابی داشت .
همینکه عبد المطلب به نزد ابراهه آمد ، ابرهه  از دیدن اوسخت  تحت تــأثیرش قرار ګرفت. میګویند ابرهه بخاطر احترام او از تاخت خود پایین آمد وروی زمین ونزدیک او نشست.
بعد از عرض سلام ابرهه سر  صحبت را با عبد المطلب آغاز کرد وعزم خویش را  که ویرانی وتخریب کعبه است با عبد المطلب در میان ګذاشت .
عبد المطلب صحبت های ابراهه  را با دقت تام ګوش میګرد ، ودر جریان صحبت هیچ ابراز نظر نمیکرد وچیزی نمی ګفت :
در ختم صحبت ابراهه روی بطرف عبد المطلب  نموده ګفت : اګر شما خواهش از من داشته باشید  میتوانید بګوید :
عبد المطلب  به تر جمان ابراهه ګفت : ( سربازان ولشکریان تو دوصد دانه شتر مرا به غارت برده اند ، به ایشان هدایت فرماید تا آن را دوباره  بمن مسترد نمایند ) .
ابراهه از این درخواست  عبد المطلب سخت در تعجب افتاد به مترجم ګفت : به عبد المطلب بګوید :
( هنګامی که شما را دیدم عظمتی از تو در دلم بوجود آمد ، ولی شنیدن صحبت شما در مورد مطالبه اموالت از وقارت  نزدم کاست،  عجب است که در استرداد  شتر هایت اصرار  داری، ولی در باره کعبه  که محل عبادت شما، محل عبادت  ابا واجداد تا ن بود ، ومن حالا برای تخریب وویرانی اش کمر بسته ام مطلقآ حرفی بزبا ن نمی آوری  !! )
عبد المطلب در جواب  ابرهه ګفت : ( انا رب الابل وان للبیت ربآ سیمنعه ! ) ( من مالک شتر های خود هستم ومطالبه استرداد  دوباره  آنرا از شما دارم ، این معبد وعبادت ګاه واین خانه مالک  دیګری دارد که خود از آن حفاظت خواهد کرد. )
واقعآ همانطور هم شد ،  زمانیکه لشکریان ابراهه به  منطقه وادی محسر  میرسند، ابابـیـل ها بر سپاه  ابراهه حمله ور  شدند . ( تر میهم بحجاره من سجیل ) به پرتاب سنګ های ، برلشکر متجاوز ابراهه آغاز مینمایند ، واین لشکر ۶۰ هزار نفری ابراهه را  به شکست ورسوای مواجه ساخته، وخانه کعبه را  از تخریب وویرانی نجات میدهند ، اینست معجزه آسمانی که در دفاع از کعبه در وادی محسّر به اتفاق افتاده است .
                                                                               پایان

 

 

 


بالا
 
بازگشت