امیر جواهری لنگرودیcom.
amirjavaheri@yahoo
دوم
بهمن 1383
آزاديخواهان ايرانی و جانبداران مبانی حقوق بشر:
سردمداران نظام جمهوری اسلامی ، از تابستان گذشته با صدور امريه های شداد و
غلاظ ، فشار بر روی افغانی های مقيم ايران را افزايش داده اند ، جلوگيری ازبه
ثبت رسیدن
ازدواج ها ، صدور شناسنامه و محروم کردن هزاران کودک افغانی از
امر آموزش و تحصيل آنان همه و همه مصاديق ستم چندين باره ايست که متوجه يکی از
محروم ترين نيروی مهاجر در ايران با اشکال گوناگونی روا دا شته شده و می شود ۰
در زمينه محروميت کودکان افغانی از تحصيل در ايران نامه زير از يک افغانی،
واگويای درد يکايک مادران و پدرانی است که از وطن خود رانده و در ايران به
سبعانه ترين شکل ، موجوديت آنان به هيچ گرفته می شود:
«
امسال حدود ۹۰ در صد از دانش آموزان مهاجر افغان از تحصيل باز ماندند و مقامات
دولتی ايران و بدتر از همه مقامات دولت افغانستان هم در اين خصوص کاری که مثمر
ثمر باشد ، انجام ندادند! » وی ادامه می دهد:
« اکنون هر روز تعداد زيادی از دانش آموزان مهاجر که توان پرداخت شهريه را
ندارند، از مدارس ايران اخراج می شوند
» در ادامه نامه آمده است : « دولت ايران با چند دسته کردن مردم
و جدا کردن روحانيون از قشر عادی مردم به برخی از اختلافات ميان مردم و علما
دامن می زند» ( از نامه افغانی ، سايت کابل ) در مقابل افغانی ها در اعتراض به
چنين سياستی که بيکاری و خانه نشينی و خيابان گردی و افزايش کودکان خيابانی کار
و برخی ناهنجاری های اجتماعی را در پی داشته ، در مرکزين ترين نقطه زيست خود
شهر مشهد دست به اعتراض زدند ! باتوجه به اينکه اين حرکت ، تجمعی آرام بود ،
پليس ضد شورش به تجمع کننده گان يورش آورده ، علاوه بر ضرب و شتم ، تنی چند از
فعالين زنان و مردان سازماندهنده اين تجمع را دستگير کردند۰ اين اقدام پليس ،
نشان می دهد که رژيم چون هميشه ، ظرفيت تحمل هيچ اعتراض و تجمعی را ندارد.
افغانی ها ، همچنان در زير فشار مقامات رژيم اسلامی و عدم حمايت توده ای در
ايران ، له می گردند!
در طی ۲۶ سال حاکميت جمهوری اسلامی ايران با توجه به افزايش فقر ، نداری
، گرانی ، تورم افسار گسيخته و چپاول اموال ملی توسط کل حاکميت و اختلاس های
ميليون ها و ميلياردها تومانی آقا زاده ها ، بنياد های عريض و طويل و تعطيلی و
باز ماندن چرخ توليد و خودمانی سازی های بيرويه را که در جهت پاسخگويی به سياست
های بانک جهانی و صندوق بين المللی پول صورت می گيرد ۰ رژيم که مجموعه اين
سياست را در راستای گسترش نئو ليبرالستی کشاندن چرخه اقتصاد به پيش می برد، با
افزايش هر روزه اين بحران ها، پاسخی برای مطالبات ميليون ها ايرانی ندارد.
بناگزير زايش و گسترش اين بحران عظيم اجتماعی را به نيروی مهاجری نسبت می دهد
که خود آنان نيز در طول سالها اقامت شان در چرخه دنده اين نظام له شده اند!
رژيم جمهوری اسلامی ، برای عدم پاسخگويی به اين حد از انحطاط حيات اجتماعی در
جهت بهبود بخشيدن به زندگی مردمان ايران و بويژه محرومان سراسر کشور، بهانه
پذيرايی از چند ميليون افغانی شريف و زحمتکش را به ميان می کشد!
علم کردن اين بهانه در طی سالهای اخير ، توسط هر يک از کوتولو های نظام ،
آنچنان زخمی به پيکره نيروی اجتماعی افغانی های ساکن ايران وارد آورد که کمتر
از زخم زندگی در درون افغانستان طالبان ها نبوده است۰ حادثه ضدانسانی ۱۱ دسامبر
و بهانه جويی بوش و تونی بلر و همراهان شان برای ستيز با« تروريسم اسلامی » و
پيش بردن سياست استراتژيکی امپرياليسم آمريکا در سطح خاور ميانه بزرگ ، فرصت
تهاجم به افغانستان را فراهم ساخت و اين يورش نظامی ديگر بار مهاجرت افغان ها
به ايران ، پاکستان و اروپا و کانادا و استراليا را با خود داشت ۰ نشست بن و
همسانی آمريکا و اتحاديه اروپا ، برای تعيين دولت جايگزين و بعدتر با روی کار
آمدن حامدکرزای در افغانستان ، مسائل افغانی ها در ايران را از گذشته پيچيده تر
نمود!
