عبدالواحد خرم

 

اساسات فرهنگ از دید گاه اسلام

نویسنده: عبدالواحد خرم دهلی جدید  نوامبر 2013

 

فرهنگ عبارت ازروش زنده گی، خصلــت های هر قـــوم وملت است واز ترکیـــب عوامل جــفرافیــــای،سوابـــق تاریخی،سیاسی،اجتماعی، روابط حقوقی، معتقیداتی دینی،خصوصیات اخلاقی بوجود می آید وشیوه تعلیم وتربیت یک جامعه آن را فرامی گیرد وازیک نسل به نسل دیگر واز سینه به سینه انتقال می یابد .

فرهنگ هرملت وقوم نشانه شخصیت و موجودیت آن ملت است ودر حقیقت فرهنگ وکلتور حیثــیت تذکره هویت را دارد .

فرهنگ وتمدن هر دو لازم وملزوم یک دیگر نیستند. ممکن است که اعتلای فرهنگی موجب دست یابی جامعه به مدنیت شود.همچنین جامعه می تواند صرفا به اساس اقتباس ازتمدن دیگر رشد کند  وبه تمــدن متــــکی شود که باتمدن اساسی متفاوت است .

جامعه غیر متمدن نیز از فرهنگ برخور دار است.جوامع غیر متمدن دارای مدنیت عالی نمی باشــند .مجمـــوعه باور ها، آداب ورسوم فرهنگ یک کشور است .اجتماعیات بشری هرجند ابتدایی

باشند از فرهنگ خاص خود بهره مند اند ، اما تمدن اسلامی برنامه انسان است، انسان به معـــنای انسان هــمه جانبه ومتکامل  .  تمدن محصول ودست آورد ها انسان مدنی واجتماعی است   .

ویژه گیهای فرهنگ اسلام در برگیرنده فراگیری، جاویدانگی و حق گرایی می باشد که در راه حفــظ ارزش های فرهنگی لازم است تا  فرهنگ های وارداتی ونقاط اسیب پذیری اش برجسته گردیده واولویــــتــهای فرهــــنگی وعوامل فرهنگ سازی که در ان علما ، دانشمندان  ونخبگان وگروه های صاحب قدرت نقش عمـــده دارند، در نظر گرفته شود .

برای حفظ ارزشهای فرهنگی باید برضد نابسامانی های  فرهنگی که شامل:حاکمیت مستبدان،قــانون گریـــزی، مسولیت گریزی،فقر فرهنگی ومد گرایی است مبارزه گردد .

اسلام به مقدسات دیگران احترام می گذارد وانرا در سه  بعد متجلی ساخته است:

ممنوعیت اهانت به معبودان کافران

پرهیز از اهانت وتمسخر افراد

ممنوعیت اهانت به عقاید دیگران

دین مقدس اسلام درصورت عدم مراعات مطالب فوق گزینه های زیرین را در نظر دارد(نصیحت،ترک همنیشینی،ترک دوستی  ومقابله به مثل   )

مبارزه با خرافات فرهنگی :

 

خرافات عبارت از افسانه ها،داستانها،موهومات اند که به تفکروعقاید  انسانی  رسوخ کرده مانع  اندیشه  سالم تعقل وتفکرمی گردد. خرافات  فرهنگی درحقیقت بارسنگین بردوش بشریت  است که روح انسان رابه بندکشیده واستعدادهای معنوی انسان را ازرشدوشگوفانی بازداشته است ،ودر رستاخیزعظیم پیروان ارزشها ی فرهنگی شرمنده وسرافگنده حشرمیگردد.

ارزشهای فرهنگی :

درافغانستان دوگونه ،فرهنگ وجوددارد: یکی فرهنگ دینی واسلامی ، دوم فـــرهنگ ورسومــات عادی مردمی است .ایجاب میکنددرمورد ان بحث کوتا ه داشته باشیم .

الف – فرهنگ دینی واسلامی :

که این فرهنگ مقدس دراعماق روح ،روان ودل مردم مسلمان افغانستان جا دارد، به ان عشق میورزند ودرهیچ شرایط حالات وزمان نمی توانند ازان گذشت کنند که این فرهنگ دونوع اند :.

نوع اول : فرهنگ پذیرفته شده اسلامی که  برای توضیح بیــــــشتر چنــــد نمــــــونه بعـــــنوان مثال میاوریــــم .

