در دنیای امروز کمتر ملتی است که به مفاخر گذشته خود توجه نکند زیرا یکی از علایم حیات و زنده بودن ملت ها ملتفت بودن و توجه داشتن به مفاخر گذشته فلسفی. علمی.فرهنگی .ادبی .سیاسی.اجتماعی و ملی انهاست که این گذشتگان با وجود گذشت روزگار و سیر زمان و وقوع حوادث نا گوار با هزاران خون دل برای اینده گان خود به میراث گذ اشته اند که باید انرا گرامی و عزیز داشت و انرا بارور ساخت.
شيخ الرئيس نواسه علي سينا، معروف به
ابن سينا . به قولی در ماه صفر سال 370 هجري قمري(مطا بق 980 میلادی ) از پدر
بلخی ایی
بنام عبدالله ( از سبب وزیر مالیه بودن در زمان سلطنت نوح بن منصور به بخارا
مرکز ماورالنهر و خراسان انزمان انتقال نموده بود) و
مادر بخارایی بنام ستاره در قریه خورميثن(قریه ای میان بلخ و بخارا)طفلی چشم
به جهان گشود .که نامش را حسین گذاشتند . شركت در جلسات بحث از دوران كودكي ،
به واسطه پدر كه از پيروان آنها بود . بوعلي را خيلي زود با مباحث و دانش هاي
مختلف زمان خود آشنا ساخت . استعداد وي در فراگيري علوم ، پدر را بر آن داشت تا
به توصيه استاد وي ابو عبدالله ابراهیم بن حسین ناتلی ، ابن سینا را به جز
تعليم و دانش اندوزي به كار ديگري مشغول نكند . و چنين شد كه وي به دليل حافظه
قوی و نبوغ خود در ابتداي جواني در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت يافت
. تا آنجا كه پادشاه بخارا ، نوح بن منصور ( 366 تا 387 هجري قمري ) به علت
بيماري
خود ، وي را به نزد خود
خواست تا او را تداوی نماید ابو
علی ابن سينا بعد از تداوی از نوح تقاضا
کرد تا به كتابخانه عظيم دربار ساماني دست يابد و از ان استفاده نماید این
تقاضا مورد قبول نوح قرار گرفت . به اين ترتيب وي توانست با استفاده از این
کتابخانه در علوم مختلف از جمله حكمت ، منطق و رياضيات تسلط يابد ( خاندان
سامانیان از مردم بلخ بودند و دین زردشتی داشتند سامان خدا از روشناسان و حاکم
بلخ بود والی عربی خراسان در نصف قرن هشتم میلادی با سامان دوست شد وسامان
دین اسلام اختیار کرد از جمله نواسه هایش اسمعیل پسر احمد در سالی 892
میلادی بعد از مرگ برادر ش نصر و گرفتن سمرقند سلسله سامانیان را بنیان گذاشت
. ص 97 افغانستان در مسیر تاریخ
م.غبار) .
وي با وجود پرداختن به كار سياست در دربار منصور ، پادشاه ساماني و دستيابي
مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله ديلمي و نيز درگير شدن با مشكلات ناشي از كشمكش
امرا كه سفرهاي متعدد و حبس چند ماهه وي توسط تاج الملك ، حاكم همدان ، را به
دنبال داشت . بيش از صدها جلد كتاب و تعداد بسياري رساله نگاشته كه هر يك با
توجه به زمان و احوال او به رشته تحرير در آمده است . وقتي در دربار امير بود و
آسايش كافي داشت و دسترسي اش به كتب ميسر بود ، به نوشتن كتاب قانون در طب و
كتاب الشفا يا دائره المعارف بزرگ فلسفي خود مشغول مي شد که اوج کمال تفکر
قرون وسطی است که بدان دست یافت و در تاریخ تفکر انسانی از تحقیقات معتبر
جهان بشمار میرود . اما در هنگام سفر فقط يادداشت ها و رساله هاي كوچك مي نوشت
از ميان تاليفات ابن سينا ، شفا در فلسفه و قانون در طب شهرتي جهاني يافته است
. كتاب شفا در هجده جلد در بخش هاي علوم و فلسفه ، يعني منطق ، رياضي ، طبيعيات
و الاهيات نوشته شده است . منطق شفا امروز نيز همچنان به عنوان يكي از
معتبرترين كتب منطق مطرح است و طبيعيات و الاهيات آن هنوز مورد توجه علاقمندان
است . كتاب قانون در طب در هفت جلد نيز كه تا قرن ها از مهمترين كتب طبی به
شمار مي رفت . شامل مطالبي درباره قوانين كلي طب ، دواهاي تركيبي و غير تركيبي
و امراض مختلف مي باشد . اين كتاب در قرن دوازدهم ميلادي همراه با آغاز نهضت
ترجمه به زبانهاي لاتين و تا امروز به زبان هاي انگليسي ، فرانسوی و آلماني و ایرانی
نيز ترجمه شده است و به عنوان متن درسي طبی در پوهنتون هاي اروپايي تا سال
1650 ميلادي به عوض آثارجالينوس و موندينو در دانشگاه هايLavain و
Monpellier
تدريس ميشد .
