اکا دمیسین دستگیر پنجشیری
گر سیم ندارد کف مردا نهء ما
یا بیم ندارد دل دیوانهء ما
ما صنف چکش کوب جهان ووطنیم
از داس و درو سبز شود دانهء ما
( فروغ هستی)
" خوشا کار وانی که شب راه طی کرد "
چهل سال پیش درشب 11جدی 1343 ه خورشیدی مطابق اول جنوری 1965 م بنیاد "جمعیت دموکراتیک خلق" درشهر کابل نهاده شددرهفتم ثور 1357 خورشیدی به فرمانروایی آل یحیا داغ زوال نهاد . درحمل 1371 ه خورشیدی دکتر نجیب بسود آشتی ملی، صلح ودموکراسی خلاف موازین مبارزه ء اجتماعی داوطلبانه عقب نشینی، استعفا ونقد خود را به نسیه وحاصل سر خرمن سودا کرد .ولی جامعهء ما هنوز درشب فردای آزادی و مردمسالا ری قرار دارد و با همه تضاد های درونی ونیروهای محرکه آن ، در راه ناهموار وپر خم وپیچ تکامل، گاه کند وگاه تند، افتان وخیزان حرکت میکند وبا شور جاودانی این سرود روشن وساده ء زنده گی را در گوش هشیاران بخوابر فته ء میهن زمزمه میکند که : -
" راه برو ،بیراه مرو ،هرچند راه پیچان بود "
بعد از استعفا ی داوطلبانه ، پسرفت و شکست تلخ دکتر نجیب ا لله و فرو پاشی شتابنده ء " حزب وطن " ، چرخشهای تند ، انقطابها - آشفته گی سازمانی، سیاسی، روانی، تفاوت درک وشناخت از وضع ملی منطقه وتناسب قوای جهانی در فرکسیونها وحلقه های سیاسی مخالف ومختلف و نو ظهور "حزب وطن "، آ شکار گردید همان وزیران ،رهبران قوای مسلح ،همکاران قومی قبیله یی ومنطقه یی دکتر نجیب اله که مرا به اتهام وابسته گی به حزب اسلامی وضد انقلابی سرکوب ومحکوم به اعدام کرده بود ند . شور بختانه خود در کنار حزب اسلامی در شهر کابل وسپس در چهار آسیاب سنگر گرفتند وشهر کابل ومردم بی سلاح وبی گناه آن را طبق قومانده جرنیل حمید گل وفتوای حضرت صبغت اله مجددی ، بمباردمان خانه خراب و مجبور به مهاجرت و مرکز اد ار ه سیاست فرهنگ وتجارت افغانستان را خالی از جنب وجوش کردند .درنتیجه ء این چرخشهای تند وقهقرایی سیاسی وسپس تهاجم طالبان القاعده و ملیشه های پاکستان ، آنانیکه پیوند ایشان با زمین روستاها ی کشور و خانوا ده های دهقانی وپیشه وران روستا یی نه گسسته بود . هر یکی بسوی خیل ،تبار ،قوم وقبیله ء خود رفت و نا گزیر همرنگ جماعت شد . با مردم کارو زنده گی کرد در غم وشادی مردم فعالانه اشتراک ورزید .عبادات را بجا آورد . سنتهای پسندیده ء مردم را احترام ورعایت کرد.
فروپاشی تند اتحاد شوروی واردوگاه سوسیالستی، تحول هستی اجتناعی وپیرامون جامعه ء دوران تنظیمی وطالبی، موجب پیدایی تزلزل و بی باوریها شد . جبر خشن روز گارتعدادی ازعناصر متزلزل را به کار های خطر ناکی سمت و سو بخشید.
- بخشی ازین افسرده دلان محتا ج روستایی ، ماشین جنگی طالبان وبنیاد گرایان دوسوی مرز استعماری دیو رند را به غرش آوردند . وهیزم سوخت شدند. بخشی در کنار جبهه ءمتحد ملی مقاومت ملی سنگر گرفت موجز اینکه یکی مجبور به جنگ عادلانه شد و از آب خاک وتما میت ارضی وآزادی میهن دفاع کرد . د یگری شور بختانه خواسته یا نخواسته آب به آسیاب اداره ء نظامی پاکستان، طالبان، القاعده مولانا های پاکستان وشیخهای کشورها ی خاور میانه ء عربی ریخت .