در اين شرايط ورود افغانی ها از مرزهای کشور را ممنوع اعلام داشتند ۰ در همين
رابطه طبق اطلاع خبرگزاری کابل آمده است :
« از سوی رهبری خامنه ای مستقيما دستور شليک به افغانی هايی که از مرز غير
قانونی وارد خاک ايران می شوند ، صادر شده است » ( خبرگزاری کابل ، سايت کابل
)،
ديگر اينکه با فشار وارد آوردن به يکايک افغان ها و اخطار و جمع آوری آنان از
سطح شهرها زمينه بازگرداندن به اجبارافغان ها را پياده کردند۰ مسئله ثبت نام
نکردن کودکان محصل افغانی در پرتو همين سياست ضد انسانی اخراج ها بوده است ۰ و
اين در حاليسکه :
« طبق قرارداد سه جانبه دولت افغانستان ـ ايران و کميساريای پناهندگان سازمان
ملل که آواره گان افغان تا سال ۲۰۰۸ می توانند در ايران باقی بمانند» ( سايت
کابل ) اما رژيم خودکامه اسلامی ايران ، قرار داد
سه جانبه را يکطرفه نقض کرده تا زمينه های خروج اجباری و بيرويه و ضد انسانی
آواره گان افغانی را فراهم آورد!
دراثبات حقایق امر، گزارش زير سبعيت سران
جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارد و نشان مي دهد ۰ در زمينه بازگشت داوطلبانه
به افغانستان ، عوامل رژیم سياست سرکيسه کردن مردمی که بعد از دو دهه کار و
تلاش در تمام زمينه ها بويژه سخت ترين و جان فرساترين کارهای اجتماعی به دوش
کشیده اند . در ايران پُرتعب زيسته اند و در زير بار وکار کمر خم ننموده اند و
ريشه دوانيده و فرزندان هزاران تن از آنان در ايران دنيا آمده و از مادر ايرانی
می با شند . بدون کمترين سهم اجتماعی تا آخرين دينار آنان را در مرزها می
ستانند تا اين انسان های شريف را ديگر بار در کشور خود محتاج و نيازمند دست
کسان و ناکسان باقی گذارند!
در گزارش آمده است :
« روز چهاشنبه ، 4 آذر ۸۳ با نامه سفارت افغانستان خواستيم از مرز دوغارون
خارج شويم ، پاسگاه ۱۷ شهريور هنگ مرزی تايباد ما را که ۱۰۰ نفر بوديم متوقف و
۰۰۰ با وضعی اسفناک ما را مورد تمسخر قرار دادند ۰۰۰ ازهرنفرما بابت جا و دو
ليوان چای ۲۵۰۰ تومان دريافت کردند ۰ درحين باز جويی ها ما را دادگاهی خطاب می
کردند و می گفتند، برای جلوگيری ازدادگاهی شدنتان بايد نفری ۱۱۰۰۰تومان پرداخت
کنيد تا بتوانيد فردا صبح ازمرز رد شويد۰
»
در ادامه گزارش آمده است :
« شب با همان وضع فجيع سپری شد ۰ روز بعد پنج شنبه۵ آذر ۸۳ همه را ساعت ۶ صبح
در محل اطلاعات هنگ مرزی جای دادند و ۲ ساعت بعد يعنی ساعت ۸ صبح با تشکيل صف
از چند نفر خواستند تا به عنوان شاهد به دادگستری تايباد و همراه آنها بردند!
»
نويسنده گزارش می نويسد :
« پس از دريافت مبلغ گفته شده ۱۱۰۰۰ تومان به ما قول دادند نا ما را از مرز
خارج کنند ۰ در همين حال فردی که خود را نماينده قلابی سازمان ملل می خواند به
ما نزديک شد و ما را به اردوگاه سفيد سنگ فريمان همراهی کرد ۰ در اين همراهی
اين نماينده قلابی سازمان ملل از هر مهاجر افغانی ۲۰۰۰تومان دريافت کردند» در پايان گزارش می پرسد : «
اينهابه چه حقی بايد با ما اين طور رفتار کنند ؟ آيا دليل اينکه ما افغانی
هستيم و آيا اينکه می خواهيم داوطلبانه به کشورمان باز گرديم و ما بايد برای
باز گشت قانونی به کشور مان اين همه رنج بکشيم ؟!! »
(
نامه جمعی از افغانی ها ، سايت کابل )
به افغانی های مقيم ايران به هر طريق ممکنی ، ياری رسانيم!
در
مقابل مطالب پيشگفته ، تصميمات جديد مسئولين نظام فشار به مراتب بيشتری را
متوجه افغانی ها می نمايد! هر روز که می گذرد مصوبات جديد وزارت کشور و مداخله
مامورين اجرايی در حوزه کار و زندگی افغانی ها و در وضعيت بر گرداندن آنان
فراهم می آورند ۰ تازه تری اين فرامين خبر جديدی است که همزمان با سالروز
انقلاب ، چون هر سال در ماه بهمن، فرمان آزاد سازی تعدادی زندانی را فراهم
آورند تا به نفع موجوديت خود وکيان اسلام تبليغ نمايند!
