مهرالدین مشید
وکلا و وزرا!پنهان کاری های شما گواه بر موجودیت کاسه ها در زیر نیم کاسه های شما است
. پشت صحنه شعارهاوهیاهوی مصنوعی دربرابراشغالگران پاکستانی!
مردم بی باور اند و می گویند که زیر کاسۀ وکلا و وزرا نیم کاسه است
مردم ما در این روز ها شاهد سناریوی تازۀ فساد شرم آلود قوۀ اجراییه و افتضاح مجلس قانونگذار کشور هستند.هرچند اداره های عدلی و قضایی کشور حیثیت تماشاچی را احراز کرده و پاس دادن های توپ فساد وزرا و وکلان را به یکدیگر جشن گرفته اند و در این خوشی ها غرق اند و "جنگ ناخونک "را آغازیده اند و بر مصداق این سخن " گال را گنجشک می خورد و لت را بودنه" با خود می گویند، بگذار وزرا و وکلا هرچه بیشتر اختلاف کنند، نفعش برای آنان می رسد؛ زیرا تضاد میان این ها بر شمار دوسیه ها افزوده و در نتیجه برمیران رشوت ها و سرازیر شدن دریاچه های پول رشوت از سوی وکلا و وزرا به سوی اداره های عدلی و قضایی هرچه بیشتر افزون تر می گردد. از این رو حق بجانب هم هستند؛ زیرا این ها جز بدست آوردن پول هدف دیگری ندارند. هرچند هدف اصلی قدرت قبول مسؤولیت است و اما با تاسف در کشور ما به عکس قدرت داشتن معنای فرار از مسؤولیت و گریز از قانون را دارد. حالا که سناریوی رویارویی وزرا در برابر وکلا وارد فصل تازه یی گردیده است و خلاف گذشته مفسدان حکومتی و مرجع قانون گذاری در برابر یکدیگر قرار گرفته و قامت آرایی منحصر به فردی را آغازیده اند.
این رویارویی زمانی آغاز شد و بعدتر شدت گرفت که زاخیلوال وزیر مالیه در نشست استیضاح مجلس نماینده گان شش تن از اعضای مجلس را مانند آقای ظاهر قدیر، آقای رحمانی، آقای صمیم، آقای سلیمانخیل، آقای محسنی و حمید لالی را متهم به قاچاق آرد، تیل و مشروبات الکولی و اخذ نمبر پلیت های غیر قانونی نمود. وکلای متهم بنا بر اصولنامۀ مجلس حق پاسخ گویی به سخنان وزیر را نداشتند و اما روز بعد نشست استماعیه را دایر کردند و هر یک با یک پشتاره اسناد بروی استیج ظاهر شدند و با وارد کردن اتهامات فساد، اختلاس، رشوت و کارشکنی بر زاخیلوال از خود دفاع کردند. ظاهر قدیر اظهارات زاخیلوال مبنی بر قاچاق 4585 موتر آرد به ارزش 269 میلیون دالر از جمله 12392 موتر آرد را تکذیب کرد و افزود که او به این کار نیاز ندارد؛ زیرا که او 365 میلیون دالر و 300 موتر باربری دارد. این که این پول ها را جناب شان از کجا بدست آورده اند. این برمیگردد به اداره های مالیاتی و حسابگیری. محسنی ادعا های زاخیلوال را پیرامون بدست آوردن خانه های غیر قانونی از منازل رهایشی پلخمری رد کرد و افزود که وی به حل مشکل موکلینش پرداخته که در این باره اسناد از مقام ولایت و رییس جمهور و وزیر مالیه در دست دارند؛ اما وی علاوه کرد که هرچند وزیر برای موکلین او منزل نداد، ولی اسنادی را نشان داد که زاخیلوال برای 300 نفر از کارگران نساجی منزل و زمین داده بود و حتا وی وزیر را متهم به دزدی 300 منزل رهایشی نمود. وی افرود که از مدت چندسال بدین سو معاون کمیسیون مالی و بودجه است و هرگاه در این مدت از مقام خود سؤ استفاده میکردم. دیروز آقای زاخیلوال آن را بر رویم می کشید و وی در ضمن به 17 مورد کارشکنی های وزیرمالیه در پروژه های بازسازی بغلان نمود.