ولی حزبی ها ی بسته به خانواد ه های شهری که طی قرن بیستم بویژه پس از جنگ دوم جهانی ،از مر حله ء قبیله یی وقومی گذار کرده درشهرها ودر مرحله تشکل ملی کار زنده گی ومبارزه میکرد ه ا ند . نا گزیر دار وندار خود ،پدر و پدر پدر خودرا ، در کنار جاده ها لیلام کرد ند وبا فروش اشیای قیمتی خانواده، را ه مهاجرت اجباری وغالبا بی برگشت را درپیش گرفتند . خلاصه هر یکی به جست وجوی ریشه ، پیشه پیوند اجتماعی وملی خود افتاد. شهریان غالبا بسوی شهر های بزرگ قاره های اروپا ،استرالیا ،روسیه فدراتیو ،امریکا ،هندوستان ،ایران و پاکستان مرحله به مرحله وگام به گام راه خود وخانواده های افسرده دل خودرا با همه دشواریها ،غالبا بسوی غرب باز کردند . ولی بیشترین خانواده های روستایی دوسوی مرزاستعماری دیورند ،با دریغ و درد به گرو گانان اداره ء نظامی پاکستان طالبان و و هابیان کشورهای عربی خاورمیانه و مافیای مواد مخدر مبدل گرد یدند .
در نتیجه ء این انقطابها ،نقل وانتقالات و مها جرتهای اجباری تاریخی در داخل و خارج کشور گرایشهای سیاسی مخالف ومختلفی از درون این شیوه های ناهمگون زنده گی کار ومبارزه زبانه کشید. وتر وخشک کشور مارا بسوخت وویران کرد .یکی از پدیده های مرگبار و اسارت آور این مرحله ء درد ناک تاریخ جهان ، پیدایی تیرورزم بین المللی ، ، القاعده ، جنبش طالبان ومافیای مواد مخدر میباشد . مرداب پرورش این نیروهای سیا هکار ودهشت افگن کشورها ی خاور میانه ء عربی و" کمر بند سبز " پاکستان بوده است . این نیروهای بی شعور تاریخ توسط اداره نظامی پاکستان ، اد اره ء استخبارات خاندان سعودی ودیگر کشورهای خاور میانهء عربی برهبری کار آگاهان ومربیان قدرتهای بزرگ سرمایه سالاری جهان پرورش نا پاکیزه مغزو بو سیله ء ادارهء نظامی پاکستان بسیچ میشده اند، برای اجرای مقاصد سیاسی سلاطین نفتی جهان در افغانستان، کشورهای خاور میانه عربی کشورهای نو استقلال آسیای میانه وقفقاز مورد استفاده قرار میگرفته اند .
کشور ما نیزیکی از همین بسترهای داغ وگرهگاهها ی تضاد های حاد دوران جنگ سر د و ویکی از قربانگاه های سلاطین نفتی منطقه بوده است .
ترورزم بین المللی، القاعده، بنیاد گرا یان طالبان و مافیای مواد مخدر همه وهمه نیروهای خطر ناک بین المللی اند . در ترکیب این جبهه گسترده، بنیاد گرایان عربی وعجمی ، از قاره های آسیا -افریقا اروپا وامریکا بدون تبعیض قوم ،قبیله ، رنگ ،نژاد ، جنس ،زبان راه یافته اند . این اژدها ی خطر ناک ، گهگاه مارگیران وافسونگران تاریخ معاصر را نیز میگزند . وبرج وباره ها و آسمانخراشهای آنان را به خاک یکسان میکنند . جنبش طالبان نیز شاخه ء ازین گیاهان هرزه و ز هر آگین بین المللی وازخویشاوندان ودوستان القاعده است . رهبران جنبش واپسگرایی طالبان وطالب گرا یان ، خلاف طرز تلقی شاغلی جاوید لودین هیچگا هی نماینده گان آگاه وفرزندان عا قل مردم افغانستان و فرهنگ ریشه دار و سنن پسندیدهء خلق پشتون ومردم افغانستان نبوده اند ودرآینده نیز بوده نمیتوانند .
" لیدی سیل" کتاب شبخون افغان را در سالهای جنگ اول افغان وانگلیس نوشته است این خانم انگلیسی بادیگر خانمهای افسران قشون تجاوز کاربریتانیا نزد وزیر اکبر خان و مجاهدان واقعا ملی اسیر بوده اند (1842-1843 م ) ا و از شرافت ، ناموسی داری پاکی صمیمیت مهمان نوازی وبرخورد انسانی وزیر محمد اکبر خان و مجاهدان برحق کشورما در کابل لغمان وبامیان به نیکی یادکرده است. این سنن پسندیده میراث شایسته ء ملی مردم افغانستان است. همه گروههای قومی افغانستان به این سنتهای ملی ومردمی خود افتخار میکنند . ولی برخورد طالبان با زنان افغان از ریشه با برخورد غا زیان ومجاهدان حقیقی راه آزادی میهن تفاوت داشته است ودارای ورنگ وبوی زنندهء استبداد استعماری ، میرثخواران استعمار وعصبیت قبیله یی عصر جاهلیت عرب بوده است من با چشمان باز نماینده گان امر ونهی را دیده بود ه ام که:- بدون حکم محکمهء شرعی برسر وپا ودست زنان مردم به شیوه غیر انسانی با سیمهای تابداده ضربه های وحشیانه وارد می آورده اند وبه این نیرنگ غرور آزادیخواهانهء زنان مرد آ فرین وطن را جریحه دار میکرده اند. . بهر حال تصفیه شتابناک جنبش واپسگرای طالبان در ساحه های نفوذ حبهه ءمتحد مقاومت ملی گواه روشن این حقیقت تاریخی است که طالبا ن درکشورما بقدر کفایت سست ریشه وبی بنیاد بوده اند. پایه ها ی ا ستوار اجتماعی وملی نداشته اند وپوششی مردمفریبانه وتبلیغاتی برای نفوذ میراثخوارن استعمار، فوج تجاوزکار پاکستان والقاعده وسیاه زاغان پنجابی، درقلمرو افغانستان بوده اند.
