مهرالدین مشید
ماۀ رمضان ماۀ خود سازی انقلابی و بلند بردن ارزش های انسانی پله به پله تا مقام آدمیت
رمضان ماۀ رستاخیر معنوی است که تمام جوارح و اعضای آدمی برای یک دگرگونی تازه و تمام عیار آماده می شوند . در این ماه زمینیان هر چه بیشتر با آسمانیان هم آویز شده و کلام که زبان ازلی خداوند است، در کلمۀ صوم به معنای عبادت برای رستگاری انسان به زمین نزول کرده، انسان و خدا را در زمین خدا به هم پیوند ناگسستنی تر میدهد و به خود سازی های معنوی و بالنده گی های روحی آنان می پردازد . از همین رو رمضان ماۀ خود سازی انقلابی و ماۀ ارزش آفرینی های معنوی است که چشمه های زلال معنویت به فوران آمده و جاذبه و شور در بستر عشق ناب بر انسان فرمان میرانند . عاشقانه ترین وجد ها را در درون انسان سرازیر گردانیده و جوی های شوق را در شرب دمادم مراد نثار انسان مینماید . حرف بر سر این شور، جاذبه، شوق و مراد، در ماۀ مبارک رمضان برای شماری ها شاید گزاف باشد؛ زیرا یافتن چنین لطایف زمانی میسر است که انسان برای پذیرش آنها ظرفیت پیدا کند. ماۀ مبارک رمضان از جمله ماه هایی است که این گونه ظرفیت ها را در انسان بارو و شگوفا میسازد؛ اما آنانیکه از خود بیگانه شده اند واز خودی ها و خودشناسی ها فرسنگ ها فلصله گرفته باشند. مفاهیمی مانند خود سازی انقلابی نه تنها برای شان بی معنا مینماید؛ بلکه همه را افسانه های پارینه خواهند خواند . این مفاهیم را آنانی میدانند که که با خودی ها هم آویز اند و با خود آگاهی ها همسفرو هم یار اند . آنانیکه از خود فرسنگ ها فاصله گرفته اند، بعید است که به زودی به خود برگردند و رنج خود یابی ها را به تجربه بگیرند . رنج خودیابی را آنانی می توانند، به آزمون تازه به تازه بگیرند که با خود یابی هم آغوش اند و به رمز خود سازی ها آگاهی داشته باشند . رمز خودسازی ها را آنانی میدانند که با خویشتن خویش هم سو بوده و با شیوۀ خویشتن یابی ها دست کم آشنایی اندکی داشته باشند . این ها می توانند، به خویشتن خویش زود بازگشت کنند وبه سکوی خویشتنی ها استوار تمکین نمایند .
ماۀ رمضان است که چشمه های زلال خویشتن یابی و خود شناسی را به مجرا های خود آگاهی جاری میگرداند و باغستان سبز آگاهی های باطنی را سیراب نور و شادابی میگرداند . در این باغستان است که خود سازی های انقلابی به بار و برگ می نشینند و عشق راستین از اعماق درون انسان فواره می کند . با فوران این عشق است که جاذبه ها و شور انسانی از مرز های خودی ها و خود خواهی ها عبور میکنند، پس از پالایش دادن آنها به بیرون درز کرده و در نماد خدمت راستین به انسان به بیرون متجلی میگردند . زمانی این جاذبه ها و شور با این عشق هم آغوش میگردند که انسان با رمضان صادقانه میثاق ببندد . پیمان بستن با رمضان در واقع تجدید تعهد انسان است، برای شدن های پیهم و فرار از بودن های کشنده و پس گرایانه؛ زیرا رمضان تنها دهن بستن به معنای اجتناب از خوردن و نوشیدن نیست؛ بلکه مقدمۀ یک فراخوان الهی است، برای بازخوانی انسان برای رستگاری و رهایی از دشوار های مادی و معنوی . رمضان در واقع یگانه