اکا دمیسین دستگیر پنجشیری
تا خا ورنو طــرح نو انداخته است
درقارهء ما جهل وجنون تاخته است
شادم که درین کشمکش کهنه و نو
دنیای کهن رنگ ورخش باخته است
""فروغ هستی"
راز ورمزهای صفحهء ویژهء بی بی سی
" ربع قرن بعد ازاشغا ل ا فغانستان"
- مردم آزادیدوست افغانستان نزدیک به دوقرن ازنفوذ مستقیم وغیر مستقیم استعمار بریتانیای کبیر ومیراثخواران آن در دو سوی مرز استعماری دیورند رنجهای بیکران دیده وستمکشیده است.به همین دلیل تاریخی وسیاسی در برابر هر نو آوری وشعار محا فل کهنکار بریتانیا ،هر قدر هم خوشایند وبظاهر سازنده و سود مند باشد ،غا لبا بدیدهء شک وتردید مینگرند .این مارگزیده گان کشورما ، اداره های استعمار و استبداد استعماری را عامل اصلی کندی رشد جامعهء وسرچشمه ء همه پریشانیها ،پراگنده گیها ،کشمکشها ی خونین ،خصومتهای قومی ،قبیله یی وسرچشمه ء بیشترین نفاقها ی مذهبی محلی وجداییها می پندارند.وبه حلقه های حا کم استعمارگران انگلیس تا مرز شیطان نفرت داشته اند وهنوزهم این ترسبات تاریخی از مغز و وجدان عمومی توده ها شسته نشده است.
بر پایهء این تلقی های ریشه دار تاریخی، گهگاه نقش دستگاه های استبدا د استعماری چنان برجسته میشده است که هرعمل مثبت وابتکار توده های ونماینده گان برجستهء قومی دینی اجتماعی ،سیاسی ونظامی کشور را اشتبا ها به انگلیسها نسبت میداده اند وآن کار نامه های درخشان را تحریکات "انگریزی" تصور میکرده اند .
به باور اکثر روشنفکران وتحلیل گران سیاسی کشور ما ،بر نامه ء اختصاصی "ربع قرن از اشغال افغانستان " بی.بی.سی نیز ازهمان کار نامه های جنجال بر انگیز وشک آفرین دستگاه تبلیغاتی مشهورانگلیسها بود ه است. این کار زار تبلیغاتی بی.بی.سی غالبا به مقاصد تشدید تضاد های سازمانی سیاسی نیروهای ملی-دموکراتیک درو ن جامعه وحلقه های پراگنده وسازمان یافته ء بیرون مرزی ، منحرف ساختن توجه تو ده ها از جنایات ساز ما نیافته ء طالبان در دو سوی مرز استعماری دیورند ودیگر بسترهای داغ خاور میانه وکم رنگ جلوه دادن کربلا های عرا ق
سازماندهی شده بوده است .
ولی به باورم این برنامه ، اهداف افشا گرانه ء سیاسی وجنبه های جانبی و پیامهای آگا هی بخش وسودمند دیگری نیزداشته است.ازجمله صفوف وفعالان تنظیمهای ساخت پاکستان، ایران و بویژه فرماند هان داخلی آ نان رااندکی از خوابها ی سنگین قرون وسطایی بیدار کرد
- برای طیف پر شماری از روشنفکران "اندیشمند " اقشار ولایه های اجتماعی کشورما، زمینه های تفکر نوین سیاسی شناخت ماهیت و پیوند رهبران تنظیمهای بنیاد گرا ی کشور را فراهم ساخت .
- زمینهء کشف، نقد، باز نگری و گزینش راه روشن گذار به مرحله پیشرفته آگاهی سیاسی اجتماعی ملی و عبرت اندوزی از اشتباهات گذشته را مهیا نمود .انقطابها وصفبندیهای نوین شکل گرفت. د راین برنامه پرده از راز های سربه مهر سلاطین نفتی امارات، بویژه عر بستان سعودی برداشته شد.وا ین واقعیتهای تاریخی افشا گردید که چگونه چهل هزار عرب بنیادگرا وضد انقلابی از زندانهای دولتهای واپسگرا ومستبد ان خاور میانه عربی آزاد ،تمویل ،نا پاکیزه مغز و به پاکستان ومرداب پرورش بنیاد گرای تیرورزم ومافیای مواد مخدر فرستاده شد .