حمید لالی نیز اظهارات وزیر مالیه را به ارتباط قاچاق شراب، تهدید مدیر گمرک به مرگ و اخذ نمبر پلیت غیر قانونی به 1700 عراده موتر به شدت رد کرد وافزود، به استثنای یک موتر زره، یک موتر ساده و یک خانه در قندهار دارایی دیگری ندارد. وی در ضمن ادعا کرد که زاخیلوال مدیر گمرک بولدک را در بدل 200 هزار دالر رشوت مقرر نموده است. آقای صمیم یک تن از اعضای دیگر مجلس نماینده گان اتهامات زاخیلوال را در بارۀ قاچاق شراب و تیل رد نموده وگفت که او هیچگاهی به مسکو نرفته است. وی با اشاره به 5 تیلر نفت گفت، نفت مذکور بر بنیاد فیصلۀ شورای وزیران و امنیت ملی مربوط به مردم بوده که مستحق شناخته شده بودند. وی اضافه کرد که جناب وزیر روزی یک کاغذ سفید را به وی فرستاد و از وی خواسته بود که یک نفر را به هرجای که خواسته باشد، در یکی از گمرک که مقرر خواهد کرد و هم افزود که روزی وزیر برایش زنگ زد که دیگران با او معامله کرده اند؛ آیا حاضر به معامله با او است یا خیر؟ وی به یک اسناد اخذ 15 هزار دالر رشوت آقای زاخیلوال نیز اشاره کرد که در یکی از برنامه ها زیر نام "تودی خبری"از قبل به نشر رسیده است که اسنادش در لوی سارنوالی و صرافی انصاری موجود است. وی علاو کرد که روزانه برادر زاخیلوال از گمرک های فراه و هرات از صرافی انصاری پول میگیرد. وی در بخش دیگری از سخنانش اسناد غضنفر گروپ را نشان داد که اصل قرار دارد 26 میلیون دالر بوده و شرکت صرف به دادن دو میلیون و هشتصد هزار آن راضی بوده و به خواست وزیر مالیه پیشنهادی را ترتیب می کند که آقای زاخیلوال زیر آن نوشته ، متن پیشنهاد منظور است. بر اساس این اسناد شرکت خلاف قرار داد مخیر به پرداخت پول تا آخر سال 1388 گردید. وی در قسمت دیگری با اشاره به اتهامات 50 بوتل شراب از مسکو به گفتۀ وزیر افزود که او هرگز مسکو و جرمنی را ندیده است. آقای صمیم در آخر اشاره به اخذ 4 میلیون دالر رشوت، از سوی یک شرکت برای وزیر مالیه و یک میلیون دالر به اکلیل حکیمی سفیر سابق افغانستان در امریکا و بداخلاقی های وزیر مالیه نمود و به گفتۀ مدیر هوتل کاخ میانو افزود، جناب زاخیلوال با یک دختر امریکایی ایرانی تبار روابط نامشروع داشته و با وی در دبی و واشنگتن دید و بازدید های سری دارد. وی به یک مورد اشاره نمود که خانم ایرانی تبار، خانم آزین، خانم مهر نوش و زاخیلوال باید در هوتل میانو ملاقات کردند و خانم امریکایی وزیر را با گل سرخی مشایعت میکند. به گفتۀ آقای صمیم از بدشانسی وزیر مالیه دلاوری نزدیک میز آنان می شود و زاخیلوال وارخطا شده و بوتل شرات می شکند که به این ترتیب نشۀ جناب وزیر تخت نشده و پیش از آنکه خمار شود، نشه اش شکست . وی به ادامه از نشر گل سرخ خانم امریکایی در صفحات اجتماعی مانند فیز بوک به جناب وزیر نیز سخن گفت. هم چنین آقای صمیم به سندی اشاره نمود که جناب وزیر مالیه 3 میلیون دالر از شرکت گلوبل در بدل رهایی 31 موتر رزه اخذ کرده است. این شرک مکلف به پرداخت 12 میلیون و 500 هزار دالر به دولت بوده است. هم چنین وی سندی را نشان داد که آقای وزیر به بانک مرکزی امر تحویلی 2200 دالر را ماهوار بری شیما زاخیلوال داده است و هم به بانک توصیه کرده بود که هزینۀ سفر های تفریحی خواهرش را نیز بپردازد. به گفتۀ آقای صمیم قرار بود که این سند به امر لوی سارنوالی از رادیو نشر شود و اما از نشر بازماند.