ابن سينا در زمينه هاي مختلف علمي نيز اقداماتي ارزنده به عمل آورده است . او
اقليدس را ترجمه كرد . رصدهاي نجومي را به عمل درآورد و در زمينه حركت ، نيرو
، فضاي بي هوا ( خلا ) ، نور ، حرارت تحقيقات ابتكاري داشت . رساله وي درباره
معادن
و مواد معدني تا قرن سيزدهم در اروپا مهمترين مرجع علم زمين شناسي بود
.
درباره اين رساله فيگينه در كتاب دانشمندان قرون وسطي چنين آورده است : ابن
سينا رساله اي دارد كه اسم لاتين آن چنين است : De Conglutineation Lagibum .
در اين رساله فصلي است به نام اصل كوه ها كه بسيار جالب توجه است . در آنجا ابن
سينا مي گويد : ممكن است كوه ها به دو علت به وجود آمده باشند . يكي برآمدن قشر
زمين . چنان كه در زمين لرزه هاي سخت واقع مي شود و ديگر جريان آب كه براي
يافتن مجرا ، سبب حفر دره ها و در عين حال سبب برجستگي زمين مي شود . زيرا بعضي
از زمين ها نرم هستند و بعضي سخت . آب و باد قسمتي را مي برند و قسمتي را باقي
مي گذارند . اين است علت برخي از برجستگي هاي زمين
.
.
ابن سينا خرد مبتنی بر منطق داشت و به تقدم عالم معتقد بود و می گفت ( وجود
خداوند بر جهان تقدم ذاتی دارد نه زمانی) او به موجودیت جن وزنده شدن بعد از
مرگ معتقد نبود .....سینا
میگفت افعال و حوادث مستقیما از خدا بوجود نمی اید بلکه در نتیجه عمل غایی
داخلی تکامل میابد . سینا کو شش زیاد کرد تا نظریات فلسفی خود را با عقاید
عامه مسلمانان توافق دهد سینا همه قضایا را تنها به روش عقلی و کاملا
مستقل از قران مورد بحث قرار میداد از این سبب بود که تا قرن ها از طرف خلافت
ها و هیت های حاکم ارتجاعی اورا مظهر کفر و الحاد میدانستند و سوزاندن
کتابهایش از سیاستهای متداول طی چند قرن در کشور های اسلامی منطقه بود
زمانیکه اورا کافر و ملحد گفتن او
گفت .
(( کفری چو منی گزاف و اسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و ان هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود))
و به واسطه عقل منطقي و نظام يافته خود
حتي در طب نيز تلاش داشت تداوی را تا سرحد امكان تابع قواعد رياضي سازد . تسلط
بر فلسفه را كمال براي يك دانشمند مي دانست . وي براي آگاهي از انديشه هاي
ارسطو و درك دقيق آن ، آن گونه كه خود در شرح احوالش نوشته است ، 40 بار كتاب
علم الهی و یا مابعدالطبيعه(متا فیزیک ) ارسطو را خواند و به حکم تصادف با
استفاده از کتاب كه ابونصر فارابي که درباره اغراض ما بعد الطبیعه نوشته بود ،
به معاني آن راه يافت . ابن سینا در دوران عمر خود از لحاظ عقايد فلسفي دو دوره
مهم را طي كرد . اول دوره اي که مصروف مطالعه ای فلسفه .عقايد و علوم مشاهی
(ارسطو یی )بود و دوم دوره اي كه از آن عقايد عدول كرد و به قول خودش طرفدار
حكمت مشرقين و پيرو فلسفه اشراق شد با مرگ سینا تقریبا دوران فلسفه در مشرق
به سر رسید روجر بیکن اورا بزرگترین استاد فلسفه بعد از ارسطو لقب داده اند (فلسفه
ابن سینا فلسفه مشاهی و متاثر از فلسفه نوع افلا طونی ودین اسلام است وی
کوشیده است که فلسفه را با دین اسلام توفیق دهد معذالک جمع اورا کافر
وملحد خوانده اند اگر چه او و ابن رشد هر دو از پیروان ارسطو بودند اما شیخ
الریس کمتر از ابن رشد تابع اصیل یونان بودند . اما سینا قبل از ابن رشد
بین فلسفه و احکام شریعت شکافی به وجود اورد و اولین کسی است که در اسلام
کتب جامع و منظم در فلسفه نوشته است و کتاب الشفا او در حکم دایره المعارف
فلسفی است تاریخ اجتماعی ایران ج هشتم ) .وي به پشتوانه تلاش يك
صد ساله اي كه پيش از او از سوي كساني همچون رازی و فارابي براي شكل گيري فلسفه
صورت گرفته بود ، موفق شد نظام فلسفي منسجمي را ارائه دهد . با توجه به اين كه
پيش از او مقدمات اين كار فراهم شده بود ، كار و وظيفه ابن سينا اين بود كه
مشكلات و پيچيدگي ها را كشف و حل كند و آنها را به نحوي مظبوط و موجز شرح نمايد
. فروع جزئي را به تصول شامل ارتباط دهد و اطراف آن را به هم
بياورد .
