سنگ شکن
ازانتخاباتدرآمريکا تاانتصاباتدرافغانستان
چهارسال قبل
جورج بوش در كنگره جمهورى خواهان در فيلادلفيا خود را «محافظه كار دلسوز» ناميد
در بعد سياست خارجى برمتواضع بودن مبتنى برهمكارى در كنار يك سياست خارجى قوى
تأكيد ورزيد و در داخل آمريكا، كاهش جدى ماليات و فراهم آوردن اضافه بودجه
هنگفت را عنوان كرد و ايشان در اين كنگره براى جمهوريخواهان پيرامون موضوعات
مسائل اجتماعى مختلف نظير آموزش صحبت كرد. مسائلى كه براى جمهورى خواهان
غيره منتظره بود. بعد از دو جلسه از كنگره جمهوريخواهان درباره حقوق انسانى به
عنوان شعار جدى، بوش موضع سياسى حزب جمهورى را در موضوعات اجتماعى در فيلادلفيا
ملايم تر جلوه داد و پيرامون همجنس بازى و اقليت ها نيز سخن گفت اين چشم انداز
وى را رئيس جمهورى ميانه رو معرفى كرد يا حداقل اينگونه به نظر مى رسيد و شايد
اين بواسطه محدوديت اش در پيروزى بود كه به واسطه آراى اندكى كه بيشتر از
آل گور كسب كرده بود، قول داده بود رئيس جمهورى همه مردم آمريكا باشد در حال
حاضر رئيس جمهورى غيرقابل پيش بينى متحول شده است اختلاف ها در زمان اين رئيس
جمهورى تصادفى بيشتر شده است. با نظرسنجى اخير معلوم شده ۸۰درصد از
جمهوريخواهان و كمتر از ۸درصد از دموكرات ها با آنچه بوش انجام داده و در پيش
گرفته است، موافق بوده اند. راديكاليسم در شرايطى مى تواند خوب باشد اما نوع
افراط گرايى منحصر به فرد بوش محافظه كار وى را به فردى ضد و نقيض و پيچيده
تبديل كرده است. اين محافظه كار دلسوز چگونه مى خواهد دولت آمريكا جدى تر و
سريع تر از زمان كلينتون پيشرفت كند؟ آيا او متواضع است كه مى خواهد دموكراسى
را در خاورميانه به ارمغان آورد؟ چهارسال پيش او از عقايد مذهبى اش پرده
برنداشت اما چنين وانمود كرد كه رويه مذهبى كوته فكرانه و متعصبانه را كنترل
خواهدكرد در عوض در مديريت خود تمام موضوعات را با مذهب عجين كرده است. بوش
درباره تشكيل دولت فلسطين سخن گفت؛ اما كمترين حمايتى از آن نكرد. با اطمينان
مى توان گفت بوش در سياست خارجى دستاوردهاى اشتباهى نيز داشته است چه بسا وى
درباره موضوع عراق كه تصور مى شد سلاحهاى كشتارجمعى داشته باشد كاملاً هم به
دروغ متوسل نشده است چرا كه چنين تصورى براى همه آمريكايى ها دور از ذهن نبود.
