پيام شورای فرهنگی افغانستان

 

بمناسبت سالروز درگذشت فيض محمد کاتب هزاره

 

بسياری تاريخ نگاران امروزی و کسانيکه به حوادث دوره های مختلف تاريخ آريانای کبير عميق شده اند تاريخ نگاری افغانستان را به چند دوره تقسيم مينمايند. دوره تاريخ نگاری  سفارشی ، تبليغاتی ، خاطره پردازی و تاريخ نگاری واقعی.

تاريخ نگاران سفارشی بيشتر حقايق و نگاشته های خود را وقف قهرمانيها ، کارنامه ها و هنگامه آفرينی های آنانی ميکردند که تاريخ نگار را استخدام ميکردند.

اين تاريخ نگاران هيچگونه توجه به رويداد های واقعی جوامع انسانی نداشتند. بيشترين اين تاريخ نگاران يا اعراب بوده اند و يا سياحان و يا اطرافيان دربار ها که بهمين منظور پرورش می يافته اند.

تاريخ نگاران تبليغاتی کسانی بودند که بحکم اميران و درباريان سلطنتهای خود کامه تاريخ می نگاشتند. نگارش اين دسته مورخان بيشتر جنبه های تبليغی و قهرمان سازی دارند. اين تاريخ نگاران بيشتر از سرزمين های آريايی و از اقوام مختلف افغانستانی تبارز کرده اند. اينان خود غرضانه به تبليغ سلاله های مختلف پرداخته اند و يا از طرف حاکمان کشور بکار تبليغ استخدام شده اند.

خاطره نويسان کسانی اند که خاطرات خود را برشته نگارش آورده اند. آثار اين دسته مورخان شامل ياداشتهای شخصی و چشم ديدهايی ميباشد که به نوشته در آورده شده اند. بيشترين اين تاريخها در جريان جنگها و حملات بيگانگان به سرزمين افغانستانی ها بوجود آمده است.

تاريخ نگاران واقعی کسانی اند که در گذشته و حال افغانستان کنجکاوی دارند. مورخان اروپايی و امريکايی به اين باور اند که در سراسر دوره های تاريخی افغانستان تاريخ نگار واقعی بظهور نرسيده است. اکثر کسانيکه تاريخ نوشته اند  يا تاريخ های سفارشی  بمنصه ظهور درآورده اند و يا تاريخ های تبليغی به نفع اين يا آن شاه و يا امير نوشته اند و يا خاطره نويسی کرده چشم ديدها و ياداشتهای شخصی خود را بدون در نظرداشت معيار های تاريخ نگاری بچاپ رسانيده اند.

واقعيت اينست که در طول تاريخ نگاری افغانستان اولين کسيکه دست به نوشتن تاريخ واقعی افغانستان زده جناب مرحوم و مغفور فيض محمد کاتب هزاره بود. اين مورخ شهير افغانستان هرچند توظيف به نوشتن تاريخ سفارشی افغانستان شده بود ولی در لای جملات و عبارات توصيفی توانست مسئوليت تاريخ نگاری خود را ايفا کرده حوادث و رويداد های واقعی جامعه را نيز در لای کلمات بياورد. تاريخ اين مورخ شهير بيشتر در اطراف زندگی مردم ، واقعه ها و پيش آمد های نا بهنگام دربار بشيوهً ماهرانه تاريخ نگاری دور می زند. هرچند اين مورخ از گزند دربار بکلی ايمن نماند ولی وظيفه خود را در نگارش وقايع دوره های تاريخی افغانستان مجدانه انجام داد.

 

دوستان عزيز !

 