ولی حق حق است و باطل باطل. دروضع مشخص کنونی بیش از هر زمان دیگر ما هیت وسرشت طالبان ظلمت رسواگردیده وبه مقیاس ملی وبین المللی اعتبار خودرا باخته اند . و چنا نکه مردمان جهان و افغانستان آگاهی دارند در نتیجهء تراژیدی یازدهم سپتمبر2001م ) مرکزتجارت جهانی شهر نیو یارک ، سیارهء ما باهمه تضادها ونیروهای محرکه ء آن ، گذار تاریخی نوینی را آغاز کرد.
درین مرحله گذار تاریخی -جهانی ،حزب حاکم جمهوریخواهان ،محافظه کاران نو، دموکراتها -تمامی ارگانها و نهاد های دموکراتیک مدنی ومردم ایا لات متحده ء امریکا،اتحادیه ء اروپا ناتو روسیهء فدراتیو،جمهوری خلق چین ،جاپان ،هندوستان ،افغانستان،تاحدودی ظاهرا جرنیل مشرف واداره ءنظامی پاکستان ،سازمان ملل متحد وبیک کلام "جامعهء جهانی " درجبهه متحد جهانی مبارزه بر ضد ترورزم بین المللی ،القاعده ،بنیاد گرایی جنبش طالبان و مافیای مواد مخدر قرار گرفت. مناسبات وارزشهای کهن اداره ء بوش ظاهرا متزلزل گردید . اسامه بن لادن القاعده ،جنبش طالبان ،بنیاد گرایان اسلامی. شیخهای امارات کشورهای خاورمیانهء عربی اخوان المسلمین مصر ،مولانا های پاکستان ،رهبران تنظیمهای افغانستان ،دیگر دوستان تندرو و پادوهای محلی ومنطقه یی ایا لات متحده ء امریکا، بیدرنگ بدشمنان سوگند خوردهء ادارهء بوش وجامعه جهانی مبدل گردیدند.
در کشور ما نیز این تند پیچ تاریخی تاء ثیرات معینی بسود صلح وثبات وارد کرد. نیروهای مسلح امریکا ،یکجا باجبهه ء مقاومت ملی افغانستان ،علیه حاکمیت طالبان ،القاعده و بنیاد گرایان ،نبرد واژگونسازنده ای را آغازنهاد .اداره ء وا پسگراو خشن طالبان ،طی کمتر از یکسال از ساحه ء نفوذ و حضور جبهه ء متحد مقاومت ملی افغانستان پاکسازی ،تارومار طرد و جاروب گردیدند.
مگر با شگفتی باید گفت که درولایات نوار مرز استعماری دیو رند ،از سوی ادارهء انتقالی افغانستان ،ادارهء نظامی پاکستان و آقای خلیلزاد نمایندهء فوق العا ده ء قصر سفید ،با رهبران
و فرماندهان بلند پایهء طالبان در روشنی این پند وپیام حافظ شیراز که:
- آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا مروت ومدارا های بیش از حد سازشکارانه و شک بر انگیز صورت گرفت.
جنایتکاران مشهور جنگی ،مبلغان ،اجراکننده گان فعال سیاست نسل کشی ،زن ستیزی ،بنام طالبان سفید ،خاکستری و میانه رو ،توصیف ،یکی بعد از دیگری تبریهء و بدو ن حکم محکمه از توقیفهای افغانستان و امریکا آزادگردیدند .