ولى دستگاه اجرايى دولت بوش در تهاجم به عراق مبتنى براينكه صدام حسين با گروه
شبكه القاعده مرتبط بوده نيز دچار اشتباه شده است. در جاهاى ديگر نيز خطاى وى
مشهود است در عراق او يك ديكتاتور خطرناك و شنيع را از حكومت برچيد، اما براى
آماده كردن و بازسازى اين كشور بعد ازجنگ ناكام بود چرا كه فقط جنگ تنها گزينه
بوش بود در جايى ديگر كه اذهان عمومى برروى آن حسابى ديگر بازكرده بود. ولى
شهرت امريكا در اين زمينه بسيار و بطور ناشايستى زيرسؤال رفت و آن زمانى بود كه
بوش با بى ميلى و ناخشنودى به سنگينى جرايم و سوءاستفاده هاى انجام شده در
زندان ابوغريب اقرار كرد، اين فاجعه دليل قانع كننده و زمينه اى مناسب براى
استعفاى دونالد رامسفلد بود كميته اى كه به مناسبت فاجعه ابوغريب تشكيل
شده بود، دونالد رامسفلد را مسؤول مستقيم شكنجه زندانيان دانست و او در صدر
متهمان اين فاجعه قرار دارد. با اقدامات و اعمال مؤثرى كه تجربه نيز آن را نشان
داده، علائمى در عراق وجود دارد كه تيم بوش و دولت او از اشتباهات خود عبرت
گرفته اند. نشريه اكونوميست بشدت بر دروغ گويى بوش تأكيد كرده كه ادعاها و
توجيهات اش پيرامون اقداماتش در قالب حذف تروريسم صوت مى گيرد در خيلى از
زمينه ها كه بسيارى از ادعاهاى بوش زيرسؤال رفته و يا پاسخ عكسى در اين زمينه
به دست آمده است. اين رئيس جمهورى برخلاف اعتراف هاى پرهياهو و ضد و نقيض اش،
مدافع بازارهاى آزاد بين المللى نيست در مقابل فشارهاى حمايت از صنايع داخلى
تسليم شده و ماليات بر فولاد را تحميل كرده است. او بى خود و بى جهت و به طور
ناشايستى لايحه ماليات را امضا كرده است سياست مالياتى وى در هيچ زمينه اى براى
او افتخارى نيافريده است. وى مى تواند با اين عذر موجه و بهانه كه در سياست
خارجى با حوادث خاصى غافلگير شده است، از عملكرد خود دفاع كند. بله وى اضافه
بودجه كلينتون را به ارث برده است اما او همچنين بايد از عهده بلندپروازى هاى
اقتصادى كلينتون برآيد. او مى گويد براى مسلط شدن و فائق آمدن بر بزرگترين و
بدترين ركودهاى اقتصادى نياز به ايجاد تحول بزرگى در كمبود بودجه است و او
درصدد عمل به اين موضوع مى باشد. متأسفانه موضوع كسرى بودجه بوش يك چيز موقتى
نيست و مدت طولانى است كه مشهود است. كسرى بودجه در ده سال اخير ۲/۷تريليون
دلار پيش بينى شده است كه اين آمار نيز به درستى ارائه نشده و در آن دستكارى
صورت گرفته است.
او با بهترين شيوه و سنت محافظه كارانه ماليات ها را كاهش داد كه اين هزينه
بسيار هنگفتى را به دنبال داشت. ناكاميابى بوش براى كنترل هزينه هاى عمومى
نگران كننده است زيرا رئيس جمهورى آينده مجبور است زمينه را براى بازنشستگى نسل
بزرگ بعد از جنگ جهانى دوم آماده كند چهارسال قبل هرچند كه بوش با ترديد
پيرامون موضوع واگذارى حقوق بازنشستگى به بخش خصوصى سخن گفت اما تقريباً كارى
در اين زمينه انجام نشد. جرج بوش سنگينى بار ماليات مستمرى و مقررى بازنشستگان
را به واسطه افزايش مجدد سود داروهاى قابل خريد يا نسخه در سيستم بيمه سالمندان
را بدون اينكه اصلاحات هدفمندى را تضمين و تعهد كند، بيشتر كرد. موضوع سياست
اجتماعى مشكل ديگرى است. تأثير مذهب در تصميمات وى به چشم مى خورد. ترديدى نيست
كه اعتقاد وى صادقانه است اما در سال ۲۰۰۰ اين اعتقادات برجسته و مهم نبودند و
نمود چندانى نداشتند و دراين كه بعداً اين اعتقادات بتواند سهمى براى كمك به او
ايفا كند، تأثير نداشت در نهايت مذهبى بودنش چندان تأثير منفى براى وى در اذهان
مردم ايجاد نكرده است. شايد سياست هاى بوش در اذهان بعضى از مردم، مثبت و ضرورى
تلقى شود و در مقابل از جانب گروه ديگر متهم به چيزهايى خاص شود چنانچه در
اولين روز كنگره جمهورى خواهان در ۳۰ آگست تلقى هاى بسيار مثبتى از عملكردهاى
بوش در رابطه با جنگ صورت گرفته است بطورى كه مك كين در روز اول اين سخنرانى،
به عنوان يكى از محبوبترين سياستمداران آمريكايى با زبان شديد اللحن و جدى كه
تشويق حاضران را به دنبال داشت، گفت اين جنگ، جنگ بين درست و نادرست و نيكى و
بدى است بسيار فريب خورده ايم اگرچنانچه ضرورت جنگ را نپذيريم. هيچ گزينه اى
نمى توانست جنگ را غير ضرورى جلوه داده و بتواند جايگزين مناسب براى آن باشد.