در اين زمينه ،
روزنامه خراسان گزارش داده است : با موافقت رهبر انقلاب ، محکومين افغانی در
ايران مورد عفو قرار می گيرند ، علی قهرمانی مدير کل عفو و بخشودگی قوه قضاييه
در گفتگو با خبرنگار فارس اعلام داشت : «
کليه محکومين از افغانی ها که تا تاريخ 24 آذر ۸۳ محکوميت آنان در محاکم عمومی
انقلاب ، نظامی ، تعزيرات حکومتی قطعيت يافته در حال اجراء می باشد ، مورد عفو
قرار می گيرند ۰ عفو اين افراد مشروط به اين است که شاکی خصوصی نداشته باشند يا
تا تاريخ 29 اسفند ۸۳ رضايت شاکی را جلب و يا ضرر و زيان مدعی خصوصی را جبران
نمايند
» نکته مرکزی اين عفو رهبر در تکمله اين گزارش جا داراد ۰ علی قهرمانی
می گويد : «
مسئوليت اجرايی اين کار به عهده کمسيونی مرکب از وزارت کشور ، وزارت امور خارجه
، وزارت اطلاعات ، سازمان زندانها و نيروی انتظامات است »
قهرمانی در ادامه گفت :
« اين عفو در حال اجراء است و اتباع افغانی به تدريج آزاد و تحويل اداره کل
اتباع و مهاجرين خارجی وزارت کشور می شوند تا تحويل مقامات دولت داده شوند » ( روزنامه خراسان، سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۳ ، شماره ۱۶۰۴۵ ) در همين
روزنامه دو روز بعد تر از قول ايسنا آمده است :
« مدير کل روابط عمومی قوه قضاييه حسينی ، با خذ موافقت نظام رهبری که در مورد
رئيس قوه قضاييه طی نامه اين اخذ شده بود ، کليه اتباع افغانستان که در زندان
های ايران هستند ، مصادف با ۲۲ بهمن ماه آزاد می شوند!
البته تنها زندانيان که شاکی خصوصی دارند ، در صورت رضايت شاکی آزاد می گردند
و کليه زندانيان آزاد شده ، بلافاصله به کشور خود تحويل داده ميشوند!
» (
روزنامه خرسان ، پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۳ )
می بينيم که تلاش همه ارگانهای موازی هم از وزارت اطلاعات ، وزارت کشور ،
وزارت امور خارجه ، سازمان زندانها و نيروی انتظامی همه و همه برای پاسخگويی به
منويات دولت وابسته کرزای ، افعانی ها به بهانه عفو رهبر از خود زندان کت بسته
تحويل مقامات دولت افغانستان می گردند !
عمق اين عفو « بخشش » از يکسو و تلاش نظام جمهوری اسلامی ، برای يک خانه روبی
تمام عيار از افغانی های مقيم ايران از سوی ديگر، بیش ازهر چیز ، بستن امکان
حيات و زندگی برابر، هر مهاجر افغانی است . در مقابل این واقعیت مردمان
کشورمان که در طی ۲۵ سال حاکميت ُپر اِدباررژیم اسلامی ، خود طعم تبعيد و
خانه بدوشی ، ميليون ها شهروند خويش را در سراسر جهان به چشم دیده اند و تلخی
چنين جابجایی را ميليون ها ايرانی در درون و بيرون کشور هر يک به فراخور خويش
چشيده اند ، قبول همين تلخکامی ، سکوت جامعه ايرانيان آزاديخواه در داخل و خارج
کشور، در مقابل چنين ستمگری آشکار حکومت نسبت به افغانی ها در داخل کشور را بی
معنی می نماید . این سکوت ، مزه تلخ يک نوع خارجی ستيزی اعلام نشده را بويژه در
نزد جانبداران حقوق بشر، بنمايش می گذارد و لازم می نمايد که در اين رابطه در
رفتار خود بويژه ما که طعم تلخ تبعيد و راسيسم دولتی وغير دولتی را در جای جای
جهان کشيده ايم ، امروز هرگونه سکوت را در برابر رفتار حکومت گران اسلامی نسبت
به مردمان شريف افغانی ، ساکن کشورمان ايران بشکنیم و از حق سرنوشت آنان دفاع
کنیم ۰
امروز پايه ای ترين درک ازحقوق بشر، محترم شمردن حق زندگی و امکان حق کار
، اقامت می باشند که آدميان بايد محق باشند که در هر کجای جهان که خود بخواهند
، زندگی کنند!
بر ما است که از حق زندگی برابر يکايک افغانی ها در ايران و دربرابر فشار و
ستمی که متوجه آنها است ، با تمام توان و قدرت ، دست به ايستادگی و پايداری
بزنيم و سیاست های کارگزاران نظام جمهوری اسلامی را در برابر جهانیان و بشریت
مترقی بر ملا نماییم !!