تکنو کراتهای افغان تبار امریکا و اروپا از جمله آقای امین فرهنگ نظریه پرداز برجستهء سرمایه سالاری غرب نیز، درمقابل اشترا ک تحصیلکرده گان و نماینده گان آگاه طبقات واقشار رشد یابندهء اجتماعی و گروههای قومی ،در تنظیم حیات اجتماعی وباز سازی افغانستان نقب گذاری ،سنگ اندازی ،تبلیغات یکسو نگرانه میکنند.وحق ونا حق بسود سلطنت طلبان طالب گرایان وتنظیمهای بنیاد گرا بر ضد حاکمیت دهه هشتاد موضعگیری تعصب آمیز داشته اند و از جهاد می لافند . درحالیکه پدر ایشان زنده یاد محمد صدیق فرهنگ، مرد فرهیخته ء تاریخ معاصر کشور ومروج اندیشه های پیشرو معا صر بوده اند . بنیادگذارن حزب دموکراتیک خلق در زندان سلطنت ودر وزارت معادن با ترجمه های ایشان درباره ترکیب "ملیتهای افغانستان" ادبیات سیاسی مردمی تاریخی و نقش برجستهء ایشان در تسوید وتد وین قانون اساسی 1343 خورشیدی آگاهی داشته اند. بنا بر همین شناخت های ژرف، در حاکمیت دهه ء هشتاد و بگفتهء آقای امین فرهنگ بهنگام "حاکمیت کمونست ها " مدتی در مقام عالی مشاور صدارت عظمی ( شورای وزیران ج .د .ا ) داوطلبانه خدمت صادقانه میکرده اند. بهر حال باید امین فرهنگ نیز بحیث یک دانشمند تحصیلکرده به این حقایق اعتراف نمایند که:-
در دوران حکومت سلطان علی کشتمند "از آغاز سال 1980 م تا نیمه ء سال1990 م
مجموعا بیش از 250پروژهء جدید بمیزان متوسط وبزرگ تکمیل گردیده بوده است" .
تأسیسات بندری ،پلها ،ساختما نهای اداری ساختمانهای قوماندانیهای پولیس کشور ، بیمارستانها ،پولیکلینیکها مکاتب ،دانشگاه نظامی بالای حصار کابل، ،ساختما نهای رهایشی ،شهرکها ، قصبه ها ، فابریکه خشت سازی دستگاه بزر گ برق حرارتی ، ساختمان مساجد واماکن متبرکه ،کودکستانها شیر خوارگاه ها ،توسعه خطوط پرواز واسفلت میدانهای هوایی ،فا بریکه های سمنت هرات پلخمری ،مکاتب تخنیکی ذخیره گاه ها ی بزرگ تیل سیلوها وفابر یکه های نان پزی، مکرو ریانهای-2-3-4 وقصبه ء خانه سازی کوپراتیف مسکن و.و. فهرست نا مکمل این کارها ی سازندهء است که به زیر آتش راکتهای کور جهان غرب وبه فرماندهی اعضای بنیاد -گراو "جهادی " حکومت انتقالی انجام شده بود ه است .ولی باور تزلزل نا پذیر دارم به این قیمت و تمکینی که وزیر صاحب باز سازی ، تکنوکراتهای افغان تبار امریکا ، انجو ها ، و مجاهدان نو بدولت رسیده و ناکرده کار حکومت موأقت و انتقالی ، باز سازی نوسازی و کار بیحساب وکتاب ونا پاکیزه ، کرده اند تا بیست سال دیگر نیز با دولت های سالها ی (1978- 1991م ) با وجود ملیاردها دالر باد آوردهء امریکایی رقابت نخواهند توانست .
" جنگسالاری " نیز به مقصد رخنه گری در دولت انتخابی رییس جمهور کرزی به شعار روز سلطنت طلبان ، طالب گرایان واحزاب عظمت طلب و سیطره جوی سیاسی مبدل گردید. مردم افغانستان میدانند که جنگسالا را ن مورد نظر مبلغان ، همان جنگسالار ا نی اند که هزاران زنجیر وسایط زرهی را در اعماق قلب هندوکش بیدار نهان و چون جان وشرف مردم و دارایی بیت المال نگهداری وترمیم میکرد ه اند وا مروزنیز به حکم آمرانهء تاریخ ووجدان ملی آن سلا حهای دفاع وطن را در سلا ح کوتهای اردوی منظم ملی داوطلبانه تحویل میکنند . ولی بگونهء مولوی حقانی ، اقای گلبدین حکمتیار وملا عمرمجاهد ودیگر رهبران " کبار!" این سلا حهای دولت را در بازار سیاه پاکستان نفروخته بوده اند واگر چنانچه جامعه جهانی طالبان را خلع سلاح نکنند باز هم همان گز خواهد بود وهمان میدانها و "زمینهای سوخته " وپاسداران سر زمین افغانستان مستقل ما .