- واز اردو گاههای آنسوی خط استعماری دیو رند، پس از آموزش وپرورش نظامی یکجا با ضد انقلاب پاکستان په کشورما زیر شعار خراب کارانه ء " ضربه از هزار جناح " صادر گردید.
- این راز ورمز ها ازسوی ترکی الفیصل رییس سازمان امنیت ان دوران وسفیر کنونی عربستان سعودی در انگلستان و اسلم بیگ لوی درستیز با ز نشسته ء پاکستان، بصراحت کامل فاش گردید که سلاطین نفتی جها ن از همان سالهای نخستین حاکمیت سردار محمد داو د ( 1973 -1977 م )خیالات خزیدن وپیشروی به سوی میدانهای نفت وگاز آسیا ی میانه ،خاورمیانه وخلیج فارس را داشته اند.
یکی ازین افزارهای موثرگسترش حضور ونفوذ آنان درافغانستان وکشورهای آسیای میانه ،تشکیل تنظیمهای بنیاد گرا در میهن ما وگشایش مدارس نظامی- دینی وتشکیل بیش از پنجاه حزب تنظیم وتحریک بنیادگراوتشکیل "کمر بندسبز" در پاکستان و نوار مرز استعماری "دیورند " بوده است.
- اسلم بیگ هدف تشکیل تنظیمهای بنیاد گرا ی افغانستان و اموزش وپرورش دینی و نظامی فعالان این تنظیمهارا ازعمده ترین وظایف ادارهء استخبارات نظامی پاکستان بمقاصد نفوذ در عمق استراتیژی پاکستا ن وپیشروی بسوی حریم امنیتی اتحادشوروی ومیدانهای گاز ونفت آسیای میانه توصیف کرد .
- همچنین شهزاده ترکی بدون هیچگونه محافظه کاری سنتی وترس وبیم از تکیه گا هها ی سیاسی وشرکای خاندان سعودی این واقعیت تاریخی را افشا گری کرد که سردار محمد داوود به تحریک تخویف، تشویق وتلقین انور ساد ات،شاه سعودی شیخهای امارات ،ضیاأ لحق رهبر پاکستان، ذوا لفقار بوتو وشهنشاه ایران ، نخست از سیاست بیطرفی مثبت قضاوت آزاد و همزیستی مسالمت آمیز بین نظامات مختلف اجتماعی -اقتصادی افغانستان مستقل، ز بونانه چرخش تند و دیوانه وارکرد.
بر نیروهای ملی و دموکراتیک جامعه حمله جنون آمیز خودرا آغاز نهاد ودرنتیجه زند ه گی خود، خاندان و صلح و امنیت کشورر ا دریک قمار خطر ناک سیاسی با مستبدان ،کجروشان ورژیمهای واپسگرای منطقه قربان ساخت .
وبا چنین معا ملا ت پشت پرده و شخصی ،خلاف تلقی عامیانه ء ملی گرا یان سیطره جوی سیاسی وشعارکهنهء تبلیغاتی " رسیدن به آبهای گرم " دوران جنگ سرد ، افغانستان مستقل بیطرف و نا وابسته را به میدان زور آز مایی دو ابر قدرت ودرنهایت " سرزمین سوخته ء " مارا به تخته ء خیزی برای سلا طین نفتی جهان مبدل ساخت.
شهزاده ترکی این رازنهان را نیز افشاکرد که طی سالهای صدور ترورزم ،بنیادگرا یا ن عربی وعجمی وپاکستانی به افغانستان، تنها عربستان سعودی چهل ملیارد دالر امریکایی را از طریق ضیأ لحق در دسترس رهبران تنظیمهای بنیادگرای کشور ما وبطور عمده در دسترس رهبری حزب اسلامی قرار داده بوده است.
درصفحه ء ویژهء بی.بی.سی زیر عنوان" ربع قرن از اشغال افغانستان " گزارشها ،تحلیلهای سیاسی ،،گفتگوها،دیدگاهها یادها وباورهای مخا لف ومختلفی انتشار یافت.دران گفتگو های شفاهی حقایق ومطالب بحث بر انگیزی دربارهء زنده گی کار ومبارزهء ببرک کارمل ،دکتر نجیب اله و سلطان علی کشتمند صدراعظم دهه ء هشتاد نیز نشر وپخش شد.