دو برای درمان بیماری های مادی و معنوی انسان است که در سرزمین وجود انسان عصیان و شور را برپا میدارد . ترک خوردن و آشامیدن در واقع مقدمۀ ایثار است، برای یک قربانی بزرگتر که همانا اعتلای انسان را به بلندای معنویت وثیقه مینماید؛ گرچند این قربانی در نماد نفی خورد و نفی نوشیدن جلوه مینماید و اما اهداف بزرگتری را به دنیال دارد که همانا جسجوی نجات انسانیت از فقر معویت وتنگدستی های مادیت است . نفی خوردن و نوشیدن در این ماه در واقع نمادی بر نفی خواست های غیر انسانی و امیال سرکشی است که او را هر لحظه به قهقرا و انحطاط می کشاند . تو بودن او را مضمحل گردانیده و سیلی از وسوسه های شیطانی را در شینه اش می ا فگند؛ زیرا ماده به هر اندازه ییکه بوقلمون و رنگارنگ جلوه میکند، به همان میزان دم به دم پرچاذبه تر از گذشته انسان را به خود میکشاند و هرچه بیشتر او را اسیر خود میگرداند . تنها بالنده گی ارزش های معنوی است که به مثابه سپاۀ تسلیم ناپذیر توانایی مقابله با رنگارنگی های نابکار زنده گی را دارد . رمضان در واقع پرهیز از تمامی چیز ها و دوری از تمامی مرز هایی است که آدمی را ناشیانه به خود میکشاند و از خود بیگانه میسازد . رمضان در واقع ظرفیت های سالم مقاومت و شیوه های مثبت مبارزۀ مثبت در برابر منکرات را در انسان بیدار میکند . توانایی های پذیرش مثبت را در انسان بلند برده و ظرفیت های منفی پذیری او را تلطیف می بخشد. به این معنا که سازش پذیری ها را دربرابر فناوری ها بیشتر و بیشتر می سازد . به گونۀ مثال اختراع تلویزیون اندکی از جاذبه های رسانه های شنیداری کاست و به همین گونه اختراع رایانه ها و ماهوار ها از جاذبۀ رسانه های دیداری مانند تلویزیون کاسته است. این امواج که بصورت طبعی از دریچه و دروازه بدون اندکترین مقاومت وارد خانه های می شود . آیا با خشونت می توان مانع آن شد و دست و پا های اعضای خانواده را بست . در حالیکه این دشوار است وتنها با تغییر وارد کردن در نحوۀ استفادۀ آنان می توان مقاومت سالم را در برابر برنامه های مهیج و مبتذل آن ایجاد کرد . اختلاف نگاۀ اسلامی و غیر اسلامی هم از همین نقطه آغاز شده است که این اختلاف معنای نفی فناوری ها را ندارد؛ بلکه مهار کردن و افسار بستن بر نشرات مبتذل آنها را دارد . رمضان در واقع عصیان برگشت ناپذیر است، در برابر ابتذال از هر جنسی که باشند . رمضان نمادی از پرهیزگاری است که در سیمای اجتناب از خورد و نوشیدن تبارز میکند و نه تنها این که افسار آهنینی را بر خواست های نامشروع و غیر انسانی انسان نیز می بندد . در نتیجه چشمان آدمی برای دیدن واقعیت و گوش های او برای شنیدن حقیقت و دستان او برای ادای عدالت تذکیه میگردند . همین تذکیه است که قرآن از آن "قدافلح من ذکی"یاید کرده است؛ یعنی تلطیف جوارح و باطن انسان از بیراهی و جنون زده گی به سوی رستگاری فردی و اجتماعی است. هر آدم با آفریدن پارچه شعر خوبی نه تنها از رنج جانکاۀ خود می کاهد و از رفتن به دیار جنون رهایی می یابد؛ بلکه صد ها تن دیگر را بوسیلۀ آن از وادی جنون فراخوانده و از رنج های شان می کاهد .
