كابينه سازي تخيلي يا عقده گشايي بيمار گونه
نورزاد
اخيرا برخي گروه هايي كه در جريانات جهاد و مقاومت سه دهه اخير ملت قهرمان افغانستان كاملا در حاشيه تحولات قرار داشتند و از عروج عدالت خواهي اجتماعي در جريان اين مبارزات ميهني ناخوشنود بودند،اينك با استفاده از فضاي جديد سياسي كشور، بزعم خودشان، در صدد انتقام گيري از مردم ما بر آمده اند و با ارائه لست هاي عريض و طويل، مي خواهند تركيب كابينه جديد كشور را رقم بزنند. آنها بر طبل شايسته سالاري مي كوبند اما فوسيل هاي سياسي سه دهه قبل را به بازار سياست عرضه مي دارند. آنها داد از دموكراسي مي زنند اما در شيپور قبيله مي دمند. قلم آنها و تيغ گلبدين- طالبان براي در هم شكستن اولين تجربه نيمبند دموكراسي وطني بكار مي رود. گروگانگيري سه خارجي در كابل، تشديد نبرد ها بعد از انتخابات در جنوبي و مشرقي و كابينه سازي هاي تخيلي، همه و همه براي اعمال فشار بر كرزي براي كسب حد اكثر امتيازات قومي مي باشند.
معضله افغانستان بسيار پيچيده تر از آن است كه با ذهن كينه توز عده اي دور از وطن حل و فصل گردد. بعد از شركت گسترده مردم ما در اولين پروسه دموكراتيك سرتاسري در كشور يعني انتخابات رياست جمهوري و پيروزي 55 در صدي حامد كرزي در اين انتخابات، اين جمع پر عقده، شركت مليوني مردم افغانستان در انتخابات را به آراي يك قوم خاص به حامد كرزي تقليل داده اند و در صدد عقده گشايي سياسي بر آمده اند. آنها با اينكار خود در واقع، از پشت به دموكراسي نوپاي افغانستان خنجر مي زنند.
اين اولين تجربه انتخابات سرتاسري با وجود نواقص و نارسايي هاي بسيار چشمگيري كه داشت،اما توانست مردم ما را براي اولين بار از حاشيه سياست خارج كرده و در متن آن قرار دهد؛ براي اولين بار توانست مردم ما را بصورت سراسري داخل يك تجربه فراگير سياسي مشترك نموده واز اين جهت، در تقويت روح ملت واحده در آنها نقشي ايفا نمايد و بالاخره بلوغ سياسي مردم ما را به نمايش گذاشت. از طرف ديگربا وجوديكه در انتخابات، راي اكثر كانديدا هاي عمده بر خطوط قومي استوار بود،اما در اين ميان فقط حامد كرزي بود كه بطور نسبي مورد اعتماد مردم قرار گرفت و آراء اش فرا تر از خطوط قومي سير كرد. اينكه چرا مردم غرق شده ما در درياي مشكلات، فقر و نا امني به شخصي مانند حامد كرزي اميد بستند، بر ميگردد به روانشناسي پيچيده استيصال و در ماندگي كه وارد عمق آن نمي شويم. اما ياد آور مي شويم كه اين اميد نسبي يك جاده يك طرفه نيست، بلكه اگر از اين اميد مردم ما سوء استفاده ابزاري در جهت عقده گشايي هاي قومي وسمتي صورت بگيرد، در آن صورت توفان نااميدي مردم ما بسي سهمگين تر و مهيب تر به وزيدن خواهد گرفت و خس و خاشاك را با خود به باد هوا خواهد برد.
شكي نيست كه كابينه جديد افغانستان بايد معرف برقراري يك تعادل بين مشاركت ملي و كارآمدي تخصصي باشد. شكي نيست كه نبايد اختلافات سياسي حاد وحدت و يكپارچگي كابينه جديد را بعنوان يك تيم كاري به چالش بگيرد. و شكي نيست كه شاهد تغييرات عمده در تركيب كابينه قبلي بايد باشيم، اما هيچكدام از اين فكت ها، نبايد اين انتباه غلط را به برخي حلقات عقده مند و برتري طلب بدهد كه اينك مي توانند با فراغ بال و آزادي كامل پروژه هاي سلطه جويانه خويش را جامه عمل بپوشانند.