در یکی از صفحات ویژه ء " .... اشغال افغانستان" دربارهء " شخصیت چند بعدی دکتر نجیب اله " ارزیابی انتقادی جالبی به نظر میرسد. تصویری نیز ازو طبع شده است که کلاه "پکول " سفیدی به سر دارد. این تصویر بزبان بی زبانی این رمز وراز ها ی پایان حاکمیت وزنده گی پر عمل اورا بیان میکند که:
- دکتر نجیب دیگر آن نجیبی نه بوده است که با کلاه های طرازپیشوایان کار گران جهان در تظاهرات دانشجویی دههء دموکراسی سخنرانیهای تند وآتشین میکرده است.
- نجیب دیگر از زبان ،روان ،راه ورسمها وشیوه زنده گی مردم بیگانه نبوده است .برای تسخیر عقول وقلوب مردم ورهایی ازچنگ مردم ظلم دیده وطن تلاش پر امیدمیکرده است
- نجیب درعمل ونظر به آ شتی جویی ، مصا لحه وهمکاری با تنظیمهای ساخت پاکستان وفرماندهان داخلی گرایش نیرومند داشته است.
- جامعه جهانی بویژه حلقه های حاکم بریتانیای کبیر، کشتن ، بستن و به دار آویختن دکتر نجیب رییس جمهور افغانستان را خبط وخطای بزرگ واشتباه جبران نا پذیر وخاینانهء میراثخواران استعمار در دو سوی مرز استعماری دیورند ارزیابی میکنند واین کار نامهء طالبان ظلمت ودیگر پا دوهای محلی خودرا مایه خجلت وشرمساری تاریخی می پندارند .:
- افراط کاران مستبد" مثلث شیطانی " درنتیجه ء این خیانت آب به آسیاب القاعده بنیادگرایا ن، تیرورزم بین المللی وواپسگرایان منطقه وجهان ریخته اند.
- دکتر نجیب با اندک اعتماد ،وگوشه ء چشمی ، میتوانسته است تا دهها بار بهتر ،آگاه تر وبا کفایت تراز پیچ ومهره های کنونی جامعه جهانی ، بسود رشد سرمایه سالاری واقتصاد بازار آزاد، نقش خودرا ایفا نماید وبا اندیشه های مبارزه ، طبقاتی وبرنامه ء ملی-و دموکراتیک حزب .د.خ.ا در مرحله باز سازی ونو سازی از دل وجان وداع کند و بگونه ء گرباچف میتوانست راه خودرا با رهبران سنتی جدا وباجامعهءجهانی زبان مشترک پیداکند.
- به همراهان دکتر نجیب بزبان حال پیامی بوده است که هرگاه حلقه ها وصفوف پراگنده ء خودرا بگونه نجیب سمت وسو بخشند در انتخابات ولسی جرگه فعالانه اشتراک کنند . درنظام سیاسی افغانستان جای وجاه شایسته خودرا خواهند یافت.
شاید این رازها نیز در " کلاه پکول " دکتر نجیب نهان بوده باشد که:
- محافظه کاران کهنکار بریتانیای کبیر،بیشتر از هر قدرت بزرگ جهانی از تاریخ ،فرهنگ،ادیان ،مذاهب ،ویژه گیهای قبیله یی ،قومی وسنن مردمان این سر زمین پر از شگفتی و این موزیم زنده ء تاریخ اریا نا ،خراسان وافغا نستان ومنطقه شناخت ژرف تر تاریخی و آ گاهی دارند.
-گنجینه های غنامند تجارب وزارت مستعمرات بریتانیای کبیر و سازمانهای جاسوسی سده های 19-20 م استعمار کهنه ونو در آرشیفها ،کتب خانه وموزیمهای بریتانیا کبیر نگهداری و از نسخه ها و "تعویذ" های آن هنوز در افغانستان وپا کستان وایران و امارات عربی استفاده ء گسترده میشود .
در لا به لای این پیام ،شاید این پند ونسخه ء شفا بخش را به رییس جمهور کرزی رسانیده باشند که :
- نخست محافظان جامعه جهانی خود را محترمانه مرخص نمایند .ودیوارهای ضخیم بی اعتمادی را بردارند.
- سپس بسوی سر برآوردگان قبایل دوسوی مرز ضد استعماری دیورند و مولانا های "کرام" " اکوری" بروند به آنان گوشه ءچشمی و" مدارا ومروتی " کنند.