او در دفاع از بوش ادامه داد: تصميم بوش براى از ميان برداشتن صدام يك گزينه
عاقلانه است گزينه ما بين جنگ و تهديد جدى تر بود. وى مأموريت بوش را ضرورى،
تحسين برانگيز و تحقق پذير عنوان كرد. اگرچه دوره اول رياست جمهورى بوش برخلاف
احساسات تحريك شده مردم، پرهياهو و جنجالى بوده است بايد همچون رؤساى جمهورى
پيشين كه درباره آنها قضاوت صورت گرفته، در پايان دوره بوش بايد به قضاوت نشست.
بوش آميزه اى از خوب و بد را به همراه دارد موفقيت ها و ناكامى ها بايد در كنار
هم گذارده شوند و مردم تصميم بگيرند آيا بوش در دوره دوم فراتر از ارزيابى و
برآورد خودش شايستگى آن را دارد كه دوباره انتخاب شود. مردم آمريكا بايد در
مورد جان كرى نيز كه آميزه اى از خوبيها و بديها را به همراه دارد قضاوت كنند و
انتخاب شايسته اى را داشته باشند . جان كرى، حدود يك ماه گذشته در كنگره
دموكرات ها در بوستون، تلاش خود را براى شفاف ساختن موضع حزب دموكرات عملى ساخت
و كنگره جمهورى خواهان در نيويورك نيز فرصتى بود كه بوش موضع خود و حزب جمهورى
را بطور شفاف اعلام كند و اين موضوع اهميت فزاينده اى داشته است و شايد بعد از
يك دوره جنجالى احتمال آن مى رود كه بيشتر مورد توجه قرار گيرد.
15 تن از نامزد های رياست جمهوری انتخابات هجدهم ميزان را غير مشروع اعلام کردند .
مجلس اضطراري شوراي کانديداهاي
رياست جمهوري افغانستان به مجرد مشاهدات مکرر اعمال تقلب و مداخله در انتخابات،
امروز 18 ميزان1383 از طرف مؤظفين کميتة مشترک انتخابات ساعت ده قبل از ظهر
داير گرديد. بعد از بررسي اشکال مختلف تزوير و تقلب چون عدم تأثير رنگ انگشتان
که به مجرد استعمال، رنگ مذکور قابل پاک شدن بوده و چند نفر از کانديداها شخصاً
رأي داده و رنگ انگشت شان فوراً پاک شده است و توزيع کارت هاي جعلي واخراج
نماينده گان کانديداها از مراکز رأي گيري و دست گيري اتباع خارجي در حالت رأي
دادن و مجبور ساختن رأي دهنده گان جهت رأي دادن به آقاي "کرزي" و اشکال مختلف
تقلب، فشار و مداخله، از طرف شاهدان عيني در مجلس گزارش داده شد و نيز زائل شدن
رنگ برگة رأي دهي و بسته نمودن حوزه هايي که به نفع کانديداي دولت نيست جناب
"فرانسس ويندل" سفير و نمايندة اتحادية اروپا و جناب "جون ارنو" رئيس يوناما به
مجلس کانديدا ها دعوت شدند و ايشان در مجلس حضور يافتند و دلايل اعضاي مجلس را
استعماع نمودند و مجلس به اتفاق آرا فيصله نمود که:
1- جريان انتخابات امروز، فوراً توقف کند و نتايج رأي گيري امروز نيز لغو شود.
2- مجلس همکاري کانديداها دوام دارد و در مورد اعادة انتخابات و اجراآت آينده
تصميم خود را در پايان امروز اعلان مي کند.اعلاميه بعد از ظهر شوراي همکاري
کانديداهاي رياست جمهوري افغانستان
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراي همکاري کانديداهاي رياست جمهوري افغانستان به ادامة جلسة قبل از ظهر روز
18 ميزان 1383 ساعت 2 بعد از ظهر دوباره تشکيل جلسه داد و بعد از بررسي مجدد
اعمال تقلب و مداخله در جريان انتخابات امروز و به تاييد اعلامية مطبوعاتي قبل
از ظهر اين شورا که در آن توقف فوري انتخابات امروز و لغو نتايج غيرقانوني آن
تقاضا شده بود.