- " ببین تفاوت ره از کجا ست تا به کجاست " بهرحال اکنون رییس جمهور منتخب مردم ما در دوراهی تا ریخ قرار دارند یا مسأله ملی را بدون توسل بزور تقلب، تزویر وارعاب ود خالت بیگانه گان، به اشتراک نماینده گان منتخب شوراهای محلی و ولایتی وشورای ملی در فضای برادری برابری ودوستی وهمبسته گی ملی از مجاری قانونی ودموکراتیک حل وفصل کنند که این راه روشن آزادی دموکراسی صلح برابر حقوقی همه گروه های قومی وراه ترقی وپیشرفت اجتماعیست .درین راه زن ومرد و طن، داو طلبانه گام نهاده اند.و در آینده نیزقدمهای بلند تر ی در راه وحدت ملی میگذارند.
راه دوم راه خصومت ملی ،عظمت طلبی ملی استثناء طلبی ملی جدایی ملی تحقیرملی سیطره جویی سیاسی وتبلیغات تنگ نظرا نه دو پهلو است . بباورم دنبا له رو ان چنین مشی هاو مشارکتهای میکانیکی ،گذرا وبی پایهء ملی واجتماعی و تجارتهای سیاسی ، دولتی با کفایت تر از دوره ء انتقالی را تمثیل و تجربه نه خواهند کرد و شاید با ین شیوه یک " نظام سیاسی " - " شترگاو پلنگ " ( قبیله سالاری- زمینداری- اربابی وجنگسالاری ) بازهم از درون صندوقهای شعبد ه بازان "جامعه ء جهانی" سر بلند کند ، وعمر رنجهای بیکران ملیونها زن ومرد ،صد ها هزار معلول ومعیوب وبیوه وبیچارهء وخانواد ه های یتیم پرور جامعهء بلاکش ما بازهم دراز تر و طو مار قربانیان آزادی ومردمسالاری طولانی تر شود . که هر گز چنین مباد. بهر حال مردم همانگونه که پیشبینی میشد از رهبران نظامی خود عاقل تر و دور اندیش تر بود اند .
امریکاییان افغا ن تبار وفر ماندهان مقاومت ملی در آغاز تشکیل حکومت انتقالی ، با آب وتاب خاصی از نابودی کامل طالبان گزارش میدا ده اند واز دست اوردها و کار نامه های درخشان خود سخن میگفتند ولی زنده گی وزمان نشان داد که هنوز ریشهء این گیا هان زهردار از القاعده ومرداب پرورش مافیای مواد مخدر گسسته نشده است
درین فضا وهوای تیره وتارسیاسی و بحران اعتماد میان دولت انتقالی وجنگسالا ران یکباردیگر طالبان نیمه جان بکمک شورای هماهنگی طالب گرایان درون دولت انتقالی ادا ره ء نظامی پاکستان سازماندهی و مسلح شدند . مقا ومتهای پراگنده ء و دهشت ا فگنی خودر ا و جنگ و گریز خودرا روز تاروز در ولایات جنوب افغانستان افزایش بخشیدند. تاجاییکه از مصاحبه های شاغلی جان محمد خان والی اورزگان و"امیر معظم مخلوع هرات " (امیر اسماعیل خان) شنیده شد، این آدمکشان حرفهِ یی در اورزگان و سبزوار (شیندند) به شمول ذبح از هیچ نوع کشتاری دریغ نکرده اند. کسانیکه در افراط کاریهای مستبدانه این مزدوران ادارهء نظامی پاکستان ، شک وتردید دارند مثلیکه واکنش پرخاشجویانهء ملاداد اله رییس شورای نظامی طالبان را، دربرابر گفتگوی خلیلزاد سفیر امریکا مقیم کابل درسرویس خبری 13 قوس 1383 بی.بی.سی. نشنیده و فلمهای سنگسار و زن ستیزی، نسل کشی دستگا ه قضایی وامر ونهی طالبان مرگ را در ستدیوم چمن ندیده اند.وذبح بیرحمانهء جنرال نظر محمد وزیر دفاع جمهوری افغانستان رادر روز روشن ودر بلوچستان فراموش کرده اند.
هدف از نگارش ،نشر وپخش این نوشته ها ، بدون هیچگونه ریو وریا ،این بوده است تا نسل جوان وطن ما با دید باز بسوی آینده بنگرند . اشتباهات نسلهای گذشته را تکرار نکنند .پند وپیام آغاز سدهء بیست ویک را بشنوند . باعبرت اند وزی از اشتباهات گذشته بسوی شا هراه رشد مستقل ملی ،تشکیل د ولت ملی ،استقرار دموکراسی ،صلح و امنیت پایه دار ترقی اجتماعی وحل عادلانه ء " مسأله ملی" وبسوی آینده تابناک ودرخشان افغانستان واحد مستقل ونا وابسته، با دوربینی وخوشبینی تاریخی گامهای آگا هانه استواری بلند کنند.