منابعيکه درباره کتاب هزاره نوشته اند ميگويند که در دوره زمامداری آل يحيی و حکمروايان محمدزايی تلاش ميشده است تا نام و نشان اين چهره تابناک تاريخ افغانستان در لای اوراق تاريخ محو و نشانی از آن باقی نماند. چانچه مرحوم محمد حيدر ژوبل ستاره درخشان ادبيات معاصر دری افغانستان در کتاب « تاريخ ادبيات معاصر افغانستان » وقتی ناگزير ميشود سراج التواريخ را معرفی کند بنابر استکبار آل يحيی و سانسور های قبل از چاپ مجبور ميشود نام مولف کتاب « سراج التواريخ » را بجای ملافيض محمد کاتب هزاره « ميرزا فيض محمد غوری » بنويسد. عده ای از اطرافيان نادرخان تاليف کتاب سراج التواريخ را باشتراک امير حبيب الله خان ذکر ميکنند و باين وسيله می خواهند نقش کاتب هزاره مولف اصلی را ضعيف سازند. بگفته مرحوم مير غلام محمد غبار بفرمان شاه امان الله جلد های چهارم و پنجم  سراج التواريخ که ناچاپ مانده بود به آتش کشيده شدند. طالب قندهاری ميگويد بقية آثار قلمی کاتب هزاره در زمان محمد نادرخان توسط محمدگل مومند نابود گرديد. حسين علی يزدانی  از قول علام حسين بهسودی مينگارد که من بچشم خود ديدم که روزی سردار محمد نعيم خان برادر محمد داود خان به همراه چند محافظ بخانه محمد علی پسر کاتب آمدند. وقتی علت را جويا شدم معلوم شد که برای بدست آوردن آثار کاتب هزاره آمده بودند. اينکه چه مقدار آثار قلمی کاتب بدست محمد نعيم خان افتاد و چه تعداد از چشم او مخفی گرديد اطلاع ندارم ولی آنچه مسلم است اينست که مقداريکه بدست سردار محمد نعيم خان افتاده بود معدوم گرديد.

 

دوستان عزيز !

 

جای مباهات و خوشی است که نام و نشان کاتب هزاره بمجرد دفع خانواده محمدزايی از اريکه قدرت افغانستان دوباره تازه شد و سيمينار بين المللی « کاتب شناسی »  داير گرديد و مقالات متعدد پژوهشی بزبانهای فارسی دری و پشتو و ترکی ، روس ، انگليسی ، فرانسوی ، بلوچی و پشه يی در باره شخصيت علمی ، تاريخی ، سياسی و آزاديخواهانه کاتب هزاره قرائت گرديد و مجموعه مقالات سيمينار طی رساله ای بچاپ رسيد.

« يادنامه کاتب » دومين اثر کاتب شناسی که از لای جرايد ، روزنامه ها ، مجلات و آثار متفرق در باره کاتب هزاره تدوين گرديده است. مردم با احساس نيکی که درباره کاتب داشته است سعی کرده بيشترين اطلاعات را در مورد هويت ملی و شخصيت مردمی کاتب هزاره که از نظرها بدور مانده بوده است جمع کنند و مورخ و سياستمدار خوشنام تاريخ معاصر افغانستان مرحوم کاتب هزاره را معرفی و از تاريکيهای دوره استکبار دودمان محمدزايی ها بيرون آورد.

با درنظرداشت مقام والای مرحوم کاتب هزاره در حلقه های تاريخ نگاری و خدمات شايسته مردمی او در افغانستان و تکيه بر اسناد بالا ياد آور ميشويم که مرحوم کاتب هزاره واقعه نگار و تاريخ نويس معاصر افغانستان در لای رساله ها و ياداشتهای ارزشمند و چشم ديد های ثقه و معتبر خود از دوران کودکی تا زمان جوانی و دوره های ورود به نگارندگی درباری و استفاده از ناز و نعمت دربار هيچگاه قالب توده يی  و مردمی خود را از دست نداد و هميشه در هرحالت و مقامی که قرار داشت در فکر مردم بود و برای مردم می زيست.

جای بسی مباهات و افتخار است که امروز افغانستانيهای فرهنگی و دانشمند لندن و حومه کنفرانس باشکوه يادبود اين شخصيت برازنده و پيشرو تاريخ نويسی و جنبشهای نهضت طلبی افغانستان را به تجليل گرفته گرامی ميدارد.

شورای فرهنگی افغانستان ، سويدن که در راستای اهداف کلتوری خود نقش پای مردان بزرگ تاريخ ، ادب و فرهنگ افغانستانيها را دنبال می نمايد و خواهان آنست تا مقام برجسته و حيثيت شامخ و جهانی آنان را در نردبان اسمان فرهنگ برون مرزی افغانستان نمايان سازد ، افتخار دارد با ارسال پيام دراين محفل بزرگ و بزرگداشت سالروز مرحوم فيض محمد کاتب هزاره مورخ نستوه افغانستان معاصر سهم گرفته دين ملی ووطنی خود را ادا می نمايد.

 

مرد نميرد به مرگ ، مرگ از او نامــجوست

نام چو جـــاويد شـــــد مردنش آسان کجاست

 

پوهاند رسول رهين

رئيس شورای فرهنگی افغانستان

سويدن


بالا
 
بازگشت