رمضان ماۀ آفریدن ارزش های سرشار معنوی است، ارزش های گونه گون نه تنها معنوی؛ بلکه به گونه یی ارزش های مادی را هم بوجود می آورد؛ یعنی برای انسان جرئت اخلاقی میدهد تا با نشان دادن عمل خیری دو ارزش یکی معنوی و دیگر مادی را از خود بروز بدهد . رمضان اساس دینی داشته و از متن دین برتافته است ودین نقطۀ اوجی از باور های انسانی است که انسان بصورت طبعیی به صدای وجدانی و ندای ملکوتی جهان درون خود لبیک گفته است و می گوید؛ گرچند به این آگاهی به ساده گی دست نیافته و نشیب و فراز های زیادی از تحولات تکوینی شامل جیولوژیکی، بیولوژیکی و سوسیولوژیکی را پیموده است تا در مرحلۀ خاصی از تحولات، تکامل شعوری در یک جهش بی مانند و استثایی او را به مقام تفکر انسانی برساند؛ زیرا او پیش از آن بشرۀ واحدی بوده که دراز راۀ تکامل را در یک روند قانونمند طبیعی پیمود تا به آگاهی رسید، شعورش به کنکش درآمد و پس از دریافت ویژه گی های لازم انسانی به مقام خلافت رسید و فرمان روای خداوند در هستی گردید. از خود سازی ها آغاز کرد و به تاریخ سازی و جامعه سازی ها پرداخت واین ساختن ها در رگباری از سوختن های پیهم ادامه دارد .
از آنجا که آفرینش انسان در هستی بصورت خیلی قانونمند و طبیعی به کمال رسیده و تمامی ارزش ها در او به شکل فطری رسوب نموده است. او رسالت دارد تا ارزش هایی را که طی سال های متمادی در او رسوب نموده اند، به گونۀ شگفت آوری دوباره بازتاب بدهد . موفقیت ها و توانایی های او منحصر به آن است که چگونه در روند گزینشی از کرانۀ انبوهی از زیبایی ها و زشتی ها خود را به کرانه های ناکرانمند نیکویی ها و زیبایی ها نزدیک بسازد؛ گرچند نیابت انسان در روی زمین بصورت عام یک سخن مسلم است و اما زمانی حق نیابت واقعی خداوند را در رمین پیدا میکند که بحیث گزیده ترین بندۀ خدا در جامعه ظهور کند . از همین رو خداوند در قرآنکریم می فرماید: به تحقیق که بنده گان صالح خود را وارثان زمین گردانیده ام؛ البته این حق وراثت، مانع زنده گی سایر افراد در جامعه نشده وحق تجاوز به زنده گی دیگران را ندارد؛ بلکه این حق، نه تنها اینکه امتیاز نیست؛ بلکه نوعی بزرگترین مسؤولیت است که باید وارث راستین خداوند در زمین از آن برای رهایی و رستگاری خود و جامعۀ خود بهره بگیرد. این حق از نظر انسانی بزرگترین رسالت است که باید برای ادای آن خالصانه و صادقانه کارخستگی ناپذیر نمود و تا بدان رسید . از همین رو تلاش برای رسیدن به مقام در اسلام بزرگترین گناه بوده و آنانی که برای رسیدن به مقامی تلاش میکنند، در واقع هدف اصلی آنان برای رسیدن به مقام خدمت به دین خدا و خلق آن نبوده؛ بلکه هدف آن خیانت به دین خدا و بنده گان خداوند است . طبیعی است که این گونه خیانت، به گونه یی رابطۀ زنجیره یی با نظام حاکم دارد . در صورتیکه رهبری نظام شخص باخدا، صالح، پرهیزگار و وطن دوست باشد، در آنصورت رهبر خوب اشخاص خوب را به دور خود جمع کرده و زمام امور را به خیر و صلاح جامعه به پیش می برد . در چنین نظامی اندکترین مجرا برای دخول افراد نااهل، فاسد و غارتگر باقی نمی ماند؛ زیرا نااهلان جرئت دخول در آن را چه که از ترس حتا قدرت مانور کردن در حریم آن را هم نخواهند داشت . این هایی که ارزش های انسانیت را نمیدانند و بی ارزشی ها را معبودای باطل خود گردانیده اند، ارزشی بیشتر از خوش گذرانی یک شبۀ پدران و مادران شان را ندارند و شاید رمضان هم از خود سازی های آنان عاجز بماند و خوی غداری، فساد کاری و غارتگری آنان هرگز از میان نرود. به قول ابوالاعلی مودودی پشه های مردار خوار نمی توانند در اطراف زمامدار نامنهاد و گندیده یی جمع شوند و زنده گی و رفاه و سعادت مردم را به فساد بکشند و به غارت ببرند . هرگاه در جامعه یی زمام امور به وارثان واقعی خداوند سپرده شود، در این صورت است که زمامدار نه تنها از خدا می ترسد؛ بلکه از آن هم بیشتر از مردم می ترسد؛ زیرا زور خدا، زور مردم پنداشته شده است واینکه در قرآنکریم کاربرد کلمه های الله و ناس بجای هم آمده اند، دلیلش همین است . هرگاه یکی را برداشته شود و جای آن دیگری نهاده شود، در اصل معنا تفاوتی آشکار نمی گردد.
