سنجر غفاری
آغاز یک دیالوک
افغانستان و مردمش به خصوص « روشنفکران و روحانیون» امروز به آزمون حوادث ، و تکامل مصیبت های موجوده ناشی از خلای وحدت عمل و نظر قرار گرفته اند .
بنآ دوسوال حتمی و حیاتی در مقابل ایشان قرار داده شده است تا به مسیر جاده نجات و رسیدن به یک توافق عمل و نظر جهت بیرون رفت از آسیب پذیری های موجوده انتخاب خویش را نمایند ...
اول : - بالای خویش کار نمایم و تعفیر رااز خود شروع کنیم وپذیرش و محبت را بوجود بیاوریم ، و به پذیریم که به اشتباه روان هستیم ، برای همگان فکر نمایم نه تنها برای خویش .
دوم : - آیا به عیب جویی ها علیه دیگران ادامه بدهیم و یا متوجه خود شویم ؟
همه میدانیم که علل و اسباب ادامه مصیبت ها ، ناباوری های ای که سبب جنگ و غارت همه دار وندار ملی ، مادی و معنوی ما شده است روشن و قابل لمس و درک همگان گردیده ، دیگر ضرورت به بیان آن دیده نمی شود و زمان را ارزش داد و با کاروان تمدن شتافت که با ما است .
امروز تفاوت دراین است که همدیگر رادرک کرده نتوانستیم مگر شناخت از همه برای ما تکمیل گردید. گفته میتوانیم که با خویش غرق در عقده ها و جستجوی عیب ها علیه همدیگر قرار داریم و همه امکانات خوب زمان و موثریت های خوب انسجام را از دست داده ایم ، اما از کاروان سعادت های پیش رو عقب نیستیم و با کاروان میرویم مگر با تفاوت این که با دستان خالی !!!!!
پس هر فسادی که درکشور ما بیخ و ریشه گرفت از تقلید و روش ما بود که از بیگانه ها یافتیم و رفتیم این است که مارا عاجز ساختندو ناتوان .
قول معروف این است که می گویند « بعضی را ، امید بهتری نمی بینم که از ندامت بیدار شوند !
بدانیم که ساختن در سوختن است . اکنون وقت آن رسیده است که به دیالوک برویم و با همدیگر با زبان پذیرش و سازش توافق نمایم که آینده با دستان خالی در صف قدرتمندان بزرگ خویش را ایستاده و محتاج نبینیم . گفته اند درویش را ، درویشی و خاموشی اما زمان از ما چنین طلب ندارد .
وای بر آن رنجور ، که کارش به « یاسین » افتد .
ضرورت این است تا بالای همه چلی پاها «علامت صوات صحی » گذاشت و از چهار اطراف خویش چلی پا ها را پاک نمود و از دائره چلی پاها بیرون شد . تا بدانیم که ما دیگر در میان ناباوری ها خویش را مشاهده نمی نمایم . نباید بسوی رهبر برستانی دوید که همه را فریب دادند و به خود مصروفیت و برای دیگران مصیبت هارا حتمی دانستند و ناباوری کشتندو آسیب پذیری هارا بوجود آوردند . افغانستان و آینده مردم خویش را اسیر خواست های نمودند که امروز همه حیران آن هستیم که فردابسوی کدام اطمینان و ارزش های امید بست که حد اقل فرصت دهنده برای یک تنفس آرام را برای انتخابی بدهند که مطمعن بود .
امروز بازار نیرنگ فروشان و سازشگرا ن ا رزوهای ملی و سرنوشت آینده نسل جدید و کهن ما گرم و برای خویش مشتری جستجو می نمایند ، باید متوجه بود که بازی بزرگ روی سرنوشت ملی و کشوری ما در میدان رقابت های پشت پرده این سازشگران به داوطلبی گذاشته شده است .
کشور های قدرتمند و همسایه های در کمین خفته ما با پول های گزاف و جادوگری های ماهرانه شان به رام کننده گان مکار رهبر تراشی و شخصیت سازی های فریبنده بنام ها و عناوین مختلف سیاسی ، ملی و قومی مهره های شان را چون دانه های بازی شطرنج روی تخته بازی نصب نموده اند و انتظار آن رادارند تا چگونه رقبای شان را کشت و مات بدهند و بازهم افغانستان و مردمش رادر گرو اهداف و اندیشه های که خود میخواهند بکشانند .
فرصت این است تا روحانیون و روشنفکران ملی و مترقی باهم در یک پیوند بزرگ ملی بسوی دیالوک افغانی و کاملآ جدآ از اهداف مصیبت آفرینان ای که سرنوشت همگانی را اسیر اهداف بیگانه نموده و دارند بسوی حرکت ملی « تقویت بنیاد دموکراسی و ایجاد تفاهم بین ال افغانی » باهم در اعتماد و اتفاق ملی قرار بگیرند و فورمول ملی را « حزبی + مجاهد + طالب مساوی به افغان و افغانستان واحد را وارد مرحله عملی آن در انتخابات 2014 به واقعیت مبدل نمایند و واقعآ گذشت نمایند و قربانی بدهند حکایت : . تخم مرغابی را زیر پای مرغ خانگی گذاشتند و بعداز موعد معین آن چوچه ها از تخم بیرون شدند و مادر شان مرغ خانگی بود و در لب لب جوی راه می رفت و چوچه ها در آب رفتند و صدا زدند که اگر تواز منی ویامن ازتو بیا و در آب در یا داخل شو ، واگر نه ، برو برمرغان خانگی !..
اگر واقعآ روشنفکر و روحانی مترقی و فرزند واقعی افغانستان هستیم باید به دیالوک و ختم تما مآ نا ملایمات ، مصیبت ها و بیگانه ستیزی ها و پرستش اجنبی ها باید خاتمه بدهیم .
سنجر غفاری 9 فبروری 2014