- باهمین مصارف ملیونی قطعات حاضر باشهای قبیله یی را تشکیل کنند وآموزش وپرورش نظامی بدهند .
- این قطعات دارای آگاهی ها ، خصلتها وعصبیتها ی ریشه دار قبایلی، بیش از هر بیگانه وقوم وقبیله دیگر میتوانند به ایشا ن خدمت وفا دارانه وصادقانه کند.
آخرین وموءثر ترین پیام ونسخه ء دستگاه تبلیغاتی بریتانیا ی کبیر از نشراین تصویر دکتر نجیب اله بازهم به احتمال قریب به یقین ، متوجه رییس دولت اسلامی افغانستان بوده است .درین پیام پر از رمزتصویر دکتر نجیب، راز دوام وبقای حاکمیت کنونی کشور نهفته ونهان میباشد .این رازها و رمزها بسیار ساد ه و وروشن است .بگونهء مثال :-
- رییس دولت اسلامی میتواند وباید بمثابه نمایندهء برجستهء جامعه جهانی باجنبش طالبان پیوند گسسته ء خودرا ازنو تقویت کنند
- ر هبران این جنبش میتوانند وقادراند که مناسبات دولت اسلا می را با مولا نا های پاکستان ،مافیای مواد مخدرادارهء نظامی پاکستان ،ناتو و سلاطین نفتی منطقه وجهان جوشش خلل ناپذیر بخشند . منافع دولت اسلامی را با تاج وتخت بریتانیای کبیر گره بزند و درنهایت پایه های حاکمیت تک قومی افغانستان را از کران تا کران افغانستان زیر شعار "و حدت ملی! " گسترش بخشند. وتمر کز خونین فدراسیون قبیله ها را زنده کند وبار دیگر رهبری فرهنگ ،اطلاعات ومطبوعات کشوررا توسط نماینده گان برجسته اشراف سانسور و بانگ رسای "رهنوردان" راه حق، حقیقت و شایسته سالاری را توسط دستگا ههای مخفی خفه وخاموش نمایند.
بهر حال آنچه که اصل بود نگفته ماند . بیشتر به تصورات ذهنیگرانه پرداخته شد . جان سخن این بوده است که درنوشتهء "شخصیت چند بعدی دکتر نجیب اله " روایتی به نظر میرسد که از ریشه با خط مشی وبرنامه ء عمل تجدید نظر طلبانه ء دکتر نجیب اله در تضاد میباشد. درین نوشته آمده است که: " دکتر نجیب لویه جرگه را دایر و قانون اساسی را به لویه جرگه معرفی کرد و کشور را "جمهوری دموکراتیک افغانستان " نامید........." .
به نظرم درین نوشته ء بی.بی.سی حقیقت تاریخ افغانستان صریحا وارونه (قلب) ومسخ گردیده است . حقیقت این بوده است که درهمان آغاز پیروزی قیام مسلحانه ء هفتم ثور 1357 خورشیدی ،پس از جار وجنجالهای فراوان، کشور ما " جمهوری دموکراتیک افغانستان " نامیده شده بود . دکتر نجیب در مرحله ء مصالحه ملی حاضر ومایل شد که به اساس تقاضای رهبران تنظیمهای ساخت پاکستان ،تا مرز نام کنونی کشو ر ،بگونه ء حامد کرزی رییس جمهور عقب نشینی مظفرانه کند . مگر عا لیترین مقا مات حزبی و دولتی مانع چنین تجدید نظر طلبی و پسرفتی شدند.
وسر انجام برای خشنودی رهبر حزبی ودولتی وهودارا نش سازشی صورت گرفت ونام " جمهوری افغانستان " در طرح وپیشنویس قانون اساسی درج گردید . دکتر نجیب با چنین امتیازی تلا ش کرد تا تندروان وکندروان وابسته به پاکستان و عربستان سعودی را آرامش وحساسیت آنان را در برابر وا ژه ء "دمو کراتیک " ومردمسالاری کاهش بخشد .
همه اشتراک کننده گان لویه جرگه ء دوران دکتر نجیب ناظران ،شاهدان عینی رادیو -تلویزیون افغانستان از جمله آقای ظاهر طنین سر دبیر بخش افغانستان وو...بی.بی.سی وآقای شادان خوب بیاد دارند که درا ن لویه جرگه علیه تغییر قهقرایی نام "جمهوری دموکراتیک افغانستان " به "جمهوری افغانستان " رأی مخالف خودرا با صراحت لهجه بیان کردم ولی خلاف گرایش اساسی حرکت تاریخ نام " جمهوری دموکراتیک افغا نستان " از محتوای دموکراتیک ومردمسالاری آن شور بختانه تهی گردید و نام باب طبع رهبران تنظیمهای بنیاد گرا ( جمهوری افغانستان) با یک رأی مخالف به به تصویب رسید .