گوهر ومضمون اساسی این نوشته ها ،انباشته از دید گاهها ،اندیشه ها ،ارزشها ،ارزشنما های پویای همین مرحله گذار تاریخی جهانی ،از جمله تبلیغات گسترده وا فشا گری سیاسی علیه نقض ارزشهای اعلامیه ء حقوق بشر ، ضد افراط کاریها ی مستبدانه تیرورزم بین المللی القاعده، جنبش طالبان ظلمت .بنیادگرایی و مافیای مواد مخدر در " سایت آریایی" میباشد .
این تبلیغات افشاگرانه و مقاومت آفرین ،علی رغم توجیهات ذهنیگرانه ء فرکسیونهای سیطره جوی، ثبات پرستان کج آهنگ ، حسودان متکبرو "فرو تن" ،فارغ از هرگونه تعصبات و تعلقات تنگنظرانه ء شخصی ، محلی ،قومی ،سازمانی ،حزبی وماستمالی حقایق تاریخی ،ولی "کاغذی ،قلمی ، روشنفکرانه " و مسوولانه بوده است . اگراز موضع جبهه ء مقاومت ملی درینجا وآنجا دفاع کرده ام بدلیل موضعگیری فعال جبهه متحد ملی مقاومت، علیه طالبان القاعده وعلیه تجاوزعریان ونا هنجار ادارهء نظامی پاکستان، القاعده بر استقلال ملی تمامیت ارضی وحاکمیت ملی ما بوده است.
بیاد باید آورد که از سپتمبر م1996و سقوط کابل بدست طالبان تا 9سپتامبر 2001 م زیر نام وشعار آزادیخوا ها نه ء جبهه متحد ملی مقاومت ، شورای نظار بفرماندهی فرمانده مسعود، جنبش ملی اسلامی بفرماندهی عبد الر شید دوستم ،اتحادیه ءترکمنها ، نیروهای مقاومت هرات بزرگ به رهبری اسماعیل خان " امیر معظم ومخلوع هرات"، "وحدت اسلامی" برهبری استاد خلیلی ،فرقه ء اسماعیلیه، شماری از سر براوردگان مردم قبیلهء نورزایی درهیلمند و فراه ، مردم پشه یی به فرماندهی حضرت علی، نیروهای مقاومت کنرها ، نورستان،لغمان سپس مرحوم حاجی قدیرفرمانده ننگرهار نیروهای مقاومت پکتیا بخشی از افسران خلق، پرچم ،شاخه های انشعابی ح.د.خ.ا ، کنگره ء ملی ، گروه کار مقاومت جویان استوار " ساما " در کوهدامن ودیگر حلقه های ملی ودمو کراتیک گذشته و نوظهور درجبهه وعقب جبهه مقاومت ملی ، کار زنده گی ومبارزهء آشکار وپنهان سیاسی وتبلیغاتی میکرده اند . بیک کلام جبهه ء ملی مقاومت به همه گروههای قومی افغانستان وازجمله به انبوهی از مهاجران اجباری وتبعیدیان آغاز قرن بیست ویکم افغانستان تعلق داشته است.
البته درمورد مواضع استاد ربانی واستاد سیاف با انتقاد کننده گان اختلاف نظر ندارم . پروفیسور برهان الدین ربانی واز استاد سیاف وجناب محسنی ، از بنیادگرا یان اسلامی وازسازمان دهنده گان شناخته شده ء جنگسالاران مذهب سنی شیعه ووهابیان عالم اسلام اند . وبه نماینده گی ازهمین لایهءهای اجتماعی به فرمان آقای رییس ادآ ره مو ءقت ، خلاف اصول وموازین دموکراسی "یک شهروند یک رأی " وارد لویه جرگه شد ه بوده اند ، قانون اساسی جدید افغانستان شوربختانه توسط رهبران تنظیمهای ساخت پاکستان ونمایند ه گان انتصابی لویه جرگه قسما از محتوای دمو کراتیک وارزشهای جهانی اعلامیه ء حقوق بشر تهی شد .وحق حاکمیت ملی مردم بصورت غیر قانونی توسط بتهای بیجان وبت تراشان جامعه ء جهانی نقض گردید.
ولی باور قوی دارم که این ا نتقاد ها ی سالم ، در بیداری شعور ملی واجتماعی وتکامل آگاهی و غرور سالم ملی و اجتماعی مرد م افغانستان نوین ،نقش فعال ووحدت آفرین بجا میگذارد. وتاریخ روزی مارا تبریه میکند. زیرا از اصول مبارزءه اجتماعی ملی وموازین جهان بینی علمی، اخلاق وسنن مبارزهء ترقیخواهانه ملی ومردمی تاکنون به بیراهه نرفته ام .