یکی از وکلای متهم در هنگام سخنرانی در نشست استماعیه به تکرار می گفت، عزیزان من! ای کاش این کلمه پیش از آن به صدا در می آمد که زاخیلوال لب به سخن نگشوده بود و دست به افشاگری نزده بود. در اینصورت شما نه تنها عزیزان مردم و مردم عزیزان شما بود؛ بلکه عزیز ترین انسان های روز زمین می بودید، عزت شما نزد مردم افغانستان چه که نزد مردم جهان بالاتر و بالاتر می بود. در این حال بعید نبود که اندکی از برج و باروی فساد پرحجم دستگاۀ حاکمیت کابل می کاست. با تاسف شما زمانی مردم افغانستان عزیز خطاب می کنید که آبرو و عزت آنان را بیرحمانه به قمار خود نهاده اید. دزدی های شما و اختلاس و رشوه خواری های وزرا چنان آبروی این ملت سربلند و با وقار را زیر سوال برده که از فرط پررویی های شما چشم بر زمین کوبیده اند. هرچند شما از پنهان کاریها، معامله ها و بازی های پشت پرده باک ندارید؛ اما در آتش مخفی کاری های افتضاح بار شما گویی آبرو می فروشند و ناگزیرانه وقار کمایی می کنند. من از روزنامه نگاران و نویسنده گان خواش دارم تا هر از گاهی که سخن از فساد سر میدهند، از کاربرد کلماتی خودداری کنند که به حیثیت مردم افغانستان برمی خورد؛ به گونۀ مثال بجای گفتن مردم یا کشور فاسد، بگویند، زمامداران فاسد و حاکمان تاراجگر کابل تا باشد که دیوار آهنین میان مردم و زمامداران از شرم فرو نریزد. فساد پیشگان قوت های سه گانۀ حکومت کابل از وزیر تا وکیل و واداره های عدلی و قضایی در هر محل ومقامی که قرار دارند، بیشترین شما را نه تنها مفسدان؛ بلکه خاینان و جنایتکارانی بیش نمی شناسند که مقام نایب قهرمانی را در سطح جهانی در فساد کمایی کرده اید. ای کاش می دانستید که مردم چقدر از شما متنفر است و اگر میزان خشم و انزجار پرحجم آنان را درک می کردید. آنگاه کمتر جرئت می کردید که در موتر های فیشنی زره و پژرو از پیش چشمان مردم عبور کنید؛ اما از این که شما جنابان به قول معروف بی ننگی را برادر خوانده اید، به قول معلم ما که آگاهانه می گفت واما شما ناشیانه می گویید، زمین منت دار باشید که"وزیر کلبی"و "وکیل مقصود" بر سرت راه می رود. گویی فکر می کنید که حتا بر زمین فخر می فروشید؛ در حالیکه زمین خدا از قدم های شما شرم می نماید و در زیر هر گام شما گویی در لباس صد ها شرم خویش را می پیچد. با منتهای ناراحتی رنج قدم های شرم آلود شما را ناگزیرانه تحمل میکنند، شاید اگز زمین صدایی میداشت، در هر قدم فریاد های برائت خواهی اش از شما ها را می شنیدید. هرچند به زبان به زبانی در هر قدم شما فریاد برمیدارد و از شما برائت می خواهد؛ اما شما عالی جنابان چنان از خود بیگانه شده اید که هر گز صدای حقیقت را نمی شنوید. شاید شماری دوستان از خواندن این مقاله دلگیر شوند و بگویند که درشت گویی ها بدگویی ها در حصۀ این جنابان افراط صورت گرفته است؛ اما آنانی که میلیون ها دالر را از تجارت قاچاق، نفت، آرد، و هیرویین و رشوت،اختلاس، جعل کاری، هیرویین و معامله گری های سیاسی بر سر سرنوشت مردم شان بدست آورده اند؛ آیا کمتر چه که اضافه تر از این حرف ها سزاوار اند.