دومین سند موثقی که نوشته ء صفحه ء ویژه افغانستان بی.بی.سی را رد میکند قانون اساسی " جمهوری افغانستان " دوران حاکمیت دکتر نجیب است. همکاران محترم بی.بی.سی میتوانند این اشتباه شکلی ومحتوایی را از طریق گفتگو با ریاست تقنین وزارت عدلیه ء افغانستان تصحیح وشک و تردید های کنونی شنو نده گان را به به یقین تبدیل نمایند.
بهر حال تاکنون هنرهای دکتر نجیب را گفتیم .ولی او مانند هررهبر دیگر این آب وخاک عیوبی هم داشته اند . وتا جاییکه من ازو شناخت دارم علی رغم شعار های خوشایند مصالحه ،دموکراسی و پلو رالیزم خویش مانند همه شاهان و امیرا ن افغانستان تامغز استخوا ن وژرفای شعور و روان خویش ،عظمت طلب خودخواه و تک رو بود ه اند.
اگر حفیظ الله امین برای تصرف بیچون وچرای قدرت سیاسی نورمحمد تره کی رهبر و حامی نیرومند خودرا یک بار کشت وحتا خون ایشان را هم نریخت. ولی دکتر نجیب زیرنام محافظت امنیت رهبران، باپیشرفته ترین وسایل مخابراتی منزل دفتر روابط آنا نرا کنترول دایمی و منظم میکرد ونقاط ضعف و قوت تمامی مقامات حزبی ورهبر ان به مو بمو ونکته به نکته به ایشان آشکار بود.
با شناخت ژرف ویژه گیهای روانی ببرک کارمل، او را برای تسکین شورا نتقام وسیطره جویی لگام گسسته ءخود چندین بار کشت ونیمه جان کرد . باری قدرت دولتی را ازو گرفت .باری برای چندین ماه به شوروی تبعیدش کرد وسپس محمود بریالی و حلقهءیاران سرسپرده گان ایشانرا به اتهام فرکسیون بازی زندانی ساخت ودرنتیجهء یک بازی اوپراتیفی کارمل را بتار یخ 14ثور 1365 خورشیدی مجبور به استعفا از رهبری ح.دخ.ا کرد و پس از بازگشت مسکو ومعالجهء سر انجام اورا درمنزلش نظربند وپیوند ایشانرا با هوادارن نزدیکش سست واستبداد کبیر وصغیر کشوررا سرخ رو ساخت.
بگونه دوران محمد نادرشاه فرماندهان جنگدیدهءقومی خو د را برای سرکوب جنرال دوستم وجنرال موأمن ودیگرپهلوانان جنبش ملی اسلامی به کرانه های آ مو سوق داد. خوابهای شاهوار زیارت سخی رادید.از پیشوایان طریقه ها ی قادری و نقشبندی مدد خواست. ولی هیچیکی ازین تلاشهای پر امید و خوابهای پریشان تحقق نیافت بزودی فرماندهان وی خلع سلاح ،اسیروبی نقش گردیدند ونقش رهبری کننده ء نجیب نیز عملا دربخشی از افغانستان خیره وکمرنگ گردید.
درنتیجهء اینهمه "خام جوشیها" ، پالیسی انحصار قدرت ، تک محوری وخوابهای شاهوار ولغزش آشکار از اصول مبارزهء اجتماعی، با هزاران دریغ و در د، خصومت قومی در رهبری حزب وطن ، قوای مسلح ودولت تشد ید شد ودکتر نجیب مجبوربه استعفا و حزب وطن نیزبه آهنگ شتابنده پراگنده گردید. وبه شیوهء غمناکی تا تسخیر کابل از سوی اد ارهء طالبان ، در زندان " جامعه جهانی " زنده گی کرد وبدون محاکمه عادلانه از سوی میراثخوارن استعماربریتانیای کبیر بدار آویخته شد.