نتیجه :
درنهایت من به این باورم که نیروهای طرفدار رشد مستقل ملی ،دموکراسی ترقی صلح عدالت اجتماعی وملی میتوانند وباید با استفاده از تجارب سودمند نسلهای گذشته قا دربه تشکیل یک حزب سرتا سری ملی ودموکر ا تیک شوند و در مبارزات ملی ودموکراتیک، بازسازی و نو سازی افغانستان مستقل متحد دموکراتیک ونوین اشتراک فعال ورزند.
تجارب تاریخی مثبت وسودمند کمیتهءسرپرست و تدارک کنگرهء اول ( کنگرهء موءسس)"جمعیت دموکراتیک خلق" یک بار دیگر میتواند وباید رهنمای عمل پخته جوشان زمان کنونی قرار گیرد .کمیته ءسرپرست یا کمیتهء تدارک کنگرهء اول جمعیت دموکراتیک خلق در روشنی تجارب مشروطیت اول دوم وسوم بتاریخ 18سنبله 1342 خورشیدی درجمال مینه ودرشهر کابل با استفادهء خلاق از ارزشهای دموکراتیک مصرحه در قانون اساسی تشکیل گردید . درترکیب کمیتهء تدارک کنگره ء اول ( کنگرهء موءسس) ، میر غلام محمد غباررهبر فرهیختهء " جمعیت وطن" ، نورمحمد تره کی عضو برجستهء رهبری "ویش زلمیان " - علی محمد زهماء استاد فاکولتهء اد بیات،ببرک کارمل اشتراک کننده ء فعال اتحادیه ء محصلین دانشگاه (پوهنتون) کابل - میر اکبر خیبریکی از فعالان سیاسی پوهنتون حربی،محمد طاهر بدخشی ومحمد صدیق روهی نماینده گان برجسته ء نسل نو رسته وجوان کشور اشتراک فعال داشته اند .کهنسال ترین اعضای کمیتهء سرپرست میرغلام محمد غبار درحدود هفتاد سال عمر وجوان ترین آنان محمد طاهر بدخشی دارای سی سال عمر بوده اند . دران کمیته ترکیب ملی ومذهبی واجتماعی نیز به روشنی بازتاب یافته بود.
خلاصه تداوم مبارزه نسلها، ترکیب طبیعی اجتماعی وملی کمیتهء تدارک کنگرهء اول جمعیت دموکراتیک خلق یکی از عوامل رشد شتابنده ء ان درسطح سراسر کشور بوده است.
در کنگرهء اول 25تن از روشنفکران و2تن ازکار گران رویندهء صنعتی اشتراک مستقیم داشته اند.قدوس غوربندی ،اسماعیل دانش به سفر های خدمتی رفته ومیر اکبر خیبربدلیل قانونی اشتراک نتوانسته بوده اندازجملهء 27 عضویکه قادر به اشتراک فعال ومستقیم در کنگرهء اول ج.د.خ شده بوده اند 13تن به قوم پشتون 8عضو به قوم تاجیک 3 عضو به قوم هزاره و3عضوبه ازبکان افغانستان تعلق داشته اند .
دران کنگره تحول طلبان 16 ولایت پرنفوس افغانستان بصورت کاملا طبیعی اشتراک ورزیده بوده اند.
ترکیب کنگرهء اول از همان آغاز تشکل خصلت سراسری ملی داشته است.
ازجملهء27 عضو کنگرهء اول :نورمحمد تره کی ،ببرک کارمل ،دکتر صالح محمد زیری سلیمان لایق ،نوراحمد نور دکتر ظاهر، محمد ظاهر افق ،عبدالحکیم هلالی ،عبدالوهاب صافی عطامحمد شیرزی ،آدم خان جاجی ،عبدلله جاجی ،غلام محی الدین زرملوال ، پشتون بودند . .محمد طاهر بدخشی ،دستگیر پنجشیری دکتر شاه ولی ،محمد حسن بارق شفیعی ،سید نور الله کلالی عبد القیوم قویم ،عبدالهادی کریم وومحمد اکرم کارگر به قوم تاجیک افغانستان بسته گی داشته اند. سلطان علی کشتمند ،کریم میثاق وملا عیسای کارگراز قوم هزار ه سر بلند کرده بود
وشهرالله شهپر ،سیدعبدا لحکیم شرعی وانجنیر خالیار ازجوانه های نورسته مردم ازبک وطن بوده اند.