شوراي همکاري کانديداهاي افغانستان در پايان جلسة بعد از ظهر امروز 18 ميزان
1383 اعلامية ذيل را عنواني ملت افغانستان صادر نمود:اعضاي شوراي همکاري
کانديداها از آغاز انتخابات امروز رياست جمهوري افغانستان در کابل توسط نماينده
گان در ولايات مستقيماً و با مشاهده، دريافتند که عمليات افتضاح آميز تقلب و
اعمال فشار و مداخله به صورت آشکار و به اشکال ذيل واقع شده است:
1- رنگ انگشتان رأي دهنده و نيز رنگ نشاني رأي دهي در رگة رأي دهي فوراً قابل
ازاله و پاک شدن است و برخي از کانديداها شخصاً رأي داده و کارت شان سوراخ شده
است و رنگ انگشتان شان همزمان پاک شده و به نماينده گان خارجي ارائه گرديده
است.
2- صدها هزار کارت تقلبي به رأي دهنده گان توزيع شده و کانديداها و نماينده گان
شان شخصاً ديده اند که يک شخص بارها رأي داده است.
3- اتباع خارجي در کابل و کندهار ديده شدند که کارت هاي رأي دهي داشته و رأي
داده اند و چند نفر در کابل دستگير شده به پوليس تسليم شدند.
4- مؤظفين داخلي و خارجي انتخابات برمردم فشار می آوردند که به آقای کرزی رأی
بدهند.
5- در چندين حوزة انتخاباتی در مرکز وولايات ديده شده است که کارت هاي ثبت نام
رأي دهنده گان سوراخ شده و صاحبان آن رخصت مي شدند و به ايشان گفته مي شد که
کارشان خاتمه يافته است.
6- چندين حوزه انتخاباتي که رأي دهنده گان آن به کانديداي معين حکومتي رأي نمي
دادند مسدود و يا به منطقة ديگر انتقال يافته است.
7- نماينده گان ساير کانديداها به استثناي يک کانديداي معين از چندين حوزه
اخراج گرديده اند.
با اثبات اين اعمال تقلب و تزوير و مخالفت، شوراي همکاري کانديداهاي رياست
جمهوري در حالي که اين اعمال را ضد دموکراسي و مناقض منافع ملي افغانستان و
منافي حيثيت همکاران بين المللي انتخابات و دليل مسؤوليت و عدم بي طرفي کميسيون
انتخابات مي دانند نتايج انتخابات امروز را غير قانوني و باطل اعلان نموده و با
حفظ احترام استقبال مردم از اشتراک در انتخابات و انتظار مردم به مشارکت سياسي.
اجراي انتخابات مجدد را در زودترين فرصت ممکن به صورت شفاف و عادلانه و دور از
هر نوع تقلب و تزوير و مداخله تقاضا مي نمايند و حکومتي که در نتيجة انتخابات
غيرقانوني 18/7/1383 تشکيل شود مشروع نمي باشد. "حامد کرزي" علاقه مند ترين
کانديداي احراز مقام رياست جمهوري در افغانستان، از چهار ديوار ارگ خارج نمي
شود. به دلايل امنيتي، آنچه او در مدت تقريباً سه سال از عهده داري اش در رأس
دولت، به منزله اولين و مبرم ترين وظيفه اش، شبکه هاي فعال قوي ترين دستگاه هاي
استخباراتي و نيروهاي پوليس داخلي، قادر به تأمين امنيت آن نبوده است. او که در
اماکن مقدسه قبل از ورود خيل سگ هاي هوشدار دهنده اش را به تجسس مي گماشت،
اکنون اعتمادش از اين موجودات بي زبان نيز قطع شده است و ديگر به سگ ها نيز
اعتماد ندارد. محافظين عينک دودي و دست به ماشه، موتر هاي ضد مرمي و هليکوپتر
هاي تعقيبي که جناب رئيس جمهور را در برآمدن از قصر دلکشا همراهي مي کنند، هيچ
کدام، ترس و خوف او را از مردم نمی تواند کاهش دهد. او که خود را در عقب آخرين
ديوار آهنين مصون احساس نمي کند، وزراي کابينه اش را نيز از جستجوي بدني معاف
نمي دارد.او براي توجيه اين ترسش، وجود عوامل نفوذي القاعده را دليل مي آورد.
بايد گفت که القاعده از بلندترين مقام سياسي دنيا گرفته، با تعداد کثيري از
رهبران جهان سر دشمني دارد، اما کمتر رؤساي دول، اين چنين خود را در صندوقچة
فولاد مي بندند،که اراکين دولت نيز او را بدون تفتيش بدني ملاقات کرده نتوانند.