همچنین زیر تأثیر همین غرایز نیرومند ، تلافی جویی، خود محوری ، ذهنیت قبیله یی وعظمت طلبی چندی پس از انعقاد لویه جرگ وتصویب قانون اساسی این پیرمردرا نیز درسراشیبی عمر ودرپنجاه وهشت ساله گی ، به بهانه ء ساز ماندهی کودتای وزیردفاع خویش، گرفتار ،محاکمه دربستهء نظامی، محکوم به اعدام دوسال ودوما ه وتا آخرین روز قدرتش کوته قفلی ،از خانواده ، از زنده گی ومبارزه آگا هانه، ازمردم وطن وچشمه ها ی جوشان حیات و آزادی دور وشکنجه ء روانی کرد.
ولی تا جاییکه جریان تحقیق نشان داد هیچ سند مادی نداشته اند که دلیل گرفتاری وحبس من شده میتوانست همین مخالفت اصولی وعادلانه در راه دفاع از نام پر افتخار " جمهوری دموکراتیک افغانستان " ومشاجره لفظی با ایشان در لویه جرگه دلیل عمده ء گرفتاری من گردیده بود.وچنانچه مردم ما میگویند "مانند کبک از صدای خود تیر خوردم" این نام درلویه جرگهء دکتر نجیب وسپس در لویه جرگه ء قانون اساسی حامد کرزی از مردم افغانستان زیر فشار رهبران تنظیمهای ساخت پاکستان غصب گردید . ولی باور تزلزل ناپذیر دارم که شورا های منتخب محلی ،ولایتی وملی و دولتهای ملی- دموکراتیک ولویه جرگه های دموکراتیک ومنتخب مردم ما این نام پر افتخار خود راروزی ازکام غاصبان حق حاکمیت ملی بیرون می اورند و از حاکمیت مردمی در افغانستان مستقل دموکراتیک واحد وتجزیه نا پذیر خویش تا دم مرگ دفاع عادلانه ودادخواهانه میکنند.
خلاصه نسل جوان ما بروشنی اگاهی دارند که شرایط وفضای جهان کنونی وزمان وزمین بر ضد بنیادگرایان تندرو وکند روان وغاصبان حاکمیت مردم،با شتاب درنگ نا پذیری گردش میکند . مار ها وگژدمهای میراثخواران استعمارکهن کرخت شده اند قابلیت حیاتی خود را ازدست داده اند ،توانایی نیش زدن، گزیدن و زهر پاشی خودرا، بیش از هر زمان دیگر باخته اند . جای خودرا بفرمان آمرانه ء تاریخ به القاعده و ترو رزم بین المللی خالی کرده اند . و دردورا ن کنونی القاعده این ما مو ریت تاریخی را به عهده گرفته است. رهبران القاعده به آخرین دست آوردهای ساینس وتکنالوژی معا صر توسط کار آگاهان" جهان آزاد!" آموزش پرورش یافته ودرمبارزه علیه انقلاب افغانستان تجارب غنی اندوخته بوده اند. درچنین وضع ملی وبین المللی ،اندیشه های آزادی دموکراسی ترقی وصلح وبرابر ی حقوق ملل ومردمان ومبارزه علیه بنیادگرایان ،کند روان و طالبان واپسگرای افغانستان ،مولا نا های پاکستان ،شیخ های عربستان سعودی، آخوند های خشک اندیش ایران ، سازمان پرشاخ وبرگ القاعده وترورزم بین المللی و نظامات پوسیدهء سلطنتی ،امارتی ،ملکی وتمرکزهای خونین و تمویل کننده گان این نیروهای واپسگرای منطقه ، برسا لت تاریخی وشعار روز و مرکزی همه نیروهای ملی -دموکراتیک وترقیخواه کشورهای آسیای میانه ،کشورهای خاورمیانه ءعربی،شرق نو،غرب کهن وجامعه ء جهانی مبدل گردیده است .نیروهای دمو کراتیک ،ملی و مردمی کشور ما میتوانند و باید "اندیشمندانه" در این پیچ وخمهای تند و اوج یابنده مبارزه ملی اجتماعی حرکت کنند ودرین راه دورودشوار مقام درخور وشایسته ء خودرا دریابند وبه باشه های دست آموز این یا آن نیروی زوال یابنده ء تاریخ کشو ر وجهان مبدل نشوند.
به امید غلبه ء نو خوا هان شرق نو ، برسکون پرستان کج آهنگ دنیای کهن .
آکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن - امریکا
22 جنوری 2005