1- حرمت گذاشتن به میت مسلمان :

دین مبین اسلام به غرض حرمت گذاشتن به میت مسلمان دستورات خاص و ویژه راصادرنمــــوده است تا کالبــد

میت مسلمان درکمال عزت واحترام به مراسم خاص و ویژه دفن گردد. واین کار یک فرهنگ دینی ودارای ارزش

است ، وان را بنام احکام میت یاد میکنیم که عبارت اند از :

·   وصیت

·   تلقین شهادت

·   تکفین

·   نماز جنازه

·   تدفین ( سپردن به خاک)

·   عزا داری

2        - حرمت گذاشتن به کتاب مقدس مسلمانان ( قرانکریم )

3        حفظ عفت وناموس

4        شراب یک پدیده حرام است

5        حرمت گذاشتن به اماکن مقدسه

6        حفظ حرمت خانه

7        ارزش حجاب

8        احترام نگذاشتن به محافل دینی وملی

9        تمسخرکردن عیادات

نوع دوم : نمونه های  دیگری ازفرهنگ ورسومات نادرست در جامعه ماقرارذیل است :

1- فال بد زدن (تطیر)

2- اقبال شانس وبخت

3- تفاوت قایل شدن درمیان پسرودختر

4- بدقدمی

5- روزنحس

ب :    فرهنگ ورسومات مردمی:

 

1- فرهنگ عزت نفس

2- فرهنگ غرور ودفاع از ستم دیده ها

3- فرهنگ شجاعت

4- فرهنگ حماسه افرینی

5- فرهنگ ایثارگری

6- فرهنگ ناموس داری

7- فرهنگ عفت نفس

8- فرهنگ مهمان نوازی

9- فرهنگ دشمن سیتزی

10- فرهنگ حفظ نوامس ملی

11- فرهنگ دین داری

12- فرهنگ حراست ازتمامیت ارضی وامثال انها    

 

نقاط ممنوعه فرهنگی درافغانستان که درمیان برخی از مردم به عنوان یک ارزش فرهنگی نگریسته میشود، عبارت  اند از :

1- ترک عروسی در بین دو عید

2- دربرخی مناطق عادت است تاچهل یوم درعقب میت صدقات غذای میکنند.

3- ازپرش مژگان چشم تعبیر به سفر طولانی میکنند

4-  یکی از عجیبترین فرهنگ تعبیرازدیدن حیوان بنام روبا به خوبی سفراست

5- تعبیرازبانک ماکیان به شومیت وبدی .

6- شوم پنداشتن صدای زاغ نگهداشتن کفتردرخانه

7- اعتقادبه چشمی مهره برای دفع چشم بد

8-  درمیان برخی فرهنگ است واعتقاد است باینکه هرگاه کس از زیر قوس قزح که مشهوربنام(کمان رستم) است بگذردمردباشد زن میشودواگرزن باشد مرد میگردد،این پندارکاملاخرافی است .

9- باورباینکه دسته ای از موی سرکودکان بنام نذرگذاشته شود تا ازمردن حفظ گردد.

10- باوراینکه نگهداشتن عضوی اصلی گرگ اثرات خاص دربرخی امور دارد.

11- باوربه اینکه اویزان نمودن سوزن بالای ابروی شخص چشم درد،سبب صحت یابی اش میگردد.

12- باورباینکه هرگاه مرغ کشته شود وبه خون ان بوت پای عروس رنگین گردد.سبب سعادت ونیکبختیهامیگردد.

13- باور،رنگین کردن دیوارودرب خانه به خون حیوان قربانی ثواب وبرکت دارد.

14- باورباینکه درعقب مسافر اب پاک ریزانیدن سبب سفرخوب میگردد.

15- باورباینکه شمع روشن کردن درسرقبر سبب روشن شدن داخل قبرمیگردد.

16- باورباینکه خوردن خاک زیارت ویا مالیدن ان به وجود انسان ویا شمع روشن کردن سبب شفای برخی امراض میگردد. وامثال انها چیزهای فرا وان بنام ارزش فرهنگی درمیان برخی ها مطرح است که بیش از یک باورخرافی نیست وهیچ ارزش دینی وفرهنگی ندارد. نباید مسلمان چنین باورهای نادرست داشته باشد .

 

منشآ خرافات فرهنگی

بایددقت گرددکه منشا ومنابع خرافات چه است ؟ ازکجاسرچشمه گرفته است ؟

درمیان اقوام وملیت های چگونه رایج گردیده است ؟روی این اصل میگویم خرافات فرهنگی اغلبآ ازدواصل منشه گرفته است .

1- تقلید کورکورانه .

2- کج اندیشی .

پیامدترویج خرافات .

پیامد ترویج خرافات فرهنگی درجامعه بسیاردرد ناک وزننده است وجوامع را به رکودفرهنگ واقعی  وناباوریها سوق میدهد وبرخی ایات قرانکریم به مردود دانستن آنها اشارات دارد .که درذیل پیامدهای باآدرس آیات مبارک تذکرمیگردد .

1- مانع درک واقعیت – سوره نمل ایت 47 .

2- مانع سعادت انسان – سوره اعراف آیت 51.

3- سست کردن پایه های اعتقادی – سوره نجم آیت 27.

4- دین ستیزی –سوره لقمان آیت 6 .

5- مانع تبلیغ وارشادات د ینی – سوره انعام آیت 80.

راه های نجات ازخرافه پرستی :

1- تعقل وتفکر سالم .سوره مایده آیت 104.

2- پیروی ازقرآن وسنت . سوره مایده آیت 104 .

4- مبارزه به ضد آداب ورسوم غلط – سو ره اعراف آیت 80.

 

زمینه های پیدایش خرافه گرایی :

1- ناباوری به معاد (دوباره زنده شدن ) – سوره نجم آیه 27 .

2- باوربه سنت های غلط وناروا – سور ه مایده آیت 104.

3- پیروی ازحدس وگمان – سوره زحرف آیت 20.

4- محرومیت ازارث شرعی – سوره نسا آیت 11.

5- جلوگیری ازعقد زواج شرعی سوره نورآیت 31.

6- عروسی های پرمصرف – سوره اعراف آیت 31.

 

فرهنگ صلح وآشتی پذیری

جنگ دراصل (ازنظرجامعه شناسی ) پدیده مصبیت باروزشتی هست که برای انسان وجامعه به اجبار تحمیل می گـردد. جنگ با کرامت انسانی وجامعه هیچ نوع سازگاری ندارد.این پدیده از نظراسلام هم اگردرجایی مشروعیت پیدا میکند جنگ دفــاعـی بوده نه تعرضی ،زیرا از نظراسلام جنگ به ذات خود هیچ حسن ذاتی ندارد . زیرا جنگ همانا قتل عبادالله وتخریـب بـلادالــله  است ومغایربا زیبائی ذاتی ،دریک کشور باراصلی جنگ را جامعه ومردم آن کشور بدوش می کشندکه ازاثـرآن خـــــانه های ایشان خراب وفرزندان شان به قتل میرسد،تلفات انسانی وخسارات اقتصادی هزینه های عاطفی هــمه وهــمه مصــیبــت های است که مردم گرفتار جنگ دریک کشورمی بایست همه راتحمل گردند . غرامت دهندگان اصلی جنگ مردم هستند در حالیکه خودشان در ایجاد جنگ کمترین نقش را هم ندارند .ولی غرامت های کلی جنگ را انهامی بایست بپردازند ، چـــنان غرامـــت های که جبرآبرانهاتحمیل میگردد.برعکس این تصمیم گیرندگان جنگ (رهبران جنگی وسیاسیون )هستند که هیچ نوع غرامت جنگی نمی پردازند حتی درجای اگرخطری جان انها را تهد ید هم کند، ممکن است راه های را جستجـــتوکند تا خود رااز مهـــلکه جنگ نجات دهند درحالیکه خودشان مسببان اصلی جنگ اند.

 

راه های جلوگیری از جنگ

موثرترین ومهمترین راه جلوگیری ازجنگ وادامه ناگــواران بلنـــدرفتن سطح شعـــورجامعه میبــاشدزیراجــامعــه ای روشن

(حساس ) ومنورمی تواندبافشارهمه جانبه بربالای رهبران جنگی وسیاست مداران خودازوقوع وادامه جنگ جلوگیــــــری کند وجنگ رابه زودی متوقف سازند. چنانچه میگویند درجریان جنگ امریکا با ویتنام ،تظاهرات وسیع وفشارمختلف مردم امریکا بود که بالاخره دولت وقت امریکارا وادار به خروج ازویتنام کردوسبب توقف جنگ گردید . البته راه دیگری که می تـــوانـــد از جنگ وخشونت جلوگیری کند تعمیم فرهنگ صلح است که این فرهنگ می توانددرتامین صلح وامنیت نقش اساسی داشته باشد. بخصوص درجوامع گرفتارجنگ های طولا نی مانند افغانستان که می بایست در چنین جوامع تعمیم فرهنگ صلح دراولیت کاری همگانی قرارداشته باشد وتمام منابع وامکانات بالقوه وبالفعل کشوردرجهت تحقق صلح وآشتی به کار گرفته شود درعیــن حال لازم است در موسسات تعلیمی وآموزشی (مکاتب ومدارس ) مضمون درسی به نام (مبانی صلح ) درنصاب تعلیمی گنجانـــــیده شود تا فرهنگ صلح وآشتی همه جانبه تعمیم یافته وفرهنگ جنگ ومنازعه به تدریج کاهش پیداکند وجای خود را به فرهنـگ صلح وآشتی بدهد .بزرگان وعلمای دینی دراین مسیرمی توانندنقش اساسی داشته باشند . هرقدر سرمایه گــــتزاری هـــم دراین زمینه صورت گیرد به هدرنخواهد بود بلکه اثرات مثبتی را در پی خواهد داشت زیرا جنگ پدیده شوم ونامیـــمون است ، جنگ از جمله بدترین اختراعات انسان است وبه کرامت انسانی سازگاری ندارد .جنگ زندگی انسان را نابودمیکند ودنیـــارا بـــــرای انسان جهنم می سازد فکرواندیشه انسان را مقلب گردانیده وی را به ستیزه جویی وانتقام گیری بیشتروامی دارد . طــوریکـــه روان فرد وجامع را منقلب ساخته درست را نادرست ونادرست را درست می نمایاند . اثرات منـــفی جنگ ارزشــــهای انسانــی ومعنوی را کم رنگ ساخته فکرواندیشه انسان به انحراف می کشاند.انسانیکه تا دیروز همنوعان خود را به دیده قــدرمــــــــی نگریست امروز به واسطه فضای جنگ از همه وجودش تنفروانتقام گیری به مشام می رسد . همنوایی انسانی دوستـــــی وغـم شریکی براداری وهم وطنی همه وهمه به فراموشی سپرده شده وبه جزانتقام گیری وادامه جنگ وخون ریزی به چــــیزدیگری فکر کرده نمی تواند لذا ایجاب می کند تا هرچه زودتر برای تامین صلح فرهنگ صلح طلبی طور جدی درجامعه گسترش پیدا کند وهمه زوایای تاریک ودورافتاده از این نغمه روح پرورودلنوازی مستفید گردند، تا بدین وسیله از حس انتقام گــــیری وتـــنــفر کاسته شده وحس مداراگرایی وخوشبینی جای گزین گردد.دراین زمینه می توان از تجارب ملل دیگر استفاده نموده وازمبانــــی اخلاقی دین مقدس اسلام – که دین صلح وبرادری است بیشتر استمداد جست زیرادردین مقدس اسلام رفتار نیکو با دیگــــران وهمزیستی مسالمت آمیزوزندگی درصلح وارامش اصل واساس زندگی بشری را تشکیل میدهد .جنگ ودرگــیری حالــــــت غـیر طبیعی وعارضی بین انسان ها به حساب میرود وانها یی که از اسلام صرف جنگ وخصومت را درک وبــــرداشته کرده انــد در حقیقت اسلام را درست نشناخته اند. زیرا از نظراسلام هیچ زیبائی وحسن ذاتی برای جنگ وجود ندارد .هرگاه درجایـــــی جنگ مشروعیت هم پیدامیکند فقط به منظوردفع ورفع ظلم وستم وتجاوزمی باشد ،نه به هدف تعدی به دیگران زیرا صلح وزنـــــدگی مسالمت امیزحالت اصلی انسانی را تشکیل داده وزمینه ساز توسعه وهمکاری وتسانداجتماعی بین انسانـــــها است ودر سایه صلح بهترمی زندگی توان زمینه همکاری بیشترونوع دوستی عمیق ترو واقعی تری را ایجاد کرد.لذا بصراحت گفته می تــــوانیم که از نظر اسلام زندگی مسالمت امیز وهمزیستی در صلح وامنیت اساس زندگی بشری را تشکیل داده واز اهداف اصلی ان به شمار می رود. زیرا در سایه صلح بهتر می توان پایه های مهر ومحبت ونوع دوستی بشری را اساس گذاشت .

 

 

 


بالا
 
بازگشت