ازجمله ء 27عضو کنگره ءموءسس یک ثلث آ ن دارای تحصیلات خصوصی ومتوسط ،3عضو آن افسر بازنشسته قوای مسلح ، دوعضو آن کارگر ،3عضو آن کارمندان پایین رتبهء دولت و18عضو آن از تحصیلکرده گان ممتاز دانشگاه (پوهنتون ) کابل بوده ، علی رغم نوشته ء بی پایه و تبلیغات تعصب آلود صباح ا لدین کشککی موءلف دهه ءدموکراسی .هیچیکی از ین بنیاد گذاران جمعیت دموکراتیک خلق دراتحادشوروی تحصیل نکرده بوده اند و خلاف تصور این مبلغ برجستهء دوران جهاد وجنگ سرد ، تعدادی از اعضای کمیته ء مرکزی توسعه یافته ح.د.خ.ا ازجمله : حفیظ اله امین از تحصیلکرده گان امریکا بوده اند.
ازجملهء 27عضو کنگرهء اول تنها ببرک کارمل ،سلطان علی کشتمند ودکتر شاه ولی ازشهر ونواحی کابل و24 عضو دیگر از روشنفکران ولایات غزنی ،پکتیا ،قندهار ،فراه، پکتیکا -هرات ، بدخشان ،ننگرهار ،بلخ ،میدان ،پروان ،شبرغان ،تخار ،فریاب ولوگر حق وامکان اشتراک یافته بوده اند .ترکیب ملی واجتماعی کمیتهء مرکزی هفت عضوی وعلی ا لبدل 4عضوی منتخب کنگرهء اول نیز نمایشگر همبسته گی ملی برادرانه ء گروههای قومی افغانستان بوده است. با ذکر موءجز این حقایق تاریخی با اطمینان محکم میتوان گفت که:
نسل جوان امروزکشو بطور کلی صدها بار از روشنفکران چهل سال پیش کشورما آگاهی سیاسی وسازمانی بیشتر دارند . تصرف قدرت سیاسی و ساختمان جامعه را تجربه کرده اند. مبارزات صلح آمیز، مسلحانه پیروزی کشمکشهای خونین و شکست های تلخ رادیده اند. از نظامات فیودالی ،سوسیالستی وسرمایه سالاری به مقیاس ملی وجهانی شناخت لازم دارند و بنابرین پولادها ی آبدیده و نماینده گان آگاه وکار آگا هان با تجربهء مردم افغانستان وجهان ما اند .ارزومندم که این نسل کوره بر آمده با توسل به اصول وموازین دموکراسی بر " اژ دهای خودی " وسیطره جویی سیاسی نیزغلبه کنند و نیروی پایان ناپذیر مردم را برای تشکیل یک حزب واقعا ملی مردمی ودموکراتیک سمت وسو بخشند. افغان تباران امریکا اروپا ، طالب گرایان وسلطنت طلبان درون وبیرون حاکمیت و هوا داران بیسواد وکم سواد متکبر و" فروتن " تنظیمهای ساخت پاکستان وپیران و رهبران نیمه جان واز پا افتادهء آنان را از طریق مبارزات مسالمت آمیز ،قانونی پارلمانی ودموکراتیک به پسرفت لازم وقانونی وادار کنند ودرجای ومقام اجتماعی درخور ایشان به نشانند و درنتیجهء ا ینگونه رقابتهای صلح آمیز آ گا هانه وداوطلبانه ، در نو سازی وباز سازی افغانستان مستقل متحد دموکراتیک ونوین نقش فعال ملی دموکراتیک ترقی آفرین ومردمی خودرا با ساس شایستگی کفایت تجربه ء کاری ،آگاهی تخصص وخدمت صادقانه بمثا به شهر وندان خوب وپاکیزهء میهن با سربلندی ایفا نمایند .
مردم افغانستان وفرزندان آگاه آنان، پاسداران راستین وطن ، ثروتهای سر شارو سرچشمه ء استعدادهای جوشان اند . بدون ترس از اشتباه رهبران جوان و شایسته دوران مبارزات ملی دموکراتیک وصلح آمیز خودرا نیز در آیندهء نه چندان دور، به صحنه های سیاست ، فرهنگ اقتصاد ساختمان وبه سنگرها ی دفاع از مرزها ی شناخته شدهء کشور خود خواهند کشید.
را ه مافیای مواد مخدر و تمامی قاچاقبران ،تجاوزکاران وغاصبان حاکمیت ملی مردم کشور را با قلبهای گرم و دستان پاک خویش خواهند بست .
به امید غلبه ء اندیشه های آزادی،مردمسالاری ،صلح ،ترقی وعدالت اجتماعی ،در افغانستان مستقل دموکراتیک نوین واحد وتجزیه نا پذیرما.
" باشد ز غرور غرب ویرانیی ما هم غربت ما وهم پریشانیی ما "
"شامی که کند غروب این غربت غرب آید بوطن ، فر خراسانیی ما "
" پیک غربت"
اکا دمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن -امریکا
11جدی 1384
مطابق اول جنوری 1985