او با ارائه نظر خود در مورد نحوه ارتباط و نسبت بين مفاهيم كلي مثل انسان ،
فضيلت و جزئيات حقيقي به يكي از پرسشهاي علماي قرون وسطي كه مدت هاي طولاني ذهن
آنها را به خود مشغول كرده بود پاسخ داد . تاثير آراي فلسفي ابن سينا ، همچون
آموزه هاي طبي او ، بر علاوه قلمرو اسلامي ، در اروپا نيز امري قطعي است .
آلبرتوس ماگنوس ، دانشمند آلماني فرقه دومينيكي (1200 تا 1280 ميلادي )
نخستين كسي بود كه در غرب تفسير و شرح جامعي بر فلسفه ارسطو نوشت . به همين
دليل اغلب او را پايه گذار اصلي ارسطوگرايي مسيحي مي دانند . وي كه جهان مسيحيت
را با سنت ارسطويي الفت داد ، در شناخت آثار ارسطو سخت به ابن سينا متكي و
معتقد بود. همچنين فلسفه ما بعد الطبيعه ابن سينا ، خلاصه مطالبي است كه
متفكران لاتيني دو قرن بعد از او بدان رسيدند
در قرن پنجم هجری به وسیله پیشوایان مذهب و پیروان خانقاه مبارزه گسترده و شدید علیه علم و حکمت و مخصوصا فلسفه اغاز شد و در مدارس و مکاتب اهل علم تدریس هر گونه علم .فلسفه و حکمت را حذف کردند و جای انرا به تفسیر قران.احادیث. و اصول فقه واگذار کردند . علما مورد تکفیر اربابان مذهب قرار گرفت از جمله کسانیکه که با تمام قوا بر ضد فلسفه و علم طغیان کرد حجته اسلام غزالی(450 الی 505هجری) بود که عمری فلسفه را اموخت و به علت یاس وحیرت و واهمه عجیبی که به او دست داد از مدرسه به خانقاه رفت و دامن عرفان را محکم گرفت و از جمله دشمنان سر سخت فلسفه .علم و حکمت گردید.
غزالی در تهافت الفلا سفه (فارابی) و سینا را رد میکند و میگوید(علی التحقیق انها را ظلماتی فوق ظلمات فرا گرفته است) در المنقذ من الضلال متذکر شده است که این دو فیلسوف در بیست مورد در موضوع الهیات اشتباه کرده اند .در سه مورد مستوجب تکفیر و در هفده مورد مستوجب تبعید اند) و سه مورد که انها را از اسلام جدا میسازد و مورد تکفیر قرار میگیرند مینویسد:
(1/ معتقد بودن انها بر اینکه خداوند حاکم بر کلیات است نه جزییات
2/ اعتقاد شان به تقدم عالم
3/اینکه اجساد حشر ندازد ثواب و گناه مربوط روح است نه جسم ).
تعرض به سینا بدینجا پایان نمپذیرد بعضی از دانشمندان کوته استین در قرون بعدی نیز به او تاخته اند از جمله عثمان بن عبدالرحمن موسوم به ابن صلاح (643) سینا را مرتد و بی دین شمرده و او را از جمله علمای خارج مذهب دانسته و خواندن کتاب های سینا را برای مسلمانان جایز نمی شمارد و گناه کبیره میداندو سینا را شیطانی از شیاطین لقب داده است) غافل از اینکه او خودش شیطان بزرگ بود . هر قدر از قرن وسطی دور تر میشویم و هر قدر رایره نفوذ دین بیشتر میشود این اعتراظات بیشتر و شدید تر میشود علت هم معلوم است زیرا منطق و نحوه استنتاج سینا با مبادی ظاهر بینان دین که پایه اش بر تعصب نهاده شده سازگار نیست مخصوصا که با هجوم ترکان عثمانی دین زا با خرافات . اساطیر وفانتزی ها امیخته ساختند و توده های کشور های اسلامی را در جهل و خرافه نگهداشتن تا هیت هایی حاکم بتواند براحتی حاکمیت نمایند و تنها دشمنی که دز مقابل هر گونه جهل و خرافه ایستادگی میکند علم و معرفت است بنا این مخالفت ها متدینین ظاهر نما با اشاعه فلسفه و حکمت امری طبعیی بشمارمیرود .
ابوعلي سينا در سال 428 هجري قمري ، زماني كه تنها 58 سال داشت ، در حالي رخت از جهان بربست كه با اداي دين خود به دانش بشري ، نامي به صلابت تمدن خراسانی از خود به جاي گذاشت اما دریغ ودرد که امروز این صلابت تمدن خراسانی دارد که اهسته اهسته به باد فراموشی سپرده شود .
پوهنوال دکتور بسم الله شیوامل 31.12.2004مطابق 11جدی 1383 المان