از چگونگی های زمانی افشای اتهامات پیدا است که هر اتهام واردۀ یکی بر دیگری سرنخ درازی داشته و بیشتر کلافۀ سر درگم را ماند که وکلا و وزرا از گشودن آنها به تنهایی ناتوان شده اند و این ناتوانی ها کار هر دو را به حملات لفظی بر یکدیگر کشانده است. هرگاه قبل از وارد کردن اتهامات وزیر مالیه بر شماری وکلا ، اعضای مجلس نماینده گان نشست استماعیه را برگزار و پشتاره های اسناد را با خود آورده و نه تنها از اختلاس وزیر مالیه؛ بلکه از تمامی وزرایی که در اختلاس، رشوت، قانون شکنی، سؤاستفاده از قدرت و سهم داشتن در شرکت ها و... پرده برمیداشتند و حقایق را به افکار عامه انتقال می نمودند. بغض های در گلو شکسته و افشاگرانۀ شان اثرگذاری و بازتاب روشن تر و شفاف تر و معنای بزرگتری پیدا می کرد و باور های مردم نسبت به شما این چنینی نمی بود؛ البته این به معنای آن نیست که وزیر مالیه همه حرف ها را بجا و به موقع گفته است و بر خود اتمام حجت کرده است . این طور نیست، از سخنان او پیدا بود که کار معامله گری او با وزرا سرنخ درازی داشته و وقتی که او از معامله های جدید دلسرد شده و حتا هراس از افشاگری هایی معامله های قبلی کرد، ناگزیر شد تا اندکی از گفته هایش را از خورجین بیرون کند و باافشای گزینشی شماری، برجنایات خیانتهای دیگران پرده بکشد. شاید هم ترسید مبادا جو مخالفت برضد او وسیع و کلان شود و از به بازی گرفتن افکار اعضای مجلس نماینده گان برای اخذ رای اعتماد کوتاه آید. از این رو احتیاط به خرج داد و نماینده گان را غافل گیر گردانید.
به هر حال جناب وزیر هم فرصت شناس تر از وکلای مورد اتهامش بود و فرصت را به سرعت از آنان گرفت و وکلای زیر اتهامش را از نشانه رفتن به سوی خود برحذر داشت. حال وکلای عزیر اتهامات شما نه تنها نسبت به وزیر برچسپ نیرومند خواهد داشت؛ بلکه حرف های شما خیلی کهنه و پوسیده شده و مصرف شان سپری شده است. حالا مردم شما ها را چهل دزد های میگویند؛ چهل دزد ها یعنی هر یک نه در نقش یک دزد؛ بلکه در نقش چهل دزد، البته به سخن امروز جنایتکاران سازمان یافته که بصورت سازمان یافته و گروهی دست به جنایت می زنند. هرگاه شما عزیزان هدفی جز این نداشتید، چگونه از قبل ها دست به این افشاگری ها نزدید، افشاگری ها را زمانی آغاز کردید که معامله های گذشتۀ تان را به سر رسانیدید و بر سر معامله های تازه جور نیامدید. هرگاه پیش از هر نوع بازی های گذشته دست به افشاگری ها میزدید، امروز در قلب های مردم جای میداشتید و نزد مردم عزت و وقار فراوانی میداشتید. بعید نیست که وزرا و وکلای عزیز! نه تنها اشعار حماسی و وطن دوستانۀ شما قلب های این ملت را تسخیر می کرد؛ بلکه احساسات و عواطف شان را نیر به گروگان می گرفت. هرچند نمی خواهم به گونۀ شتاب آلود در بارۀ بیت های تان قضاوت کنم و اما هرچه باشد، زمان سرایش شان در پارلمان گذشته است؛ زیرا باور های مردم نسبت به شما سفت و کانکریتی شده و هرگز بر دل و دماغ آنان نفوذ کرده نمی توانید. مردم بخاطر دارند که شما تا حالا کمتر حرفی برای رضای خدا و مردم گفته اید؛ البته برمصداق قرآنکریم سخن از خدا، سخن از مردم و سخن از مردم معنای سخن از خدا را دارد. هر آن گاهی که حق مردم ادا شد، حق خداوند هم ادا می شود؛ زیرا این هر دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند.