کمباور کابلی
انتخابات، یا از چاله به چاه افتادن!
این اشخاص کاندید شده برای کرسی
ریاست جمهوری افغانستان، اکثریت، دشمن ملت، جنایتکار جنگی یا گماشته گان
امریکا و برونمرز میباشند. برخی ازین آدم ها دریشی و نکتایی را کنار گذاشته اند
، حتا خویشتن را به ریش و تسبیح و عصا و عمامه نیز آراسته اند، آیت و حدیث
میخوانند و پیوسته کوف و چوف میکنند!
آیا مردم افغانستان به قاتلین خود رای خواهند داد؟ آیا مردم به یک جاسوس شناخته
شده را ی خواهند داد؟
گمان نمیکنم! اما شاید این فریبکاران، باردیگر بالای بیخبری و بیسوادی اکثریت
جامعه ، حساب باز کرده اند، کیسه ها و جیب های بزرگ دوخته اند. اینان شاید برای
تحقق «تقلب های بزرگ» آماده میشوند، شاید به بوجی های دالر خارج امید بسته اند
!
برخی ازین کاندید ها، تمایل خویش را بر « تداوم پالیسی های حکومت کرزی» نیز
پنهان نمی کنند!
یعنی هم صلح و تبانی و لاس زدن با طالبان را میخواهند هم حقوق زنان و کودکان
را!
هم « تمدن و دستاورد های مدرن » را دوست دارند، هم اسلام بدوی وتوحش طالب را!
برخی ازین کاندید ها نه به زبان فارسی، چندان توانایی تکلم دارند نه به زبان
مادری خویش( پشتو) قادرند ، منویات و ما فی الضمیر خویشتن را افاده و تبیین
کنند!
بیشتر این کاندید های کرسی ریاست، عاشق سینه چاک، امضای الحاقیه پیمان امنیتی
با امریکا میباشند ، بدون این که درین مورد به مردم پاسخگو باشند، اشغال
افغانستان بوسیله امریکا و ناتو، تا چه وقت دوام خواهد کرد؟
مردم تار و مار شده ء افغانستان با مشاهده این کاندید های دغل که از سر وروی
شان نکبت میبارد ، در برابر یک چاه و یک چاله قرار گرفته اند .کدام یک بهتر
است؟ این چه سرنوشتی است؟
شهروندان میگویند:
حاجت این فلم رنگارنگ ، نیست
ما که دانیم، مرد که نامرد کیست!
رفتن از دهلیز جاسوسان، خطاست
رای دادن بر « جهادی» برده گی است!
هوچیگری و تنگ نظری جمعی از کاندید شده گان:
بصورت نمونه ، مشت نمونه خروار،
یکی از آقایان نامزد کرسی ریاست جمهوری ،اخیرا دربرابر یک خبرنگارمنتسب به یک
تلویزیو ن محلی،که پرسیده بود « فامیل ایشان، در کجا تشریف دارند؟» ناگهان از
کوره در رفته است، و گفته است : «به تو چه؟»و سپس به افراد امنیتی خویش دستور
گشودن اجباری کامره فلم برداری خبرنگار و هتک حرمت وی را صادر فرموده است!
یک کاندید دیگر که در اصل با زبان فارسی متداول امروز ، سر ناسازگاری دارد و
همواره اصرار دارد، به « لسان دری دوره اعلاحضرت ظاهر شاه» صحبت کند، میفرماید
که که واژه « شهروند» رانمی پذیرد، وی از کلمه « وطندار» خوشش می آید !