آقاي "بوش"، به مثابة شخصيتي که القاعده با او شديد ترين دشمني را دارد، چنين
حصاري برخود نمي سازد، او در محافل مبارزات انتخاباتي اش حاضر مي شود، با مردمش
مصافحه وجوشش مي کند.
اگر آقاي کرزي توانمندي نيروهاي امنيتي و استخباراتي امريکا را موجب جرأت رئيس
جمهور بوش مي داند، فراموش نکند که بخشي از همان نيروها با صرف هزينه هاي گزاف،
سرگرم کشف وضعيت و تأمين امنيت جان خودش نيز هستند که متوانند تدابير امنيتي
برايش اتخاذ کنند.اما دليل اين خوف را در کجا بايد جست؟واضح ترين دليل آن را در
خصوصيات شخصي کرزي مي توان يافت. عضويت وي در دوران جهاد در يک تنظيم فاقد قوت
نظامي، ترک کابل و گذاشتن پست معينيت وزارت خارجه با شنيدن صداي راکت هاي
"گلبدين"، اختفاي وي در يک بارک نيروهاي امريکايي در زمان حملة نيروهاي امريکا
بر مواضع تروريستان طالب و القاعده، فرود شبانة وي در ميدان بين المللي بگرام،
بازگشت اخير وي از فضاي گرديز به مجرد اطلاع از اصابت راکت، تماماً نقاط ضعف وي
و تعريف او به مثابة يک شخص فاقد مورال رهبري است، که وجود چهارصد مرد مسلح و
کارمندان متعدد استخبارات خارجي و داخلي جرأت حضور براي وي را نداده و خوفش را
زائل نمي سازد؛ اما اگر دليل اين اعتکافش در ارگ، اطميناني باشد که دوستان
خارجي اش را پيروزي در انتخابات برايش داده باشند، درين صورت گوشه گيري از
دموکراسي و رأي شخصيتش که همانا بي اعتقادي بر مردم، پا نهادن روي قانون و
ارادة مردم و جفا به روند تمرين دموکراسي نوپا در جامعه است، در اين صورت نيز
او آشکار فاقد اوصاف يک شخصيت ملي مي گردد، که بتواند جامعه را رهبري کند.قبل
ازانتخابات شاهد يك انفجار بزرگ سياسي در حاكميت ائتلافي كرزي بوديم كه نه تنها
توزان قدرت سياسي در حكومت مركزي را بر هم زد بلكه توازن قدرت نظامي و قومي را
در سراسر كشور از ريشه دگرگون خواهد نمود. مواد اين انفجار سياسي از مدت ها قبل
به دست بازيگران مجرب خارجي و داخلي به گونه اي كار گذاري شده بود كه دقيقاً در
آخرين روز ثبت نام نامزدهاي رياست جمهوري تركيد و همه را به شمول قربانيان آن
غافل گير كرد. چنان چه رئيس دولت- حامد كرزي- در يك حركت غير منتظره ضيا مسعود
را به جاي آقاي مارشال قسيم فهيم كه از مدتها قبل فكر مي شد به عنوان معاون اول
خويش معرفي خواهد كرد، برگزيد. اين گزينش را بسياري در حكم سرنگوني فهيم تعبير
كردند. بدين ترتيب با يك چرخش درماتيك صحنه سياست افغانستان دگرگون گشت و رئيس
دولت ناتوان توانست قدرتمندترين مرد حكومتش را در يك حركت كودتا گونه به آساني
از حكومت آينده محروم نمايد. اين در حالي است كه در يك حركت واكنشي آقاي يونس
قانوني وزير معارف افغانستان از مقامش استعفا داد و با معرفي دو تن معاونانش نه
تنها آ قاي كرزي بلكه حاميان خارجي او را نيز غافلگير كرد. در نتيجه
صف بندي هاي جديد سياسي و نژادي جديد به سرعت شكل گرفت كه تا اندازه زيادي
آينده افغانستان را متأثر خواهد ساخت.
هر چند چگونگي انكشاف بحرانات كنوني را زندگي در چند ماه آينده نشان خواهد داد،
اما با وجود آن در مقاله كنوني تلاش صورت گرفته تا ريشه هاي ماجراهاي اخير و
پيامدهاي آن مورد تحليل قرار بگيرد.