بعید نیست که گفته شود، بخشی از ضعف زمامداری در افغانستان با بی باوری های دینی رابطه دارد که از پشتوانۀ مردمی هم محروم گردیده است . باورمندی های راسخ به دین نه تنها زمامدار را اراده فولادین برای انجام امور و ادارۀ کشور میدهد، نه تنها خود او را از فساد برحذر میدارد و حاکمیت او را بر زیر دستانش به اثبات میرساند؛ بلکه چرخ نظام را به سوی رسیدن به اعتلای مادی و معنوی به گردش آورده و از حمایت واقعی مردم نیز بهره مندش می سازد . اکنون که افغانستان زیر ساطور ستم فاسد ترین حاکمیت و پاشنه های نظامیان خارجی بیش از هر زمانی ضجه می کشد . بیش از هر زمانی به زمامدار با اراده نیاز دارد تا در فضای رمضانی آن قدرت های خفتۀ انسانی اش بیدارتر شود و با ترک مصلحت های کشنده کاری به نفع مردم خود نماید؛ بویژه حالا که در سراسر کشور فسا، خون و آتش بیداد دارد و از هر کنج و کنارش آتش در فوران است . شعله های دردبار آن روح و روان هر باشندۀ این سرزمین را می سوزاند و پشت و پهلوی آنان را داغ می نماید . در این ماۀ مبارک مردم مسلمان افغانستان چه زمامداران بیچارۀ فاسد و چه مردم مظلوم این کشور مسؤولیت دینی و وطنی دارند تا در این ماه اندکی تکان خورده و به خود آیند و لحظاتی را برای خدمت کردن به مردم خود اختصاص بدهند و با خدمتگذاری به مردم اندکی از آتش خشم خداوند بر خود بکاهند . زمامداران کابل که با فساد گستردۀ شان بیشتر از دیگران مورد بازپرس خداوند قرار دارند، ناگزیر اند تا برای حرام شدن آتش دوزخ به رسن الهی چنگ بزنند، با توسل به رمضان از بار گناهان شان بکاهند، توبۀ غیر بازگشت به گناه نمایند واز بدکاری ها بپرهیزند . باشد که از خشم و نفرت بی پایان مردم افغانستان درامان بمانند؛ ورنه به یاد داشته باشند که امروز یا فردا مورد هجوم روزه داران قرار خواهند گرفت و با رو به رو شدن با چنگ و دندان مردم بدترین رستاخیز مردمی را به استقبال خواهند گرفت . مسلمانان باید بدانند که ماۀ رمضان ماۀ دگرگونی ها است، هرگاه رمضان در زنده گی عینی آنان اثری نیفگند و حالت آنان را دگرگون نکند . این نشاندهندۀ آن است که ما به رمضان عهد نبسته ایم و با پیمان بستن بر آن از رسیدن به آستان خدا پله به پله هرچه بیشتر فاصله گرفته ایم . این در حالی است که رمضان ماۀ خود سازی و جامعه سازی و رفتن به سوی جهان وطنی های ایده ال است که با رشد ارزش های انسانی پله به پله پای به مقام آدمیت میگذارد. هرگاه با بهره گیری از این ماه از خودسازی ها محروم شویم و با ظلم نستیزیم و با فساد مبارزه نکنیم . خداوند بدتر از این روزگار را برسر ما خواهد آورد . رمضان آزمونی است برای مسلمان که در بستر آن حق و باطل را تشخیص و برای ابقای حق و نابودی باطل از هیچ نبردی دریغ ننماید . در غیراین صورت همه چیز ما زیر سوال رفته و ما و رمضان برای همیش دو یار آشنایی خواهیم بود که هرگز به آشنایی واقعی نخواهیم رسید . 22 جولای